eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
101 عکس
24 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى‌ دَلْوَهُ قالَ يا بُشْرى‌ هذا غُلامٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَعْمَلُونَ «19» و (يوسف در چاه بود تا) كاروانى فرا رسيد و مأمور آب را فرستادند (تا آب بياورد)، پس او دلو خود را به چاه افكند، (يوسف به طنابِ دلو آويزان شد و به بالاى چاه رسيد) مأمور آب فرياد زد: مژده كه اين پسرى است. او را چون كالائى پنهان داشتند (تا كسى ادّعاى مالكيّت نكند)، در حالى كه خداوند بر آنچه انجام مى‌دادند آگاه بود. نکته ها خداوند، بندگان مخلص خود را تنها نمى‌گذارد و آنها را در شدايد و سختى‌ها نجات مى‌دهد. نوح را روى آب، يونس را زير آب و يوسف را كنار آب، نجات داد. همچنان كه ابراهيم را از آتش، موسى را در وسط دريا و محمّد صلى الله عليه و آله را درونِ غار و على عليه السلام را در بستر كه به جاى پيامبر خوابيده بود، نجات داد. با اراده الهى، ريسمان چاه وسيله شد تا يوسف از قعر چاه به تخت و كاخ برسد، پس بنگريد با حبل‌اللَّه چه مى‌توان انجام داد!؟ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ‌ ... «1» پیام ها 1- گاهى خودى‌ها انسان را در چاه مى‌اندازند، ولى خداوند از طريق بيگانگان، انسان را نجات مى‌دهد. «جاءَتْ سَيَّارَةٌ» 2- تقسيم كار، يكى از اصول مديريّت و زندگى جمعى است. («وارِدَهُمْ» به معناى مسئول آب است.) 3- گروهى، انسان را به ديد كالا مى‌نگرند. «بِضاعَةً» 4- كتمان حقيقت، در برابر مردم امكان دارد، با خدا چه مى‌كنيم كه به همه چيز آگاه است. أَسَرُّوهُ‌ ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ «20» و (كاروانيان) يوسف را به بهايى اندك چند درهمى فروختند و درباره او بى‌رغبت بودند. نکته ها هركس يوسفِ وجودش را ارزان بفروشد، پشيمان مى‌شود. عمر، جوانى، عزّت، استقلال و پاكى انسان، هريك يوسفى هستند كه بايد مواظب باشيم ارزان نفروشيم. پیام ها 1- مالى كه آسان به دست آيد، آسان از دست مى‌رود. «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ» 2- نظام برده‌دارى وبرده‌فروشى، سابقه‌اى دراز دارد. «وَ شَرَوْهُ» 3- بى رغبتى به يوسف در مقطعى، به نفع آينده‌ى او شد. وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌ ... 4- هر كس ارزش چيزى را نداند، آنرا ارزان از دست مى‌دهد. «بِثَمَنٍ بَخْسٍ» (كاروانيان، ارزش يوسف را نمى‌شناختند.) 5- اشخاص ارزشمند بالاخره ارزششان آشكار خواهد شد، هر چند در برهه‌اى مورد بى مهرى قرار گيرند. (اگر امروز يوسف را به عنوان برده مى‌فروشند، روزگارى او حاكم خواهد شد) شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌ ...* 6- تاريخ پول، به هزاران سال قبل باز مى‌گردد. «دَراهِمَ» 7- مردان ناآگاه و غافل، يوسف را به بهاى كم فروختند، ولى زنان آگاه و عاشق، او را به فرشته‌اى كريم توصيف نمودند. «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌- إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» امام صادق عليه السلام فرمودند: «رُبّ امرئة أفقه من رجل» «1» چه بسا زنى كه از مرد فهيم‌تر باشد. «1». كافى، ج 4، ص 306. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 177" ‏‏‏‏٠_جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‌ أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «21» و كسى از مردم مصر كه يوسف را خريد، به همسرش گفت: مقام او را گرامى دار (او را به ديد برده، نگاه مكن) اميد است كه در آينده ما را سود برساند يا او را به فرزندى بگيريم. و اينگونه ما به يوسف در آن سرزمين جايگاه و مكنت داديم (تا اراده ما تحقق يابد) و تا او را از تعبير خواب‌ها بياموزيم و خداوند بر كار خويش تواناست، ولى اكثر مردم نمى‌دانند. نکته ها جمله‌ى‌ «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» در دو مورد در قرآن به كار رفته است: يكى در مورد حضرت موسى وقتى كه صندوق او را از آب گرفتند، همسر فرعون به او گفت: اين نوزاد را نكشيد، شايد در آينده به ما سودى رساند. «1» و ديگرى در اينجاست كه عزيز مصر به همسرش مى‌گويد: احترام اين برده را بگير، شايد در آينده به درد ما بخورد. آرى، به اراده‌ى خداوندى، محبّتِ نوزاد و برده‌اى ناشناس، چنان در قلب حاكمانِ مصر جاى مى‌گيرد كه زمينه‌هاى حكومت آينده‌ى آنان را فراهم مى‌سازد. پیام ها 1- بزرگوارى در سيماى يوسف نمايان بود. تا آنجا كه عزيز مصر سفارش او را به همسرش مى‌كند. «أَكْرِمِي مَثْواهُ» 2- زن در خانه، نقش محورى دارد. «أَكْرِمِي مَثْواهُ»* 3- اطرافيان و آشنايان را به نيكى با مردم دعوت كنيد. «أَكْرِمِي مَثْواهُ»* «1». قصص، 9. جلد 4 - صفحه 178 4- در معاملات آينده نگر باشيد. اشْتَراهُ‌ ... عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا* 5- با احترام به مردم، مى‌توان انتظار كمك ويارى از آنان داشت. أَكْرِمِي‌ ... يَنْفَعَنا 6- دلها به دست خداوند است. مهر يوسف، در دل خريدار نشست. «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» 7- تصميم‌هاى مهم را پس از ارزيابى و آزمايش و مرحله‌اى اتّخاذ كنيد. (اوّل يوسف را به عنوان كمك‌كار در خانه، «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا» كم‌كم به عنوان فرزند قرار دهيم) «أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»* 8- فرزندخواندگى، سابقه تاريخى دارد. «نَتَّخِذَهُ وَلَداً» 9- عزيز مصر فاقد فرزند بود. «نَتَّخِذَهُ وَلَداً»* 10- عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. (برادران او را در چاه انداختند و او امروز در كاخ مستقر شد) «كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ»* 11- زيردستان را دست كم نگيريد، چه بسا قدرتمندان و حاكمان آينده باشند. «مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ»* 12- علم و دانش، شرطِ مسئوليّت پذيرى است. مَكَّنَّا ... لِنُعَلِّمَهُ‌ 13- پايان تلخى‌ها، شيرينى است. «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌- مَكَّنَّا لِيُوسُفَ» 14- اراده غالب خدا، يوسف را از چاه به جاه كشاند. «مَكَّنَّا لِيُوسُفَ» 15- آنچه را ما حادثه مى‌پنداريم، در حقيقت طراحى الهى براى انجام يافتن اراده‌ى اوست. «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‌ أَمْرِهِ» 16- چه بسا حوادث ناگوار كه چهره واقعى آن خير است. (يوسف در ظاهر به چاه افتاد، ولى در واقع طرح چيز ديگرى است) كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ‌ ... أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ* 17- مردم، ظاهر حوادث را مى‌بينند، ولى از اهداف و برنامه‌هاى الهى بى‌خبرند. «لا يَعْلَمُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 179" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ «22» و چون (يوسف) به رشد و قوّت خود رسيد به او حُكم (نبوّت يا حكمت) و علم داديم و ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم. نکته ها «اشد» از «شد» به معناى «گِره محكم»، اشاره به استحكام جسمى و روحى است. اين كلمه در قرآن؛ گاهى به معناى «بلوغ» استعمال شده است، چنانكه در آيه 34 سوره اسراء آمده: «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ» يعنى به مال يتيم نزديك نشويد تا زمانى كه به سنّ بلوغ برسد. گاهى مراد از «اشد» سنّ چهل سالگى است. نظير آيه 15 سوره‌ى احقاف كه مى‌فرمايد: «بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً» و گاهى به سن قبل از پيرى گفته مى‌شود، مانند آيه 67 سوره غافر: «ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً» پیام ها 1- علم وحكمت، ظرفيّت وآمادگى مى‌خواهد. «بَلَغَ أَشُدَّهُ» 2- ترفيعات الهى بدون فوت زمان و در وقت خود صورت مى‌گيرد. لَمَّا بَلَغَ‌ ... آتَيْناهُ* 3- حكمت، غير از علم است. (علم، دانش است، ولى حكمت، بينش و بصيرتى است كه انسان را به حقّ مى‌رساند) «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً»* 4- علوم انبيا، اكتسابى نيست. «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً» 5- وجود علم و حكمت در كنار يكديگر، بسيار ارزشمند و كارساز است. «حُكْماً وَ عِلْماً»* 6- دليلِ عزل و نصب‌ها را براى مردم بيان كنيد. آتَيْناهُ حُكْماً ... كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ* 7- بايد احسان كنيم تا لايق دريافت پاداش خاصّ الهى باشيم. «نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» 8- نيكوكاران، در همين دنيا نيز كامياب مى‌شوند. «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» جلد 4 - صفحه 180 9- هر كس كه توان علمى و جسمى داشته باشد، مشمول لطف الهى نمى‌شود، بلكه محسن بودن نيز لازم است. «نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «23» و زنى كه يوسف در خانه او بود، از يوسف از طريق مراوده و ملايمت، تمناى كام‌گيرى كرد و درها را (براى انجام مقصودش) محكم بست و گفت: براى تو آماده‌ام. يوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامى داشته، قطعاً ستمگران رستگار نمى‌شوند. نکته ها در تفسير «مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ» دو احتمال داده‌اند: الف: خداوند پروردگار من است كه مقام مرا گرامى داشته و من به او پناه مى‌برم. ب: عزيز مصر مالك من است و من سر سفره او هستم و درباره‌ى من به تو گفت: «أَكْرِمِي مَثْواهُ» و من به او خيانت نمى‌كنم. هر دو احتمال، طرفدارانى دارد كه بر اساس شواهدى بدان استناد مى‌جويند. ولى به نظر ما، احتمال اوّل بهتر است. زيرا يوسف به خاطر تقواى الهى مرتكب گناه نشد، نه به خاطر اينكه بگويد: چون من در خانه عزيز مصر هستم و او حقّى بر من دارد، من به همسرش تعرّض و سوء قصد نمى‌كنم!. چون ارزش اين كار كمتر از رعايتِ تقواست. البتّه در چند جاى اين سوره، «رَبُّكَ» كه اشاره به «عزيز مصر» است، به چشم مى‌خورد، ولى‌ «رَبِّي» هر كجا در اين سوره استعمال شده، مراد خداوند است. از طرفى دور از شأن يوسف است كه خود را چنان تحقير كند كه به عزيز مصر «رَبِّي» بگويد. اولياى خدا، به خدا پناهنده مى‌شوند و نتيجه مى‌گيرند: موسى از شرّ فتنه‌هاى فرعون به‌ جلد 4 - صفحه 181 خدا پناه مى‌برد، «إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ» «1» مادر مريم مى‌گويد: من مريم و نسل او را در پناه تو قرار مى‌دهم، «إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ» «2» و در اين آيه يوسف به خدا پناه مى‌برد، «قالَ مَعاذَ اللَّهِ» و خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دستور پناهندگى به خودش را مى‌دهد. قُلْ أَعُوذُ بِرَبِ‌ ... به جاى گفتن: «أَعُوذُ بِاللَّهِ» يك سره به سراغ پناه‌دادن خدا رفت وگفت: «مَعاذَ اللَّهِ» تا پناهندگى خود را مطرح نكند. در واقع براى خود ارزشى قائل نشد. پیام ها 1- گناهان بزرگ، با نرمش و مراوده شروع مى‌شود. «راوَدَتْهُ» 2- پاك بودن مرد كافى نيست، زيرا گاهى زنها مزاحم مردان هستند. «وَ راوَدَتْهُ» 3- قدرت شهوت به اندازه‌اى است كه همسر پادشاه را نيز اسيرِ برده خود مى‌كند. «وَ راوَدَتْهُ الَّتِي» 4- سعى كنيم نام خلافكار را نبريم وبا اشاره از او ياد كنيم. «الَّتِي» 5- پسران جوان را در خانه‌هايى كه زنان نامحرم هستند، تنها نگذاريد. زيرا احتمال دارد باب مراوده باز شود. «وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها» 6- معمولًا عشق در اثر مراوده و به تدريج پيدا مى‌شود. وجود دائمى يوسف در خانه كم‌كم سبب عشق شد. «فِي بَيْتِها» 7- مسائل مربوط به مفاسد اخلاقى را سربسته و مؤدّبانه مطرح كنيد. راوَدَتْهُ‌ ... غَلَّقَتِ* 8- حضور مرد و زن نامحرم در يك محيط در بسته، زمينه را براى گناه فراهم مى‌كند. «غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ» 9- زشتى زنا، در طول تاريخ مورد پذيرش بوده است و به همين دليل، زليخا همه‌ى درها را محكم بست. «غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ» «1». غافر، 27. «2». آل‌عمران، 36. جلد 4 - صفحه 182 10- همه‌ى درها بسته، امّا درِ پناهندگى خدا باز است. غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ‌ ... مَعاذَ اللَّهِ‌ 11- موقعيّت‌هاى امتحان الهى متفاوت است؛ گاه در چاه و گاه در كاخ. راوَدَتْهُ‌ ... قالَ مَعاذَ اللَّهِ* 12- تقوا واراده‌ى انسان، مى‌تواند بر زمينه‌هاى انحراف و خطا غالب شود. «مَعاذَ اللَّهِ» 13- توجّه به خدا، عامل بازدارنده از گناه ولغزش است. «مَعاذَ اللَّهِ» 14- اگر رئيس يا بزرگ ما دستور گناه داد، نبايد از او اطاعت كنيم. «هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ» (به خاطر اطاعت از مردم، نبايد نافرمانى خدا نمود. «لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق» «1») 15- به هنگام خطرِ گناه بايد به خدا پناه برد. «قالَ مَعاذَ اللَّهِ»* 16- در كاخ حكومتى نيز مى‌توان پاك، عفيف، صادق و امين بود. «قالَ مَعاذَ اللَّهِ»* 17- خطر غريزه‌ى جنسى به قدرى است كه براى نجات از آن بايد خدا به فرياد برسد. «مَعاذَ اللَّهِ»* 18- انسان هواپرست از رسوايى ظاهرى هراس دارد (زليخا درها را محكم بست ولى خداپرست از خدا) «مَعاذَ اللَّهِ»* 19- انجام گناه (زنا)، با كرامت انسانى ناسازگار است. «مَعاذَ اللَّهِ»* 20- ياد خدا به نفس، نقش مهمى در ترك گناه دارد. «مَعاذَ اللَّهِ»* 21- اولين اقدام عليه گناه، ياد خدا و پناه بردن به اوست. «مَعاذَ اللَّهِ»* 22- بهترين نوع تقوا آن است كه به خاطر لطف، محبّت و حقّ خداوندى گناه نكنيم، ن
ه از ترس رسوايى در دنيا يا آتش در آخرت. «مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ» 23- ياد كردن الطاف الهى، از عوامل ترك گناه است. «إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ»* «1». بحار، ج 10، ص 227. جلد 4 - صفحه 183 24- ياد عاقبت گناه، مانع از ارتكاب آن است. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» 25- تشويق به زنا يا زمينه‌سازى براى گناه جوانان پاك، ظلم به خود، همسر، جامعه و افراد است. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» 26- يك لحظه گناه، مى‌تواند انسان را از رستگارى ابدى دور كند. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» 27- ارتكاب گناه، ناسپاسى و كفران نعمت‌ها است. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» 28- در هر كارى، بايد عاقبت انديشى كرد. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»* 29- يوسف عليه السلام در بحبوبه درگيرى با زليخا به فكر فلاح بود. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»* 30- انسانى كه مقام و منزلت خود را مى‌داند خود را به بهاى كم و زودگذر نمى‌فروشد. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»* 31- اگر از درى ظلم وارد شود، فلاح از در ديگر بيرون مى‌رود. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»*" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As