"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَ لا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ «59»
و چون يوسف بارهاى (غذايى) آنان را آماده ساخت، گفت: برادر پدرى خود را (در نوبت آينده) نزد من آوريد. آيا نمىبينيد كه من پيمانه را كامل مىدهم و بهترين ميزبان هستم.
نکته ها
يوسف گفت: «ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ» يعنى برادرى كه شما از پدر داريد و نگفت: برادر من، از اين كلام معلوم مىشود كه يوسف در چهرهى ناشناس، باب گفتگو را با برادران باز كرد و آنها همچنان كه در تفاسير آمده گزارش دادند كه ما فرزندان يعقوب نوادهى ابراهيم مىباشيم.
جلد 4 - صفحه 238
پدر ما پيرمردى است كه به خاطر حزن و اندوه فرزندش كه گرگ او را پاره كرده، سالهاست گريان وگوشهگير است و يكى از برادرانمان را نيز به خدمت او گماردهايم، اگر ممكن است سهم آن پدر و برادر را نيز به ما بدهيد كه با خوشحالى برگرديم. يوسف دستور داد علاوه بر بار ده شتر، دو بار ديگر سهم يعقوب و برادر ديگر نيز افزوده شود.
يوسف براى جذب برادران گفت: «أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» من بهترين ميزبانم، و آن برادران جذب شدند، ولى خداوند براى جذب مردم تعبيرات زيادى دارد:
«خَيْرُ الرَّازِقِينَ» «1» او بهترين روزى رسان است.
«خَيْرُ الْغافِرِينَ» «2» او بهترين بخشنده است.
«خَيْرُ الْفاتِحِينَ» «3» او بهترين گشايشگر است.
«خَيْرُ الْماكِرِينَ» «4» او بهترين تدبير كننده است.
«خَيْرُ الْوارِثِينَ» «5» او بهترين وارث است.
«خَيْرُ الْحاكِمِينَ» «6» او بهترين داور است.
امّا گروه بسيارى از مردم جذب نمىشوند.
پیام ها
1- يوسف برتوزيع ارزاق ذخيره شده مصر، نظارت مستقيم داشت. «جَهَّزَهُمْ»
2- مديريّت صحيح يوسف عليه السلام موجب شد در زمان قحطى نه تنها مشكلى براى مردم مصر پيش نيايد بلكه به اطراف نيز كمك كند. «جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ»*
3- هم رازدارى لازم است و هم راستگويى. يوسف گفت: «بِأَخٍ لَكُمْ» و نگفت: برادر من، تا راستگويى و رازدارى با هم رعايت شود.
4- اشخاص يا مؤسسهها و يا كشورهايى كه كمكهاى اقتصادى مىكنند، مىتوانند بعضى از شرايط را در جهت رشد و يا مصالح ديگر، مطرح كنند. ائْتُونِي بِأَخٍ ...
«1». جمعه، 11.
«2». اعراف، 155.
«3». اعراف، 89.
«4». انفال، 30.
«5». انبياء، 89.
«6». يونس، 109.
جلد 4 - صفحه 239
5- حتّى در زمان بحران و قحطى نيز بىعدالتى و كمفروشى ممنوع است. «أُوفِي الْكَيْلَ»
6- در معامله بايد مقدار جنس مشخص باشد. «الْكَيْلَ»
7- بدىها را با خوبى پاسخ دهيم. (يوسف سهم برادران را كامل داد و دربارهى ظلمى كه به او كرده بودند سخن نگفت) وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ ... أُوفِي الْكَيْلَ*
8- كمفروشى يا عدالت كارگزاران، كارگران ودستياران، به حساب مسئول اصلى و مافوق است. «أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ»
9- خريد و فروش و توزيع غلات در مصر زمان يوسف عليه السلام با پيمانه بوده است. «أُوفِي الْكَيْلَ»*
10- مسئولين توزيع امكاناتِ عمومى بايد عادل باشند. «أُوفِي الْكَيْلَ»*
11- قدرت را وسيلهى انتقام قرار ندهيم. «أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ»*
12- مهماننوازى از اخلاق انبياست. «خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ»
13- به مسافران و كاروانهايى كه وارد منطقه شما مىشوند حتّى در زمان نياز و قحطى، احترام كنيد. «خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۵۹_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَ لا تَقْرَبُونِ «60»
(ولى) اگر آن برادر را نزد من نياوريد، نه پيمانهاى (از غلّه) نزد من خواهيد داشت و نه نزديك من شويد.
پیام ها
1- در مديريّت، هم محبّت لازم است و هم تهديد. اوّل مژده و محبّت؛ «أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» بعد تهديد و اولتيماتوم. «فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي»
2- زمينههاى سوء استفاده را از بين ببريم. (اگر رسم شود كه حاضرين سهم غائبين را بگيرند بعضى سوء استفاده مىكنند.) «فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْلَ لَكُمْ»*
جلد 4 - صفحه 240
3- در اجراى قانون، ميان برادر وخانواده وديگران نبايد تبعيض قائل شد. «فَلا كَيْلَ لَكُمْ» (هر شخصى سهم معينى داشت وبايد خود دريافت مىكرد.)
4- در تهديد لازم نيست كه مدير تصميم صد در صد بر اجرا داشته باشد. «فَلا كَيْلَ لَكُمْ» (زيرا يوسف كسى نبود كه حاضر شود برادرانش از قحطى بميرند.)
5- قاطعيّت در پيادهكردن برنامهها، شرط رهبرى است. «فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَ لا تَقْرَبُونِ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۶٠_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ «61»
(برادران به يوسف) گفتند: او را با اصرار و التماس از پدرش خواهيم خواست و حتماً اين كار را خواهيم كرد.
نکته ها
«مراودة» به مراجعه پىدرپى، همراه با التماس يا خدعه و فريب گفته مىشود.
بوى حسد از كلام برادران استشمام مىشود، به جاى «ابانا» گفتند: «أَباهُ» و در اوّل سوره نيز گفتگوى برادران اين بود كه؛ «لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا» پدر براى ماست، ولى يوسف و برادرش را بيشتر از ما دوست دارد.
پیام ها
1- سفر فرزند بايد به اذن پدر و رضايت او باشد. «سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ»*
2- برادران يوسف از عكس العمل منفى پدرشان در برابر تقاضاى همراه بردن بنيامين مطلع بودند. ( «سَنُراوِدُ» به معناى گفتگوى پى در پى همراه با نقشه و تدبير است)*
3- حضرت يعقوب پس از ماجراى يوسف بنيامين را از خود دور نمىكرده است و جدا كردن او از پدر، كار آسانى نبود. «سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ»*
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 241"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۶۱_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ لِفِتْيانِهِ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَها إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «62»
و (يوسف) به غلامان خود گفت: آنچه را به عنوان قيمت پرداختهاند در بارهايشان بگذاريد، تا چون به خانواده خود بازگردند آن را بازشناسند، به اميد آنكه (بار ديگر) برگردند.
نکته ها
حضرت يوسف كه در آيات قبل از او با تعابيرى چون؛ «صادق، محسن، مخلص» ياد شده، يقيناً بيت المال را به پدر وبرادران خود نمىبخشد و ممكن است كه پول غلّه را از سهم و ملك شخصى خود داده باشد.
پول را برگرداند تا بىپولى، مانع سفر دوم آنها نشود. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» علاوه بر آنكه برگرداندن پول، نشانه صميميّت و نداشتن سوءقصد از اصرار برآوردن برادر است و مخفيانه در بين كالا گذاردن نشانه بىمنّت بودن وحفظ از دستبرد سارقين است.
يوسف كه ديروز برده و خدمتكار بود، امروز غلام و خدمتكار دارد. «لِفِتْيانِهِ» اما در هنگام ملاقات برادران، نه انتقام گرفت و نه گلايهاى نمود و نه كينهاى داشت. بلكه با برگرداندن سرمايه آنان، به آنها توجّه داد كه من شما را دوست مىدارم.
پیام ها
1- مدير و رهبر لايق بايد طرحهايش ابتكارى باشد. «اجْعَلُوا»
2- بدىها را با خوبى جبران كنيد. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ»
3- صله رحم، يعنى كمك نمودن، نه معامله كردن. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ»
4- پول گرفتن در زمان نياز از پدر پير و برادران، با كرامت نفس سازگار نيست.
«اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ»
5- يوسف، كار گذاردن بضاعت برادران را بر عهده چند نفر گذاشت تا هر گونه زمينه را براى اتهام مسدود كند و بردهاى سوء استفاده نكند كه مبلغ را براى
جلد 4 - صفحه 242
خود بردارد و بگويد در رحال مسافران گذاشتم. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ»*
6- كمك به ديگران را حتّى الامكان مخفيانه انجام دهيد. «فِي رِحالِهِمْ»*
7- نه انتقام و نه كينه، بلكه هديهدادن براى ارتباط بعدى. اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ ... لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
8- براى بازيافتن انسانها، بايد از پول گذشت. اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ ... لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
9- خوبى كردن بهترين وسيله جذب افراد است. اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ ... يَرْجِعُونَ*
10- مسئولان، كارگزاران خود را نسبت به برنامهها و طرحها كاملًا توجيه كنند تا مديران موفقى باشند. (يوسف به همه فهماند كه هدف اين كار، بازگشت اين كاروان است) «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»*
11- در طرحها و برنامهها، يقين صددرصد به عملى شدن آن لازم نيست. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۶۲_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As