"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ «12»
(به يادآور) زمانى كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد كه من با شمايم، پس شما افراد با ايمان را تقويت كنيد، من نيز بهزودى در دلهاى كافران، رُعب وترس خواهم افكند، پس فرازگردنها را بزنيد وهمهى سرانگشتانشان را قلم كنيد (وقطع كنيد تا نتوانند سلاح بردارند).
«1». تفسير نمونه.
«2». كافى، ج 6، ص 387.
جلد 3 - صفحه 281
نکته ها
«بَنانٍ» جمع «بَنانَهُ»، سر انگشت دست و پا، يا انگشتان دست و پا مىباشد.
ضربه زدن به سر و گردن كفّار يا زدن سر انگشتان دست و پاى آنان، توان رزم و اسلحه به دست گرفتن را از آنان مىگيرد و احتمال دارد بيانگر اين باشد كه اگر دشمن پياده است، سر او را هدف بگيرد و اگر سواره است، دست و پاى او را هدف قرار دهيد. «1»
شايد مراد از «فَوْقَ الْأَعْناقِ»، افراد سرشناس و رهبران كفر باشد، مانند: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» «2» كه ضربه را بر سران و رهبران دشمن بايد وارد كرد. «3»
از امدادهاى الهى در جنگ بدر ايجاد رعب و وحشت در دل لشكريان كفر بود، چنانكه گزارشگران مخفى سپاه اسلام، از اردوگاه دشمن خبر آوردند كه دشمن با آن همه امكانات و ساز وبرگ، بسيار ترسيده و بيمناك مىباشد، امّا در مقابل سپاه كوچك اسلام، با وجود كمى نفرات و امكانات، روحيّهاى بسيار عالى داشتند. لذا پيامبر ابتدا به آنان پيشنهاد صلح داد و نمايندهاى را به ميان آنان فرستاد، هرچند عدّهاى با اين پيشنهاد موافق بودند، ولى ابوجهل آن را نپذيرفت و آتش جنگ شعلهور شد.
پیام ها
1- خداوند، ارشاد و حمايت مؤمنان را گاهى از طريق فرشتگان انجام مىدهد.
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ ...
2- فرشتگان از خود قدرتى ندارند، بلكه با حمايت و لطف الهى قدرت مىيابند.
«إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا»
3- خداوند، تشويق به استقامت را از طريق فرشتگان قرار داده، ولى ارعاب كافران را به خود نسبت داده است. «فَثَبِّتُوا، سَأُلْقِي»
4- خداوند بر اهل ايمان، آرامش و سكينه نازل مىكند و بر كافران دلهره و وحشت مستولى مىسازد. إِذْ يُوحِي رَبُّكَ ... فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ
«1». تفسير نمونه.
«2». توبه، 12.
«3». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 282
كَفَرُوا الرُّعْبَ»
5- دلها به دست خداوند است، آرامش و اضطراب هم از اوست. إِذْ يُوحِي رَبُّكَ ..
فَثَبِّتُوا ... سَأُلْقِي ... الرُّعْبَ
6- رعب و وحشت، از عوامل شكست كفّار در جنگ بدر بود. «سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ»
7- گرايشها و انگيزههاى انسان، در سرنوشت او و دريافت رحمت و يا عذاب الهى، تأثير به سزايى دارد. فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ... فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ
8- قدرت و امكانات، به تنهايى عامل آرامش نيست. (در جنگ بدر، مسلمانان با كمى نفرات، آرامش يافتند، امّا دشمنان فراوان و مجهّز، هراسناك شدند.)
«أَمَنَةً مِنْهُ- الرُّعْبَ»
9- از توان رزمى خود در نبرد، بهترين استفاده را ببريد و ضربهها را به جاهاى حسّاس وارد آوريد. «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۱۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «13»
آن (حمايت الهى از مؤمنان و فرمان ضربه بر سرها و سرانگشتان دشمن)، به جهت آن بود كه آنان در برابر خدا و پيامبرش گردنكشى كردند، و هر كس با خدا و پيامبرش در افتد و مخالفت كند، خداوند داراى كيفرى سخت است.
ذلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكافِرِينَ عَذابَ النَّارِ «14»
آن است (كيفر ما در دنيا)، پس بچشيد آن را و (بدانيد) عذاب دوزخ براى كافران (مهيّا) است.
جلد 3 - صفحه 283
پیام ها
1- قهر و خشم الهى، نتيجهى سركشى و طغيان است و بدون دليل و بىحساب نيست. ذلِكَ بِأَنَّهُمْ ...
2- مخالفت با رسول خدا، مخالفت با خداوند است. «شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»
3- از سنّتهاى خداوند آن است كه هر كه با حقّ در افتد، نابود شود. وَ مَنْ يُشاقِقِ ... فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
4- كافران، در دنيا گرفتار انتقام و هلاكت مىشوند و در آخرت گرفتار عذاب. «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ- لِلْكافِرِينَ عَذابَ النَّارِ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۱۳_۱۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ «15»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه با (لشگركشى و) انبوه كافران برخورد كرديد، به آنان پشت نكنيد و مگريزيد.
نکته ها
«زَحف»، به معناى غلتيدن و روى زمين كشيدن است، به لشكركشى و حركت يك لشكر انبوه هم از اين جهت كه از دور چنين به نظر مىرسد كه روى زمين مىغلتند و پيش مىآيند، زحف گفته مىشود.
امام رضا عليه السلام فرمود: «فرار از جهاد، موجب وهن دين، استخفاف رهبر حقّ، جرأت يافتن دشمن و محو مذهب است». «1»
در فضائل حضرت على عليه السلام آمده است: «وى در تمام عمر، حتّى يك بار هم از جبهه و جنگ فرار نكرد». «2» و آن حضرت فرمودند: «پسنديدهترين مرگ، شهادت است، سوگند به آن كسى كه جان فرزند ابىطالب بهدست اوست، براى من كشته شدن با هزار ضربهى
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفاسير نمونه و نور الثقلين.
جلد 3 - صفحه 284
شمشير، راحتتر و آسانتر از مرگ در بستر است». «1»
پیام ها
1- خداوند از مؤمنان انتظار ويژهاى دارد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ...
2- تعداد زياد دشمن، مجوّز فرار از جبهه نمىشود. إِذا لَقِيتُمُ ... زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ
3- در هنگام نبرد، فرار از جنگ جايز نيست. إِذا لَقِيتُمُ ... فَلا تُوَلُّوهُمُ
(البتّه فرار، آنگاه ممنوع است كه دو گروه، با آمادگى جنگ كنند، ولى اگر دشمن مسلّح غافلگيرانه شبيخون زد و مسلمانان آمادگى نداشتند، عقبنشينى مانعى ندارد. «2»)
4- جنگهاى اسلامى، مكتبى است، نه استعمارى و از روى هوا و هوس. الَّذِينَ آمَنُوا ... الَّذِينَ كَفَرُوا"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه_۱۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «16»
و جز آنها كه كنارهگيريشان براى ساز و برگ نبرد مجدّد يا پيوستن به گروه ديگرى از مسلمانان باشد، هركس در روز جنگ پشت به دشمن كند، قطعاً مورد خشم خدا قرار مىگيرد و جايگاه او جهنّم است و چه بد سرانجامى است.
نکته ها
«مُتَحَرِّفاً» به معناى خود را كنار كشيدن براى تغيير تاكتيك و خسته و گمراه كردن دشمن و سپس ضربه زدن به اوست و «مُتَحَيِّزاً»، پيوستن و جاى گرفتن در كنار گروه ديگر است، آنگاه كه رزمنده احساس تنهايى و ناتوانى كند.
عبارتِ «باءَ بِغَضَبٍ»، به معناى هموار ساختن و تحمّل غضب است.
در اين آيه، براى پشت كردن به دشمن كه حرام است، دو مورد استثنا ذكر شده است: يكى
«1». نهجالبلاغه، خطبه 121.
«2». تفسير فرقان.
جلد 3 - صفحه 285
براى جا به جايى تاكتيكى «مُتَحَرِّفاً» دوم براى پيوستن به گروه ديگرى از مسلمانان و حملهى دسته جمعى «مُتَحَيِّزاً».
البتّه در بعضى تفاسير، موارد ديگرى هم ذكر شده است، مانند فرار براى اطلاعرسانى به مسلمانان، يا براى حفظ سنگر مهمتر و موقعيّت بهتر. «1» ولى اينها همه مصداق همان مورد اوّل است.
فراريان از جبهه، مورد خشم وغضب خدا قرار دارند، وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ و از جملهى كسانى هستند كه در هر نماز از آنان برائت مىجوييم. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» البتّه اين گناه، قابل توبه و بخشش است.
پیام ها
1- فرار از جبهه، گناهكبيره است و خداوند بر آن وعدهى قهر وعذاب داده است.
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ
2- عقبنشينى تاكتيكى، اشكال ندارد. «مُتَحَرِّفاً»
3- در جنگ، خدعه و فريب دادن دشمن جايز است. «مُتَحَرِّفاً»
4- همان گونه كه رفتن به جبهه مهمّ است، فرار نكردن هم مهمّ است، گاهى كسانى به جبهه مىروند، ولى با فرار، جهنّمى مىشوند. وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ ... مَأْواهُ جَهَنَّمُ
5- نصرت از سوى خداوند است، ولى بكارگيرى فنون و تاكتيكهاى نظامى و سياست جنگى هم لازم است. «مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً»
6- جايگاه فراريان از جهاد و غضب شدگان الهى، جهنّم است. «مَأْواهُ جَهَنَّمُ» (در واقع كسى كه از جهاد فرار مىكند، به دنبال مأمن و پناهگاهى است، امّا پناهگاهى جز آتش جهنّم نمىيابد.)
7- فرار از جنگ، هم ذلّت دنيوى دارد، «باءَ بِغَضَبٍ» هم عذاب اخروى، «مَأْواهُ
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
جلد 3 - صفحه 286
جَهَنَّمُ» و فراريان عاقبتى بد در پيش دارند. «بِئْسَ الْمَصِيرُ»"
#تفسیر_سوره_انفال_آیه۱۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا