"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ «94»
به راستى همان گونه كه نخستين بار شما را آفريديم، اكنون نيز (به هنگام مرگ يا قيامت) تك و تنها نزد ما آمديد و همهى اموالى را كه به شما داديم پشت سر گذاشتيد و آن شفيعانى را كه در (تعيين سرنوشت) خودتان شريكان خدا مىپنداشتيد، همراه شما نمىبينيم. به راستى (پيوندهاى) ميان شما گسسته و آنچه (از شريكان و شفيعان كه به نفع خود) مىپنداشتيد از (دست) شما رفت.
نکته ها
اين خطاب، در لحظهى مرگ يا هنگام قيامت، با مشركان صورت مىگيرد.
«خَوَّلنا» از «خَوَل»، به معناى چيزى است كه نياز به سرپرست دارد و معمولًا به اموال گفته مىشود. «خَوَّلْناكُمْ» به معناى تمليك و اعطاست.
پیام ها
1- در قيامت، انسان، تنهاست. «جِئْتُمُونا فُرادى»
2- معاد، جسمانى است. «كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»
جلد 2 - صفحه 513
3- مشركان به چهار چيز تكيه داشتند: قوم و قبيله، مال و دارايى، بزرگان و اربابان و بتها و معبودان.
اين آيه، بىثمرى هر چهار تكيهگاه را در قيامت مطرح مىكند:
«فُرادى» بدون قوم و قبيله.
«تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ» بدون مال و ثروت و دارايى.
«ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ» بدون يار و ياور.
«ضَلَّ عَنْكُمْ» محو تمام قدرتهاى خيالى.
4- گمانهاى بىپايه، اساس بسيارى از گمراهىهاست. «شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ»
5- در قيامت، حقايق ظاهر و سرابها، محو مىشوند. «ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ»"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۹۴_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ «95»
همانا خداوند، شكافندهى دانه و هسته است، زنده را از مرده بيرون مىآورد و بيرون آورندهى مرده از زنده است. آن است خداوند شما، پس چگونه (از حقّ) منحرف مىشويد؟
نکته ها
«فالِقُ» از «فلق» به معناى شكافتن است. «حب» و «حبه»، به دانههاى خوراكى و غذايى مثل گندم و جو گفته مىشود. «نوى» به معناى هسته است.
از علف بىجان، حيوان جاندار و از حيوان جاندار، شير بىجان پديد مىآيد. از هسته بىجان، درخت زنده، و از درخت رشديافته، هستهى بىجان خارج مىشود.
يكى از مصاديق آيه به گفته روايات آن است كه گاهى از انسانهاى بىايمان، افراد مؤمن
جلد 2 - صفحه 514
پديد مىآيد و از انسانهاى با ايمان، گاهى فرزندان كافر به وجود مىآيد. «1» «يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ»
پیام ها
1- كاشتن دانه و هسته، كار انسان است، ولى شكافتن و روياندن، كار خداست. «إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى»
2- دقّت در آثار طبيعى، از بهترين راههاى خداشناسى است. فالِقُ الْحَبِ ... مُخْرِجُ الْمَيِّتِ ... ذلِكُمُ اللَّهُ
3- رزق و روزى انسان، از راه همين دانهها و بذرهاست كه خداوند رويانيده است، پس به سراغ چه كسى مىرويم؟ «فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 2، ص 5"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۹۵_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «96»
(خداوند،) شكافندهى سپيده دم است، و شب را مايهى آرامش قرار داد و خورشيد و ماه را اسباب شمارش (ايّام). اين است اندازهگيرى خداوند قدرتمند دانا.
نکته ها
«اصباح» هم به معناى صبح است، هم به معناى سپرى كردن شب و وارد صبح شدن، امّا در اينجا مراد، هنگام دميدن سپيدهى صبح است.
جلد 2 - صفحه 515
در آيهى قبل، سه نشانه از قدرت خداوند در زمين مطرح شد، در اين آيه نشانههايى از قدرت الهى در آسمانها آمده است. شب و روز دو نشانه از قدرت الهى است كه به واسطهى گردش منظّم خورشيد و ماه پديد مىآيند.
شب، براى استراحت است و از كار و تلاش و سفر در شب، نكوهش شده است. «1» (از اينكه در اين آيه، شب عامل سكون و آرامش شمرده شده، معلوم مىشود صبح براى كار و تلاش است.)
امام رضا عليه السلام فرمود: «ازدواج را در شب قرار دهيد، چون شب و همسر، هر دو وسيلهى سكون و آرامش انسانند». «2»
پیام ها
1- پيدايش شب و روز، نياز به وجودى صاحب قدرت و دانش دارد كه اين كار را با تقدير و اندازهگيرى دقيق انجام دهد. فالِقُ الْإِصْباحِ ... تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
2- خورشيد و ماه، وسيلهى نظم و حسابرسى و برنامهريزى است. «3» «حُسْباناً»
3- برنامهريزى دقيق واجراى كامل، نياز به علم وقدرت دارد. «تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ»
4- تفكّر در نظم دقيق كرات آسمانى، راه خداشناسى است. فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ... فالِقُ الْإِصْباحِ ...
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». شايد از اينكه ماه و خورشيد، وسيلهى حساب در اين آيه شمرده شده، بتوان استفاده كرد كه هم سال شمسى معتبر است، هم سال قمرى. و شايد رمز حساب ونظم دقيق يكپارچه باشد، نظير «زيد عدل» كه زيد را به تمامه عادل مىداند."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۹۶_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «97»
و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكىهاى خشكى و دريا، به وسيله آنها راه را يابيد. قطعاً ما نشانهها را براى قومى كه آگاه و دانايند به تفصيل روشن ساختيم.
جلد 2 - صفحه 516
نکته ها
علم هيئت، از قديمىترين علوم بشرى است و انسان از ستارگان در سفرهاى صحرايى و دريايى بهره مىبرده است. اين وسيله ابزارى مطمئن، هميشگى، دست نخورده، طبيعى، عمومى و بى هزينه است.
اسلام به مظاهر طبيعت، توجّه خاصّى دارد. نام برخى سورهها از اشياى طبيعى است.
عبادات اسلامى نيز با طبيعيات گره خورده است، همچون: وقت شناسى، قبله شناسى، خسوف و كسوف و نماز آيات، اوّل ماه و هلال. اينها سبب آشنايى مسلمانان با علم هيئت و ايجاد رصدخانههايى در بغداد، دمشق، قاهره، مراغه و اندلس و نگارش كتابهايى در اين زمينه به دست مسلمانان شد.
خداوند براى سفرهاى دريايى و صحرايى كه در عمر انسانها به ندرت پيش مىآيد، راهنما قرار داده است، آيا مىتوان پذيرفت كه براى حركت دائمى انسانها و گم نشدنشان در مسير حق، راهنما قرار نداده باشد؟ و اين بيانگر لزوم رسالت و امامت براى هدايت بشر مىباشد.
در احاديث مراد از ستارگان هدايتكننده، رهبران معصوم و اولياى خدا بيان شده است. «1»
پیام ها
1- ستارگان، مخلوق خدا و وسيلهى راهيابىاند، (نه آنگونه كه برخى پنداشتند خالق و مدبّرند). «جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها»
2- نظام ستارگانِ آسمان چنان دقيق است كه مىتوان راههاى زمينى را با آن پيدا كرد. «لِتَهْتَدُوا بِها»
3- شناخت وزن و حجم و ميزان فاصله و سرعت حركت و مدار ستارگان و در كل علم ستارهشناسى و نجوم، به تنهايى انسان را به خدا نمىرساند، بايد
«1». تفسير كنزالدقائق.
جلد 2 - صفحه 517
انسان اراده كند و بخواهد كه از اين راه، خدا را بشناسد. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»
(آرى، تنها نگاه به آيينه براى اصلاح سر وصورت كافى نيست، بلكه اراده و تصميم و اقدام براى اصلاح نيز لازم است، چه بسيارند آيينه فروشانى كه دائماً به آيينه نگاه مىكنند، ولى حتّى يقهى خود را صاف نمىكنند.)"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۹۷_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ «98»
و اوست كسى كه شما را از يك نفْس آفريد، پس برخى قرار يافته (و به دنيا آمدهاند) و برخى (در پشت پدرها و رحم مادرها) به امانت گذاشته شدهاند. ما آيات خويش را براى گروهى كه مىفهمند به تفصيل بيان كرديم.
نکته ها
در تعبير «أنشأ» دو نكته نهفته است: 1- ابتكار 2- تربيت مستمر.
در آفرينش انسان هم نوآورى و ابتكار است، هم تربيت مستمر. آرى، آفريدن تقليدى يا آفريدن و رها كردن، چندان ارزشى ندارد.
در بارهى تعبير مستقر و مستودع، معانى ديگرى هم گفته شده است، از جمله: شما داراى روح پايدار و جسم ناپايداريد، شما داراى ايمان پايدار و يا ناپايداريد، شما از نطفهى زن كه در رحم پايدار است و نطفهى مرد كه ناپايدار است پديد آمدهايد، مستقر در زمين و وديعهى در قبر تا روز قيامت هستيد، نعمتها گاهى پايدار است و گاهى ناپايدار.
در دعايى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه پس از نماز عيد غدير، از خدا خواسته شود نعمتهايش را براى ما مستدام بدارد، چون خود فرموده است: فمستقر و مستودع. «1»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 518
پیام ها
1- اصل و ريشهى همهى شما يكى است، پس اين همه اختلاف و برترىطلبى و تبعيض چرا؟ «مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ»
2- اين همه تنوّع و نوآورى در خلقت انسانها تنها از يك نفْس، نشانهى عظمت خداوند است. «وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ»
3- همهى دادهها پايدار نيست. تا نعمت و امكانات هست، بهترين استفاده و بهره را ببريم. «فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ»
4- انسان تا اهل «فهم» نباشد، از معارف بهره نمىبرد. «قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ»"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۹۸_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «99»
و او كسى است كه از آسمان، آبى نازل كرد، پس به وسيلهى آن، هر گونه گياه برآورديم و از آن سبزهها خارج ساختيم. از آن (سبزهها) دانههاى برهم نشسته و چيده شده بيرون آوريم. و از شكوفهى خرما خوشههايى نزديك بهم (پديد آوريم) و نيز باغهايى از (انواع) انگورها و زيتون و انار (پرورش دهيم) كه برخى شبيه به هم و برخى غير متشابهند. به ميوهى آن، آنگاه كه بار دهد و آنگاه كه ميوه مىرسد بنگريد. همانا در آن، نشانههايى براى گروه با ايمان است.
جلد 2 - صفحه 519
نکته ها
در آيهى قبل فرمود: همهى انسانها از نفْسِ واحدند، در اين آيه مىفرمايد: همهى گياهان و درختان و ميوهها نيز از يك سرچشمهاند وآن آب باران است.
«متراكب» از ريشهى «ركوب»، ميوههاى سوار بر هم و دانههاى درهم فشرده است.
«طلع» خوشهى سربسته خرماست و «قِنْوانٌ»، رشتههاى باريك كه بعداً خوشههاى خرما را تشكيل مىدهد. «دانِيَةٌ»، خوشههاى به هم نزديك و يا نزديك به زمين، به خاطر سنگينى بار آن است. مراد از «مُتَشابِهٍ»، يا درختانى است كه شباهت ظاهرى به هم دارند مثل زيتون و انار و يا ميوههايى است كه شبيه به يكديگرند.
در اين آيه و دو آيهى قبل سه تعبير پىدرپى آمده است: «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»، «لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ» و «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» كه رمز آن در پيام 4، بيان گرديده است.
پیام ها
1- مايهى رويش همهى گياهان ونباتات، آب باران است. «مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ»
2- هم نزول باران، هم روياندن گياه و ميوه، كار خداست. أَنْزَلَ ... نُخْرِجُ
3- رابطهى انسان با ميوهها فقط رابطهى مادّى و غذايى نباشد، بلكه رابطهى فكرى و توحيدى هم باشد. انْظُرُوا إِلى ثَمَرِهِ ... فِي ذلِكُمْ لَآياتٍ
4- بهرهگيرى از ستارگان، علم و كارشناسى لازم دارد. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»، درك اينكه كاروان بشرى همه از يك نفس است و اين كاروان، به صورت پايدار و ناپايدار در جريان است درك عميق مىطلبد. «لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ»، درك اينكه از گياه و باران و ميوه بايد بهرهى معنوى برد و از انتساب همهى هستى به خدا نبايد غافل بود، ايمان مىطلبد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 520"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۹۹_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يَصِفُونَ «100»
و آنان براى خدا شريكانى از جنّ قرار دادند، در حالى كه آنان را نيز خدا آفريده است و از روى نادانى براى خداوند، پسران و دخترانى ساخته و پرداختند. خداوند برتر و منزّه است از آنچه آنان دربارهى او وصف مىكنند.
نکته ها
«خلق»، ايجاد چيزى از روى حساب است و «خرق»، پارهكردن چيزى بىرويّه و بىحساب.
«خَرَقُوا» يعنى بدون دقّت و مطالعه مطلبى را اظهار كردن، يا بدون حساب ساختن و بى دليل ادّعا كردن است. «1»
به گفتهى قرآن، مسيحيان، حضرت عيسى را و يهوديان حضرت عُزَير را پسر خدا مىدانستند. «2» جمعى هم ملائكه را فرزندان خدا مىپنداشتند. زردشتيان، اهريمن را كه از جنّ بود رقيب خدا قرار داده و همهى بدىها را به او منسوب مىكردند، برخى عربها هم ميان خدا و جنّ، نسبتى فاميلى معتقد بودند. «جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً» «3» اين آيه همه آن گمانها را باطل شمرده و مىفرمايد: خداوند از همهى اين اوصاف، منزّه و برتر است.
پیام ها
1- جهل، ريشهى خرافه گرايى است. خَرَقُوا ... بِغَيْرِ عِلْمٍ (عقائد انسان نسبت به خداوند بايد بر اساس علم باشد.)
2- چگونه مخلوق، شريك خالق مىشود؟ شُرَكاءَ ... وَ خَلَقَهُمْ
3- ازدواج و فرزند آورى، تأمين يك كمبود و نقص است و خداوند از اين عيبها، منزّه است. «سُبْحانَهُ»
«1». تفسير نمونه.
«2». توبه، 30.
«3». صافّات، 158.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 521"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۰_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «101»
(او) پديد آورندهى آسمانها و زمين است، چگونه براى او فرزندى باشد، در حالى كه براى او همسرى نبوده است و او هر چيز را آفريده و به هر چيز داناست.
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ «102»
آن است خداوند، پروردگار شما، معبودى جز او نيست، آفريدگار هر چيز است، پس او را بپرستيد و او نگهبان و مدبّر همه چيز است.
نکته ها
كلمهى «بَدِيعُ» به معناى آفريدن ابتكارى است (نه تقليدى).
آنكه آسمانها و زمين را بدون تقليد و نقشهى قبلى آفريد، چه نيازى به فرزند و همسر دارد؟ او با يك اراده، آنچه را بخواهد خلق مىكند.
پیام ها
1- آفريدگار جهان، توانمند است ونيازى به همسر وفرزند ندارد. «بَدِيعُ السَّماواتِ»
2- خدايى را كه قرآن معرفى مىكند، با خدايى كه ديگران عقيده دارند مقايسه كنيد. «ذلِكُمُ اللَّهُ»
3- در عقيدهى اسلامى، آفريدگار و پروردگار يكى است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ (امّا مشركان، خالق را اللَّه مىدانند، ولى عقيده به چندين ربّ دارند).
4- خالقيّت مطلقهى خدا، دليل توحيد است. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ»
5- هم آفرينش به دست خداست، هم بقا و ثبات هر چيز به ارادهى اوست. «خالِقُ- وَكِيلٌ»
جلد 2 - صفحه 522
6- ربوبيّت وخالقيّت خدا، فلسفهى پرستش است. رَبُّكُمْ ... خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ"
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۱_۱۰۲_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «103»
چشمها او را در نمىيابد، ولى او چشمها را در مىيابد و او نامرئى و دقيق و باريك بين و آگاه است.
نکته ها
كلمهى «بصر» هم به معناى چشم است و هم به معناى بصيرت. «1» بنابراين آيه را مىتوان چنين معنا كرد: نه چشم ظاهرى، خداوند را مىبيند و نه دل به عمق معرفت او راهى دارد.
«لطيف» چند معنى دارد: 1. آنكه عطاى خود را كم بشمارد و طاعت مردم را بسيار،
2. دقيق، رسيدگى پنهانى به امور و باريك بينى، 3- خالق اشياى ظريف و ناپيدا.
4. اهل مدارا و رفاقت، 5. پاداش دهندهى اهل وفا و بخشايندهى اهل جفا.
امام رضا عليه السلام فرمود: «لا يقع الاوهام و لا يُدرك كيف هو»، افكار و اوهام بر خداوند احاطه ندارد و ذات او آنگونه كه هست قابل ادراك نيست. «2»
خداوند، هرگز ديدنى نيست. همين كه حضرت موسى از زبان مردم درخواست ديدن خدا را كرد، پاسخ شنيد: «لَنْ تَرانِي» «3» هرگز مرا نخواهى ديد. برخى از اهلسنّت گفتهاند: خدا در قيامت ديده مىشود و به آياتى همچون «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» «4» استدلال مىكنند. «5» غافل از آنكه خداوند، جسم و مادّه نيست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل است، زيرا ديدن با چشم، در جايى است كه چيزى داراى جسم، مكان، محدوديّت، رنگ و ... باشد و همهى اينها نشانهى نياز و عجز است كه خداوند از اين نقصها مبرّا مىباشد.
امام على عليه السلام مىفرمايد: نه تنها چشم او را نمىبيند، بلكه وهم و فكر نيز نمىتواند بر او
«1». مفردات راغب.
«2». تفسير برهان.
«3». اعراف، 143.
«4». قيامت، 23.
«5». تفسيرالمنار.
جلد 2 - صفحه 523
احاطه پيدا كند. «1» سعدى در ترسيم اين مطلب مىگويد:
اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم
و از آنچه گفتهاند و شنيديم و خواندهايم
مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر
ما همچنان در اوّل وصف تو ماندهايم
مراد از جملهى «يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»، علم او به ديدههاى انسان است، مانند «سميع» و «بصير» كه به معناى علم او به شنيدنىها و ديدنىهاست.
پیام ها
1- خداوند، جسم مادّى نيست. «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ»
2- هيچ كس از ذات خداوند آگاه نيست. «هُوَ اللَّطِيفُ»
3- هيچ پرده و مانعى جلوى علم خدا را نمىگيرد. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
4- با اين كه خدا زشتىهاى ما را مىداند باز به ما لطف دارد. «وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
5- خداوند به همهى لطائف و رموز هستى آگاه است. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»
«1». تفسير صافى."
#تفسیر_سوره_انعام_آیه۱۰۳_جز۷
@tafsir_qheraati ایتا