eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «103» چشم‌ها او را در نمى‌يابد، ولى او چشم‌ها را در مى‌يابد و او نامرئى و دقيق و باريك بين و آگاه است. نکته ها كلمه‌ى «بصر» هم به معناى چشم است و هم به معناى بصيرت. «1» بنابراين آيه را مى‌توان چنين معنا كرد: نه چشم ظاهرى، خداوند را مى‌بيند و نه دل به عمق معرفت او راهى دارد. «لطيف» چند معنى دارد: 1. آنكه عطاى خود را كم بشمارد و طاعت مردم را بسيار، 2. دقيق، رسيدگى پنهانى به امور و باريك بينى، 3- خالق اشياى ظريف و ناپيدا. 4. اهل‌ مدارا و رفاقت، 5. پاداش دهنده‌ى اهل وفا و بخشاينده‌ى اهل جفا. امام رضا عليه السلام فرمود: «لا يقع الاوهام و لا يُدرك كيف هو»، افكار و اوهام بر خداوند احاطه ندارد و ذات او آنگونه كه هست قابل ادراك نيست. «2» خداوند، هرگز ديدنى نيست. همين كه حضرت موسى‌ از زبان مردم درخواست ديدن خدا را كرد، پاسخ شنيد: «لَنْ تَرانِي» «3» هرگز مرا نخواهى ديد. برخى از اهل‌سنّت گفته‌اند: خدا در قيامت ديده مى‌شود و به آياتى همچون‌ «إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ» «4» استدلال مى‌كنند. «5» غافل از آنكه خداوند، جسم و مادّه نيست و مراد از نظر به خداوند، نگاه با چشم دل است، زيرا ديدن با چشم، در جايى است كه چيزى داراى جسم، مكان، محدوديّت، رنگ و ... باشد و همه‌ى اينها نشانه‌ى نياز و عجز است كه خداوند از اين نقص‌ها مبرّا مى‌باشد. امام على عليه السلام مى‌فرمايد: نه تنها چشم او را نمى‌بيند، بلكه وهم و فكر نيز نمى‌تواند بر او «1». مفردات راغب. «2». تفسير برهان. «3». اعراف، 143. «4». قيامت، 23. «5». تفسيرالمنار. جلد 2 - صفحه 523 احاطه پيدا كند. «1» سعدى در ترسيم اين مطلب مى‌گويد: اى برتر از خيال و قياس و گمان و وهم‌ و از آنچه گفته‌اند و شنيديم و خوانده‌ايم‌ مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر ما همچنان در اوّل وصف تو مانده‌ايم‌ مراد از جمله‌ى‌ «يُدْرِكُ الْأَبْصارَ»، علم او به ديده‌هاى انسان است، مانند «سميع» و «بصير» كه به معناى علم او به شنيدنى‌ها و ديدنى‌هاست. پیام ها 1- خداوند، جسم مادّى نيست. «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» 2- هيچ كس از ذات خداوند آگاه نيست. «هُوَ اللَّطِيفُ» 3- هيچ پرده و مانعى جلوى علم خدا را نمى‌گيرد. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» 4- با اين كه خدا زشتى‌هاى ما را مى‌داند باز به ما لطف دارد. «وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» 5- خداوند به همه‌ى لطائف و رموز هستى آگاه است. «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» «1». تفسير صافى." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام محضر همراهان قرآنی لطفا برای ترویج فرهنگ قرآنی و بهره مندی از ثواب آن لطفا کانال را به دوستان و بستگانتان معرفی بفرمایید🙏🙏🙏🙏🙏
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ «104» همانا از سوى پروردگارتان، مايه‌هاى بينش و بصيرت، (كتب آسمانى و دلائل روشن) براى شما آمده است. پس هر كه بصيرت يافت، به سود خود اوست و هر كس كورى گزيد، به زيان خويش عمل كرده است و من نگهبان و ضامن (ايمان شما به اجبار) نيستم. نکته ها از آيه‌ى 95 تا اينجا در معرّفى خدا و انتقاد از شرك بود، اين آيه به منزله‌ى نتيجه و خلاصه‌ى آيات گذشته است. جلد 2 - صفحه 524 مشابه اين آيه در قرآن زياد است كه نتيجه‌ى ايمان وكفر، خوبى وبدى، يا بصيرت وكوردلىِ انسان را متوجّه خود او مى‌داند. همچون: «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ» «1» «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها» «2» «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» «3» پیام ها 1- با نزول قرآن، راه عذرى بر هيچ كس باقى نمانده است. «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ» 2- مردم در انتخاب راه، آزادند. فَمَنْ أَبْصَرَ ... وَ مَنْ عَمِيَ‌ 3- آگاه كردن مردم، از شئون ربوبيّت الهى است. «بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ» 4- سود ايمان و زيان كفر مردم، به خودشان برمى‌گردد نه خدا. فَلِنَفْسِهِ‌ ... فَعَلَيْها 5- كيفر گروهى از مردم، نشانه‌ى باطل بودن تعاليم انبيا نيست، بلكه نشانه‌ى كوردلى خود آنان است. «وَ مَنْ عَمِيَ» 6- وظيفه‌ى پيامبر، ابلاغ است نه اجبار. «ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ» «1». بقره، 286. «2». فصّلت، 46. «3». اسراء، 7." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «105» و بدين‌سان آيات را در شكل‌هاى گوناگون بيان مى‌كنيم، (تا وسيله هدايت شود ولى كافران ايمان نياورده) و گويند: تو (نزد كسى) درس خوانده‌اى! (بگذار بگويند، ولى ما) براى كسانى بيان مى‌كنيم كه اهل فهم و علم باشند. نکته ها كفّار براى باز كردنِ راه تكذيب پيامبر مى‌گفتند: اين حرف‌ها از خودش نيست، از ديگرى‌ جلد 2 - صفحه 525 آموخته است. «دَرَسْتَ» چنانكه در موارد ديگر نيز مى‌گفتند: «إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «1» انسانى به او ياد داده است، «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» «2» گروهى ديگر كمكش كرده‌اند. پیام ها 1- تنوّع در شيوه‌ى بيان و استدلال و آموزش، راه پذيرش را بازتر مى‌كند. «نُصَرِّفُ الْآياتِ» 2- در مقابل آيات الهى، برخى با تهمت و انكار ايستادگى مى‌كنند. «دَرَسْتَ»، ولى برخى كه اهلند، ارشاد مى‌شوند. «لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست‌ در باغ، لاله رويد ودر شوره زار، خَس‌ «1». نحل، 103. «2». فرقان، 4." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ «106» تنها آنچه را از سوى پروردگارت به تو وحى شده پيروى كن، معبودى جز او نيست و از مشركان روى بگردان. نکته ها در آيه‌ى قبل، تهمت مشركان به پيامبر مطرح شد كه مى‌گفتند: كلام تو وحى نيست، بلكه آموخته از ديگران است. اينجا به پيامبر دلدارى مى‌دهد كه تو كار خويش را بكن و به حرف مخالفان اعتنايى نداشته باش. شيوه‌هاى برخورد با مخالفان، در موارد مختلف متفاوت است، از جمله: گاهى سلام كردن است. «إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» «3» «3». فرقان، 63. جلد 2 - صفحه 526 گاهى سكوت و عدم برخورد است. «ذَرْهُمْ» «1»، «حَسْبُنَا اللَّهُ» «2» گاهى اعراض و بى‌اعتنايى است. «أَعْرِضْ عَنْهُمْ» «3» گاهى درشتى و غلظت است. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» «4» گاهى مقابله به مثل است. «فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ» «5» پیام ها 1- رهبران الهى نبايد با تهمت‌ها و تحقيرها و تحليل‌هاى نارواى دشمنان، در راه خود سست شوند. «اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ» 2- گاهى بشر چنان سقوط مى‌كند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز به فرمان الهى از او روگردان مى‌شود. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ» «1». حجر، 3. «2». آل‌عمران، 173. «3». مائده، 42. «4». توبه، 73. «5». بقره، 194." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ «107» و اگر خداوند مى‌خواست (همه به اجبار ايمان مى‌آوردند و) شرك نمى‌ورزيدند (ولى سنّت الهى چنين نيست) و ما تورا بر آنان نگهبان قرار نداديم و تو وكيل (ايمان آوردن) آنان نيستى. نکته ها مشيّت و خواستِ خداوند دو گونه است: خواست تشريعى و خواست تكوينى. خداوند از نظر تشريعى، هدايتِ همه‌ى مردم را خواسته است و لذا پيامبران و كتب آسمانى را فرستاده است، امّا از نظر تكوينى خواسته است كه مردم بر اساس اراده و اختيار خود، راه را انتخاب‌ جلد 2 - صفحه 527 كنند، نه آنكه مجبور به پذيرش دين باشند. پیام ها 1- اراده وخواست خداوند، تخلّف ندارد. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا» 2- مشيّت و اراده‌ى الهى بر آزاد گذاشتن انسان‌هاست و وجود مشركان، نشانه‌اى از اين آزادى است. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا» 3- پيامبران الهى، مربّى و معلّم مردمند نه زندانبانانى كه با زور و تحميل، دستور دهند. «ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً» 4- پيامبر، نه مسئول دفع بلا از مشركان و نه مسئول جلب منفعت براى آنان است. «ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ» 5- انبيا ضامنِ وظيفه‌اند نه نتيجه. با آن همه تلاش، گروه بسيارى مشرك ماندند. «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ» 6- پيامبر، براى هدايت مردم سوز و گداز داشت. «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‌ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ «108» و به (معبود) كسانى كه غير خدا را مى‌خوانند ناسزا نگوييد كه آنان نيز از روى جهل و دشمنى به خداوند ناسزا مى‌گويند. ما اين گونه عمل هر امّتى را برايشان جلوه داديم. سپس بازگشت آنان به‌سوى پروردگارشان است، پس خداوند آنان را به آنچه مى‌كردند خبر مى‌دهد. نکته ها خداوند، انسان را چنان آفريده كه چه كارهاى خوب و چه كارهاى بد، كم‌كم در روح او تأثير مى‌گذارد و به آن عادت مى‌كند. از اين رو، زينت‌دادن كارها گاهى به خدا نسبت داده شده، جلد 2 - صفحه 528 «زَيَّنَّا»، كه خالق اين تأثير است، و گاهى به شيطان نسبت داده شده كه از طريق وسوسه و وعده، زشت‌ها را زيبا جلوه مى‌دهد. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ» «1» حضرت على عليه السلام در جنگ صفّين به سربازان خود توصيه مى‌كرد: «به پيروان معاويه دشنام و ناسزا نگويند، بلكه سيماى آنان را مطرح كنند كه بهتر از دشنام است». «2» اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمودند: «از مصاديقِ دشنام به خدا، دشنام به ولىّ خداست». «3» حساب لعن و نفرين و برائت، از حساب دشنام و ناسزا جداست. لعن و برائت كه در آيات ديگر قرآن از سوى خداوند اعلام شده، در واقع بيانگر اظهار موضعِ ما در برابر ستمگران و مشركان است كه بيزارى خود را از راه آنان اعلام مى‌كنيم. «لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» «4»، بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ‌ ... «5» پیام ها 1- احساسات خود را نسبت به مخالفان كنترل كنيم و از هرگونه بد دهنى و ناسزا بپرهيزيم. «لا تَسُبُّوا» 2- به بازتاب برخوردهاى خود توجّه كنيم. لا تَسُبُّوا ... فَيَسُبُّوا اللَّهَ‌ 3- با فحش و ناسزا، نمى‌توان مردم را از مسير غلط باز داشت. «لا تَسُبُّوا» 4- ناسزاگويى، عامل بروز دشمنى و كينه و ناسزا شنيدن است. لا تَسُبُّوا ... فَيَسُبُّوا ... عَدْواً 5- دشنام، نشانه‌ى نداشتن يا منطق است، يا ادب و يا صبر. (مسلمان با پرهيز از ناسزا، بايد نشان دهد كه صبر و منطق و ادب دارد.) «لا تَسُبُّوا» 6- هر كارى كه سبب توهين به مقدّسات شود، حرام است. «فَيَسُبُّوا اللَّهَ» 7- استفاده از حربه‌ى دشنام وناسزا، در نهى از منكر و تبليغات ومناظرات ممنوع‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ «109» و با سخت‌ترين سوگندهايشان به خدا قسم ياد كردند كه اگر معجزه و نشانه‌اى برايشان بيايد، قطعاً به آن ايمان خواهند آورد. بگو: معجزات، تنها نزد خداست (و به دست اوست) و چه مى‌دانيد (بلكه ما مى‌دانيم) كه اگر معجزه‌اى هم بيايد، (باز هم) آنان ايمان نخواهند آورد. نکته ها گروهى از كفّار قريش، نزد پيامبر آمده، گفتند: تو هم مانند موسى و عيسى معجزاتى بياور تا به تو ايمان آوريم، حضرت پرسيد: چه كنم؟ گفتند: كوه صفا را تبديل به طلا كن، مردگان ما را زنده كن، خدا و فرشتگان را نشانمان بده و آنگاه سوگند ياد كردند كه در اين صورت‌ جلد 2 - صفحه 530 ايمان خواهند آورد. آيه نازل شد كه معجزه دست خداوند است و طبق حكمت انجام مى‌گيرد، نه هوس‌هاى مردم. «1» معجزه به مقدار اتمام حجّت لازم است، نه به مقدار ارضاى تمايلات هر فرد. بگذريم كه برخى پيشنهادها مثل ديدن خدا خلاف عقل است و چنان نيست كه نظام هستى بازيچه‌ى هوس‌هاى مشركان باشد. پیام ها 1- مشركان مكّه، «اللّه» را قبول داشتند وبه آن سوگند ياد مى‌كردند. «أَقْسَمُوا بِاللَّهِ» 2- فريب سوگندهاى دروغين مخالفان را نخوريد. «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ» 3- برهان‌خواهى آرى، تسليم شدن در برابر هوسها هرگز. «إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ» 4- معجزات پيامبران، به دست خداست. «إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ» 5- لجاجت، درد بى درمانى است كه صاحبان آن، با ديدن هر نوع معجزه، باز هم ايمان نمى‌آورند. «لا يُؤْمِنُونَ» «1». تفاسير مجمع‌البيان و نمونه." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا