eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ «190» پس چون (خداوند) به آن دو، فرزندى صالح داد، آنان در آنچه به ايشان عطا نمود، براى خدا شريكانى قرار دادند، ولى خداوند از آنچه كه آنان شريك او قرار مى‌دهند، برتر است. أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ «191» آيا چيزهايى را شريك خدا قرار مى‌دهند كه چيزى نمى‌آفرينند و خودشان نيز مخلوقند؟! پیام ها 1- فرزند، هم مربوط به پدر و هم مربوط به مادر، هر دو است. «آتاهُما» 2- خداوند، فرزندِ شايسته و صالح مى‌دهد، اين ماييم كه سبب انحراف فرزندان مى‌شويم. «آتاهُما صالِحاً» 3- انسان‌ها در تنگناها متعهّد مى‌شوند، «لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»، امّا در حال گشايش، بى‌وفايند. «جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ» 4- فرزند، موهبتى الهى است، پدر و مادر نبايد، براى خود يا ديگران، در شكل و قيافه و يا سلامت فرزند نقش استقلالى قائل شوند كه آن نوعى شرك است. «جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ» 5- نخستين شرط معبود، قدرت بر آفرينش است. در دنياى علم و صنعت، هنوز ميليون‌ها نفر بت‌پرستند. «أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 243" ‏‏‏‏٠_۱۹۱_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ «192» و (اين معبودها) قدرت يارى آنان را ندارند و حتّى خودشان را هم نمى‌توانند حمايت كنند. وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَتَّبِعُوكُمْ سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ «193» و اگر معبودها را به هدايت فرا خوانيد، از شما پيروى نمى‌كنند، بر شما يكسان است كه آنها را دعوت كنيد يا ساكت باشيد! نکته ها ممكن است معناى‌ «تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌» اين باشد كه اگر از آنان بخواهيد شما را راهنمايى كنند، اجابت نمى‌كنند. به هرحال گرچه سخن در مورد بت‌هاى بى جان است، امّا در آيه جمع ذوى‌العقول بيان شده تا از اين پندار باطل مشركان كه آنها را عاقل، بلكه فوق عقل مى‌دانستند و مى‌پرستيدند و از آنها طلب استمداد مى‌كردند، پرده بردارد. قرآن، بارها با تعبيرات گوناگونى همچون: «لا يَسْتَطِيعُونَ لَهُمْ نَصْراً» و «لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً» «1»، ما را از توجّه استقلالى به توان و قدرتِ اشيا يا افراد، نهى كرده است. پیام ها 1- چيزهايى كه نه توان يارى‌رسانى دارند و نه مى‌توانند از خود دفاع كنند، شايسته‌ى پرستش نيستند. وَ لا يَسْتَطِيعُونَ‌ ... 2- حتّى پرستش انسان‌هاى ديگر، توجيه ندارد تا چه رسد به اشيا و موجوداتِ كمتر از انسان كه توانايى هيچ‌گونه راهنمايى و حمايتى را ندارند. «إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَتَّبِعُوكُمْ» «1». رعد، 16. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 244" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «194» همانا كسانى را كه به جاى خدا مى‌خوانيد (و مى‌پرستيد)، بندگانى (آفريده‌هايى) همچون خود شمايند. پس اگر راست مى‌گوييد، آنان را بخوانيد، تا آنان جوابتان را بدهند. نکته ها ممكن است مراد از «عباد»، انسان‌هايى باشند كه به عنوان خدا مطرح شده بودند، مثل حضرت عيسى عليه السلام، يا فرشتگان و ممكن است مراد، همان بت‌هايى باشد كه بت‌پرستان آنها را «اله» مى‌پندارند. و اگر به معناى مخلوقات باشد، شامل هرچيزى كه به جاى خدا پرستش شود، مى‌شود. پیام ها 1- پرستش، دليل مى‌خواهد و معبود بايد برتر و بالاتر از عابد باشد، پرستيدن مخلوقات يا انسان‌هايى مثل خودمان، نه دليلى دارد و نه امتيازى. «عِبادٌ أَمْثالُكُمْ» علامه اقبال لاهورى در مى‌گويد: آدم از بى‌بصرى بندگى آدم كرد گوهرى داشت ولى نذر قباد و جم كرد يعنى از خوى غلامى زسگان پست‌تر است‌ من نديدم كه سگى پيش سگى سر خم كرد 2- معبودى شايسته‌ى پرستش است كه نيازهاى بنده و مخلوق را برطرف كرده، او را رشد دهد، و بين او و معبود روابط دو طرفه باشد. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ» 3- عدم پاسخگويى معبودها به حوائج شما، نشانه‌ى عجز و بى‌عرضگى و دروغين بودن آنهاست. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 245" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ «195» آيا آنان (معبودها)، پاهايى دارند كه با آن راه بروند، يا دست‌هايى دارند كه با آن قدرت‌نمايى كنند، يا چشم‌هايى دارند كه با آنها ببينند، يا گوشهايى دارند كه با آنها بشنوند؟ (اى پيامبر!) بگو: شريك‌هاى (خيالى) خودتان را بخوانيد و عليه من نقشه بكشيد و هيچ مهلت هم به من ندهيد! (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست). نکته ها «يَبْطِشُونَ» از «بطش»، به معناى گرفتنِ با قدرت و با صولت است. اين آيه، توبيخ كسانى است كه براى خدا شريكانى قرار مى‌دهند كه از خودشان عاجزترند، چون خودشان قدرت راه رفتن، ديدن، شنيدن و ... دارند، ولى آن مجسّمه‌هاى بى‌روح، حتّى اين قدرت را هم ندارند و اگر از آنها خواسته شود كه كارى انجام دهند، هيچ قدرتى ندارند وناتوانند، پس چرا همچنان آنان را مى‌پرستند؟ پیام ها 1- رهبر الهى بايد قدرت و جرأت تحدّى و دعوت به مباهله را داشته باشد و ادّعا كند كه قدرت‌هاى باطل، هر طرحى كه دارند، اعمال كنند، تا عجز آنها ثابت شود. قُلِ ادْعُوا ... 2- دست و پا دارها، قدرت بر يارى مشركان ندارند، تا چه رسد به شريك‌هاى بى‌دست و پايى كه در حدّ و اندازه خودتان هم نيستند. أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها ... 3- مشركان زير بار اطاعت پيامبر نمى‌روند، چون مى‌گويند: بشرى مثل خود ماست. ولى زير بار پرستش بت‌هايى مى‌روند كه از خودشان هم عاجزترند. قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ‌ ... جلد 3 - صفحه 246 4- شيوه‌ى احتجاج و طرح سؤال همراه با انتقاد، توبيخ، تحدّى و مبارزه‌طلبى، از بهترين شيوه‌هاى تبليغى و تربيتى است. (با توجّه به اين آيه و آيات قبل)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ «196» همانا ولىّ و سرپرست من، خدايى است كه اين كتاب آسمانى را نازل كرده است و او همه‌ى صالحان را سرپرستى (و هدايت) مى‌كند. نکته ها در آيات قبل، ناتوانى معبودهاى باطل بيان شد. اين آيه به معرّفى خداوند مى‌پردازد. صالح بودن، از جايگاه والايى نزد خداوند برخوردار است، تمام انبيا از صالحان بوده‌اند، «كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ» «1» و آرزوى ملحق شدن به آنان را داشته‌اند، چنانكه حضرت يوسف فرمود: «تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» «2» و ما نيز در پايان هر نماز، به آنان سلام مى‌فرستيم. «السلام علينا و على عباداللّه الصالحين» پیام ها 1- خداوند به واسطه‌ى قرآن، پيامبر را يارى و بيمه كرد. «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ» 2- توجّه صالحان به سرپرستى خداوند، سبب مقاومت و نهراسيدن آنان است. ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... 3- رابطه‌ى خداوند با انسان مؤمن، بسيار نزديك است. «ولىّ» (كلمه‌ى «ولىّ»، در اصل به معناى دنباله‌ى هم و پشتِ سر هم بودن است.) 4- نزول كتاب آسمانى، پرتوى از ولايت الهى است. وَلِيِّيَ‌ ... نَزَّلَ‌ 5- معبود واقعى كسى است كه هم برنامه مشخّصى مى‌دهد، «نَزَّلَ الْكِتابَ» هم در اجرا، رهروان را سرپرستى مى‌كند. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» (صدور قانون بايد همراه‌ «1». انعام، 85. «2». يوسف، 101. جلد 3 - صفحه 247 با حمايت از مجريان صالح و شايسته باشد) 6- نترسيد! زيرا خداوند ولىّ صالحان است و وعده‌ى يارى داده. إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ‌ ... يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ 7- مشكلات انسان، يا از نداشتن برنامه است و يا از نداشتن سرپرست، و مؤمن هيچ يك از اين دو مشكل را ندارد. نَزَّلَ الْكِتابَ‌ ... يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ‌ 8- ولايت الهى نسبت به اولياى صالح هميشگى و عمومى است. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» و كافر، از مدار حمايت‌ها و امدادهاى الهى محروم است. «وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‌ لَهُمْ» «1» 9- مؤمنان صالح ونيكوكار، در بن‌بست قرار نمى‌گيرند. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» در آيه‌ى ديگر نيز آمده است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «2» خداوند سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاريكى‌ها نجات مى‌دهد. 10- شايسته سالارى، شيوه‌ى مورد تأييد قرآن است. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ «197» (بت‌ها) و كسانى كه به جاى خدا مى‌خوانيد (و مى‌پرستيد)، نه مى‌توانند شما را يارى نمايند و نه خود را يارى مى‌كنند. وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى‌ لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ «198» و اگر آنان (بت‌پرستان يا بت‌ها) را به هدايت فراخوانى، نمى‌شنوند و مى‌بينى كه آنان به تو نگاه مى‌كنند، و حال آنكه نمى‌بينند (گويا به تو مى‌نگرند، ولى نگاهشان خالى از هرگونه شعور و دقّت است). «1». محمّد، 11. «2». بقره، 257. جلد 3 - صفحه 248 نکته ها از مجموع آيات گذشته استفاده مى‌شود كه معبود و ربّ، بايد: الف: خالق و مالك باشد. «أَ يُشْرِكُونَ ما لا يَخْلُقُ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ» ب: ناصر و ياور باشد. «لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ» ج: به خواسته‌ها و دعاها ترتيب اثر دهد. سَواءٌ عَلَيْكُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ‌ ... د: توانگر و قدرتمند باشد. أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها ... ه: شنوا و بينا باشد. «أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها، أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها» و: قدرت خنثى كردن مكر دشمن را داشته باشد. «ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ» ز: كتاب و قانون عرضه كند. «نَزَّلَ الْكِتابَ» ح: خوبان و شايستگان را حمايت كند. «يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» پیام ها 1- هدف بت‌پرستان، يارى جستن از بت‌هاست كه قرآن آن را رد مى‌كند. «وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ» 2- بت‌ها و معبودها، حدّاقل بايد خودشان از حوادث مصون باشند كه نيستند. «وَ لا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ» 3- معبودهاى فاقد شعور واراده وقدرت، شايسته‌ى پرستش نيستند. «لا يَسْتَطِيعُونَ‌، لا يَسْمَعُوا، لا يُبْصِرُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ «199» عفو و ميانه‌روى را پيشه كن (عذر مردم را بپذير و بر آنان آسان بگير)، و به كارهاى عقل پسند و نيكو فرمان بده، و از جاهلان اعراض كن. نکته ها با آنكه براى كلمه‌ى «عفو»، چندين معنا بيان شده است: حدّ وسط و ميانه، قبول عذر خطاكار و بخشودن او، آسان گرفتن كارها، ولى ظاهراً در اين آيه، معناى اوّل مراد است. جلد 3 - صفحه 249 «خُذِ الْعَفْوَ»، به معناى عفو را در اختيار و كنترل خود داشتن و به جا استفاده كردن آن است، لذا در بعضى موارد بايد قاطعانه برخورد كرد، «وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ» «1» چنانكه‌ «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» به معناى آزاد و رها كردن جاهلان و دشمنان نيست، بلكه مراد با آنان نبودن و ميل به آنان نداشتن است، امّا گاهى موعظه، تذكّر و حتّى برخورد با آنان لازم است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2» اين آيه با تمام سادگى و فشردگى، همه‌ى اصول اخلاقى را در بر دارد. هم اخلاق فردى «عفو»، هم اخلاق اجتماعى‌ «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ»، هم با دوست «عفو»، هم با دشمن‌ «أَعْرِضْ»، هم زبانى‌ «وَ أْمُرْ»، هم عملى‌ «أَعْرِضْ»، هم مثبت‌ «خُذِ»، هم منفى‌ «أَعْرِضْ»، هم براى رهبر، هم براى امّت، هم براى آن زمان و هم براى اين زمان. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمودند: در قرآن آيه‌اى جامع‌تر از اين آيه در مكارم الاخلاق نيست. «3» شكّى نيست كه عفو، در مسائل شخصى است، نه در حقّ النّاس و بيت‌المال. وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل توضيح و شيوه‌ى عمل به اين آيه را درخواست كرد. جبرئيل پيام آورد: «تَعفُو عمّن ظلمك و تُعطى مَن حَرمك و تَصِل مَن قطعك»، «4» از كسى كه به تو ظلم كرده در گذر، به كسى كه تو را محروم كرده عطا كن و با كسى كه با تو قطع رابطه كرده است، ارتباط برقرار كن. سراسر اين سوره، با تعبيرهاى گوناگون دعوت به اعتدال است. اعتدال در حقوق (آيه‌ى 29)، در مصرف (آيه‌ى 31)، در زينت (آيه‌ى 32)، در عبادت (آيه‌ى 56)، در خانه‌سازى (آيه‌ى 74)، در اقتصاد (آيه‌ى 85) و نسبت به شيوه‌ى اجراى حقّ و عدالت در امّت حضرت موسى عليه السلام و امّت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در آيات 157 و 181 نكات ارزشمندى آمده است. پیام ها 1- همواره بايد راه ميانه واعتدال را پيشه كرد. «خُذِ الْعَفْوَ» «1». نور، 2. «2». نساء، 63. «3». تفسير فرقان. «4». تفسير مجمع‌البيان؛ بحار، ج 75، ص 114. جلد 3 - صفحه 250 2- خوب بودن تنها كافى نيست، بايد در جامعه خوبى‌ها را ترويج و سفارش كرد. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» 3- تنها پيامبر مخاطب آيه نيست، بلكه هر مسلمان و هر مبلّغ ومصلح اجتماعى بايد با لجوجان و جاهلان ياوه‌گو، برخوردى اعراض آميز داشته باشد و در برابر توهين و تهمت‌ها چشم‌پوشى و صبر كند، نه آنكه درگير و گلاويز شود. وَ أَعْرِضْ‌ ... 4- هم بايد به معروف امر كرد و هم شيوه‌ى امر كردن، بايد معروف و پسنديده باشد. «وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ» 5- مراد از جاهلان، نابخردان است، نه بى‌سوادان. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولًا جهل در برابر عقل است. 6- در شيوه‌ى اعراض و گذشت، نبايد به خواسته و گفته‌ى جاهلان كه بر خلاف مصلحت است توجّه كنيم، بلكه بايد محكم و استوار ايستاد. «أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا