وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا «125»
و دين و آيين چه كسى بهتر از آن كس است كه خود را تسليم خدا كرده، در حالى كه نيكوكار است و از آيين ابراهيمِ حقگرا پيروى كرده است؟ و خداوند، ابراهيم را به دوستى خود برگزيد.
نکته ها
در دو آيهى قبل، اصل را بر «عمل» دانست، نه انتساب به اسلام يا مسيحيّت. اين آيه براى جلوگيرى از آن است كه تصور نشود همه اديان وعقايد يكسانند.
مخفى نماند كه تسليم خدا بودن، از رضا به قضاى او بالاتر است. چون در مقام رضا، انسانِ راضى خود را كسى مىداند ولى در تسليم، انسان براى خود ارزشى در برابر خدا قائل نيست. «1»
«حَنيف» يعنى كسى كه از راه انحرافى به حقّ گرويده است، بر عكس «جنيف» كه كسى را گويند كه از حقّ به باطل گرويده است.
«خَليل» يا از ريشهى «خُلَّت» به معناى دوستى است، يا از «خَلَّت» به معناى نياز است، ولى معناى اوّل مناسبتر است.
طبق روايات، مقام خليل اللّهى ابراهيم، به خاطر سجدههاى بسيار، اطعام مساكين، نماز شب، رد نكردن سائل و مهمان نوازى او بوده است. «2»
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تابع آيين حضرت ابراهيم عليه السلام است. «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً» «3»
ابراهيم، «خليل اللّه» است و محمّد، «حبيب اللّه». «4»
كسانى كه وجههى خود را الهى كنند، برندهاند. چون «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» «5» جز وجه الهى، همه چيز فانى است.
«1». تفسير اطيبالبيان.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». نحل، 123.
«4». درّالمنثور، ج 2 ص 230.
«5». قصص، 88.
جلد 2 - صفحه 173
پیام ها
1- برترين آيين، پيروى از دين ابراهيم است. «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً»
2- تسليم در برابر خداوند واحسان به مردم از اصول اديان الهى است. أَسْلَمَ ... وَ هُوَ مُحْسِنٌ
3- مكتب، بر پايهى ايمان و عمل، هر دو استوار است و هر كدام بدون ديگرى ناقص است. أَسْلَمَ ... وَ هُوَ مُحْسِنٌ
4- بهترين الگوهاى مردم كسانى هستند كه خداوند آنان را براى خود برگزيده است. «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا»
5- هر كس از باطل روى گرداند خود را آماده مقام خليل اللّهى مىكند. «حَنِيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا»
@tafsir_qheraati
AUD-20220502-WA0038.
1.54M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۲۶
@tafsir_qheraati
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطاً «126»
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تنها از آن خداوند است. و خداوند همواره بر هر چيز احاطه دارد.
نکته ها
خداوند بر همهى مخلوقاتش احاطهى كامل دارد. احاطهى قهر و تسخير، احاطهى علم و تدبير و احاطهى خلق و تغيير.
پیام ها
1- چون همه چيز از آنِ خداوند است، پس بايد تنها در مقابل ارادهى حكيمانهى او تسليم بود. (با توجه به آيهى قبل) مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ ... لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ
2- انتخاب ابراهيم به عنوان دوست (آيه قبل)، به خاطر نياز خداوند نيست.
جلد 2 - صفحه 174
انسانهاى برگزيده نيز مملوك او هستند. إِبْراهِيمَ خَلِيلًا وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ ...
3- مالكيّت مطلقه، همراه با علم و احاطهى كامل بر مملوك، مخصوص خداست.
«بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ»
@tafsir_qheraati
AUD-20220503-WA0012.
3.95M
تفسیرسوره نساء آیه ۱۲۷
@tafsir_qheraati
وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ فِي يَتامَى النِّساءِ اللَّاتِي لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً «127»
ودربارهى (ارث) زنان از تو فتوى مىخواهند، بگو: خدا درباره آنها به شما فتوى مىدهد، وآيههاى قرآن كه بر شما تلاوت مىشود، درباره زنان يتيم كه حقّشان را نمىدهيد و مىخواهيد به ازدواجشان درآوريد و كودكانى كه مستضعفند (به شما فتوى مىدهد) كه با يتيمان به انصاف رفتار كنيد و هر كار نيكى انجام دهيد، خدا از آن آگاه است.
پیام ها
1- حقوق زن، مورد بحث و گفتگوى مسلمانان صدر اسلام بوده است. «يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ»
2- دفاع از حقوق زنان، كودكان و يتيمان در كنار هم، نشانهى ظلم به آنان در طول تاريخ است. «النِّساءِ، يَتامَى، الْوِلْدانِ»
3- حمايت از حقوق زنان، حكم خدشهناپذير خداوند است. «قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ»
4- تشريع حكم از جانب خداوند است و بيان بر عهدهى پيامبر. «قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ»
5- سنّتهاى جاهلى را بايد با فتواهاى صريح شكست. «قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ»
6- به خاطر تفكّرات جاهلى، زنان را از ارث محروم نكنيد. «لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ»
جلد 2 - صفحه 175
7- خدا زنان را مالك دانسته وبرايشان بهرهاى از ارث قرار داده است. «كُتِبَ لَهُنَّ»
8- حفظ حقوق يتيمان وظيفه همگان است. «وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى»
9- بايد جامعه اسلامى براى اجراى عدالت در ميان يتيمان قيام كند. «تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ»
10- برخورد عادلانه با يتيم، نمونه كار خير است. «وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ»
11- خدمت و حمايت از محرومان، فراموش نمىشود. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً»
12- ايمان به علم الهى، بهترين تشويق براى انجام كار خير است. «كانَ بِهِ عَلِيماً»
13- علم خداوند به رخدادها، قبل از تحقّق آن است. تَفْعَلُوا ... كانَ بِهِ عَلِيماً
@tafsir_qheraati
AUD-20220504-WA0012.
3.71M
تفسیرسوره نساء آیه ۱۲۸
@tafsir_qheraati
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «128»
و اگر زنى از شوهرش بيم ناسازگارى يا اعراض داشته باشد بر آن دو باكى نيست كه به گونهاى با يكديگر صلح كنند (گرچه با چشمپوشى بعضى از حقوقش باشد) و صلح بهتر است، ولى بخل وتنگنظرى، در نفْسها حاضر شده (ومانع صلح) است، واگر نيكى كنيد و تقوا ورزيد، پس بدانيد كه همانا خداوند به آنچه مىكنيد آگاه است.
نکته ها
«نُشوز»، از ريشهى «نشز»- زمين بلند- و معناى آن طغيان است. در آيهى 34 سخن از نشوز زن بود «تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ» و اينجا كلام از نشوز وسركشى مرد است.
«شح» در زن، نپوشيدن لباس خوب و ترك آرايش است. و در مرد، نپرداختن مهريّه و نفقه و نشان ندادن علاقه.
رافعبن خديج دو همسر داشت، يكى پير و ديگرى جوان. همسر مسنّ را به خاطر اختلافهايى طلاق داد و پيش از تمام شدن عدّه، به او گفت: اگر حاضر باشى به اين شرط
جلد 2 - صفحه 176
با تو آشتى مىكنم كه اگر همسر جوانم را مقدّم داشتم صبر كنى، وگرنه پس از تمام شدن مدّت عدّه، از هم جدا مىشويم. زن، آشتى را پذيرفت. سپس اين آيه نازل شد.
امام صادق عليه السلام در ذيل آيه فرمود: اين آيه مربوط به كسى است كه از همسرش لذّتى نمىبرد و بناى طلاقش را دارد، زن مىگويد: مرا طلاق نده، اگر خواستى همسر ديگرى بگير و مرا هم داشته باش. «1
پیام ها
1- علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد. در مسائل خانوادگى قبل از آنكه كار به طلاق بكشد بايد چاره اى انديشيد. «خافَتْ»
2- گذشت از حقّى براى رسيدن به مصلحت بالاتر وحفظ خانواده، مانعى ندارد و بهتر از پافشارى براى گرفتن حقّ است. «فَلا جُناحَ»
3- در مسائل خانواده، مرحلهى اوّل اصلاح خود زوجين، بدون دخالت ديگران است. اگر نشد، ديگران دخالت كنند. «أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما»
4- بهرهى همسر از همسر، حقّى قابل گذشت است. حكمى نيست كه قابل تغيير نباشد. «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا»
5- حقّ خانواده بيش از حقّ شخصى زن يا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، بايد از حقّ شخصى گذشت. «وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ»
6- صلح، هميشه با پرداخت مال نيست. گاهى گذشت از حقّ، زمينهساز مصالحه و آشتى است. و بخل مانع آن است. «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ»
7- رمز تزلزل بسيارى از خانوادهها، تنگ نظرى و بخل و حرصى است كه انسان را احاطه كرده است. «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ»
8- گذشت مرد از تمايلات جنسى و رعايت عدالت ميان دو همسر، از نمونههاى تقوا و احسان است. «إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا»
«1». كافى، ج 6، ص 145؛ وسائل، ج 21، ص 351.
جلد 2 - صفحه 177
9- نظام حقوقى اسلام با نظام اخلاقى آن آميخته است. يُصْلِحا .... تُحْسِنُوا
10- چه گذشتن از حقّ خود و چه نيكى به همسر، همه در محضر خداوند است. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
11- مرد هوسباز بداند كه اگر به خاطر كاميابى خود، همسر قبل را در فشار قرار دهد و او به ناچار مسئلهاى را بپذيرد، خدا به عملكردش آگاه است. «كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220505-WA0018.
2.4M
تفسیرسوره نساء آیه ۱۲۹و۱۳۰
@tafsir_qheraati
وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «129»
و هرگز نمىتوانيد (از نظر علاقهى قلبى) ميان همسران به عدالت رفتار كنيد، هرچند كوشش فراوان كنيد. پس تمايل خود را يكسره متوجّه يك طرف نسازيد تا ديگرى را بلاتكليف رها كنيد. و اگر راه صلح و آشتى و تقوا پيشگيريد، به يقين خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.
نکته ها
قانون آسمانى با فطرت تضاد ندارد. انسان به همسر جوان بيشتر از همسر سالخورده علاقه دارد. و لذا فرمان عدالت تنها نسبت به رفتار با آن دو است نه علاقهى قلبى. حالا كه عدالت قلبى نمىشود عدالت در عمل بايستى باشد. «1» در اسلام، تكليف فوق توان نيست.
انسان قدرت بر تعديل محبّت را ندارد ولى حداقل عدالت در برخورد، را بايد داشته باشد.
در روايات آمده است: پيامبر صلى الله عليه و آله حتّى در ايام بيمارى در آستانهى رحلت، بستر خود را به عدالت به اتاقهاى همسران خود منتقل مىكرد، و حضرت على عليه السلام در روزى كه متعلّق به همسرى بود، حتّى در خانهى همسر ديگر وضو نمىگرفت. «2»
«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 558؛ كافى، ج 5، ص 362.
«2». تفسير نمونه و تبيان.
جلد 2 - صفحه 178
پیام ها
1- بلاتكليف گذاشتن زن، حرام است. «فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ»
2- با صلح و تقوا، هم ضعفهاى گذشته بخشوده مىشود، هم غفلتهاى ناآگاهانهى امروز. «وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً»
@tafsir_qheraati
وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَ كانَ اللَّهُ واسِعاً حَكِيماً «130»
و اگر آن دو از يكديگر جدا شدند، خداوند هر يك را از كرم و وسعت خويش بىنياز مىكند. و خداوند همواره گشايش دهندهى حكيم است.
پیام ها
1- در اسلام، براى خانواده بنبست نيست، اگر عفو، صلح و اجراى حدود و هشدارها كارساز نبود، طلاق وجود دارد. وَ إِنْ يَتَفَرَّقا ...
2- با پيدايش گره در زندگى، نبايد مأيوس شد. بلكه مسير را بايد عوض كرد. وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ ...
3- گام اوّل، اصلاح و تقوا است. (آيهى قبل)، گام آخر، جدايى و طلاق است. «وَ إِنْ يَتَفَرَّقا»
4- طلاق و جدايى همه جا بد نيست، گاهى راهگشاست. زيرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودكشى وروابط نامشروع بيانجامد. طلاق اميدِ تشكيل زندگى مجدّد را نويد مىدهد. «يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ»
5- خداوند، ضامن گره گشايى است. «يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ»
6- راه توسعهى زندگى براى هركس به گونهاى است. گاهى با ازدواج «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ» «1» گاهى با طلاق «وَ إِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللَّهُ» تا وظيفه چه باشد. نه از
«1» نور 32
جلد 2 - صفحه 179
ازدواج بايد ترسيد، چون خدا وعدهى بىنيازى داده است؛ و نه از طلاق، چون خداوند آن جا هم وعدهى وسعت رزق داده است. «يُغْنِ اللَّهُ»
7- رزق و روزى دست خداست. «واسِعاً حَكِيماً»
8- تشريعِ طلاق، تفضّلى الهى و حكيمانه است. «واسِعاً حَكِيماً»
9- بهرهگيرى از وسعت و قدرت، اگر همراه با حكمت باشد ارزش است وگرنه خطر است. «واسِعاً حَكِيماً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220506-WA0024.
2.36M
تفسیرسوره نساء آی۱۳۲و۱۳۱
@tafsir_qheraat۱؟i
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيداً «131»
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست و همانا كسانى را كه پيش از شما كتاب آسمانى داده شدند و نيز شما را به تقواى الهى سفارش كرديم و اگر كافر شويد، (چه باك كه) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خداست و خداوند همواره بىنياز و ستوده (شايسته ستايش) است.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا «132»
و براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و خداوند بس كارساز است.
نکته ها
در آيه قبل خداوند وعده داد كه در صورت جدائى زن و شوهر هر دو را از رحمت گسترده خود بىنياز مىكند.
تكرار جملهى «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ» در اين آيات، براى دفع اين توهم است كه كسى نپندارد خداوند نمىتواند همسران طلاق داده شده را كفايت كند، يا اينكه سفارش به تقوا به سود خداست، يا اينكه خدا مجبور است شما را نگهدارد. چون آنچه در آسمانها و زمين
جلد 2 - صفحه 180
است از آن اوست و اگر بخواهد شما را مىبرد و ديگران را جايگزين شما مىسازد.
على عليه السلام دربارهى رابطه انسان با خدا مىفرمايد: «غنياً عن طاعتهم لانّه لا تضرّه معصية مَن عصاء و لاتنفعه طاعة من اطاعه» «1» نه گناه كسانى كه گناه مىكنند به او ضرر مىرساند نه عبادت عبادت كنندگان براى او سودى دارد.
پیام ها
1- قدرت و مالكيّت الهى، ضامن اجراى وعدههاى اوست. «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»
2- سفارش به پرهيزگارى سفارش همه انبياست و تكرار اين توصيه در همه اديان، از اصول مهم تربيتى است. «وَصَّيْنَا ... مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ»
3- مشترك بودن دستورات الهى در همه اديان، عمل به آنها را آسان مىنمايد. «وَصَّيْنَا ... مِنْ قَبْلِكُمْ وَ إِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ»
4- از او كه مالك آسمانها و زمين است بايد پروا داشت، نه ديگرى. «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ ... اتَّقُوا اللَّهَ»
5- بىتقوايى زمينه ساز كفر است. «أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا»
6- خداوند غنى است و با داشتن مالكيّت آسمانها و زمين، نيازى به عبادت و ايمان ما ندارد. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»
7- كفر، مردم را از تحت قدرت خدا خارج نمىكند. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ»
8- چون خدا بى نياز مطلق است پس بايد ستايش شود. «غَنِيًّا حَمِيداً»
9- غناى او دائمى است. «كانَ اللَّهُ غَنِيًّا»
10- خداوند به ايمان وتقواى مردم نيازى ندارد. «أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِنْ تَكْفُرُوا ... كانَ اللَّهُ غَنِيًّا»
11- به كسى توكّل كنيد كه مالك آسمان وزمين است. «كَفى بِاللَّهِ وَكِيلًا»
@tafsir_qheraati
AUD-20220507-WA0007.
1.77M
تفسیرسوره نساء آی۱۳۳ و ۱۳۴
@tafsir_qheraat۱؟i
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ وَ كانَ اللَّهُ عَلى ذلِكَ قَدِيراً «133»
(اى مردم!) اگر خدا بخواهد شما را از ميان مىبرد و ديگران را مىآورد و خداوند بر اين كار تواناست.
نکته ها
چون اين آيه نازل شد، رسول خدا صلى الله عليه و آله دست مبارك خود را بر پشت سلمانِ فارسى زد و فرمود: آن جمعيّت كه خدا مىآورد، از قوم فارس هستند. «1» پيامبر صلى الله عليه و آله با اين سخن خود، هم اسلام ايرانيان را پيشگويى كرد و هم خدمات آنان را به اسلام.
پیام ها
1- مهلت دادن خداوند به كافران از عجز او نيست بلكه از حكمت اوست. «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ»
2- امكانات و موقعيّتى كه داريد هميشگى نيست، بلكه مربوط به اراده خداست.
به خود مغرور نشويد. «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِآخَرِينَ»
مَنْ كانَ يُرِيدُ ثَوابَ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً بَصِيراً «134»
هر كس پاداش دنيا را بخواهد، پس (بداند كه) پاداش دنيا و آخرت نزد خداست و خداوند همواره شنواى بيناست.
نکته ها
انسان كه مىتواند از خداوند، دنيا و آخرت را بخواهد و از نعمتهاى هر دو سرا بهرهمند شود، اگر تنها به دنيا اكتفا كند و در كارهاى نيك، در پىاهداف مادّى باشد، به شدّت در
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 2 - صفحه 182
اشتباه است.
از علل گرايش به كفر و بىتقوايى، گمان رسيدن به دنياست كه اين آيه آن را ردّ مىكند.
پیام ها
1- در انسان غريزه سودجويى است. قرآن از اين غريزه در تربيت انسانها استفاده مىكند. «مَنْ كانَ يُرِيدُ ثَوابَ الدُّنْيا»
2- اسلام دين جامع و خواهان سعادت مردم در دنيا و آخرت و دستيابى به هر دو است. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
3- دنيا و آخرت، همه به دست اوست، پس ديد خود را گسترش دهيم و از مادّيات وتنگ نظرى برهيم. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
4- اگر دنيا هم مىخواهيم، از خدا بخواهيم، كه همه چيز به دست اوست. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
5- مؤمنانى كه از خداوند، هم دنيا و هم آخرت را طلب كنند برندهاند. «1» «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»
6- پاداش الهى بر اساس علم و آگاهى او به اعمال ما است. «فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً بَصِيراً»
7- بايد به حقيقت، مؤمن و مخلص بود نه به ظاهر، چرا كه خداوند، شنوا و بيناست. «كانَ اللَّهُ سَمِيعاً بَصِيراً
@tafsir_qheraati
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
AUD-20220508-WA0011.
3.65M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۳۵
@tafsir_qheraati
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «135»
«1». با توجّه به آيه «ربّنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة» بقره، 205.
جلد 2 - صفحه 183
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره بر پا دارندهى عدالت باشيد و براى خدا گواهى دهيد، گرچه به ضرر خودتان يا والدين و بستگان باشد. اگر (يكى از طرفين دعوا) ثروتمند يا فقير باشد، پس خداوند به آنان سزاوارتر است. پس پيرو هواى نفس نباشيد تا بتوانيد به عدالت رفتار كنيد. و اگر زبان بپيچانيد (و به ناحق گواهى دهيد) يا (از گواهى دادن به حقّ) اعراض كنيد، پس (بدانيد كه) خداوند به آنچه مىكنيد آگاه است.
نکته ها
ممكن است معنى جمله «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» چنين باشد: از هوسها پيروى نكنيد كه در نتيجه از حقّ منحرف شويد و عدول كنيد.
كلمهى «تَلْوُوا» از ريشهى «لى» به معناى پيچاندن و تاب دادن است كه مراد از آن در اين آيه يا گرداندن زبان به ناحق و تحريف گواهى است و يا تاب دادن به اجراى عدالت و ايجاد تأخير در آن است.
تمام كلمات و جملات اين آيه در راستاى تشويق و تأكيد بر عدالت است. قيام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرايى، نژادگرايى و ياضعيفگرايى، معيار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، يا خويش و خويشاوند.
گواهى انسان چند حالت دارد:
گاهى عليه ثروتمندان به خاطر روحيّهى ضدّ استكبارى.
گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.
گاهى عليه فقير به خاطر بىاعتنايى به او.
گاهى به نفع فقير به خاطر دلسوزى براى او.
اين آيه همهى اين انگيزهها را باطل و تنها قيام به عدل را حقّ مىداند.
امام صادق عليه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد كه واجبترين آنها گفتن حقّ است،
جلد 2 - صفحه 184
گرچه به زيان خود و بستگانش تمام شود. «1»
پیام ها
1- به پاداشتن عدالت هم واجب است، هم لازمهى ايمان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ» 2- قيام به عدالت، بايد خوى و خصلت مؤمن گردد. كلمه «قوّام» يعنى بر پا كننده دائمى قسط و عدل.
3- عدالت، حتّى نسبت به غير مسلمان نيز بايد مراعات شود. به اقتضاى اطلاق «كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»
4- عدالت بايد در تمام ابعاد زندگى باشد. در اقامه عدل نام مورد خاصّى برده نشده است. «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»
5- گواه شدن و گواهى دادن به حقّ، واجب است. كُونُوا ... شُهَداءَ لِلَّهِ
6- نبايد هدف از گواهى دادن، دستيابى به اغراض دنيوى باشد. «شُهَداءَ لِلَّهِ»
7- اقرار انسان عليه خودش معتبر است. «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ»
8- ضوابط بر روابط مقدّم است. «وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ»
9- رعايت مصالح خود و بستگان و فقرا، بايد تحت الشعاع حقّ و رضاى خدا باشد. شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ ...
10- سود و مصلحت واقعى فقرا و اغنيا از طريق شهادت به ناحقّ تأمين نخواهد شد. «إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى بِهِما»
11- همه در برابر قانون مساويند. «غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً»
12- پيروى از هواى نفس مانع اجراى عدالت است و ملاحظه فاميل و فقر و غنا نشانهى هوى پرستى است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا»
13- اداى شهادت واجب است وكتمان وتحريف آن ممنوع. «إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا»
«1». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 185
14- هر نوع كارشكنى، تأخير وجلوگيرى از اجراى عدالت، حرام است. «إِنْ تَلْوُوا»
15- ضامن اجراى عدالت، ايمان به علم الهى است. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»
@tafsir_qheraati
AUD-20220509-WA0012.
1.67M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۳۶
@tafsir_qheraati
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً «136»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خداوند و پيامبرش و كتابى كه بر پيامبرش نازل كرده و كتابى كه پيشتر فرستاده است، (به همهى آنها) ايمان (واقعى) بياوريد. و هر كس به خدا و فرشتگان و كتب آسمانى و پيامبرانش و روز قيامت كفر ورزد پس همانا گمراه شده است، گمراهى دور و درازى.
نکته ها
مراد آيه يا آن است كه: اى مؤمنان! گامى فراتر نهيد وبه درجات بالاتر دست يابيد، يا آنكه بر ايمانتان براى هميشه استوار بمانيد و اندكى از آن عدول نكنيد.
ايمان داراى درجاتى است، چنانكه در آيات ديگر نيز مىفرمايد: «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1» كسانى كه هدايت شدند خداوند به هدايت آنان بيافزايد، «لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ» «2» تا ايمانى بر ايمان خويش بيافزايند.
پیام ها
1- مؤمن، بايد تلاش كند تا خود را به بالاترين مرتبهى از ايمان برساند. «3» «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا»
2- اديان آسمانى، هدف و حقيقت واحدى دارند، همچون كلاسهاى يك مدرسه كه تحت نظارت يك مدير است. «الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ
«1». محمّد، 17.
«2». فتح، 4.
«3». تفسير قمى، ج 1، ص 31.
جلد 2 - صفحه 186
الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ»
3- ايمان به همهى پيامبران و كتابهاى آسمانى، لازم است. آمَنُوا ... وَ مَنْ يَكْفُرْ ... فَقَدْ ضَلَ
@tafsir_qheraati
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
AUD-20220510-WA0011.
1.86M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۳۷
@tafsir_qheraati
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا «137»
آنان كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، بار ديگر ايمان آوردند و دوباره كفر ورزيدند، سپس بر كفر خود افزودند، قطعاً اميدى به آن نيست كه خداوند آنان را ببخشد و به راه حقّ هدايتشان كند.
نکته ها
در صدر اسلام گروهى از اهل كتاب در حضور مسلمانان اظهار ايمان مىكردند و براى القاى شبهه دوباره كافر مىشدند و دليل كفر خود را نادرستى اسلام قلمداد مىكردند چنانكه قوم يهود ابتدا به موسى ايمان آوردند، سپس گوسالهپرست شدند، سپس توبه كرده و خداپرست گشتند، باز بر عيسى عليه السلام كفر ورزيدند و سپس با كفر خود به پيامبر اسلام، بر كفر خود افزودند.
مشابه اين آيه قبلًا نيز گذشت، كه چنين كسانى توبهشان پذيرفته نيست و گمراهان واقعى مىباشند. «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ» «1»
هر روز به رنگى درآمدن، يا به خاطر عدم تحقيق در پذيرش دين است، يا از روى توطئه و نقشه براى متزلزل كردن عقيدهى مؤمنان. در آيهى 72 آلعمران نيز از اين نقشه پرده برداشته كه آنان، طرف صبح ايمان مىآورند و آخر روز كافر مىشوند تا مسلمانان را متزلزل كنند.
«1». آل عمران، 90.
جلد 2 - صفحه 187
از مصاديق بارز اين آيه، كسانى همچون «شَبَث بن ربعى» هستند كه در تاريخ آوردهاند: او در زمان پيامبر مسلمان شد، پس از پيامبر مرتد شد، سپس توبه كرد و يار حضرت على گشت. امّا بعد فرمانده خوارج شد وجنگ نهروان را به راه انداخت. باز توبه كرد ويار امامحسن و امامحسين عليهما السلام شد واز كسانى بود كه به امام دعوت نامه نوشت، امّا در كوفه با مسلم بىوفايى كرد. در كربلا جزء لشكر يزيد شد وبه شكرانه قتل امامحسين عليه السلام مسجدى در كوفه ساخت. «1»
پیام ها
1- خطر ارتداد وبازگشت از دين، هر مؤمنى را تهديد مىكند. «آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا»
2- بىثباتى در عقيده، به گمراهى نهايى و عدم آمرزش الهى مىانجامد. آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ... لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ
@tafsir_qheraati
AUD-20220511-WA0013.
3.02M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۳۸و ۱۳۹
@tafsir_qheraati
بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «138»
منافقان را بشارت ده كه برايشان عذابى دردناك است.
الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً «139»
آنان كه كافران را بجاى مؤمنان، سرپرست و دوست خود مىگيرند آيا عزّت را نزد آنان مىجويند؟ همانا عزتّ به تمامى از آن خداست.
نکته ها
مضمون اين آيه كه انتقاد شديد از ايجاد رابطه با كفّار است، در آيهى 28 آلعمران نيز بيان شده است.
در صدر اسلام، منافقان با يهود مدينه و مشركان مكّه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان شكست خوردند، آنها ضررى نبينند و جايگاه خود را از دست ندهند.
«1». كتاب مسلمبن عقيل آيةاللَّهكمرهاى ص 178، قاموسالرجال تسترى، معجمرجالالحديث آيةاللَّه خويى.
جلد 2 - صفحه 188
عزّت تنها به دست خداست. چون سرچشمهى عزّت يا علم است يا قدرت، و ديگران از علم و قدرت بىبهرهاند. در مناجات شعبانيّه مىخوانيم: «الهى بيدك لا بيد غيرك زيادتى و نقصى» خداوندا! زيادى و يا كاستى من تنها در دست توست، نه در دست ديگرى.
پیام ها
1- عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است. «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ...»
2- هرگونه ايجاد رابطه با كفار ممنوع است. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
3- در سياست خارجى، به جاى گسترش روابط با كشورهاى كفر، در فكر برقرارى روابط با كشورهاى اسلامى باشيم. «يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِ
@tafsir_qheraati
AUD-20220512-WA0024.
2.33M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۴۰
@tafsir_qheraati
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً «140»
همانا خداوند در قرآن (اين حكم را) بر شما نازل كرده است كه هرگاه شنيديد آيات خدا مورد كفر يا تمسخر قرار مىگيرد با آنان، همنشينى نكنيد تا به سخن ديگرى مشغول شوند، وگرنه شما هم مانند آنان خواهيد بود. همانا خداوند همهى منافقان و كافران را در دوزخ جمع مىكند.
نکته ها
مشابه اين آيه، آيه 68 سورهى انعام است كه خطاب به رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد: اگر ديدى كسانى در آيات ما ياوه سرايى مىكنند. از آنان اعراض كن تا موضوع بحث آنان عوض شود. «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»
جلد 2 - صفحه 189
پیام ها
1- انسان، در برابر گفتههاى ناحقّ ديگران نبايد بىتفاوت باشد. «إِذا سَمِعْتُمْ ... فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
2- مجامله و سكوت در جلسه گناه، گناه است. يُكْفَرُ بِها ... فَلا تَقْعُدُوا
3- يا محيط فاسد را عوض كنيد، يا از آن محيط خارج شويد. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
4- تنها گناه نكردن ومستقيم بودن كافى نيست، بايد بساط گناه را به هم زد و جلو انحراف ديگران را هم گرفت. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»
5- نبايد به بهانه و عنوان آزادى بيان، سعهى صدر، تسامح، خوش اخلاقى، مدارا، حيا، مردم دارى، و مانند اينها، در مقابل تمسخر دين سكوت كرد. سَمِعْتُمْ ... يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
6- تعصّب و غيرت دينى و موضعگيرى و برخورد شرط ايمان واقعى است. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
7- تشويق و تقويت كفر و استهزاى دين، به هر نحو كه باشد هرچند به صورت سياهى لشكر حرام است. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
8- شرط مصاحبت با ديگران، آن است كه ضرر فكرى و مكتبى نداشته باشد. سَمِعْتُمْ ... يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
9- هم رابطه و هم قطع رابطه، هركدام بجاى خود لازم است، هم جاذبه و هم دافعه. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
10- كسى كه راضى به گناه ديگران باشد، شريك گناه است. «إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ»
11- سكوت در برابر ياوهگويىهاى كفّار، نوعى نفاق است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ»
12- همنشينىهاى آخرت، جزاى همنشينىهاى دنيوى است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 190
@tafsir_qheraati
AUD-20220512-WA0090.
3.92M
تفسیرسوره نساء آیه ی ۱۴۱
@tafsir_qheraati
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا «141»
(منافقان) كسانىاند كه پيوسته (از سر بدخواهى) مراقب شما هستند تا اگر از سوى خدا براى شما پيروزى باشد، گويند: آيا ما با شما نبوديم؟
(پس بايد در افتخارات و غنائم شريك شويم) اگر براى كفّار بهرهاى (از پيروزى) بود، (به كفّار) گويند: آيا ما مشوّق شما (براى جنگ با مسلمانان) و بازدارنده شما از گزند آنان و عدم تسليم در برابر) مؤمنان نبوديم؟ پس خداوند روز قيامت، ميان شما داورى خواهد كرد. و خداوند هرگز راهى براى سلطهى كفّار بر مسلمانان قرار نداده است.
نکته ها
قرآن، از پيروزى مسلمانان با كلمهى «فَتْحٌ» و پيروزى كفّار با واژهى «نَصِيبٌ» شايد به اين جهت تعبير كرده است كه بفهماند رونق كفر، زودگذر است و فرجام نيك و پيروزى واقعى، با حقّ است.
«نَسْتَحْوِذْ» از ريشهى «حوذ» به معناى عقبِ ران آمده است. زيرا شتربان براى سوق و حركت دادن شتر، به آن قسمت ضربه مىزند و در اينجا مراد، تشويق كفّار به جنگ عليه مسلمانان است.
فقها در مسائل مختلف فقهى، براى اثبات عدم تسلّط كفّار بر مؤمنان، به جملهى «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ» استناد مىكنند. البتّه رفت و آمد و كسب اطلاع و آموزش ديدن و تبادل فرهنگى و اقتصادى، اگر سبب سلطه كفّار و ذلّت مؤمنان نباشد مانعى ندارد. چون در روايات مىخوانيم: آموزش ببينيد، گرچه به قيمت مسافرت به كشور چين باشد. و يا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كافر اسيرى، ده مسلمان را آموزش دهد او را آزاد مىكنم. و در زمان
جلد 2 - صفحه 191
معصومين عليهم السلام معاملات ميان مسلمانان و ديگران انجام مىشده است.
پیام ها
1- منافقان فرصتطلبند واز هر پيشامدى به سود خود بهره مىگيرند. يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ ...
2- منافقان، جاسوسان كفّار و مشوّق آنان براى جنگ با مسلمانانند. «نَسْتَحْوِذْ»
3- روز قيامت، با داورى به حقّ خدا، همهى نيرنگها و نفاقها آشكار مىشود. «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
4- مؤمنان، حقِ پذيرفتن سلطه كافران را ندارند، و سلطهپذيرى نشانه نداشتن ايمان واقعى است. «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»
5- بايد كارى كرد كه كفّار از سلطه بر مؤمنان براى هميشه مأيوس باشند. لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ ...
6- هر طرح، عهد نامه، رفت و آمد و قراردادى كه راه نفوذ كفّار بر مسلمانان را باز كند حرام است. پس مسلمانان بايد در تمام جهات سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى از استقلال كامل برخوردار باشند. لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ ...
@tafsir_qheraati