❇️ کنایه و چند نمونه از آن
کنایه سخنی است که دارای دو معنی نزدیک و دور باشد و بین این دو معنا ارتباطی وجود دارد. مقصود گوینده ظاهرا معنای دورتر است و معنای نزدیک حکم مثالی برای حرف او دارد.
✔️ برای مثال1: وقتی میگوییم
فلانی_آب_از_دستش_نمیچکد منظور دورتر مورد نظر ماست. یعنی که فلانی بسیار خسیس است.
✔️ مثال 2: #سر_به_سر_کسی_گذاشتن : معنای نزدیک ؛ چسباندن سر به سر کس دیگر معنای دور (کنایی) ؛ آزار دادن کسی
✔️ مثال 3: شیره_مالیدن : کنایه از گول زدن کسی
🛑 نکته: همه #ضرب_المثل ها #کنایه هستند. چون زمانی که ما از ضرب المثلی استفاده میکنیم در حقیقت ظاهر آن ضرب المثل منظور و مراد ما نیست. بلکه منظور معنای دومی است که در آن نهفته است. مثلا:
⬅️گهی_پشت_بر_زین_گهی_زین_به_پشت : کنایه از اینکه اوج و فرود پایدار و دائمی نیست و هر کس از جایگاهی که درآن قرار دارد به جایگاه دیگری خواهد رسید
⬅️ بی_دست_و_پا : کنایه از فرد بی عرضه
⬅️ شتر_دیدی_ندیدی : کنایه از درخواست فراموش کردن چیزی
⬅️ دل_ازدست_دادن: کنایه از عاشق شدن
⬅️ ده_روزمهرگردون: کنایه از کوتاه بودن مهر و محبت فلک
⬅️ موم_است_سنگ_خارا: کنایه از توانا بودن
🛑 نکته: چنان که گفتیم هر ضرب المثلی کنایه است. اما، هر #کنایه ای #ضرب_المثل نیست. در حقیقت ضرب المثل کنایه ای است که در طول سالیان اقبال عمومی پیدا کرده و وارد زبان مردم شده است.
✅ و اینک تعدادی ضرب_المثل :
پشت دست را داغ کردن ( پشیمان شدن)
- تیر از شست رفتن ( از دست دادن فرصت)
- چند پیراهن بیشتر پاره کردن ( تجربه )
- دسته گل به آب دادن ( اشتباه کردن )
- در یک چشم به هم زدن .... ( در زمانی بسیار کم ، به سرعت )
- جان به در بردن ( نجات یافتن )
- کمر بستن ( آماده شدن )
- دل تنگ شدن ( احساس هجران )
- سنگ دل بودن ( بی احساس بودن )
- آفتابِ لبِ بوم ( فردی که به دلیل سن بالا در آستانه مرگ باشد ) - ( از شرایط بد به بدتر
@tadriis_yar
🟢ضرب المثل
🎗اگر برای من آب نداشته باشد برای تو نان دارد:
عقیده و نظر بعضیها در اموری اظهار میشود که اگر دیگران را احتمال زیان و ضرر باشد آنها را از آن سود و فایده میبرند. پاسخ این دسته از مردم همان است که در عنوان این قسمت آمده است.
راجع به «حاج میرزا آقاسی» صدراعظم محمد شاه قاجار در برنامه این مرد عارف و روحانی دو موضوع توپ ریزی و حفر قنات در صدر مسائل قرار داشت. افزایش توپ را موجب تقویت ارتش و حفر قنات را عامل اصلی توسعه کشاورزی میدانست. هر وقت فراغتی پیدا میکرد به سراغ مقنیان میرفت و آنها را در حفر چاه و قنات تشویق و ترغیب میکرد.
روزی حاجی میرزا آقاسی برای بازدید یکی از قنات رفته بود تا از عمق مادر چاه و میزان آب آن آگاهی حاصل کند. مقنی اظهار داشت:«تا کنون به آب نرسیدهایم و فکر نمیکنم در این چاه رگه آب وجود داشته باشد.» حاجی گفت :«به کار خودتان ادامه دهید و مایوس نباشید.»
چند روزی از این مقدمه گذشت و مجددا حاج میرزا آقاسی به سراغ آن چاه رفت و از نتیجه حفاری استفسار کرد. مقنی موصوف که به حُسن تشخیص خود اطمینان داشت در جواب حاجی گفت :«قبلا عرض کردم که کندن چاه در این محل بی حاصل است و به آب نخواهیم رسید.» دفعه سوم که حاجی میرزا آقاسی برای بازدید مادر چاه رفته بود، مقنی سر بلند کرد و گفت :«حضرت صدراعظم، باز هم تکرار میکنم که این چاه آب ندارد و ما داریم برای کبوترهای خدا لانه میسازیم! صلاح در این است که از ادامه حفاری در این منطقه خودداری شود.»
حاجی میرزا آقاسی که در توپ ریزی و حفر قنات عشق و علاقه عجیبی داشت و گوش او در این دو مورد به حرف نفی بدهکار نبود با شنیدن جمله اخیر که مقنی اظهار داشت بود از کوره در رفت و فریاد زد:«به تو چه مربوط است که در این زمین آب ندارد، اگر برای من آب نداشته باشد برای تو نان دارد»
#مثل #ضرب_المثل
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
🟢ضرب المثل
نه سیخ بسوزه نه کباب:
شجاعالسلطنه، پسر فتحعلیشاه، یک وقتی حاکم کرمان بود. اسم کوچکش حسنعلی میرزا بود. او در کرمان تجربه کرده بود و متوجه شده بود که تَرکَههای نازک انار میتواند کار سیخ کباب را بکند و کباب بر سیخی که چوبش انار باشد خوشمزهتر هم میشود.
برای همین پخت کباب با چوب انار را باب کرد که در کرمان به «کباب حسنی» معروف شد و حاکم وقتی میل کباب داشت به نوکرها میگفت: «طوری کباب را بگردانید که نه سیخ بسوزه نه کباب.»
این دستور او به صورت ضربالمثل درآمد و برای بیان و توصیه میانهروی و اعتدال در کارها توسط مردم به کار میرود.
#مثل #ضرب_المثل
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar
🟪ضرب المثل
🌱آنچه تو از رو میخوانی من از برم:
فروشندهی دوره گردی بود که به روستاها میرفت و جنس خرید و فروش میکرد.
روزی به خانهی یک مرد روستایی رفت، مرد برای او چایی آورد. دوره گرد چشمش به گربهای افتاد که از یک کاسهی سفالین گران قیمت آب میخورد.
او که فهمیده بود ظرف عتیقه است به مرد روستایی گفت: چه گربهی نازی آن را به من میفروشی؟ روستایی گفت قابل ندارد، صد تومان میشود دوره گرد گفت اشکالی ندارد و صد تومان داد و دوباره گفت: اگر ممکن است ظرف آب این گربه را هم بدهید که به آن عادت کرده ظرف را برداشت و مشغول خواندن نوشتههای داخل آن شد.
مرد روستایی گفت: این کاسه را نمیفروشم تو هم برای خواندن نوشته زحمت نکش من از برم.
روی کاسه نوشته: کاسهای که باعث میشود هر روز یک گربهی بی ارزش را صد تومان بفروشی از دست نده... از آن زمان به بعد به کسانی که حیلهگری میکنند میگویند: آنچه تو از رو میخوانی من از برم.
#سامان_نیرو #مثل #ضرب_المثل
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar