eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻به نیکان نیکی کن و به بدان بدی مکن بخش چهارم: وزیر به خانه‌اش برگشت و پیرمرد را با خود به دربار آورد. پادشاه دستور داد پیرمرد نزدیک به او بنشیند اما پیرمرد فاصله گرفت و مدام در حین صحبت کردنشان دستش را جلوی صورتش می‌گرفت. پادشاه با خود اندیشید که معلوم شد وزیر راست می‌گفت. در گذشته هربار که پیرمرد می‌خواست قصر را ترک کند، پادشاه یادداشتی به او می‌داد تا به خزانه‌دار بدهد و سکه طلا از او بگیرد. این بار هم یادداشتی به پیرمرد داد اما این بار درون یادداشت نوشته‌ شده‌بود که دستور می‌دهم آورنده نامه را بی درنگ اعدام کنند و جنازه‌اش را به دروازه شهر بیاویزند و بنویسند این است سرنوشت کسی که قدر خوبی را نداند. وزیر از پنجره خانه خود دید پیرمرد با نامه‌ای در دست از قصر بیرون آمد و چنین پنداشت باز هم قرار است پیرمرد پاداش بگیرد. حرص و خشم وجودش را پر کرد و به نزد پیرمرد شتابان رفت و به او گفت ای پیرمرد! تاکنون پادشاه به تو بسیار سکه داده. این نامه را به حرمت آشنایی به من بده که من یک بار پاداشت را بگیرم... 📚 افسانه های کوردی @tafakornab 👆
🔻کریستف کلمب وقتی کریستف کلمب از سفر معروف و پر ماجرایش برگشت ملکه اسپانیا به افتخارش مهمانی مفصلی ترتیب داد. درباریان که سر میز ناهار حاضر بودند با تمسخر گفتند: کاری که تو کرده‌ای هیچ کار مهمی نیست. ما نیز همه می‌دانستیم که زمین گرد است و از هر سوئی بروی و به رفتن ادامه دهی از آن سوی دیگرش برمی‌گردی! ملکه اسپانیا پاسخ را از کریستف خواست ،کریستف تخم مرغی را از سر میز برداشت و به شخص کناری خود داد و گفت: این را بر قاعده بنشان او نتوانست تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن اِبا کرد. گفتند: تو خودت اگر می‌توانی این کار را بکن،کریستف ته تخم‌مرغ را بر سطح میز کوبید ته آن شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد همگی زدند زیر خنده ،که ما هم این را می‌دانستیم. گفت: آری شاید می‌دانستید اما انجام ندادید من می‌دانستم و عمل کردم. @tafakornab 👆
🔻گنجِ کار کسب کردن گنج را مانع کی است   پا مکش از کار آن خود در پی است 🌿🌺🌿 @tafakornab 👆
🔻عادت مَلِك كرمان 🗡⚔🗡⚔🗡⚔🗡⚔🗡⚔ آورده‏اند كه مَلكى در كرمان بود، در غايت كرم و مروت. عادت او چنين‏بود كه اگر فرد غريبى به آن شهر مى‏آمد، او سه روز آن فرد را مهمان خودمى‏كرد و از او پذيرايى مى‏نمود. روزى لشكر عضدالدوله به كرمان حمله كرد و آن مَلك طاقت مقاومت‏باايشان را نداشت. لذا در دژى رفت و هر روز صبح كه مى‏شد، بيرون مى‏آمدو جنگ سختى با آنها مى‏نمود و عده‏اى را مى‏كشت. اما شب كه مى‏شد،مقدار زيادى غذا و ميوه جات براى آنها مى‏فرستاد، به اندازه‏اى كه تمام لشكردشمن سير مى‏خوردند. عضدالدوله از اين كار تعجب كرد و يك نفر را مخفيانه پيش او فرستاد، وپرسيد: اين چه كارى است كه تو مى‏كنى؟ روز آنها را مى‏كشى و شب به آنهاغذا و امكانات مى‏دهى! مَلك در جواب گفت: جنگ كردن اظهار مردى است و نان دادن اظهارجوانمردى. ايشان اگرچه دشمن من هستند، اما در اين ولايت غريب‏اند وچون غريب باشند، مهمان ما هستند و از جوانمردى نيست كه مهمان رابى غذا گذاشت. عضدالدوله باخود گفت: كسى كه چنين با مروت و جوانمرد است،جنگ كردن ما با او اشتباه است. لذا از اطراف دژ برخاست و آن مَلك‏به خاطر مهماندارى نيكو از شر دشمن خلاصى يافت. 🤴🤴🤴🤴🤴🤴 @tafakornab 👆
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹ابتکار ابراهیم علیه السّلام و شکستن بتها «1»🔹 ابراهیم از رد دعوت یکتاپرستی توسط آزر ناراحت نشد ولی برایش گران آمد که آزر را به سوی خیر دعوت کند و او دعوتش را با خشونت رد کند و از ابراهیم بیزاری جوید و روی برگرداند. اما این پرخاش و تهدید، ابراهیم را از تعقیب دعوت به سوی حق بازنداشت، و اصرار بر شرک و بت پرستی قوم، ابراهیم را از مخالفت با آنان منع نکرد. بلکه مصمم شد ریشه این عقیده فاسد را با تمام قدرت حتی با وجود آزار و شکنجه های طولانی که متوجه او می گردد، از بن برکند. ابراهیم علیه السّلام که مردی بیداردل، روشنفکر و دارای استدلالی قوی بود، متوجه شد که دلایل لفظی و برهان منطقی هر قدر مانند روز روشن باشد در شوره زار دل قوم او ثمری به بار نخواهد آورد، لذا تصمیم گرفت استدلال سمعی را به احتجاج بصری و قابل رؤیت تبدیل کند تا بلکه چشمان قوم را به بصیرت درون منور سازد و حواس ظاهری آنان را برای درک عقیده خود فعال سازد و بدین طریق حقیقت دعوت خود را برای آنان آشکار کند، شاید از گمراهی بیرون آیند و راه رستگاری را بیابند. تدبیر ابراهیم بسیار زیرکانه و هوشمندانه است، ابراهیم بتدریج با آنان وارد بحث می شود و آنها را به دایره بحث خود وارد می سازد و از آنان می پرسد: شما چه چیزی را عبادت می کنید؟ قوم ابراهیم در مورد بتهای خود سخنهای فراوان گفتند و در بیان جواب افراط کردند. آنها در عبادت بت عزت خود را می جستند و به تواضع در برابر بتها افتخار می کردند و در جواب ابراهیم می گفتند: ما بتها را می پرستیم و پیوسته در برابر آنها سجده می کنیم. ابراهیم علیه السّلام .... (ادامه دارد) منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه 💯 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺 @tafakornab 👆
🔻عیب جو شخصى نزد عمر بن عبدالعزيز آمد و در خلال سخنان از مردى نام برد، او را به بدى ياد كرد و عيبى از وى بزبان آورد. عمر بن عبدالعزيز گفت اگر مايلى پيرامون سخنت بررسى و تحقيق ميكنم . در صورتيكه گفته ات دروغ درآمد فاسق و گناهكارى و خبرى كه داده اى مشمول اين آيه است . يا ايها الذين آمنوا اِن جائكُم فاسق بنباء فتبينوا. (اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كرده‏ ايد پشيمان شويد )الحجرات ۶ در صورتيكه راست گفته باشى عيبجو و سخن چينى و مشمول اين آيه هستى : همازٌ مشاء بنميم .(عيبجوست و براى خبرچينى گام برمى دارد)القلم ۱۱ اگر ميل دارى تو را مى بخشم و مورد عفوت قرار ميدهم . مرد كه از گفته خود سخت پشيمان و منفعل بود با سرافكندگى و ذلت درخواست عفو نمود و متعهد شد كه ديگر از كسى عيبجوئى نكند و اين عمل ناپسند را تكرار ننمايد. 📚 مجموعه ورام ، جلد 1، صفحه 122 @tafakornab 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شمع به کبریت گفت از تو میترسـم تو قاتل من هستی کبریت گفت از من نترس از ریسمانی بتــرس که در دل خود جای دادی ...! شعله ی من به سنگ میگیره به دیوار میگیره به آجر میگیره هیچ کاری نمیتونه بکنه ! از اون نخی بترس که درونته اون تورو می سوزونه ... بگردیم ببینیم این نخ های افسردگی در کجای وجود ماست ... چرا ایجاد شدن ؟! رابطه نفـس امّاره با شیطان مــثـــل رابطـــه ریسمان و کبریت است ... ✍@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه قدر بی حوصله و کم طاقت میشوم وقتی دعایم به اجابت نمیرسد چشم میبندم و لحظه ای تامل میکنم جور دیگری میبینم خداوندا! گاهی یادم میرود چیزهایی که امروز دارم پاسخ دعاهای چند سال پیشم هست گاهی یادم میرود بنده هستم و صلاحم را تو بهتر میدانی گاهی هم شاید باید گوشه ای خلوت کنم و یک دل سیر گریه کنم و بگویم: "پروردگارا ببخش آن گناهی را که سبب حبس و برآورده نشدن دعایم میشود" مراببخش به خاطر تمام لحظاتی که بودی و حضورت را احساس نکردم و نا امید بودم. ببخش همه را صدا زدم و هر دری را زدم ، جز نام تو و درگاه تو را. ببخشم برای تمام لحظاتی که منتظرم بودی و من نبودم . ببخشم برای تمام گله هایی که کردم و نفهمیدم که گاهی از سر حکمت نمیدهی و از سر رحمت دادی و تشکر نکردم. و در نهایت بر تو توکل میکنم ، چه زیبا گفتی: "آیا خدا برای بنده اش کافی نیست 🎙 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ وقت، هیچ وقت در زندگی تسلیم شرایط سخت و بزرگ و دشوار نشوید! این کلیپ شاید طنز و جالب باشد اما درس هایی به شما می دهد که در کمتر کتاب و فیلمی پیدا می شود! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصیبتی است علی را که پیش چشمانش عدو امید دلش رابه تازیانه گرفت چه گفت فاطمه کان گونه با تأثر و غم علی مراسم تدفین او شبانه گرفت فرا رسیدن ایام شهادت مظلومانه بانوی دوعالم، فخر پیامبر، حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
صلوات (سلام الله عليها ) می فرمودند: «در نوافل شب، به مقام شامخ حضرت زهرا سلام الله علیها توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می شود و خداشناسی انسان را زیاد می کند. همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها را بفرستید.» 📚عارف کامل شهادت حضرت زهراى اطهر سلام الله عليها تسليت باد @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا می ڪنم 🌙 زیر این سقف بلند⭐️ روے دامان زمین✨ هر ڪجا خسته و پر غصه شدے✨ دستی از غیب به دادت برسد✨ و چه زیباست ڪـه آن✨ دستِ رحمتِ خدا باشد وبس✨ با آرزوی بهترینها برای شما خوبان شب پاییزی تون آرام🍁 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ..🤲 🍂ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪگیمان ﺭﺍ 🌸ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺕ ﻗﺮﺍﺭﻣﯿﺪهیم 🍂ﻭ بہ ﺗـــــﻮ ﺗﻮﮐﻞ میکنیم 🌸کہ ﭼﺮﺍﻍ ﻭﻫﺪﺍﯾﺘﮕﺮ ﺭﺍهمان ﺑﺎﺷﯽ 🍂الهی بہ امیدتـــــو... 🍁بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🍁 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ یا محمّد (ص) 🌹تا داشته ام، فقط تو را داشته ام 🍃با نام تو قد و قامت افراشته ام 🌹بوی صلوات می دهد دستانم 🍃از بس که گل محمدی کاشته ام 🍃🌹اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃🌹مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃🌹وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪارم اینسٺ ڪه هر روز همان اول صبح☀️ یڪ سلامے طرفِ ڪرببلایٺ بڪنم🕌 دسٺ بر سینہ و با دیده ے پُر اشڪِ خود طلبِ دیدنِ آن صحن و سرایٺ بڪنم🕌 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╰🌸❀✰﷽✰❀🌸╮✎ 💠دعای حضرت ابراهیم علیه‌السلام 🌸«پروردگارا! مرا و فرزندانم را نمازگزار قرار بده. پروردگارا! و دعا ونیایش مرا بپذیر».«پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز در آن روزی که حساب بر پا می‌گردد». 📜 ╔══ೋ❁࿐ 🆔️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🥜خواص کدو حلوایی 👇 🍃یرقان ( زردی ) را برطرف میکند. 🍃 کدو ادرار آور و تب بر میباشد . 🍃کدو حلوایی، سینه را نرم و اخلاط و سرفه را آسان می کند. 🍃 اگر کدو حلوایی را پخته و به صورت کرم به صورت بمالید و نیم ساعت صبر کنید، رنگ چهره و رخسار باز شده و صورت براق و زیبا میشود ، خوردن کدو موجب برطرف شدن غم و اندوه است 🍃کدو برای درمان قولنج مفید است. 🍃مغز را تقویت می کند. 🍃روغن تخم کدو برای تسکین درد بواسیر بسیار مفید است. 🍃خوردن کدو باعث تجدید قوای جسمی و روحی بدن و موجب استحکام بافت های بدن میشود 🍃 کدو طبیعتی سرد دارد ، صفرا را تسکین میدهد ، شیره تخم کدو یبوست را برطرف میکند لذا باید صبح ناشتا یک فنجان از آن میل شود ، ابن سینا کدو را برای رفع سرد درد و رفع بی خوابی و درمان خستگی اعصاب تجویز میکرد. ‎‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
اقدام زیرکانه و جالب از شهید چمران با قوطی کنسرو !! وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین. منم پرسیدم آخه قوطی خالی کنسرو به چه درد میخوره!! بعد خود شهید چمران پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی رودخانه اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! شهید مصطفی چمران @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
شکار میمون شكار ميمون زنده بخاطر چابكي و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است. يكي از روشهاي شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچي به محل اقامت ميمونها مي رود و بدون توجه به آنها در سوراخ كوچكي در يك سنگ بزرگ مقداري خوراكي مي ريزد و دور مي شود. ميمونهاي گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ مي برند و خوراكيها را در مشت خود مي ريزند اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود. ميمون وحشت زده مي شود و تقلا مي كند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمي كند تا رها شود. ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته ميمون است، در مواجهه با مشکلی وحشت زده می شود، تقلا مي كند و بي تاب مي شود و روي آن مسئله قفل مي شود. در حالي كه بهترین و آسان ترین راه چاره در رها كردن آن و آزادي ذهن از قيد و بندهاي آن مشکل است. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔴نور نماز صبح در چهره افراد! 🔰یک تعبیر در مورد نماز صبح در قرآن وجود دارد که مخصوص همین نماز است... 🔹در سوره اسرا آیه ۷۸ می فرماید: *إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً...* ♦️نماز صبح،دراول وقت مشهود ملائکه است...هم ملائکه شب و هم ملائکه صبح بدان شهادت می دهند... 🌟غیر از این معنا، اولیای خدا نور نماز صبح را در چهره افراد مشاهده می کنند... ✅نقل کرده اند: جمعی خدمت آیت الله بهجت رحمه الله رسیدند که نماز صبحشان گهگداری قضا میشد، ☘ایشان بدون اشاره مستقیم فرمود: 🌷 اگر نماز صبحتان قضا هم شد، قضایش را بلافاصله بخوانید که نور نماز صبح در چهره تان وجود داشته باشد..! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🕊࿐჻🎀✨🎀჻࿐🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┈┄┅🌸┅┄┈ 👈 هر اتفاقی، منو به هم می‌ریزه! ⁉ چرا نمازخوندنا و عبادت‌کردنای من، حالمو بهتر نکرده؟! 🔸 نه شادم... نه آرومم... نه خوش‌اخلاق! ⁉️ ایراد کار کجاست؟! @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ┈┄┅🌸┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀سلام سه شنبه تون عالی 🌸 الهي سه شنبه تون 🍀 پر از برکت 🌸 خوشحالی 🍀 آرامش 🌸 سعادت 🍀 و موفقیت 🌸 اوقات خوشی داشته باشید❣ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه مدرسه ای داری؟! دغدغه چی بدم بَچم ببره مدرسه رو داری؟! و کلی کیک خوشمزه و لقمه های سالم واسش درست کن بدون اینکه مواد از نونش بیرون بریزه👌آموزشش اینجاست 👇 https://eitaa.com/joinchat/2605711693Cd3fdad3b1c ۲۳ مدل سه سوته🤩☝️
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
🔮 دختر خاله م هر دفعه عکس پروفایلشو عوض میکنه ؛ یکی از یکی قشنگتر و دلبرتر😍 بهش گفتم : این عکسای خوشگلِ با کیفیتو از کجا میاری⁉️ گفت بیا تو این کانال ، عکسای پروفایل و تم و بکگرانداش محشررره محشر😍👌 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1936392526C8d5b2be516
🌺راهی به سوی بهشت🌺 در آمستردام امام جماعت مسجدی هر جمعه بعد از نماز همراه پسرش که ده سال سن داشت به یکی از محله ها میرفتند و کارتهایی را که در آن نوشته شده بود «راهی به سوی بهشت » درمیان مردم غیر مسلمان پخش میکردند تا بلکه سودمند واقع شود و برای تحقیق درمورد اسلام و قبول آن اقدام کنند ، در یکی از روزهای جمعه هواخیلی سرد و بارانی بود ، پسر لباسهای گرمی پوشید تا سرمارا احساس نکند ، وگفت : پدرجان من آماده ام !َ پدر پرسید : آماده برای چه چیزی ؟ پسرگفت : برای اینکه برویم و این جمعه هم مانند جمعه های گذشته نوشته هارا پخش کنیم پدر جواب داد: هوا خیلی سردو بارانیست امروز ممکن نیست . پسر بااصرار ازاو خواست که بروند و گفت : مردم دربیرون به طرف آتش میشتابند . پدر گفت : من دراین سرما نمیتوانم بیرون بروم‌ . پسر گفت : پس اجازه دهید من بروم‌و کارتها را پخش کنم ؟ بعد از کمی بالاخره پدر راضی شد و اورا فرستادو پسر از او تشکر کرد . وپسر بااینکه فقط ده سالش بود در آن خیابانها تنها کسی بود که در آن هوای سرد دربیرون بود ، او درهمه خانه ها را میزد و کارت رابه مردم میداد. بعد از دو ساعت راه رفتن زیر باران فقط یک کارت باقی مانده بود ومیگشت دنبال کسی که آن کارت آخری رابه او بدهد ولی کسی رانیافت ، بنابراین یک خانه روبروی خود راانتخاب کرد و رفت که کارت رابه اهل آن خانواده بدهد . زنگ آن خانه رابه صدا در آورد ولی جواب نشنید دوباره زنگ رابه صدا درآورد و چند باردیگر هم‌تکرار کرد تا بالاخره پیرزنی اندوهگین در راباز کرد و گفت : پسرم چه میخواهی دراین باران ؟ کاری هست که برایت انجام دهم ؟ پسر باچشمانی پرامید و پاک و بالبخندی دلنشین گفت : ببخشیدباعث اذیت شما شدم فقط میخواستم بگویم که خداشمارا واقعا دوست دارد وبه شماتوجه عنایت کرده ومن آمده ام آخرین کارت که مانده رابه شمابدهم کسی که شمارااز همه چیز آگاه خواهد ساخت خداوند است وغرض از خلق انسان و وهمه چیز این است که رضای او بدست آید .... . سپس کارت را به او دادو خواست برگردد که پیرزن از او تشکر کرد. بعد از یک هفته و بعد از نماز جمعه وقتی امام از خطبه تمام شد پیرزن ایستاد و گفت : هیچ کدام از شماها مرانمیشناسید و من هرگز قبلا به اینجانیامده ام ، وتا جمعه گذشته مسلمان هم نبوده ام و فکرس راهم نمیکردم که مسلمان شوم ، ماه گذشته شوهرم فوت کرد و مراترک نمود و من تنها ماندم در دنیایی که کسی را نداشتم و جمعهٔ گذشته درحالیکه باران میبارید و هوا خیلی سرد بود میخواستم که خودم رابکشم چون هیچ امید وآرزویی در دنیا نداشتم ... برای همین یک چهار پایه آوردم وطناب را از سقف آویزان کردم و آن را درگردن انداختم سپس آنرا در گردنم محکم کردم تنها و غمگین بودم و داشتم آخرین افکارم را مرور‌میکردم‌و باخود کلنجار میرفتم که دیگر بپرم وخود را خلاص‌کنم !!! .. که ناگهان زنگ به صدادر آمد ، من هم که منتظر کسی نبودم کمی صبر کردم تا شاید دیگر در نزند ولی دوباره تکرار شد و چندین مرتبه زنگ را به صدا در آورد اینبار باشدت در راکوبید و زنگ راهم میزدبار دیگر گفتم که کیست ؟!!! به ناچار طناب را از گردنم‌پایین آوردم و رفتم تا بدانم کیست که اینگونه با اصرار در رامیکوبد ، وقتی در را باز کردم چشمم به پسر کوچکی افتاد که با اشتیاق و لبخند به من نگاه میکند چهره ای که تابحال آنرا ندیده بودم ! و حتی توصیفش برایم مشکل است کلمات قشنگی که بر زبانش آورد قلبم را که مرده بود بار دیگر به زندگی برگرداندو صدایی قشنگ گفت : خانم ؛ آمده ام که به شمابگویم که خدا شمارا دوست دارد و به تو عنایت کرده وسپس کارتی را بدستم داد! کارتی که روی آن نوشته بود راهی به سوی بهشت ! پس در رابستم و به شدت چیزهایی که در کارت نوشته شده بود را خواندم ... سپس طناب را از سقف باز کردم و همه چیز راکنار گذاشتم ...💥☀ چون‌من دیگر به آنها نیاز ندارم و من پروردگار حقیقی و محبت واقعی راپیداکردم اسم این مرکز اسلامی هم روی کارت نوشته شده بود بنابراین آمدم اینجا تابگویم : الحمدلله و سپاس برای شما به خاطر تربیت چنین فرزندی که در وقت مناسب سراغم آمد و من را از رفتن به جهنم باز داشت ! َ و چشمان نماز گذاران‌پر از اشک شد و همه باهم تکبیر زدند و الله اکبر گفتند: الله اکبر امام که پدر آن پسر بود از منبر پایین آمد و پسرش را که در صف اول نماز گذاران بود ، با گریه ای که نمی توانست جلوی آنرا بگیرد درآغوش می فشرد ...💥 نمیتوان به چنین پسری افتخار نکرد ... واینجا این سوال مطرح میشود که مابرای دعوت در راه خدا چه کرده ایم. آیا این وسایل پیام رسانی مثل سروش.ایتا.واتساپ و غیره را در مسیر دعوت به سوی خداوند به کار گرفته ایم ، یا خیر ؟!؟...🏡☀💥 جواب این سوال را به خودتان واگذار می کنم... http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆