eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ «58» (سرزمين كنعان را قحطى فراگرفت) و (در پى مواد غذايى) برادران يوسف (به مصر) آمدند و بر او وارد شدند، آنگاه (يوسف) آنان را شناخت، ولى آنها او را نشناختند. نکته ها طبق پيش‌بينى و پيشگويى يوسف، مردم هفت سال در وفور نعمت و باران بودند، ولى بعد از آن، هفت سال دوم فرا رسيد و مردم دچار قحطى و خشكسالى شدند. دامنه قحطى از مصر به فلسطين و كنعان رسيد. يعقوب به فرزندان خود گفت: براى تهيه گندم به سوى مصر روانه شوند. آنان وارد مصر شده و درخواست خود را عرضه كردند. يوسف در ميان متقاضيان غلّه، برادران خود را ديد، امّا برادران يوسف را نشناختند و حقّ هم همين بود، زيرا از زمان انداختن يوسف به چاه تا حكومت او در سرزمين مصر، حدود بيست تا سى سال فاصله شده بود. يوسف وقتى از چاه بيرون آمد، نوجوان بود، «يا بُشْرى‌ هذا غُلامٌ» چند سالى در خانه عزيز، خدمتكار بود و سالها نيز در زندان به سر برد و از زمان آزادى او از زندان نيز هفت سال (دوره وفور نعمت و پر آبى) گذشته بود و حال كه ساليان قحطى بود، برادران به مصر آمده بودند. پیام ها 1- در زمان قحطى، جيره‌بندى لازم است و هركس بايد براى گرفتن سهميه، خود مراجعه كند تا ديگران به نام او سوء استفاده نكنند. «إِخْوَةُ» با اينكه‌ جلد 4 - صفحه 237 مى‌توانستند يك نفر را به نمايندگى بفرستند، همه برادران آمدند. 2- در زمان قحطى اگر منطقه‌هاى ديگر از شما كمك خواستند، كمك كنيد. «وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ» 3- در وقت نياز و تنگدستى ساكن و راكد نباشيد و حتّى از ديگر كشورها كمك بگيريد. «وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ»* 4- گاهى ظالم محتاج مظلوم مى‌شود. «وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ» (كوه به كوه نمى‌رسد، آدم به آدم مى‌رسد.)* 5- ملاقات مردم حتّى غير مصريان با يوسف، امرى سهل و آسان بود. جاءَ إِخْوَةُ ... فَدَخَلُوا (سران حكومت‌ها بايد برنامه‌اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى صورت بگيرد.) 6- خاطرات دوران كودكى در ذهن نقش مى‌بندد و از بين نمى‌رود. «فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ»* (برادران در بزرگى با يوسف محشور بودند؛ ولى يوسف در كودكى آنها را ديده بود، لذا يوسف آنها را شناخت ولى آنان يوسف را نشناختند).*" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَ لا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ «59» و چون يوسف بارهاى (غذايى) آنان را آماده ساخت، گفت: برادر پدرى خود را (در نوبت آينده) نزد من آوريد. آيا نمى‌بينيد كه من پيمانه را كامل مى‌دهم و بهترين ميزبان هستم. نکته ها يوسف گفت: «ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ» يعنى برادرى كه شما از پدر داريد و نگفت: برادر من، از اين كلام معلوم مى‌شود كه يوسف در چهره‌ى ناشناس، باب گفتگو را با برادران باز كرد و آنها همچنان كه در تفاسير آمده گزارش دادند كه ما فرزندان يعقوب نواده‌ى ابراهيم مى‌باشيم. جلد 4 - صفحه 238 پدر ما پيرمردى است كه به خاطر حزن و اندوه فرزندش كه گرگ او را پاره كرده، سالهاست گريان وگوشه‌گير است و يكى از برادرانمان را نيز به خدمت او گمارده‌ايم، اگر ممكن است سهم آن پدر و برادر را نيز به ما بدهيد كه با خوشحالى برگرديم. يوسف دستور داد علاوه بر بار ده شتر، دو بار ديگر سهم يعقوب و برادر ديگر نيز افزوده شود. يوسف براى جذب برادران گفت: «أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» من بهترين ميزبانم، و آن برادران جذب شدند، ولى خداوند براى جذب مردم تعبيرات زيادى دارد: «خَيْرُ الرَّازِقِينَ» «1» او بهترين روزى رسان است. «خَيْرُ الْغافِرِينَ» «2» او بهترين بخشنده است. «خَيْرُ الْفاتِحِينَ» «3» او بهترين گشايشگر است. «خَيْرُ الْماكِرِينَ» «4» او بهترين تدبير كننده است. «خَيْرُ الْوارِثِينَ» «5» او بهترين وارث است. «خَيْرُ الْحاكِمِينَ» «6» او بهترين داور است. امّا گروه بسيارى از مردم جذب نمى‌شوند. پیام ها 1- يوسف برتوزيع ارزاق ذخيره شده مصر، نظارت مستقيم داشت. «جَهَّزَهُمْ» 2- مديريّت صحيح يوسف عليه السلام موجب شد در زمان قحطى نه تنها مشكلى براى مردم مصر پيش نيايد بلكه به اطراف نيز كمك كند. «جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ»* 3- هم رازدارى لازم است و هم راستگويى. يوسف گفت: «بِأَخٍ لَكُمْ» و نگفت: برادر من، تا راستگويى و رازدارى با هم رعايت شود. 4- اشخاص يا مؤسسه‌ها و يا كشورهايى كه كمك‌هاى اقتصادى مى‌كنند، مى‌توانند بعضى از شرايط را در جهت رشد و يا مصالح ديگر، مطرح كنند. ائْتُونِي بِأَخٍ‌ ... «1». جمعه، 11. «2». اعراف، 155. «3». اعراف، 89. «4». انفال، 30. «5». انبياء، 89. «6». يونس، 109. جلد 4 - صفحه 239 5- حتّى در زمان بحران و قحطى نيز بى‌عدالتى و كم‌فروشى ممنوع است. «أُوفِي الْكَيْلَ» 6- در معامله بايد مقدار جنس مشخص باشد. «الْكَيْلَ» 7- بدى‌ها را با خوبى پاسخ دهيم. (يوسف سهم برادران را كامل داد و درباره‌ى ظلمى كه به او كرده بودند سخن نگفت) وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ‌ ... أُوفِي الْكَيْلَ* 8- كم‌فروشى يا عدالت كارگزاران، كارگران ودستياران، به حساب مسئول اصلى و مافوق است. «أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ» 9- خريد و فروش و توزيع غلات در مصر زمان يوسف عليه السلام با پيمانه بوده است. «أُوفِي الْكَيْلَ»* 10- مسئولين توزيع امكاناتِ عمومى بايد عادل باشند. «أُوفِي الْكَيْلَ»* 11- قدرت را وسيله‌ى انتقام قرار ندهيم. «أُوفِي الْكَيْلَ وَ أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ»* 12- مهمان‌نوازى از اخلاق انبياست. «خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» 13- به مسافران و كاروان‌هايى كه وارد منطقه شما مى‌شوند حتّى در زمان نياز و قحطى، احترام كنيد. «خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَ لا تَقْرَبُونِ «60» (ولى) اگر آن برادر را نزد من نياوريد، نه پيمانه‌اى (از غلّه) نزد من خواهيد داشت و نه نزديك من شويد. پیام ها 1- در مديريّت، هم محبّت لازم است و هم تهديد. اوّل مژده و محبّت؛ «أَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» بعد تهديد و اولتيماتوم. «فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي» 2- زمينه‌هاى سوء استفاده را از بين ببريم. (اگر رسم شود كه حاضرين سهم غائبين را بگيرند بعضى سوء استفاده مى‌كنند.) «فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْلَ لَكُمْ»* جلد 4 - صفحه 240 3- در اجراى قانون، ميان برادر وخانواده وديگران نبايد تبعيض قائل شد. «فَلا كَيْلَ لَكُمْ» (هر شخصى سهم معينى داشت وبايد خود دريافت مى‌كرد.) 4- در تهديد لازم نيست كه مدير تصميم صد در صد بر اجرا داشته باشد. «فَلا كَيْلَ لَكُمْ» (زيرا يوسف كسى نبود كه حاضر شود برادرانش از قحطى بميرند.) 5- قاطعيّت در پياده‌كردن برنامه‌ها، شرط رهبرى است. «فَلا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَ لا تَقْرَبُونِ»" ‏‏‏‏٠_جز۱۳ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ وَ إِنَّا لَفاعِلُونَ «61» (برادران به يوسف) گفتند: او را با اصرار و التماس از پدرش خواهيم خواست و حتماً اين كار را خواهيم كرد. نکته ها «مراودة» به مراجعه پى‌درپى، همراه با التماس يا خدعه و فريب گفته مى‌شود. بوى حسد از كلام برادران استشمام مى‌شود، به جاى «ابانا» گفتند: «أَباهُ» و در اوّل سوره نيز گفتگوى برادران اين بود كه؛ «لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى‌ أَبِينا مِنَّا» پدر براى ماست، ولى يوسف و برادرش را بيشتر از ما دوست دارد. پیام ها 1- سفر فرزند بايد به اذن پدر و رضايت او باشد. «سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ»* 2- برادران يوسف از عكس العمل منفى پدرشان در برابر تقاضاى همراه بردن بنيامين مطلع بودند. ( «سَنُراوِدُ» به معناى گفتگوى پى در پى همراه با نقشه و تدبير است)* 3- حضرت يعقوب پس از ماجراى يوسف بنيامين را از خود دور نمى‌كرده است و جدا كردن او از پدر، كار آسانى نبود. «سَنُراوِدُ عَنْهُ أَباهُ»* تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 241" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ لِفِتْيانِهِ اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَها إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «62» و (يوسف) به غلامان خود گفت: آنچه را به عنوان قيمت پرداخته‌اند در بارهايشان بگذاريد، تا چون به خانواده خود بازگردند آن را بازشناسند، به اميد آنكه (بار ديگر) برگردند. نکته ها حضرت يوسف كه در آيات قبل از او با تعابيرى چون؛ «صادق، محسن، مخلص» ياد شده، يقيناً بيت المال را به پدر وبرادران خود نمى‌بخشد و ممكن است كه پول غلّه را از سهم و ملك شخصى خود داده باشد. پول را برگرداند تا بى‌پولى، مانع سفر دوم آنها نشود. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» علاوه بر آنكه برگرداندن پول، نشانه صميميّت و نداشتن سوءقصد از اصرار برآوردن برادر است و مخفيانه در بين كالا گذاردن نشانه بى‌منّت بودن وحفظ از دستبرد سارقين است. يوسف كه ديروز برده و خدمتكار بود، امروز غلام و خدمتكار دارد. «لِفِتْيانِهِ» اما در هنگام ملاقات برادران، نه انتقام گرفت و نه گلايه‌اى نمود و نه كينه‌اى داشت. بلكه با برگرداندن سرمايه آنان، به آنها توجّه داد كه من شما را دوست مى‌دارم. پیام ها 1- مدير و رهبر لايق بايد طرحهايش ابتكارى باشد. «اجْعَلُوا» 2- بدى‌ها را با خوبى جبران كنيد. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ» 3- صله رحم، يعنى كمك نمودن، نه معامله كردن. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ» 4- پول گرفتن در زمان نياز از پدر پير و برادران، با كرامت نفس سازگار نيست. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ» 5- يوسف، كار گذاردن بضاعت برادران را بر عهده چند نفر گذاشت تا هر گونه زمينه را براى اتهام مسدود كند و برده‌اى سوء استفاده نكند كه مبلغ را براى‌ جلد 4 - صفحه 242 خود بردارد و بگويد در رحال مسافران گذاشتم. «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ»* 6- كمك به ديگران را حتّى الامكان مخفيانه انجام دهيد. «فِي رِحالِهِمْ»* 7- نه انتقام و نه كينه، بلكه هديه‌دادن براى ارتباط بعدى. اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ‌ ... لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‌ 8- براى بازيافتن انسان‌ها، بايد از پول گذشت. اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ‌ ... لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ‌ 9- خوبى كردن بهترين وسيله جذب افراد است. اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ‌ ... يَرْجِعُونَ* 10- مسئولان، كارگزاران خود را نسبت به برنامه‌ها و طرحها كاملًا توجيه كنند تا مديران موفقى باشند. (يوسف به همه فهماند كه هدف اين كار، بازگشت اين كاروان است) «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»* 11- در طرح‌ها و برنامه‌ها، يقين صددرصد به عملى شدن آن لازم نيست. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَلَمَّا رَجَعُوا إِلى‌ أَبِيهِمْ قالُوا يا أَبانا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا نَكْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «63» پس چون به سوى پدر خود باز گشتند، گفتند: اى پدر پيمانه (براى نوبت ديگر) از ما منع شد، پس برادرمان (بنيامين) را با ما بفرست تا سهميه و پيمانه خود را بگيريم وما حتماً نگهبان او خواهيم بود. پیام ها 1- يعقوب بر خانواده وفرزندان خويش، مديريّت وتسلط داشت. يا أَبانا مُنِعَ‌ ... 2- پدر، داراى حقّ امر و نهى به فرزند خود مى‌باشد. «فَأَرْسِلْ» 3- بنيامين بدون اجازه‌ى پدر به مسافرت اقدام نمى‌كرد. «فَأَرْسِلْ مَعَنا» 4- براى گرفتن چيزى و يا جلب اعتماد كسى، از عواطف استفاده كنيد. «أَخانا» 5- مجرم چون در درون نگرانى دارد، در سخنانش تأكيدهاى پى‌درپى دارد. «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» ( «إِنَّا» و حرف «لام» و جمله اسميه نشانه تأكيد است.) تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 243" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَما أَمِنْتُكُمْ عَلى‌ أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «64» (يعقوب) گفت: آيا شما را بر او امين بدانم، همان طور كه شما را بر برادرش امين دانستم (و ديديد كه چه شد) پس (به جاى شما به خدا اعتماد مى‌كنم كه) خداوند بهترين حافظ است و او مهربان‌ترين مهربانان است. نکته ها سؤال: با توجّه به سابقه بدى كه فرزندان يعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند ديگرش را به آنان سپرد؟ پاسخ: فخر رازى‌ «1» احتمالات متعدّدى را مطرح نموده كه هر كدام از آنها مى‌تواند توجيهى بر اين موافقت باشد؛ اوّلًا: برادران از اقدام اوليه‌شان به نتيجه‌اى كه مورد نظرشان بود، (محبوبيّت در نزد پدر) نرسيده بودند. ثانياً: حسادت برادران نسبت به اين برادر، كمتر از يوسف بود. ثالثاً: شايد قحطى و خشكسالى شرايط ويژه‌اى را پديد آورده بود كه سفر مجّدد را ضرورى مى‌كرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مى‌شد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود. در آيه 12، يعقوب در مورد يوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد كرد، به فراق يوسف و نابينايى گرفتار شد، ولى در مورد بنيامين به خدا تكيه كرد و گفت: «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً» هم توانا شد، هم بينا و هم فراق و جدائى پايان يافت. پیام ها 1- اعتماد سريع به كسى كه سابقه تخلّف دارد، جايز نيست. «هَلْ آمَنُكُمْ» 2- ياد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آينده بيمه مى‌كند. «هَلْ آمَنُكُمْ‌ ... عَلى‌ أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ» «1». تفسير كبير. جلد 4 - صفحه 244 3- با يك شكست يا تجربه‌ى تلخ، خود را كنار نكشيم. «هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ‌ ... فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً» يعقوب بار ديگر فرزند دوم را با توكل به خدا به برادران تحويل داد. 4- برادران يوسف، خود را حافظ پنداشتند، «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» امّا حضرت يعقوب تذكّر داد كه خداوند حافظ است. فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً ...* 5- بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تكيه نكنيم، تنها بر خدا توكّل كنيم. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً»* 6- با توجّه به رحمت بى‌نظير الهى و با توكل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برويم. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» 7- سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قالُوا يا أَبانا ما نَبْغِي هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا وَ نَمِيرُ أَهْلَنا وَ نَحْفَظُ أَخانا وَ نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ «65» و هنگامى كه بارهاى خود را گشودند، دريافتند كه سرمايه‌شان به آنها بازگردانده شده، گفتند: اى پدر (ديگر) چه مى‌خواهيم؟ اين سرمايه‌ى ماست كه به ما باز گردانده شده و ما قوت وغذاى خانواده‌ى خود را فراهم واز برادرمان حفاظت مى‌كنيم وبا (بردن او) يك بار شتر مى‌افزاييم واين (پيمانه اضافى نزد عزيز) پيمانه‌اى ناچيز است. نکته ها شايد معناى آيه چنين باشد: اين مقدارى كه گرفته‌ايم به جايى نمى‌رسد، اگر نوبت ديگر برويم، بار بيشترى مى‌گيريم. «نَمِيرُ» از «مير» يعنى مواد غذايى و «نَمِيرُ أَهْلَنا» يعنى به خانواده‌ى خود غذا مى‌رسانيم. از جمله‌ «نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ» استفاده مى‌شود كه سهم هر نفر، يك بار شتر بوده كه بايد خود حاضر باشد و دريافت كند. جلد 4 - صفحه 245 پیام ها 1- فرزندان يعقوب در كنار پدر وپيرامون او زندگى مى‌كردند وبراى تهيه آذوقه‌ى خانواده تلاش مى‌كردند. فَتَحُوا مَتاعَهُمْ‌ ... يا أَبانا ... 2- هنر يوسف، نه فقط انسان بودن كه انسان‌سازى است. «وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ» (به برادران حسود و جفاكار خود، مخفيانه هديه مى‌دهد تا زمينه را براى مراجعت آنها فراهم سازد. قرآن مى‌فرمايد: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» بدى را با خوبى دفع كنيد. «1») 3- اگر از اوّل پول و بهاى كالا گرفته نشود، خريدار تحقير مى‌شود. اگر قصد هديه هست ابتدا پول اخذ شود، ولى به شكل عاقلانه برگردانده شود. «رُدَّتْ إِلَيْهِمْ» 4- اگر خواستيد كبوتران فرارى را جذب كنيد، بايد كمى دانه پخش كنيد. (يوسف بهاى غلّه را به آنان برگرداند تا جاذبه مراجعت آنان را زياد كند) «بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ» 5- مرد، مسئول تغذيه خانواده است. «نَمِيرُ أَهْلَنا» 6- سهميه‌بندى مواد غذايى در شرايط كمبود، كارى يوسفى است. «نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ» «1». فصّلت، 34." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ «66» (پدر) گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا آنكه (با سوگند) به نام خدا، وثيقه‌اى محكم بياوريد كه حتماً او را نزد من برگردانيد، مگر آنكه همه شما گرفتار حادثه‌اى شويد. پس چون وثيقه خود را آوردند (پدر) گفت: خداوند بر آنچه مى‌گوييم وكيل است. نکته ها «موثق» يعنى آنچه مايه وثوق و اطمينان به قول طرف مقابل است كه مى‌تواند عهد، جلد 4 - صفحه 246 سوگند و نذر باشد. «مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ» پیام ها 1- به صرف خويشاوندى اكتفا نكنيد و قراردادها را محكم كنيد. لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى‌ ...* 2- ايمان به خدا وسوگند ونذر وعهد با او، قوى‌ترين پشتوانه بوده و هست. «مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ» 3- هرگاه از شخصى بدقولى و بدرفتارى ديديد، در نوبت بعد قرارداد را محكمتر كنيد. «مَوْثِقاً» 4- فرزند خود را به راحتى همراه ديگران نفرستيد. «تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ» 5- در قراردادها، پيش‌بينى حوادث غيرمترقّبه و خارج از حيطه اختيار را بكنيد. «إِلَّا أَنْ يُحاطَ بِكُمْ» (تكليف خارج از توانايى، ممنوع است.) 6- محكم‌كارى‌هاى قانونى و حقوقى، شما را از توكل به خداوند غافل نكند. «اللَّهُ عَلى‌ ما نَقُولُ وَكِيلٌ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «67» و (يعقوب) گفت: اى پسران من (چون به مصر رسيديد، همه) از يك دروازه (به شهر) وارد نشويد (تا توجّه مردم به شما جلب نشود) بلكه از دروازه‌هاى مختلف وارد شويد و (بدانيد من با اين سفارش) نمى‌توانم چيزى از (مقدّرات) خدا را از شما دور كنم. فرمان جز براى خدا نيست، تنها بر او توكّل مى‌كنم و همه توكّل‌كنندگان (نيز) بايد بر او توكّل نمايند. جلد 4 - صفحه 247 نکته ها حضرت يعقوب عليه السلام به هنگام سفر برادران به مصر چهار نكته توحيدى مى‌گويد: اوّل: «ما أُغْنِي عَنْكُمْ»، يعنى من با اين سفارش ورود از چند در نمى‌توانم چيزى از مقدّرات خدا را از شما دور كنم. دوم: در آيه قبل فرمود: «إِلَّا أَنْ يُحاطَ بِكُمْ»، يعنى مگر آنكه همه شما به گونه‌اى كه تصوّر نمى‌كرديد گرفتار حادثه‌اى شويد. سوم: در آيه‌ى 64 فرمود: «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً». چهارم: در آيه 67 فرمود: «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ». آرى، رسول خدا سراپا توجّه به خدا و توحيد دارد، امّا فرزندان يعقوب در سفر تنها مى‌گفتند: «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» يعنى ما خودمان برادرمان را حفظ مى‌كنيم. در اين گفتگوها سيماى موحّد مخلص، با افراد عادّى به زيبايى نشان داده مى‌شود.* پیام ها 1- عاطفه پدرى حتّى نسبت به فرزندان خطاكار، از بين نمى‌رود. «يا بَنِيَّ» 2- چاره‌انديشى وتدبير براى حفظ سلامت فرزندان، لازم است. يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا ... 3- وقتى توصيه كننده عالم و آگاه است، لازم نيست فرمانبر از فلسفه‌ى آن دستور آگاه باشد. (فرزندان يعقوب فرمان‌ لا تَدْخُلُوا ... را عمل كردند و فلسفه و راز آن را نپرسيدند)* 4- از بهترين زمان‌هاى موعظه، در آستانه سفر است. يعقوب در آستانه‌ى سفر فرزندان به آنان گفت: «يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ» 5- جلو حساسيّت‌ها، سوءظن‌ها و چشم‌زخم‌ها را بگيريد، ورود گروهى جوان به منطقه‌ى بيگانه، عامل سوءظن و سعايت است. «لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ» 6- لطف و قدرت خداوند را منحصر در يك راه نپنداريد، دست او باز است و مى‌تواند از هر طريقى شما را مدد رساند. «لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ» جلد 4 - صفحه 248 7- فقط بازدارنده و نهى كننده نباشيد، بلكه راه حل نيز ارائه دهيد. لا تَدْخُلُوا ... وَ ادْخُلُوا* 8- براى رسيدن به مقصود بايستى راههاى مختلف را پيمود. «وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ»* 9- مدير خوب بايد علاوه بر برنامه‌ريزى، حساب احتمالات را بكند، زيرا انسان در اداره‌ى امور خود مستقل نيست. يعنى با همه محاسبات و دقّت‌ها باز هم دست خدا باز است و تضمينى براى انجام صددرصد محاسبات ما نيست. «وَ ما أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ» 10- در برابر مقدّرات حتمى خداوند، چاره‌اى جز تسليم نيست. «ما أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ» 11- حاكم مطلق هستى، خداوند است. «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ» 12- با توكّل زانوى اشتر ببند. لا تَدْخُلُوا ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ* 13- هم احتياط و محاسبه لازم است؛ لا تَدْخُلُوا ... و هم توكل به خداوند ضرورى است. «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ» 14- به غير خداوند، توكل نكنيد. «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ» چرا كه او به تنهايى كفايت مى‌كند «وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا» «1» و بهترين وكيل است. «نِعْمَ الْوَكِيلُ» «2» 15- يعقوب، هم خود توكل كرد و هم ديگران را با امر به توكل تشويق نمود. تَوَكَّلْتُ‌ ... فَلْيَتَوَكَّلِ‌ ..." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As