eitaa logo
شهدا
703 دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
61 فایل
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند «برای شادی روح شهدا صلوات» تاسیس: 1401/22 پایان:شهادت به حمایتتون نیاز داریم🌿 بمونین برامون🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن تحمیلی، حدود ۲۸ گونه در پاسداران ، رضا (ع)🌷مشهد  و نیشابور ، ، در های  خود از انقلاب  و اسلامی کرد. 🍃🌷🍃 و پس  از ۱۲ بانی و با تکفیری ها  و با  به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از تکفیری با دیده بان ایشان به درجه رفیع رسید. 🍃🌷🍃 اسفند سال۹۴ شد، وپس از زیارت خود در زینب(س)🌷 و   رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه   دوران دفاع مقدسش حصاری به سوی پرواز کرد. 🍃🌷🍃 به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران : شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.» 🍃🌷🍃 ، ، اخلاقی، و ریایی از جمله ویژگی هایی بود که شمس آبادی را برازنده کرد. 🍃🌷🍃@tafahos5
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن تحمیلی، حدود ۲۸ گونه در پاسداران ، رضا (ع)🌷مشهد  و نیشابور ، ، در های  خود از انقلاب  و اسلامی کرد. 🍃🌷🍃 و پس  از ۱۲ بانی و با تکفیری ها  و با  به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از تکفیری با دیده بان ایشان به درجه رفیع رسید. 🍃🌷🍃 اسفند سال۹۴ شد، وپس از زیارت خود در زینب(س)🌷 و   رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه   دوران دفاع مقدسش حصاری به سوی پرواز کرد. 🍃🌷🍃 به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران : شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.» 🍃🌷🍃 ، ، اخلاقی، و ریایی از جمله ویژگی هایی بود که شمس آبادی را برازنده کرد. 🍃🌷🍃@tafahos5
❗️تلنگر!!❗️ بعضی وقتا از منِ مذهبی فقط یه تیپ مذهبی باقی میمونه بعضی وقتا منِ مذهبی انقدر درگیر پستا و متنام توی صفحات مذهبی میشم کھ از خوندن روزی حداقل چند خط تفسیرِ قرآن یا کتاب غافل میشم آخر روزم میبینم کھ حتیٰ یه دهم وقتی که تو فضای مجازی بودم تو فضای قرآن و حدیث نفس نکشیدم اونقدر کھ آنلاین بودم و اولین نفر پستای ملتو بازدید میکردم ، به فکر نماز اول وقتم نبودم ..! انقدر درگیر جذب حداکثر شدیم کھ فراموش‌کردیم بابا و رمز برکت تو کارامونه !! اونقدر کھ به فکر آبروی خودمون و تشویق بقیه و تائید کردناشون بودیم ، به فکر رضایت امام‌زمانمون عجل الله نبودیم💔 @tafahos5
اینهاروکه مینویسم بده نیروها تهیه کنند، بعد بیان برای اعزام به ! ۱)توکل ۲)توسل ۳)غیرت ۴)تهذیب نفس ۵)فرمایشات آقا و از همه مهمتر... ! ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
زمانی که مردم مشغول کثرت عمل هستند، دعای کمیل می خوانند، دعای ندبه، دعای سمات، نماز شب و زیارت عاشورا می خوانند، و به کارهای آخرتی مشغول هستند، تو کاری کن که عملت خالص باشد. مثلا دیده اید که بعضی ها پرخوری می کنند، در عوض بعضی ها کــم ولــی مـقـوی می خورند؟ زمانی که مردم می خواهند. عملی انجام دهند که همه بفهمند، تو یک عمل خالص انجام بده. 📚آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
براےِ‌این‌کہ‌یہ‌جوری ؛ خودمونُ‌بینِ‌ جا‌کنیم ، بینِ‌بنده‌های‌‌خوبِ‌خدا‌جا‌کنیم‌ ، فقط‌کافیہ‌یہ‌چیز‌داشتہ‌بآشیم : ! اخلاص‌یعنے‌ مهم‌نیست‌بقیہ بفهمن‌یا‌نہ ،‌ مهم‌خداست‌کہ‌ در‌هر‌شرایطےمیبینہ ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
✨ماجرای عجیب امام کاظم علیه السلام و ✨ 📜شطیطه یک خانم نیشابوری است. اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علیه السلام وجوهات‌شان که شامل سکه‌های طلا می‌شد را فرستادند. شطیطه چهار سکه درهم سیاه فرستاد با یک کلاف نخ. 💰 فردی که به نمایندگی از اهل نیشابور به مدینه رفته بود، وجوهات را تحویل امام داد. حضرت نگاه به سکه‌ها کرد، کیسه، کیسه، کیسه طلا. 🌹حضرت فرمود: من قبول نمی‌کنم، ما نیازی نداریم، اینها را به صاحب‌شان برگردانید. حضرت فرمود: دیگر چیزی نیست؟ 👈مرد نیشابوری گفت نه. 🌹بار دیگر امام فرمود: خوب فکر کن. 👈مرد نیشابوری گفت بله، یک زنی وقتی من می‌خواستم بیایم یک کلافی داد و چند تا درهم سیاه، چون قابل شما را نداشت؛ من رویم نشد بیاورم. 🌹امام فرمود: همان را بیاور. حضرت سکه سیاه و کلاف را برداشت. بعد به او فرمود: بلند شو؛ رفتند یک مقداری پارچه آوردند، یک مقدار پول، گفت این را بده به آن خانم؛ بگو این پارچه از پنبه‌ای بود که ملک اجدادی ماست و خواهرم حکیمه به دست خودش این پنبه را رشته و این پارچه را بافته. این را دادم برای کفنت. از وقتی که این پارچه به تو می‌رسد تا وقتی این پول را مصرف کنی در حیات هستی. مقداری می‌ماند برای خرج بقیه مقدمات کفن و دفن. به او سلام برسان و بگو روز رفتن تو ما می‌آییم، و من بر تو نماز می‌خوانم. 💬این فرد می‌گوید من برگشتم نیشابور. وقتی برگشتم همین‌هایی که پول طلا داده بودند، از امام موسی بن جعفر علیه السلام برگشته بودند و به عبدالله افطح رجوع کرده بودند. طبیعی بود که احساس می‌کردند پول شان هدر رفته اگر حضرت قبول کرده باشد. وقتی پول را به ایشان دادم خوشحال شدند که پول شان به ایشان برگشته. رفتم سراغ شطیطه، پارچه و سکه‌ها را به او دادم، سلام آقا را رساندم. [گفتم] درهم‌ها را تحویل گرفتند و آقا دعا کرد. 🔹من روزشماری می‌کردم ببینم این زن کی فوت می‌کند. روز نوزدهم شطیطه فوت کرد و من به علما گفتم حضرت مال هیچکس را قبول نکرد الا این زن. تجلیل عجیب و تشییع پرشکوهی از او شد و من می‌خواستم بدانم چه کسی بر او نماز می‌خواند. علما به صف ایستاده بودند، همه به صف ایستاده بودند، 🌷 یک دفعه دیدم موسی بن جعفر علیه السلام آنجا حاضر شد؛ تکبیر را  گفت و نماز  را خواند و اینها هم گفتند شاید یکی از علما برای یک شهر دیگر بوده، آمدند جلو به احترام او. هیچکس نفهمید کی بود. حضرت نماز را بر او خواند. وقتی نمازش تمام شد، به من یک نگاهی کرد یعنی یادت آمد من وعده دادم؟ عملی کردم. زبانم بند آمده بود که حرفی بزنم. ✴️این دستگاه امام زمان است. سکۀ طلای آنها را نمی‌پذیرد اما کلاف آن زن را می‌پذیرد و شما می‌خواهید پذیرفته شوید. دستگاه پذیرش او دستگاه دقیقی است. ممکن است یک سرباز صفر شما را قبول کند، اما یک فرماندۀ بزرگتان را قبول نکند. ممکن است یک بی‌اسم و بی‌شهرت و بی‌عنوان و کفش بردار و آب بده و جاروکش و فرد بی‌قابلیتی را بپذیرد و خدمات او را قبول کند، اما یک معروفِ مشهورِ پر سابقۀ همه چیز تمام را قبول نکند. ✍آیت‌الله‌حائری‌شیرازی رحمت الله‌علیه       ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●