"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ «74»
پس چون ترس و وحشت از ابراهيم برطرف شد و بشارت (فرزند نيز) براى او آمد، دربارهى قوم لوط با ما به (گفتگو و) مجادله پرداخت (تا شايد در مورد آنان شفاعت كند).
نکته ها
شايد مجادلهى حضرت ابراهيم عليه السلام همان باشد كه در سورهى عنكبوت، آيه 31 آمده است كه او به فرشتگان گفت: چگونه منطقه را زير و رو مىكنيد درحالى كه حضرت لوط عليه السلام پيامبر خدا، در ميان آنهاست. آنها جواب دادند: ما بهاحوال آنان شناخت كامل داريم و لوط و يارانش را نجات مىدهيم.
پیام ها
1- علم، مقدّمهى آرامش است. (چون ابراهيم عليه السلام آگاه شد، آرام شد) «ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ»
2- ترس در انبيا، عارضى است، نه خصلتى و ذاتى. «ذَهَبَ»
3- اوّل دفع ضرر، بعد جلب منفعت. «ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى»
4- آرامش روحى، زمينهى توجّه به همنوعان است. «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ»
5- به هنگام هيجان، موضعگيرى نكنيم. ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ ... يُجادِلُنا
6- بشارت به نعمت، ما را از سرنوشت ديگران غافل نسازد. «جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ»
7- انبيا به فكر افراد زير دست خود هستند. «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ»
8- تنها به فكر قوم و طايفهى خويش نباشيم. «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ»
9- در مواردى كه مقدّرات الهى حتمى نيست، اصرار كردن و شفاعت و دعا و توسّل مؤثّر است. «يُجادِلُنا»
جلد 4 - صفحه 95
10- جدال با فرشتگان و مأموران الهى، جدال با خداست. «يُجادِلُنا»"
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ «75»
بدرستى كه ابراهيم، بردبار و صاحب آه و ناله و اهل توبه و انابه بود.
يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ «76»
(امّا از آنجا كه فرمان قهر الهى در مورد قوم لوط حتمى بود، لذا فرشتگان در پاسخ به تقاضاى شفاعت و تأخير در عذاب به او گفتند:) اى ابراهيم! از اين (تقاضا) صرفنظر كن، كه به تحقيق فرمان قهر پروردگارت صادر شده و قطعاً عذاب غير قابل برگشت به سراغ آنهاخواهد آمد.
نکته ها
در آيهى 74، حضرت ابراهيم عليه السلام با فرشتگان در بارهى عذاب قوم لوط جدال كرد، در آيهى 76 مىفرمايد: اى ابراهيم! از اين جدال و اصرار دستبردار. در ميان اين دو آيه كه به جدال ابراهيم عليه السلام و تذكّر خداوند به او اشاره مىكند، براى حفظ شخصيّت و مقام او و اينكه جدال او تنها بر اساس دلسوزى براى امّت است، نه انكار و يا چيز ديگر، در آيهى 75 مىفرمايد:
ابراهيم عليه السلام حليم و اوّاه و مُنيب است.
پیام ها
1- انبيا، دلسوزترين رهبران جامعهى بشرى هستند، و با حلم و ناله وانابه، براى نجات مردم تلاش مىكنند. «لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
2- تذكّرات بايد با حفظ مقام و شخصيّت افراد همراه باشد. «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
3- شفاعت ابراهيم براى مردم، قبل از اطلاع او به قطعى شدن عذاب بوده است. «قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ»
جلد 4 - صفحه 96
4- عذاب الهى نيز در مسير تربيت انسان است. «أَمْرُ رَبِّكَ»
5- گاهى شفاعت انبيا هم پذيرفته نمىشود. زمانى كه فرمان حتمى خداوند صادر شد، هيچ مقامى نمىتواند مانع آن شود. «يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۵_۷۶_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ «77»
و هنگامى كه فرستادگان ما، (فرشتگان مأمور عذاب،) به سراغ لوط آمدند، دربارهى آمدن آنان غمگين شد و براى حفظ آنها (از آزار اين قوم شرور،) به تنگ آمد، (با خود) گفت: امروز، روز سختى است!
نکته ها
چون رسولان الهى در قالب جوانانى زيباروى به سراغ حضرت لوط آمدند و ميهمان او شدند، لذا آن حضرت از سوءقصد قوم فاسد خود نسبت به ميهمانانش نگران شد.
جملهى «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً» يعنى دستش كوتاه شد، كنايه از اينكه عاجز گرديده و راه بروى او بسته شد.
پیام ها
1- علم انبيا محدود است. «لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا» (حضرت لوط نمىدانست كه اين ميهمانان فرشتهاى در صورت انسانند)
2- مرحلهى اوّل مبارزه با منكر، مرحلهى قلبى است. «سِيءَ بِهِمْ»
3- حفظ ميهمان، بر عهدهى ميزبان است. «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۷۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام