eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا آیه «وَ مَن نُعَمِّرهُ نُنَکِّسهُ فی الخَلق» با طول عمر امام زمان (عج) منافات دارد؟ 🔹آیه مذکور [۱] در حقیقت یک قاعده طبیعى و را توضیح مى دهد؛ یعنى، مطابق ، پس از آن که به سر حدّ رسیدند، تدریجاً نیروهاى خود را یکى پس از دیگرى از دست داده و به و ناتوانى روز اوّل بازگشت مى کنند. این «منحنى» ضعف و قدرت یک براى تمام موجودات زنده است، و همگى روى سیر طبیعى و معمولى، این سرنوشت را خواهند داشت؛ 🔹ولى در موضوع (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با این که یک سلسله مطالعات علوم طبیعى چنین طول عمرى را طبق موازین علمى امرى کاملا ممکن معرّفى مى کند، در عین حال باید اعتراف کرد که این طول عمر فعلا دارد. به عبارت دیگر، عمر هزار ساله و بیشتر انسان مطابق اصول علمى امروز به هیچ وجه محال نیست؛ به دلیل این که دانشمندان علوم طبیعى براى طولانى ساختن عمر انسان همواره مشغول مطالعاتى هستند، 🔹و به ما نوید مى دهند که روزى موفّق خواهند شد از طرق علمى حدّاکثر طول عمر انسان را به مراتب افزایش دهند. این خود نشانه ممکن و معقول بودن چنین طول عمرى است. ولى نمى توان انکار کرد که فعلا چنین طول عمرى دارد، و هنوز انسان از طرق معمولى موفّق به آن نشده است. بنابراین براى اصلاح جامعه بشریّت، یکى از خود را داده که در موقع معیّنى کند و را مملوّ از گرداند. 🔹پُر واضح است که نظر به و عادى دارد، شامل حال چنین انسانی نخواهد شد، چرا که وضع او یک است و از جریان هاى معمولى برکنار مى باشد. خلاصه، همان خدایى که بر خلاف وضع عادّى، چنین را به آن حضرت داده، و به صورت فوق العاده او را زنده نگه داشته، از که ضعف و ناتوانى و بازگشت به قهقراست نیز حفظ مى نماید، و این مطلب با آیه مذکور که نظر به افراد عادى معمولى دارد، هیچ گونه منافاتى نخواهد داشت. پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره یس، آیه ۶۸ 📕پاسخ به پرسش های مذهبی، آیات عظام مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، مدرسة الإمام علی بن أبیطالب(ع)، چ دوم، ص ۲۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن چگونه «غرور» قوم یهود را نکوهش می کند؟ 🔹قوم يهود بر اثر و امتيازات نامعقولى براى خود قائل بودند، و همين سبب و آنها شد. در مى‏ فرمايد: «ذَلِكَ بِاَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ اِلّا اَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ وَ غَرَّهُمْ فِى دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ»؛ [۱] (اين [اعراض و رویگردانى آنها از آيات الهى] به خاطر آن است كه مى‏ گفتند: جز چند روزى به ما نمى ‏رسد [و مجازات ما به خاطر گناهان سنگين مان بسيار كم است چون قوم برترى هستيم!] اين افترا و دروغ [ى كه به خدا] بسته بودند آنها را در دينشان ساخته بود). 🔹تاريخ ‏‌اسرائيل نشان مى‏ دهد كه آنها از و اقوام بوده‏اند، و يكى از دلايل عمده آن همان و نخوت آنها بوده است. متأسّفانه هنوز گروهى از آنها به نام از باده سرمستند، و هر روز مرتكب تازه‏ اى مى‏ شوند كه چهره تاريخ‌شان را سياه ‏تر از سابق مى ‏كند. آنها همه چيز را براى خودشان مى‏ خواهند و براى ديگران حقّى قائل نيستند خود را مى‏ شمرند و ديگران را با ديده حقارت مى‏ نگرند. پی نوشت: [۱] سوره آل عمران، آیه ۲۴ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه امام على بن ابیطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۲، ص ۱۵۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه اعجازی در بیان مدت خواب «اصحاب کهف» در قرآن وجود دارد؟ 🔹خداوند متعال در آيه شريفه ۲۴ و ۲۵ «سوره كهف» در مورد مدّت توقّف در آن غار مى فرمايد: «وَ لَبِثُوا فی كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً - قُلِ اللهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا يُشْرِكُ في‏ حُكْمِهِ أَحَداً»؛ (آنها در غارشان درنگ كردند، و بر آن افزودند - بگو از مدّت درنگ آنها آگاه تر است، غيب آسمان ها و زمين از آنِ اوست. چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هيچ كس را در حكومت خود شركت نمى دهد). 💠اگر سؤال شود: چرا در آيه اوّل، سال نفرمود، بلكه فرمود: « درنگ كردند، و نيز بر آن افزودند»؟ در جواب بايد گفت: دو علّت براى آن گفته اند: 1⃣اين تعبير با و سازگارتر است؛ همان گونه كه در مورد (عليه السلام) فرموده است: «فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً»؛ [۱] (او در ميان آنان درنگ [عمر] كرد) و نفرمود: «تسع مأة و خمسين سنة» بنابراين، تعبير فوق به منظور رعايت و است. 2⃣در روايتى از مولاى متّقيان (عليه السلام) مى خوانيم كه: اين تعبير، اشاره به و دارد، خواب به حساب ، و به حساب سال طول كشيد. چرا كه هر سى و چند سال يك سال تفاوت دارد، و اگر ۳۶۰ سال بود ۱۲ سال تفاوت داشت، امّا چون بوده تفاوت آن است. جان عالَم به فداى كلمات نورانى اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه را با سرپنجه و خود حل مى كند. پی نوشت: [۱] سوره عنکبوت، آیه ۱۴ 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۶۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجّه به موارد استعمال كلمه «وحی»، این پدیده الهی به چند صورت انجام می گيرد؟ 🔹از مجموع موارد استعمال كلمه ، مى توان گفت: به دو صورت انجام مى گيرد. اين دو صورت عبارتند از: 💠الف) وحى تكوينى 🔹 در حقيقت همان ، و است كه در قرار داده. وحى فرستادن به زنبور عسل، همان تكوينِ غرايز درونى او است. البته به كار بردن كلمه وحى در اين موارد، يك نوع تشبيه و مجاز است؛ زيرا خلقتِ مرموز و به صداى آرام تشبيه شده است. 💠ب) وحى تشريعى 🔹 همان است كه بر فرستاده مى شده، و رابطه خاصّ پيغمبران با بوده و به وسيله آن را دريافت مى داشتند. امكان حصول اين نوع براى كسى كه او را مورد عنايت قرار داده چيزى نيست كه ادراك آن براى مشكل باشد. بعضى از دانشمندانِ علوم جديد كه خيال مى كنند تمام حقايق جهان را مى توان با معلوماتِ تجربى تفسير كرد، وحى را يك نوع تجلّى شعورِ باطن و يا وجدانِ ناآگاه پنداشته اند! ولى حقيقت اين است كه منحصر به كشفيّاتِ امروز نيست. 🔹بسيارى از مسائل وجود دارد كه هنوز علم نتوانسته است به آنها پاسخ صريح و روشن بدهد و مسئله نيز يكى از آنها است. توجيه وحى از راه شعور ناآگاه با اظهارات و سازگار نيست؛ زيرا نتيجه آن توجيه اين مى شود كه: دركِ پيغمبران نسبت به مسائلى كه به آنان وحى مى شده با درك ما نسبت به مسائلى كه از طريقِ تجلّى شعورِ باطن سرچشمه مى گيرد، مغايرتى ندارد، به غير از آنكه آنان در اين جهت نيرومندتر بوده اند! حال آنكه ، را به صورت يك با مبدأ هستى و مغاير با روابط فكرى و علمى ديگر، معرفى كرده اند. 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۳، چ اول‏، ص ۱۸۸ و ۱۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصولا بررسی و بیان «فلسفه احکام» چه فوایدی دارد؟ 🔹بسيار مى شود كه ، خود را از آثار مهمّ‌ و غذاهاى تقويتى كه درمان بيمارى ها را تسريع مى كند باخبر مى سازند تا با و علاقه بيشتر، داروهاى تلخ را تحمّل كنند و را دقيقاً بكار بگيرند. 🔹 نيز دقيقاً همين مسير را مى پيمايند و و آثار حيات‌بخش را براى مردم شرح مى دهند تا آتش را در دل آنها شعله ور سازند و با عزمى راسخ به دنبال انجام برنامه ها بفرستند. بيان ، علاوه بر اينكه شوق و مردم را براى انجام افزون مى كند و تحمّل ناراحتى را براى انجام پاره اى از وظايفِ سخت و سنگين آسان مى سازد، چند فايده ديگر نيز دارد: 1⃣به همه هشدار مى دهد كه بايد در چه مسيرى حركت كنند تا پياده شود؛ مثلا هنگامى كه مى فرمايد: «فَرَضَ اللهُ... الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّينِ»؛ [۱] (خداوند را سبب و قرار داده است). مفهومش اين است كه را آنچنان با شكوه برگزار كنند كه به اين هدف والا برسند، نه اينكه تنها به آداب صورى حجّ و تشريفات ظاهرى آن قناعت كنند. 2⃣ديگر اينكه: بدانند آثار و اين به باز مى گردد. در واقع ما با انجام اين اعمال، خدمتى به مى كنيم؛ منّتى بر خدا نداريم و بايد بسيار باشيم. همانگونه كه در مورد اصل و مى فرمايد: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»؛ [۲] (گروهى بر تو مى گذارند كه شده اند! بگو بر شما مى گذارد كه شما را به سوى كرده است، اگر در ادّعاى اسلام راست مى گويند). 3⃣سرانجام اينكه: مى توانيم با توجّه به ، خود را كنيم، كه تا چه اندازه درگاه خداوند است، و چه اندازه از آن دور مى باشد. مثلا وقتى مى فرمايد: «، و ، از فحشا و است» بايد ملاحظه كنيم كه آيا بعد از انجام روزه و نماز، روح و پرهيز از گناه در ما حاصل شده است يا نه؟ و به اين ترتيب، ارزش و خود را به دست آوريم. 🔹آرى! ما را مى دانيم و حكمت او ايجاب مى كند كه هيچ را بدون و نتيجه بيان نفرمايد؛ و چه بى خبرند آن كه مى گويند معلّل به اغراض نيست؛ يعنى هيچ در كارها و و او وجود ندارد! آنها با اين و ناپسند خود، حكيم بودن را زير سؤال مى برند و چنين مى پندارند كه به حقيقتِ توحيد نزديك شده اند؛ 🔹در حالى كه مصداق اين آيه شريفه اند كه: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً - أَلَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِی الْحَياةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنونَ صُنْعاً»؛ [۳] (بگو: آيا به شما خبر دهيم كه [مردم] در كارها چه كسانى هستند؟ - آنها كه در گم [و نابود] شده، با اين حال مى پندارند انجام مى دهند). آرى! مُعلّل به اغراض نيست؛ يعنى كه به خود او بازگشت كند؛ زيرا، او از همه چيز و همه كس مى باشد؛ ولى افسوس كه اين اين سخن را نمى گويند، بلكه مى گويند ضرورتى ندارد كه نتيجه افعال و دستورات خداوند به برگردد و اين نهايت بى خبرى است!!! پی نوشت‌ها؛ [۱] الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، نشر مرتضى‏، مشهد، ۱۴۰۳ق، چ اول‏، ج ‏۱، ص ۹۹ [۲] سوره حجرات، آيه ۱۷ [۳] سوره كهف، آيات ۱۰۳ و ۱۰۴ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سرلوحه برنامه های امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹 ، خصلت همه است و این خصلت در وجود (عج) در حدّ اوج و کمال است. معیار پاک سازی اجتماعات بشری نیز همین است. (عج) در راه و روش خویش، است و در اجرای و و مبارزه با قاطعیتی خدایی دارد. چشم پوشی و در راه و روش او نیست. از ملامت نمی هراسد، از هیچ مقام و نمی ترسد و بدون هیچ گونه ملاحظه ای را کیفر می دهد. 🔹در حدیثی از (ع) آمده است: « قیام می کند ... بر اعراب سختگیر است و راه و روش او شمشیر بوده و در راه اجرای از ملامتِ بیم نمی کند». [۱] (ع) نیز فرموده است: «خداوند برای از خاندان ما هر دشواری را آسان می گرداند و به دست او هر سرسختی نابود می شود و هر هلاک می گردد». [۲] 🔹بزرگترین آرمان دولت (عج)، گسترش در است که از هدف های اساسی آن می باشد؛ چنان که این اصل از نخستین هدف ها و اصلی ترین برنامه های همه بوده است که در گذشته تاریخ، اجتماعات و مردمان را به آن فرا خوانده اند و در راه تحقق آن های فراوان کرده اند. (عج)، با طبقات آگاه و عالمان و روشنفکرانی که بخواهند به گونه ای در برابر اجرای بایستند، می جنگد و با کسانی که با توجیه کلام خدا و تأویل آیات قران کریم، قصد او را دارند، می شود و آنان را از سر راه انقلاب بر می دارد. 🔹 ، تنها زمینه حیات اجتماعی در بخش ویژه ای از جامعه نیست، بلکه در همه ابعاد و ، عامل اصلی حیات و زندگی انسان، اصل و عدل است. ، حیات زندگی است و زندگی بی عدالت، مرگی است که حیات پنداشته می شود. در سخنی از (ع) آمده است: «اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، آن روز را طولانی گرداند تا کند و را از و داد پر کند، آن گونه که از و بیداد آکنده باشد. این چنین از پیامبر خدا شنیدم». [۳] 🔹در روایتی نیز آمده است هنگامی که (عج) در لحظات نخستین پس از تولد، دهان به سخن گشود، فرمود: «خداوندا! به آنچه بر من وعده دادی، وفا کن و امر مرا به کمال برسان و گام های مرا استوار بدار و را به دست من آکنده از و داد ساز». [۴] (ع) نیز درباره این بزرگترین آرمان حکومت (عج) فرموده است: « را کنار می گذارد و دست سازشکاران را از سرتان کوتاه می کند، و را عزل می نماید و زمین را از هر و خائنی پاک می سازد». [۵] 💠عوامل موفقیت امام مهدی (عج) در گسترش عدل 🔹در که عهده دار اجرای و است، که در رأس حکومت قرار دارد، نمونه و و نمایش عملی و تجسم ظهور تمام و تعلیمات آن و نیز نسخه بشری است. در این حکومت (علیهم السلام) هم قوانینی که اساس عمل است، بیانگر ، و برقراری توازن و به معنای حقیقی است، و هم و و قوه مجریه ای که اجرای این قوانین را بر عهده دارد، در طریق گام بر می دارد. 🔹در روایتی از (ع) آمده است: «هنگامی که ما قیام کند، خداوند دست لطفش را بر سر بندگانش می گذارد و به این وسیله عقول آن ها را کامل و افکارشان را پرورش می دهد». [۶] ضمن این موضوع، عامل مهم دیگری که موفقیت (عج) در گسترش عدل در جامعه را تضمین می کند، در آن عصر است. افرادی با و داد درگیرند و با آن مقابله می کنند که کامل نیست. وقتی مردم از نظر عقلی ضعیف باشند، زیر بار نمی روند؛ زیرا طبق احادیث، از جنود به شمار می آید و از جنود و لشکریان . [۷] به این دلیل و نیز عظمت است که در دوران (عج) همگان به سرعت تمام، پذیرای حکومت آن حضرت خواهند بود. [۸] پی نوشت ها: [۱] الغیبة، نعمانی، ص۲۳۳؛ [۲] کمال الدین، ج۲، ص۳۶۹؛ [۳] همان، ج۱، ص۳۱۸؛ [۴] بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۳؛ [۵] همان، ص۱۲۰؛ [۶] بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۸؛ [۷] کافی، ج۱، کتاب العقل والجهل، ح۱۴ ؛ [۸] ر.ک: رضوانی کاشانی، علی اصغر، موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۸۳ - ۴۸۶ نویسنده: زهرا رضائیان، بخش مهدویت تبیان منبع: تبیان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اسباب و انگيزه های «ناسپاسی» کدامند؟ 🔹گاه تقصير در و گرايش به ، از کمی انسان نسبت به سرچشمه می گيرد، و اصولا به نمى انديشند؛ با كمى دقت در و دستگاه عجيب و بسيار دقيق آن، به اهميت در وجودمان آگاه شده و حس در وجود انسان تحريك مى شود. دستگاه هايى [مانند قلب و كبد و كليه ها و شش ها] را در وجود قرار داده كه اگر بشر بتواند معادل مصنوعى آنها را بسازد، قطعاً كارايى بسيار پايينى خواهد داشت گاه دهها يا صدها ميليون هزينه دارد و به اين ترتيب اگر بخواهيم قيمتى بر يك يك اعضاء خود بگذاريم خواهيم ديد صاحب سرمايه بسيار عظيمى هستيم. 🔹در ، گاه يك جرعه آب به اندازه يك دنيا ارزش دارد، چنان كه بعضى از علماء نقل كرده اند كه: «روزى عالمی بر پادشاهی وارد شد در حالى كه ظرف آبى در دست او بود و مى خواست بنوشد، شاه به آن عالم بزرگ گفت: مرا پندى ده، مرد عالم گفت: اگر فوق العاده تشنه باشى و اين آب را از تو باز گيرند، مگر اين كه تمام ملك و حكومت خود را بدهى چه خواهى كرد؟ گفت چاره اى ندارم، تمام ملك خود را مى دهم، مرد عالم گفت: چگونه به حكومتى دارى كه بهاى آن جرعه آبى بيش نيست». 🔹گاه انسان، را مى بيند كه از شدّت و به خود مى پيچند و مرگ را يك عطيّه آسمانى براى خود مى شمرند، در آن حال انسان فكر مى كند اگر تمام عالم را به همراه اين بيمارى به او بدهند هيچ ارزشى ندارد و اگر همه جهان را از او بگيرند و در مقابل عافيت و به او بدهند، سلامتی براي او ارزشمندتر است. با سلب هاى به ظاهر كوچك و بسيار كم اهميت در وجود ، او به خطر مى افتد. چشمه هاى آبى به نام غدّه هاى بزاق در دهان انسان به طور دائم كار مى كند و دائماً زبان، دهان، لب ها و گلو را نرم و مرطوب نگه مى دارد، 🔹و به هنگام خوردن غذا با جوششی فوق العاده، غذا را برای فرو بردن نرم و آماده مى نمايد و در عين حال به هضم آن نيز كمك مى كند. اگر روزى اين چشمه ها به كلّى بخشكد، لب ها، زبان و گلوى انسان مثل چوب شده، و حالت خفگى به او دست مى دهد، و قدرت بر سخن گفتن ندارد، و يك لقمه طعام ممكن است گلوگير شده و به حيات او خاتمه دهد، به يقين اين چشمه هاى كوچك ناپيدا و به ظاهر بى اهميّت براى انسان از تمام ثروت هاى جهان برتر و بالاتر است. 🔹بگذريم از نعمت آفتاب عالم تاب، هواى روح پرور و انواع ، گياهان، مركب ها و مواهب عظيم ديگر كه به تعبير قرآن «وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تُحْصُوها»؛ [۱] (اگر را شمارش كنيد هرگز به آن قادر نمى يابيد). از سوی ديگر، بسيارى از ، هيچ گاه از آدمى سلب نمى شود، از اين رو، هيچگاه شناخته نخواهد شد؛ بود كه در گذشته براى انسان دائمى بود، اما با ، انسان سلب شدن آن نعمت را می بيند و به عظمت آن نعمت پى مى برد، در حالى كه ممكن است هنوز ديگرى مكتوم باشد. 🔹تا مسأله سفرهاى فضايى و تأثير حالت بى وزنى بر محيط زندگى پيش نيامده بود انسان در گذشته به اهميت نيروى جاذبه پی نبرده بود، اما امروز فهميده كه اگر جاذبه نبود خانه ها، كاخ ها، زراعت ها و درخت ها، همه با اندك چيزى به هوا پرتاب شده و انسان با اندك حركتى به سقف و ديوار برخورد مى کرد، سفره غذا با مختصر حركتى به اطراف پراكنده مى شد و حتى فرو بردن لقمه غذا و جرعه آب براى انسان مشكل بود، اگر روزی همين يك را از انسان بگيرد حركت دورانى زمين سبب مى شود كه آب های دريا و اقيانوس ها در فضا پخش شده و زمين به بيابانى خشك و سوزان تبديل گردد،گ؛ 🔹فكر كنيد اگر در تمام طول عمر، به شكر همين نعمت بپردازيم، آيا قادر به خواهيم بود؟ و اگر يعنى و (عليهم السلام) و را كه بسيار برتر از نعمت هاى مادى هستند را بر آنها بيفزاييم، آنگاه به عظمت و توان ناچيز خود بر شکر و سپاس آگاه می شويم. توجّه به اين امور، ريشه هاى را مى سوزاند، و روح را در انسان زنده مى كند. پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره نحل، آيه ۱۸ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۵. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه انسان می تواند به درمان «ناسپاسی» در وجود خویش بپردازد؟ 🔹نخستين راهکار برای تقویت حس در انسان، افزایش و در و انواع هاى ظاهرى و باطنى او است. [۱] راهکار ديگر، در زندگی است كه در از انسان زندگی می کنند. با افزایش دقت در زندگى آنان، افزایش می یابد، در حالى كه اگر به خود بنگرد وسوسه هاى شيطانى و در او آشكار مى شود. 🔹از سوى دیگر، انسان ها باید در هر و از بلاهاى دنيا، با خود بیاندیشند که سخت تر از آن نیز قابل تصوّر است؛ این ، انسان را به ترغیب می كند كه گرفتار مصیبتی بدتر از آن نشده است. نقل شده که فردی برای شکایت به حضور یکی از بزرگان رسید و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چيز را با خود برده است، آن شخص فرهیخته در پاسخ به او گفت: برو كن كه اگر به جاى آن دزد شيطان به خانه تو مى آمد و ايمان تو را مى برد، چه مى كردى؟ [۲] 🔹 (عليه السلام) در كتاب معروف با عباراتی گويا و و تحليل هاى شگفت انگيز، به بیان می پردازد، اما گاه در ضمن بحث به ذكر هاى بزرگ الهى مى پردازد، تا از اين طريق انسان ها را به شناخت آشنا سازد. آن حضرت در بخشى از سخنان خود با اشاره به دو نعمت و ، به عنوان دو رکن اصلى تمدّن انسانى، مى فرمايند: 🔹«اگر خداوند ابزار اين دو كار را در اختيار او نگذاشته بود، نه توان بر داشت نه ؛ آرى خداوند زبان و ذهنى در اختيار بشر گذارده كه به كمك آن دو مى تواند سخن بگويد، و دست و انگشتانى به او بخشيده كه قلم به دست بگيرد و امور مختلف را بنويسد؛ اگر اين دو نبود انسان همچون چهار پايان بود كه نه سخن مى گويند و نه چيزى مى نويسند [نه علم و دانشى دارند و نه تمدّن درخشانى] هر كس شكر اين را بجا آورد، در انتظار او است، و هر كس كند [به خدا زيان نمى رساند بلكه به خودش زيان مى رساند] زيرا از جهانيان است». پی نوشت: [۱] معراج السعادة، نراقى، مؤسسه‏ انتشارات هجرت‏، قم، ۱۳۷۷ش، چ۵، ص۸۱۰ [۲] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، فيض كاشانى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، ۱۴۱۷ق، چ۴، ج۷، ص۲۲۷ [۳] توحيد المفضل‏، مفضل بن عمر، مصحح: مظفر، كاظم‏، قم‏، داورى‏، بى تا، چ۳، ص ۷۹ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام جواد عليه السلام: 🔸« ... اِنَّ أنْفـُسَنا وَ أَمـْوالَنـا مِنْ مَواهِبِ اللهِ ألْهَنيئَةِ وَ عواريهِ المُسْتَوْدَعَةِ يُمَتـِّعُ بِما مَتـَّعَ مِنْها فيسـُرُورٍ وَ غِبْـطَةٍ وَ يـَأخُذُ ما اَخـَدَ مِنْها فى اَجْرٍ و حِسْبَـةٍ. فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلى صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ وَ نـَعـُوذُ بِاللهِ مِنْ ذلِكَ». 🔹همانا و از موهبت هاى گوارا و هاى سپرده است، هر چه بخواهد، با خوشحالى و خرسندى از آنها مى گرداند، و هر چه را كه بخواهد، با دادن و پاداش ، آنكه بر تحمل و وى افزون شود، اجر او از بين رفته است و از اين حالت به خدا پناه مى بريم. 📕تحف العقول، ۷۲۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش و جایگاه جوان در اسلام 🔹ایام و یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران در طول حیات انسان و دوران و فروغ زندگی اوست. می‌تواند با استفاده از قدرت و و روح سرشار از عشق و ، شور و هیجان، و آینده خود را رقم بزند و به عالی‌ترین و باشکوه‌ترین در مسیر حرکتش به سمت دست یابد. 🔹از همین رو اهتمام بسیار زیاد و ویژه‌ای به دارد و آن را مهم‌ترین و اساسی‌ترین بخش زندگی و عمر آدمی می‌شمارد و آن را فرصت مناسب برای دستیابی به رشد و و خوشبختی دنیا و آخرت معرفی می‌کند. چنانکه (عليه السلام) در تفسیر آیه شریفه «...وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا...»؛ [قصص، ۷۷] (... و سهم خود را از فراموش مكن)، می‌فرمایند: «، ، ، و را فراموش مكن، تا با آن‌ها، را به دست آورى». [۱]  🔹ایام نوجوانی و زمانی است که و و شاکله وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد و بر همین اساس، در روایات متعددی بر نقش این دوران در شکل‌گیری شخصیت تاکید بسیاری شده است. (عليه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: «دل مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن کاشته شود، مى‌پذيرد». [۲] (عليه السلام) نیز سفارش می‌کنند: « را دريابید، زيرا كه آنان سريع‌تر به كارهاى خير روى مى‌آورند». [۳] 🔹 به دلیل رسیدن به سن ، با يك تحول مهم و برخورد می‌کند، که و  دچار برخی تغییرات و فعل و انفعالات می‌شود؛ چنانچه اگر در این زمان تحت و قرار نگیرد و این تحولات درونی به درستی هدایت نشود، جوان با زیادی روبرو می‌شود. (عليه السلام) درباره اهمیت و در این دوره می‌فرمایند: «به آموختن حديث به پيش از آن كه آنان را گمراه سازند، اقدام کنید». [۴] 🔹یعنی در این دوره بستر بسیار مناسبی برای و دارد که اگر در این امر کوتاهی شود و پایه‌های دینی و اعتقادی جوان به درستی شکل نگیرد، ناخودآگاه به دلیل تمایلات و غرایز بیدار شده‌ای که در او پدید آمده، به سوی ایدئولوژی و فرهنگ غیردینی، که امروزه از طریق اینترنت، فضای مجازی، شبکه های ماهواره‌ای و... که به آسانی در اختیار و در دسترس همگان است خواهد رفت. 🔹به جهت اهمیت ، بر ، و تمامی کسانی‌که به نحوی در یادگیری و آموزش جوانان تاثیرگذارند، لازم است که با شناختن ارزش واقعى جوانى و درک و نقايص طبيعى این دوران و با های و ، تمایلات و غرایز جوانان را از سركشى و باز دارند، و به سوی یک و الهی هدایت نمایند. 🔹بنابراین، موضوع و ارزش و اهميت آنان در نزد و (علیهم‌ السلام) به قدری بالاست که به هیچ عنوان نمی‌توان از آن کرد، و تمام کسانی‌که در تخریب زیرساخت‌ های فرهنگی کشور دست داشته و دارند و با انتشار کتاب‌ها، مقالات، و دادن آزادی‌های بی‌حد و حصر، در از بین بردن جوانان نقش داشته‌اند، مورد قهر و غضب خداوند متعال قرار خواهند گرفت و روز قیامت در ازای گمراهی هر یک از این جوانان مسئول خواهند بود. پی‌نوشتها؛ [۱] معانی الاخبار، ص۳۲۵؛ [۲] تحف العقول ص۷۰؛ نهج البلاغه، نامه۳۱؛ [۳] اصول كافى، ج۸، ص۹۳، ح۶۶؛ [۴]. تهذيب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج۸، ص۱۱۱، ح۳۰ منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مفهوم «کفران نعمت» چیست؟ 🔹 در اصل به معنى پوشانيدن چيزى است؛ و از آنجا كه ، در پوشانيدن ارزش تلاش مى كند، به این عمل مى گويند. بديهى است ، گاه در و گاه با و گاه در است. ها را در خود بى مقدار يا كم اهميت مى شمرند، 🔹و با در بی ارزش بودن آن نعمت سخن مى گويند، و در نیز به جاى حسن استفاده، از آن سوء استفاده مى كنند. به همين دليل بزرگان علم اخلاق فرموده اند: «اَلشُّكْرُ صَرْفُ الْعَبْدِ جَمِيْعَ ما اَنْعَمَهُ اللّهُ تَعالَى فى ما خُلِقَ لاَجْلِهِ»؛ ( آن است كه بندگان خدا، نعمت هايى را كه به آنها بخشيده است، در همان راهى مصرف كنند كه براى آن آفريده شده). 🔹بنابراين و آن است كه را نابجا مصرف كنند، را كه خدا براى ديدن آثار عظمت او در عالم هستى و تشخيص راه از چاه و مشاهده آيات الهى آفريده در طريق به كار گيرد، همچنين ، ، و يا مال و را. 🔹گويى اين سخن بر گرفته از حديث (عليه السلام) است که می فرماید: «شُكْرُالنِّعْمَةِ اِجْتِنابُ الْمحارِمِ»؛ [۱] ( آن است كه از پرهيز شود). و به اين ترتيب معنى سپاس و ناسپاسى هر دو روشن مى شود. پی نوشت: [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏، چ۴، ج۲، ص۹۵، باب الشكر، ح ۱۰؛ و... 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️طبق احادیث نبوی بهترین اشخاص از نظر انجام اعمال چه کسانی اند؟ 🔹روايتى از (صلى الله عليه و آله) درباره اين آيه : «اَحْسَنُ عَمَلاً» [۱] است كه نقل می كنیم تا ببينيم چه عملى است؟ آيا عمل بيشتر و متنوع تر يا نه؟ مسلماً جواب منفى است؛ زيرا و آورنده شرع مقدس كه خود ما را ترغيب به انجام اعمال نيك و شايسته فرموده، چنين نظری ندارد.  🔹«قَالَ اَبُو قُتَادَةُ سَأَلتُ النَّبِىّ (صلى الله عليه وآله) عَن قُولِهِ تَعَالَى: «اَيُّكُم اَحْسَنُ عَمَلاً» مَا عُنِىَ بِهِ؟ فَقَالَ: يَقُولُ: أَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً ثُمّ قَالَ اَتَمُّكُم عَقْلاً وَ اَشَدُّكُم لِله خَوفاً وَ اَحْسَنُكُم فِيمَا اَمَرَ اللهُ بِهِ وَ نَهَى عَنهُ نَظَراً وَ اِن كَانَ اَقَلَّكُم تَطَوُّعاً»؛ [۲] 🔹[ترجمه‌ روایت:] (ابو قتاده مى گويد از (صلى الله عليه و آله) درباره قول خداوند متعال: «أَيكُمْ اَحسَنُ عَمَلاً» سؤال كردم كه مراد از اين كلام كه [كدام يك از حيث عمل بهتريد] چيست؟ حضرت فرمودند: هر كدام كه از حيث بهتريد و بهتر عقل خود را به كار مى اندازيد و مى كنيد. سپس فرمودند: بهترين شما از حيث ، كامل ترين شما از حيث و شما است از جهت و شما است از حيث نظر در آنچه به آن و از آن كرده). 🔹که يا مراد اين است كه دقت و فكرى كند تا از مطلع شود و كوركورانه [خدا را] عبادت نكند، و يا اين كه دقت مى كند تا به و خداوند به نحو ، جامه عمل بپوشاند، و در جايگاهى باشد كه مرضىّ است اگرچه از حيث عمل، عمل كمترى داشته باشد. 🔹از اين حديث استفاده مى شود كه اگر انسان در يك فقط يك آيه بخواند و پيرامونش كند، بهتر است تا ۳۰ جزء را بدون تفكر، تلاوت كند. همچنین اين روايت تائيد مى كند مضمون روايتى را كه مى گويد: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً»؛ (يك ساعت عالم بودن بهتر از ۷۰ سال عابد بودن است). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره ملك، آيه ۲ [۲] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش، چ۳، ج۱۰، ص۴۸۴، المعنى (ذيل آيه ۲، سوره ملك) 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۱، ص۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا نعمت های بهشتی همانند نعمت های دنیوی هستند؟ 🔹خداوند در در بیان عظمت های خويش مى فرمايد: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا اُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كانُوا يَعْمَلُونَ» [۱] (هيچ كس نمى داند چه هايى كه مايه هاست براى آنها نهفته شده؟ اين جزاى است كه انجام مى دادند). در حديث مشهورى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «اِنَّ اللهَ يَقُولُ اَعْدَدْتُ لِعِبَادِي الصّالِحِينَ مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ» [۲] (خدا مى فرمايد براى هايى فراهم كرده ام كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر فكر كسى نگذشته است). 🔹جالب اينكه اين بشارت عظيم در به دنبال توصيف به قيام از بستر در شبها براى مناجات با پروردگار (نماز شب) و نيز توصيف آنها به از تمام چيزهايى كه در اختيار دارند آمده است و اين نشان مى دهد كه در بين و و اعمال نيك؛ و از برترين آنهاست، و جالب تر اينكه عبادتى است مخفيانه و هاى مخلصانه نيز غالباً مخفيانه است و آن را نيز اين چنين مخفى نگه داشته است! 🔹اين نكته نيز قابل توجه است كه تعبير در اصل به معناى سردى و خنك شدن چشم ها است؛ [۳] چرا كه در ميان عرب معروف بوده كه به هنگام شادی فوق العاده از چشم سرازير می شود سرد و خنك است! در حالى كه «اشك غم و اندوه» همواره داغ و سوزان است، و لذا عرب هنگامى كه مى خواست بگويد: فلان موضوع يا فلان حادثه شديداً مايه سرور و خوشحالى است، تعبير به «قرّة العين» يا «قرّة اعين» مى كرد و از آنجا كه اين تعبير در فارسى وجود ندارد معادل و شبيه آن را به كار مى بريم و مى گوييم: مايه است. 🔹به هر حال بعضى از كلمات و آيات است كه هر چه فكر انسان با آن اوج مى گيرد و پرواز مى كند به گرد آن نمى رسد، و هر چه آن را كاوش مى كند به مفاهيم بيشترى دست مى يابد، تا آنجا كه فكر باز مى ايستد و اعتراف مى كند كه به اعماق مفهوم آن نرسيده است، و آيه مورد بحث كه اشاره سربسته و بسيار پرمعنايى به و معنوى و روحانى است به راستى اين گونه است؛ 🔹چرا كه مفهوم آيه اين است هيچ كس حتى پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب الهى نيز نمى توانند به اين حقيقت پى ببرند كه خداوند براى چه پاداشی در نظر گرفته است؟! مسلماً آنها درجاتى از قرب ذات پاك او و مراحلى از وصال ديدار او و مراتبى از عنايات و الطاف او مى رسند كه تا كس بدان نرسد نمى توان آن را درك كند! و چه زيبا گفته است آن شاعر: روزى كه روم همره جانان به چمن - نه لاله و گُل بينم و نه سرو و سمن ؛ رازى كه ميان من و او گفته شود - من دانم و او داند و او داند و من! پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره سجده، آيه ۱۷ [۲] اين حديث را جمع زيادى از مفسّران اسلامى از جمله طبرسى در مجمع البيان فى تفسير القرآن، آلوسى در روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، قرطبى در الجامع لأحكام القرآن، و علامه طباطبايى در الميزان فى تفسير القرآن، نقل كرده اند. [۳] «قرَّ» در لغت (بر وزن حُرّ) به معناى سردى و خنكى است. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۲۳۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۱۴ نهج البلاغه، درباره «امدادهای الهی» چه بیانی دارند؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۱۴ به رهروان راه خداوند بشارت مى دهد كه در برابر انبوه مشكلات اطاعت، تنها نيستند و پى در پى به يارى آنها مى آيد؛ ایشان مى فرمايد: «وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدَ كُلِّ طَاعَة عَوْناً مِنَ اللهِ سُبْحَانَهُ يَقُولُ [۱] عَلَى الاَْلْسِنَةِ، وَ يُثَبِّتُ الاَْفْئِدَةَ، فِيهِ كِفَاءٌ لِمُكْتَف، وَ شِفَاءٌ لِمُشْتَف»؛ 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] «به يقين براى شما در انجام هر طاعتى يار و از جانب خواهد بود كه را گويا مى كند، و را ثابت نگه مى دارد، به گونه اى كه براى آن كس كه بخواهد به آن اكتفا كند كافى است و براى آن كس كه جويد مايه شفاست». 🔹آرى! خويش را تنها نمى گذارد. را گويا و و آنها را محكم مى دارد. اين امر كراراً در آيات منعكس شده است، (عليه السلام) از خدا زبان گويا مى خواهد و خدا به او ارزانى مى دارد، افزون بر اينكه برادرش هارون را به يارى او مى فرستد، و تأكيد مى كند كه تنها نيستيد و من با شما هستم، همه چيز را مى شنوم و مى بينم:  🔹«إِنَّنِى مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى» [۲] و در جاى ديگر مى فرمايد: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ امَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» [۳] (خداوند كسانى را كه آوردند به جهت گفتار و اعتقاد ثابتشان، مى دارد، هم در اين جهان و هم در سراى ديگر). و اين همان چيزى است كه پيوسته و همه روزه در نمازها از خداوند تقاضا مى كنيم و مى گوييم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ». پی نوشت‌ها؛ [۱] ضمير «يقول» به «الله» بر مى گردد كه قبلا ذكر شده و معناى جمله اين است كه خداوند زبان آنها را گويا مى كند و خير را بر آن جارى مى سازد. [۲] سوره طه، آيه ۴۶ [۳] سوره ابراهیم، آيه ۲۷ 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول‏، ج ۸، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«الحمد الله رب العالمين» بر کدام قسم از توحيد دلالت دارد؟ 🔹در كه هر صبح و شام در نمازها تكرار مى كنيم؛ چنين آمده: «الْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» ( مخصوص است كه جهانيان است). عين اين جمله در سوره هاى متعدّدى از از سوى بندگان و از سوى خداوند با همين تعبير تكرار شده؛ كه گاه مربوط به و گاه مربوط به است. [۱] در حقيقت اين آيه استدلال لطيفى را در بر گرفته؛ و آن اين كه شايسته هرگونه و ستايش است؛ چرا كه همه او است. 🔹هم است و هم ، هم است و هم ، هم و هم ، و هم و و . قابل توجّه اين كه «الحمد» چون به صورت جنس به كار رفته همه را شامل مى شود؛ و «اَلْعالَمينَ» نيز چون به صورت جمع با الف و لام است، جهان را اعم از عاقل و غير عاقل، مادّى و مجرد، همه را در بر مى گيرد. (و اين كه به صورت صيغه جمع عاقل آمده است به اصطلاح از باب تغليب است). [۲] 🔹بنابراين اگر ديگران نيز در گوشه اى از اين جهان اقدام به تعليم و تربيت و پرورش و انعام مى نمايند، همه از او است؛ و اگر كسى مالكيّتى دارد شعاعى از او مى باشد. بنابراين قبل از اين كه از بندگان او تشكر و سپاسگزارى كنيم يا حمد و ستايش آنها نماييم، بايد را بستائيم، و در برابر ذات مقدّس او شكرگزارى كنيم. فخر رازى در اينجا با توجّه به اين كه و سپاس در برابر است، به شرح اجمالى پرداخته و گفته است: 🔹تنها دقّت درباره ، نشان مى دهد كه به گفته دانشمندان علم تشريح نزديك به پنج هزار نوع اعضاى مختلف يا مواهب گوناگون از مواهب الهى در خلقت بدن به كار رفته است. تازه آنچه در اين زمينه معلوم شده، در مقابل آنچه هنوز كشف نشده همچون قطره در برابر اقيانوس است. سپس به ذكر آثار ربوبيّت و تدبير خداوند در بقيّه جهان هستى پرداخته؛ مى گويد: «از بررسى اينها چنين به دست مى آيد كه هزار هزار (يك ميليون) مسأله قابل توجّه يا بيشتر و كمتر در اين زمينه وجود دارد؛ و با توجّه به اين كه خداوند همه چيز را مسخّر انسان قرار داده؛ روشن مى شود كه جمله «الحمدلله» تمام اين مسائل را در بر مى گيرد». [۳] 🔹البتّه مفسّر مذكور (فخر رازى) با توجّه به علوم عصر خود چنين سخنى گفته، ولى با توجّه به كه در عصر ما در زمينه هاى مختلف علمى حاصل شده روشن مى شود كه اين اعداد و ارقام تا چه اندازه كوچك و بى مقدار است. تنها در ده ميليون ميليارد! سلّول وجود دارد كه هر كدام يكى از خدمتگزاران او و مشمول ربوبيّت پروردگارند؛ و بر آن و و سپاسى لازم است. اگر انسان بخواهد شبانه روز فقط اين تعداد سلّول را شماره كند ـ تا چه رسد به حمد و ستايش ـ سيصد هزار سال وقت لازم دارد! پی نوشت: [۱] سوره انعام، آيه ۱؛ سوره يونس، آيه ۱۰؛ سوره صافات، آيه ۱۸۲؛ سوره زمر، آيه ۷۵؛ سوره غافر، آيه ۶۵ [۲] به همين دليل هنگامى كه موسى (عليه السلام) در برابر فرعون خدا را به عنوان «رب العالمين» توصيف مى كند؛ او مى پرسد «رب العالمين» چيست؟ موسى (عليه السلام) مى فرمايد: «رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا»؛ (اوست پروردگار آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد). [۳] تفسير فخررازى، ج ۱، ص ۶ 📕پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، ج ۳، ص ۳۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام رضا» (علیه السلام) در توصیف مقام و منزلت «امامت» چه بیانى دارند؟ 🔹در حدیثى (علیه السلام) به عبدالعزیز بن مسلم مى فرماید: «مگر مردم و را در میان امت مى دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ همانا ، قدرش والاتر، و ، و منزلتش عالى‌تر، و ، و عمقش ژرف‌تر از آن است که با عقل خود به آن برسند، یا با آراى خود آن را دریابند، و یا به انتخاب خویش را منصوب کنند. 🔹همانا ، مقامى است که ـ عزّ و جلّ ـ بعد از رتبه نبوّت و خلّت، در مرتبه سوم به (علیه السلام) اختصاص داد، و به آن مشرّفش ساخت، و نامش را بلند و استوار نمود و فرمود: «همانا من تو را مردم قرار دادم»؛ ابراهیم خلیل (علیه السلام) از نهایت شادى به خداوند عرض کرد: «از فرزندان من هم؟» فرمود: «پیمان و فرمان من به ستمگران نمى رسد». [۱] 🔹پس کیست که بتواند را بشناسد و یا انتخاب امام براى او ممکن باشد؟ هیهات! هیهات! در اینجا گم گشته، خویشتندارى ها بیراهه رفته، سرگردان، بى نور، بزرگان کوچک، متحیّر، خردمندان کوتاه فکر، خطیبان درمانده، شاعران وامانده، ادیبان ناتوان، و درمانده اند که بتوانند یکى از شؤون و را توصیف کنند، 🔹و آنان همگى به عجز و ناتوانى خود معترفند. چگونه مى توان تمام اوصاف و حقیقت را بیان کرد، یا مطلبى از امر او را فهمید، و که کار او را انجام دهد پیدا کرد؟! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟ در صورتى که او از دست یاران و وصف کنندگان اوج گرفته، و در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر کجا؟ او کجا و کجا؟ او کجا و مانندى براى او کجا؟....» [۲] پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۲۴ [۲] اصول کافى، ج ۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۳ 📕امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چ دوم، ج ۱، ص ۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۸۲ «نهج البلاغه» چگونه خداوند را توصیف می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۲ در شرح چنين مى فرمايد: «لَمْ يُولَدْ سُبْحَانَهُ فَيَكُونَ فِی الْعِزِّ مُشَارَكاً، وَ لَمْ يَلِدْ فَيَكُونَ مَوْرُوثاً هَالِكاً، وَ لَمْ يَتَقَدَّمْهُ وَقْتٌ وَ لَا زَمَانٌ، وَ لَمْ يَتَعَاوَرْهُ [۱] زِيَادَةٌ وَ لاَ نُقْصَانٌ» (او از كسى تا همتايى در عزّت و قدرت داشته باشد، و به دنيا نياورده تا پس از وفاتش وارث او گردد؛ وقت و زمانى پيش از او نبوده و و بر او عارض نشده است). از جمله قوانينى كه بر و ممكنات حاكم است اين است كه هر گروهى قدم به عرصه حيات مى گذارد، بعد از مدتى جاى خود را به مى سپارد. 🔹، را به ارث مى برند و آنها نيز آن صفات را براى فرزندانشان به ارث مى گذارند؛ ولى چون ازلى و ابدى است، نه از كسى يافته تا همتايى داشته باشد، و نه كسى از وى شده تا وارث او گردد. جمله «وَ لَمْ يَتَقَدَّمْهُ...» اشاره به اين است كه او است؛ زيرا زمان، نتيجه حركت موجودات از نقصان به كمال و از كمال به نقصان است و چون وجود مقدّس ، عين است و و در او راه ندارد وقت و زمانى نيز براى او تصوّر نمى شود. [۲] 🔹چون نفى شبيه، همتا، وقت، زمان، زياده و نقصان از ذات پاك او، ممكن است اين توهّم را به وجود آورد كه نتيجه آن تعطيل معرفة الله است و به بيان ديگر راهى به سوى شناخت او وجود ندارد، بلافاصله مى فرمايد: «بَلْ ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ الْمُتْقَنِ، وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ» (بلكه به سبب نشانه‌هاى و كه به ما ارائه داده، نزد عقل ها آشكار شده است). 🔹اشاره به اينكه گرچه كُنه ذات از دسترس عقل بشر خارج است، ولى اثبات او از طريق مطالعه در ، و بسيار حكيمانه اى كه بر آن حاكم است كاملا ممكن است. اين همان چيزى است كه در روايات ديگر اسلامى نيز به آن اشاره شده كه درباره نينديشيد، بلكه درباره و و او در جهان انديشه كنيد، و نيز پايه خداشناسى را بر آن قرار داده و صاحبان انديشه و را به در آن در همه حال دعوت مى كند و مى فرمايد:  🔹«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لاُِولِى الْاَلْبَابِ - الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (به يقين در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، هاى روشنى براى است - همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته و در حالى كه بر پهلو خوابيده ‏اند، ياد ميكنند و در آسمانها و زمين می‌انديشند و می گويند: پروردگارا! اينها را بيهوده نيافريده ‏اى؛ منزّهى تو! ما را از عذاب دوزخ نگاهدار). پی نوشت: [۱] «يتعاور» از ريشه «تعاور» به معناى دست به دست كردن چيزى و به صورت متناوب انجام دادن است و در جمله بالا منظور اين است كه زيادى و نقصان، يكى بعد از ديگرى بر ذات مقدّس خداوند عارض نمى شود و ذات پاك او در معرض حوادث نيست. [۲] بعضى از شارحان، وقت و زمان را به يك معنا و مترادف دانسته اند؛ ولى بعضى ديگر، به معناى زمان معين گرفته اند؛ اما زمان را داراى مفهوم عامى شمرده اند، که تفسير دوم صحيح تر به نظر مى رسد. قرآن مجيد در سوره نساء، آيه ۱۰۳ نيز درباره نماز مى گويد: «إِنَّ الصَّلوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَّوْقُوتاً» (نماز براى مؤمنان وظيفه ثابت و معينى و [و داراى وقت خاصى] است). 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) علت «زوال نعمت ها» چيست؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۸ ميفرمايد: «به خدا سوگند! هرگز ملتى كه در ناز و نعمت مى زيستند، زوال نيافت، مگر بر اثر كه مرتكب شدند؛ زيرا هرگز به بندگانش ستم روا نمیدارد». در واقع اين سخن برگرفته از است؛ آنجا كه ميفرمايد: «إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (خداوند هاى هيچ قوم و ملتى را تغيير نمیدهد، مگر آنكه آنها آنچه را مربوط به خودشان است، تغيير دهند). 🔹و نيز ميفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ وَ لَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» [اعراف، ۹۶] (اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و پيشه ميكردند، آسمانها و زمين را بر آنها مى گشوديم؛ ولى آنها [حقّ را] تكذيب كردند، ما نيز آنان را به مجازات كرديم). به يقين بر حسب و لياقتها در ميان بندگان تقسيم میشود؛ لذا پاكان و شايسته آنند، نه . 🔹پرسشی در اينجا مطرح میشود، اینکه در روايات میخوانيم خداوند براى ترفيع مقام گاه آنها را به مبتلا مى سازد؛ همانگونه كه در تعبير معروف آمده است: «اَلْبَلَاءُ لِلْوَلَاءِ»؛ [۱] و از بعضى آيات و روايات استفاده میشود كه گاهى براى و پاداشهاى بزرگ الهى، و نيز گاه براى هشدار و بيدارى بندگان است؛ آيا اين موارد با آنچه در عبارت ذكر شد منافات ندارد؟ 🔹پاسخ این است که آنچه در كلام (عليه السلام) آمده، يك است و ميدانيم هر قانون كلى دارد. موارد و بيدار باش و امثال آن، استثنائاتى در قانون كلى فوق محسوب میشود و به تعبير ديگر آنچه حضرت فرموده، حمل بر غالب میشود و اين شبيه چيزى است كه در بيان شده است: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِّنْ مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ» [شوری، ۳۰] (هر بر شما میرسد به سبب است كه انجام داده ايد و بسيارى را نيز عفو میكند). 🔹به يقين اين آيه با آيه «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ... » [بقره، ۱۵۵] كه از هاى مختلف الهى به وسيله بلاها سخن ميگويد، و نيز با آيه «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» [روم، ۴۱] ( در خشكى و دريا به دليل كه مردم انجام داده اند آشكار شد، خدا میخواهد نتيجه بعضى را به آنها بچشاند؛ شايد [به سوى حقّ] بازگردند) منافاتى ندارد؛ و اگر انسان درست دقت كند غالباً میتواند مواردى را كه جنبه دارد، از مواردى كه براى يا است بازشناسد. 🔹هرگاه مهمى از او سر زد و يا آلوده به انواع شد، حوادث تلخى كه بعد از آن پيدا میشود، قطعاً است؛ ولى حوادث تلخى كه براى و پاكان پيش مى آيد، معمولاً جنبه و هشدار براى ترفيع مقام است. سپس امام (عليه السلام) در ادامه اين سخن كه در واقع نتيجه مستقيم يادآورى پيشين است، ميفرمايد: «و اگر مردم زمانى كه بر ایشان نازل میشود و از آنان زايل مى گردد، با در پيشگاه خدا كنند و با قلب هاى پر از عشق و محبّتِ به خدا، از او درخواست [توبه] نمايند، يقيناً آنچه، از دستشان رفته به آنان بازمیگردد و هر خرابى را براى آنها اصلاح میكند». 🔹در واقع اين طبيب حاذق الهى بعد از ذكر درد، به بيان درمان مى پردازد و راه دفع آفات و بلاها را به آنها مى آموزد و را كه باشد و از اعماق جان برخيزد و در يك كلمه، در انسان ايجاد كند، میشمرد؛ همانگونه كه در احاديث متعدد ديگرى وارد شده است؛ از جمله امام سجاد (عليه السلام) ميفرمايد: « بلاهايى را كه نازل شده و نازل نشده است، برطرف میسازد». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين عبارت كه در كلمات علما و بزرگان آمده، متن حديث نيست، بلكه برگرفته از احاديث اسلامى است؛ از جمله در حديثى از امام صادق(ع) میخوانيم كه فرمود: «پيامبران الهى بيش از همه [با آفات و مصايب] آزمايش ميشوند؛ سپس كسانى كه بعد از آنها قرار دارند و به همين ترتيب آنها كه برترند آزمون بيشترى دارند). الكافی ج۲ ص۲۵۲ [۲] الكافی، همان، ج۲ ص۴۶۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱ ج۶ ص۶۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قرآن در مورد خشم و فرو بردن آن چه فرموده است؟ 🔹 و از خطرناكترين حالات انسان است كه اگر جلو آن رها شود، گاه به شكل يك نوع و ديوانگى و از دست دادن هر نوع كنترل بر اعصاب خودنمايى ميكند، و بسيارى از و جناياتى كه انسان يك عمر بايد كفاره و جريمه آن را بپردازد، در چنين حالتى انجام میشود. و همانند آتشى سوزان است كه گاه يك جرقّه آن، تدريجاً مبدل به دريايى از آتش میشود، و خانه ها و شهرهايى را در كام خود فرو مى برد. 🔹اگر تاريخ را ورق بزنيم و مشكلات عظيمى را كه در جوامع انسانى بر اثر آتش سوزان غضب و به وجود آمده بررسى كنيم، مشاهده میکنیم كه سرچشمه بسيارى از ضايعات، ناملايمات و حوادث دردناك، همين و غضب میباشد و خساراتى كه دامن افراد و خانواده ها و اجتماعات را گرفته از بيشترين خسارات است. با اشاره به اوصاف گروهى از مؤمنان پاكدل و مشمول عنايات حق، بعد از ذكر ايمان و توكل بر خدا، میفرمايد: «آنها كسانى هستند كه از و اعمال زشت اجتناب می‌ورزند، و هنگامى كه شوند [خشم خود را فرو مى برند و] عفو میکنند ». [ترجمه آيه۳۷ سوره شوری] 🔹به تعبير ديگر آنها هنگامى كه در درونشان شعله ور میشود، خود را ميكنند و دست به انواع و جنايت آلوده نمیسازند. ذكر اين صفت بعد از مسأله اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت، شايد به اين جهت است كه سرچشمه بسيارى از ، حالت است كه را از دست عقل بيرون برده و آزادانه به هر سو مى تازد. جالب اينكه نمیفرمايد: آنها غضب نمیكنند، چرا كه و غضب به هنگام بروز ناملايمات سخت، برای هر انسانى طبيعى است، 🔹مهم آن است كه آنها بر مسلّطند و هرگز زير سلطه غضب قرار نمیگيرند، بخصوص اينكه وجود غضب در انسان هميشه جنبه منفى و ويرانگرى ندارد، گاه میشود كه بسيار سازنده است كه پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد. همچنین در آيه ۱۳۴ سوره آل عمران، بعد از آنكه به ، وعده بهشت جاويدان را میدهد، آن هم بهشتی كه به اندازه آسمانها و زمين وسعت دارد، در بيان اوصاف آنها نخست مسأله انفاق را مطرح کرده و میفرماید: «اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ فى السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ؛ اين كسانى هستند كه در وسعت و پريشانى میكنند»، سپس مى افزايد: «وَ الْكاظِمينَ الْغَيظِ؛ و خود را فرو مى برند» و در نتيجه «وَالْعافِيْنَ عَنِ النّاسِ؛ از میگذرند»، و در مجموع آنها ، «وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمحسِنينَ؛ چرا كه خداوند را دوست دارد». 🔹جالب اينكه در آيه بعد از آن وعده آمرزش و مغفرت به آنها داده شده، كه اگر لغزشى براى آنها پيدا شود، و گناهى از آنها سر زند و به ياد خدا بيفتند و كنند، خداوند آنها را مشمول عفو خود قرار میدهد. اشاره به اينكه همانگونه كه آنها ديگران را عفو ميكنند و از خطاهايشان میگذرند، هم آنها را ميكند و از خطاهايشان ميگذرد. به هرحال از «كظم غيظ»، یعنی فرو بردن ، در اين آيه بعنوان يكى از «صفات برجسته پرهيزكاران» یاد شده است. 🔹و در آیه دیگر، سخن از خشم و غضب يكى از پيامبران الهى، يعنى (ع) نسبت به امت خويش است. حضرت يونس (ع) از هدايت قوم خود نااميد و بر آنها خشمگين شد، اما خشمى كه در ظاهر مقدس بود، ولى در واقع از عجله و دستپاچگى نشأت میگرفت و به همين دليل خداوند به خاطر اين «ترك اولى» او را در تنگناى شديدى قرار داد و او از اين «ترك اولى» توبه كرد، میفرمايد: «و ذاالنُّون [يونس] را [به يادآور] در آن هنگام خشمگين [از ميان قوم خود] رفت، و چنين مى پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت [اما هنگامى كه در كام نهنگ فرو رفت] در آن ظلمت هاى متراكم صدا زد خداوندا جز تو معبودى نيست، منزّهى تو، من از ستمكاران بودم». [ترجمه آيه ۸۷ سوره انبياء] 🔹سرانجام و بعد از تحمل سختیهاى فراوان، خداوند توبه او را پذيرفت و بى آنكه در شكم نهنگ هضم شود، او را بيرون فرستاد، با تنى بسيار رنجور، ضعيف و ناتوان. جايى كه چنين خشمى را [كه زياد هم بى دليل نبود] خداوند بر پيامبرانش نمى بخشد، چگونه شعله هاى خشمى را كه از كينه توزى، انتقام، حسد و خوى هاى زشت ديگر زبانه مى كشد خواهد بخشيد؟ بديهى است منظور از خشم در اينجا خشم بر قوم گنهكار است، و منظور از جمله «فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ» در خود آیه، اين است كه او گمان میكرد، هجرتش از ميان آن قوم گنهكار كار بدى نيست كه در خور سرزنش و كيفر باشد، و منظور از اعتراف يونس (ع) به ظلم و ستم، همان ظلم و ستم بر خويشتن است كه گرفتار مجازات «ترك اولى» شد. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر چ۱ج۳ص۳۷۷ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فریضه ای بزرگ و بی بدیل 🔹یکی از مسائلی که بارها در به آن اشاره شده است، مساله است. جالب اینکه هر جا سخن از است، نمی‌فرماید بخوانید، بلکه تعبیر این است که «وَ أَقِيمُواْ الصَّلاَةَ» [بقره، ۴۳] (نماز را کنید). همانطور که در روایت معروف آمده است «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين».‏ [۱] در اینجا هم از  به عنوان یاد شده است. بنابراین باید ستون را برپا داشت، همانگونه که ستون خیمه را برپا می دارند. (عليه السلام) می‌فرماید: «اسلام بر پنج پایه استوار است: ، زکات، حج، روزه، ولایت». [۲] 🔹تاکید فراوان به در و (علیهم السلام) نشانگر «اهمیت فوق العاده این واجب دینی» است. اما چرا این اینقدر دارای اهمیت است؟ دلایل مختلفی برای این سوال وجود دارد، از جمله اینکه: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنكَرِ» [عنکبوت، ۴۵] ( (انسان را) از زشتی ها و منكرات باز می دارد). به تعبیر مرحوم علامه جعفری: « عبارت است از ارتباط ما بین یک موجود بی نهایت کوچک، با یک موجود بی نهایت بزرگ در حال و انجذاب». [۳] 🔹وقتی انسان با اتصال و ارتباط داشته باشد، مسلماً این ارتباط مانع از انجام و میشود؛ البته ارتباطی که واقعا و از راه برقرار شده باشد، نه صرف تکرار لفظ و بدون توجه قلبی. هم در یکی از پیامهای خود بر این نکته تاکید داشتند که: «یکی از مؤثرترین راه ها برای کاستن آسیب‌ های اجتماعی، ترویج است. به این که حتی یک نفر از جوانان و نوجوانان کشور، در سهل انگاری نکند، همت گمارید. این یکی از بهترین راه ها برای سلامت معنوی و روحی مردم ما و جامعه ما است. به این که همگان فرا بگیرند و عادت کنند که را با خشوع و به جا آورند، همت گمارید». 🔹و در آیه دیگری خدای متعال راجع به  می فرماید که «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی» [طه، ۱۴] (به ياد من برپا دار). توضیح مطلب آنکه چه مومن چه کافر، در زندگی به دنبال است، و شکی هم در این نیست و برای رسیدن به آرامش هم می‌پردازد، و بعضا خیلی ها که راه رسیدن به آرامش آن است که فرموده، نه آنکه با به دنبال آن هستند. خداوند می‌فرماید: « را به یاد من به پا دار». و در جای دیگر ثمره‌ی یاد خود را به رسیدن می داند و می فرماید: «با دلها آرام می‌شوند»، درست مانند عقربه های قبله نما که دائما لرزان اند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند. نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است، مگر این که با همسو شده و همواره در یاد خدا باشد. 🔹ناگفته نماند  که یکی از مصادیق یاد خداست، زمانی است، و باعث صعود او میشود، که مانند بوده و در جای خود، مستحکم و ثابت شده باشد، وگرنه نردبانی که ناپایدار بوده و یا در جای سست قرار داده شود، کار کسی را پیش نمی برد. هم اینگونه است، یعنی فراتر از لفظ، باید باشد، و هم اینکه انسان نسبت به بقیه نیز نباید سهل انگار باشد، و در اینصورت است که اقامه نماز باعث رشد انسان می‌شود. پی نوشت: [۱] المحاسن برقى، ج ۱، ص ۴۴، قم، چ ۲، ۱۳۷۱ق [۲] الکافی (ط - الإسلامية) ج‏ ۲، ص ۱۸ باب دعائم الإسلام [۳] نماز زيباترين جلوه نيايش، علامه محمد تقی جعفری، ص ۳۹ نویسنده: تسنیم منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
⭕️امام رضا عليه السلام:  🔸«إنَّ اللهَ أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ و لِلوالِدَينِ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ الله». 🔹خداوند به از خود، و و فرمان داده است؛ پس هر كه از پدر و مادرش سپاسگزارى نكند، را سپاس نگفته است. 📕الخصال، ص ۱۵۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اعتماد به خدا 🔹 در می‌فرماید: « ... وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛ [۱] (... و چه بسا چیزى را نداشته باشید، حال آن که شما در آن است، یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شما در آن است، در حالی که خدا می‌داند و شما نمی‌دانید). اگر ما به سمت حرکت کردیم خداوند هم قطعاً را رها نخواهد کرد. 🔹 نسبت به بندگانش از مادر هم مهربان تر است. ما باید به دست یابیم، که اگر چنین شود، خواهیم دید که تمام کارهای خداوند براساس و به خود بندگان است که چون عالم و قادر و بی‌نیاز و حکیم است، پس نمی‌کند و هر کاری که انجام می‌دهد از روی است و در برآورده کردن و یا برآورده نکردن بندگانش از غرض‌ های مادی و نفسانی ای که در انسان ها یافت می‌شود، پاک و مبرا است. 🔹کسی که به واسطه و در ادامه آن با عبادت هایی که انجام می‌دهد، به یقین می رسد و خدا را شناخته و درمی‌یابد که زیباترین موجود است، پس چون خدا از همه زیباتر است او می شود، لذا خواسته او را به خواسته همه و حتی به خواسته های خود ترجیح می‌ دهد و متوجه می شود که از خودش به خودش و مهربان تر است. 🔹به همین خاطر تمام و ، مطابق اراده و خواسته خداوند متعال می شود؛ چون خدا را دوست دارد و می داند خواسته او بهترین خواسته هاست. به همین خاطر اگر هم خواسته ای داشت که در ظاهر برآورده نشد، باز است؛ چون را بر خواهش های خودش، مقدم می داند. 🔹 (علیه السلام) می‌فرماید: «إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ باللهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ» [۲] (همانا داناترین مردم به خدا، راضی ترین آنها به عز و جل می باشند). (علیه السلام) نیز می‌فرماید: «یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللهِ أَنْ لَا یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ وَ لَا یَتَّهِمَهُ فِی قَضَائِهِ» [۳] (سزاوار است برای کسی که خدا را شناخته، او را در رسانیدن روزیش به کندی منسوب نکند و او را در و متهم نداند». پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۱۶ [۱] کافی، ج ۲، ص ۶۰ باب الرضا بالقضاء [۲] همان منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار «تقوا» در انسان و جامعه (بخش اول) 🔸 به انسان آزادى معنوى مى‏دهد، یعنى او را از اسارت و بندگى هوا و آزاد مى‏کند، رشته آز و و و و را از گردنش برمى‏دارد و به این ترتیب ریشه رَقّیَت‌ها و بردگی هاى اجتماعى را از بین مى‏برد. مردمى که بنده و برده پول و مقام و راحت طلبى نباشند، هرگز زیر بار و رقّیتهاى اجتماعى نمى‏روند. 🔹در درباره آثار  زیاد بحث شده است و ما لزومى نمى‏بینیم درباره همه آنها بحث کنیم. منظور اصلى این است که مفهوم حقیقى در مکتب نهج البلاغه روشن شود تا معلوم گردد که این‏ همه تأکید بر روى این کلمه‏ براى چیست. در میان آثار که بدان اشاره شده است، از همه مهم‏تر دو اثر است: یکى روشن بینى و ، و دیگر «توانایى بر حل مشکلات» و خروج از مضایق و شداید. [۱] 💠قرآن به تقوا، هم علم را نسبت مى‏دهد هم قدرت را 🔹 به ، هم را نسبت مى‏دهد هم را. در یک جا مى‏فرماید: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» [۲] (اگر را پیشه کنید، خداوند در شما قرار مى‏دهد). یعنى فارق، تمیز، یعنى در شما قرار مى‏دهد که بتوانید چیزهایى را بدهید، که بدون نمى‏شود تمیز داد. البته و درجاتى دارد. یک درجه‏اش این است که انسان راه خودش را در زندگى تمیز مى‏دهد یعنى درباره وظیفه خودش روشن مى‏اندیشد. 🔹در جای دیگر مى‏فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً. وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» [۳] (و هر که از کند، خدا برای او راه بیرون شدن [از مشکلات و را] قرار می دهد. و او را از جایی که گمان نمی برد می دهد). هر کسى که پیشه کند خداوند در ‏ها و تنگناها براى او راهِ بیرون شدن قرار مى‏دهد که بدون از آن مضیقه‏ها نمى‏شود بیرون آمد، و حتى از یک راه غیر عادى براى او قرار مى‏دهد. [۴] ... پی نوشت ها: [۱] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، سیرى در نهج البلاغه، ۱۳۷۷ش، ج‏۱۶، صص ۵۰۹ - ۵۰۸ با اندکی تلخیص [۲] قرآن کریم، سوره انفال، آيه ۲۹ [۳] همان، سوره طلاق، قسمت‌هایی از آيات ۲ و ۳ [۲] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، نبرد حق و باطل، فطرت، توحید، ۱۳۷۷ ش، ج۴، ص۴۴۳ پدیدآورنده: حمید حنائی نژاد منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شيوه های کنترل فشارهای جنسی (بخش اول) 🔹 يکی از غرايز نيرومند، حساس و زندگی ساز انسان است، که در حيات روانی و جسمانی او تأثيرات بسزايى دارد. اين در وجود ، همچون لبه تيز چاقو دارای وظايف دو بُعدی است، که هم مى تواند و تعالی انسان باشد، و هم مى تواند تنزل و او را فراهم سازد. 🔹لذا اگر و عاقلانه داشته باشد، و ارضاء آن بر مبنای اعتدال و و در مجرای باشد، زندگی را قرين خوشی و آسايش می‌گرداند. از همين رو، دين مقدس دستور به و تعديل اميال غريزی انسان داده است. امروزه نيز دانشمندان و روانشناسان سرتاسر جهان آن را اساس کار خود قرار داده و می گويند: مراتب شدت و ضعف اين اميال منجر به اختلال در اعمال حياتى و مانع سلامت جسمی و روانی میشود. 💠رمز غلبه بر فشارهای جنسی 🔹 با بلوغ بيدار ميشود و تقريباً همه جوانها تحت فشار اين غريزه هستند و بسيارى از آنها شرايط ازدواج را ندارند. اساساً با طوفان و بحران و شکوفا شدن خواسته ها و غرايز خويش تعريف ميشود، و اين از حکمتهای الهی است که جوان با نيروى و اختيار خويش بر و شهوات خويش غلبه کرده و به و بالندگی دست يابد. «ترک عصيان، در جوانی، شيوه پيغمبرى است - ورنه هر گبری به پيرى ميشود پرهيزکار». 🔹 و خود ساخته ای که اينک معلم اخلاق هستند و به مقامات معنوی رسيده اند، از ابتدا و به صورت فطری خودساخته نبودند؛ در آنها نيز و بسيارى وجود داشته و جاذبه ها و عوامل تحريک کننده بيرونی آنها را به سوى خود فرا می خوانده است. از اينکه تقوای (عليه السلام) را نداريم، نگران نباشيم، با و ما هم می توانيم بذر و  را در وجود خويش بپاشيم. 🔹پس راه غيرممکنی نيست، ديگران توانسته اند، ما هم يقيناً میتوانيم. در ابتدا شايد و مبارزه با نفس و بدست آوردن و تقوا قدری دشوار به نظر آيد، اما وقتی در اين راه گام برداريم و از خداوند طلب يارى نماييم، قطعاً ما را با امدادهای غيبی خود، در اين راه يارى و خواهد کرد، و اين است که می‌فرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» [۱] (و كسانى كه در راه ما کنند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با است). 💠اصل اوليه کنترل غريزه جنسی؛ عفت جنسی 🔹در اين ميان ، همه و به خصوص که شرايط ازدواج کردن را ندارند، به يک سجيه مهم و صفت عالی اخلاقی يعنى  و پاکدامنی دعوت ميکند. «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ» [۲] (و کسانی که امکانی برای نمی‌یابند، باید پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند). ملکه تمايلات جنسی انسان را و تعديل ميکند و انسان را از پليدی و مصون ميدارد. در لغت می‌خوانيم: «، حصول حالتى برای نفس است که در سايه آن بر آدمی غالب نميشود». ديگر فوايد و آثار عبارتند از: حفظ والايى و ، پيشگيرى از و ، پيشگيرى از آشفتگی فکر و داشتن کانونی گرم و سعادتمند در خانواده ها. [۳] ... پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۶۹ [۲] همان، سوره نور، آیه ۳۳ [۱] قائمی، علی، مرزها و روابط پسران و دختران، تهران، سازمان ملی جوانان، ص۱۴۴؛ و فلسفی، محمد تقی، کودک از نظر وراثت و تربيت، هيئت نشر معارف اسلامی، ج۲، ص۳۶۰ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شيوه های کنترل فشارهای جنسی (بخش دوم و پایانی) 💠شيوه های عملی کنترل فشارهای جنسی 1⃣«تقويت ايمان و پرورش معنويت و تقوا». بی شک يکی از دستاوردهای بزرگ ايمان واقعی و عبادات، مهارکردن و تسلط بر و تمايلات غيرمشروع است. [۱] «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» [۲]. با شرکت در و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام و خواندن و و به وسيله با حضور قلب، با خدا ارتباط معنوی برقرار کنيد. 2⃣«هفته ای يکی دو روز، بگيريد». (صلی الله علیه و آله) در حديثى پس از ترغيب جوانان به ازدواج می‌فرمايد: «هر کس برايش مقدور نبود، بسيار بگيرد؛ زيرا که روزه از نيروى شهوت می‌کاهد». [۳] 3⃣«حفظ و تقويت کرامت و عزت نفس». اگر به گوهر و نفس خود توجه داشته باشد، هيچ گاه دنبال و شهوت نمی‌رود. (عليه السلام) می‌فرمايد: «آن کس که واجد بزرگواری و باشد، تمايلات شهوانيش در نظر او خوار می‌نمايد». [۴] گاندی می‌گويد: «، اگر غربيان را مبتلا به خوردن مشروب و توجه به مسائل جنسی نموده است، به خاطر اين است که غربی به جای در پی نسيان و هدر ساختن خويش است». 4⃣«دوری از نگاه های مسموم و مناظر تحريک آميز». هيچ عضوی در بدن به اندازه از عالم خارج متأثر نمی‌شود، و ارتباط بسيار عجيب و پيچيده ای بين و ، خيالات و حالات روانی انسان وجود دارد؛ [۵] و اين قدرت را به انسان داده است که اگر اراده کند، با فرو انداختن و و توجه نکردن به دختران محيط اطراف، به خود بپردازد. 5⃣«از فکر و ترسيم صحنه های محرک در ذهن و خيال پرهيز کنيد». 6⃣«تقويت اراده». با تلقين به نفس و ، عدم پراکنده کاری، سر و سامان دادن به کارهای نيمه تمام، ، از افراد با اراده، ، خود را تقويت کنيد و هر لحظه به خود بگوييد: من می‌توانم، چون دارم. [۶] 7⃣«اعتماد به نفس داشته باشيد و برای کسب آن، به خدا داشته باشيد». و بردبار باشيد؛ و با نشاط باشيد، داشته باشيد؛ هيچ وقت نترسيد؛ [۷] و بدانيد که قدرت مقابله با گناه و شهوت را در وجود انسان قرار داده است. 8⃣«هيچ وقت بيکار نباشيد و اوقات فراغت خود را به و مطالعه و کارهای فکری بپردازيد». 9⃣«ورزش». هر روز به منظور تقويت جسم و تخليه انرژی خود مقدارى کنيد. 🔟«در خوردن مواد غذايى پرکالری و محرک مثل پياز، فلفل، خرما، تخم مرغ و... به حداقل لازم اکتفا کنيد». 1⃣1⃣ بصری، شنیداری، تخيلی جنسی اطراف مثل فيلم، عکس و.... را حذف کرده و هيچ وقت به موسيقی تحريک کننده گوش ندهيد. بر قوه تخيل خود با مطالعه، ذکر خدا، انصراف توجه و افکار مثبت جايگزين و کارهای هنری و خلاقانه و... مديريت داشته باشيد. 2⃣1⃣«در دقت کافی را به عمل آوريد». 3⃣1⃣اگر مرتکب گناهى شده ايد کنيد، و بدانيد که توبه کننده گان را دوست دارد. برخی افراد چون از اين امر بی اطلاع اند، لحظه به لحظه با سياست «آب که از سرگذشت چه يک نی چه صد نی» در مرداب گناه فرو ميروند. 📚برای مطالعه بيشتر به این کتب مراجعه گردد: کنترل رابطه جنسی، احمد مطهری، دفتر تبليغات اسلامی، ۱۳۶۰. آنچه يک جوان بايد بداند، رضا فرهاديان، قم، دفتر تبليغات اسلامی، ۱۳۷۴. اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، مرتضی مطهری. دنيای نوجوان، دکتر محمدرضا شرفی، نشر تربيت. پی نوشت‌ها؛ [۱] قاسمی، حميد محمد، اخلاق جنسی در ديدگاه اسلام، تهران، سازمان تبليغات اسلامی، ص۱۹۱. [۲] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۴۵. [۳] مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۳۱. [۴] نهج البلاغه (فيض الاسلام)، ص ۱۲۸۳. [۵] اخلاق جنسی از ديدگاه اسلام، همان، ص ۱۹۶. [۶] ليندن فيلد، گيل، اعتماد به نفس برتر، ترجمه حميد و نگار اصغری پور، تهران، جوانه رشد، ۱۳۸۲، ص ۱۰۲. [۷] همان، ص ۱۶۳ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel