eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّي عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَفِيظٌ «57» پس اگر شما (از دعوتم) روى برگردانيد، پس براستى كه من آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما (مأمور و) فرستاده شده‌ام، به شما رسانده‌ام و پروردگارم گروه ديگرى را جانشين شما خواهد كرد، و شما هيچ ضررى به او نمى‌رسانيد. همانا پروردگارم بر هر چيزى نگهبان است. جلد 4 - صفحه 78 پیام ها 1- انبيا پس از دعوت وابلاغ امر الهى، اتمام حجّت مى‌كنند. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ» 2- مسئوليّت مبلّغ، بيان معارف دينى است، نه اجباربر آن. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ» 3- مبلّغ دين و رهبر امّت نبايد اعراض مردم را نشانه‌ى ضعف و شكست خود به حساب آورد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ» 4- استقرار يا انقراض امّت‌ها، بدون حساب و تصادفى نيست، بلكه تابع قانون و سنّت‌هايى است كه خداوند حاكم فرموده است. «يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ» (شرك، گناه ومخالفت با انبيا، از عوامل نابودى جامعه‌ها و تحوّلات تاريخى است) 5- كفر، سرپيچى، مرگ و نابودى ما، ضررى را متوجّه خداوند نمى‌سازد. فَإِنْ تَوَلَّوْا، يَسْتَخْلِفُ‌ ... غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ‌ 6- خداوند بر همه چيز و همه كس حافظ است، لذا كفر و توطئه‌ى ما بر خداوند ضررى نمى‌رساند. «إِنَّ رَبِّي عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَمِيدٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ «59» و آن قوم عاد، آيات پروردگارشان را منكر شدند و پيامبرانِ او را نافرمانى كرده و از فرمان هر ستمگر لجوجى پيروى نمودند. پیام ها 1- تاريخ پيشينيان فرا روى شماست، چرا عبرت نمى‌گيريد؟ «تِلْكَ» 2- انكار يك پيامبر، به منزله‌ى انكار تمامى انبياست. «2» «عَصَوْا رُسُلَهُ» 3- خطراتى كه يك جامعه را تهديد مى‌كند عبارتند از: الف: كفر به آيات الهى. «جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ» ب: نافرمانى از انبيا و رهبران حقّ. «عَصَوْا رُسُلَهُ» ج: پيروى از طاغوت‌ها. «اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ» 4- كسى كه پيرو پيامبران معصوم عليهم السلام نباشد، پيرو ستمگران لجوج خواهد شد. عَصَوْا رُسُلَهُ‌ ... اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ 5- اجبار جبّاران، به خاطر اطاعت كردن توده‌ها است. «اتّبعوا ... جبّار» «2». قوم عاد ظاهراً يك پيامبر بيشتر نداشته وآن هم حضرت هود بوده است. تفسير الميزان. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 80" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ «71» و همسر ابراهيم ايستاده بود، پس (چون گفتگوها را شنيد،) خنديد، ما او را به (فرزندى به نام) اسحاق و پس از اسحاق، (فرزندى به نام) يعقوب بشارت داديم. نکته ها كلمه‌ى «ضحك» به معناى خنديدن، ولى كلمه‌ى «ضحك» به معناى عادت ماهانه است. خنديدنِ همسر ابراهيم عليه السلام، يا براى اين بود كه فهميد غذا نخوردن ميهمانان نشانه‌ى خطرى براى ابراهيم نيست، لذا خوشحال شد. يا آنطور كه در بعضى تفاسير آمده است، ساره، همسر ابراهيم عليه السلام زن سالمندى بود كه مدّتها عادت ماهانه نداشت، امّا به محض شنيدن خبر، ناگهان اين حالت به او دست داد و او فهميد كه اراده الهى بر فرزنددار شدن او تعلّق گرفته است. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «فَضَحِكَتْ»، حيض شدن اوست. «1» پیام ها 1- گاهى حضور زن در صحنه لازم است. «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ» 2- روحيّه‌ى زن ظريف‌تر از مردان است. (حضرت ابراهيم عليه السلام و همسرش ساره هر دو، ماجرا را شنيدند، امّا فقط ساره خنديد) «فَضَحِكَتْ» «1». تفسير نورالثقلين. جلد 4 - صفحه 91 3- در لابلاى دلهره‌ها، بشارت هم وجود دارد. أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ... فَبَشَّرْناها 4- از بهترين بشارت‌ها، نعمتى مستمر و دنباله‌دار است. «وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» «1» 5- نام انبياى الهى از پيش تعيين شده است. «إِسْحاقَ، يَعْقُوبَ» 6- با اينكه هر دسته از فرشتگان الهى مأموريّت خاصّى دارند، امّا اين گروه از فرستادگان، چند منظور را دنبال مى‌كردند، يكى قلع و قمع و هلاكت مفسدان قوم لوط، وديگرى بشارت فرزند به ابراهيم عليه السلام وساره. «أُرْسِلْنا إِلى‌ قَوْمِ لُوطٍ، فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ» «1». شايد نامگذارى «يعقوب» كه از واژه «عقب» است، بدين جهت باشد كه بعد از اسحاق مى‌آيد. تفسير الميزان" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ «77» و هنگامى كه فرستادگان ما، (فرشتگان مأمور عذاب،) به سراغ لوط آمدند، درباره‌ى آمدن آنان غمگين شد و براى حفظ آنها (از آزار اين قوم شرور،) به تنگ آمد، (با خود) گفت: امروز، روز سختى است! نکته ها چون رسولان الهى در قالب جوانانى زيباروى به سراغ حضرت لوط آمدند و ميهمان او شدند، لذا آن حضرت از سوءقصد قوم فاسد خود نسبت به ميهمانانش نگران شد. جمله‌ى‌ «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً» يعنى دستش كوتاه شد، كنايه از اينكه عاجز گرديده و راه بروى او بسته شد. پیام ها 1- علم انبيا محدود است. «لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا» (حضرت لوط نمى‌دانست كه اين ميهمانان فرشته‌اى در صورت انسانند) 2- مرحله‌ى اوّل مبارزه با منكر، مرحله‌ى قلبى است. «سِي‌ءَ بِهِمْ» 3- حفظ ميهمان، بر عهده‌ى ميزبان است. «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ «86» (مال و سرمايه‌ى حلالى كه) خداوند (براى شما) باقى گذارده (از مال و ثروتى كه در اثر كم فروشى بدست مى‌آوريد) برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من نگهبان شما (بر حفظ ايمانتان و پذيرش اين راه) نيستم. نکته ها «بَقِيَّتُ اللَّهِ» در اين آيه به معناى درآمد و سودى است كه از يك سرمايه‌ى حلال و خداپسندانه براى انسان باقى مى‌ماند و صد در صد حلال است. امّا در روايات به هر وجود مباركى كه به اراده‌ى خداوند براى بشريّت باقى مى‌ماند، «بَقِيَّتُ اللَّهِ» گفته مى‌شود. از جمله به سربازان مؤمنى كه پيروزمندانه از جبهه‌ى جنگ برمى‌گردند، زيرا به اراده‌ى الهى باقى مانده‌اند. به امام عصر (عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف) نيز «بَقِيَّتُ اللَّهِ» مى‌گويند، چون آن وجود شريف به خواست خداوند براى هدايت مردم ذخيره و باقى نگهداشته شده است. در روايات مى‌خوانيم كه يكى از نام‌ها و اسامى مبارك آن حضرت‌ «بَقِيَّتُ اللَّهِ» است‌ «1» و ما بر او به اين نام سلام مى‌كنيم: «السلام عليك يا بقية اللَّه فى ارضه». وقتى آن حضرت در مكّه ظهور فرمايند، اين آيه را تلاوت كرده و مى‌فرمايند: من آن «بقيّة اللَّه» هستم. البتّه به ساير معصومين عليهم السلام نيز لقب «بقيةاللَّه» داده شده است. «2» پیام ها 1- رزق اندك ولى حلال و پاك، بهتر از درآمدهاى بسيار، امّا حرام است. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ» 2- دنيا، فانى و آخرت باقى است، لذا آخرت‌گرايى بهتر از دنياطلبى است. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ» «1». بحار، ج 46، ص 259. «2». تفسير كنزالدقائق. جلد 4 - صفحه 108 3- اگر كم فروشى نكنيم، مشتريان بيشتر و در نتيجه سود ما در آينده، زيادتر و گواراتر خواهد گرديد. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ» 4- كسى كه حرام را بهتر از حلال بداند، در ايمان خود شك كند. «إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» 5- انسان‌ها در عقايد خود آزادند و حتّى انبيا هم بر آنان تحميلى ندارند. «وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ» 6- اگر به خاطر حرام‌خوارى، دارايى و زندگيتان تباه شد، من ضامن نيستم. «وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ «90» (پس بياييد) و از پروردگارتان آمرزش بطلبيد و به سوى او باز گرديد. همانا پروردگار من، مهربان و دوستدار (توبه كنندگان) است. نکته ها «ود»، به آن دوستى‌اى گفته مى‌شود كه داراى آثار بوده واستمرار داشته باشد. پیام ها 1- بايد در كنار هشدار واخطار به مخالفان، راه بازگشت و اصلاح را نيز به آنها ارائه داد. اسْتَغْفِرُوا ... 2- طلب آمرزش و دورى از گناه، مقدّمه‌ى بازگشت به راه حقّ است. «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ» 3- اگر استغفار وتوبه كنيم، از جانب پروردگارمان جواب مثبت مى‌شنويم. اسْتَغْفِرُوا ... إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ 4- خداوند را آن گونه معرّفى كنيم كه عشق بازگشت به سوى او آسان شود. «إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ» 5- رحمت خدا لحظه‌اى نيست، بلكه استمرار دارد و داراى آثار وبركات زيادى است. «إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ» (علاوه بر جمله‌ى اسميّه، «رَحِيمٌ» صيغه‌ى مبالغه است) 6- خداوند نه تنها توبه‌پذير است، بلكه توبه‌كننده را دوست دارد. «وَدُودٌ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 113" ‏‏‏‏٠جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِما تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ «92» (حضرت شعيب) گفت: اى قوم من! آيا قبيله‌ى من نزد شما از خداوند عزيزتر است (كه) شما (فرمان) او را پشت سر انداخته‌ايد، (امّا براى كسان و خويشان من حساب باز كرده‌ايد؟) همانا پروردگار من به آنچه عمل مى‌كنيد احاطه دارد. پیام ها 1- مراعاتِ حقّ مردم، گروه‌ها، احزاب و حقوق بين الملل نبايد فوق مراعات حقّ الهى باشد. نگذاريم در صحنه‌هاى سياسى و اجتماعى، خط خدا منزوى شود و تحت‌الشعاع قرار گيرد. «أَ رَهْطِي أَعَزُّ» 2- براى افراد لجوج، هشدار لازم است. «إِنَّ رَبِّي بِما تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ «94» و چون فرمان (قهر) ما آمد، شعيب وكسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم و (آنگاه) صيحه‌ى (آسمانى) ستمگران را فراگرفت، پس در خانه‌هايشان به رو افتادند (و مردند). پیام ها 1- قهر خداوند بر ستمگران، دير وزود دارد، ولى سوخت وسوز ندارد. وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا ... 2- صاعقه‌هاى آسمان تصادفى نيست، بلكه به فرمان الهى نازل مى‌شود. «أَمْرُنا» 3- خداوند، ناجى و پشتيبان اهل ايمان است. «نَجَّيْنا» 4- ايمان به انبيا بايد همراه حمايت از آنان باشد. «آمَنُوا مَعَهُ» بجاى‌ «آمَنُوا مَعَهُ» 5- ايمان، رمز نجات است. «نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» 6- بى‌توجّهى به دعوت انبيا، ظلم است. «أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا» 7- سرانجام ظلم و ظالم، نابودى است. «أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا» 8- عذاب الهى بر آنان به قدرى سريع وعظيم بود كه توان بيرون آمدن از خانه‌هاى خود را نداشتند. «دِيارِهِمْ» (ظاهراً عذاب در شب نازل شده است) 9- قهر الهى چنان مى‌رسد كه هرگونه قدرت فرار را از ظالمين مى‌گيرد. «جاثِمِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 116" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ «95» (كفّار مدين آنچنان نابود شدند) كه گويى هرگز در آن منطقه ساكن نبوده‌اند، آگاه باشيد (لطف خدا) از مردم مدين دور باد، همان گونه (كه) از قوم ثمود دور شد. نکته ها قهر الهى، از هر بمبى نابود كننده‌تر است، چرا كه در هنگام بمباران، كم و بيش افرادى فرصت فرار پيدا مى‌كنند و يا بعد از حادثه نجات مى‌يابند. امّا وقتى عذاب خداوند و قهر او فرا مى‌رسد، چنان قلع و قمع مى‌كند كه گويا هرگز كسى ساكن آن منطقه نبوده است. پیام ها 1- از قهر الهى هيچ راه فرارى نيست. «كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها» 2- برائت از ستمگران و مرگ و نفرين بر آنان، سيره‌ى الهى وقرآنى است. «بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ «99» و در اين دنيا با لعنتى بدرقه شدند و روز قيامت نيز چنين خواهد بود. (و اين) چه بد عطايى است كه به آنان داده مى‌شود. پیام ها 1- هر كس دنباله‌رو فرعون‌ها و طاغوت‌ها شد، در دنيا و آخرت بد نامى و نفرين او را دنبال خواهد كرد. فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ، فَاتَّبَعُوا ... لَعْنَةً" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى‌ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْها قائِمٌ وَ حَصِيدٌ «100» (اى پيامبر!) اين (مطالب، گوشه‌اى) از اخبار آبادى‌ها و شهرهايى است كه ما آن را براى تو بازگو مى‌كنيم، (البتّه) بعضى از آنها (هنوز) پابرجا هستند، ولى بعضى ديگر ويران شده‌اند. نکته ها ممكن است منظور آيه اين باشد كه در بعضى موارد، تنها خودشان را هلاك نموديم از اين روى آثارشان باقى است، ولى در بعضى ديگر آنها را همراه با تمامى آثار و خانه‌هايشان نابود كرديم. ان داستان در قرآن، داراى نقش و اثرات مهمّى است، زيرا؛ جلد 4 - صفحه 119 1- دلنشين و جذّاب است. 2- هموار كننده‌ى راه نفوذ و تأثير بيشتر دلائل عقلى و برهانى است. 3- دليلى ديگر بر اعجاز پيامبر صلى الله عليه و آله است كه چگونه فردى درس ناخوانده چنين اخبارى را مى‌داند. 4- براى شنوندگان آن درس عبرت است. پیام ها 1- بيان تاريخ به مقدارى لازم است كه سبب رشد، پندآموزى و هشدار باشد. «مِنْ أَنْباءِ» (بعضى از تاريخ گذشتكان نه همه‌ى آن) 2- تاريخ نوح، هود، صالح، لوط، شعيب و موسى، از بخش مهم تاريخ بشرى است. «أَنْباءِ» ( «أَنْباءِ» به معناى اخبار مهمّ است) 3- قرآن منبعى براى آشنايى با تاريخ گذشته و فرجام پيشينيان است. 4- گفتن داستان‌هاى صحيح، مستند و آموزنده، كارى خدايى است، از آن غفلت نكنيم. «نَقُصُّهُ» 5- داستان‌هاى قرآنى، صادق‌ترين و صحيح‌ترين قصه‌هاست، زيرا گوينده‌ى آنها خداست. «نَقُصُّهُ» 6- حساب تاريخ امّت‌ها از حساب آثار وبقاياى آنها جداست، زيرا تاريخ امرى ماندگار است، گرچه ممكن است از آثار وبقاياى آنان خبرى نباشد. «حَصِيدٌ»" ‏‏‏‏٠٠جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى‌ وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ «102» و اين چنين است مؤاخذه (و مجازاتِ) پروردگارت، زمانى كه شهرها و آبادى‌هاى ستمگر را (با قهر خود) مى‌گيرد. همانا مؤاخذه‌ى او (سخت) دردناك وشديد است. پیام ها 1- قهر و لطف خداوند، بر طبق يك سنّت پايدار و قانون جاويد است، نه براساس يك امر دفعى و تصادفى. «كَذلِكَ» 2- امّت‌هاى ستمگر، در معرض قهر الهى قرار دارند. كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ‌ ... 3- تهديد در جاى خود، يكى از عوامل مؤثّر تربيتى است. «أَخْذُ رَبِّكَ» 4- قهر خداوند، از شئون ربوبيّت اوست. «أَخْذُ رَبِّكَ» 5- عامل بدبختى و نزول قهر الهى، خود انسان‌ها هستند. «أَخَذَ الْقُرى‌ وَ هِيَ ظالِمَةٌ» 6- قهر خدا زمانى است كه سيماى منطقه را ظلم بگيرد. «أَخَذَ الْقُرى‌ وَ هِيَ ظالِمَةٌ» 7- قهر خدا را ساده و ناچيز نشماريم. «إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 121" ‏‏‏‏٠۲جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ «104» و ما، آن (روز) را مگر براى مدّت معدودى به تأخير نمى‌اندازيم. يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ «105» روزى كه (چون) بيايد، هيچ كس جز با اذن او حرفى نمى‌زند، پس (گروهى) از آنها بدبخت و سيه روز و (عدّه‌اى ديگر) خوشبخت و سعادتمندند. نکته ها كلمه‌ى «سَعادت»، به معناى فراهم بودن اسباب نعمت و كلمه‌ى «شَقاوت» به معناى فراهم بودن اسباب گرفتارى است. جلد 4 - صفحه 122 پیام ها 1- زمان برپايى قيامت و به پايان رسيدن دنيا، از پيش مشخّص و معيّن شده است. «لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ» 2- فاصله‌اى كه براى برپايى قيامت است، باز به خاطر دنبال كردن هدفى است. «لِأَجَلٍ» و نفرمود: «الى اجل» 3- در روز قيامت سكوت بر همه‌ى افراد حكم‌فرماست، مگر افرادى كه اجازه‌ى تكلّم داشته باشند. «لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ»" ‏‏‏‏٠۴_۱٠۵_جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ «106» امّا (آن) كسانى كه بدبخت شده‌اند، پس در آتش (اند و در آنجا) ناله‌اى (زار) و خروشى (سخت) دارند. خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «107» (و) تا آسمان‌ها و زمين پايدار است، در آن (آتش) جاودانند، مگر آنچه خداوند بخواهد، همانا پروردگارت هر چه را اراده كند، انجام مى‌دهد. نکته ها «زَفِيرٌ» فريادى است كه همراه با بيرون دادن نَفَس است و «شَهِيقٌ» ناله‌اى است طولانى كه توأم با فرو بردن نَفَس است. بعضى نيز «زَفِيرٌ» را آغاز صداى الاغ و «شَهِيقٌ» را پايان آن دانسته‌اند. همه‌ى افرادى كه به دوزخ مى‌روند، از لحاظ مدّت زمان حضور در آنجا يكسان نيستند، عدّه‌اى پس از مدّت كمى از دوزخ رهايى مى‌يابند، بعضى ديگر براى مدّت بسيار طولانى در جهنّم مى‌مانند و سرانجام خلاص مى‌شوند، امّا گروهى براى هميشه در آنجا مى‌مانند و هرگز از آن خارج نمى‌شوند. جلد 4 - صفحه 123 كلمه‌ى «خلود» در مواردى كه همراه با كلمه‌ى «ابد» آمده باشد، مثل: «خالِدِينَ فِيها ابدا» «1»، به معناى هميشگى و جاودانگى است، نه به معناى مدّت طولانى. در اين آيه اگر چه خلود تا زمان برقرار بودن آسمان‌ها و زمين بيان شده است و قرآن مدّت زمان استقرار آنها را تعيين فرموده‌ «2»، ليكن باز به معناى ابديّت و هميشگى است، زيرا كه‌ «ما دامَتِ السَّماواتُ» در زبان و ادبيات عرب، كنايه‌اى است كه براى ابديّت و جاودانگى آورده مى‌شود، اگر چه آسمان‌ها ابدى نيستند. پیام ها 1- انسان با انتخاب‌هاى خود باعث شقاوت خود مى‌شود. «شَقُوا» نه‌ «شَقُوا» 2- دست خداوند در نجات گروهى از دوزخيان (به دليل جرم كمتر و يا استحقاق عفو و يا هر دليل ديگرى) باز است. «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ» «1». نساء، 169 و جنّ، 23. «2». ابراهيم، 48 و انبياء، 104." ‏‏‏‏٠۶_۱٠۷جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ «110» و به تحقيق ما به موسى‌ كتاب (تورات) داديم، پس در آن اختلاف شد، و اگر سنّت پروردگارت (در مورد تأخير عذاب كفّار) از پيش مقرّر نگشته بود، هر آينه (در همين دنيا) ميان آنان داورى و حكم مى‌شد (و به كيفر مى‌رسيدند) و همانا آنان درباره‌ى آن در شكى هستند كه موجب بدگمانى آنان است. جلد 4 - صفحه 125 پیام ها 1- در هيچ دوره‌اى از تاريخ، تمام افراد قومى، هم عقيده نبوده‌اند. «فَاخْتُلِفَ فِيهِ» 2- از اختلاف مردم در دين و ايمان آوردن بعضى و كفر عدّه‌اى ديگر، ناراحت و نگران نباشيم كه اين حادثه‌ى جديدى نيست. «آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ» 3- با اينكه در آياتى از قرآن مجيد، تورات، كتاب نور خوانده شده، «1» امّا باز هم مردم در آن نور اختلاف كرده‌اند. «فَاخْتُلِفَ فِيهِ» 4- خداوند، خود نيز سنّت‌هاى خويش را مراعات كرده و زير پا نمى‌گذارد، چرا كه قبل از هر كس، اين قانونگذار است كه بايد احترام قانون را داشته باشد. «وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ» (خداوند دنيا را محلّ داورى قرار نداده است) 5- سنّت‌هاى الهى، بر اساس مقام ربوبيّت اوست. «سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ» 6- مهلت دادن به اختلاف كنندگان در كتاب آسمانى، از سنّت‌هاى الهى است. «كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ» «1». مائده، 44 و انعام، 91." ‏‏‏‏٠جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «112» پس (اى پيامبر!) همان گونه كه مأمور شده‌اى، استوار باش و (نيز) هر كس كه با تو، به سوى خدا آمده است، و سركشى نكنيد كه او به آنچه مى‌كنيد بيناست. نکته ها در روايات آمده است كه پيامبر فرمود: سوره‌ى هود مرا پير كرد. و گفته‌اند كه مراد حضرت اين آيه از سوره‌ى هود بوده است. «1» اگر چه فراز نخست اين آيه‌ «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ» در سوره‌ى ديگرى‌ «2» از قرآن مجيد نيز آمده، امّا آيه‌ى فوق به چنين خصوصيّتى معروف شده است. شايد سنگينى اين آيه، وجود فرازهاى ديگرى از تاريخ است كه در آيه بيان نشده و آن، استقامت ياران پيامبر صلى الله عليه و آله است كه همه‌ى آنها وفادار نبودند و پيامبر صلى الله عليه و آله از بى‌وفايى و ناپايدارى آنان در ناراحتى بود. پیام ها 1- حال كه خداوند كيفر وپاداش همه را بدون كم و كاست مى‌دهد، پس استقامت كن. كُلًّا لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ‌ ... فَاسْتَقِمْ‌ 2- نتيجه‌ى تاريخ انبيا، استقامت است. «فَاسْتَقِمْ» 3- در استقامت و پايدارى، رهبر بايد پيشگام همه باشد. «فَاسْتَقِمْ» (شرايط مكّه براى مسلمانان صدر اسلام، دشوار و نياز به استقامت بوده است) 4- پايدارى زمانى ارزش دارد كه در همه‌ى امور باشد. در عبادت، در ارشاد، تحمل ناگوارى‌ها و مانند آن. «فَاسْتَقِمْ» 5- عمل بايد بر طبق نص و فرمان الهى باشد، نه بر اساس قياس و استحسان و «1». تفسير نمونه. «2». شورى‌، 15 جلد 4 - صفحه 127 خيال و امثال آن. «كَما أُمِرْتَ» 6- پايدارى رهبر بدون همراهى و پايدارى امّت بى‌نتيجه است. «وَ مَنْ تابَ مَعَكَ» 7- رجوع و بازگشت به خدا، بهاى سنگينى را مى‌طلبد و آن، استقامت وپايدارى در راه مستقيم است. «وَ مَنْ تابَ مَعَكَ» 8- همه چيز بايد طبق فرمان باشد، نه زياده‌روى وطغيان. كَما أُمِرْتَ‌ ... وَ لا تَطْغَوْا 9- رهبر و امّت بايد در راه مستقيم حركت كنند و از افراط و تفريط بپرهيزند. «فَاسْتَقِمْ، وَ لا تَطْغَوْا» 10- استقامت در دين، پاداش الهى را در پى دارد. فَاسْتَقِمْ‌ ... إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‌ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ «117» و پروردگار تو بر آن نبوده تا آبادى‌هايى را كه مردمش اصلاح‌گرند، به‌ظلم و ستم هلاك كند. نکته ها پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مراد از اصلاح در آيه، انصاف مردم نسبت به يكديگر است. «3» «3». تفسير مجمع البيان‌ جلد 4 - صفحه 133 پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى ابن‌مسعود! با مردم رفتارى منصفانه داشته باش وخيرخواه آنان باش وبه آنان رحم كن. اگر چنين باشى و خدا بر مردم شهرى غضب كند كه تو در ميان آنان هستى، به سوى تو نظر مى‌كند وبه خاطر تو، به آنان رحم مى‌كند. «1» پیام ها 1- قهر خداوند، دليل دارد. «لِيُهْلِكَ الْقُرى‌ بِظُلْمٍ» 2- صالح بودن تنها كافى نيست، بلكه بايد «مصلح» بود. «ما كانَ رَبُّكَ‌ ... وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ‌» (يكى از موارد ايمنى از عذاب الهى، اصلاح‌طلبى مردم است) «1». بحار، ج 74، ص 109." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ «119» مگر كسى كه پروردگارت به او رحم كند، و (خداوند) براى همين (رحمت) مردم را آفريد، و فرمان پروردگارت صادر شده كه دوزخ را از جنّ و انس پر خواهد كرد. نکته ها بعضى گفته‌اند: معناى آيه اين است كه مردم دائماً اختلاف دارند، مگر كسانى كه در سايه‌ى لطف ورحمت الهى، گرفتار اختلاف نشوند و خدا براى همين وحدت كلمه، آنان را آفريد. «1» فلسفه‌ى آفرينش انسان، در آيات قرآن با عناوين مختلفى مطرح شده است: در يك جا مى‌خوانيم: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «2» كه دليل آفرينش جنّ و انسان، عبادت آنها دانسته شده است. در جاى ديگرى مى‌فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «3» يعنى خداوند، مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد. و در آيه‌ى فوق نيز آمده است: «لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» يعنى ما انسان‌ها را آفريديم تا مشمول رحمت خويش نماييم. در ظاهر به نظر مى‌رسد كه فلسفه‌ى آفرينش انسان، سه عنوان متفاوت يعنى: عبادت، آزمايش و رحمت است. امّا با كمى دقّت نظر متوجّه مى‌شويم كه هر سه موضوع داراى يك نقطه‌ى مشترك هستند و آن تكامل روحى و معنوى انسان‌هاست. در آيه‌ى قبل آمد كه انسان آزاد است و در آخر اين آيه مى‌فرمايد: ما حتماً دوزخ را از انسان‌ «1». تفسير اطيب‌البيان. «2». ذاريات، 56. «3». ملك، 2. جلد 4 - صفحه 135 و جنّ پر مى‌كنيم. آنچه از جمع بين اين دو آيه فهميده مى‌شود، اين است كه انسان در انتخاب راه آزاد است، ولى به خاطر پذيرش راه باطل، جهنّمى مى‌شود. در روايات متعدّد آمده است كه نمونه‌ى روشن اختلاف مردم، مسأله‌ى رهبرى معصوم است كه طبيعتاً به جز آن گروه كه مشمول رحمت الهى و در خط اهل‌بيت عليهم السلام و پيشوايان معصوم قرار گرفته‌اند، بقيه‌ى مردم منحرف شده‌اند. «1» امام صادق عليه السلام فرمود: خدا انسان را آفريد تا كارهايى انجام دهد و مستحقّ رحمت شود. «2» پیام ها 1- تنها راه برچيده شدن اختلافات، لطف و رحمت الهى است. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» 2- عامل وحدت، فقط امدادهاى الهى است و محورهاى دنيوى و مادّى، امورى فانى، مقطعى، يك بعدى و خيالى‌اند. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ» 3- فلسفه‌ى خلقت بشر، پذيرش و دريافت رحمت الهى است. «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» 4- خداوند قوانين و سنّت‌هايى را بر خود لازم كرده است. «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ» 5- قهر حتمى الهى، بعد از لطف او و فرستادن انبيا و كتب و موعظه و هشدار و مهلت دادن مطرح است. رَحِمَ رَبُّكَ‌ ... لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ‌ 6- خداوند با قرار دادن فطرت و عقل از درونِ انسان و ارسال انبيا و كتب آسمانى از بيرون، حجّت را بر مردم تمام كرده است‌ «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ» 7- جهنّم محدوديّت دارد. «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ» 8- جنّ نيز مانند انسان، داراى تكليف و كيفر وپاداش است. «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» «1». تفسير كنزالدقائق. «2». تفسير نورالثقلين؛ توحيد صدوق، ص 403. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 136" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ «120» و هر يك از سرگذشت انبياى (قبلى)، كه براى تو بازگو كرديم، چيزى است كه دلت را بدان محكم گردانيم، و در اين (اخبار)، براى تو حقايق و براى اهل ايمان، پند و تذكّرى آمده است. پیام ها 1- نقل بخش‌هاى مهم تاريخ و آگاهى دادن به آن، يكى از شيوه‌هاى تربيتى است. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ» 2- بيان سرگذشت انبيا عليهم السلام بار تربيتى دارد و كلمه و نكته‌اى از آن بى‌دليل نيست. «كُلًّا» 3- داستان‌هاى قرآنى، برگزيده‌اى از سرگذشت زندگانى انبيا عليهم السلام است. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ» 4- داستان‌هاى قرآنى هدفدار است، نه وسيله سرگرمى و يا اغفال. نَقُصُّ عَلَيْكَ‌ ... ما نُثَبِّتُ‌ 5- در نقل داستان بايد آن فرازهايى مورد توجّه قرار گيرد كه داراى بار ارزشى است. «ما نُثَبِّتُ» 6- بهترين داستان آن است كه مايه‌ى آرامش خاطر باشد. «ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» 7- آرام‌بخش دلها خداوند است. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» 8- انبيا عليهم السلام نيز به تقويت روحيّه نياز دارند. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» 9- هرگز با باطل آرامش واقعى و دائمى صورت نمى‌گيرد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ» 10- يك مُبلّغ، زمانى در تبليغ و موعظه خود موفق است كه از ثبات و اطمينان كامل برخوردار باشد. «نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» جلد 4 - صفحه 137 11- همه‌ى داستان‌هاى قرآنى حقيقت دارد و با نوعى برهان و دليلِ قابل قبول همراه است. «الحقّ» 12- در تبليغ بايد ابتدا آرامش خاطر، بعد كلام مستدلّ و سپس موعظه باشد. «فؤادك، حق، موعظه» 13- بهترين شيوه‌هاى تربيتى، تنها در مورد انسان‌هاى آماده كارساز است. «ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى‌ مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ «121» و به كسانى كه ايمان نمى‌آورند بگو: هر چه در توان داريد انجام دهيد، ما نيز انجام مى‌دهيم. وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ «122» و شما در انتظار باشيد، ما هم منتظريم. پیام ها 1- ابلاغ تهديدو بشارت، وظيفه‌ى انبياست. «قُلْ» 2- انسان، آزاد است و انبيا عليهم السلام نيز بر او اجبار و تحميلى ندارند. وَ قُلْ لِلَّذِينَ‌ ... اعْمَلُوا عَلى‌ مَكانَتِكُمْ‌ 3- كسى كه موعظه پذير نيست و تذكّر به حال او سودى ندارد، بايد تهديد شود. «وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى‌ مَكانَتِكُمْ» 4- مبلّغ بايد به راه وهدف خود، ايمان كامل داشته باشد. «إِنَّا عامِلُونَ‌- إِنَّا مُنْتَظِرُونَ» 5- در تبليغ بايد با هر كسى به تناسب عقل و فهم خود او سخن گفت، با افراد لجوج و عنود، با قهر و تهديد. «انْتَظِرُوا» 6- فرجامى نيكو در انتظار پيامبر و مؤمنان است. «إِنَّا مُنْتَظِرُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 138" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ «123» و نهان آسمان و زمين تنها براى خداوند است و تمام امور به او باز گردانده مى‌شود، پس بنده‌ى او باش (و تنها او را پرستش كن) و بر او توكّل نماى و پروردگارت از عملكرد شما غافل نيست. نکته ها علم غيب، به طور مطلق مخصوص خداوند است، امّا به اذن و اراده‌ى الهى، پيامبران نيز از علم غيب برخوردارند. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‌ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‌ مِنْ رَسُولٍ» «1» پیام ها 1- آگاهى از اسرار جهان مخصوص خداوند است. «لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 2- زمين و آسمان (تمام هستى)، علاوه بر ظاهر، داراى غيب و نهانى نيز هست. «لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 3- مرجع همه چيز او و بازگشت هر چيزى به سوى اوست. «إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ» 4- ايمان به غيب، زمينه‌ساز عبادت وتوكّل بر خداوند است. لِلَّهِ غَيْبُ‌ ... فَاعْبُدْهُ‌ 5- هر كس به خداوند توكّل كند، مورد لطف او قرار مى‌گيرد. وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ‌ ... 6- آگاهى بر عملكرد انسان، از شئون ربوبيّت خداوند است. وَ ما رَبُّكَ‌ ... «و الحمد لله رب العالمين» «1». جنّ، 26. جلد 4 - صفحه 141" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As