"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ «10»
و اگر پس از سختى و محنتى كه به انسان رسيده، نعمتى به او بچشانيم (چنان مغرور مىشود كه) مىگويد: همانا گرفتارىها از من دور شد (و ديگر به سراغم نخواهد آمد)، بىگمان او شادمان و فخرفروش است.
نکته ها
روزگار هميشه يكسان نيست، بلكه طبق روايات: «الدَّهر يَومان، يَومٌ لك و يومٌ عليك، فان كان لك فلا تبطر و ان كان عَليك فاصبر فكلاهما ستُختَبر»، «2» روزگار دو چهره دارد: گاهى با تو و گاهى بر عليه توست. آنگاه كه به نفع توست، مغرور مشو و آنگاه كه به ضرر توست، صبر پيشه كن، زيرا در هر حال مورد آزمايش الهى هستى.
نعمتهايى كه پس از سختىها و مشكلات به انسان مىرسد، بايد عامل شكر و ذكر باشد، نه وسيلهى فخر و طرب.
دو چيز شادى را خطرناك مىكند: يكى تحليل غلط، «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» و ديگر آنكه اين شادى سبب تحقير ديگران و فخرفروشى خود شود. «لَفَرِحٌ فَخُورٌ»
پیام ها
1- انسان كمظرفيّت است وبااندك نعمتى، فخرفروشى مىكند. أَذَقْناهُ ... لَفَرِحٌ فَخُورٌ
«2». بحار، ج 73، ص 81.
جلد 4 - صفحه 28
2- قرآن داراى آهنگ موزون و موسيقى خاصّى است. ( «نَعْماءَ» هم آهنگ «ضَرَّاءَ» و «لَيَؤُسٌ كَفُورٌ» هم وزن «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» است)
3- سختىها و شادىها زودگذرند. أَذَقْناهُ ... مَسَّتْهُ
4- فكر اينكه سختىها ديگر به انسان روى نمىآورد، تصوّر باطلى است. «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي»
5- كاميابىها را نشانهى محبوبيّت نزد خداوند ندانيم و نگوييم: ديگر گرفتار نخواهم شد! «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي»
6- تحليلها و بينشهاى غلط، سبب رفتار نادرست مىشود. گمان مىكند كه هيچ بدى ندارد، «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» لذا فخرفروشى مىكند. «لَفَرِحٌ فَخُورٌ»
7- شخصيّت بعضى انسانها متزلزل و وابسته به حوادث بيرونى است، نه كمالات درونى. گاهى «لَيَؤُسٌ كَفُورٌ» و گاهى «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» است."
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱٠جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «11»
مگر كسانى كه (در سايهى ايمان واقعى،) اهل صبر وعمل صالح هستند، (نهبا رفتن نعمت مأيوس و نه با آمدن آن فخرفروشى نمىكنند.) براى آنان مغفرت وپاداشى بزرگ خواهد بود.
نکته ها
تمام مواردى كه قرآن از عمل صالح سخن به ميان آورده، در كنار ايمان است، «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»* جز در اين آيه كه مىفرمايد: «صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» كه البتّه مراد از صابران در اين آيه نيز همان مؤمنان واقعى است، لكن چون در برابر افراد كمظرفيّت مطرح شده است، به جاى «آمَنُوا»* تعبير به «صَبَرُوا» شده است.
صبر، تنها در برابر تلخىها نيست، بلكه در رفاه و شادى نيز بايد صبر كرد وگرنه سبب طغيان انسان خواهد شد. چنانكه بنىاسرائيل وقتى از تحت سلطهى فرعون خارج شده و به
جلد 4 - صفحه 29
رفاه و آزادى رسيدند، «جَعَلَكُمْ مُلُوكاً» «1» طغيان كردند، به سراغ گوسالهپرستى رفتند و در برابر نهى از منكر هارون، تا مرز پيامبر كشى پيش رفتند. «وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» «2»
پیام ها
1- صبر در برابر حوادثِ تلخ و شيرين زندگى، از بهترين مصاديق عمل صالح است. «صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
2- مؤمن، نه يأس دارد ونه كفران وتفاخر، بلكه نشكن ومقاوم است. «صَبَرُوا»
3- صبر و پايدارى وسيلهى آمرزش گناهان است. الَّذِينَ صَبَرُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ
4- اگر بدانيم كه چه پاداشى در انتظار ماست، صبر براى ما شيرين مىشود. الَّذِينَ صَبَرُوا ... لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ
5- دفع خطر، مهمتر از جلب منفعت است. اوّل «مَغْفِرَةٌ»، آنگاه «أَجْرٌ كَبِيرٌ»
«1». مائده، 20.
«2». اعراف، 150."
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۱جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ «12»
پس شايد تو (به خاطر عدم پذيرش مردم، ابلاغِ) بعض از آنچه را كه به تو وحى مىشود واگذارى و (شايد) سينهات به خاطر آن (حرفها) كه مىگويند: چرا گنجى بر او نازل نشده، يا فرشتهاى با او نيامده، تنگ شده باشد. (مبادا چنين باشد، كه) تو فقط هشدار دهندهاى و خداوند بر هر چيزى ناظر و نگهبان است.
نکته ها
گاهى كفّار از پيامبر مىخواستند كوههاى مكّه را با معجزه به طلا تبديل كند و يا فرشتهاى براى تأييد او نازل شود، از سوى ديگر بعضى به خاطر بغض و كينه حاضر نبودند كه
جلد 4 - صفحه 30
پيامبر صلى الله عليه و آله آنچه را مربوط به حضرت على عليه السلام است، بيان كند و اگر هم بيان مىفرمود، نمىپذيرفتند. لذا پيامبر صلى الله عليه و آله سينهاش تنگ و ناراحت مىشد و در نتيجه پيام آيات را به تأخير مىانداخت و اين با عصمت پيامبر صلى الله عليه و آله منافاتى ندارد. زيرا گاهى ابلاغ پيام الهى فورى نيست و پيامبر صلى الله عليه و آله هم روى ملاحظاتى كه آن هم شخصى نيست، (بلكه بر اساس مصلحت است،) ابلاغ آيات را به تأخير مىانداخت. امّا با نزول اين آيه، آن ملاحظات هم كنار گذاشته مىشود و با قاطعيّت، پيام آيه ابلاغ مىگردد.
ممكن است ترك بيان وحى تنها نسبت به برخى افراد لجوج بوده كه پيامبر صلى الله عليه و آله از هدايت آنان مأيوس بوده است، لكن خداوند مىفرمايد: گرچه ايشان ايمان نخواهند آورد، امّا تو وظيفهى خودت را ترك نكن.
شايد معناى آيه اين باشد كه كفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگير هستند كه گويا تو وحى ما را بر آنان نخواندهاى، و شايد مراد اين باشد كه انديشهى تأخير و ترك ابلاغ برخى از آيات قرآن، مايهى دلتنگى تو است.
پیام ها
1- مبلّغ بايد در ابلاغ كلام خدا قاطع باشد و ملاحظهى حرفها و بهانههاى مردم را نكند. فَلَعَلَّكَ تارِكٌ ... أَنْ يَقُولُوا
2- در شيوهى برخورد و ارشاد بجاى آنكه بگوييم: تو چنين هستى، بگوييم: گويا، شايد، مبادا چنين باشى. «فَلَعَلَّكَ» بجاى «انك»
3- كفّار علاوه بر اذيّتها و آزارهاى جسمانى، با بهانهگيرىهاى مختلف، پيامبر صلى الله عليه و آله را در فشار قرار مىدادند. ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا ...
4- عقل مردم در چشم آنهاست، رسالت را در كنار ثروت مىپذيرند. «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ»
5- ما ضامن وظيفه هستيم، نه نتيجه، تو به وظيفهات عمل كن، باقى امور را به خداوند واگذار. «إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ»
6- وظيفهى مبلّغ انذار مردم است، نه اجبار مردم به ايمان آوردن. «إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 31"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۲جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «13»
يا اينكه مىگويند: (او) قرآن را از پيش خود بافته و ساخته است! بگو: اگر راست مىگوييد، شما هم ده سوره مثل اين از پيشِخود ساختهها، بياوريد و (براى اين كار) هر كس از غير خداوند را كه مىخواهيد (نيز به كمك) دعوت كنيد.
نکته ها
قرآن، تنها از نظر فصاحت و بلاغت معجزه نيست، بلكه از نظر معارف، مواعظ، براهين، اخبار غيبى و قوانين نيز معجزه است، زيرا جملهى «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ» دعوت از همهى مردم است، نه فقط عربهايى كه فصاحت و بلاغت قرآن را مىفهمند، چنانكه در آيهى ديگرى نيز مىفرمايد: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» اگر تمام انس و جنّ جمع شوند نمىتوانند مثل قرآن را بياورند. «1»
جهات اعجاز قرآن بسيار است: حلاوت و شيرينى الفاظ آن در قرائت، يكنواخت بودن محتواى آن با آنكه در مدّت 23 سال نازل شده است، بيان علومى كه تا آن زمان خبرى از آنها نبود، پيشگويى امورى كه بعداً به وقوع پيوست، اخبار از تاريخ اقوام گذشته كه نشانى از آنها باقى نمانده است، بيان قوانينى جامع و كامل در همهى ابعاد فردى و اجتماعى زندگى انسان، دور ماندن از هرگونه تحريف، تغيير، كهنه شدن و به فراموشى سپرده شدن در طول قرنهاى متمادى.
با اين همه تخفيف و آن همه تحريك، باز هم بشر عاجز است. قرآن در يكجا مىفرمايد:
مثل تمام قرآن را بياوريد، «أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ» «2»، يكجا مىفرمايد: مثل ده سورهى قرآن بياوريد (همين آيه)، جاى ديگر باز هم تخفيف داده و مىفرمايد: يك سوره مثل قرآن
«1». اسراء، 88.
«2». اسراء، 88.
جلد 4 - صفحه 32
بياوريد. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» «1» علاوه بر اين تخفيفها، انواع تحريكها را نيز بكار برده است. يكجا مىفرمايد: اگر جن و انس پشت به پشت هم دهند، نمىتوانند. يكجا مىفرمايد: از همهى مغزهاى كرهى زمين دعوت كنيد، امّا هرگز نمىتوانيد كه مثل قرآن بياوريد. تاريخ نيز ثابت كرده است كه دشمنانى كه جنگهاى بسيارى عليه اسلام بهراه انداختهاند، توطئهها چيدهاند، امّا هرگز نتوانستند حتّى يك سوره مثل قرآن بياورند، آيا معجزه غير از اين است؟
پیام ها
1- كفّار بجاى آنكه دليل وبرهانى بياورند، به پيامبر صلى الله عليه و آله تهمت مىزدند كه قرآن ساختهى خود توست، نه كلام خدا. «يَقُولُونَ افْتَراهُ»
2- قرآن، معجزهى جاودان تاريخ است. «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ»
«1». بقره، 23."
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۳_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ «14»
پس اگر از عُهدهى اجابت (درخواست) شما برنيامدند، بدانيد آنچه كه نازل شده، به علم خداست واينكه معبودى جز اونيست، پس آيا (در اين صورت) تسليم مىشويد؟!
نکته ها
كفّار به پيامبر صلى الله عليه و آله تهمت مىزدند كه قرآن را نزد كسى فرا گرفته است: «فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ» «2» قرآن به آنان پاسخ مىدهد كه منشأ اين كتاب، علم الهى است، نه املاى ديگران، گاهى نيز مىگفتند: قرآن از خود اوست، لكن ديگران به او كمك كردهاند. «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» «3» اين آيه پاسخ همهى آن تهمتهاست.
«2». فرقان، 5.
«3». فرقان، 4.
جلد 4 - صفحه 33
پیام ها
1- سرچشمهى قرآن، علم بىنهايت الهى است. «أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ»
2- قرآن حدس و فرضيه يا خيال و انديشه بشرى نيست، بلكه بر اساس علم خداوند است. «أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ»
3- قرآن محدود به زمان، مكان، نژاد و نسل خاصّى نيست، چون بر اساس علم خداوند است. «أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ»
4- اسرار قرآن، همچون علمِ بىنهايت خداوند نامتناهى است. «أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ»
5- كفر و ترديد دشمنان، سبب تزلزل شما در حقّانيّت قرآن و وحدانيّت خداوند نشود. فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا ... أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱۴جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15»
كسانى كه زندگانى دنيا و زيبايىهاى آن را بخواهند، ما در همين دنيا (نتيجهى) اعمالشان را بطور كامل مىدهيم، و در آن هيچ كم و كاستى نخواهد بود.
نکته ها
سؤال: اين آيه مىفرمايد: ما به دنياطلبان بدون كم و كاست و به طور كامل نتيجهى اعمالشان را در دنيا خواهيم داد، امّا در موارد ديگرى مىفرمايد: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ» «1» به هر كس و به هر مقدار كه بخواهيم عطا مىكنيم.
جمع ميان اين آيات چگونه است؟
پاسخ: دراين آيه مىفرمايد: نتيجهى كارشان را مىدهيم، «أَعْمالَهُمْ» ولى در آن آيه مسئلهى كار مطرح نيست، بلكه آرزو مطرح است كه خداوند مىفرمايد: بعضى به گوشهاى از آرزوهاى خود مىرسند.
كسانى كه ايمان به معاد ندارند و يا براى خداوند كار نمىكنند، طلبى از پروردگار ندارند و در
«1». اسراء، 18.
جلد 4 - صفحه 34
برابر خدمات و اختراعات و اكتشافات خود در همين دنيا به نام و نانى مىرسند. كسى مىتواند به پاداش اخروى انتظار داشته باشد كه به آن ايمان داشته باشد و الّا كسى كه نه خدا را قبول دارد و نه معاد را، چه توقّعى از خداوند دارد؟
انسان اگر به جاى آخرت، دنيا، به جاى باقى، فانى و به جاى نامحدود، هدف محدود را دنبال كند، نتيجهى عملش نيز محدود به همين دنياى فانى خواهد بود.
پیام ها
1- انگيزه و هدف مهمّ است، نه فقط خود عمل. «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا»
2- انسان اختيار دارد و مىتواند آن گونه كه مىخواهد اراده كند. «مَنْ كانَ يُرِيدُ»
3- خداوند عادل است، حتّى كسانى كه براى او كار نكنند، پاداش آنها را بدون كم و كاست در دنيا مىدهد. نُوَفِّ إِلَيْهِمْ ... لا يُبْخَسُونَ
4- دليل نپذيرفتن حقّ، دنياطلبى است. فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا ... مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۵_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «16»
آنان كسانى هستند كه در قيامت، جز آتش چيزى ندارند و آنچه در دنيا ساختهاند بر باد رفته، و اعمالى كه انجام مىدهند باطل و بىاثر خواهد بود.
نکته ها
آنجا كه وظيفهى انسان عبادت بوده و نياز به قصد قربت داشته است، عمل بدون قصد قربت باطل است و آنجا كه قصد قربت لازم نبوده و عمل به خاطر دنيا انجام شده است، نتيجهى آن محدود به دنياست و در قيامت آن عمل حبط و محو مىشود.
يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله نگاهش به دخترى افتاد و به سوى او دست درازى كرد. در مسير راه ديوارى فروريخت و صورت او را مجروح كرد.
پيامبر صلى الله عليه و آله با شنيدن اين ماجرا فرمودند: خداوند در همين دنيا تو را كيفر داد تا به آخرت كشيده نشود. چنانكه افرادى هستند كه خداوند پاداش كارهاى آنان را در همين دنيا مىدهد
جلد 4 - صفحه 35
تا در آخرتطلبى نداشته باشند. «1»
حضرت على عليه السلام هنگام تلاوت اين آيه مىفرمود: چگونه بر آتشى صبر كنم، كه اگر جرقهاى از آن بر زمين افتد، همهى روئيدنىهاى آن را مىسوزاند. «2»
پیام ها
1- دست دنيا گرايان در آخرت خالى است. «لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ»
2- عمل براىِ دنيا و يا از روى ريا، در آخرت پوچ وتباه است. «حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ»
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». بحار، ج 40، ص 346."
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱۶جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ «17»
آيا آن كس كه (همچون پيامبر اسلام) دليل روشنى (مثل قرآن) از طرف پروردگارش دارد و بدنبال او شاهدى از اوست، و پيش از او (نيز) كتاب موسى (كه) رهبر و رحمت بوده است (بر آمدن او بشارت داده، مانند كسى است كه اين خصوصيات را نداشته باشد؟)، آنان (كسانى كه حقجو هستند) به او ايمان مىآورند، و هر كس از احزاب (و گروههاى مختلف) كه به او كافر شود، وعدگاهش آتش است. پس، از آن در ترديد مباش (كه) قطعاً آن (وحى، كلامِ) حقّى است (كه) ازپروردگارت (نازل شده)، اگر چه اكثر مردم ايمان نياورند.
نکته ها
روايات بسيارى از ائمه معصومين عليهم السلام رسيده است كه مراد از «شاهِدٌ» در اين آيه علىبن ابىطالب عليهما السلام است. «3» چنانكه خود حضرت على عليه السلام نيز در خطبهاى فرمود: مُراد از «شاهد» من هستم.
«3». كافى، ج 1، ص 190.
جلد 4 - صفحه 36
طبق اين آيه، شاهد و گواه پيامبر صلى الله عليه و آله از اوست، نه جداى از او. و طبق روايات شيعه و سنّى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: من از علىّ هستم و علىّ از من است. «1»
در آخرين آيهى سورهى رعد آمده است كه وقتى كفّار به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: «لَسْتَ مُرْسَلًا» پيامبر صلى الله عليه و آله به امر خداوند پاسخ مىدهد: «كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» يعنى براى گواهى ميان من و شما، خداوند و كسى كه علم كتاب نزد اوست كافى است. در آنجا نيز طبق روايات شيعه و سنّى مُراد از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» علىبن ابىطالب عليهما السلام است كه شهيد و گواه پيامبر صلى الله عليه و آله است. در آنجا شهيد و در اينجا شاهد است.
پیام ها
1- در تبليغ، با شيوهى سؤال، وجدانهاى سالم را به قضاوت بطلبيم. «أَ فَمَنْ كانَ»
2- قرآن، حجّت خداوند بر مردم است. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ»
3- كسى كه در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله همراه و دنبالهرو اوست، پس از پيامبر صلى الله عليه و آله هم جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله است. «يَتْلُوهُ»
4- وجود پيروان راستين، وارسته و فداكار، يكى از راههاى شناخت و حقّانيّت پيامبران است. بَيِّنَةٍ ... شاهِدٌ مِنْهُ
5- خداوند حجّت را بر مردم تمام كرده است، هم خود قرآن معجزه است و هم گواهى چون علىبن ابىطالب عليهما السلام دارد و هم تورات از قبل بشارت آن را دادهاست. بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ ... شاهِدٌ مِنْهُ ... وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى
6- كتب آسمانى، مؤيّد يكديگرند. «مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى»
7- در تبليغ، شناخت مخاطب يك اصل است، چون در حجاز يهوديان بيش از مسيحيان بودهاند، خطاب قرآن با آنان است، گرچه در انجيل هم بشاراتبسيارى آمده است. «مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى»
«1». صحيح بخارى، كتاب صلح، باب «كيف نكتب»؛ مسند احمد حنبل، ج 5، ص 356.
جلد 4 - صفحه 37
8- كتب آسمانى و قوانين الهى، راه هدايت و وسيلهى رحمت براى مردم هستند. «إِماماً وَ رَحْمَةً»
9- مردم بايد كتاب آسمانى را امام وپيشواى خود قرار دهند. «كِتابُ مُوسى إِماماً»
10- امامت و رحمت بايد در كنار هم باشند. «إِماماً وَ رَحْمَةً»
11- ملاك و محور، حقّ باشد نه حزب. بجاى توجّه به حزب و نژاد و منطقه، بدنبال پيروى از حقّ باشيم. «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ»
12- همهى مردم از هر گروه و طايفه و حزب بايد به قرآن رو آورند وگرنه گرفتار قهر الهى هستند. «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ»
13- كفر برخى از مردم سبب دلسردى و تزلزل مؤمنان نشود. وَ مَنْ يَكْفُرْ ... فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ
14- اكثريّت، نشانهى حقانيّت نيست. الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ ... أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام