eitaa logo
معلم یار
6.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
6.2هزار فایل
اینجا همونجایی هست که بهت کمک میکنه تا با خیال راحت از معلمی لذت ببری. تمام مطالب کانال رایگان می باشد .تنها یک صلوات برای اموات بفرستید .
مشاهده در ایتا
دانلود
🟪ضرب المثل 💨چند فوت و کمی صبر: مرد دنیا دیده‌ای بود که درِ خانه‌اش به روی دوست و دشمن باز بود. عقیده داشت که مهمان، حبیب خداست و به همین دلیل شب و روزی نبود که یکی دو نفر در خانه‌اش مهمان نشده باشند. یک روز، مرد غریبه‌ای که از راهی دور آمده بود، وارد شهر این مرد مهمان نواز شد و از آنجایی که هم گرسنه بود و هم تشنه و هم جایی را برای اقامت سراغ نداشت، یک راست رفت به در خانه مرد مهمان نواز، درِ زد و وارد خانه شد. صاحب خانه از دیدن مهمان، خوشحال شد و با نگاهی به سر و روی او فهمید که گرسنه و تشنه است و خسته. این بود که به خدمتکارش گفت: «هر چه زودتر سفره‌ای بیندازید و از مهمانمان پذیرایی کنید». خدمتکارها گفتند: «امروز غذای خوبی نداریم. برای شما آش پخته‌ایم. به نظرتان بد نیست که از مهمان با آش پذیرایی کنیم؟» صاحب خانه گفت: «اگر وقت داشتیم، می‌گفتم که غذاهای بهتری برای مهمانمان بپزید. اما از قدیم گفته‌اند مهمان هر که هست، خانه هر چه هست! فکر می‌کنم خیلی گرسنه باشد. حالا برای‌مان آش بیاورید و برای وعده بعد، غذای بهتری تهیه کنید». خیلی زود، سفره غذا آماده شد. مهمان که واقعاً گرسنه بود، از دیدن سفره غذا خوشحال شد. خدمتکارها دو ظرف بزرگ آش داغ جلو مهمان و صاحب خانه گذاشتند. صاحب خانه دستی به کاسه آش زد و دید خیلی داغ است. قاشق خود را توی کاسه آش برد و با به هم زدن آش، بازی بازی کرد تا زمان بگذرد و آش کمی سرد شود. اما مهمان که از شدت گرسنگی به فکر داغ و سرد بودن آش نبود، حتی به قاشق هم دست نزد. کاسه آش را برداشت و با یک قلپ گنده، آش را بالا کشید. آش آنقدر داغ بود که دهان و زبان و گلو مهمان بیچاره را سوزاند و اشک از چشم‌های او جاری شد. در این گیر و دار بود که متوجه شد که میزبان به او چشم دوخته و حال و روزش را فهمیده است. مهمان خودش را به آن راه زد و نگاهی به سقف پر نقش و نگار خانه انداخت تا اشک چشمش سرازیر نشود. آن وقت، رو به صاحب خانه کرد و گفت: «این سقف زیبا را در چه مدت ساخته‌اید؟» صاحب خانه که متوجه همه قضایا شده بود، جواب داد: «در مدت چند فوت و کمی صبر». از آن به بعد، به آدم‌های عجولی که سعی می‌کنند خود را عادی نشان بدهند و فکر می‌کنند دیگران ترفندشان (حقه‌) را نفهمیده‌اند، این مثل را می‌گویند. ✅جهت سفارش در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar
🟢ضرب المثل 🎗اگر برای من آب نداشته باشد برای تو نان دارد: عقیده و نظر بعضی‌ها در اموری اظهار می‌شود که اگر دیگران را احتمال زیان و ضرر باشد آنها را از آن سود و فایده می‌برند. پاسخ این دسته از مردم همان است که در عنوان این قسمت آمده است. راجع به «حاج میرزا آقاسی» صدراعظم محمد شاه قاجار در برنامه این مرد عارف و روحانی دو موضوع توپ ریزی و حفر قنات در صدر مسائل قرار داشت. افزایش توپ را موجب تقویت ارتش و حفر قنات را عامل اصلی توسعه کشاورزی می‌دانست. هر وقت فراغتی پیدا می‌کرد به سراغ مقنیان می‌رفت و آنها را در حفر چاه و قنات تشویق و ترغیب می‌کرد. روزی حاجی میرزا آقاسی برای بازدید یکی از قنات رفته بود تا از عمق مادر چاه و میزان آب آن آگاهی حاصل کند. مقنی اظهار داشت:«تا کنون به آب نرسیده‌ایم و فکر نمی‌کنم در این چاه رگه آب وجود داشته باشد.» حاجی گفت :«به کار خودتان ادامه دهید و مایوس نباشید.» چند روزی از این مقدمه گذشت و مجددا حاج میرزا آقاسی به سراغ آن چاه رفت و از نتیجه حفاری استفسار کرد. مقنی موصوف که به حُسن تشخیص خود اطمینان داشت در جواب حاجی گفت :«قبلا عرض کردم که کندن چاه در این محل بی حاصل است و به آب نخواهیم رسید.» دفعه سوم که حاجی میرزا آقاسی برای بازدید مادر چاه رفته بود، مقنی سر بلند کرد و گفت :«حضرت صدراعظم، باز هم تکرار می‌کنم که این چاه آب ندارد و ما داریم برای کبوترهای خدا لانه می‌سازیم! صلاح در این است که از ادامه حفاری در این منطقه خودداری شود.» حاجی میرزا آقاسی که در توپ ریزی و حفر قنات عشق و علاقه عجیبی داشت و گوش او در این دو مورد به حرف نفی بدهکار نبود با شنیدن جمله اخیر که مقنی اظهار داشت بود از کوره در رفت و فریاد زد:«به تو چه مربوط است که در این زمین آب ندارد، اگر برای من آب نداشته باشد برای تو نان دارد» ✅جهت سفارش در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar
🟢ضرب المثل نه سیخ بسوزه نه کباب: شجاع‌السلطنه، پسر فتحعلی‌شاه، یک وقتی حاکم کرمان بود. اسم کوچکش حسنعلی میرزا بود. او در کرمان تجربه کرده بود و متوجه شده بود که تَرکَه‌های نازک انار می‌تواند کار سیخ کباب را بکند و کباب بر سیخی که چوبش انار باشد خوشمزه‌تر هم می‌شود. برای همین پخت کباب با چوب انار را باب کرد که در کرمان به «کباب حسنی» معروف شد و حاکم وقتی میل کباب داشت به نوکرها می‌گفت: «طوری کباب را بگردانید که نه سیخ بسوزه نه کباب.» این دستور او به صورت ضرب‌المثل درآمد و برای بیان و توصیه میانه‌روی و اعتدال در کارها توسط مردم به کار می‌رود. ✅جهت سفارش در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar
🟪ضرب المثل 🌱آنچه تو از رو میخوانی من از برم: فروشنده‌ی دوره گردی بود که به روستاها می‌رفت و جنس خرید و فروش می‌کرد. روزی به خانه‌ی یک مرد روستایی رفت، مرد برای او چایی آورد. دوره گرد چشمش به گربه‌ای افتاد که از یک کاسه‌ی سفالین گران قیمت آب می‌خورد. او که فهمیده بود ظرف عتیقه است به مرد روستایی گفت: چه گربه‌ی نازی آن را به من می‌فروشی؟ روستایی گفت قابل ندارد، صد تومان می‌شود دوره گرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت: اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشته‌های داخل آن شد. مرد روستایی گفت: این کاسه را نمی‌فروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از برم. روی کاسه نوشته: کاسه‌ای که باعث می‌شود هر روز یک گربه‌ی بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده... از آن زمان به بعد به کسانی که حیله‌گری می‌کنند می‌گویند: آنچه تو از رو می‌خوانی من از برم. ✅جهت سفارش در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar