"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ «99»
و در اين دنيا با لعنتى بدرقه شدند و روز قيامت نيز چنين خواهد بود. (و اين) چه بد عطايى است كه به آنان داده مىشود.
پیام ها
1- هر كس دنبالهرو فرعونها و طاغوتها شد، در دنيا و آخرت بد نامى و نفرين او را دنبال خواهد كرد. فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ، فَاتَّبَعُوا ... لَعْنَةً"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۹۹_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ «100»
(اى پيامبر!) اين (مطالب، گوشهاى) از اخبار آبادىها و شهرهايى است كه ما آن را براى تو بازگو مىكنيم، (البتّه) بعضى از آنها (هنوز) پابرجا هستند، ولى بعضى ديگر ويران شدهاند.
نکته ها
ممكن است منظور آيه اين باشد كه در بعضى موارد، تنها خودشان را هلاك نموديم از اين روى آثارشان باقى است، ولى در بعضى ديگر آنها را همراه با تمامى آثار و خانههايشان نابود كرديم.
ان داستان در قرآن، داراى نقش و اثرات مهمّى است، زيرا؛
جلد 4 - صفحه 119
1- دلنشين و جذّاب است. 2- هموار كنندهى راه نفوذ و تأثير بيشتر دلائل عقلى و برهانى است. 3- دليلى ديگر بر اعجاز پيامبر صلى الله عليه و آله است كه چگونه فردى درس ناخوانده چنين اخبارى را مىداند. 4- براى شنوندگان آن درس عبرت است.
پیام ها
1- بيان تاريخ به مقدارى لازم است كه سبب رشد، پندآموزى و هشدار باشد. «مِنْ أَنْباءِ» (بعضى از تاريخ گذشتكان نه همهى آن)
2- تاريخ نوح، هود، صالح، لوط، شعيب و موسى، از بخش مهم تاريخ بشرى است. «أَنْباءِ» ( «أَنْباءِ» به معناى اخبار مهمّ است)
3- قرآن منبعى براى آشنايى با تاريخ گذشته و فرجام پيشينيان است.
4- گفتن داستانهاى صحيح، مستند و آموزنده، كارى خدايى است، از آن غفلت نكنيم. «نَقُصُّهُ»
5- داستانهاى قرآنى، صادقترين و صحيحترين قصههاست، زيرا گويندهى آنها خداست. «نَقُصُّهُ»
6- حساب تاريخ امّتها از حساب آثار وبقاياى آنها جداست، زيرا تاريخ امرى ماندگار است، گرچه ممكن است از آثار وبقاياى آنان خبرى نباشد. «حَصِيدٌ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱٠٠جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ لَمَّا جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ ما زادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ «101»
و ما به آنان ظلم نكرديم، بلكه آنان خود بر خويشتن ستم روا داشتند و چون قهر پروردگارت آمد، پس (آن) خدايانى كه به جاى «اللَّه» مىخواندند، سودى به حال آنان نبخشيد و آنان را جز ضرر و هلاكت چيزى نيفزودند.
جلد 4 - صفحه 120
نکته ها
كلمهى «تَتْبِيبٍ» از «تب» به معناى استمرار در زيان و هلاكت و نابودى است.
پیام ها
1- تنبيه و كيفر ظالم، ظلم نيست، بلكه عين عدل است. «وَ ما ظَلَمْناهُمْ»
2- سرنوشت انسان، در گرو اعمال و رفتار خود اوست. «ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»
3- غير از خداوند، هيچ كس و هيچچيز ديگر، منجى انسان نيست. «فَما أَغْنَتْ»
4- در برابر ارادهى الهى، هيچ كس و هيچچيز را تاب مقاومت نيست. «مِنْ شَيْءٍ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱٠۱_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ «102»
و اين چنين است مؤاخذه (و مجازاتِ) پروردگارت، زمانى كه شهرها و آبادىهاى ستمگر را (با قهر خود) مىگيرد. همانا مؤاخذهى او (سخت) دردناك وشديد است.
پیام ها
1- قهر و لطف خداوند، بر طبق يك سنّت پايدار و قانون جاويد است، نه براساس يك امر دفعى و تصادفى. «كَذلِكَ»
2- امّتهاى ستمگر، در معرض قهر الهى قرار دارند. كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ ...
3- تهديد در جاى خود، يكى از عوامل مؤثّر تربيتى است. «أَخْذُ رَبِّكَ»
4- قهر خداوند، از شئون ربوبيّت اوست. «أَخْذُ رَبِّكَ»
5- عامل بدبختى و نزول قهر الهى، خود انسانها هستند. «أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ»
6- قهر خدا زمانى است كه سيماى منطقه را ظلم بگيرد. «أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ»
7- قهر خدا را ساده و ناچيز نشماريم. «إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 121"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱٠۲جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ «103»
البتّه در اين (يادآورىها،) نشانه (وعبرتى) است براى كسى كه از عذاب آخرت بترسد. همانروزى كه مردم را در آن گرد مىآورند وآن روزى كه (همه آن را) مشاهده مىكنند و آن روز براى همه نمايان و مشهود است (وتماماعمال و روحيّاتهويدا مىشود).
پیام ها
1- بيان داستان بايد داراى جهت و هدف باشد. «لَآيَةً»
2- تنها كسانى كه به آخرت ايمان دارند، داستانهاى حقيقى قرآن را سرمشق خود مىگيرند. «لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ»
3- خوف از قيامت (گرچه از روى يقين نباشد، بلكه براساس احتمال خطرباشد) سبب عبرت گرفتن مىشود. «لَآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ»
4- اجتماع و حضور مردم در قيامت، امرى اجبارى است، نه اختيارى. «مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ» نه «يوم يجمع الناس»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱٠۳_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
11.Hud.103-106.mp3
2.53M
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱٠۳_۱٠۴_۱٠۵_۱٠۶جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ «104»
و ما، آن (روز) را مگر براى مدّت معدودى به تأخير نمىاندازيم.
يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ «105»
روزى كه (چون) بيايد، هيچ كس جز با اذن او حرفى نمىزند، پس (گروهى) از آنها بدبخت و سيه روز و (عدّهاى ديگر) خوشبخت و سعادتمندند.
نکته ها
كلمهى «سَعادت»، به معناى فراهم بودن اسباب نعمت و كلمهى «شَقاوت» به معناى فراهم بودن اسباب گرفتارى است.
جلد 4 - صفحه 122
پیام ها
1- زمان برپايى قيامت و به پايان رسيدن دنيا، از پيش مشخّص و معيّن شده است. «لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ»
2- فاصلهاى كه براى برپايى قيامت است، باز به خاطر دنبال كردن هدفى است. «لِأَجَلٍ» و نفرمود: «الى اجل»
3- در روز قيامت سكوت بر همهى افراد حكمفرماست، مگر افرادى كه اجازهى تكلّم داشته باشند. «لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱٠۴_۱٠۵_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ «106»
امّا (آن) كسانى كه بدبخت شدهاند، پس در آتش (اند و در آنجا) نالهاى (زار) و خروشى (سخت) دارند.
خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «107»
(و) تا آسمانها و زمين پايدار است، در آن (آتش) جاودانند، مگر آنچه خداوند بخواهد، همانا پروردگارت هر چه را اراده كند، انجام مىدهد.
نکته ها
«زَفِيرٌ» فريادى است كه همراه با بيرون دادن نَفَس است و «شَهِيقٌ» نالهاى است طولانى كه توأم با فرو بردن نَفَس است. بعضى نيز «زَفِيرٌ» را آغاز صداى الاغ و «شَهِيقٌ» را پايان آن دانستهاند.
همهى افرادى كه به دوزخ مىروند، از لحاظ مدّت زمان حضور در آنجا يكسان نيستند، عدّهاى پس از مدّت كمى از دوزخ رهايى مىيابند، بعضى ديگر براى مدّت بسيار طولانى در جهنّم مىمانند و سرانجام خلاص مىشوند، امّا گروهى براى هميشه در آنجا مىمانند و هرگز از آن خارج نمىشوند.
جلد 4 - صفحه 123
كلمهى «خلود» در مواردى كه همراه با كلمهى «ابد» آمده باشد، مثل: «خالِدِينَ فِيها ابدا» «1»، به معناى هميشگى و جاودانگى است، نه به معناى مدّت طولانى.
در اين آيه اگر چه خلود تا زمان برقرار بودن آسمانها و زمين بيان شده است و قرآن مدّت زمان استقرار آنها را تعيين فرموده «2»، ليكن باز به معناى ابديّت و هميشگى است، زيرا كه «ما دامَتِ السَّماواتُ» در زبان و ادبيات عرب، كنايهاى است كه براى ابديّت و جاودانگى آورده مىشود، اگر چه آسمانها ابدى نيستند.
پیام ها
1- انسان با انتخابهاى خود باعث شقاوت خود مىشود. «شَقُوا» نه «شَقُوا»
2- دست خداوند در نجات گروهى از دوزخيان (به دليل جرم كمتر و يا استحقاق عفو و يا هر دليل ديگرى) باز است. «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ»
«1». نساء، 169 و جنّ، 23.
«2». ابراهيم، 48 و انبياء، 104."
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱٠۶_۱٠۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ «108»
و امّا كسانى كه خوشبخت (و سعادتمند) شدهاند، پس تا آسمانها و زمين پابرجاست، در بهشت جاودانند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد (اين) عطايى قطع ناشدنى است.
پیام ها
1- عامل شقاوت و بدبختى انسانها، اختيار و خواست خودشان است، ولى سعادت آنها با توفيق الهى است. لذا براى شقاوت جمله «شَقُوا» و براى سعادت، عبارت «سُعِدُوا» آمده است.
2- گرچه دست الهى در هر كارى باز است، حتّى براى بيرون كردن اهل بهشت از بهشت، «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ» امّا با توجّه به فراز آخر اين آيه «عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» و
جلد 4 - صفحه 124
وعدههايى كه در آيات ديگر داده شده، اين كار را انجام نخواهد داد و وقتى كسى وارد بهشت شد، براى هميشه در آنجا خواهد ماند"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱٠۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ «109»
پس (اى پيامبر!) از آنچه اين كفّار مىپرستند در شك و ترديد مباش، (كه) آنها عبادت نمىكنند مگر همان گونه كه قبلًا پدرانشان (بتها را) عبادت مىكردهاند، و همانا ما نصيب آنها را به طور كامل و بىكم و كاست خواهيم پرداخت.
پیام ها
1- يك رهبر بايد چنان در راه وهدف خود استوار و قاطع باشد كه انحراف امّت نتواند او را دچار تزلزل و سستى كند. «فَلا تَكُ»
2- مورد عتاب و خطاب قرار دادن شخصيّتها، تأثير روانى بيشترى در مردم دارد. «فَلا تَكُ»
3- بتپرستان و مشركان، منطق و استدلال ندارند. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
4- نياكان، در اعمال و رفتار آيندگان نقش دارند. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
5- پيروى از سنّتها و توجّه به افكار و عقايد نياكان، در همه جا داراى ارزش نيست. «يَعْبُدُ آباؤُهُمْ»
6- خداوند حتّى نسبت به كفّار و مشركان نيز ظلم نمىكند. «لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۱٠۹_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «110»
و به تحقيق ما به موسى كتاب (تورات) داديم، پس در آن اختلاف شد، و اگر سنّت پروردگارت (در مورد تأخير عذاب كفّار) از پيش مقرّر نگشته بود، هر آينه (در همين دنيا) ميان آنان داورى و حكم مىشد (و به كيفر مىرسيدند) و همانا آنان دربارهى آن در شكى هستند كه موجب بدگمانى آنان است.
جلد 4 - صفحه 125
پیام ها
1- در هيچ دورهاى از تاريخ، تمام افراد قومى، هم عقيده نبودهاند. «فَاخْتُلِفَ فِيهِ»
2- از اختلاف مردم در دين و ايمان آوردن بعضى و كفر عدّهاى ديگر، ناراحت و نگران نباشيم كه اين حادثهى جديدى نيست. «آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ»
3- با اينكه در آياتى از قرآن مجيد، تورات، كتاب نور خوانده شده، «1» امّا باز هم مردم در آن نور اختلاف كردهاند. «فَاخْتُلِفَ فِيهِ»
4- خداوند، خود نيز سنّتهاى خويش را مراعات كرده و زير پا نمىگذارد، چرا كه قبل از هر كس، اين قانونگذار است كه بايد احترام قانون را داشته باشد. «وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ» (خداوند دنيا را محلّ داورى قرار نداده است)
5- سنّتهاى الهى، بر اساس مقام ربوبيّت اوست. «سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»
6- مهلت دادن به اختلاف كنندگان در كتاب آسمانى، از سنّتهاى الهى است. «كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ»
«1». مائده، 44 و انعام، 91."
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۱۱٠جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As