eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امام رضا عليه السلام:  🔸«لَيسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لِدِينِهِ و دِينَهُ لِدُنياهُ»؛ 🔹از ما نيست آن كه خود را براى ، و خود را براى ترك گويد. 📕بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۳۴۶ @tabyinchannel
⭕️قرآن برای همه زمان‌ها و همه مردم نازل شده است 🔹در حدیثی از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمودند: «مَثَل مَثَل خورشید و ماه است و مانند آن دو است»، یعنی ثابت و یکنواخت نیست و یک جا میخکوب نمی‌ شود. و یا فرمود: «ظاهِرُهُ انیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ؛ ظاهرش زیبا و باطنش ژرفاست‏». 🔹در عیون اخبار الرضا از قول (عليه السلام) نقل شده که از (عليه السلام) پرسیدند چه سرّی است که هرچه زمان بیشتر بر او می‌گذرد و هرچه بیشتر تلاوت می‌شود بر و ‏‌اش افزوده می‌گردد؟ امام (ع) فرمود: «لِانَّ الْقُرْآنَ لَمْ‏ ینْزَلْ لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ وَ لِناسٍ دونَ ناسٍ‏»؛ (برای اینکه تنها برای یک زمان و نه زمان دیگر، و برای یک مردم و نه مردم دیگر، نازل نشده، بلکه برای و نازل شده است). 🔹فرودآورنده، آن را طوری ساخته است که در با وجود همه اختلاف هایی که در طرز فکر و در معلومات و وسعت اندیشه‌ها به چشم می‌خورد، باز هم بر زمانها و افکار پیشی می‌گیرد. در عین حال که در هر دوره مجهولاتی برای خوانندگان در بر دارد، اما آنقدر و و نیز عرضه می‌کند که را اشباع می‌سازد. 📕آشنایی با قرآن، مرتضی مطهری، ج ۱ ص ۲۸ و ۲۹ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نماز چه جایگاهی در بین اعمال دارد و چرا باید نماز بخوانیم؟ (بخش چهارم و پایانی) 💠اهمیت نماز در متون دینی 🔹از آنجا که برای اهمیت زیادی در و بیان شده است، پاسخ به این سؤال که «چرا باید بخوانیم؟» نیز اهمیت زیادی دارد. در اینکه هر لازم است از شبانه روز را با خود داشته باشد شکی نیست؛ اما ما معتقدیم بهترین روش راز و نیاز با خداوند است. 💠فلسفه نماز چیست؟ 🔹ما معتقدیم مراتب عالی به خاطر و های بسیار مهم و ذی قیمت مستتر در پس این عبادت است. چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد، ولى دقت در متون و اسلامى ما را به ريزه كاری هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى گردد: 9⃣«انگیزه مواظبت بر سایر اعمال»:  🔹 علاوه بر شرایط صحت، شرايط قبول، يا به تعبير ديگر دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثر ديگر براى ترك بسيارى از است. در و ، امور زيادى به عنوان ذكر شده است؛ از جمله مساله است كه در روايات آمده: «نماز تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند». [۱] و در روايات متعددى مى خوانيم: «از جمله كسانى كه نماز آنها قبول نخواهد شد است». [۲] و در بعضى از روايات نیز تصريح شده است كه كسى كه نمى پردازد، یا می خورد و... قبول نخواهد شد. پيدا است كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد است؟ [۳] 🔟«تقویت رو ح نظم و انضباط در انسان»:  🔹 روح را در انسان تقويت مى كند؛ چرا كه دقيقا بايد در انجام گيرد كه تاخير و تقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است؛ همچنين و ديگر در مورد نيت و قيام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعايت آنها، پذيرش را در برنامه هاى زندگى كاملا آسان مى سازد. همه اينها فوایدى است كه در ، قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد، و اگر ويژگى را بر آن بيفزائيم - كه همان است - بركات بى شمار ديگرى دارد كه اينجا جاى شرح آن نيست، بعلاوه كم و بيش همه از آن آگاهيم. [۴] 💠کلامی از امام رضا (علیه السلام) راجع به فلسفه نماز 🔹در زمينه فلسفه و اسرار حديث جامعى از (علیه السلام) نیز نقل شده که به تنهایی می تواند پاسخ دقیقی برای سؤال مورد بحث ما باشد: (علیه السلام) در پاسخ نامه اى كه از فلسفه نماز و علت تشریع آن سؤال شده بود چنين فرمود: «علت اين است كه توجه و اقرار به است، و مبارزه با و بت پرستى، و در در نهايت و نهايت ، و اعتراف به و از معاصى گذشته، 🔹و نهادن پيشانى بر زمين همه روز براى ؛ و نيز هدف اين است كه انسان همواره و باشد، گرد و غبار بر دل او ننشيند، مست و نشود، و باشد، طالب و علاقمند افزونى در دين و دنيا گردد. علاوه بر اينكه مداومت در شب و روز كه در پرتو حاصل مى گردد، سبب مى شود كه ، و مدبر و خود را فراموش نكند، روح سركشى و بر او غلبه ننمايد؛ و همين توجه به خداوند و قيام در برابر او، انسان را از باز مى دارد و از انواع جلوگيرى مى كند». [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الانوار، دار احیاء التراث العربی، ج ۸۴، ص ۳۱۷ و ۳۲۰؛ [۲] همان، ص ۳۱۸؛ [۳] تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلامية، ۱۳۷۴ش، چ ۱۶، ج ۱۶، ص۲۹۲؛ [۴] همان، ج ‏۱۶، ص ۲۹۴؛ [۵] وسائل الشيعه، مؤسسة آل البيت(ع) لاحیاء التراث، ج ۳، ص ۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر طبق نامه ۴۷ نهج البلاغه، ترک «امر به معروف» و «نهی از منکر» چه پيامدهايی به دنبال دارد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از نامه ۴۷ (وصيّتنامه حضرت) مى فرمايد: «لا تَتْرُكُوا الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا يُسْتَجَابُ لَكُمْ»؛ ( و را ترك نكنيد كه بر شما خواهند شد، سپس هر چه كنيد مستجاب نمى گردد). آيا در ميان حاكميت و ترك و تنها يك رابطه معنوى و مجازات الهى است، و يا رابطه ظاهرى هم وجود دارد؟ 🔹به نظر مى رسد كه پيوند اينها با يكديگر به صورت منطقى قابل اثبات است؛ چرا كه يكى از مصاديق مهم و اقدام به اين دو در برابر است، كه اگر مرتكب شوند به آنها دهند و اگر را ترك كنند از آنها نمايند. اگر اين دو ترك شود و حاكمان هيچ گونه مانع و اعتراضى در برابر خود نبينند جسور مى شوند و بر مسلّط مى گردند. امّا چرا براى رفع شر حاكمان شرور مستجاب نمى شود؟ 🔹براى اينكه در روايات اسلامى آمده آنجا كه به واسطه خود و كوتاهى او باشد، براى رفع آن مستجاب نمى گردد و به آنها گفته مى شود: اين نتيجه خود شماست، چرا چنين كرديد كه به چنان بدى گرفتار شويد؟ جالب اين است كه از (عليه السلام) نقل شده حتى اگر هم در چنين شرايطى كنند، دعاى آنها مستجاب نخواهد شد: «فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلا يُسْتَجَابُ لَهُمْ». [۱]  🔹در حديثى از (عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الاَْنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الاَْرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الاَْعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الاَْمْرا»؛ [۲] ( و راه و طريقه صالحان است است كه با آن ساير فرايض برپا مى گردد، جادّه ها امن و امان و كسب ها حلال مى شود، حقوق غصب شده به صاحبانش بازگردانده شده و زمين ها آباد مى گردد و از دشمنان انتقام گرفته خواهد شد و تمام امور سامان مى يابد). 🔹در ذيل همين حديث آمده است كه خداوند عزّ و جل به (عليه السلام) وحى فرستاد كه من صد هزار نفر از قوم تو را كيفر خواهم داد؛ چهل هزار نفر از و شصت هزار نفر از ! شعيب عرضه داشت: پروردگارا اشرار به جاى خود، اخيار چرا؟ خداوند عزّ و جل به او وحى فرستاد: «دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي»؛ [۳] (با راه سازش و بى تفاوتى پيش گرفتند و هرگز به جهت خشم من خشمگين نشدند). 🔹همچنین در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «الاَْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللهِ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللهُ»؛ [۴] ( و دو مخلوق [برجسته] از مخلوقان خدايند، هر كس اين دو را كند، خدا به او مى بخشد، و هر كس دست از يارى اين دو بردارد خدا او را مى كند». 🔹تعبير به مخلوق در واقع نوعى تشبيه است. اين احتمال نيز وجود دارد كه خُلق به معناى خصلت باشد، ولى به قرينه ذيل حديث اين احتمال بعيد به نظر مى رسد. در هر حال مسأله و از امورى است كه هم به وسيله و آن را انجام مى دهد، و هم انبياى الهى و اوصياى آنها و هم تمام به آن مأمورند. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۵، ص ۵۶؛ [۲] همان؛ [۳] همان؛ [۴] همان، ص ۵۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۲۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام رضا» (علیه السلام) در توصیف مقام و منزلت «امامت» چه بیانى دارند؟ 🔹در حدیثى (علیه السلام) به عبدالعزیز بن مسلم مى فرماید: «مگر مردم و را در میان امت مى دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ همانا ، قدرش والاتر، و ، و منزلتش عالى‌تر، و ، و عمقش ژرف‌تر از آن است که با عقل خود به آن برسند، یا با آراى خود آن را دریابند، و یا به انتخاب خویش را منصوب کنند. 🔹همانا ، مقامى است که ـ عزّ و جلّ ـ بعد از رتبه نبوّت و خلّت، در مرتبه سوم به (علیه السلام) اختصاص داد، و به آن مشرّفش ساخت، و نامش را بلند و استوار نمود و فرمود: «همانا من تو را مردم قرار دادم»؛ ابراهیم خلیل (علیه السلام) از نهایت شادى به خداوند عرض کرد: «از فرزندان من هم؟» فرمود: «پیمان و فرمان من به ستمگران نمى رسد». [۱] 🔹پس کیست که بتواند را بشناسد و یا انتخاب امام براى او ممکن باشد؟ هیهات! هیهات! در اینجا گم گشته، خویشتندارى ها بیراهه رفته، سرگردان، بى نور، بزرگان کوچک، متحیّر، خردمندان کوتاه فکر، خطیبان درمانده، شاعران وامانده، ادیبان ناتوان، و درمانده اند که بتوانند یکى از شؤون و را توصیف کنند، 🔹و آنان همگى به عجز و ناتوانى خود معترفند. چگونه مى توان تمام اوصاف و حقیقت را بیان کرد، یا مطلبى از امر او را فهمید، و که کار او را انجام دهد پیدا کرد؟! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟ در صورتى که او از دست یاران و وصف کنندگان اوج گرفته، و در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر کجا؟ او کجا و کجا؟ او کجا و مانندى براى او کجا؟....» [۲] پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۲۴ [۲] اصول کافى، ج ۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۳ 📕امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چ دوم، ج ۱، ص ۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام رضا عليه السلام:  🔸«لا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقيقَةَ الايمـانِ حَتّى تَكُونَ فيهِ خِصالٌ ثـَلاثٌ: اَلتـَفـَقـُّهُ فى الدّينِ، وَ حُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعيشَةِ وَالصَّبْرُ عَـلَى الرَّزايا».  🔹«هيـچ بنده اى به كمال حقيقى نمى رسد، تا اينكه اين سه خصلت در او باشد: ، اندازه و در زندگى، و بر سختی ها و ناملايمات». 📕تحف العقول، ص ۴۴۶ @tabyinchannel
⭕️امام رضا عليه السلام:  🔸«اَلاْءيمـانُ هـُوَ مَعْرِفـَةٌ بِالْقـَلْبِ وَ اِقْرارٌ بِالّلِسانِ وَ عَمَلٌ بِالْأرْكانِ».  🔹 عبارت است از: شناخت قلبى، اعتراف زبانى، عمل با اعضاء و جوارح. 📕تحف العقول، ص ۴۲۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۸۹ نهج البلاغه، «ایمان» را به چند دسته تقسیم نموده است؟ 🔹(عليه السلام) در بخش اوّل خطبه ۱۸۹ ، با اشاره به اقسام مى فرمايد: «فَمِنَ الْاِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ، إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ». (بعضى از ثابت و در دل هاست و بعضى ديگر و عاريتى است در ميان قلبها و سينه ها تا سرآمدى معلوم). تقسيم به و مستقر و و ناپايدار و به بيان ديگر عاريتى، چيزى است كه در احاديث اسلامى به آن اشاره شده است. 🔹در حديثى از (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «وَ هُوَ الَّذِى أَنشَأَكُمْ مِّنْ نَّفْس وَاحِدَة فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ» [۱] اين چنين مى فرماید: «فَالْمُسْتَقَرُّ اَلْإِيمَانُ الثَّابِتُ وَ الْمُسْتَوْدَعُ الْمُعَارُ» [۲] (مستقرّ به معناى است و مستودع، است). در حديث ديگرى از (عليه السلام) در تفسير همان آيه آمده است: «مَا كانَ مِنَ الْإِيمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَبَداً وَ مَا كَانَ مُسْتَوْدَعاً سَلَبَهُ اللهُ قَبْلَ الْمَمَاتِ» [۳] ( كه مستقر باشد تا ابد ادامه خواهد يافت، و اما ، خداوند آن را قبل از ممات مى گيرد). 🔹گرچه در تفسير آيه فوق نظرات مختلفى داده شده است، از جمله اينكه منظور از ، آنهايى هستند كه از قرارگاه رَحِم به دنيا گام نهادند و ، آنهايى هستند كه هنوز در رَحِم مادرانند؛ ولى مانعى ندارد كه يك آيه داراى چند تفسير باشد. به هر حال اگر انسان داراى شود و در اعماقش نفوذ كند، ايمان او است و با دگرگونى شرايط، تهديدها و تطميع ها متزلزل نمى شود؛ ولى اگر نباشد، زوال آن در برابر زر و زور كاملا ممكن است. 🔹عوامل متعدد است؛ از دلايل محكم و ها و ضعف نفس و آلودگى به . هر يك از اينها امورى هستند كه ممكن است در پايان عمر، انسان را متزلزل سازند و سرانجام آدمى بى ايمان از دنيا برود. تعبير به «عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ»؛ كنايه از اين است كه هنوز در قلب و آدمى نفوذ نكرده و به همين دليل استقرار نيافته است. درست مانند انسانى كه به كنار ديوار خانه اى مى رسد و وارد آن نمى شود. به يقين چنين شخصى استقرارى ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره انعام، آيه ۹۸ [۲] قرب الإسناد، حميرى، مؤسسة آل البيت(ع)‏، قم‏، چ ۱، ص ۳۸۲ [۳] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، قم‏، ‏چ ۴، ج ‏۱، ص ۷۵۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۷، ص۲۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام رضا عليه السلام:  🔸«اِجْعَلُوا لِأَنْفُسِكُمْ حَظّا مِنَ الدُّنْيا، بِاِعْطائِها ما تَشْتَهى مِنَ الْحَلالِ وَ ما لَمْ يَنَلِ المُرُوَّةَ وَ لا سَرَفَ فيهِ، وَاسْتَعينوُا بِذلِكَ عَلى اُمُورِالدّينِ».  🔹براى خودتـان بهره‌اى از قرار دهـيد، به اينكه خواسته هاى دل را از به آن بدهيد، تا حدّى كه را از بين نبرد، و در آن نباشد، و بدين وسيله، بر ، كمك بجوييد. 📕فقه الرضا عليه السلام، ص ۳۳۷ @tabyinchannel
⭕️امام رضا علیه‌ السلام: 🔸«الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الكبائرِ، و مَن لَم يَخَفِ اللهَ فی القَليلِ لَم يَخَفْهُ فی الكثيرِ». 🔹 راه‌هايى به سوى ، و كسى كه از خداوند در اندك ترس نداشته باشد، در زياد نيز از او نمى ترسد. 📕بحار الأنوار، ۷۳/۳۵۳/۵۵ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضامن بقای ملت ها!! 🔹 یک‌ «ضرورت‌ اجتماعی‌» است. از آن جهت که متشکل از افراد با منافع، و سلایق متعارض و مختلف است، ضرورتا نیازمند یک است، و گرنه اگر و بر مجموعه ای از انسان ها حکومت نکند، لاجرم باید قائل به حکومت جنگل و شد که در آن قوی‌تر ها برنده، و بقیه طعمه آنها هستند و این مطلب را هم هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد. (عليه السلام) در خطبه ۴۰ «نهج البلاغه» می فرماید: «فَإِنَّهُ لاَبُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیر بَرّ أَوْ فَاجِر، یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُۆْمِنُ، وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ»؛ 🔹در این بیان حضرت، بر ضرورت‌ وجود و تأکید شده، بطوری که وجود حاکمی و لو غاصب و فاجر، بهتر از نبود هیچ است؛ زیرا به هر حال همان حاکم غاصب هم بخشی از نیازهای اجتماعی مردمش را رفع می‌کند. از این رو، تشکیل‌ از «ضروریات‌ دین‌ و مذهب » است، چرا که بدون ، اجرای در امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و حتی امور و مسلمانان معطل و مختل خواهد شد. 🔹تجربه تاریخی و عینی این حقیقت را به وضوح ثابت میکند، از این رو (صلی الله علیه و آله) پس از هجرت به مدینه، در اولین فرصت به تاسیس‌ نظام‌ و پرداخت. (عليه السلام) در این باره می‌ فرماید: «هیچ فرقه و ملتی را نمی یابیم پایدار مانده و زندگی کرده باشند، مگر با داشتن ، و این از آن‌رو است که مردم ناچارند برای امر و خود داشته باشند تا آنها را سرپرستی کند و زندگی مردم بدون ، قوام و سامان نمی‌ یابد». [۱] 🔹وجود در راس‌ نیز از مسلمات این دسته است و در متون اسلامی به آن تصریح و بر آن تاکید شده است.  (علیه السلام) می فرماید: « ...سه چیز است که مردم هر شهری به آن نیاز دارند، تا در امور دنیا و آخرت خود به آن پناه ببرند و اگر این سه را نداشته باشند به نابسامانی در زندگی گرفتار خواهند شد: فقیه دانای پرهیزگار، که مردم از وی پیروی کنند و پزشک آگاه مورد اعتماد». [۲] البته نظام هماهنگ با امور یاد شده در گرو داشتن ، با عقل نظری و عقل عملی است. 🔹 (عليه السلام) در روایت دیگری می فرماید: «اگر برای مردم، و ، امانت دار، نگهبان و پاکدست (عادل) قرار داده نمی شد، آیین نابود می گشت، از بین می رفت، سنت ها و تغییر می‌ یافت، بر آن می افزودند و از آن می کاستند و مسلمانان به شبهه دچار می شدند». 🔹 (ره) در «کتاب ولایت فقیه» چنین می فرماید: «هدف بعثت و کار انبیاء علیهم السلام تنها مساله‌ گویی و بیان احکام نیست؛ اینطور نیست که (صلی الله علیه و آله) و (علیهم السلام) مساله‌گو هایی باشند که خداوند آنان را تعیین فرموده تا مسائل و احکام را بدون خیانت برای مردم نقل کنند و آنان نیز این امانت را به فقها واگذار کرده باشند و معنای الفقها امنا الرسل این باشد که فقها در مساله گفتن امین باشند، 🔹در حقیقت مهم‌ ترین وظیفه انبیاء (علیهم السلام) برقرار کردن یک از طریق اجرای و است - لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ [حدید، ۲۵] - که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد، و این با تشکیل و اجرای‌ احکام امکان پذیر است؛ خواه نبی خود موفق به تشکیل حکومت شود، مانند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، و خواه پیروانش پس از وی توفیق تشکیل حکومت و برقراری نظام عادلانه اجتماعی را پیدا کنند». پی نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۰۱ [۲] تحف العقول، ص ۳۱۹ منبع: تبیان به نقل از خبرگزاری شبستان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در قیام حسینی و مهدوی بر مساله «امر به معروف» و «نهی از منکر» تاکید شده است؟ 🔹 موجودی اجتماعی است و از انزوا و تنهایی گریزان است. انسان آثار مثبت بسیاری دارد که از جمله آن تعاون و همکاری در رسیدن به اهداف مشترک است؛ اما نباید فراموش کرد که زندگی اجتماعی انسان در کنار مزایای بسیار، با آسیب هایی نیز تهدید میشود. در ، گاهی خطرات فردی تبدیل به خطرات اجتماعی میگردند و اگر چاره اندیشی نگردد، در معرض و تهدید قرار می گیرند. آری، بسیاری از همانند یک بیماری مسری، افراد زیادی را آلوده میکنند. 🔹بنابراین، هیچ یک از نباید نسبت به رفتار هم نوعان خویش بی تفاوت باشد. (ص) میفرماید: «يك ، در ميان مردم همانند كسى است كه با جمعى سوار كشتى شود، و به هنگامى كه در وسط دريا قرار گيرد، تبرى‏ برداشته و به سوراخ كردن موضعى كه در آن نشسته است بپردازد، و هرگاه به او اعتراض كنند، در جواب بگويد من در سهم خود تصرف ميكنم! اگر ديگران او را از اين عمل خطرناك باز ندارند، طولى نمى‏كشد كه آب دريا به داخل كشتى نفوذ كرده و همگى در دريا غرق میشوند». 🔹 (ص) با اين مثال جالب، منطقى بودن وظيفه و را مجسم ساخته است، و حق فرد بر اجتماع را يك حق طبيعى كه ناشى از پيوند سرنوشتهاست، میداند. پس همه نسبت به خویش و مسئول اند. از این رو به این مسأله اهمیت زیادی داده‌اند و بعضی از را به خاطر ترک این کار سرزنش کرده و حتی دلیل نابودی شان را بی تفاوتی نسبت به بیان نموده اند؛ 🔹چنانکه خداوند در میفرماید: «پس چرا از نسلهاى پيش از شما نبودند كه [مردم را] از در زمين باز دارند؛ جز اندكى از كسانى كه از ميان آنان نجاتشان داديم [و بقیه نابود شدند]». [ترجمه آیه۱۱۶ سوره هود] بر اساس این آیه میتوانیم بگوییم: گرچه در هر اجتماعی معمولا و وجود دارد، اما مهم اين است كه هرکس به فراخور توانمندی خویش در طريق بکوشد. اما همين كه از ميان رفت و افراد جامعه بى تفاوت شدند، و به سرعت فراگیر میشود. 🔹(ع) در این زمینه هشدار داده، میفرماید:  «اگر و را ترك كنيد، بر شما مسلط خواهند شد و هر چه كنيد مستجاب نمیگردد». البته طبیعی است! در ملّتی که به ، و نیک منشی، وقعی نهاده نمیشود و در مقابل عکس العملی وجود ندارد، ، ، و بدکاران پیدا میکنند. آنها نیز مردم را به ناپاکی های خود می آلایند و جامعه به مثابه بدنی که به انواع بیماریها و میکروبها گرفتار شده است، به نابودی کشیده میشود. 🔹در چنین زمانی که ترک و سبب تضعیف دین و تسلط اشرار شده است، دعا کردن ثمری ندارد؛ بلکه باید به اقامه دین برخاست. لذا در برهه ای از تاریخ می بینیم که (ع) که پرچمدار آزادی خواهی و عدالت طلبی است، دلیل نهضتش را اینگونه معرفی مینماید: «آيا نمى‏ بينيد به عمل نمیشود و از جلوگيرى نمیگردد، در چنين شرايطى بر لازم است [قيام كند و] شيفته ملاقات پروردگار [و شهادت] باشد». 🔹و از همین رو ایشان شیوه خود را دعوت به سوی و نهی از قرار داده، میفرماید: «من فقط براى در امّت جدّم به پا خاستم، می خواهم و کنم و حرکت من بر اساس سیره جدّم و پدرم علی بن ابیطالب است». این مقابله کماکان ادامه داشته و تا نیز برقرار خواهد بود؛ آخرالزمانی که (ص) درباره آن فرمود: «زمانی خواهد آمد که مردم و نمیکنند؛ و از آن بدتر، زمانی خواهد آمد که مردم امر به بدی و نهی از خوبی میکنند؛ و حتی زمانی خواهد آمد که مردم را منکر و را معروف ببینند». 🔹بنابراین میتوان گفت: راه همان راه است و شیوه همان شیوه؛ یعنی هر انسان شریف و عدالت خواهی باید بداند که اگر در مقابل سکوت شود کار به جایی میرسد که جای و عوض میشود. لذا هرکس نخست باید را با توجه به شرایط و توانمندی هایش بشناسد و بدان عمل کند، سپس دیگران را به و خوبیها دعوت کرده و از باز دارد. این کار از آن جهت ضرورت بیشتری پیدا میکند که جامعه حاضر نه تنها باید در جهت اصلاح خود گام بردارد، بلکه باید افرادی را بپروراند که مقدمات (عج) را فراهم کنند و هسته اولیه انقلاب را تشکیل دهند. منبع: وبسایت‌ آیت‌ الله‌ مکارم‌ شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️باور «انتظار» چه آثاری در جامعه منتظر دارد؟ 🔹باورمندی‌ به‌ مسئله‌ در ابعاد گوناگونِ حیات انسانى، می‌گذارد، ولی بیشترین اثرگذارى آن در بُعد و مسئولیت هاى اجتماعى و احساس دیگرخواهى و عینیت مى یابد؛ زیرا که در مفهوم ، انسان‌گرایى نهفته است. ، پیوندى ناگسستنى با و آرمان هاى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و موعود خود دارد، و در آن راستا گام برمی‌دارد، و همسان و همسو با آن اهداف و حرکت می‌کند و همه و گرایش ها و گزینش‌ هایش در آن چارچوب قرار میگیرد. 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، غمگسار راستین و یار و یاور واقعى و حامى حقیقى است. پس و انسان هاى داراى خصلتِ انتظار، باید در زمینه خواست‌ها و هدف هاى عمل کنند و به یارى انسان هاى و بشتابند و دل‌آزردگان را مرهم نهند و دشوارى‌ها و را تا حد توان، طبق خواسته و رضاى امامشان برطرف سازند،ِ و اگر چنین شد در قلمرو ، محروم و تهیدست و بیمار بى درمان و دلتنگ و افسرده و اندوهگین و گرفتار باقى نخواهد ماند. 🔹شاید یکى از معانى برخى از احادیث درباره انتظار که گفته اند: «انتظار ، خود فرج است»، همین معنا باشد، که اگر انتظارى راستین و صادقانه داشته باشد، دست‌کم در حوزه خود، مشکلات و نابسامانى هاى را برطرف مى‌کند و خواسته‌ها و آرمانهاى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در محیط خویش تحقق مى‌بخشد، لذا (علیه السلام) فرمود: «اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ» (انتظار ، جزء فرج است). منبع: حوزه نت @tabyinchannel
⭕️امام رضا عليه السلام:  🔸«إنَّ اللهَ أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ و لِلوالِدَينِ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ الله». 🔹خداوند به از خود، و و فرمان داده است؛ پس هر كه از پدر و مادرش سپاسگزارى نكند، را سپاس نگفته است. 📕الخصال، ص ۱۵۶ @tabyinchannel
⭕️نعمت وجود حرم امام رضا (علیه السلام) در ایران 🔹حرم مطهر حضرت علیه‌ السلام نعمت بزرگ و گرانقدری است که در اختیار ایرانی‌ هاست، عظمتش را خدا می‌ داند، به‌ حدی که علیه‌ السلام می‌ فرماید: «زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیه‌ السلام لأِن الْحُسَینَ علیه‌السلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لا یزُورُهُ إِلا الْخاصةُ» [۱] (زیارت پدرم از زیارت علیه‌ السلام افضل است، زیرا امام حسین علیه‌ السلام را عامه و خاصه زیارت می‌کنند، ولی پدرم را جز (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمی‌کنند).  🔹لذا از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه‌ السلام ظاهر می‌شود. بنا بر این، ایرانی‌ ها باید نعمت حرم حضرت علیه‌السلام را که آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند. پی نوشت؛ [۱] نقل به معنا از روایت، ر.ک: کافی، ج۴، ص۵۸۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۲؛ تهذیب، ج۶، ص۸۴ و... 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۳۲۸ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش اول) 🔹درباره عکس العمل (عليه السلام) پيرامون مأمون، بايد گفت: آنچه به عنوان اولین عکس العمل در این باره از طرف امام (عليه السلام) نشان داده شد، این بود که آن حضرت ابتدا از آمدن به خراسان سر باز زد. طبیعی بود که نفس این عمل می‌ توانست برای یک پیروزی به حساب آید. (عليه السلام) تا آنجا مخالفت کرد که «رجاء بن ابی ضحاک» که از طرف آمده بود، مجبور شد (عليه السلام) را به زور به ببرد. 🔹مرحوم «کلینی» از «یاسر الخادم» و «ریّان بن صلت» نقل کرده که: وقتی کار امین پایان یافت و حکومت استقرار پیدا کرد، او نامه‌ای به (عليه السلام) نوشت و از آن حضرت خواست تا به بیاید. امام (عليه السلام) هرگز به درخواست او جواب مساعد نمی‌ داد: « پیوسته در این باره نامه‌ نگاری می‌ کرد تا آن که امام (عليه السلام) راه گریزی ندید؛ چرا که مأمون دست‌ بردار نبود». [۱] 🔹مرحوم «صدوق» از «معول سجستانی» آورده: «زمانی که پیکی برای بردن (عليه السلام) به خراسان وارد مدینه شد، من در آنجا بودم. (عليه السلام) به منظور وداع با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) وارد حرم شد؛ او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون می‌ آمد و دوباره به سوی مدفن پیغمبر باز می‌ گشت و با صدای بلند گریه می‌ کرد. من به امام (عليه السلام) نزدیک شده و سلام کردم، و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم؛ در جواب فرمود: من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت». [۲] 🔹افزون بر این، وقتی که (عليه السلام) می‌ خواست به برود، هیچ‌ کدام از افراد خانواده‌ اش را به همراه نبرد و این خود دلیل روشنی بود بر این که این مسافرت از نظر آن حضرت، هیچ آینده روشنی نداشته و سفری از روی امید نیست. از «حسن بن علی وشّاء» نقل شده که امام (عليه السلام) به من فرمود: «موقعی که می‌ خواستند مرا از بیرون ببرند، افراد را جمع کرده و دستور دادم برای من گریه کنند، تا گریه آنها را بشنوم؛ سپس دوازده هزار دینار در میان آنها تقسیم کرده و گفتم من دیگر به سوی شما باز نخواهم گشت». [۳] 🔹چنین برخوردی بی‌ تردید می‌توانست کسانی را که درک درستی داشتند، به ویژه شیعیان را که در ارتباط مستقیم با امام رضا (علیه السلام) بودند متوجه سازد که حضرت به این مسافرت را پذیرفته است. به طوری که آن حضرت بعدها این مسأله را برای یاران نزدیک خود بیان فرموده است. از جمله از «عبدالسلام هروی» نقل شده: «والله (عليه السلام) به میل خود در این امر وارد نشد». [۴] 🔹به هر روی (عليه السلام) را از مدینه بیرون آورده و از طریق بصره به فارس و از آنجا به آوردند. در آنجا بود که درخواست خود را مبنی بر سپردن خلافت به (علیه السلام) مطرح کرد و پس از اصرار فراوان مأمون، و استنکاف حضرت از پذیرفتن آن، در نهایت بر آن حضرت شد. 🔹همان گونه که استاد «جعفر مرتضی» به تفصیل بحث کرده، عرضه خلافت به آن حضرت جدّی نبود، درست همان‌ طور که تهدید امام (عليه السلام) از طرف در صورت نپذیرفتن ولایت‌ عهدی، می‌ تواند دلیل قانع کننده‌ ای بر این ادعا باشد؛ [۵] زیرا تهدید به قتل با ارادتی که مأمون از وجهه نظر اعتقادی نسبت به امام (عليه السلام) از خود نشان می‌ داد، قابل جمع نیست. اگر او واقعاً به آن حضرت اعتقاد داشت، صحیح نبود که او را از خواندن نماز عید بازگرداند. 🔹به هر روی اصرار در مسأله پذیرش از طرف امام رضا (علیه السلام) توأم با آن حضرت در صورت مخالفت، حضرت را در وضعیتی قرار داد که از پذیرفتن آن ناچار بود. [۶] در عین حال (عليه السلام) نهایت کوشش خود را به کار گرفت تا به اهداف مورد نظر خویش از این سیاست نرسد. این کوشش‌ ها تنها پس از دو ماه جرّ و بحثی که بین امام (عليه السلام) و جریان داشت به انجام رسید. [۷] این در حالی بود که امام «باکٍ حَزِین» بود. [۸] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ۱، ص ۴۴۸؛ [۲] عيون أخبار الرضا، نشر اعلمی‏،‏ بی تا، ج ۲، ص ۲۱۸؛ [۳] همان، ص ۲۱۹؛ [۴] همان، ج ۲، ص ۱۴۰؛ [۵] همان، ج ۲، ص ۱۳۹؛ [۶] مقاتل الطالبيين، الأصفهانى، ص ۳۷۵؛ [۷] عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۸؛ [۸] ينابيع المودة لذو القربى‏، قندوزى، ص ۲۸۴ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️فعالیت امام رضا در فضای اختناق هارونی 🔹عمرمبارك (سلام الله علیه) تقریباً ۵۵ سال بوده است؛ تمام زندگی این بزرگوار با همه‌ این عظمتها و عمقها و ابعاد گوناگونی كه میشود برای آن ذكر كرد و تصویر كرد، در همین مدّت عمر نسبتاً كوتاه انجام گرفته است. از این مدّت ۵۵سال، نزدیك به ۲۰سال - تقریباً ۱۹سال - مدّت این بزرگوار است؛ امّا همین مدّت كوتاه را كه ملاحظه میكنید، تأثیری كه در واقعیّت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی كه به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به (علیهم السلام) و آشنا شدن با مكتب این بزرگواران انجامید، یك داستان عجیبی است، یك دریای عمیقی است. 🔹آن وقتی كه حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیكان و علاقه‌مندان حضرت میگفتند كه: در این فضا چه كار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی كه در روایت دارد كه میگفتند: «وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما»؛ (خون میچكد از شمشیر هارون) - این جوان در این شرایط، در ادامه‌ جهاد امامان شیعه و در مسئولیّت عظیمی كه بر عهده‌اش است، میخواهد چه بكند؟ 🔹این اولِ امامت (علیه السلام)است. بعد از این ۱۹سال یا ۲۰سال كه پایان دوران امامت و شهادت است، وقتی شما نگاه میكنید، می‌بینید كه همان تفكّر ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا كرده كه دستگاه ظالم و دیكتاتور از مواجهه‌ با آن عاجز است؛ این را انجام داده. بیانات رهبری۹۲/۰۶/۲۶ منبع: وبسایت‌دفتر معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش دوم) 🔹زمانی که تلاش (عليه السلام) برای نیامدن و نپذیرفتن سودی نبخشید، حضرت در پی ‌آن شد تا از این مسأله در جهت اهداف‌ سیاسی‌ خویش بهره ببرد. در این باره نکته مهم آن بود که (عليه السلام) این اقدام را، به عنوان اقدامی در شناخت ، در امر نشان دهد. آگاهیم که تا آن زمان چنین حقّی را برای علویان نپذیرفته بودند. این اقدام به خوبی می‌ توانست «بُطلان اقدامات خلفای پیشین» را در خلاف این جهت، اعم از اموی و عبّاسی نشان دهد؛ 🔹و لذا امام (عليه السلام) فرمود:  «اَلْحَمْدُلِله الَّذِی حَفِظَ مِنَّا مَا ضَيَّعَ‏ النَّاسُ‏ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّى لَقَدْ لُعِنَّا عَلَى مَنَابِرِ الْكُفْرِ ثَمَانِينَ عَاماً وَ كُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ الْأَمْوَالُ فِي الْكَذِبِ عَلَيْنَا وَ اللَّهُ يَأْبَى لَنَا إِلَّا أَنْ يُعْلِيَ ذِكْرَنَا وَ يُبَيِّنَ فَضْلَنَا» (سپاس خدای را که آنچه مردم از ما تباه کرده بودند، حفظ فرمود و قدر و ما را که پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالای چوب‌ های کفر ما را لعن و نفرین کردند، ما را کتمان نمودند و دارایی‌ هایی در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندی یاد ما و آشکار شدن ما را نخواست». [۱] 🔹در نخستین جلسه‌ ای که به منظور معرفی امام (عليه السلام) به عنوان برپا گردید، آن حضرت همین تعبیر را به شکل مختصری بیان داشت: «إِنَّ عَلَيْكُمْ حَقّاً بِرَسُولِ اللهِ وَ لَكُمْ‏ عَلَيْنَا حَقٌ‏ بِهِ،‏ فَإِذَا أَدَّيْتُمْ‏ إِلَيْنَا ذَلِكَ‏ وَجَبَ‏ عَلَيْنَا الْحَقُ‏ لَكُم‏» [۲] (به خاطر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) ما حقّی بر گردن شما و شما حقّی بر گردن ما دارید، پس اگر شما حق ما را به ما ادا کنید ما نیز حق شما را می‌ دهیم). آنچه جالب‌تر از این موارد به نظر می‌ رسد، استدلالی است که (عليه السلام) در برابر ، پیش از پذیرش پیشنهاد بدان تمسّک جست، و او را تلویحاً و به گونه‌ ای خاص در بن بست قرار داد، آنگونه که مجبور شود یا از اساس منکر حقّ خلافت برای خود و پدرانش شود و یا دست از سر حضرت بر دارد. 🔹 (عليه السلام) در برابر او فرمود: «إِنْ‏ كَانَتْ‏ هَذِهِ‏ الْخِلَافَةُ لَكَ‏ وَ الله جَعَلَهَا لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَكَ الله وَ تَجْعَلَهُ لِغَيْرِكَ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِلَافَةُ لَيْسَتْ لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَجْعَلَ لِي مَا لَيْسَ لَك‏» [۳] (اگر این از آن تو است و خدا آن را برای تو قرار داده است، در این صورت، جایز نیست لباسی را که خدا به تو پوشانده از خود خلع کرده و در اختیار دیگری قرار دهی، و اگر از آن تو نیست در این صورت جایز نیست آنچه را که از آن تو نیست به دیگران ببخشی». 🔹همچنین (عليه السلام) برای خنثی کردن سیاست در بهره‌گیری از ولایتعهدی او، در مقام پاسخ از این [سؤال] که چرا را پذیرفتی؟ فرمود: به همان دلیلی که جدّم داخل شوری گردید. [۴] و نیز فرمود: «قَدْ عَلِمَ‏ الله كَرَاهَتِي‏ لِذَلِكَ‏ فَلَمَّا خُيِّرْتُ‏ بَيْنَ‏ قَبُولِ‏ ذَلِكَ‏ وَ بَيْنَ الْقَتْل اِخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَی الْقَتْلِ» [۵] (خدا می‌ داند که من از قبول این امر داشتم، ولی وقتی در وضعی قرار گرفتم که میان قبول یا یکی را می‌ بایست اختیار کنم، به ناچار پذیرش ولایت عهدی را بر کشته شدن ترجیح دادم». ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۶۲. [۲] مقاتل الطالبیین، الاصفهانی، ص ۳۷۵. [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ - ۱۳۹. [۴] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۴۰.،[۵] همان، ص ۱۳۹ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام 🔹مأمون (عليه السلام) را با آن همه و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی کند و اساس را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. ، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند؛ نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. 🔹چنانکه اگر امام (عليه السلام)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که (عليه السلام) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. بعد که موقع تقسیم سهمیه شد و نوبت به رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! 🔹 که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. (علیهم السلام) نه فقط خود با و و مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (عليه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔹به هر حال (عليه السلام) را به پذیرش مجبور کردند و امام (عليه السلام) هم در برابر کوشید، تا مانع از آن شود که به اهدافش برسد. در خطبه‌ ای که آن حضرت پس از تثبیت ولایت‌ عهدی خواندند، به نکات مهمی اشاره شده است. از جمله آن که فرمودند: «امیر [یعنی مأمون] که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از ما را که دیگران انکار کرده بودند، به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را برای من واگذاشت، اگر بعد از او زنده ماندم». [۱] 🔹گرفتن اعتراف از بر این که « حقّ (علیهم السلام) است»، جزو نکات اساسی این مسأله بود که حضرت آن را دنبال می‌کرد؛ زیرا بر عکس آنچه می‌خواست (عليه السلام) را به تأیید خلافت خود وادارد، خود مجبور شده بود (علیهم السلام) را تأیید کند. این تعبیر هم که اگر من بعد از او بمانم، با توجه به اینکه سن امام قریب بیست سال بیش از مأمون بود، نشان می‌داد که (عليه السلام) بر آن است تا نیت ناخالص را آشکار کند. 🔹افزون بر آنچه گذشت (عليه السلام) شرط کرد تا در صورت پذیرش ، هیچ‌گونه مداخله‌ ای در امور سیاسی و جاری نداشته باشد: «وَ أَنَا أَقْبَلُ‏ ذَلِكَ‏ عَلَى‏ أَنِّي‏ لَا أُوَلِّي‏ أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ‏ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً» [۲] (من این امر را می‌ پذیرم، با این شرط که کسی را به کاری نگمارم، کسی را از مقامش عزل نکنم، رسم و روشی را نقض نکنم و فقط از دور، مورد مشورت قرار گیرم). 🔹این شرط نشان می‌دهد که (عليه السلام) نمی‌ خواست مسئولیت وضع موجود و کارهایی را که از طرف حکومت اعمال می‌ شود به عهده بگیرد، و کسانی گمان کنند که آن حضرت نظارت و یا دخالتی در امور دارد، در این صورت طبعاً کسی او را متهم نمی‌ کرد؛ زیرا مسائلی که در کشور مطرح شده و دستوراتی که به مرحله اجرا در می‌ آمد، به پای خود گذاشته می‌ شد و این امتیاز بزرگی بود که (عليه السلام) موفق شد از گرفته، و بدین ترتیب مانع از آن شود که به خاطر حضورش در تشکیلات، بدنامی برای خود فراهم کند. از این رو خود می‌ فرمود: «أَنِّي مَا دَخَلْتُ‏ فِي‏ هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ‏ خَارِجٍ مِنْه» [۳] (من در این موقع داخل نشدم، مگر مانند داخل شدن کسی که از آن خارج است). 🔹واقعیت این است که (عليه السلام) نمی‌ توانست وضعیت ناهنجاری را که محصول نزدیک به دو قرن انحراف بود، بپذیرد. وقتی «محمّد بن ابی عباد» با لحن اعتراض‌ آمیزی به آن حضرت گفت: چرا مسئولیت ولایتعهدی را نپذیرفته و از موقعیت استفاده نمی‌ کنید (تا به ما هم نفعی برسد؟) امام فرمود: اگر این کار به دست من بود و تو نیز همین موقعیت را نزد من داشتی، حقوق تو از بیت المال برابر حقوق مردم عادی می‌ شد. «مَا كَانَتْ‏ نَفَقَتُكَ‏ إِلَّا فِي‏ كُمِّكَ وَ كُنْتَ‏ كَوَاحِدٍ مِنَ‏ النَّاسِ». [۴]  🔹در اصل پذیرش بر جامعه‌ ای که قادر نیست و قابل هم نیست که رهبریِ‌ چنین‌ امامی را که تشیع مذهبی است بپذیرد، نوعی کار عبث و بیهوده بوده و جز مانعی بر سر راه سیاست‌ های اصولی‌ تری که (عليهم السلام) در پیش گرفته بودند، نمی‌ توانست باشد. پی‌نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۴۶ [۲] همان، ص ۱۴۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۸۷ [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ [۴] همان، ص ۹۰ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام رضا (علیه السلام): 🔸«إِنَّ مِمَّنْ يَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ - مَنْ هُوَ أَشَدُّ فِتْنَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ - فَقُلْتُ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِيَائِنَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ اخْتَلَطَ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ اشْتَبَهَ الْأَمْرُ فَلَمْ يُعْرَفْ مُؤْمِنٌ مِنْ مُنَافِقٍ». 🔹بعضی از کسانی که ادعای مودّتِ ما اهل بیت را دارند، در برای ما از دجال شدیدترند! راوی می‌گوید پرسیدم: از چه جهت؟! حضرت فرمودند: به خاطر دوستی با دشمنانِ ما، و دشمنی با دوستانِ ما، و هرگاه چنین شد، با آمیخته می‌شود و از بازشناخته نمی‌شود. 📕وسائل الشيعة، ج‏ ۱۶، ص ۱۷۹ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مرحوم شیخ صدوق در مورد مناظرات امام رضا (علیه السّلام) و انگیزه مأمون در این کار چه می گوید؟ 🔹محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق (رحمة الله علیه) در مورد مناظرات (علیه السلام) و انگیزه در این کار می گويد: « از ميان متكلمان فِرَق مختلف و پيروان مكاتب ضلال، هر كس را كه مى شنيد قدرتی در بحث دارد، دعوت مى كرد تا (علیه السلام) را در تنگنای استدلال قرار دهد، و اين به سبب بود كه نسبت به و دانش او داشت، امّا ـ به عكس ـ هر كس با (عليه السلام) وارد مناظره می شد، به مقام والای او در اعتراف می كرد و در برابر او خاضع می شد؛ 🔹چرا كه اراده كرده نور خود را كامل كند و را برتری بخشد و خود را يارى دهد، همان گونه كه در وعده فرموده است: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» [۱] (ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و [در آخرت] روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم). بايد بر اين گفتار مرحوم صدوق افزود كه اگر چه می خواست با اين برنامه از موقعيت (عليه السلام) بكاهد، لکن بدون آن كه خود توجه داشته باشد، سه خدمت بزرگ به اسلام و مقام والای آن حضرت انجام داد: 1⃣به دليل جاذبه دربار خلافت (بيم و ترسی كه مردم داشتند از يكسو و جوايز كلان مأمون از سوی ديگر)، معروف‌ ترين و فعال ترين دانشمندان مذاهب و فرقه ها به آنجا راه می يافتند و جلسات مناظره ای كه با هيچ قيمت امكان تشكيل آن در خارج از دربار نبود، برپا می كردند. اين جلسات به (عليه السلام) مجال بسيار خوبی برای ادای رسالت بزرگ خويش در ، و بستن راه بر مخالفان در آن شرايط حساس تاريخ اسلام مى داد، كه اين، يكی از بزرگترين آثار غير منتظره ولايت عهدی تحميلی مأمون بر (عليه السلام) بود. 2⃣ (عليهم السلام) و سرّ وجود و بر حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) در اين دودمان آشكار می گشت؛ مخصوصاً كه از دور مطالبی شنيده و ناديده عاشق شده بودند، اين حقيقت را از نزديك مى ديدند، و پيمان مودت و ارادت خويش را راسخ تر مى ساختند، و اين امر ضربات سنگين تری بر پايه های وارد می كرد. 3⃣سرانجام، روزی فرا می رسيد كه می بايست از زير سلطه جباران به درآيد، ولی بايد پايان گرفتن حكومت مركزی خلفا، مساوی با برچيده شدن از اين منطقه و ساير مناطق اسلامی نباشد. خوشبختانه عوامل مختلفی، از جمله جلسات عظيم و دربار مأمون، تفكيك را از آن چه خلفا مدعی و مدافع آن بودند، ميسر ساخت و اين نكته مهمى بود. بنابراين، در كنار توطئه های سياسی دربار ، مسائل مهم ديگرى تحقق يافت كه مأمون و ديگر خلفای عباسی از آن بی‌خبر بودند و به آن تعلق گرفته بود. پی نوشت: [۱] سوره غافر، آیه ۵۱؛ عيون أخبار الرضا (ع)‏، ابن بابويه، محقق، لاجوردی، مهدی، نشر جهان‏، چاپ اول‏، ج ‏۱، ص ۱۷۹، باب (فی ذكر مجلس الرضا مع سليمان المروزی متكلم خراسان عند المأمون فى التوحيد). 📕مناظرات تاريخى امام رضا(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ» [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از و محبت (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرماید: «موقعی که شهادت (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جریان مناظره امام رضا (علیه السلام) با بزرگ دانشمندان آئین زرتشت چه بود؟ 🔹بر طبق شواهد تاریخی تصمیم گرفت و بزرگان ، ، ، و علمای ديگر مکاتب در را دعوت كند تا با مباحثه علمی بر (عليه السلام) فائق آمده و از شأن و منزلت ایشان در نزد مردم بکاهد. در این جلسه بعد از اینکه (عليه السلام) در بحث علمی «جاثلیق مسیحی» و «راس الجالوت» یهودی را شکست داد، آن گاه به بزرگ «هيربَدان» و رو كرد و فرمود: به من بگو اين كه را پيامبر می دانی، بر طبق كدام دليل است؟ 🔹 گفت او كارهاى خارق عادتی انجام داده كه هيچ كس قبل از او انجام نداده است. گرچه ما آن را نديده ايم، ولی اخبار پيشينيان ما گواه بر اين معناست. (عليه السلام) فرمود: آيا جز اين است كه از پيشينيان به شما رسيده و پيروى كرده ايد؟ بزرگ هيربدان گفت: نه. (عليه السلام) فرمود همين گونه ساير امت ها اخباری به آن ها از معجزات موسی، عيسی و مخصوصاً (صلی الله عليه و آله) و پيامبران ديگر رسيده است؛ پس چرا اين پيامبران را قبول نداريد و تنها روی زردشت تكيه می كنيد؟ بزرگ هيربدان خاموش شد و پاسخی نداشت بدهد. 🔹در اينجا حضرت (عليه السلام) با روش پاسخ نقضی جواب داد و در واقع، با تكيه بر قاعده عقلی «حُكْمُ الامثال فِيمَا يَجُوزُ وَ فِيمَا لَا يَجُوزُ وَاحِدٌ» به او الزام فرمود كه اگر دليل بر حقانيت زردشت معجزات نقل شده باشد، اين معنا درباره ساير پيامبران بزرگ الهی، مخصوصاً در مورد (صلی الله علیه و آله) كه مدارك اعجاز او بسيار بيشتر و گسترده تر است، نيز صادق است. اضافه بر اين، (صلی الله عليه و آله) ، كه امام (عليه السلام) قبلاً به آن اشاره فرمودند، «جنبه عينی و حسی» دارد و نياز به تكيه بر تاريخ ندارد. آری موجود است و آثار اعجاز آن نمايان. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، ‏چ دوم‏، ص ۵۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مناظرات امام رضا (علیه السلام) چه ره‌آورد و پیام هایی برای علما و دانشمندان جهان اسلام در عصر حاضر دارد؟ 🔹مناظرات (عليه السلام) مسئله ای تاريخی و متعلق به گذشته نيست، بلكه از نظر پاسداری از حريم اسلام و حفظ مكتب، و بسيار جامعی برای امروز و هر زمان ديگر است. جالب اين است كه در آن روز وسايل ارتباط جمعی مثل امروز گسترده نبود، ولی (عليه السلام) از دربار مأمون به عنوان يكى از «مؤثرترين وسايل ارتباط جمعی» آن روز بهره كافی گرفت؛ زيرا اخبار اين جلسات به دليل شرايط خاص حاكم بر آن، در سرتاسر كشورهای اسلامی پخش می شد. 🔹 (عليه السلام) از اين طريق، نه تنها توطئه های تخريبی را خنثی فرمود و او را ناكام گذاشت، بلكه آن روز را كه در شرايط بسيار حساسی از نظر فكری و فرهنگی به سر می برد، از رهايی بخشيد. آری بعيد نيست يكى از دلايل (عليه السلام) برای پذيرش ولايت عهدی تحميلی مأمون، انجام اين رسالت بزرگ باشد. (دقت كنيد) كيفيت برخورد آن حضرت با پيروان مكاتب مختلف نيز از جهات متعددى برای ما درس آموز و الهام بخش است؛ از جمله: 1⃣ با پيروان مكتب های ديگر قبل از هر چيز بايد برخورد باشد. تا جنگ را بر مسلمانان تحميل نكرده اند، آنان نبايد دست به اسلحه برند و از منطق و چشم بپوشند. در گذشته، از طريق و پيش رفته است، و در آينده نيز چنين خواهد بود. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ». [۱] 2⃣ به قدری است كه از منطق مكتب های ديگر ابداً واهمه ندارد؛ و به همين دليل، در به همه آن ها مجال كافی داده شده است تا عقايد خود را نشر دهند و پاسخ خود را بشنوند. حتی به كسانى كه اصلاً ايمان به خدا و مكتب انبياء نداشتند، آزادی بحث داده می شد، هر چند متأسفانه آنها از اين آزادى سوء استفاده كردند و برنامه ها به شكل ديگرى درآمد و توطئه های گوناگون شروع شد، اقدامات تخريبی ادامه يافت و آنچه ما مايل نبوديم بشود، شد. 3⃣ در هر زمان بايد از تمام مكاتب و مذاهب باخبر باشند و بايد بتوانند با منطق خودشان با آنان سخن بگويند و را بر هر مكتب ديگر اثبات كنند. بنابراين، بحث و گفت‌وگو درباره تمام مكتب ها ـ بدون استثنا ـ بايد در متن دروس حوزه های علميّه باشد. 4⃣در ميان بايد كسانى باشند كه با آشنايی داشته باشند و بتوانند به هنگام لزوم، بدون وساطت مترجمان كه گاه بر اثر ناآگاهی و گاه برای اعمال غرض شخصی، مسائل را تحريف می كنند، با اهل زبان های ديگر سخن بگويند. از اين جا ضرورت تدريس زبان های خارجی در كنار دروس حوزه های علميّه احساس می شود. 5⃣ بايد از «وسايل ارتباط جمعی موجود در جهان» حداكثر بهره گيری را داشته باشند و صدای و تعليمات قرآن را به گوش همه جهانيان برسانند. بديهى است كه اين كار بدون وجود يك حكومت نيرومند اسلامی كار بسيار مشكلی است، چرا كه حكومت های ديگر هرگز چنين فرصتی را به پيروان مكتب اسلام نمی دهند، و نه تنها با سانسور شديد مانع از نشر دعوت اسلامی می شوند، بلكه با ايجاد خفقان و سلب آزادی، نفس را در سينه ها حبس می كنند. اين ها قسمتی از درس ها و الهاماتی است كه از برنامه مناظرات (عليه السلام) مى توان گرفت. 📕مناظرات تاريخى امام رضا (علیه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، بنياد پژوهشهاى اسلامى‏ آستان قدس رضوى، مشهد، ‏۱۳۸۸ش، ‏چاپ دوم‏، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel