eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 گروه الذاکربن حسینی از وات ساپ به ایتا پبوست🌹💫💫💫 👇👇https://eitaa.com/joinchat/1561264506C4a51756dad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «163» و (اى پيامبر!) از آنان درباره‌ى (مردم) آن آبادى كه كنار دريا بود سؤال كن! آنگاه كه (به قانون،) در روز شنبه تجاوز مى‌كردند، هنگامى كه روز تعطيل (شنبه)، ماهى‌ها (به روى آب در) كناره‌هاى دريا نزد آنان مى‌آمدند، و (لى) روزى كه تعطيل نبودند، ماهيان آشكار نمى‌شدند. ما اين گونه آنان را به خاطر تجاوز و فسقشان آزمايش مى‌كرديم. نکته ها كلمه‌ى «سَبت»، به معناى قطع و تعطيل كردن كار است و براى استراحت و آرامش از آن به تعطيلى تعبير مى‌شود. بنابراين «يوم السَبت» يعنى روز تعطيل كه، روز شنبه بود و «يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ» يعنى روزى كه تعطيل نمى‌كردند. «شُرَّعاً» جمع «شارع»، به معناى ساحل و كنار آب است، روز شنبه كه صيد حرام بود، ماهى‌ها خود را از عمق آب به ساحل مى‌رساندند. بعضى نيز گفته‌اند مراد از «شُرَّعاً» ماهى‌هايى است كه سر از آب بيرون آورده و خود را نشان مى‌دهند. «1» گروهى از بنى‌اسرائيل (مردم ايله) كه در ساحل دريا زندگى مى‌كردند، به فرمان خدا در روزهاى شنبه صيد ماهى براى آنها ممنوع بود، امّا در همان روز، ماهى‌هاى دلخواه آنان، «حِيتانُهُمْ» جلوه‌گرى بيشترى مى‌كردند، «شُرَّعاً» و مردم را بيشتر وسوسه مى‌كردند! كه اين خود آزمايش الهى بود. اين قوم، قانون الهى را مزوّرانه شكستند و با ساختن حوضچه‌هاى ساحلى و بستن راه فرار و خروج ماهى‌هايى كه شنبه‌ها به آن وارد مى‌شدند، روز يكشنبه به راحتى آنها را صيد مى‌كردند و ادّعا مى‌كردند كه از فرمان الهى تخلّف نكرده و روز شنبه صيد نكرده‌اند. «1». تفسير راهنما. جلد 3 - صفحه 202 خداوند، گرچه ماهى را براى استفاده‌ى مردم آفريده است، ولى از هفته‌اى يك روز صيد ماهى را به عنوان امتحان، منع فرمود، بنابراين هر تحريمى، الزاماً جنبه‌ى بهداشتى ندارد، ماهى شنبه با روزهاى ديگر از نظر مواد پروتئينى فرقى ندارد. حضرت على عليه السلام به شدّت از توجيه گناه و حلال كردن حرام با توجيه خمر به نبيذ، رشوه به هديه و ربا به معامله، انتقاد مى‌كردند. «1» گاهى آزمايش الهى، در صحنه‌هايى است كه تمايلات انسان به اوج مى‌رسد، چنانكه در اين آيه منع از صيد و آزمايش در حالى است كه ماهى‌ها بيشتر خود را نشان مى‌دهند، «تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ» يا در آيه‌ى 94 سوره‌ى مائده كه سخن از تحريم شكار در حالت احرام است، مى‌خوانيم: «لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ» آنجا كه شكار، در دسترس و در تيررس است، منع صيد در آن حالت، يك آزمايش الهى است. پیام ها 1- قانون‌شكنى نياكان، نسل‌هاى بعدى را نيز شرمنده مى‌كند. وَ سْئَلْهُمْ‌ ... 2- نقل خصلت‌هاى زشت نياكان كه به خاطر آنها تنبيه شده‌اند، براى عبرت ديگران مانعى ندارد. «عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي» 3- ساحل‌نشينى و گذران زندگى از طريق ماهى‌گيرى، در طول تاريخ بوده است. كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ ... 4- چهره‌ى واقعى گناه، با توجيه و حيله، عوض نمى‌شود. (ساختن حوضچه‌هاى كنار دريا براى صيد روز بعد) «يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ» 5- ماهيان دريا، به اراده‌ى الهى قدرت تشخيص روزهاى هفته و افراد صيّاد را پيدا مى‌كنند. تَأْتِيهِمْ‌ ... لا تَأْتِيهِمْ‌ 6- جلوه‌هاى دنيايى و مادّى، يكى از آزمايش‌هاى الهى است. «كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ» «1». نهج‌البلاغه، خطبه 156. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 203" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‌ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «164» و (به ياد آور) زمانى كه گروهى از آنان (بنى‌اسرائيل، به گروه ديگر كه نهى از منكر مى‌كردند) گفتند: چرا شما قومى را موعظه مى‌كنيد كه خدا هلاك كننده‌ى ايشان است، يا عذاب كننده‌ى آنان بر عذابى سخت است؟ گفتند: براى آنكه عذرى باشد نزد پروردگارتان و شايد آنها نيز تقوا پيشه كنند. نکته ها بنى‌اسرائيل سه گروه بودند: يك‌دسته قانون‌شكن، عده‌اى ديگر دلسوزان نصيحت‌گر و گروه سوم گروهى بى‌تفاوت. بى‌تفاوت‌ها به نصيحت‌گران مى‌گفتند: خود را خسته نكنيد، چون حرف‌هايتان در فاسقان اثر ندارد و آنها به هر حال جهنّمى هستند. ولى ناهيان از منكر مى‌گفتند: كار ما بى‌اثر نيست، حداقل آنكه ما نزد خدا معذوريم. و چه بسا آنها به واسطه‌ى سخن ما تقوا پيشه كنند. در آيه‌ى 5 و 6 سوره‌ى مرسلات، خداوند به كسانى‌كه ذكرش را به ديگران، چه براى اتمام حجّت و چه براى تأثير و هشدار القا مى‌كنند، سوگند ياد مى‌كند. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً» در كتاب امر به معروف و نهى از منكر، بيش از ده فايده براى امر و نهى، حتّى در صورتى كه اثر نكند، ذكر كرده‌ام كه خلاصه‌اش را در اينجا بيان مى‌كنم، «1» تا شايد سكوت و ترس و بى‌تفاوتى در مقابل ترك معروف و عمل به منكر از بين برود: 1. گاهى امر و نهى ما امروز اثر نمى‌كند، ولى در تاريخ، فطرت و قضاوت ديگران اثر دارد. چنانكه امام حسين عليه السلام در راه امر به معروف و نهى از منكر شهيد شد، تا وجدان مردم در طول تاريخ بيدار شود. «1». جالب اينكه اين سطرها را در هفته امر به معروف ودهه‌ى عاشورا مى‌نويسم كه امام‌حسين عليه السلام فلسفه‌ى قيام خود را عمل نكردن جامعه به حقّ و نهى از منكر نكردن مى‌داند. جلد 3 - صفحه 204 2. گاهى امر و نهى، فضا را براى ديگران حفظ مى‌كند. چنانكه اذان گفتن مستحبّ است، گرچه شنونده‌اى نباشد، ايستادن به هنگام قرمز شدن چراغ راهنمايى لازم است، گرچه ماشينى نباشد. زيرا حفظ قانون و فضاى احترام و عمل به قانون، لازم است. 3. گاهى امر و نهى ما، گناهكاران را از گناه باز نمى‌دارد، ولى گفتن‌هاى پى در پى، لذّت گناه را در كام او تلخ مى‌كند و لااقل با خيال راحت گناه نمى‌كند. 4. براى حفظ آزادى بايد امر و نهى كرد، زيرا نگفتن، جامعه را به محيط خفقان و ترس و سكوت تبديل مى‌كند. 5. امر ونهى براى خود انسان مقام‌آفرين است، گرچه ديگران گوش ندهند. قرآن مى‌فرمايد: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ» «1» 6. امر به معروف و نهى از منكر، اگر در ديگران اثر نكند، لااقل براى خود ما يك نوع قرب به خداوند، تلقين و تمرين شجاعت و جلوه‌ى سوز و تعهّد است. 7. گاهى امر و نهى ما امروز اثر نمى‌كند، امّا روزى كه خلافكار در بن‌بست قرار گرفت و وجدانش بيدار شد، مى‌فهمد كه شما حقّ گفته‌ايد. بنابراين اگر امروز اثر نكند، روزگارى اثر خواهد كرد. 8. امر و نهى، وجدان انسان را آرام مى‌كند، انسان با خود مى‌گويد كه من به وظيفه‌ام، عمل كردم، اين آرامش وجدان با ارزش است، گرچه ديگران گوش ندهند. 9. امر به معروف ونهى از منكر، سيره‌ى انبياست، گرچه ديگران گوش ندهند. قرآن مى‌فرمايد: «وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ» «2» و يا بارها مى‌فرمايد: مردم سخنان و ارشادهاى پيامبران را گوش نمى‌دادند و از آنها روى مى‌گرداندند. بنابراين ما نبايد توقّع داشته باشيم كه همه به سخنان ما گوش بدهند. 10. امر به معروف، يك اتمام حجّت براى خلافكار است تا در قيامت نگويد كسى به من نگفت! علاوه بر آنكه عذرى هم براى گوينده است تا به او نگويند چرا نگفتى؟ «1». فصّلت، 33. «2». صافّات، 13. جلد 3 - صفحه 205 11. هنگام قهر الهى، آمرين به معروف نجات خواهند يافت. (آيه‌ى بعد به آن اشاره مى‌كند) به هرحال، انبيا و اوصيا در راه امر به معروف و نهى از منكر شهيد شدند تا حقّ گم نشود واز ميان نرود، چنانكه قرآن در آياتى مى‌فرمايد: «يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ» «1»، «يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ» «2» و «يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ» «3» كه از اين آيات استفاده مى‌شود، گاهى در امر به معروف بايد تا مرز شهادت پيش رفت. حضرت على عليه السلام در نامه‌اى به نماينده‌ى خود، به خاطر حضورش بر سر سفره‌ى اشراف او را توبيخ كرد. «4» يعنى آن حضرت براى آنكه زهد به اشرافى‌گرى كشيده نشود، فردى را فداى مكتب كرد. پیام ها 1- عدّه‌اى، نه خود موعظه مى‌كنند ونه تحمّل موعظه كردن ديگران را دارند. وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ‌ ... 2- گناه بى‌تفاوتى خود را نبايد با «خواستهِ الهى» توجيه كرد. «لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ» 3- بى‌تفاوت‌ها، به جاى اعتراض به اهل گناه، به
آمرين به معروف اعتراض مى‌كنند. «لِمَ تَعِظُونَ» 4- در مقابل كسانى كه موعظه و تلاش تربيتى را بى‌اثر مى‌دانند بايد مقاومت كرد. لِمَ تَعِظُونَ‌ ... قالُوا مَعْذِرَةً زيرا بازنداشتن مردم از گناه، مسئوليّت دارد و بايد پاسخگو باشيم. 5- قضاوتِ عجولانه، ممنوع است. نمى‌توان گفت: خداوند اين گروه را عذاب يا هلاك خواهد كرد، شايد پرهيزكار شوند. مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ‌ ... لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌ 6- نهى از منكر واجب است؛ يا براى اينكه افراد فاسق با ايمان شوند، «لَعَلَّهُمْ‌ «1». آل‌عمران، 112. «2». بقره، 61. «3». آل‌عمران، 21. «4». نهج‌البلاغه، نامه 45. جلد 3 - صفحه 206 يَتَّقُونَ» يا براى عذر داشتن خود انسان نزد خداوند. «مَعْذِرَةً» (پس لازم نيست حتماً نهى از منكر اثر كند، تا بر ما واجب شود، زيرا ما مأمور به وظيفه‌ايم، نه ضامن نتيجه) 7- مردان خدا، از اصلاح جامعه نا اميد نمى‌شوند و امر به معروف و نهى از منكر را ترك نمى‌كنند. «وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز) @tafsir_qheraati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «165» پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‌كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‌دادند، به عذابى سخت گرفتيم. فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ «166» پس چون از آنچه نهى شده بودند تجاوز كردند، به آنان گفتيم: به شكل ميمون‌هاى طرد شده در آييد. نکته ها كلمه‌ى‌ «بَئِيسٍ» از «بأس»، به معناى شديد و «عَتَوْا»، به معناى عصيان و سركشى است. طبق روايات، چون موعظه كنندگان بنى اسرائيل ديدند پندشان در قوم خود بى‌اثر است، از مردم جدا شدند و همان شب، قهر و عذاب الهى نازل شد و گنهكاران و سكوت‌كنندگان را در برگرفت. «1» و اين تبديل و تحوّل، از تصرّفات تكوينى الهى است. در آيه 60 سوره مائده آمده كه گروهى به‌خاطر نافرمانى، به صورت خوك وميمون درآمدند و اينجا فقط ميمون ذكر شده است. ابن عباس مى‌گويد: هر دو آيه درباره‌ى يك گروه است. «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 207 از ظاهر آيه استفاده مى‌شود كه نه تنها خصلت آنان، بلكه شكل ظاهرى آنان نيز تبديل به ميمون شد. آرى، خدايى كه با يك فرمان، آتش را بر حضرت ابراهيم گلستان مى‌كند، مى‌تواند موجودى را به موجود ديگر و انسانى را نيز ميمون كند. البتّه مسخ‌شدگان توالد و تناسلى نداشتند و به فرموده‌ى پيامبر صلى الله عليه و آله چندروزى بيشتر زنده نبودند. «1» پیام ها 1- نهى از منكر، اگر سبب هدايت ديگران نشود، سبب نجات خود ناهيان مى‌شود. «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» 2- فراموشى، اگر در اثر بى توجّهى و بى‌اعتنايى باشد كيفر دارد. فَلَمَّا نَسُوا ... 3- هركس كه راه موعظه را به روى خود ببندد، راه قهر الهى را به روى خويش باز كرده است. «نَسُوا- أَخَذْنَا» 4- نهى از منكر، يك وظيفه دائمى‌است. «يَنْهَوْنَ» (فعل مضارع نشانه استمرار است) 5- بى‌تفاوتان، ظالمند. «الَّذِينَ ظَلَمُوا» (در آيه‌ى قبل، بنى‌اسرائيل به سه دسته تقسيم شدند: متجاوزان، واعظان و سكوت‌كنندگانِ بى‌تفاوت. در اين آيه سكوت‌كنندگان هم جزو ظالمانِ هلاك شده به حساب آمده‌اند، زيرا تنها ناهيان از منكر نجات يافتند، «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» پس سكوت، هم ظلم و هم زمينه‌ى هلاكت است.) 6- از بزرگ‌ترين و شديدترين عذاب‌ها، سقوط از مرحله‌ى انسانيّت است. «بِعَذابٍ بَئِيسٍ، كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ» 7- متجاوز، استحقاق از دست دادن انسانيّت و مسخ شدن را دارد و كيفر مستكبر، طرد و تحقير است. «عَتَوْا، قِرَدَةً خاسِئِينَ» آرى، ملّتى كه در برابر قانون الهى گردنكشى كند، ميمون‌وار از ديگران تقليد خواهد كرد. 8- آنان كه حكم خدا را با حيله، مسخ و دگرگون كنند، چهره‌شان مسخ مى‌شود. بازيگرِ با دين، به صورت حيوان بازيگر (ميمون) در مى‌آيد. «كُونُوا قِرَدَةً» «1». تفسير مجمع‌البيان. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 208" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «167» و (به ياد آور) آنگاه كه پروردگارت اعلام كرد: همانا تا روز قيامت، كسى را بر آنان (بنى‌اسرائيل) مسلّط خواهد كرد كه آنان را پيوسته عذاب سخت دهد. همانا پروردگارت زود عقوبت مى‌كند و شكّى نيست كه او (در برابر توبه‌كنندگان) بخشاينده و مهربان است. نکته ها «تَأَذَّنَ»، يعنى سوگند ياد كرد و اعلام نمود. «يَسُوم» از «سَوم»، يعنى تحميل كردن. بارها على عليه السلام خطاب به بى‌وفايان عصر خويش مى‌فرمود: خداوند مرا از شما بگيرد و ديگران را بر شما مسلّط سازد. «1» پیام ها 1- كيفر الهى در مورد يهود و سرنوشت آنان، قابل توجّه است. وَ إِذْ ... 2- گرچه سنّت الهى، مهلت دادن به منحرفان است، امّا مهلت‌دادن در همه جا و براى هميشه نيست. «لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ» 3- تسلّط مردم تبهكار بر بنى‌اسرائيل، عقوبت الهى به سبب اعمال خود آنان است. «لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ» 4- ملّت‌ها، تاريخى بهم پيوسته دارند و گناهِ نسلى در نسل‌هاى آينده و در طول تاريخ حتّى تا قيامت ادامه مى‌يابد. «إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ» 5- آنان كه در برابر اولياى الهى دهن كجى كنند، ذليل مى‌شوند. يَسُومُهُمْ‌ ... 6- قوم ستمگر يهود، هميشه ذليل و خوار خواهند بود. «إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ» 7- ترس از عقوبت، همراه با اميد به مغفرت و رحمت الهى، مايه‌ى تربيت و رشد «1». نهج‌البلاغه، خطبه 25 و 70. جلد 3 - صفحه 209 انسان است. «إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» 8- راه توبه و دريافت مغفرت الهى براى همه باز است. «إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «168» و ما آنان (بنى‌اسرائيل) را در زمين به صورت امّت‌ها و گروه‌هايى پراكنده ساختيم، بعضى از آنان صالحند وبرخى (لجوج و حيله‌گر و) غيرصالح، و آنان را با نيكى‌ها و بدى‌ها آزموديم، شايد كه برگردند. نکته ها بنى‌اسرائيل، گاهى به عزّت و قدرت رسيدند تا شايد شكرگزار شوند و گاهى به سختى‌ها گرفتار شدند تا حسّ توبه و انابه در آنان زنده شود. البتّه در اين ميان، بعضى صالح و نيكوكار بودند و به حقانيّت اسلام ايمان آوردند و برخى هم در پى دنياپرستى و لجاجت خويش بودند. پیام ها 1- انسان، در انتخاب راه و روش آزاد است. «مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ» 2- هنگام انتقاد از يك گروه، بايد حقّ خوبانشان ضايع نشود. «مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ» 3- حوادث تلخ و شيرين، ابزار آزمايش الهى است. «بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ» 4- تشويق و تنبيه، مهر و قهر، هر دو سازنده و تربيت كننده است. «بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» 5- تحوّل روحى انسان‌ها و بازگشت به سوى حقّ، از حكمت‌هاى آزمايش و امتحان الهى است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 210" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا