eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕ میگویند جوان امروز از دین سیر شده! 🔹 بارها با این جمله که جوانان امروز دیگر از دین سیر شده اند روبرو شده اییم. با قاطعیت به شما عرض میکنیم؛ نه تنها جوانان امروز از دین سیر نشده اند، بلکه بیش از هر زمان دیگر، تشنه دین و معارف الهی هستند. مسئله ایسنت که مشکل را جای دیگری باید جستجو کرد. 🔸 مشکل امروز اینست که دین به به جوان ارائه نمیشود. مفاهیم و معارف دین برای زمانی جذابیت دارد که آنها را با شیوه و متد روز بیان کنیم. وقتی جوان امروز نمیداند یعنی چه؛ چطور میخواهیم به او نجاست سگ و کافر را تفهیم کنیم؟ چرا کسی ساده و روان نگفت که نجس یعنی چیزی که به تو آسیب وارد میکند. سگ نجس است چون ناقل بیماری است و آسیب جسمی و روحی وارد میکند. کافر نجس است چون با به تو آسیب اعتقادی وارد میکند. 🔹 قرآن کریم صراحتا میفرماید ماارسلناک الرسول الابلسان قومه، هیچ پیامبری نفرستادیم مگر آنکه به فهم و شعور مردم صحبت کرد. ما کجا دین را به زبان روز برای قشر جوان بازگو کردیم؟ در عوض میگوییم جوان از دین بیزار است. اگر به همین یک آیه قرآن عمل کنیم، تمام جهان را میشود مسلمان کرد. @tabyinchannel @daneshgahevelyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ⭕️ توصیه امام خمینی (ره) به اصحاب رسانه 🔷من میخواهم به تمام کسانی که در دست و گویا دارند، سفارش ‌کنم، که متوجه باشند، قلم آنها و زبان آنها در . @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ده مصداق عفاف در آینه آیات و روایات (بخش دوم) 🔸 ، در همه زوایای زندگی انسان نقشی اساسی در برقراری تعادل در تمایلات درونی انسان ایفا میکند. در گفتار، نگاه، اندیشه، کسب، علم، جنگ، تمایلات جنسی، ثروت و فقر تنها گوشه ای از جلوه های عفاف در زندگی مؤمنانه هستند. یکی از محورهای اساسی که دقیقاً در مقابل سبک زندگی غربی قرار دارد، وجود در تمام امور زندگی است. 1⃣عفاف در گفتار 🔹همانطور که بیشترین کارهای خیر و عبادتها به وسیله انجام میشود، خروج آن از کنترل، گناهان و تبعات سخت دنیوی و اخروی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. امام علی (ع) می فرمایند: «بپرهیز از و زننده، که افراد پست را به تو می بندد و نیکان را از تو رنجانده و پراکنده میسازد». [۱] غیر از لزوم کنترل محتوای گفتار، بلند صحبت نکردن و رعایت ظاهر سخن نیز از ملاکهای است؛ چنان که لقمان به فرزند خود توصیه میکند: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیر؛ [لقمان، ۱۹] از صدای خود بکاه و هرگز فریاد مزن که زشت‌ترین صداها، صدای خران است».   2⃣عفاف در نگاه 🔹 ، یکی از ظریف‌ترین و مؤثرترین گونه های عفاف است، زیرا بر فکر و روح انسان بسیار تأثیرگذار است و اگر گناه آلود باشد، همچون سمی تمام وجود انسان را فرا میگیرد، همانگونه که امام صادق (ع) میفرمایند: «نگاه (به محرمات الهی) تیری است مسموم از تیرهای شیطان، هرکه آن را فقط به خاطر خدا ترک کند، خداوند ایمانی به دنبال آن، به او عنایت میکند که طعم آن را می‌چشد». [۲]  از مشخصه های مؤمنان است و قرآن کریم خطاب به مؤمنان میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضّوا مِنْ ابْصارِهِمْ ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یغْضُضْنَ؛ [نور،۳۰و۳۱] به با ایمان بگو: دیده فرو نهند ... و به با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمى‏] فرو بندند». ... پی نوشت‌ها؛ [۱] ‏علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ۹۹، ح ۲۲۸۵ [۲] من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ۱۹، ح۴۹۶۹ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عفت در گفتار (بخش چهارم) 🔸نحوه­‌ سخن گفتن افراد نشان­ دهنده­ شخصیت آنان بوده، مردم براساس آن درباره­‌ آن­ها قضاوت خواهند کرد. از این رو امام علی (ع) فرمود: «قولوا الخیر فتعرفوا به؛ تا به ­خوبی معروف شوید». در ادامه، زیرمجموعه و مصادیق محتوا را می­‌شناسید. 🔹قرآن کریم در مذمت افرادی که بدون علم و آگاهی سخن می­گویند فرموده است: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَ هُوَ عِنْدَ اللهِ عَظِيمٌ؛ آنگاه كه آن [بهتان‌] را از زبان يكديگر مى‌گرفتيد و با زبانهاى خود چيزى را كه بدان علم نداشتيد، مى‌گفتيد و مى‌پنداشتيد كه كارى سهل و ساده است با اينكه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود.». [نور، ۱۵] 🔹 ، تنها عضوى است كه در طول عمر انسان، از حرف زدن، نه درد مى‌گيرد و نه خسته مى‌شود. شكل و اندازه‌ى آن كوچك، امّا جرم و گناه آن بزرگ است. چه بسيارند كافرانى كه با گفتن يك جمله (شهادت به يگانگى خداوند) مسلمان و پاك مى‌شوند و مسلمانانى كه با گفتن كفر به خدا، يا انكار احكام دين، كافر و نجس مى‌شوند. ، از يك سو مى‌تواند با راستگويى، ذكر و دعا و نصيحت ديگران، صفا بيافريند، و از سوى ديگر قادر است با نيش زدن به اين و آن، كدورت ايجاد كند. ، كليد عقل و چراغ علم و ساده‌ترين و ارزان‌ترين وسيله انتقال علوم و تجربيات است. علماى اخلاق درباره‌ى زبان مطالب بسيارى نوشته‌اند. [۱] 🔹در روایات اسلامی نیز به­ شدت از نهی شده است. چنان که امام علی (ع) می­فرماید: «بر تو باد به دوری از سخن گفتن درباره­ چیزی که راه و روش آن را نمی­‌شناسی و حقیقت آن را نمی­دانی، زیرا قول تو دلیل بر عقل تو است و عبادت­هایی که انجام می­دهی، حاکی از میزان شناخت تو؛ بنابراین زبانت را از درازی آن چنان که در امان باشی نگهدار، و سخنت را تا آن جا که نیکو می­‌شماری کوتاه کن، که برای تو زیباتر و بر مقام فضل تو دلالت کننده­‌تر خواهد بود». [۲] براساس این بیان نورانی سخن گفتن بدون آگاهی و علم باعث می­گردد که گوینده به عنوان فردی کم­ عقل معرفی شود، زیرا ، انسان­ها و نشان­ دهنده­ میزان آگاهی آن­هاست. از آنجا که گفتار بدون علم و آگاهی به طور معمول از استحکام و اتقان کافی برخوردار نیست، از ضعف عقل گوینده حکایت می­کند. 🔹علاوه­ بر آن، گفتار بدون علم و آگاهی انسان را از اعتبار ساقط کرده، اعتماد مردم را به او کاهش می­دهد. در نتیجه مردم به حرف­هایی که او از روی علم و آگاهی می­گوید نیز اعتماد نخواهند کرد. امام علی (ع) می­فرماید: «آن چه را نمی­دانی مگو که در مورد دانسته­ های خود نیز متهم به ندانستن می­شوی». [۳] براساس روایات اهل بیت علیهم السلام و آگاهی انسان، و سخن گفتن در محدوده­‌ا­ی که علم و آگاهی دارد، بیان­گر کمال ایمان او است. چنان که امام صادق (ع) فرمود: «از جمله­ حقیقت ایمان آن است که گفتارت از علمت بیشتر و فزون­تر نباشد». [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر نور، محسن قرائتی، نکته های آیه، ذیل آیه ۱۵ سوره نور [۲] محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه­ محمدباقر مجلسی، ج ۱۵، ص ۱۳۳ [۳] عبدالواحد آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص ۲۰۲ [۴] وسایل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۶ برگرفته از ماهنامه پیام زن، ش ۲۳۵ منبع؛ وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️عفت در گفتار (بخش پنجم) 🔸نحوه­‌ سخن گفتن افراد نشان­ دهنده­ شخصیت آنان بوده، مردم براساس آن درباره­‌ آن­ها قضاوت خواهند کرد. از این رو امام علی (ع) فرمود: «قولوا الخیر فتعرفوا به؛ تا به ­خوبی معروف شوید». در ادامه، زیرمجموعه و مصادیق محتوا را می­‌شناسید. 🔹انسان مسلمان وظیفه دارد بر خود کنترل داشته و هر چه دل او خواست نگوید. امام موسی بن جعفر (ع) در این رابطه فرمود: «لیس لک لان الله عز و جل یقول "لا تقف ما لیس لک به علم"؛ تو نمی­توانی هر چه می­خواهی بگویی، زیرا خداوند می­فرماید: «از آن چه علم نداری پیروی نکن». [۱] براساس آموزه­ های دینی اعضا و جوارح انسان هر کدام وظایفی دارد و انسان باید آن­ها را در همان محدوده بکار ببرد. از این رو لازم است خود باشد، و نه تنها سخن بدون علم و آگاهی نگوید، بلکه نسبت به آن چه می­داند نیز با احتیاط رفتار نماید. امام علی (ع) می­فرماید: «چیزی را که نمی­دانی مگو، بلکه همه­ آنچه را می­دانی نیز مگو، زیرا خداوند بر همه­ اعضا و جوارح تو واجباتی قرار داده که در قیامت از تو بازخواست خواهد کرد». [۲] 🔹در روایات اسلامی گفتار بدون آگاهی و گفتن تمام آنچه انسان می­داند نشانه­ نادانی معرفی شده است؛ چنان که امام علی (ع) فرمود: «تمام آنچه را می­دانی مگو، چرا که آن نشان­ دهنده­ جهل و نادانی تو خواهد بود». [۳] در نقطه­ مقابل نگفتن همه­ آنچه انسان می­داند، نشانه­­ کمال عقل انسان معرفی شده است. چنان که امام علی (ع) می­فرماید: «از نشانه­ های عقل انسان این است که همه­ آنچه را می­داند، صحبت نکند». [۴] گفتار بدون آگاهی و علم گاه باعث می­گردد که انسان در برابر حق قرار بگیرد، و حق بر خلاف گفته­ او باشد. چنان که امیرالمؤمنین امام علی (ع) می­فرماید: «پس آنچه را نمی­‌دانید مگویید، چرا که بسیاری از حقایق در چیزهایی است که انکار می­‌کنید». [۵] 🔹به دلیل اهمیت این دستور اخلاقی اسلام، امیرالمومنین (ع) فرزندش امام مجتبی (ع) را نیز از سخن گفتن بدون آگاهی نهی کرده و به او توصیه است که بدون اطلاع از چیزی، درباره­ آن اظهار نظر نکند. «درباره­ چیزی که به آن آگاهی نداری سخن مگو». [۶] از آنچه بیان گردید به این حقیقت پی می­‌بریم که از دیدگاه قرآن کریم و پیشوایان معصوم (ع)، یگانه معیار و مجوز سخن گفتن و است. سخنانی که بر پایه­ و اساس، گمان، شک، شایعه، و قضاوت کورکورانه باشد، فاقد اعتبار و ارزش بوده، از نظر دین ناپسند و مذموم است؛ به­ ویژه اگر پای مسائل دینی و آبروی مسلمانان در میان باشد. بر این اساس یکی از جلوه­ های عفت در گفتار، سخن گفتن براساس علم و آگاهی و اظهار نظر نمودن بر مبنای تخصص و اطلاع کافی در موضوع سخن است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشيعة، ج ۱۸، ص ۱۷ [۲] نهج البلاغه، حکمت ۱۸۲ [۳] حسین شیخ الاسلام، گفتار امیر مومنان، ج ۲، ص ۱۲۲۲ [۴] تصنیف غرر الحکم، ص ۲۱۳ [۵] نهج البلاغه، خ ۸۷ [۶] همان، نامه­ ۳۱ برگرفته از ماهنامه پیام زن، ش ۲۳۵ منبع؛ وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زبان» چه مسئوليت هاى بزرگى از نظر جسمی و معنوی به عهده دارد؟ 🔹 ، عضوی است در بدن، كه هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن، مسئوليت هاى بزرگى به عهده دارد. اگر اندكى در سخن گفتن افراد دقيق شويم، مى بينيم «زبان» با سرعت عجيبى در دهان گردش مى كند و با شتاب، مقاطع حروف را مشخص مى كند و باز با سرعت شگفت آورى كلمات و جمله ها را مى سازد و هرگز خسته نمى شود! اگر كمى مسير حركت خود را اشتباه كند، كلمات مهمل و گاه خنده آور ايجاد مى شود! و نيز به هنگام غذاخوردن با سرعت و دقت بى نظيرى لقمه غذا را به زير دندان ها مى فرستد و خود را به عقب مى كشد تا غذا در زير چكش هاى دندان نرم شود. اگر در هفته، يا ماه و سال يك بار در اين كار دقيق اشتباه كند و لاى دندان ها بماند، چنان ضربه اى مى خورد كه خون از آن جارى مى شود و مى گوييم: «زبان مان را گاز گرفتيم». كار مهم ديگر او جمع كردن غذاهاى جويده و فرستادن آن به درون حلق است كه اگر زبان نبود، بلعيدن آب و غذا كار بسيار مشكل و پيچيده اى بود؛ اين از نظر ظاهر. و اما از نظر برنامه‌ های معنوى و اخلاقى باز هم «نقش زبان»، بسيار مهم است؛ چرا كه ساده ترين وسيله عبادت و مهم ترين وسيله گناه است؛ 🔹بهترين عبادات (نماز، تلاوت قرآن، تعليم و تربيت، امر به معروف و نهى از منكر و...) با زبان انجام مى شود؛ همان گونه كه حدود سى گناه كبيره (غيبت، تهمت، آزار مؤمن، حكم به باطل، ايجاد فساد و اختلاف و...) با زبان انجام مى گيرد. «زبان»، خطرناكترين وسيله گناه است؛ زيرا در هر زمان و مكان و در هر شرايط، بدون هيچ هزينه اى در اختيار انسان قرار دارد؛ از آن بدتر اينكه گناهان زبان بر اثر كثرت و وسعت، غالباً قُبح و زشتى خود را در ميان مردم از دست داده است؛ به همين دليل نخستين گام در اصلاح خويش، اصلاح زبان است، و پيمودن مراحل قرّب به خدا از مسير اصلاح زبان مى گذرد. براى نجات از گناهان زبان، دو راه مهم وجود دارد كه امام علی (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۶ «نهج البلاغه» به آن اشاره فرموده است: نخست، كم سخن گفتن و از كلام اضافی و غیر لازم پرهيز نمودن، كه يك وسيله مهم براى بركنار ماندن از آفات زبان است. ديگر اينكه، انسان هر سخنى مى خواهد بگويد، اوّل در آن بينديشد؛ سپس بر زبان جارى كند؛ به تعبير زيباى امیرالمؤمنين (ع) زبانش در پشت قلبش باشد؛ نه همچون منافقانِ احمق كه قلبشان در پشت زبانشان قرار دارد. 🔹هرگاه به اين دو دستور مهم كه در سخنان امام (ع) در اين بخش از خطبه آمد، عمل كنيم به يقين از آفات زبان بركنار خواهيم بود. سخن در اينجا بسيار است. مطلب را كوتاه مى كنيم و با حديثى از رسول خدا (ص) آن را پايان می دهيم. در اين حديث كه در كتاب «كافى» نقل شده امام صادق (ع) از پيغمبر اكرم (ص) چنين نقل میكند:  «يُعَذِّبُ اللهُ اللِّسَانَ بِعَذَابٍ لَا يُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنَ الْجَوَارِحِ فَيَقُولُ أَيْ رَبِّ عَذَّبْتَنِي بِعَذَابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَيْئاً فَيُقَالُ لَهُ خَرَجَتْ مِنْكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا فَسُفِكَ بِهَا الدَّمُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِبَ بِهَا الْمَالُ الْحَرَامُ وَ انْتُهِكَ بِهَا الْفَرْجُ الْحَرَامُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُعَذِّبَنَّكَ بِعَذَابٍ لَا أُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنْ جَوَارِحِكَ؛ [۱] خداوند، [گنهكار] را [در قيامت] كيفرى مى دهد كه هيچ يك از اعضاى بدن را آن‌گونه كيفر نمى دهد. او عرضه مى دارد: پروردگارا! چنان كيفرى به من دادى كه به هيچ يك از اعضا ندادى، به او گفته مى شود: سخنى از تو بيرون آمد و به شرق و غرب جهان رسيد و بر اثر آن، خون بى گناهان ريخته شد و اموال مردم غارت گشت و نواميس مردم بر باد رفت. به عزّت و جلالم سوگند! تو را چنان عذابى كنم كه هيچ يك از اعضاى دیگر را آن گونه عذاب نكنم». پی نوشت‌؛ [۱] كافى، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۱۱۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۵۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️مراقبت زبان 🔹مردی نزد صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم آمد و گفت: یا رسول الله، مرا کن. فرمود: را حفظ کن. [دوباره] گفت: یا رسول الله، مرا کن. پیامبر فرمود: را حفظ کن. [برای بار سوم] گفت: یا رسول الله، مرا نصیحت کن، پیامبر فرمود: را حفظ کن، وای بر تو، آیا مردم را جز آنچه با آن را درو می کنند، به رو در می اندازد؟! 📕 (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة)، ص ۳۹۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
⭕️مؤمن راستین به هیچ کس اهانت نمی‌کند 🔹 به انسان‌ها خواه با و گفتن باشد یا با یا یا هر طور دیگر، روا نیست و - از آن رو که خود را برتر از دیگران نمی داند - به هیچ کس نمی‌کند. 📕 (تلخیص و تحریر کتاب معراج‌ السعادة)، ص ۳۶۲ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
⭕️زنده کردن هویت ایرانی و اسلامی و شخصیّت ملی 🔹یکی از چیزهایی که از عزیز و محترم انتظار می‌رود این است که «احساس و و » را در این کشور باید زنده کنید. «مسئله‌ی » مهم است، «مسئله‌ی » مهم است، «مسئله‌ی » مهم است؛ دلبسته باید باشد؛ اینها چیزهای لازمی است، اینها است. 🔹بایستی این را، این و شخصی را در زنده کنید؛ [دانش‌آموز] باید به خودش کند. البتّه افتخار هم دارد. فقط هم با اینکه [بگوییم] «افتخار کنید»، با توصیه، درست نمی‌شود... ، ، ، وقتی که به و نشان داده بشود، در او به وجود می‌آید. 🔹دیگران تاریخی ندارند، برای خودشان تاریخ درست می‌کنند، فیلمش را هم می‌فرستند اینجا در تلویزیون ما پخش می شود؛ نه چنان قهرمان هایی دارند، نه چنان آدم هایی دارند، [ولی] درست می کنند؛ هنر است، هنر فیلم‌سازی است. ما این‌ همه پُر از و پُر از و پُر از و انسانی و اجتماعی داریم، اینها مسکوت می‌ماند. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با معلمان ۱۴۰۲/۰۲/۱۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) لحظات وداع انسان با زندگی را چگونه به تصویر كشيده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۹ پس از بیان و وحشت های هنگام و از کار افتادن زبان، به بيان مرحله پايانى و نقطه نهايى زندگى مى پردازد و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مى كند كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد، گويى خود را در آن حال مى بيند كه مى خواهد با زندگى وداع گويد؛ 🔹مى فرمايد: «فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ» (سپس همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد، به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان براى سخن گفتن دارد، و نه گوش براى شنيدن). آرى! او يكى بعد از ديگرى از كار مى افتد؛ نه گويايى باقى مانده و نه شنوايى. 🔹در اين حال: «يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِی وُجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ» (پيوسته به صورت خانواده اش مى نگرد؛ حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را !). چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مى بيند، ولى با گوش پيام آنها را نمى شنود. آنها مى كوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن با آنان را ندارد! در ادامه مى افزايد: «ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ اِلْتِيَاطاً بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ» (سپس در او بيشتر فرو مى رود؛ چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد. [آرى چشم را براى هميشه فرو مى بندد] و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود). 🔹«فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً» (در اين هنگام به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد كه از نشستن نزد او مى كنند و از او مى گيرند [فرياد سوگواران برمى خيزد؛] ولى نه مى تواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را كه او را صدا مى زند پاسخ گويد). «ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ فِی الاْرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ» (سرانجام او را به سوى در درون زمين حمل مى كنند؛ او را به دست مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!). 🔹ساليان دراز در ميان خانواده اش مى گفتند و مى خنديدند و مى جوشيدند و مى خروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمى كردند، ولى بعد از فرا رسيدن يك ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها نيز از او بيگانه بوده اند. حضرت در این خطبه چنان ترسيمى از پايان زندگى و به صورت لحظه به لحظه فرموده است كه هر خواننده اى آن را در مقابل خود مجسّم مى بيند و در جريان شرايط هولناك آن قرار مى گيرد. 🔹 (عليه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار مى كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين و طولانى فراهم سازند. اما نبايد فراموش كرد گروهى از و و هستند كه بر چهره لبخند مى زنند و تنگاتنگ آن را در آغوش مى گيرند؛ چرا كه معتقدند: تنها جامه رنگارنگى را از آنها مى گيرد و آنها جانى جاودان به دست مى آورند و به تعبير ديگر: و حوادث هولناك لحظه جان دادن، بستگى به و انسان دارد كه مى تواند آن لحظه را به صورت لحظات عمر، يا لحظات زندگى در آورد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۵۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش اول) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش جامعه اى را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 1⃣ ابزارى است كه در هر زمان و مكانى در انسان است؛ معمولاً وسايل ارتكابش چنين راحت در دسترس انسان نيست، مواد مخدر يا آلات لهو و لعب، مثل آلات قمار و موسيقى و يا مشروب و يا وسائل و مقدمات عمل نامشروع زنا هميشه در هر زمان و مكانى در اختيار انسان نيست، كه در همه جا و همه زمان در اختيار انسان است، خطرات ناشى از آن هم زيادتر است. 2⃣ براى كار خودش مؤونه و لازم ندارد؛ معمولاً هر خرج و مؤونه اى لازم دارد، مثل شراب خوردن، قمار كردن و...، بايد ترسيد از كه ابزارش هيچ سرمايه و خرجى لازم ندارد. 3⃣ وسيله اى است كه در اختيار همه است؛ اما برای رباخوارى، سرمايه لازم است، بعضى از ظلم ها قدرت متناسب با خود را مى طلبد، اين سرمايه [برای رباخوار] و اين مرحله از قدرت [برای ظالم] در اختيار همه نيست، لذا ضررش كمتر است، ولى ابزار و وسيله اى است كه براى همه هست و لذا ضررش بيشتر است؛ زيرا هر مقدار بيشتر باشد، احتمال به كارگيرى آن و توليد و ناشى از آن زيادتر است. با ، و گسترش دايره وسایل با گسترش دايره خطرات ارتباط مستقيم دارد. ... 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ ۱، ج ۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش دوم) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 4⃣ در نظر بسيارى چندانى ندارد و آن گناهان شكسته شده؛ و اين خود عاملى براى و رشد مضرّات آن شده است. هر چه زشت‌تر و قبيح‌تر جلوه كنند، سدّ محكم ترى در برابر ارتكاب آنها زده شده است؛ مثلاً اگر به شما بگويند به مدت پنج دقيقه به صورت عريان و بدون پوشش در ملأ عام حاضر شويد، دست به چنين كارى نمى زنيد، حتى اگر دنيا را به شما بدهند، زيرا اين عمل در نزد شما زشت و قبيح است و هر چه داريد براى آبروى خود مى خواهيد، حتى دنيا را هم براى آبروى خود مى خواهيد، به طورى كه اگر به شما پيشنهاد شود آبروى خود را بدهيد و دنيا را بگيريد، نمى پذيريد. 🔹چرا چنين است؟ آيا جز اين است كه اين عمل زشت در نزد شما شكسته نشده است. حال شما ، ، ، مسخره و را نظاره كنيد كه چه آسان رواج پيدا كرده و تنقلات روحى مجالس شده است. در روايت (صلی الله علیه و آله) وارد شده: «اَلغِيبَةُ اَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» [۱] (، گناه و عقابش از زنا بيشتر و شديدتر است). با توجه به اين روايت چرا اين قدر براى ما سهل است؟ زيرا برای ما شكسته شده، ولى ابهّت زنا شكسته نشده است. 🔹نعوذبالله اگر بشنويم ناموس ما دست به چنين عمل زشتى زده و روابط نامشروع با مرد اجنبى پيدا كرده چه مى كنيم؟ چقدر ناراحت مى شويم؟ اما در برابر ما همين همسر شروع به مى كند كه و عقابش بيشتر از زنا است و به مقتضاى آيات [۲] و روايات، گوشت انسان مرده را اكل و تناول مى كند، ولى ما منعش كه نمى كنيم با سر تكان دادن تشويقش هم مى كنيم و چه بسا خودمان هم هيزم آور اين معركه مى شويم. در روايت از (عليه السلام) وارد شده: «دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اللهِ مِنْ ثَلَاثِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ مِثْلِ خَالَتِهِ وَ عَمَّتِهِ» [۳] (يك درهم ، گناهش نزد پروردگار بزرگتر از سی زناى با محرم مثل خاله و عمه است). 🔹در روايت ديگرى از آن حضرت وارد شده: «الرِّبَا سَبْعُونَ‏ جُزْءاً أَيْسَرُهُ أَنْ يَنْكِحَ الرَّجُلُ أُمَّهُ فِی بَيْتِ اللهِ الْحَرَام‏» ( هفتاد جزا دارد كه: كوچكترين جزء آن مثل اين است كه: مرد با مادرش [نعوذ بالله] در خانه خدا زنا كند). اى برادر و خواهر چرا با وجود اين روايات زياد كه دو نمونه از آن را ذكر كرديم، اينقدر در بين افراد رايج شده است؟ چرا از اين كه بشنود كسى با محرمش زنا كرده ناراحت مى شود، ولى خودش مى خورد كه كوچكترين جزء آن مثل زناى با مادرش در خانه كعبه است و يك درهمش از حيث گناه برابر با سی زنا است كه تمامش با محرم مثل خاله و عمه است، چرا بايد اينقدر براى ما شكسته شود؟! 🔹آيا به نظر شما خوردن قبيح تر است يا گفتن؟ در جامعه ما اوّلى قبيح تر است، در حالى كه (عليه السلام) میفرمايد: «إِنَ‏ اللهَ جَعَلَ‏ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَاب‏ وَ الكِذبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ» [۴] (خداوند براى شرّ، قفل هايى قرار داد و كليد آن را قرار داد [يعنى شراب موجب شرارت مى شود، زيرا در آن حال سُكر و مستى احتمال اين كه انسان مست به هر كار شرّى دست بزند هست] و بدتر از شراب است [يعنى دروغ، بدتر و شرورتر از شرابى است كه خود، كليد شرور است]). 🔹از اين روايت فهميده مى شود كه در مكتب نجات بخش ، دروغ از شراب خوردن قبيح تر و در نتيجه گناهش بيشتر است، ولى در نزد به ظاهر مسلمانان عكس اين مطلب صادق است. آيا بين با اين و بين مكتب امام صادق (عليه السلام) و اين شاگردان منسوب به اين مكتب هماهنگى ديده مى شود؟ خداوند ما را هرچه بيشتر با مكتبش آشنا گرداند و توفيق دهد كه علم ما از عمل ما جدا نگردد، انشاء الله تعالى. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۷۲، ص۲۴۲، باب۶۶ [۲] رجوع کنید به قرآن کریم، سوره حجرات، آيه۱۲ [۳] بحارالأنوار، همان، ج۱۰۰، ص۱۱۶، باب۵ [۴] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۳۳۹ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا خطرات «زبان» بیشتر از سایر اعضاست؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸مسلم است كه خطرات بیشتر از سایر اعضاست؛ چرا كه سایر اعضای بدن معمولاً ندارند، بلكه خطر فردى دارند؛ ولى چنان است كه آتش جنگى را روشن يا آتش جنگى را خاموش مى كند، يعنى خطرش هم مى تواند مثل نفعش را در برگيرد. دارای ريشه ها و علل مختلفی است که به ۷ علت و ريشه آن اشاره مى كنيم: 5⃣، براى انجام است؛ اما ابزارهاى ديگر اينقدر گناهِ متنوّع و متفاوت ندارند. مرحوم فيض در «محجة البيضاء» و غزالى در «احياء العلوم» بیست را برشمرده اند كه از صادر مى شود و استاد مكارم شيرازى در كتاب «زندگى در پرتو اخلاق» را شمارش كرده اند و شخص ديگرى را به زبان منتسب كرده، ولى گناهانى كه به طور مستقيم از زبان صادر مى شود همان حدود سی عدد است و بقيه غير مستقيم است. 6⃣فاصله ميان و در كم است؛ ابزارى كه يك ذره اين طرف و و انحطاط از مقام انسانيّت، و يك ذرّه آن طرف و را به دنبال دارد، خطرش بيشتر از ابزارهاى ديگر است. عبور از جاده باريكى كه يك طرفش دره و سقوط، و طرف ديگرش كوه يا زمين مسطح است، خطرش بيشتر از جاده هاى عريض است، اگرچه يك طرفش دره باشد. مانند عبور از جاده هاى چالوس و گردنه هاى صعب العبور كه خطرش از جاده هاى مسطح بيشتر است؛ اگر چه يك طرفش دره باشد؛ زيرا در آن جاده انحراف كم هم موجب سقوط و نابودى است، به خلاف ديگر راه ها كه چنين وضعيتى را ندارند. 🔹بله وسيله اى مثل هم در واقع جاده اى است كه كمى ، آن را به رهنمون مى كند، و چه بسا به دره و می كشاند. تعجبى ندارد گاهى يك ضمه دادن با توجه موجب تداوم بقاء ايمان و يك كسره دادن موجب كفر مى شود. مثلاً در اين كلام خداوند: «أَنّ اللهَ بَرِىٌ مِّنَ المُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ» [۱] اگر حرف لام در «رسولهُ» را ضمه دهيم همان طور كه در قرآن ها اعراب گذارى شده، موجب تداوم ايمان است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خدا و رسولش از مشركين برىء و بيزارند. و اگر حرف لام را كسره دهيم، موجب كفر است؛ زيرا معنا اين مى شود كه: «خداوند از مشركين و از رسولش بيزار است!». 7⃣، جنبه دارند، به خلاف گناهِ جوارح ديگر كه اين چنين نيست. مثلاً استماع موسيقى يا نگاه به نامحرم تأثير سوء در وجود خود مستمع يا بيننده مى گذارد، ولى ، ، ، مؤمن، مؤمن، عدم نهى از منكر، مردم از جاده حق، حمايت از باطل و و... باعث ايجاد و تباهى در روى زمين مى شود. با اين هفت وجه مشخص شد كه چرا بزرگ و در نتيجه خطرات ناشى از آن بيشتر است، و روشن شد كه چرا امير بيان و مولاى متّقيان (علیه السلام) در بیان ویژگی های متقیّن، و را بر صفات ديگر مقدم كرده اند آنجا كه فرمودند: «مَنطِقُهُم اَلصَّوَابُ». پی نوشت؛ [۱] سوره توبه، آيه ۳ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ ۱، ج ۱، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۰۹ نهج‌ البلاغه «سختی های سکرات موت» را چگونه توضیح داده است؟ 🔹حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره بيان فرموده است. نخست میفرمايد: «سكرات و شدائد و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است». در واقع دو هجوم سنگين در آستانه به انسان ميشود؛ نخست: هجوم است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست میدهد و گاه بر عقل او چيره ميشود و او را در اضطراب و فرو می‌برد، و ديگر: از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يك عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. 🔹امورى كه سخت به آن دلبستگى دارد و گويى جزو وجود او شده و در يك لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها وداع كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و او مى افزايد. سپس به شرح آن پرداخته میفرماید: «به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست ميشود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ ميكند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خود قرار دارند، با چشم خود به آنها نگاه ميكنند و با گوش سخنانشان را می شنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست». از اين تعبير به خوبى استفاده میشود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد است. 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: (در اين هنگام كه سيلى بر صورت او نواخته مى شود، از بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود) «فكر ميكند كه را براى چه چيزهايى بر باد داده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است!». در ادامه حضرت می فرمايد: «به ياد هايى مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و و [هرچه به دستش آمده] در اختيار گرفته است، و جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است». آرى او بيدار ميشود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اوست! 🔹اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به دنيا در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّك آن را به خود داده بود. اينجاست كه زحمت گردآورى آن اموال و تبعات و همه بر دوش او سنگينى ميكند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن ميفرمايد: «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا» [۱] (اين براى او به جاى میماند و از آن بهره ميگيرند و متنّعم میشوند. لذّت و آسايش آن براى است و سنگينى بر دوش او! و او گروگان اين اموال است!». 🔹تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. به همين دليل در جمله بعد ميفرمايد: «او در اين حال، به خاطر امورى كه به هنگام براى او روشن شده، دست خود را از می‌گزد [و انگشت ندامت به دندان ميگيرد!] و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا میشود!». در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى می خواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّك آنها را ندهند؛ 🔹ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروت هايى كه می بايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: «آرزو ميكند اى كاش اين اموال به دست آنكس می رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه می خورد و بر آن حسد می‌ ورزيد [تا وبال جانش نگردد]». (علیه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده، انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار ميكند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى معنوى وجود انسان گويى گروگان اموال او میشود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۴، ص۵۸۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره فواید «سکوت» چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ تَلَافِيكَ [۱] مَا فَرَطَ [۲] مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ» (جبران آنچه بر اثر خود از دست داده اى، آسان تر از جبران آن است كه بر اثر از دست رفته باشد). اشاره به اينكه انسان اگر از گفتن چيزى خوددارى و صرف نظر كند و بعد بفهمد اين اشتباه بوده فورا مى تواند آن را تلافى و تدارك كند، در حالى كه اگر بگويد و بعد بفهمد اين سخن اشتباه بوده و يا گفتنى نبوده است، آن امكان پذير نيست؛ همانند آبى است كه به روى زمين ريخته مى شود و جمع كردن آن عادتا غير ممكن است. 🔹در ادامه اين سخن، راه صحيح را براى رسيدن به اين مقصود با ذكر مثالى نشان مى دهد و مى فرمايد: «وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ» (نگهدارى آنچه در ظرف است با محكم بستن دهانه آن امكان پذير است). «وِعاء» (ظرف) همان و است و «وكاء» (ريسمانى است كه دهانه مشك را با آن مى بندند) اشاره به و انسان كه اگر انسان آن را در اختيار خود بگيرد يا كلماتى كه موجب است از او صادر نمى شود. حضرت در بخش دیگری از این نامه به مضرات پر حرفی اشاره کرده، می فرماید: «مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ» [۳] (كسى كه مى كند و بى معنا فراوان مى گويد). 🔹آرى يكى از فوايد ، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و اين بسيار به تجربه رسيده كه پرت و پلا زياد مى گويند؛ زيرا و حساب شده، فكر و مى خواهد؛ در حالى كه افراد پر حرف مجالى براى فكر ندارند. (عليه السلام) در «کتاب غرر الحكم و درر الکلم» عواقب سوء زيادى براى بيان فرموده از جمله اينكه «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ زَلَّ» [۴] (كسى كه بسيار گويد فراوان خواهد داشت) و همين امر او را مى برد و سبب خوارى و مى گردد به عكس كسانى كه كم و سخن مى گويند، سبب خود مى شوند؛ و به گفته شاعر: كم گوى و گزيده گوى چون دُرّ - تا ز اندك تو جهان شود پر. پی نوشت‌ها [۱] «تلافى» از ريشه «لفى» بر وزن «نفى» به معناى جبران كردن است و «الفاء» به معناى يافتن. [۲] «فرط» از ريشه «فرط» بر وزن «شرط» به معناى كوتاهى كردن و «افراط» زياده روى كردن است. [۳] «اهجر» از ريشه «هجر» بر وزن «فجر» در اصل به معناى دورى و جدايى است. سپس به معناى هذيان گفتن مريض هم آمده؛ زيرا سخنانش در آن حالت ناخوشايند و دور كننده است. [۴] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، چاپ: دوم‏، ص ۵۸۱ (حکمت ۱۸۰) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۶۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش اول) 🔹در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: «اگر كند، سكوت او، او را محزون نمى كند». فرد متقى وقتى سكوت مى كند كه حرفى پسنديده نداشته باشد، و كسى كه بداند اگر بخواهد سخن بگويد، حرف بيهوده و چه بسا باطل كه منجر به گناه مى شود مى زند از خود خشنود است. 🔹اگر صاحب مارى، مارى را در سوراخ خود محبوس كرده باشد، مگر ناراحت مى شود؟ نه هرگز!؛ زيرا بيرون آمدن مار همان و نابود كردن انسانها و بلكه خود صاحب مار همان! غصه خوردن بر براى كسى است كه زبان خود را به بيهوده گويى و سخنان زائد عادت داده است؛ و به جهت آگاهى از و ثمرات دنيوى و اخروى و و آفات سخن گفتن مثل: خطا و دروغ و غيبت و سخن چينى و نفاق و اهانت و ستيزه جويى و ايذاء خلق و غير اينها، خود را عادت داده اند كه بيشتر از سخن نگويند. 🔹 (صلی الله علیه و آله) مى فرمايد: «خوشا به حال كسى كه را از زبانش گرفت و زيادى مال خود را انفاق كرد». [۱] (علیه السلام) مى فرمايد: «اگر كلام تو از نُقره باشد، يقين بدان كه [تو] از طلا است». [۲] و در كلمات بزرگان آمده است: «لايق ترين چيزى كه در زندان مى باشد، است»؛ [۳] و نيز گفته شده: « كم جِرم (وزن)، ولى بزرگ جُرم است!». [۴] 🔹ابوبكر بن عياش مى گويد: «چهار پادشاه هند و چين و كسرى و قيصر اجتماع كردند [كسرى لقب پادشاهان ايران و قيصر لقب پادشاهان روم بوده است]، يكى از آنها گفت: من بر آنچه پشيمانم و بر آنچه نگفته ام پشيمان نيستم. دومى گفت: من هنگامى كه مى گويم و كلمه اى بر زبانم جارى مى كنم، آن كلمه مالك من است، ولى من مالك و صاحب اختيار او نيستم و وقتى آن كلمه را نگويم مالك آن هستم و آن مالك من نيست. سومى گفت: تعجب مى كنم براى متكلّم كه وقتى او به سوى او برگردد، كلمه او به او ضرر و مى زند و اگر رجوع به او نكرد به او نفع نمى رساند [يعنى تعجب از بعضى كه وقتى سخن مى گويد، يا به ضرر او تمام مى شود، يا نفعى براى او ندارد]. چهارمى گفت: من بر برگرداندن آنچه قدرتمندتر هستم، تا آنچه گفتم [آنچه از دهان بيرون آمد ديگر برنمى گردد]». [۵] 🔹گفته اند: «چهار چيز است كه هرگز برنمى گردد: ۱) كه گفته شود. ۲) تيرى كه انداخته شود. ۳) ساعتى كه بگذرد. ۴) فرصتى كه از دست برود». [۶]  (عليه السلام) می‌فرماید: «، شعار محققين به حقایق گذشتگان و حقایق ثابت و محقق است (و در آن فوایدى است)؛ ۱) [سكوت] همه راحتی هاى دنيا و آخرت است. ۲) در آن است. ۳) [موجب] سبك كردن حساب. ۴) حفاظت از خطاها و لغزشها. ۵) پوششى بر جاهل است كه جهل و نادانى هاى او آشكار نشود. ۶) زينت و زيبايى و اُبُهّت عالم است. ۷) در ، گوشه گيرى و انزواى هواى نفسانى است. ۸) رياضت و با در آن است. ۹) . ۱۰) از بين رفتن قساوت قلب. ۱۱) عفت. ۱۲) و مروّت. ۱۳) و و كياست و ، از جمله فوائد آن به شمار مى رود. 🔹پس تا مجبور و ناچار نشدى، لب به مگشاى و فرو بند، خصوصاً اگر شنونده اهليت كلام تو را نداشته باشد». «ربيع بن خثيم» كاغذى در برابر خود مى گذاشت و هر چه تكلم مى كرد مى نوشت و شبانگاه محاسبه مى كرد كه چه به نفع او بوده و چه به ضرر او و مى گفت: «آه آه نَجَا الصَّامِتُونَ وَ بَقِينَا»؛ (آه آه سكوت كنندگان نجات يافتند و ما باقى مانديم [و گرفتار سخن شديم!]). 🔹بعضى از ياران رسول الله (صلی الله علیه و آله) مرتب سنگ در دهان خود مى گذاردند، وقتى مى خواستند حرف بزنند و مى دانستند براى خدا و در راه خدا و براى انجام وظيفه الهى است، سنگ را از دهان بيرون آورده و سخن مى گفتند. بسيارى از صحابه (سكوت مى كردند) و گاهى آه بلندى مثل تنفس انسان غمديده از سينه مى كشيدند و مانند اشخاص مريض (كه به زور حرف مى زند) حرف مى زدند! و جز اين نيست كه سبب هلاكت خلق و نجات آنها در سخن و سكوت است (سخن موجب هلاكت و سكوت موجب نجات است)! پس خوشا به حال كسى كه معرفت عيب كلام و درستى آن و فواید سكوت نصيبش شد که این از اخلاق انبیاء (علیهم السلام) و شعار برگزیدگان است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱]منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، هاشمی خویی، حسن زاده آملی، کمره‌ای، مكتبة الإسلامية، چ۴، ج۱۲، ص۱۵۵ [۲]همان [۳]همان [۴]همان [۵]همان [۶]خواندنیهای دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، قم، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۱۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در منابع اسلامی چه ارزش و اهميتی برای «سكوت» بيان شده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در روایات اسلامی تاکید زیادی به شده است. (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان ميفرمايد: «اگر پرهيزكار سكوت كند، سكوت او، او را محزون نمیكند». 🔹كسى كه ارزش و مقدار را فهميده باشد، را شعار خود قرار داده و بدون و سخن نمى گويد، و كسى كه اطلاع و احاطه بر و خصوصيات دقيق و باريك پيدا كرده و «سكوت» را نگهبان امين اسرار و حقایق قلبى خود قرار داده است، البته و چنين آدمی عبادت خواهد بود و كسى بر اين عبادتِ او آگاهى نمى يابد بجز پادشاه با جبروت كه همان است. [۱] 🔹ابن ابى الحديد در ذيل اين فراز ميگويد: « از فوت كلام و سخن نگفتن محزون و ناراحت نمیشود، زيرا را غنيمت میداند، نه خسران و زيان». [۲] آرى ساكتان ناطقند، آنها گرچه ساكتند، ولى روش و منش آنها گوياى ارزش هاى اخلاقى است. آنها مجسمه و تابلوى تمام نماى قرآن‌اند. « هم امر و هم نهى مى كند و است». [۳] (صلی الله علیه و آله) ميفرمايد: «چهار چيز است كه فقط دارا است، يكى از آنها است و آن اولين عبادت است». [۴] 🔹 (عليه السلام) ميفرمايد: «كسانى كه قبل از شما بودند، را فرا گرفتند و شما سخن را، اگر فردى از شما خواست و عبادت كننده [با خلوص نيت] باشد، بايد را قبل از آن به مدت ده سال فرا گيرد، اگر اين كار را به خوبى انجام داد و بر آن كرد، مى شود وگرنه بايد بگويد: «مَا اَنَا لِمَا اَرُومُ بِاَهْلٍ» [۵] (من اهليّت آنچه را در نيت دارم، ندارم). 🔹از (صلی الله علیه و آله) نقل شده كه: «حضرت به مردى كه نزد ايشان آمده بود فرمود: آيا تو را به امرى كه وارد میكند، راهنمایى كنم؟ گفت: بله يا رسول الله! فرمود: از آنچه خدا به تو داده به ديگرى بده؛ گفت: اگر محتاجتر از ديگرى بودم چطور؟! فرمود: مظلوم را يارى كن؛ گفت: اگر ضعيفتر از كسى باشم كه ياريش میكنم؟! فرمود: راهنماى انسان جاهل و احمق باش؛ گفت: اگر خود، جاهلتر از ديگرى بودم؟! فرمود: « خود را كن، جز براى خير»؛ تو را خوشحال نمیكند اينكه در وجودت خصلتى از اين خصال باشد كه تو را به سوى بهشت سوق دهد؟». [۶] 🔹 (عليه السلام) نيز درباره در «نهج البلاغه» میفرمايد: «، زياد و وقتش مشغول است». [۷] آنقدر به دنبال كار خير است كه ديگر، وقتى براى كلام و ندارد. «كم گوى و بجز مصلحت خويش مگوى - چيزى كه نپرسند تو خود پيش مگوى ؛ گوش تو دو دادند و زبان تو يكى - يعنى كه دو بشنو و يكى بيش مگوى». [۸] 🔹«آنرا كه شراب معرفت نوش كنند - از هرچه به جز اوست فراموش كنند ؛ آنرا كه زبان دهند، ديده ندهند - و آن را كه دهند ديده خاموش كنند». [۹] (عليه السلام) ميفرمايد: «در حكمت آل داود (عليه السلام) چنين آمده است: «بر فرد لازم است كه عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود كند و خود باشد». [۱۰] «وَشّا» ميگويد: «شنيدم از (عليه السلام) كه میفرمود: اگر مردى از بنى اسرائيل میخواست عابد بشود مى بايست ده سال قبل از آن اختيار كند». [۱۱]  🔹پيرگوى (گوينده اى كه پيرمرد بود) درباره خودستايى نزد حكيمى لاف میزد، كه بر سه زبان مسلط است و میتواند با آن زبانها نطق كند؛ حكيم گفت: بفرمائيد كه به چه زبانى ميتوانيد كنيد. [۱۲] در مجلس معاويه يكى از بزرگان خاموش بود و هيچ نمیگفت، معاويه گفت: «چرا سخن نمیگويى؟ آن مرد فاضل گفت: چه گويم، اگر راست گویم از تو بترسم و اگر دروغ گويم از خدا بترسم، پس در اين مقام اولاتر [از سخن گفتن است]». [۱۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲ ج‏۶۸ ص۲۸۴ باب۷۸. [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ۱ ج۱۰ ص۱۳۸ ص۱۶۰. [۳] بحارالأنوار، همان، ج۸۹ ص۲۰ باب۱. [۴] همان، ج۷۴ ص۸۸ باب۴. [۵] همان، ج۷۵ ص۲۸۸ باب۲۴. [۶] همان، ج۶۸ ص۲۹۶ باب۷۸. [۷] همان، ج۶۴ ص۳۰۵ باب۱۴. [۸] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ۱ ص۱۲۱. [۹] همان [۱۰] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴ ج۲ ۱۱۶. [۱۱] الكافی، همان، ج۲ ص۱۱۶. [۱۲] مجله پاسدار اسلام، ش۹۰، ص۳۸ [۱۳] خواندنی های دلنشین، سعیدی لاهیجی، کتاب سعدی، ۱۳۶۸ش، ج۱ ص۹۱ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۵۶۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «سکوت» به عنوان داروی بیماری زبان معرفی شده است؟ 🔹در روايات به ما دستور داده ‏اند در جايى كه لازم نيست، مگوئيد؛ زيرا زدن احتمال و در آن را بيشتر می کند، همچنان كه نوشتن زياد باعث خطا و اشتباه بيشتر نيز مى شود. اگر انسان دست به قلم نشود و چيزى ننگارد اشتباهی هم ندارد و اگر حرفى هم نزند دچار لغزش و خطا و معصيت هم نمى‏ گردد. (صلى الله عليه و آله) فرمودند: «لَا يَسْلَمُ‏ أَحَدٌ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى‏ يَخْزُنَ‏ لِسَانَه‏» (احدى از سالم و مصون نمى‏ گردد، مگر اين كه را پنهان كند). 🔹از اين روايت استفاده مى ‏شود كه منشاء و كليد است، زيرا حضرت فرمودند: «الذُّنُوبِ» و می دانيم جمع مُحَلّى و مزيّن به الف و لام، افاده عموم مى‏ كند؛ يعنى را چه از زبان صادر شود و چه از غير زبان، همه را كنترل می كند. اشتباه نشود كسى نمی خواهد بگويد در جايى كه وظيفه، است، خاموش بودن نيكوست، بلكه مى‏ گوئيم ترك «مَا لَا يَعنِيهِ»؛ يعنى و «كلام زيادى‏‌» را كه لازم به ذكر نيست بايد ترك كرد؛ 🔹زيرا «اَلمَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ» [۱] ( زير پنهان است)، و اگر سخن بگويد فضائل و رذائل او مشخص مى ‏شود و به قول شاعر: «گر ندارى معرفت خاموش بنشين دم مزن‏ - پسته بى‏ مغز اگر لب وا كند رسوا شود». يكی از موارد اين است كه گاهى ديده مى شود در ميان افراد مخصوصاً زنان، وقتى دور هم می نشينند و حرفى براى زدن ندارند شروع به تحليل دعواى خانوادگى فلان خانواده می كنند و مرتكب مى شوند. بايد در مقابل اين طور سخنان گفت: مگر شما چه كاره مردم هستيد كه دعواى خانوادگى ديگران را مطرح مى‏ كنيد؟ 🔹آيا هيچ حرف منطقى و مورد ابتلاى ديگرى جز دعواى آن زن و شوهر نيست؟ آيا تمام مسائل و مشكلات علمى، اخلاقى و اجتماعى جامعه ما عموماً، و مشكلات همين افرادى كه دور هم نشسته و چنين می گويند خصوصاً، برطرف شده است؟ خداوند درك و فهم ما را بيشتر نمايد تا مسائل و مشكلات مورد ابتلاء خود را بهتر درك كنيم و در رفع آنها بيشتر بكوشيم. علمای اخلاق می گويند: «ميوه سكوت»، است و سرازير شدن اسرارى به قلب كه قبلاً نبود؛ ولى متأسفانه بايد گفت: هرچه جلوتر مى رويم، نورانيت ما كمتر می شود. 🔹 نشانه عقل است، البته سكوتى كه بر طبق موازين و در جاى خود باشد، براى همين جهت است كه (عليه السلام) مى فرمايد كه: «اِذَا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الكَلَامُ» [۱] (زمانى كه كامل شد، كلام كم مى شود)؛ يعنى بين «كمال عقل» و بين «قلت كلام» رابطه مستقيم برقرار است. و مثل دو كفه ترازويند كه هر چه عقل بالاتر رود كلام پائين تر مى آيد، پس روى كه (عليه السلام) ارائه مى دهند، كامل ترين افراد از حيث عقل، كم حرف ترين آنها است. 🔹، «نشانه پختگى» و «آبديده شدن» فرد است، و چه خوش سروده: «اين ديگ ز خامى است كه در جوش و خروش است - گر پخته شد و لذت دم ديد خموش است». وقتى نخود يا مواد ديگر را براى تهيه غذا در ديگ مى ريزند تا مادامى كه خام و نپخته است دائماً در حال جنب و جوش و حركت و بالا و پائين رفتن است، ولى وقتى پخته شد و لذت دم كشيدن را چشيد خموش و آرام در ته ديگ ته نشين مى شود. آرى كه وجودش با انس گرفته و لذت دم بستن را چشيده و شيوه خموشى و سكوت را برگزيده، اين او است. پی نوشت؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ ۱، ص ۴۸۰، حکمت [۶۹] ۷۱. وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ ۱، ج ‏۱۲، ص ۱۹۲، باب ۱۱۹؛ بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۱، ص ۱۵۹، باب ۴ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج ۱، ص ۱۰۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زبان» چه ویژگی هایی دارد که از پیچیده ترین اعضای بدن انسان معرفی شده است؟ 🔹، يعنى قطعه گوشتى كه در دهان انسان است و كارهاى مهم و پيچيده اى بر عهده دارد؛ و همچنين به معناى قدرت بر اداى كلمات و جمله بندى ها و بيان مقاصد خويش از اين طريق. هر دو از خداوند است، لذا فلاسفه و دانشمندان فصل مميّز انسان را همان [زبانى و فكر] شمرده و انسان را «حيوان ناطق» معرّفى مى كنند. 🔹درباره اين دو هر چه دقيق تر شويم عجايب بيشترى بر ما ظاهر مى شود. جالب اينكه تقريباً تمام فضاى ميان دندانها را پر كرده، هنگام مواد غذايى را به سرعت به زير دندانها مى فرستد و خودش را با مهارت به عقب مى كشد، بى آنكه آسيبى ببيند. پزشكان مى گويند: غذا چهار هضم دارد: هضم اوّل آن در دهان است كه كاملا نرم مى شود و با بزاق دهان آميخته مى گردد و تغييرات فراوانى از نظر فيزيكى و شيميايى در آن ظاهر مى شود. 🔹سپس روانه معده مى گردد و ما عمدتا بى آنكه توجه کنيم به هنگام چه نقش مهمى دارد شب و روز از آن بهره مى گيريم. كار مهم تر انسان، و مقاطع حروف و كنار هم چيدن جمله ها و تمام مقاصد كوچك و بزرگ و ساده و پيچيده و بسيار پيچيده است كه راستى از بشمار مى آيد. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۵۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) نقش زبان در تجلی «شخصیت انسان» را چگونه تبیین می کنند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۸ درباره نقش زبان در تجلی مى فرمايد: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ». ( زير زبان خود پنهان است [و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد]). منظور از «مرء»؛ (انسان) در اينجا و است و منظور از «مخبوء»؛ (نهفته بودن) در زير زبان اين است كه هنگامى كه بگويد شخصيت او آشكار مى شود، چرا كه ، ترجمان و دريچه اى به سوى است، و هر چه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر و كلماتش ظاهر مى شود. 🔹گاه انسان به افرادى برخورد مى كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پُر ابهت اند، اما همين كه زبان به مى گشايند، مى بيند كه چقدر توخالى است؛ و بر عكس به افرادى برخورد مى كند كه ابداً ظاهرى آراسته ندارند، اما هنگامى كه زبان به مى گشايند، انسان احساس مى كند شخص دانشمند و حكيمى است. 🔹مرحوم علامه مجلسى اين كلام را از «مصباح الشريعة» با اضافه اى از امام صادق از اميرمؤمنان امام على (عليهما السلام) نقل كرده است و آن اين كه امام (عليه السلام) به دنبال اين جمله مى فرمايد: «فَزِنْ كَلاَمَكَ وَ اعْرِضْهُ عَلَى الْعَقْلِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ وَ فِي اللَّهِ فَتَكَلَّمْ بِهِ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَالسُّكُوتُ خَيْرٌ مِنْه»؛ [۱] (حال كه چنين است خود را بسنج، و بر و عرضه دار، هرگاه در آن است آن را بر زبان جارى كن، و اگر غير از آن است، از چنين سخن گفتنى بهتر است). 🔹درباره اهميت اين جمله كوتاه و تاثير آن در ، دانشمندان اسلامی، سخن هاى برجسته اى گفته اند از جمله (عالم اهل سنت) در ذيل همين كلام حكمت آميز مى گويد: «مفهوم اين كلام در عبارات مختلفى آمده، اما كه در اينجا آمده از نظر كوتاه بودن و پرمعنا بودن نظير و مانند ندارد». [۲] 🔹مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» خود مى گويد: «اديب، فقيه و فيلسوف تنها با شناخته مى شوند، و همچنين وكلا و اخترشناسان؛ ولى طبيب و مهندس و مانند آنها، هم با شناخته مى شوند و هم با كارهايشان، و به هر حال هر انسانى كه سخنان تازه و مفيدى در اختيار برادر هم نوعش بگذارد، عاقل، عالم، اديب، فقيه و فيلسوف است، اما كه اثر با ارزشى از خود به يادگار نگذارده اند، سوفسطائيانى بيش نيستند، هر چند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند». [۳] 🔹تأثير اين (عليه السلام) به قدرى است که در شعر و به خوبی نمايان است؛ مى گويد: «تا مرد نگفته باشد - عيب و هنرش نهفته باشد»؛ نيز مى گويد: « در دهان اى خردمند چيست - كليد در گنج صاحب هنر - چو در بسته باشد چه داند كسى - كه گوهر فروش است يا پيله ور». شاعر ديگرى مى گويد: «آدمى مخفى است در زير - اين پرده است بر درگاه جان». شاعر ديگرى مى گويد: «مرد، ار خزف و طلاى كان است - در زير خود نهان است». پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ‏۶۸، ص ۲۸۵، باب ۷۸؛ مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، نورى، حسين بن محمد تقى‏، مؤسسة آل البيت(ع)، قم، چ۱، ج ‏۹، ص ۲۲، باب ۱۰۱ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشي النجفی، قم، چ اول، ج ‏۱۸، ص ۳۵۳، ۱۴۴ [۳] فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة، مغنية، محمد جواد، دارالعلم‏ للملايين، چ۳، ج ۴، ص ۳۱۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۲۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام على (عليه السلام): 🔸«الكلامُ فی وَثاقِكَ ما لم تَتَكلَّمْ بهِ، فإذا تَكَلَّمتَ بهِ صِرتَ فی وَثاقِهِ، فَاخزُنْ لِسانَكَ كما تَخزُنُ ذَهَبَكَ و وَرِقَكَ، فَرُبَّ كَلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً و جَلَبَت نِقمَةً». 🔹«تا را به نياورده اى، سخن در بند توست، همين كه آن را به زبان آوردى، تو در بند سخن در مى آيى؛ پس همانگونه كه زر و سيم خود را در مى نهى، را نيز در گنج‌خانه دهان نگاهدار، كه بسا سخنى را از كف برده و و كيفرى [الهى] را آورده است». 📕نهج البلاغه، حكمه ۳۸۱ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) هنگام ورود به ماه «رمضان» چه سفارشی به مومنین می فرمایند؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸در فصلى از حديث (ى که در بخش اول این نوشتار آورده شده)، اكرم (صلى الله عليه و آله) مى‌دهد كه پنج و مردمى، و پنج و است. با دقّت به اين حديث متوجّه مى‌شويم كه بايد سازنده باشد، هم رابطه خلق با خلق و هم رابطه انسان با خالق را روشن مى‌سازد و در ضمن معلوم مى‌شود كه ، آيين محبّت است. 1⃣دستورات اجتماعى: 🔹۱) كمك به فقرا و : هميشه بايد در فكر فقرا و باشيم؛ ولى اين يك سفارش مضاعف است. 🔹۲) احترام به بزرگترها: را بزرگ بداريد، نه اينكه وقتى استقلال فكرى و جسمى پيدا مى‌كنيد، و را كنار بگذاريد؛ به طورى كه پدر و مادر را به خانه سالمندان بفرستيم. گويا خيال مى‌كنند كه هميشه جوان خواهند بود و غم و سراغ آنان نخواهد آمد و سرنوشت و براى آنها پيش نخواهد آمد. متأسّفانه اين كم كم در كشور ما هم رواج پيدا كرده است؛ ولى انتظار اين گونه افراد را مى‌كشد. 🔹۳) ترحّم بر كوچكترها: را كنيد و به آنها ارزش قائل شويد، تا بتوانند راه استقلال را پيدا كنند. 🔹۴) صله رحم: ماه ، ماه است؛ البتّه در ماه‌هاى ديگر هم صله رحم است؛ ولى در ماه تأكيد بيشترى شده است. نبايد به جامعه ما هم نفوذ كند كه از پدر و مادر، و يا به عكس و از حال فرزندان و بقيّه از يكديگر بى‌اطّلاع باشند؛ ما كه داراى فرهنگ و مكتب غنى هستيم نبايد غربى‌ها را در اخلاق الگو قرار دهيم. 🔹۵) محبّت به يتيمان: يكى از آثار وضعيّه محبّت به اين است كه اگر اكرام ايتام مردم كرديد، مردم هم يتيمان شما را اكرام مى‌كنند كه ثمره اين عمل در اين دنيا ديده مى‌ شود. 2⃣دستورات خودسازى 🔹۱) حفظ زبان: گام اوّل و سير و سلوك الى الله، است و تا زبان اصلاح نشود هيچ چيز اصلاح نخواهد شد. ، بزرگترين عامل قرب الى الله و بزرگترين وسيله براى شيطان است. زبان را از ريختن آبروى مردم حفظ كنيد. 🔹۲) چشم‌پوشى از حرام: گاهى يك ، زندگى انسان را عوض كرده و باعث مى‌شود و خلاف‌هاى متعدّدى به دنبال مى‌آورد، كه اگر آن نگاه اوّل نبود، كار به اينجا نمى‌رسيد. جوان‌هايى كه گرفتار شده‌اند، از ما راه حل مى‌خواهند و ما براى آنها نسخه‌اى داريم و مى‌گوييم: «به فيلم‌هاى مستهجن نگاه نكنيد، در شركت نكنيد، با دوستى نكنيد، نكنيد، و خود را به خدا بسپاريد و هميشه خود را به و مشغول كنيد كه اين باعث مى‌شود خود را حفظ كنيد تا توفيق پيدا كنيد». 🔹۳) گوش نكردن به صداى حرام؛ را هم از شنيدن صداهايى مانند ، ، ، تشويق به گناه و... حفظ كنيد. 🔹۴) توبه كردن از گناهان: از گناهان كنيد، البتّه هميشه بايد توبه كرد؛ ولى بهار توبه، ماه مبارك است. 🔹۵) دعا و مناجات با خدا. 📕مشكات هدايت‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: مكارم، مسعود، حامدى، محمد رضا، مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ‏ص ۱۰۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️آستان طلب 💠آیت الله العظمی بهجت (ره): 🔹 در سیر به سوی الله ـ که خطرهاست در آن ـ خود را به مجهز می‌کند و با هیچ‌ترسی به دل راه نمی‌دهد و حرکت به سوی او را از ماه مبارک آغاز می‌کند که «الدُّعا سِلاحُ المُؤْمِن» [۱] و «سِلاحُهُ البُکاء». [۲] 🔹«آيا ما كه در اسلحه‌سازى و تجهيزات نظامى از كفار عقبيم، بايد در هم مؤخّر باشيم؟! در آمده است: «أَلُّدعآءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ» و در بعضى داريم: «أَلّلهُمُّ، إِنَّكَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ»؛ [۳] (خدايا، تو كسى هستى كه مى‌توان از او چيزى خواست)؛ يعنى خدا و است. 🔹خیلی از مؤمنین می‌کنند و از خدا می‌خواهند، ولی اگر و از بر نیاید کارگر نیست. شرایطی دارد که اگر آنها رعایت شوند، قطعاً است؛ مگر می‌شود با از خدا چیزی را خواست و با آن را رد کرد. 🔹«استجابت دعا شرطش است. اگر جمع باشد، دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به اين معنا نيست كه تا دعا كرديم فوراً نتيجه‌اش را ببينيم، بلكه گاهى بعد از خالص و مُخلَص مى‌شود كه جزو اخيرِ علّت تامّه است. ما بايد كنيم تا توفيق حال دعا را پيدا كنيم». 🔹 را باید یک‌به‌یک به‌جا آورد: «جهت اين امور لازم است: ۱) و و ساحت مقدس حضرت حق تبارك و تعالى؛ ۲) اقرار به و اظهار از آن، كه تقريباً به‌منزله‌ى يا ملازم آن است؛ ۳) بر محمد و آل‌محمد عليهم‌ السلام، كه و هستند؛ ۴) بكا و ، و اگر نشد ، و لو خيلى مختصر. 🔹و بعد از اينها درخواست كه در اين صورت، حاجت برو‌برگرد ندارد. البته اگر اين مطالب در باشد، مناسب‌تر است و تأثير در اين ميان به جايى مى‌رسد كه در عمل ام‌داوود و نيز در قنوت وتر آمده: «فَإِنَّ ذلِكَ عَلامَةُ الْإجابَةِ» [۴] (اين نشانه‌ى است)؛ يعنى راه تكوينى به خدا، و ارتباط با است، البتّه براى كسى كه اين مطالب را باور كند». پی نوشت‌ها؛ [۱] کافی، ج‏۲، ص۴۶۸؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج‏۲، ص۳۷. [۲] إقبال الأعمال، ج‏۲، ص۷۱۰؛ مصباح کفعمی (جنة‌الأمان‌الواقية)، ص۵۶۰. [۳] إقبال الأعمال، ج‏۱، ص۳۴۶؛ بحار الأنوار، ج‏۹۵، ص۲۲۳. [۴] إقبال الأعمال، ج‏۲، ص۶۶۳؛ بحار الأنوار، ج‏۹۵، ص۴۰۴. منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مفهوم «کفران نعمت» چیست؟ 🔹 در اصل به معنى پوشانيدن چيزى است؛ و از آنجا كه ، در پوشانيدن ارزش تلاش مى كند، به این عمل مى گويند. بديهى است ، گاه در و گاه با و گاه در است. ها را در خود بى مقدار يا كم اهميت مى شمرند، 🔹و با در بی ارزش بودن آن نعمت سخن مى گويند، و در نیز به جاى حسن استفاده، از آن سوء استفاده مى كنند. به همين دليل بزرگان علم اخلاق فرموده اند: «اَلشُّكْرُ صَرْفُ الْعَبْدِ جَمِيْعَ ما اَنْعَمَهُ اللّهُ تَعالَى فى ما خُلِقَ لاَجْلِهِ»؛ ( آن است كه بندگان خدا، نعمت هايى را كه به آنها بخشيده است، در همان راهى مصرف كنند كه براى آن آفريده شده). 🔹بنابراين و آن است كه را نابجا مصرف كنند، را كه خدا براى ديدن آثار عظمت او در عالم هستى و تشخيص راه از چاه و مشاهده آيات الهى آفريده در طريق به كار گيرد، همچنين ، ، و يا مال و را. 🔹گويى اين سخن بر گرفته از حديث (عليه السلام) است که می فرماید: «شُكْرُالنِّعْمَةِ اِجْتِنابُ الْمحارِمِ»؛ [۱] ( آن است كه از پرهيز شود). و به اين ترتيب معنى سپاس و ناسپاسى هر دو روشن مى شود. پی نوشت: [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏، چ۴، ج۲، ص۹۵، باب الشكر، ح ۱۰؛ و... 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «مشارطه» كه برای جهاد با نفس لازم است چيست؟ 🔹علمای‌اخلاق براى امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است و یکی از آنها است. درباره «مشارطه» فرموده اند مثل تاجر است، و وقت خود را میدهد تا و نيكو كسب كند، واين اعمال صالح با حاصل میشود، ربح و سود او تزكيه نفس است؛ زيرا به سبب آن به فلاح و میرسد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا - وَ قَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» ( شد كسى كه را تزكيه و پاك كرد، و متضرّر شد كسى كه آن را تباه كرد). 🔹در اين معامله، شريكى دارد بنام و بايد مثل شريكها در معاملات دنيوى با او برخورد شود. اول از همه بايد با او در نظرگرفت كه مبادا كند و سرمايه را به باد فنا دهد، چنانكه شريك جنايتكار ممكن است در امور دنيوى چنين كند و اين شرط كردن، [همان] است. اين تجارت سودش و رسيدن به «سدرة المنتهى» و بودن با انبيا و شهداست. پس دقت در محاسبه و دقت در كار اين ، بايد بيشتر از دقت در ربح و سود دنيوى باشد؛ زيرا سودها قابل مقايسه نيست. 🔹، خيریست كه دوام دارد و دوام ندارد، و گفته اند: «لَا خَيرَ فِى خَيرٍ لَايَدُومُ بَل شَرٌّ لَايَدُومُ خَيرٌ مِنْ خَيرٍ لَايَدُومُ» (در كه دوام ندارد خير و بركتی نيست؛ بلكه شرّى كه دوام ندارد بهتر از خيری است كه دوام ندارد)؛ زيرا شرّى كه دوام ندارد وقتى قطع شد، شادى به همراه دارد، چون شرّ پشت سر گذاشته شد، ولى خيرى كه دوام ندارد، تأسف را به خاطر انقطاعش به همراه دارد! پس هر صاحب نفسى نبايد باشد كه هر نَفَسى از عمر، گوهر گرانبهایی است كه عوض ندارد و ممكنست گنجى از گنجهاى بهشتى باآن بدست آيد كه ابدى است. 🔹بنابراين هرشخصى بايد وقتى از نمازصبح فارغ شد، ساعتى با نفسش خلوت كند، براى آن چنانكه تاجر با شريكش میكند وبه نفس بگويد به جز كالاى چیز دیگری ندارم، و اگرآن [كالا] از بين رود، سرمايه ام از بين رفته، و از تجارت مأيوس میشوم، و ربحى و به دست نمى آورم. خداوندامروز را به من مهلت داده، و اگر میمُردم از خدا میخواستم مرا به اندازه يكروز به دنيا برگرداند، تا انجام دهم، پس فرض كن مُرده اى و امروز برگشته اى، و به تو مهلت داده شده، پس بپرهيز از اينكه اين روز پرقيمت را ضايع كنى. 🔹در احوال يكى از زهاد است كه گويند قبرى كنده بود و صبحها در آن مى خوابيد و آيه «رَبِّ ارجِعُونِى - لَعَلِّى اَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكتُ» را میخواند؛ يعنى سخن كسانى را كه در قيامت از خدا میخواهند به دنيا برگردند، و عمل صالح انجام دهند را میگفت و بلند میشد، و به خود میگفت: تو امروز به دنيا برگردانده شدى، برو ببينم چه کار میكنى! در خبرى آمده «براى بنده درهر شبانه روز ۲۴ خزانه پشت سر هم است كه خزانه اى از آن باز میشود، و ميبيند پر از نور است كه در اثر است كه در آن موقع انجام داده، خوشحال میشود، 🔹بقدرى كه اگرآن خوشحالى را بين اهل آتش توزيع كنند، به وحشت مى افتند، سپس خزانه و جعبه ديگرى باز میشودكه سياه و تاريك است، و بوى بد از آن بلند میشود، و آن ساعتى است كه خدا كرده و آنچنان ترس و فزعى به او دست میدهد كه اگر بين اهل بهشت تقسيم شود، عيش آنها را از بين مى برد، و جعبه اى ديگر باز میشود كه خالى است، نه مايه خوشحالى و نه ناراحتى است و آن ساعتى است كه خوابيده و بوده يا مشغول به مباحات دنيوى بوده، پس حسرت میخورد و متضرّر میشود». 🔹به بگو امروز خزائن ۲۴گانه را خالى مگذار، و مرا به كسالت و بيحالى مينداز و مغبون و حسرت بارم مكن، كه خداوند فرموده: «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ» (روزى شمارا جمع میكند براى روز جمع شدن [كه روزقيامت باشد] و آن، و ضرراست). اين سفارشات براى خود نفس بود، سپس سفارشى به نفس در مورد كند: چشم و گوش و زبان و شكم و فرج [كنايه از شهوت جنسى] و دست و پا به اين كه اينها خدمتكاران و رعيّت تو هستند كه با اينها تجارت میكنى. 🔹براى هفت درب است كه براى هر دربى عده اى از مردم مشخص شده اند كه وارد شوند، و اين هفت درب براى كسانى است كه با اعضاء هفتگانه عصيان كنند. پس را از نظر به نامحرم بپوشان و نظر تحقیرآمیز به مؤمنى مكن، بلكه نظرى زائد بر ضرورت مكن. خداوند همچنان كه از كلام زيادى بازخواست كند، از نظر زيادى نيز سؤال كند، و همينطور براى هر عضوى خصوصاً و توصيه به نفس كند. 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش چ۱ ج۲ص۲۸۷ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی @tabyinchannel