eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ایمان داشتن به «عواقب گناه» چه نقشی در درمان بیماری زبانِ آلوده به گناه دارد؟ 🔹ایمان داشتن به نقش مهمی در درمان دارد. مثلاً شرابخوار اگر بداند اين ماده سست كننده اى كه مى نوشد از فرق سر تا ناخن پا در او و حتى در نسل هاى بعدى او اثر سوء دارد، يا يك فرد معتاد اگر دقيق به عاقبت اعتياد به مواد مخدر بنگرد و به آن ايمان داشته باشد كه چه زندگى نكتب بار و فلاكت بارى در انتظار او است، فقر، بيمارى، متلاشى شدن زندگى، محروميت و غيره، همين موجب وى از اين راه كثيف و ظلمانى خواهد شد. 🔹اگر گفته شود آنها اين مسئله را مى دانند، هم شرابخوار مضرات شراب را مى داند و هم معتاد خسارت هاى ناشى از اعتياد را، مى گوئيم آنها علم دارند ولى باور يعنى به اين مسئله ندارند. علم به مضرات غير از باور كردن آن است. شما مى دانيد و علم داريد كه مرده ذره اى تحرّك از خود ندارد و حتى اگر موقع زنده بودن از قدرت او مى ترسيديد، مى دانيد الان ديگر قدرت ندارد، ولى چرا يك شب نمى توانيد تا به صبح در كنار او در اتاقى بياراميد؟ زيرا هنوز باور نكرده ايد. 🔹اگر آن معتاد به مشروب و مواد مخدّر همچنان كه باور دارد كه تكه اى ذغال برافروخته قدرت سوزندگى دارد و لذا آن را در دهانش نمی گذارد، اگر باور كند اين مشروب و مواد مخدّر هم آتشى است كه خود به جان خود مى زند، هرگز نزديك دهانش نمى برد و اگر باور داشت كبريتى كه به مواد مخدر يا سيگار مى زند، در واقع به حيات خود مى زند و پس از چندى خاكسترى هم از او به جا نمى ماند، هرگز چنين نمى كرد و اگر باور داشت كه كبريت را زير پول اين مواد بزند، بهتر است تا زير خود مواد، هرگز دست به چنين عمل كثيفى نمى زد، زيرا در صورت اول فقط پول را از دست مى داد و در صورت دوم هم پول و هم زندگى و عمر كه سرمايه اصلى او است. 🔹بايدمثل اولياء‌ خدا و (عليهم السلام) بود كه اين باور را داشتند كه (چيزهايى كه مورد نهى الهى است) همچون است؛ مثلاً براى آنها تصرّف به ناحق در مال يتيمان و خوردن آن همچون آتشى مى ماند كه انسان به درون شكم خود داخل كند. قرآن مى فرمايد: «اِنَّ الَّذِينَ يَأكُلُونَ اَمْوَالَ اليَتَامَى ظُلْماً اِنَّمَا يَأكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً»؛ [۱] (كسانى كه را به ظلم مى خورند در واقع در شكم هاى خود آتش فرو مى برند و به زودى در فروزان دوزخ قرار خواهند گرفت). 🔹در بحث ما هم كسى كه سركشى مى كند و رام نمى شود، بايد به و سرانجام رام نكردن زبانش بنگرد و متوجه و آن باشد و باور كند كه به اين مضرات و عقاب ها منتهى مى شود؛ اگر چنين شد محال است را كه همچون اسب وحشى و چموشى است در ميان انسان هاى آبرومند جامعه بدون لجام رها كند، تا عِرض و آبروى افراد را زير سُمّ هایش پايمال كند، همچنان كه محال است آتشى را بر زبان گذارد. پی نوشت؛ [۱] سوره نساء، آیه ۱۰ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چاپ اول، ج ۱، ص ۱۰۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️روایات اسلامی چگونه اهمیت «صدق» و «راستی» را تبیین نموده است؟ (بخش اول) 🔸اهميت اين در روايات اسلامى بيش از آن است كه در سخن بگنجد؛ رواياتى كه در این زمینه از (صلی الله علیه و آله)، (عليهم السلام) نقل شده، بيش از حدّ احصا و شمارش است. در ادامه تنها گلچينى از آن بيان مى شود كه به عنوان مشت نمونه خروار، بيانگر موقعيت اين صفت در ميان تمام صفات انسانى است. از اين روايات به خوبى استفاده مى شود كه همه فضايل انسانى از و سرچشمه مى گيرد. 1⃣ (صلی الله علیه و آله) در حديثى می فرماید: «لا تَنْظُرُوا اِلى كَثْرَةِ صَلاتِهِمْ وَ صِيامِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الزَّكاةِ وَ كَثْرَةِ الْمَعْرُوفِ وَطَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيلِ، اُنْظُرُوا اِلى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ اَداءِ الاْمانَةِ» [۱] (نگاه نكنيد به فزونى نماز و روزه و زيادى حج و زكات و انفاق ها و سر و صداى عبادات شبانه بعضى از مردم [اگر مى خواهيد آنها را امتحان كنيد] آنها را به و آزمايش كنيد). 2⃣ (عليه السلام) در این رابطه می فرماید: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً اِلاّ بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ اَداءِ الاْمانَةِ اِلَى الْبَّرِ وَ الْفاجِرِ» [۲] (خداوند متعال هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر به دلیل در سخن گفتن و به نيكوكار و بدكار). 3⃣آن حضرت در حديث ديگرى در رابطه با تأثير راستگويى در همه اعمال انسان، می فرماید: «مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ» [۳] (كسى كه به گرايد و پاكيزه مى شود). زيرا ريشه اعمال صالح است. 4⃣ (عليه السلام) در پيامى به يكى از دوستان بزرگوارش به نام عبدالله بن ابى يعفور می فرماید: «اُنْظُرْ ما بَلَغَ بِهِ عَلِىٌ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ فَاَلْزِمْهُ فَاِنَّ عَلِيّاً اِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ اَداءِ الاْمانَةِ» [۴] (نگاه كن ببين به چه وسيله آن همه مقام نزد پيدا كرد، و همیشه به آن ملتزم باش. بدان آن همه مقام را نزد رسول خدا به خاطر و پيدا كرد). اين تعبير نشان مى دهد كه حتى شخصيت بزرگى مانند (عليه السلام)، در سايه اين دو فضيلت به آن مقام والا در نزد پيامبر اكرم رسيد. 5⃣فردی از (عليه السلام) درباره مقام و شخصيت انسانها سوال کرد؛ از آن حضرت پرسيد «اَىُّ النّاسِ اَكْرَمُ» (چه كسى [نزد خداوند متعال] گرامى تر است؟)، فرمود: «مَنْ صَدَقَ فِى الْمَواطِنِ» [۵] (كسى كه همه جا بگويد). با توجه به اين كه قرآن مى گويد «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ اَتْقاكُمْ» [۶]؛ (گرامى ترين شما نزد خدا شما است). روشن مى شود كه همان صدق و است. 6⃣ (عليه السلام) در حديث ديگرى درباره تأثير و راستى در از چنگال مشكلات و خطرات مى فرمايد: «اَلْزِمُوا الصِّدْقَ فَاِنَّهُ مَنْجاةٌ» [۷] (هرگز را رها نكنيد، چرا كه انسان است). (علیه السلام) در حديث ديگرى در تشبيهی درباره و راستى مى فرمايند: «اَلصِّدْقُ نُورٌ غَيرَ مُتَشَعْشِع اِلاّ فِى عالَمِهِ كَالشَّمْسِ يَسْتَضِىءُ بِها كُلُّ شَىء يَغْشاهُ مِنْ غَيرِ نُقْصان يَقَعُ عَلى مَعْناها» (صدق و نورى است كه جهان اطراف خود را روشن مى كند، همچون آفتاب كه چيزى كه در معرض تابش آن قرار بگيرد روشن مى شود، بى آنكه نقصانى در آن وارد گردد). آن حضرت در ذيل اين حديث، می فرمایند: «اَلصِّدْقُ سَيْفُ اللهِ فِى اَرْضِهِ وَ سَمائِهِ اَيْنَما هَوى بِهِ يُقَدُّ» [۸] (، شمشير خدا در زمين و آسمان است، هر كجا آن را فرود آورد، كارگر مى شود). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۶۸، ص۹، باب۶۰. [۲] همان، ج۱۱، ص۶۷، باب۲. [۳] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۱۰۴، ح۳. [۴] الكافی، همان، ح ۵. [۵] بحار الأنوار، همان، ج۶۸، ص ۹، باب۶۰، ح۱۲. [۶] قرآن کریم، سوره حجرات، آیه ۱۳. [۷] بحار الأنوار، همان، ج ‏۶۸، ص۹، باب۶۰. [۸] همان، ج۶۸، ص۱۰، باب۶۰، ح ۱۸ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابیطالب (ع)، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۲۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «سکوت» به عنوان داروی بیماری زبان معرفی شده است؟ 🔹در روايات به ما دستور داده ‏اند در جايى كه لازم نيست، مگوئيد؛ زيرا زدن احتمال و در آن را بيشتر می کند، همچنان كه نوشتن زياد باعث خطا و اشتباه بيشتر نيز مى شود. اگر انسان دست به قلم نشود و چيزى ننگارد اشتباهی هم ندارد و اگر حرفى هم نزند دچار لغزش و خطا و معصيت هم نمى‏ گردد. (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «لَا يَسْلَمُ‏ أَحَدٌ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى‏ يَخْزُنَ‏ لِسَانَه‏» (احدى از سالم و مصون نمى‏ گردد، مگر اين كه را پنهان كند). 🔹از اين روايت استفاده مى ‏شود كه منشاء و كليد است، زيرا حضرت فرمودند: «الذُّنُوبِ» و می دانيم جمع مُحَلّى و مزيّن به الف و لام، افاده عموم مى‏ كند؛ يعنى را چه از زبان صادر شود و چه از غير زبان، همه را كنترل می كند. اشتباه نشود كسى نمی خواهد بگويد در جايى كه وظيفه، است، خاموش بودن نيكوست، بلكه مى‏ گوئيم ترك «مَا لَا يَعنِيهِ»؛ يعنى و «كلام زيادى‏‌» را كه لازم به ذكر نيست بايد ترك كرد؛ 🔹زيرا «اَلمَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ» [۱] ( زير پنهان است)، و اگر سخن بگويد فضائل و رذائل او مشخص مى ‏شود و به قول شاعر: «گر ندارى معرفت خاموش بنشين دم مزن‏ - پسته بى‏ مغز اگر لب وا كند رسوا شود». يكی از موارد اين است كه گاهى ديده مى شود در ميان افراد مخصوصاً زنان، وقتى دور هم می نشينند و حرفى براى زدن ندارند شروع به تحليل دعواى خانوادگى فلان خانواده می كنند و مرتكب مى شوند. بايد در مقابل اين طور سخنان گفت: مگر شما چه كاره مردم هستيد كه دعواى خانوادگى ديگران را مطرح مى‏ كنيد؟ 🔹آيا هيچ حرف منطقى و مورد ابتلاى ديگرى جز دعواى آن زن و شوهر نيست؟ آيا تمام مسائل و مشكلات علمى، اخلاقى و اجتماعى جامعه ما عموماً، و مشكلات همين افرادى كه دور هم نشسته و چنين می گويند خصوصاً، برطرف شده است؟ خداوند درك و فهم ما را بيشتر نمايد تا مسائل و مشكلات مورد ابتلاء خود را بهتر درك كنيم و در رفع آنها بيشتر بكوشيم. علمای اخلاق می گويند: «ميوه سكوت»، است و سرازير شدن اسرارى به قلب كه قبلاً نبود؛ ولى متأسفانه بايد گفت: هرچه جلوتر مى رويم، نورانيت ما كمتر می شود. 🔹 نشانه عقل است، البته سكوتى كه بر طبق موازين و در جاى خود باشد، براى همين جهت است كه (عليه السلام) مى فرمايد كه: «اِذَا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلَامُ» [۱] (زمانى كه كامل شد، كلام كم مى شود)؛ يعنى بين «كمال عقل» و بين «قلت كلام» رابطه مستقيم برقرار است. و مثل دو كفه ترازويند كه هر چه عقل بالاتر رود كلام پائين تر مى آيد، پس روى كه (عليه السلام) ارائه مى دهند، كامل ترين افراد از حيث عقل، كم حرف ترين آنها است. 🔹، «نشانه پختگى» و «آبديده شدن» فرد است، و چه خوش سروده: «اين ديگ ز خامى است كه در جوش و خروش است - گر پخته شد و لذت دم ديد خموش است». وقتى نخود يا مواد ديگر را براى تهيه غذا در ديگ مى ريزند تا مادامى كه خام و نپخته است دائماً در حال جنب و جوش و حركت و بالا و پائين رفتن است، ولى وقتى پخته شد و لذت دم كشيدن را چشيد خموش و آرام در ته ديگ ته نشين مى شود. آرى كه وجودش با انس گرفته و لذت دم بستن را چشيده و شيوه خموشى و سكوت را برگزيده، اين او است. پی نوشت؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۴۸۰، حکمت [۶۹] ۷۱. وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ‏۱۲، ص ۱۹۲، باب ۱۱۹؛ بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۱، ص ۱۵۹، باب ۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️هواپرستی نوعی پستی است... 🔹 علیه السلام می فرماید: «وَ هانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ مَنْ امَّرَ عَلَیها لِسانَهُ‏؛ کسى که را بر خود امير سازد شخصيت او تحقير مى شود»؛ [۱] آن کسی که خودش را بر خودش غلبه می‌دهد، آن کسی که تابع شهوت خودش و است باید بداند که را به خودش کرده، خودش را کرده است. 🔹 نوعی پستی است. اصلًا در منطق علی (ع) تمام در یک کلمه جمع می‌شود و آن پستی روح و بزرگوار نبودن است، و تمام را علی (ع) در یک کلمه جمع می‌کند و آن بزرگواری روح است. در روح خودتان احساس بزرگواری کنید، می‌بینید هستید، می‌بینید هستید، می‌بینید هستید. در روح خودتان احساس بزرگواری کنید، می‌بینید هستید، منیع الطبع هستید، غیبت نمی‌کنید، هیچ کار پستی نمی‌کنید... پی نوشت؛ [۱] نهج البلاغه، حکمت ۲ 📕آزادی معنوی، مرتضی مطهری، (نسخه سایت) ص ۲۰۶ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه کسی ناسزاگویی و سبّ به امام علی (عليه السلام) را پایه گذاری کرد؟ (بخش اول) 🔹از تواريخ به خوبى استفاده مى شود، نخستين كسى كه اين و قبيح را پايه گذارى كرد (لعنة الله عليه) بود. «علاّمه امينى» در كتاب نفيس «الغدير» مى نويسد: پيوسته اصرار داشت كه در نكوهش مقام اميرالمؤمنين (عليه السلام) كند و اين كار را آن قدر ادامه داد كه كودكان شام با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پيرى رسيدند. 🔹هنگامى كه پايه هاى بغض و (عليهم السلام) در قلوب ناپاكان محكم شد، سنّت زشت لعن و سبّ مولا (عليه السلام) را به دنبال نماز جمعه و جماعت و بر منابر، در همه جا و حتى در محل نزول وحى يعنى مدينه رواج داد. اصرار در اين امر تا آنجا بود كه وقتى در مراسم حج شركت كرد و وارد «مدينه» شد تصميم داشت بر منبر رسول خدا (صلى الله عليه و آله) لعن مولا امام علی (عليه السلام) كند؛ 🔹به او گفتند: در اينجا «سعد بن ابى وقاص» است و به اين كار رضايت نخواهد داد، قبلا با او مشورت كن. سعد گفت: اگر چنين كارى كنى من ديگر به مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله) نخواهم آمد. هنگامى كه چنين ديد اقدام به لعن نكرد تا زمانى كه سعد از دنيا رفت. به هر حال اين مسأله به صورت سنّت سيّئه اى در رواج يافت تا زمان «عمر بن عبدالعزيز» رسيد و او اين رسم شوم را برانداخت. 🔹«ابو عثمان جاحظ» مى گويد: «گروهى از كه آثار منفى اين مطلب و مقاومت هاى مردمى را در برابر آن مى ديدند، به گفتند تو به آنچه مى خواستى رسيدى، ديگر از لعن على (عليه السلام) دست بردار، گفت: نه به خدا سوگند بايد آن قدر ادامه دهم تا كودكان با آن بزرگ شوند و بزرگسالان با آن پير گردند و هيچكس فضيلتى براى (عليه السلام) نگويد». 🔹در مورد اين كه چرا و چگونه «عمر بن عبدالعزيز» اين سنّت زشت و قبيح را برانداخت در تواريخ به دو چيز اشاره شده: «نخست اين كه «عمر بن عبدالعزيز» استادى داشت كه او را شديداً از اين كار بر حذر داشت و (عليه السلام) را براى او بازگو نمود. 🔹ديگر اين كه هنگامى كه پدرش در خطبه نماز جمعه در زمانى كه امير «مدينه» بود وقتى كه به اداى لعن و سب مى رسيد مى گرفت و پيدا مى كرد، با اين كه مرد فصيح و زبان آورى بود، «عمر بن عبدالعزيز» از او پرسيد: پدر اين زبان تو از چيست؟ پاسخ داد: فرزندم! شاميانى كه پاى منبر ما مى نشينند اگر از اين آن اندازه كه پدرت مى داند بدانند احدى از آنها از ما پيروى نخواهد كرد». [۱] ... پی نوشت: [۱] الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، امينى، عبد الحسين، مركز الغدير للدراسات الاسلامية، ۱۴۱۶ق، چ ۱، ج ۱۰، ص ۳۶۱ به بعد؛ شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول، ج ۲، ص ۶۵۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه احادیثى از «امام صادق» (علیه السلام) در کتاب های اهل سنت نقل شده است؟ 🔸با مراجعه به کتب اهل سنت به وجود احادیث ارزشمندى از (علیه السلام) پى مى بریم که در اینجا به برخى از آن ها اشاره میکنیم: 1⃣«هرگاه خداوند بر تو عنایت فرمود و دوست داشتى که آن باقى مانده و دوام داشته باشد، بسیار بر آن و شکر نما؛ زیرا خداوند عزّوجلّ در کتابش فرمود: "اگر شما باشید من بر شما زیاد خواهم کرد"؛ و هر گاه به تو دیر رسید، زیاد نما، زیرا خداوند متعال در کتابش فرمود: "از پروردگار خویش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا بارانهاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قراردهد". اى سفیان! هرگاه امرى از سلطان یا غیر سلطان تو را محزون کرد بسیار «لا حول و لا قوّة الاّ بالله» بگو، زیرا آن ذکر و گنجى از گنج هاى بهشت است...». [۱] 2⃣«اصل الرجل عقله، و حسبه دینه، و کرمه تقواه، و الناس فى آدم مستوون» [۲] (اصل او است، و حسب او ، و بزرگوارى او او است؛ و مردم در این که از آدم زاده شده اند با یکدیگر مساوى هستند). 3⃣«یابن آدم! ما لک تأسف على مفقود لایردّه الیک الفوت، و ما لک تفرح بموجود لایترک فى یدیک الموت» [۳] (اى فرزند آدم! تو را چه شده که تأسّف مى خورى بر شىء مفقودى که گذر زمان، آن را به سوى تو باز نمیگرداند، و تو را چه شده که به شىء موجودى شاد مى شوى که ، آن را در دست تو رها نخواهد کرد). 4⃣«الغضب مفتاح کلّ شر» [۴] ( کلید هر پلیدى است). 6⃣«رأس الخیر التواضع. فقیل له: و ما التواضع؟ فقال: ان ترضى من المجلس بدون شرفک، و ان تسلّم من لقیت، و ان تترک المراء و ان کنت محقّاً» [۵] (رأس خیر است. به حضرت عرض شد: تواضع چیست؟ فرمود: این که در مجلس به مکانى پایین تر از شرفت راضى شوى، و اینکه هر کس را مشاهده نمودى بر او کنى، و را ترک کنى گرچه حقّ با تو باشد). 6⃣«من اراد عزّاً بلاعشیرة و هیبة بلاسلطان، فلیخرج من ذلّ المعصیة الى عزّ الطاعة» [۶] (هر کس عزّتى بدون عشیره و هیبتى بدون سلطنت مى خواهد، باید از بار خارج شده و در وارد شود). 7⃣«من یصحب صاحب السوء لایسلم، و من یدخل مدخل السوء یتّهم، و من لایملک لسانه یندم» [۷] (هر کس با مصاحبت کند سالم نمى ماند، و هر کس در داخل شود متّهم میشود، و هرکس را مالک نباشد پشیمان مى گردد). 8⃣«حکمة تحریم الربا ان لایتمانع الناس المعروف» [۸] (حکمت تحریم آن است که مردم از کار خیر بى بهره نشوند). 9⃣«کفّارة عمل السلطان الإحسان الى الإخوان» [۹] (کفاره کار کردن براى سلطان، احسان و نیکى به برادران دینى است). 🔟«المؤمن اذا غضب لم یخرج عن حقّ، و اذا رضى لم یدخله رضاه فی باطل» [۱۰] (مؤمن هرگاه کند، غضبش او را از حق خارج نمیکند و هر گاه شود رضایتش او را در باطل داخل نمیکند). 1⃣1⃣«ثلاثة لایزید الله بها الرجل المسلم الاّ عزّاً: الصفح عمّن ظلمه، و الإعطاء لمن حرمه، و الصلة لمن قطعه» [۱۱] (سه عامل است که خداوند توسط آن ها را زیاد میکند: از کسى که به او ظلم کرده است؛ و بر کسى که او را محروم ساخته است؛ و با کسى که از او قطع رحم کرده است). 2⃣1⃣«الفقهاء أمناء الرسل مالم یأتوا ابواب السلاطین، فاذا رأیتم الفقهاء قد رکنوا الى ابواب السلاطین فاتّهموهم» [۱۲] (، امین انبیاء هستند مادامى که به درب خانه هاى سلاطین نروند، و هرگاه فقها را مشاهده کردید که به درب خانه هاى سلاطین آمده اند آنان را متّهم سازید). 3⃣1⃣«منع الجود سوء الظنّ بالمعبود» [۱۳] (امتناع از ، سوء ظن به خدا است). 4⃣1⃣«البنات حسنات و البنون نعم، و الحسنات یثاب علیها و النعم مسؤول عنها» [۱۴] ( حسنات، و نعمتهاى الهى‌اند، بر حسنات ثواب داده میشود، و از نعمتها سؤال میگردد). 5⃣1⃣«توشه اى بهتر از نیست؛ و چیزى بهتر از نیست؛ و دشمنى زیانبارتر از نیست؛ و دردى بى درمان تر از نیست». [۱۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۳. [۲] صفة الصفوة، ج۲، ص۱۷۰. [۳] تفسیر فتح البیان، ج۹، ص۲۳۸. [۴] ربیع الابرار، ص۱۷۳. [۵] نهایة الارب، ج۳، ص۲۳۶. [۶] اسعاف الراغبین، ص۲۵۲. [۷] همان. [۸] همان. [۹] الفصول المهمة، ص۲۱۰. [۱۰] همان. [۱۱] همان. [۱۲] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۴. [۱۳] الفصول المهمة، ص۲۱۰. [۱۴] همان. [۱۵] حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۹۶ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم. ۱۳۸۵ش، ص۱۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel