"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ «102»
و براى بيشترشان هيچ (پايبندى و) عهدى نيافتيم و همانا بيشترشان را فاسق و نافرمان يافتيم.
نکته ها
مراد از «عَهْدٍ»، يا پيمان فطرت است، أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ ... «1» يا دعوت پيامبران، و يا پيمانهاى مخصوصى كه گاهى مردم با انبيا مىبستند كه مثلًا اگر فلان
«1». يس، 60.
جلد 3 - صفحه 129
معجزه را انجام دهى، يا فلان مشكل ما را حل كنى ايمان مىآوريم. به حضرت موسى مىگفتند: «لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ. فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ» «1» اگر بدبختى ما را برطرف كنى حتماً به تو ايمان آورده، بنىاسرائيل را همراه تو مىفرستيم. امّا همين كه مشكل را از آنان برطرف كرديم، آنها قول و پيمان خود را شكستند.
خداوند از طريق فطرت و پيامبران، حقايقى را براى انسانها روشن ساخته تا نسبت به آنها تسليم و تعهّد داشته باشند، ولى همواره گروهى از مردم نداى فطرت و انبيا را از ياد برده و از مدار حقّ خارج و فاسق شدهاند.
امام كاظم عليه السلام فرمود: «اذا جاء اليقين لم يجز الشك» هنگامى كه نسبت به امرى يقين حاصل شد، ديگر شك و ترديد موجّه نيست، سپس اين آيه را تلاوت فرمود. «2» شايد مراد حديث اين باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكيك كرد، مصداق آيهى فوق شده و عهدشكن است.
خداوند در قرآن، وفاداران را ستوده و پيمانشكنان را نكوهش كرده است. وفاداران را با القاب: «مؤمنون» «3»، «متقين» «4»، «أُولُوا الْأَلْبابِ» «5» و «ابرار» «6»، ستايش كرده است،
امّا در نكوهش پيمان شكنان، اوصافى چون: «فاسقين» «7»، «كافرين»، «مشركين» «8»، «خاسرون» «9»، «شَرَّ الدَّوَابِّ» «10»، «قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «11» و «لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» «12» بكار برده و در موردى جنگ با آنان را لازم مىداند. «الا تقاتلون قوماً نكثوا ايمانهم» «13»
«1». اعراف، 134- 135.
«2». كافى، ج 2، ص 399.
«3». مؤمنون، 1 و 8.
«4». آلعمران، 76.
«5». رعد، 19.
«6». انسان، 5 و 7.
«7». اعراف، 102.
«8». توبه، 7.
«9». بقره، 27.
«10». انفال، 55.
«11». مائده، 13.
«12». رعد، 25.
«13». توبه، 13.
جلد 3 - صفحه 130
پیام ها
1- هلاكت قومهاى پيشين (كه در آيات قبل اشاره شد)، به سبب پيمانشكنى و تمرّد آنان بود. «ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ»
2- در قضاوت بايد انصاف داشت. «لِأَكْثَرِهِمْ»، نه همهى آنها.
3- كارنامهى تاريخ گذشتگان به خاطر عدم استفاده از پيامبران و دلائل روشن، سياه و تاريك است، پس به دين و ايمان خود مغرور نشويم. ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ...
4- پيمانشكنى، نشانهى فسق است. ما وَجَدْنا ... مِنْ عَهْدٍ ... لَفاسِقِينَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۰۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ «103»
سپس موسى را پس از آن پيامبران پيشين، همراه با آيات و معجزات خود به سوى فرعون و سران (قوم) او مبعوث كرديم، امّا آنان به آيات ما ستم كردند (و كفر ورزيدند)، پس بنگر كه پايان كار مفسدان چگونه است؟!
نکته ها
اين سوره، اوّلين سورهى مكّى است كه داستان موسى را مطرح كرده است. نام حضرت موسى 136 بار در قرآن آمده و نام هيچ كس ديگر به اين تعداد ذكر نشده است. به گفتهى تفسيرالميزان، قرآن براى هيچ پيامبرى به اندازهى حضرت موسى معجزه نقل نكرده است.
داستان حضرت موسى عليه السلام در قرآن را مىتوان به پنج مرحله تقسيم كرد:
1. دوران تولّد و كودكى.
2. فرار از مصر به مَديَن و ماندن نزد حضرت شعيب عليه السلام.
3. بعثت و برخوردهايش با فرعون.
4. نجات او و قومش از سلطهى فرعون و بازگشت او به صحراى سينا.
5. برخوردهاى او با قوم بنىاسرائيل.
جلد 3 - صفحه 131
پیام ها
1- حضرت موسى پس از حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام آن هم با فاصله مبعوث شد. «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ»
2- يكى از فلسفههاى بعثت پيامبران، مبارزه با طاغوت است. «إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»
3- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ مهرههاى اصلى رفت و آب را از سرچشمه صاف كرد. «إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ»
4- تكذيب پيامبران و آيات الهى، از مصاديق ظلم است. «فَظَلَمُوا بِها»
5- تاريخ را تحليل كنيم و از آن عبرت بگيريم. «فَانْظُرْ»
6- مهم، فرجام و عاقبت كار است، نه جلوههاى زودگذر. «عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ»
7- ايمان، جامعه را اصلاح مىكند و كفر و الحاد، آن را به فساد مىكشد.
«المفسدين»
8- وقتى به جاى دين خدا، طاغوت در جامعه حاكم شود، براى حفظ و تقويت خود به هر فسادى دست مىزند. «المفسدين»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۰۳_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ مُوسى يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «104»
و موسى گفت: اى فرعون! بىترديد من فرستادهاى از سوى پروردگار جهانيانم.
پیام ها
1- ميان موسى و فرعون ابتدا سخنانى ردّ و بدل شد وپس از آن، موسى رسالت خود را اعلام كرد. «وَ قالَ مُوسى» (حرف واو نشانهى آن است كه سخنانى گفته شد، سپس اعلام رسالت شد.)
2- انبيا در راه دعوت خويش، بدون كوچكترين هراس و ضعفى طاغوتها را مورد خطاب قرار مىدادند. «وَ قالَ مُوسى يا فِرْعَوْنُ»
3- براى اصلاح جامعهاى كه نظام تشكيلاتى دارد، ابتدا بايد به سراغ رهبران رفت. «يا فِرْعَوْنُ»
جلد 3 - صفحه 132
4- پيامبران جز دعوت به حقّ، ادّعايى نداشتهاند. «فَقالَ إِنِّي رَسُولُ»
5- رسالت انبيا، باتدبير كلّ جهان پيوند دارد. «رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»
6- فرعون، خود را پروردگار مردم مىدانست، «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» «1» لذا موسى با شجاعت و صراحت، خود را فرستادهى «رَبِّ الْعالَمِينَ» معرّفى كرد، تا بگويد: تو نيز تحت تربيت و سلطهى پروردگار عالميانى. «إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_۱۰۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا