🌼روضه های که قبول نشدن
✍️ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند...
📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
#داستانهای_آموزنده
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃⇨﷽
🌷حکایت
✨⇐ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(ع) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ یک ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ :
ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ...
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!!
✨⇐ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺳﺎل...
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ یک ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ؟
✨⇐ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻮﻥ وقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ
ﺭﻭﺯی ﻣﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ...
ﻭلی وقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی،
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ كنم.........
💟← « بہ ما بپیونید » →💟
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆👆
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_سیزدهم
🔹اعتراف و لجاجت مخالفین!🔹
برهان ابراهیم علیه السّلام، تزلزلی شدید در مبانی فکری قوم ایجاد کرد و آنان را چنان تحت تأثیر قرار داد که متوجه خواب غفلت خود شدند، لذا عده ای از آنها روبه دیگران نموده و گفتند: شما خود ستمگرید که خدایان را بدون نگهبان و مراقب رها کردید. حیرت، آنان را فراگرفت، ناراحتی زبانهایشان را به لکنت انداخت، سرهای خود را با تأمل به زیر انداختند، افکار ناقص و پراکنده خود را متمرکز کرده و گفتند:
ای ابراهیم! تو میدانی که این بتها به پرسشی، پاسخ نمی دهند و جوابی از ناحیه آنها صادر نمی شود، چگونه ما قادریم که از آنها سؤال کنیم؟! چگونه از ما انتظار داری که از آنها گواه بخواهیم؟! در اینجا فردفرد قوم بالاجبار اقرار کردند که خدایانشان از شنیدن عاجزند و از حوادثی که در اطرافشان می گذرد، بی خبرند و اتفاقاتی را که برای آنها می افتد، درک نمی کنند. اینها قدرت دفع تجاوز و رفع مکر و کید از خود را ندارند.
ابراهیم علیه السّلام آنان را در اصرار به جهل و پافشاری بر باطل سرزنش کرد و تأسف خورد چرا پس از آشکار شدن حق، بر باطل خود استوارند؟ ابراهیم از غفلت و مجادله قوم عصبانی شد، زیرا می دید که صبح حقیقت دمیده است ولی ایشان هنوز در خواب غفلتند. ابراهیم آنان را به تفکر در گفتار خویش و دقت در دعوت خود تشویق نمود و گفت «آیا به جای خدای یکتا موجوداتی را پرستش می کنید که ذره ای نفع و ضرر به حال شما ندارند؟» «اف بر شما و آنچه به جای خدا می پرستید، چرا تعقل نمی کنید؟»
چشمان این قوم از دیدن حقایق کور و گوشهایشان برای شنیدن سخن حق سنگین است و قلبهایشان در پس حجاب جهالت قرار گرفته و حقایق را درک نمی کنند. آنگاه که مغلوب برهان ابراهیم شدند و ترسیدند وضع آنان مفتضح گردد و دیگر سخنی بر ایشان باقی نماند، از بحث و مناظره دست کشیدند و به زور متوسل شدند تا شکست منطق خود را بپوشانند و باطل خویش را حفظ نمایند، لذا گفتند: «ابراهیم را بسوزانید و اگر اهل عمل هستید، خدایان خود را یاری نمائید!».
#اعتراف_و_لجاجت_مخالفین
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#احادیث
#تفسیر_قرآن
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
⚪️ آداب بعد از سفر
▫️در حدیثی معتبر میخوانیم که
بر مسافر مستحبّ است پس از بازگشت از سفر، برادران مؤمن خود را به میهمانی بخواند.
📚 کتاب #حلیه_المتقین
باب دوازدهم فصل یازدهم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🚨 زن، زندگی، آزادی
⭕️ اینجا بنگال غربی ۱۲۰ سال پیش است، زن بنگالی در حال حمل ارباب انگلیسی خویش است.
⭕️ تصویر ناراحت کنندهای است اما حقیقت این است که ماجرا هنوز ادامه دارد.
⭕️ همین حالا هم افراد فریب خوردهای در کشور ما هستند که برای انگلیسیها بردگی میکنند.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺هیچ وقت نگو
🌼«شانـس نـدارم»
🌺چون به محبوبیتت
🌼در کــائــنــات،
🌺بی حرمتی میکنی،
🌼بگو حق من محفوظه،
🌺پـس تـلاش میکنـم،
🌼خـــدا دوستـم داره
🌺و روزی به هدفم میرسم
💛♥️روزتون پر از انرژی مثبت♥️💛
🌹29 آذرماهتون بـخیـر عــزیــزان🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هندوانه رویاهاتون🍉 شیرین
انار موفقیت هاتون پر دانه🍎
پسته ی خاطراتون خندان😊
قصه ی زندگیتون خوش و❤
عمرتون چون یلدابلند باد🍉
عصر تون زیبا 🍃🍉
پیشاپیش یلدا مبارک🍃🍉
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز #مهربان_باشیم
🌹مولاامیر المومنین علی (علیه السلام) می فرمایند:
از لغزش دیگران خوشحال مباش زیرا نمی دانی روزگار با تو چه خواهد کرد....
یعنی بدان که دنیا دار مکافات است....
پس همیشه برای همه از خدا خوبی سلامتی و موفقیت بخواهیم و از نابودی و لغزش دیگران هرگز خرسند نشویم به امید خدا
〰➿〰➿〰➿
🌹حضرت فاطمه عليها السلام :
بِشرٌ في وَجهِ المُؤمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ؛
خوش رويى هنگام روبه رو شدن با مؤمن، بهشت را بر فرد خوش رو واجب مى كند.
📖بحار الأنوار، ج 75، ص 40
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احسن_القصص
✅گریختن حضرت عیسی علیه السلام از احمق
🔸روزی مردی،حضرت عیسی علیه السلام را دید که باعجله و شتابان به جانب کوهی می گریزد.
با تعجب به دنبال او دوید و گفت:برای چه فرار میکنی؟ از بهر رضای خدا لحظه ای به ایست و بگو!
🌹حضرت عیسی فرمود: از احمق می گریزم، برو و مانع من نشو.
⁉️مرد پرسید: مگر تو نیستی که کر و کور را شفا دادی و نفس مسیحایی ات مرده را زنده کرد؟
و در مشتی گِل دمیدی و آن گِل ها را تبدیل به پرنده کردی؟
🌱پس تو هرچه خواهی می کنی که ای روح پاک!
🌹حضرت مسیح گفت: به ذات پاک خداوند و به صفات پاکش سوگند می خورم:
💚که اسم اعظم خداوند را که اگر بر کوه بخوانم بی تاب می گردد...
▪️ اما نه یک بار که هزار بار از روی مهر و محبت بر دل احمق خواندم،ولی سودی نداشت!
🔸مرد پرسید: حکمت چیست؟ چرا دعایت آن جا اثر کرد ولی این جا درمانی نکرد؟
🔸گفت: رنج احمقی، قهر خداست ولی رنج کوری، ابتلاست...
✳️ ابتلا و بیماری رنجی است که باعث رحم دیگران می شود
◾️ اما احمقی رنجی است که باعث زخم و قهر دیگران می گردد و مانند داغِ خداوند است که بر جان هرکس بخورد، همچون قفلی که مهر و موم شده باشد هیچ دستی نمی تواند برای آن چاره ای بیابد!
✨🌙✨🌙✨🌙✨
🌹امام علی علیه السلام:
از احمق بر حذر باش ؛ زيرا آدم احمق، خودش را اگر چه بدكار باشد نيكوكار مى داند
و ناتوانيش را زيركى و شرّ و بديش را خير و خوبى مى شمارد.
🌹همچنین فرمود:
آدم احمق،با تحقير و خوارى هم درست نشود.
📚حکایت ها و پندها📚نهج السعادة ،۳/۲۲۵
#پیشاپیشمیلادحضرتمسیح_عمبارک🎊🎉
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
💥بـدون دارو بیماریتون رو درمان کنید.
🔹اگر عصبی هستید موز بخورید
🔹اگر سنگ کلیه دارید زردآلو بخورید
🔹اگر فشارخونتان بالاست کشمش بخورید
🔹اگر مشکل معده دارید ماست بخورید.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
مسیح گفت: داوری نکنید تا بر شما داوری نشود
و حکم نکنید تا بر شما حکم نشود.
چه بسیار انسان هایی که با سرزنش دیگران
بیماری را به سوی خود کشانیده اند.
آن چه را که انسان در دیگران سرزنش می کند،
در واقع به سوی خودش جذب میکند ...
📖چهار اثر از فلورانس اسکاولشین💫
#پیشاپیشمیلادحضرتمسیح_عمبارک🎉🎊
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔻سفرنامه ناصرخسرو"سفر به بصره"
🐪اکنون با سرحکایت رویم. از یمامه چون به جانب بصره روانه شدیم به هر منزل که رسیدیم جای آب بودی جای نبودی تا بیستم شعبان سنه ثلث و اربعین واربعمایه به شهر بصره رسیدیم دیوار عظیم داشت الا آن جانب که با آب بود دیوار نبود و آن شط است و دجله و فرات که به سرحد اعمال بصره هم میرسند و چون آب حویزه نیز به ایشان میرسد آن را شط العرب میگویند و از این شط العرب دو جوی عظیم برگرفتهاند که میان فم هر دو جوی یک فرسنگ باشد و هر دو را بر صوب قبله برانده مقدار چهار فرسنگ و بعد از آن سرهر دو جوی با هم رسانیده و مقدار یک فرسنگ دیگر یک جوی را هم به جانب جنوب برانده و از این نهرها جوی های بی حد برگرفتهاند و به اطراف به در برده و بر آن نخلستان و باغات ساخته، و این دو جوی یکی بالاتر است و آن مشرقی شمال باشد نهر معقل گویند و آن که مغربی و جنوبی است نهر ابله، و از این دو جوی جزیره ای بزرگ حاصل شده است که مربع طولانی است و بصره بر کناره ضلع اقصر از این مربع نهاده است و برجانب جنوبی مغربی بصره بریه است چنان که هیچ آبادانی و آب و اشجار نیست.
🐎 و در آن وقت که آن جا رسیدیم شهر اغلب خراب بود و آبادانیها عظیم پراکنده که از محله ای تا محله ای مقدار نیم فرسنگ خرابی بود اما در و دیوار محکم و معمور بود و خلق انبوه و سلطان را دخل بسیار حاصل شدی.
🐎🐪🐎🐪
#سفرنامه
#ناصر_خسرو
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻پارساى خداشناس و باعزت
👑پادشاهى يكى از پارسايان را ديد و پرسيد: ((آيا هيچ از ما ياد مى كنى ؟ ))
📿پارسا پاسخ داد: ((آرى آن هنگام كه خدا را فراموش مى كنم .))
#پند
#پارسا
#پادشاه
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻داستان سیاوش در شاهنامه
روزی سپیده دم و هنگام بانگ خروس،گیو و گودرز و طوس و چند تن از سواران با باز و یوز شادان رو سوی نخجیر آوردند. شكار فراوان گرفتند و پیش رفتند تا بیشه ای در مرز توران از دور پدیدار شد.
طوس و گیو تاختند و در آن بیشه بسیار گشتند. ناگهان چشمشان بر دخترماهرویی افتاد كه از زیبایی و دیدارش در شگفت ماندند.
از حالش جویا شدند دختر گفت:
«دوش پدرم سرمت به خانه در آمد. و بر من خشم گرفت و تیغ زهرآگینی بركشید تا سرم را ازتن جدا سازد. چاره جز آن ندیدم كه به این بیشه بگریزم . در راه اسبم بازماند و مرا بر زمین نشاند.
زر و گوهر بی اندازه با خود داشتم كه راهزنان ازمن بزور گرفتند و از بیم تیغشان به اینجاپناه آوردم.»
چون از نژادش پرسیدند خود را از خانوادﮤ گرسیوز برادر افراسیاب معرفی كرد.
طوس و گیو بر سر دختر به ستیزه برخاستند و هر یك به بهانـﮥ آنكه او را زودتر یافته اند از آن خود پنداشتند.
سخن شان به تندی به جایی رسید
كه این ماه را سر بباید برید
یكی از دلاوران میانجی شد و گفت: «او را نزد شاه ایران ببرید و هرچه او بگوید بپذیرید.» همچنان كردند و دختر را پیش كاوس بردند.
چو كاوس روی كنیزك بدید
دلش مهر و پیوند او برگزید
همین كه دانست وی از نژاد مهان است او را درخور خویشتن دانست. با فرستادن ده اسب گرانمایه و تاج و گاه, سپهبدان را خشنود ساخت و دختر را به شبستان خویش فرستاد.
چو نه ماه بگذشت بر خوبچهر
یكی كودك آمد چو تابنده مهر
🎍🎍
🎍🎍🎍🎍
#شاهنامه
#سیاوش
#شعر
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻اكنون اميرى
چوپانى به وزارت رسيد .
هر روز بامداد بر مىخاست و كليد بر مىداشت و در خانه پيشين خود باز مىكرد و ساعتى را در در خانه چوپانى خود مىگذراند . سپس بيرون مىآمد و به نزد امير مىرفت.
شاه را خبر دادند كه وزير هر روز صبح به خلوتى مىرود و هيچ كس را از كار او آگاهى نيست . امير را ميل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چيست .
روزى ناگاه از پس وزير (چوپان) بدان خانه در آمد . وزير را ديد كه پوستين چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مىخواند .
امير گفت:اى وزير!اين چيست كه مىبينم؟
وزير گفت: هر روز بدين جا مىآيم تا ابتداى خويش را فراموش نكنم و به غلط نيفتم، كه هر كه روزگار ضعف، به ياد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.
امير، انگشترى خود از انگشت بيرون كرد و گفت: ((بگير و در انگشت كن؛ تاكنون وزير بودى، اكنون اميرى .))
📚 حکایت پارسایان ،رضا بابایی
#حکایت
#امیر
#چوپان
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻عیادت بیمار و دعای نادرست او
پیامبر اکرم (ص) که همواره جویای احوال مسلمین می شدند، شنیدند یکی از یاران بیمار شده است.
به عیادت او رفتند و کنار بستر او نشستند و احوال پرسی کردند.
بیمار گفت در نماز مغرب که با شما به جماعت نماز می خواندم، شما سوره القارعة را خواندید.
تحت تأثیر قرار گرفتم و عرض کردم خدایا، اگر من در پیشگاه تو گناهکار هستم و می خواهی مرا عذاب کنی، در همین دنیا مرا عذاب کن.
اینک می بینید که گرفتار بیماری هستم.
پیامبر فرمودند درست نگفتی، می بایست بگویی پروردگارا، هم در دنیا و هم در آخرت به ما پاداش بده و ما را از عذاب دوزخ حفظ کن.
آنگاه پیامبر برای او دعا کرد و او خوب شد.
📚داستان ها و پندها، جلد ۴، صفحه ۱۶۳
#پند
#پیامبر
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
🔻عیب جوان
🌴🌴🌴
در زمان های قدیم مرد جوانی در قبیله ای مرتکب اشتباهی شد .به همین دلیل بزرگان قبیله گرد هم آمدند تا در مورد اشتباه جوان تصمیم بگیرند در نهایت تصمیم گرفتند که در این مورد با پیر قبیله که تجربه بسیاری داشت مشورت کنند و هر چه که او بگوید عملی کنند.
پیر قبیله از انجام این کار امتناع کرد .بزرگان قبیله دوباره فردی را به دنبال او فرستادند و پیام دادند که شما باید تصمیم نهایی را در مورد اشتباه این جوان بگیرید .
پیر قبیله کوزه ای سوراخ را پر از آب کرد سپس آن را از پشت خود آویخت و به سمت بزرگان قبیله حرکت کرد .
بزرگان قبیله بادیدن او پرسیدند : قصه این کوزه چیست؟
پیر قبیله پاسخ داد : گناهانم از پشت سرم به بیرون رخنه می کنند بی آنکه به چشم آیند و امروز آمده ام که درباره گناه دیگری قضاوت کنم. بزرگان قبیله با شنیدن این سخن چیزی بر زبان نیاوردند و گناه مرد جوان را بخشیدند.
عیب مردم فاش کردن بدترین عیب هاست
عیب گو اول کند بی پرده عیب خویش را
#داستان
#عیب
#شعر
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حاج آقای قرائتی از رهبری اجازه میگیره دقایقی کنارش نکاتی رو به طلاب سر درس بگه 😁
واقعا چقد قرآن بینمون کمه!
این کلیپ رو من قبلا دیده بودم ولی بازم دیدم لذت بردم و البته بازم خندیدم😍
ببینید👆
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱🎙📽 #منبر -کوتاه-
📜موضوع: صله رحم به معنای بخور بخور نیست!
✅حکایت جالب امام صادق (ع) و میسر در مورد صله ارحام!
🍉#یلدا
🎚📻 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
عجب حرفی زده افلاطون !!
در آیینه نگاه کن و اگر صورتی زیبا داری کاری
انجام بده که مناسب جمالت باشد، و اگر
صورتت زیبا نیست، زشتی کردار را بر آن
میفزا…
#اندکی_تفکر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔻#حکایتیازقابوسنامه
و بنگر میان نیکان و بدان و با هر دو گروه دوستی کن.
با نیکان به دل دوست باش و با بدان به زبان دوستی نمای تا دوستی هر دو
گروه تو را حاصل گردد.
و نه همه حاجتی به نیکان افتد. وقتی باشد که به دوستی بدان حاجت آید به
ضرورت، که از دوست نیک مقصود برنیاید. اگرچه راه بردن تو نزدیک بدان، به نزدیک نیکان تو را کاستی درآید. چنان که راه بردن تو به نیکان، نزدیک بدان آبروی فزاید.
و تو طریق نیکان نگه دار که دوستی هر دو قوم تو را حاصل آید.
اما با بیخردان هرگز دوستی مکن که دوست بیخرد از دشمن بتر بود. که
دوست بیخرد با دوست از بدی آن کند، که صد دشمن باخرد با دشمن نکند.
و دوستی با مردم هنرمند و نیک عهد و نیک محضر دار، تا تو نیز به آن هنرها معروف و ستوده شوی که آن دوستان تو بدان معروف و ستوده باشند.
و تنهایی دوستتر دار از همنشین بد.
#قابوس_نامه
#نیکان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
سه چیز است که اجازه ترک آن به احدی داده نشده:
🌺 «یکی وفای به عهده»
که اجازه نداری خلاف عهد کنی،
چه طرفت خوب باشد چه بد باید به عهدت وفا کنی !
🌺 «دوم ادای امانت»
اگر کسی چیزی پیش تو به امانت گذاشته،
چه طرف خوب باشد و چه بد، باید امانت را بدهی !
🌺 «سوم خوبی کردن به پدر و مادر»
چه پدر و مادر خوب و چه پدر و مادر بد. باید به پدر و مادرت احسان کنی !
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#داستانکشب
📌داستان امشب 🍃🌺
📚 #حکایتی_از_کشکول_شیخ_بهایی
👈 حلوا فروش و مشتری
🌴مردی، حلوافروش را گفت که کمی حلوایم به نسیه ده.
🌴حلوافروش گفت: بچش، حلوای نیکی است. گفت: من به قضای رمضان سال پیش روزه دارم.
🌴حلوافروش گفت: پناه به خدا! اگر با چون تو معامله کنم.
🌴تو که قرض خدا را سالی به دیگر سال عقب اندازی با من چه خواهی کرد؟
#شبتونامامزمانی💫✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️↙️↙️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫الهى...🤲
🍁در واپسین شبهای پاییز
💫سلامتی را
🍁نصیب خانواده هایمان
💫دلخوشی را
🍁نصیب خانه هایمان
💫وآرامش را
🍁نصیب دلهایمان گردان
💫آمیـــنَّ 🙏
شبتون گرم محبت 💫🍁
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh