eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️حضرت زینب (سلام الله علیها) 🔹 (س) یک نمونه‌ی برجسته‌ تاریخ است که عظمت حضور یک را در یکی از مهم‌ترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثه‌ کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، (س) بود؛ و الّا خون در کربلا تمام شد. حادثه‌ نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی شود، عبارت بود از منش‌ زینب کبری (س)؛ نقشی که (س) بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ تاریخ نیست؛ در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. 🔹قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه‌ زنده و ملموس است که انسان زینب کبری را مشاهده میکند که با یک عظمت خیره‌ کننده و درخشنده‌ای در عرصه ظاهر میشود؛ کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است. (سلام الله علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ. بیانات مقام معظم رهبری ۸۹/۰۲/۰۱ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در متون اسلامی این همه تأکید بر محبت اهل بیت (علیهم السلام) شده است؟ 🔹آنچه در خطبه ۸۷ نهج البلاغه وجود دارد، این حقیقت را به عالى ترین بیانى تبیین مى کند که با وجود (عليهم السلام) و (صلى الله علیه وآله) در میان مسلمانان و پیروى مردم از سخنان آنان، هرگز خطر گمراهى آنها را تهدید نمى کند؛ آنها زمامداران حق، چراغ هاى هدایت، پرچم هاى دین و ترجمان قرآن و وحى اند، و اگر در روایاتى که در منابع شیعه و اهل سنّت وارد شده، این همه تأکید بر محبّت آنان مى بینیم، به خاطر آن است که این ، انگیزه اى بر از آنان و پیروى از آنان مایه هدایت مى گردد. از جمله، «فخر رازى» در «تفسیر کبیر» خود از «زمخشرى» در «کشّاف» این حدیث نورانى و پرمعنا را از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نقل مى کند که فرمود: 🔹«مَنْ‌ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ‌مُحَمَّدٍ، مَاتَ شَهِیداً»؛ (هر کس با بمیرد، شهید است). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ»؛ (آگاه باشید! هر که بر بمیرد، آمرزیده است). «أَلاَ وَ مَن مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، مَاتَ تَائِباً»؛ (آگاه باشید! هر که بر بمیرد، توبه اش پذیرفته است). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَکْمِلَ الاِیمَانِ»؛ (آگاه باشید! هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، با ایمان کامل مرده است). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، بَشَّرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ»؛ (آگاه باشید! هر که با محبّت آل محمّد بمیرد، فرشته مرگ، او را بشارت به بهشت مى دهد). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ، جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَکْتُوباً بَیْنَ عَیْنَیْهِ: آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ...» [۱]؛ (آگاه باشید! هر کسى بر عداوت آل محمّد بمیرد، روز قیامت در حالى بر محشر وارد مى شود که بر پیشانى او نوشته شده است: مأیوس از رحمت خدا!....). 🔹در حدیث دیگرى از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) آمده است که فرمود: «أَنَا أَوَّلُ وَافِدٍ عَلَى الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ کِتَابُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِی، ثُمَّ أُمَّتِی، ثُمَّ أَسْأَلُهُمْ: مَا فَعَلْتُمْ بِکِتَابِ اللهِ وَ بِأَهْلِ بَیْتِی؟» [۲]؛ (من نخستین کسى هستم که به پیشگاه خداوند قادر توانا، در روز قیامت حاضر مى شود و همچنین کتاب خدا و حضور مى یابند؛ سپس امّتم حاضر مى شوند و بعد از آن، از آنها سؤال مى کنم شما با قرآن و اهل بیتم چه کردید؟). احادیث درباره ولاى اهل بیت (عليهم السلام) و محبّت آنان و تمسّک به هدایت هایشان از طُرق شیعه و اهل سنّت فراوان است و آنچه در بالا آمد، تنها نمونه اى از آن بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، محمد بن عمر، دار احياء التراث العربى، بيروت، ۱۴۲۰ق، چ سوم، ج ۲۷، ص ۵۹۵ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۶۰۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶، چ اول‏، ج ۳، ص ۵۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام علی (عليه السلام): 🔸«لا يَطُولَنَّ عَلَيكُمُ الأمَدُ فَتَقسُوا قُلُوبُكُم». 🔹«نقطه پايان زندگی (مرگ) را دور و دراز نبينيد، كه دلهایتان سخت می شود». 📕كشف الغمه، ج ۲، ص ۳۵۰ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه مسئله «انتظار» باعث می شود «شخص مُنتظِر» خود را از همراهی و همرنگی با محیط و جامعه دور ساخته و «فساد و تباهی محیط» او را آلوده نسازد؟ 🔹اثر مهمّ حل نشدن در محيط، و عدم تسليم در برابر آلودگى هاست. توضيح اينكه، هنگامى كه فراگير مى شود، و اكثريت و يا جمع كثيرى را به آلودگى مى كشاند، گاهى ، در يك بن بست سخت روانى قرار مى گيرند، بن بستى كه از يأس از اصلاحات سرچشمه مى گيرد. گاهى آنها فكر مى كنند، كار از كار گذشته و ديگر اميدى براى اصلاح نيست، و تلاش و كوشش براى پاك نگهداشتن خويش بيهوده است. اين نوميدى و يأس ممكن است آنها را تدريجا به سوى فساد و همرنگى با محيط بكشاند، و نتوانند خود را به صورت يك اقليّت صالح در برابر اكثريت ناسالم حفظ كنند، و همرنگِ جماعت نشدن را موجب رسوايى بدانند. 🔹تنها چيزى كه مى تواند در آنها روح بدمد و به و دعوت كند و نگذارد در محيط فاسد حل شوند، اميد به است؛ تنها در اين صورت است كه آنها دست از تلاش و براى حفظ خويش و حتى براى ديگران برنخواهند داشت؛ و اگر مى بينيم در دستورات اسلامى از آمرزش، يكى از بزرگترين گناهان شمرده شده است و ممكن است افراد ناوارد، تعجب كنند كه چرا يأس از رحمت خدا اين قدر مهمّ تلقى شده، مهم‌تر از بسيارى از گناهان، فلسفه اش در حقيقت همين است كه از رحمت، هيچ دليلى نمى بيند كه به فكر جبران بيفتد و يا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، 🔹و منطق او اين است: آب از سر من گذشته است، چه يك قامت چه صد قامت؛ من كه رسواى جهانم غم دنيا هيچ است، بالاتر از سياهى، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است، من كه هم اكنون آنرا براى خود خريده ام، ديگر از چه چيز مى ترسم! اما هنگامى كه روزنه براى او گشوده شود، اميد به و اميد به تغيير وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او پيدا مى شود، و چه بسيار او را به توقف كردن در مسير و بازگشت به سوى و دعوت مى نمايد. به همين دليل را مى توان همواره به عنوان يك در مورد افراد فاسد شناخت؛ 🔹همچنين كه در محيط هاى فاسد گرفتارند، بدون نمى توانند خويشتن را حفظ كنند. نتيجه اينكه، «انتظار ظهور » كه هر قدر دنيا فاسدتر مى شود، بيشتر مى گردد، «اثر فزاينده روانى» در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواجِ نيرومندِ بيمه مى كند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه فسادِ محيط مأيوس تر نمى شوند، بلكه به مقتضاى «وعده وصل چون شود نزديك - آتش عشق تيزتر گردد» به هدف را در برابر خويش مى بينند و كوشش شان براى مبارزه با و يا با شوق و عشق زيادترى تعقيب مى گردد. 📕مسئله انتظار، مکارم شیرازی، ناصر، مطبوعاتی هدف، قم، بی تا، ص ۲۲ و ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اگر انسان از مبدأ منقطع شود، شیطان او را به خود جلب می‌کند! 🔹اگر انسان طرفة العینی از منقطع شود، او را به خود جلب می‌کند. به خدا پناه می‌بریم از اینکه بخوریم و ندانیم که آب خورده‌ایم یا زهر؛ زیرا کسی که می‌خواهد را دهد، اول آب می‌دهد، بعد حلوا می‌دهد، بعد چیز دیگر، و خودش هم مقداری می‌خورد و در دهان می‌گذارد، به‌ طوری که وانمود می‌کند، مابقی مسموم نیست و بدین ترتیب هیچ منشأ شکی باقی نمی‌گذارد. 📕در محضر بهجت، ج ٢، ص ۱۹۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تکبّر» و «تعصّب» چه آثار و مفاسدی در تاریخ بشر بدنبال داشته است؟ 🔹 به معناى «خودبرتربينى» و به معناى «وابستگى غيرمنطقى» شخص يا چيزى و دفاع بى قيد و شرط از آن است. از ريشه «عصب» (بر وزن غضب) يعنى رشته هاى مخصوص كه عضلات انسان را به مغز مربوط مى كند و مجموعه آن «سلسله اعصاب» را تشكيل مى دهد. سپس به گروه و كه با هم همكارى و همفكرى دارند اطلاق شده و چنين جمعيّتى را «عُصبة» (بر وزن سفره) مى گويند و واژه معمولا به وابستگى هاى غير منطقى و بى قيد و شرط گفته مى شود، و سرچشمه آن بيشتر و كوتاه فكرى و است؛ 🔹زيرا كسى كه مى خواهد بزرگى به خود ببندد سعى مى كند كسانى را كه به او وابستگى دارند يا او به آنها وابستگى دارد بزرگ بشمارد، نقاط ضعف آنها را نبيند و اگر نقاط قوتى دارند بزرگنمايى كند تا خود از اين طريق بزرگى بفروشد. اين ، بخصوص هنگامى كه در شكل تعصّب و قبيلگى ظاهر شود سرچشمه بسيارى است و در طول تاريخ همواره منشأ جنگ ها، خشونت ها و درگيرى هاى خونين بوده است. از تاريخ جاهليّت گرفته تا دنياى امروز هيچ يك از انسان ها از آسيب هاى و در امان نمانده اند؛ در حوادث‌ شوم مى خوانيم كه دو بار درگيرى شديد بين قبايل عرب واقع شد كه به نام «فجار» در تاريخ مشهور شده است. 🔹«فجار اوّل» زمانى واقع شد كه مردى از طايفه بنى كنانه بدهى قابل ملاحظه اى به مردى از طايفه هوازن داشت و قادر به پرداختن آن نبود. مرد هوازنى در سوق عكاظ (بازارى كه هر سال يك بار در نزديك طايف تشكيل مى شد) ميمونى مشاهده كرد و گفت چه كسى پيدا مى شود كه اين ميمون را در قبال طلبى كه من از فلان كس دارم بفروشد و مقصودش از اين سخن، تحقير مرد كنانى بود كه از پرداخت بدهيش عاجز شده بود. در اين هنگام مردى از طايفه بنى كنانه رسيد و با شمشير خود ميمون را كشت. مرد هوازنى فرياد كشيد و مرد كنانى هم طايفه بنى كنانه را به يارى خود طلبيد و دو قبيله به جان هم افتادند و درگيرى شديدى واقع شد كه نزديك بود به جنگ تمام عيارى تبديل شود. 🔹«فجار دوم» كه مدتى بعد از وفات عبدالمطلب روى داد به اين سبب حاصل شد كه جوان نادانى از قبيله بنى غفار در گوشه اى از بازار عكاظ نشسته بود و پاى خود را دراز كرده بود و مى گفت: من برترين مرد عربم و هركس قبول ندارد اين دو پاى مرا قطع كند. جوان بى خرد ديگرى همچون او كه از قبيله بنى قيس بود شمشير كشيد و پاى وى را مجروح كرد. فرياد از دو طرف برخاست و قبايل آن دو به جان هم افتادند و درگيرى شديدى بين طرفين اتّفاق افتاد و بعد از مدتى عداوت و دشمنى با يكديگر صلح كردند. [۱] 🔹در قرن اخير نيز «جنگ جهانى دوم» همان گونه كه مى دانيم بر اثر هاى آلمانى هاى نازى رخ داد كه در طول آن ده ها ميليون نفر كشته و ده ها ميليون مجروح و مفقود الاثر شدند و ويرانى هاى عظيمى در اروپا و نقاط ديگرى از جهان روى داد و حتى امروز نيز عامل اصلى تجاوزهاى مستكبران و چيزى جز و «تعصّب های نژادى» نيست. 🔹لذا در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ كانَ فِي قَلْبِهِ حَبّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّةٍ، بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَعَ أعْرابِ الْجَاهِلِيَّةِ» [۲] (كسى كه در قلبش به اندازه يك دانه خردل باشد خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهليّت محشور مى كند). هم چنین (عليه السلام) در حديثى مى فرماید: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْاِيمَانِ» [۳] (كسى كه بورزد يا براى او تعصّب بورزند، رشته ايمان را از گردن خود برداشته است). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكامل فی التاريخ، ابن الأثير، على بن ابى الكرم، دار صادر، بيروت، ۱۳۸۵ق، ج ۱، ص ۵۸۹. [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چ ۴، ج ‏۲، ص ۳۰۸. [۳] الكافی، همان 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۷، ص ۳۹۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔸«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ». 🔹«و همه‌ی نام ها [یِ موجودات] را به آموخت؛ سپس [هویت و حقایق ذات موجودات را] به ارائه کرد و گفت: مرا از نام های ایشان خبر دهید، اگر [در ادعای سزاوار بودنتان به جانشینی] راستگویید». 🔸«قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ». 🔹«گفتند: تو از هر عیب و نقصی منزّهی، ما را دانشی جز آنچه خودت به ما آموخته ای نیست، یقیناً تویی که بسیار دانا و حکیمی». 📕قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیات ۳۱ و ۳۲ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️روایات اسلامی نسبت به دقت و هوشیاری در هنگام سپردن «امانات» و نهی از اعتماد به «خائن» چه بیانی دارند؟ 🔹همانگونه كه ، موظف به امانتداری هستند، نيز بايد به هوش باشند كه خويش را به دست چه كسى مى سپارند. اگر كسى امانتش را به دست سپرد و او در امانت خيانت كرد، بايد خويشتن را ملامت كند. (صلى الله عليه و آله) در حديثى مى فرماید:  «مَنِ اْئَتَمَنَ غَيْرَ اَمِين فَلَيْسَ لَهُ عَلَى اللهِ ضِمانٌ لاَِنَّه قَدْ نَهَاهُ اَنْ يَأْتَمِنَهُ» [۱] (كسى كه خويش را به بسپارد، خدا ضامن حفظ آن نيست؛ زيرا خدا او را از سپردن امانت به چنين كسى نهى كرده است). 🔹 (عليه السلام) در این رابطه مى فرمايد: «مَنِ ائِتْمَنَ غَيْرَ مُؤْتَمَن فَلا حُجَّةَ لَهُ عَلَى اللهِ» [۲] (كسى كه فرد را امين بشمرد [و امانتش را به او بسپارد، مال خود را ضايع كرده و] حجتى در برابر پروردگار ندارد). بنابراين بر تمام «مديران جامعه اسلامى» لازم است كه آگاه باشند، مبادا «پست ها و مقامات مختلف حكومت» را كه از مهم ترين هستند، به دست بسپارند كه هم دنياى خويش را تباه مى كنند و هم دين خود را، زیرا آنان مسؤوليت سنگينى در پيشگاه خدا دارند. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج ‏۱۰۶، ص ۱۷۹، باب ۸۶ [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۵، ص ۲۹۹ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابیطالب (ع)،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۱۹۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel