eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
441 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه آثاری را برای «تقوا» ذکر نموده اند؟ 🔹 (علیه السلام) در ابتدای خطبه ۲۳۰ اهميّت و پرهيزكارى و آثار مهم آن را بيان مى دارد و در هفت جمله كوتاه و پرمعنا از سخن مى گويد. در جمله اوّل مى فرمايد: «فَإِنَّ تَقْوَى اللّهِ مِفْتَاحُ سَدَاد[۱]». (تقوا و كليد درهاى درستى است). با توجّه به اينكه همان حالت خداترسی درونى است كه انسان را از فحشا و و زشتی‌ها باز مى دارد و به فرا مى خواند مى توان گفت تقوا كليد درهاى است؛ 🔹همان گونه كه اشياى گرانبها را در گنجينه ها مى گذارند و درِ آن را قفل مى كنند، و با كليد مخصوص مى توان به آن گنجينه ها دست يافت، نيز مى تواند درِ گنجينه هاى سعادت را به روى انسان بگشايد و موجب بى پايان شود. در جمله دوم مى فرمايد: «وَ ذَخِيرَةُ مَعَاد». ( ذخيره روز است). اين جمله در واقع اشاره به آيه شريفه ذيل است كه مى فرمايد: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»؛ [۲] (زاد و برگيريد كه بهترين زاد و توشه ). 🔹در جمله سوم مى فرمايد: «وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَة[۳]». ( سبب آزادى از هرگونه بردگى و گناهى است كه بر انسان چيره مى شود). گستردگى مفهوم اين جمله شامل آزادى از بردگى شيطان و و انسان هاى ستمگر مى شود. در جمله چهارم مى فرمايد: «وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَة»؛ ( سبب از هرگونه هلاكت است). زيرا هلاكت انسان در پيروى از است، و هنگامى كه هواى نفس به وسيله كنترل شود انسان از هلاكت رهايى مى يابد. 🔹در جمله پنجم مى افزايد: «بِهَا يَنْجَحُ الطَّالِبُ»؛ (به وسيله جويندگان به خود مى رسند). زيرا الهى است كه از هرگونه افراط و تفريط و كوتاهى و تعدّى بركنار است، و بديهى است كه انسان را در كمترين زمان به مى رساند. در جمله ششم مى فرمايد: «وَ يَنْجُو الْهَارِبُ»؛ (فرار كنندگان [از كيفر الهى] به وسيله نجات مى يابند). چرا كه دامان را مى گيرد و از هواپرستى دورند؛ 🔹همان گونه كه در آيات ۷۱ و ۷۲ سوره مريم مى فرمايد: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْماً مَّقْضِيّاً - ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَّ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً»؛ (و همه شما [بدون استثنا] وارد مى شويد؛ اين امرى است و بر پروردگارت. سپس آنها را كه پيشه كردند از آن مى بخشيم، و را در حالى كه از ضعف و ذلّت به زانو درآمده اند از آن رها مى سازيم). سپس در هفتمين و آخرين جمله كه در واقع عصاره همه جمله هاى پيشين است مى فرمايد: «وَ تُنَالُ الرَّغائِبُ[۴]»؛ (و با به هر هدف و خواسته رفيع و بلندى مى توان رسيد). 🔹به راستى (عليه السلام) در اين چند جمله كوتاه، داد سخن داده و آنچه را درباره بايد بگويد گفته است، و از اينجا روشن مى شود چرا خداوند گرامى ترين انسانها را آنها مى شمرد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ» [۵] و چرا تقواست: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيّاً» [۶] و چرا هميشه پيامبر و امامان اهل بيت (عليهم السلام) و بزرگان اسلام مهم ترين چيزى را كه بر آن تكيه مى كنند و چرا هر هفته در همه نمازهاى جمعه در هر دو خطبه لازم است توصيه به شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] «سداد» از ريشه «سد» بر وزن «حد» به معناى عمل درست و سخن بجا، درستى، صحت و تناسب و شايستگى است. [۲] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۱۹۷ [۳] «ملكة» در اينجا به معناى گناهانى است كه انسان را تحت تأثير خود قرار داده و بر او چيره مى شود. [۴] «رغائب» جمع «رغيبة» به معناى خواسته مهم است از ريشه «رغبت» گرفته شده است. [۵] همان، سوره حجرات، آيه ۱۳ ]۶] همان، سوره مريم، آيه ۶۳ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۴۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه «ايمان» در شخصيت مومنان، «خوش‌ بينی» ايجاد می‌کند؟ 🔹يكى از مهم‌ترين آثار  از نظر نشاط آفرينى و بهجت زایی، به جهان و خلقت و هستى است. از آن جهت كه تلقى انسان را نسبت به جهانْ، شكلی خاص می‌دهد، به اين نحو كه را ، و «هدف» را خير و تكامل و معرفى می‌كند، طبعاً ديد انسان را نسبت به و قوانين حاكم بر آن می‌سازد. 🔹حالت در نظام هستى، مانند حالت فردى است كه در كشورى زندگى می‌كند كه و تشكيلات و نظامات آن كشور را و می‏داند، به حسن‏ نيت گردانندگان اصلى كشور نيز ايمان دارد و قهراً زمينه و را براى خودش و همه افراد ديگر فراهم مى ‏بيند، و معتقد است كه تنها چيزى كه ممكن است موجب عقب‏ ماندگى او بشود، و خود او و انسان هايى مانند اوست كه مانند او مكلّف و مسئول ‏اند. 🔹از نظر چنين شخصى، مسئول عقب ‏ماندگى او «خودش» است، نه تشكيلات و نظامات كشور، و هر نقصى وجود دارد از آنجاست كه او و امثال او «وظيفه» و «مسئوليت خويش» را انجام نداده ‏اند. اين انديشه طبعاً او را به مى ‏آورد و با «خوش بينی» و «اميدوارى» به حركت و جنبش وادار مى ‏كند. اما يك در نظام هستى، مانند فردى است كه در كشورى زندگى مى ‏كند كه و تشكيلات و تأسيسات كشور را و مى ‏داند و از قبول آنها هم چاره ‏اى ندارد. 🔹درون چنين فردى همواره پر از و است. او هرگز به فكر نمى‏ افتد، بلكه فكر مى ‏كند در جايى كه زمين و آسمان بر ناهموارى است و سراسر هستى و جور و است، درستىِ ذره ‏اى مانند من چه اثرى دارد؟! چنين كسى هرگز از جهان لذت نمى‏ برد. جهان براى او همواره مانند يك است. اين است كه قرآن كريم مى‏ فرمايد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» [۱] (هر كس از توجه و من رو برگرداند، ‏_تنگ و پر از فشار خواهد داشت). پی نوشت؛ [۱] سوره طه، آیه ۱۲۴ 📕انسان و ايمان، مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲، ص ۴۶ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضرورت «امام شناسی» 🔹اصلاً چرا باید (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسیم و شناخت کافی از او داشته باشیم؟ ، زمینه ساز «اعتقاد» و «ایمان»، و در نتیجه «عمل» و «تعهّد» است. چه زیبا فرموده است امیر بیان (عليه السلام) که: «انّ قیمة کلّ امرى ء و قدرهُ معرفتُه». [۱] (ارزش و منزلت هر کسى (به اندازه) او است». در «قرآن» و «احادیث»، (عليه السلام) و اعتقاد به او، از اهمیتى ویژه برخوردار بوده و «امرى واجب» براى هر شخص مؤمن و متدین دانسته شده است، 🔹و ، پیوندى ناگسستنى با معرفت خدا و پیامبر دارد، و زمینه ساز «بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگى» است. ، «پیشوا»، «راهنما» و «راهبر انسانها به سوى تکامل و تعالى»، و «حجّت و خلیفه خدا بر روى زمین» است. ، «انسان کامل»، «برگزیده خالق»، «معصوم و پاک سرشت» و «واسطه‌ فیض‌ الهى» است، و مقامى بس والا در میان آفریده هاى خداوند دارد. ، «طریق وصول به حقیقت» و «مبیّن و مفسّر شریعت» است و... همانگونه که اطاعت و تبعیت از و دوستى او، بایسته و است، شخصیت و ویژگى هاى او نیز ضرورى است. 🔹در روایات و نصوص معتبر دینى نیز، سفارش خاصى به شده است. در یکى از روایات مشهور شیعه و سنّى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَن مات ولم یعرف امام زمانِه، ماتَ میتة جاهلیّة». [۲] (هر کسى بمیرد در حالى که خود را نشناخته باشد، به مرده است». امام صادق (عليه السلام) این را چنین معرفى میکند: «جاهلیة کفر و نفاق و ضلال». [۳] با توجه به این روایات، اهمیت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مى توان در موارد زیر خلاصه کرد: 🔹۱) شرط اسلام واقعى: بر اساس روایات مختلف (از جمله حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة»)، (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، و اگر کسى بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از و اصیل بى بهره بوده است. پس، شناخت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آنگاه میتواند انسان را از دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت هاى او بهره مند شود. ۲) رسیدن به هدایت واقعى: (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چراغ هدایت و رمز دیندارى است و نتیجه آن، دستیابى به ، خداشناسى، حق شناسى و راه کمال و است. 🔹یکى از دعاهاى مهم در عصر غیبت، این دعا است که می‌گوییم: «اللّهم عرّفنى نفسک فانّک ان لَم تُعَرّفنى نَفسَک لَم اَعرِف رَسولَکَ، اللّهُم عرِّفنى رَسولک فانّک اِن لم تُعرِّفنى رسولک لم اَعرف حجّتکَ؛ اللّهُم عَرِّفنى حجّتِک فانّک اِن لم تُعرِّفنى حُجّتک ضللتُ عن دینى»؛ [۴] (! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى، را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانى، را نخواهم شناخت. خداوندا! را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود خواهم شد». 🔹۳) رسیدن به ثواب یارى او: براساس بعضى از روایات، (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و باور قلبى به او، باعث نزدیکى هرچه بیشتر انسان به او می‌شود. اگر با این از دنیا برود، از پاداش هاى بی‌شمارى برخوردار خواهد شد، که یکى از آنها درک ثواب یارى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در است؛ یعنى، چنین شخصى، همچون کسى است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است. [۵] پی نوشتها: [۱] بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۸۴؛ [۲] همان، ج ۷۲، ص ۱۳۵؛ [۳] کافى، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۳؛ [۴] کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳؛ [۵] کافى، ج ۱، ص ۳۷ منبع: پرسمان @tabyinchannel
⭕️کسانی که می‌خواهند تفرقه ایجاد کنند، خدا هدایتشان کند 🔹من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به همه و عنایت کند، و دوستان ما را به خود بیاورد، و کسانی که می‌خواهند ایجاد کنند، ان شاء الله، خدا هدایتشان کند و خدای تبارک و تعالی شرّ اشرار را از سر این کشور کوتاه کند. بیانات حضرت امام ۶۵/۰۸/۲۹ منبع: وبسایت روح الله (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر امام علی (علیه السلام) حمایت از مظلوم چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول) 🔹این مسأله که باید مدافع و یار و یاور آنها باشد و در برابر هجوم از آنان حمایت و دفاع کند، در عبارات متعددى از منعکس است که یک نمونه روشن آن «خطبه شقشقیه» است که در پایان آن، (علیه السلام) با صراحت مى فرماید: «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ، و ما أخَذَ اللهُ عَلى العُلَماءِ ألاّ يُقارُّوا عَلى كَظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَيتُ حَبلَها عَلى غارِبِها» (اگر نبود گرد آمدن آن جمعيت انبوه و اين كه با وجود يار و ياور، حجّت تمام است و اگر نبود كه خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه در برابر سيرىِ و گرسنگىِ آرام ننشينند و بدان رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر را بر پشت آن مى انداختم). 🔹در آخرین وصایا در بستر شهادت نیز به فرزندانش تأکید مى کند که همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشند، «کُونا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوناً». [۱] (عليه السلام) در نامه ۵۳ خود به مالک اشتر صریحاً توصیه مى کند که بخشى از وقت خود را در اختیار بگذار و، درهاى دارالاماره را بگشاى و پاسبانان را کنار بزن، تا آزادانه با تو تماس بگیرند و نیازها و خود را بى واسطه با تو در میان بگذارند. 🔹سپس مى افزاید: این به خاطر آن است که از (صلى الله علیه و آله) بارها این سخن را شنیدم که مى فرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لا یُؤخَذُ لِلضَّعیفِ فیهِا حَقُّهُ مِنَ الْقَوىِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» [۲] (امّتى که حقّ را از با صراحت نگیرد، هرگز پاک نمى شود و روى را نمى بیند). سراسر زندگى (علیه السلام) و حوادث جالبى که در حیات آن حضرت واقع شد، نشان مى دهد که در نیز همیشه به این اصل اساسى وفادار بود و لحظه اى در انجام دادن آن کوتاهى نفرمود. 🔹در خطبه دیگرى از همین معنا با تعبیر داغ و پرجوش دیگرى آمده است مى فرماید: «وَ أیَمُ اللهِ! لاَُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظالِمِه وَ لاََقُودَنَّ الظّالِمَ بِخِزامَتِه حَتّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ کانَ کارِهاً» [۳] (به خدا سوگند! داد را از مى گیرم و افسار را مى کشم تا وى را به آبشخور حق وارد سازم، هر چند کراهت داشته باشد). اساساً این یک است که در بر آن تأکید شده است و با صراحت، به دستور مى دهد که براى نجات به پا خیزند و حتى اگر لازم باشد، دست به اسلحه ببرند و با پیکار کنند. 🔹و مى فرماید: «وَ ما لَکُمْ لا تُقِاتِلُونَ فى سَبیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِالْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَریَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلیّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً» [۴] (چرا در راه خدا و [در راه] مردان و زنان و کودکانى که [به دست ستمگران] شده اند نمى کنید؟! همان افراد [ستمدیده اى] که مى گویند: پروردگارا! ما را از این شهر [مکّه] ـ که اهلش ـ بیرون ببر! و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود یار و یاورى براى ما تعیین فرما). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، نامه ۴۷ [۲] نهج البلاغه، نامه ۵۳، فرمان به مالک اشتر. [۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶ [۴] سوره نساء، آیه ۷۵ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️راه نجات، سعادت و امان 🔹در روایت آمده است که صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلم فرمود: «أَهْلُ بَیتی أَمانٌ لأَهْلِ الأرْضِ، کما أَنّ النجُومَ أَمانٌ لأَهْلِ السماواتِ» (، مایه‌ امنیت زمینیان هستند، همان‌گونه که ستارگان مایه‌ امنیت آسمانیان هستند). راه علیهم‌ السلام، راه و و و مایه‌ دار دنیا و دار آخرت است. 📕در محضر بهجت، ج ٣، ص ٢۴۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش زن از نظر اسلام (بخش اول) 🔹دیدگاه درباره را می توان «دیدگاهی مترقی و در عین حال متعادل» دانست. در اسلام ، همچون مرد، انسان است، و سه ویژگی مهم انسانی یعنی «اختیار، مسئولیت پذیری و توان ارتقاء و کمال» را داراست، و همانند مرد از امکانات رشد و کامیابی برخوردار است. از دیدگاه ، هدف از خلقت زن و مرد عبودیت خداوند و تقرب به درگاه اوست، و نیز چون برای رسیدن به چنین هدفی خلقت شده است. از نظر آفرینش اصیل زن و مرد، به این معناست که هر کدام برای رسیدن به خود خلق شده اند، نه آنکه اصل، کمال مرد باشد و زن تنها ابزاری برای کمال‌یابی مرد به حساب آید. 🔹البته اصالت خلقت زن و مرد هرگز بدین معنا نیست که آنها مستقل از یکدیگر می توانند کاملا به کمال خویش دست یابند، بلکه و در «کمال یکدیگر» نقش مؤثری ایفا می‌کنند. راههای کمال انسان از نظر اسلام گوناگون می‌باشد. آفرینش زن و مرد با هدف یکسان، یعنی نیل به سعادت جاودانه و عبودیت عارفانه بوده است. بنابراین هر دو در این هدف اساسی مشترکند و آفرینش هیچکدام فرع بر دیگری نیست. این نکته نیز مسلم است که وصول به کمال، نیازمند امکانات و شرایط متناسب است. 🔹پژوهش دقیق در منابع اسلامی نشان می دهد که خداوند متعال هم از جنبه تکوینی و هم از جنبه تشریعی، شرایطی پدید آورده است که و هر کدام، متناسب با ظرفیت خویش، راه دنیوی و اخروی را دنبال کنند. وحدت در اهداف لزوما به معنای وحدت در مسیر رسیدن به آن هدف نیز هست. آیا و تفاوت‌ های تکوینی دارند؟ آنچه از ملاحظات مجموع آیات و روایات به دست می آید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی، بلکه در احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به گونه ای از هم متمایزند. 🔹برخی از فیمینیست ها و گروهی از جامعه شناسان بر این باورند که هیچ تفاوتی میان زن و مرد، به جز تفاوت های بیولوژیک وجود ندارد و تفاوت های دیگر از جمله اختلاف در ذهنیت ها و رفتارها ناشی از تأثیرات محیطی و فرهنگی است، و هیچ ریشه تکوینی ندارد. بر اصل استوار است و اگر از واژه بهره می جوید، آن را در معنی و به کار می برد، اما بر اصل تشابه کامل میان زن و مرد استوار است. 🔹واژه تساوی و برابری در این دیدگاه به معنای تشابه و هم‌گونگی است. در ، ارتقای هریک از اعضای خانواده یا جامعه تا حدود زیادی در گرو ارتقای اعضای دیگر است. از این‌رو، افراد یک جامعه از جمله و ، خود را در کمال سایر افراد می دانند. بنابراین، راه حل برای ایجاد جامعه‌ای پویا و انسان های متکامل، تأکید بر لزوم هماهنگی و مودت متقابل، بویژه در روابط زن و مرد است. 🔹در مقابل، برخی از دانشمندان غربی تفاوت‌ های روحی و رفتاری و را محصول نظام های اجتماعی می دانند، و نقش مثبت و سازنده آن در پیشرو اهداف زندگی را نادیده می گیرند. برخی از که منکر تفاوت زن و مرد هستند، اصولا جنس را دشمن اصلی می دانند! و بر مبارزه با جنس مذکر اصرار می ورزند. از نظر تنها با سرسپردن به تفاوت های تکوینی و توجه به هدایت الهی و ایجاد زمینه برای تفاهم و همدلی است، که می توان به منافع واقعی هر دو جنس دست یافت. ... 📕اصول و مبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
⭕️«بصیرت» موجب سعادت 🔹این معنا را باید بدانید که به ، انسان است. انسان به ، «بصیرت قلبی»، انسان است. این آلات ظاهری آلاتی است که وسیله است، و اینها از بین رفتنی است، آنکه باقی می‌ماند «روح انسان» است. و آنچه در انسان را ایجاد می‌کند، انسان است. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۷/۳۰ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصول تربیت اخلاقی 🔹ارتباط «شیوه» و «هدف»، ارتباطی دوسویه و طرفینی است. همان طور که ، تعیین کننده است، از طرف دیگر، «شیوه» نیز تعیین کننده «هدف» است. محوری ترین هدف بعثت انبياء را معرفی کرده است. وظیفه اصلی پیامبران، «تزکیه بشر» برای ترقی و تکامل معنوی و روحی، و رسیدن به هدف نهایی خلقت انسان، یعنی نزدیکی و به خدای متعال است. 🔹از این رو، اگر چه وظیفه انبیاء هدایت بشر بوده است، اما از آنجا که نمی توان بین و خط قرمزی کشید و برای هر کدام متولی خاصی معین کرد، می توان را نیز یکی از عوامل مؤثر در معرفی کرد. از سویی دیگر، آیاتی از نقش اصلی در تربیت را به خود نسبت می دهد؛ مثلا خداوند متعال می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا». [۱] (هرکس خود را پاک و کرد، رستگار شد). 🔹خداوند در این آیه، «تزکیه» را به خود نسبت داده است. بر اساس این آیه، و انسان در سایه و تلاش خود او حاصل می شود. از جمع بندی این دسته از آیات، چند نکته به دست می آید؛ نخست آنکه «قرآن کریم» به نقش عوامل گوناگون مؤثر در فرایند تربیت و یکسان نبودن تأثیر این عوامل، توجه داشته است. دوم اینکه کسی که به امر مبادرت می ورزد، باید زمینه ای فراهم آورد که با اراده و اختیار خود، در جهت نیل به تلاش کنند. 🔹اگرچه اراده، فعل خود انسان است و کسی نمی تواند آن را در انسان ایجاد کند، می تواند مقدماتی را فراهم کند که به وسیله آن مقدمات، توجه را به خوبی ها و کمالات معطوف گرداند و انگیزه او را تقویت کند. مجموعه‌ای از عوامل مختلف در امر «تربیت اخلاقی» تأثیرگذارند. ، عوامل دخیل در را در یک چینش طولی قرار می دهد و نقش واقعی و نهایی را برای خداوند متعال قائل است. سوماً، در آیاتی که عمل «تزکیه» را به پیامبر یا خود انسان نسبت می دهد، در واقع، فاعل مستقل خود خداوند است، و فاعلیت پیامبر و انسان، به اذن خداوند متعال و در طول فاعلیت اوست. 🔹چهارماً، این سلسله مراتب تربیتی که از خداوند تا انبیاء و اولیاء، و از اولیاء تا بندگان الهی وجود دارد، فقط در «فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی» معنا پیدا می کند. (علیه السلام) در توصیه خود به کمیل بن زیاد می فرماید: «ای کمیل، به درستی که پیامبر خدا را، خداوند، خود، تربیت فرمود و آن بزرگوار مرا ادب آموخت و من نیز مؤمنان را تربیت می کنم و برای آنان آداب ارزشمند را به میراث می گذارم». 📕برنامه درسی و تربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش «ولایت» قبول نیست؟ 🔹چنانچه معنای به طور صحیح و دقیق مورد توجه قرار گیرد، پاسخ سوال نیز روشن می شود، واژه و از ماده «ولى» گرفته شده است و اهل لغت معانى گوناگون را براى آن برشمرده اند؛ مالک، عبد، معتِق (آزاد کننده) معتَق (آزاد شده)، صاحب (همراه)، قریب (مانند پسر عمو)، جار (همسایه)، حلیف (هم پیمان)، ابن (پسر)، عمّ (عمو)، ربّ، ناصر، منعِم، نزیل (کسی که در جایى سکنى گزیند) شریک، ابن الاخت (پسر خواهر)، محبّ، تابع، صهر (داماد)، اولى بالتصرف (کسى که از جهاتى بر تصرف در امور شخصى دیگرى، از خود او شایسته تر است). [۱] 🔹در اصطلاح، مراد از تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود. (عليه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از و همه آگاه و توان هر گونه تصرفى را در امور آنها دارد. 🔹به علاوه (علیه السلام) می‌تواند در «امور تکوینیه» نیز دخل و تصرف نموده، و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید، یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گره هاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد. از نظر شیعه شناخت و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‌ها و احکام او بر همگان است، و هر کس از این امر سر باز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است، 🔹و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت، و پذیرش این دو مستلزم پذیرش می‌باشد. این مطلب از آیات ۳ سوره مائده که ابلاغ و معرفى را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار می‌دهد، و ۵۹ سوره نساء که اطاعت از را در طول اطاعت از خدا و رسول قرار می‌دهد، و نیز که را قرین می‌نماید،  [۲] به وضوح مستفاد است، و به واسطه حدیث شریف نبوى «هر کس که بمیرد و را نشناسد به مرده است» [۳] تأکید می‌شود؛ 🔹و همانطور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش «ولایت ولى الله الاعظم» مقبول درگاه احدیت واقع نمی‌ شود، که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است. [۴] به عنوان نمونه (عليه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا». [۵] (لا اله الا الله پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند، و پس از اندکى تأکید نمود: با عمل به شرایط آن و من یکى از آن شرایط هستم. (پذیرش ولایت)). 🔹در حدیثی دیگر (عليه السلام) می فرماید: « بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و  ، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین نمی رسد». [۶] از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن (علیهم السلام) به قبول نکردن «ولایت خداوند» برمی‌گردد. روشن است که این امر سبب می‌شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد. 🔹پذیرش سبب می‌شود که انسان هیچگاه از مسیر هدایت نشود، و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق‌اند، و اساسا این (علیهم السلام) هستند که راه را مشخص می‌سازند و مسیر رسیدن به دنیا و آخرت را روشن می‌کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت و او، امامان هدایت و چراغ های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند». [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] فیروزآبادى، القاموس المحیط؛ سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج ۲، ص ۱۶۸ [۲] بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق [۳] بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۱۰۸ [۴] برگرفته از سوال ۱۵۳ وبسایت [۵] بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷ [۶] همان، ج ۶۵، ص ۳۲۹-۳۳۳ [۷] همان، ج ۲۳، ص ۱۴۳ منبع: اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️باورهای اشتباه درباره ظهور و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (بخش دوم و پایانی) 🔸در این مطلب به واقعیت چند باور غلط درباره و (ارواحنا فداه) پرداختیم. 💠باور غلط: حکومت مهدوی، مختص شیعیان است 🔹پاسخ: در روایات آمده که پس از فتح سرزمین‌ های اسلامی و قدس شریف، حضرت با وساطت (علیه السلام) که به امر خدا نزول کرده است، به مدت هفت سال با غربیان قرارداد صلح منعقد می‌کنند. در آن زمان است که بسیاری از غیرمسلمانان و حتی کسانی که تا پیش از ظهور او پیرو ادیان دیگر بوده‌اند، به او خواهند آورد. بنابراین، ، «حکومتی جهانی» است که فراتر از مرزبندی‌های مذهبی و قومی، برای همه انسان‌ها ، و به ارمغان می‌آورد. 💠باور غلط: با کشته‌شدن شیطان بدست امام زمان (ارواحنا فداه)، اختیار انسان گرفته شده و دیگر گناه نمی‌کند 🔹پاسخ: این باور که با کشته‌ شدن به دست (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دیگر انسان اختیار نداشته و گناهی رخ نمی‌دهد، تصوری نادرست و برخلاف مبانی دینی است؛ زیرا طبق آیه «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» [۱]، ریشه بسیاری از خطاها در انسان است و از بین‌ بردن شیطان بیرونی به‌ تنهایی ضامن نابودی میل به گناه نیست؛ 🔹افزون بر آن، قرآن کریم و روایات متعددی تأکید دارند که همواره از موهبت اختیار برخوردار است، [۲] و حتی در نیز امکان انتخاب صحیح یا خطا برای فرد باقی می‌ماند؛ بنابراین کشته‌ شدن شیطان به دست امام مهدی (اروحنا فداه)، صرفاً یکی از جلوه‌های غلبه حق بر باطل و کمرنگ‌ شدن عوامل بیرونیِ انحراف است، اما به‌ هیچ‌ وجه به معنای نفی اختیار یا تعطیلی کامل گناه نخواهد بود. 💠باور غلط: با ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) همه مردم توسط امام گردن زده می‌شوند 🔹پاسخ: چنین باوری کاملاً نادرست است، زیرا طبق روایات معتبری همچون حدیث «زمین را از و پر می‌کند همان‌گونه که از ظلم و جور پر شده بود» [۳] و گزارش‌های کتاب الغیبة نعمانی، (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای برقراری عدالت و هدایت مردم ظهور می‌کند، و تنها با گروهی از که پس از اتمام حجت به ظلم و فساد اصرار ورزند، برخورد قاطع خواهد داشت؛ در نتیجه، گردن زدن همه مردم در کار نخواهد بود، بلکه آن حضرت پس از دعوت و اصلاح، صرفاً را مجازات می‌کند تا زمینه حاکمیت صلح جهانی و فراهم شود و از زیر یوغ ظالمان آزاد گردند. پی نوشت‌ها: [۱] سوره یوسف، آیه ۵۳ [۲] ر.ک: تفسیر المیزان، ذیل آیات مربوط به مسئله اختیار [۳] بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۲۰ منبع: تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حدیث «سلسلة الذهب» 🔹«سلسلة الذهب» نام حدیث معروفی است که (علیه‌السلام) هنگام عزیمت به خراسان در نیشابور برای جمعیت انبوهی که به دیدار ایشان آمده بودند نقل فرمودند. در این حدیث شریف به عنوان برای در امان ماندن از عذاب خداوند دانسته شده و (علیهم السلام) به عنوان شرط ورود به وادی توحید یاد شده است. این حدیث به جهت سند آن که از (علیهم‌ السلام) تا (صلی الله علیه و آله) است، به به معنای «زنجیرۀ زرّین» معروف شده است. 💠متن حدیث 🔹این حدیث شریف، در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت با سندها و مضمون هاى گوناگونى نقل شده است. از جمله شیخ صدوق در سه کتاب التوحید، معانى الاخبار و عیون اخبارالرضا خود چنین آورده است: اسحاق بن راهویه ميگويد: چون (علیه‌السلام) به نیشابور رسید و قصد خروج از آن [به سوى مأمون] را نمود، محدثان اطراف او گرد آمدند و عرضه داشتند: «اى پسر رسول خدا، آیا از میان ما کوچ میکنى و حدیثى که از آن سود ببریم برایمان بیان نمیکنى؟». 🔹 (علیه السلام) درحالى که در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: «حدثنی ابی موسی الکاظم عن ابیه جعفربن محمد الصادق عن ابیه محمدالباقر عن ابیه زین العابدین عن ابیه الحسین عن ابیه علی بن ابیطالب قال حدثنی رسول الله صلی الله علیه و آله قال حدثنی جبرئیل قال سمعت عن الله تعالی قال کلمة لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (شنیدم پدرم موسى بن جعفر فرمود شنیدم پدرم جعفربن‌محمد فرمود شنیدم پدرم محمدبن‌على فرمود شنیدم پدرم على بن الحسین فرمود شنیدم پدرم حسین بن على فرمود شنیدم پدرم على بن ابیطالب فرمود شنیدم رسول خدا(ص) فرمود شنیدم جبرئیل گفت شنیدم خداوند جلّ جلاله فرمود: «، دژ محکم من است؛ پس هرکس که داخل دژ من گردد، از عذاب من در امان است). راوى میگوید چون قافله حرکت کرد حضرت ندا برآورد: «بشروطها و انا من شروطها». (با شرایط آن، و من از شرایط آن هستم). [۱] 💠اعتبار حدیث 🔹این حدیث را محدّثان شیعه و سنّى با سندهاى گوناگون نقل کرده اند و درباره سند حدیث، عباراتى که حاکى از اهمیت آن است، بیان کرده اند. افزون بر اینها، مضمون حدیث در بسیارى از آیات و روایات دیگر نیز آمده است؛ بنابراین، اگر نگوییم متواتر لفظى است، به طور قطع متواتر معنوى مى باشد. [۲] ابن صبّاغ میگوید: «تعداد نویسندگان صاحب قلم و دوات که حدیث سلسلةالذّهب را مى نوشتند، بیشتر از بیست هزار تن شمار کردند».[۳] 🔹حافظ ابونعیم از دانشمندان بزرگ اهل سنت مى نویسد: «این حدیث، با همین سند از انسانهاى پاک، از پدران پاکشان رسیده و یکى از محدّثان بزرگ پیشین، هنگامى که این حدیث با همین سند روایت شد، گفت چنانچه این سند بر فردى مجنون خوانده شود، سالم میگردد».[۴] 💠مفهوم و پیام حدیث 🔹به باور شارحان و مفسران این حدیث، کلمه «لا اله الا الله»، اقرار به آن و عمل نمودن به آن، موجب است. کلمه «لا اله الا الله»، در حقیقت همان معنا و مفهوم ریشه اى است که مایه سعادت جامعه بشری تا پایان جهان است، ولی کلمه «لا اله الا الله» منهای ، ناقص و بلکه هیچ است. بااین توضیح که، هنگام نصب على ابن ابیطالب به ولایت در روز غدیر، آیه اکمال نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا». 🔹و قبل از آن، آیه تبلیغ به پیامبر چنین خطاب میکند: «یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته» (ای پیامبر آنچه به تو نازل شد ـ نصب امیرالمؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو اگر تبلیغ نکنی، رسالت خود را نرسانیده ای). بنابر بسیارى تفسیرها، ماجراى حدیث سلسلة الذهب امام رضا (علیه السلام)، با تاکید روى جمله «بشروطها و أنا من شروطها»، همان آیه اکمال و آیه تبلیغ را یادآوری میکند و ميگويد: شرط اساسی کلمة لا اله الا الله، پذیرش ولایت و رهبرى است و بدون پذیرش اساسا مسلمانى و رستگارى اخروى شما زیر سئوال است. 🔹در مجموع میتوان گفت، این حدیث به دو نکته مهم اشاره دارد: وصول به ، انسان را در پناهگاهی وارد میکند که رهاورد آن، امنیت از عذاب الهی است. وصول به این جایگاه، بدون اعتقاد به «امامت و ولایت اهل بیت» (علیهم السلام) میسر نیست. در واقع که از ولایت ظاهری و باطنی برخوردار است، انسان کاملی است که در پناه او انسانها به پناهگاه بار می یابند.[۵] پی نوشت‌ها: [۱]التوحید(صدوق)ص۲۵. [۲]بررسى حدیث سلسلة الذّهب، محمد رحمانى، علوم حدیث۱۳۷۵، ش۲. [۳]الفصول المهمّة فى معرفة احوال الائمّة، ص۲۳۵. [۴]حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج۳، ص۱۹۲. [۵]رابطه توحید و ولایت، قاسم ترخان منبع:دانشنامه اسلامی @tabyinchannel