"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَ إِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَيْهِ مُرِيبٍ «9»
آيا خبر كسانىكه قبل از شما بودند، (مثل خبر غرق شدن) قوم نوح و (طوفان قوم) عاد و (صاعقهى قوم) ثمود و كسانىكه بعد از آنها بودند، به شما نرسيده است؟
همانها كه جز خداوند از (آمار و تعداد تلفات) آنها آگاه نيست، پيامبرانشان همراه با معجزات به سراغشان آمدند، ولى آنها دستهايشان را در دهانشان مىگذاشتند (يعنى ساكت شويد و ما را موعظه نكنيد) و مىگفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كفر مىورزيم و ما از آنچه شما ما را به آن دعوت مىكنيد، در شكّ و ترديد هستيم.
نکته ها
اين آيه يكى از مصاديق تذكر و توجّه به «ايام الله» است كه در آيهى پنجم اين سوره مطرح شد. «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ»
به گفته شيخ طوسى در تفسير تبيان، شك با ريب فرق دارد. شك، ترديد طبيعى است ولى ريب، شكى است كه با سوء ظنّ و تهمت همراه باشد.
شكى كه زمينه تحقيق و قبول حقيقت شود، شكّ سازنده و مفيد است، ولى شكّى كه در برابر بيّنات و معجزات مطرح است، همان لجاجت و شكّ مخرّب و باز دارندهى انسان از
جلد 4 - صفحه 392
پذيرش حقّ است. لَفِي شَكٍ ... إِلَيْهِ مُرِيبٍ
جمله «فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ» را مىتوان به چند صورت معنا كرد:
الف: مخالفان با گذاشتن دست بر دهان حقّگويان، صداى آنان را در گلو خفه مىكردند.
ب: معجزات و دلايل انبيا به قدرى محكم بود كه گويا دست مردم را گرفته بردهانشان گذاشتند، كنايه از اينكه زبان مردم در برابر حقّ، بسته شد و حرفى براى گفتن نداشتند.
ج: مخالفان انبيا از شدت خشم، انگشتان خود را گاز مىگرفتند.
د: مخالفان انبيا، در حضور پيامبر دستان خود را بر دهانشان قرار مىدادند. كنايه از اينكه ساكت شوند و موعظهاى نكنند.
پیام ها
1- از سوى خداوند سنّتها و قوانين ثابتى بر تاريخ و جامعه حاكم است، كه آشنايى با قسمتى از تاريخ مىتواند درس عبرتى براى قسمت ديگر باشد. «أَ لَمْ يَأْتِكُمْ ..»
2- قسمتهايى از تاريخ بشر، مجهول و ناشناخته است. «لا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ»
3- همهى رسولان معجزه داشتهاند. «جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ»
4- كفّار تنها مخالف شخص انبيا نبودند، بلكه با مكتب آنان مخالف بودند. «كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ»
5- شك كفار در حقّانيّت دين، ناشى از مقام تحقيق نيست، بلكه منشأ آن بدبينى و لجبازى است. شَكٍ ... مُرِيبٍ"
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۹جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «10»
جلد 4 - صفحه 393
پيامبرانشان (در جواب) گفتند: آيا درباره خدا، آفريدگار آسمانها و زمين، شكى هست؟! (آيا هستى با اين عظمت نياز به خالق ندارد؟) او كه شما را (به راه حقّ) دعوت مىكند تا از گناهانتان بگذرد و تا موعد معين شما رامهلت دهد. (كفّار) گفتند: شما جز انسانى همچون خود ما نيستيد، (و امتيازى بر ما نداريد) شما مىخواهيد ما را از آنچه نياكان ما مىپرستيدند باز داريد، (اگر غير از اين است) پس براى ما برهان و معجزهاى روشن (آنگونه كه ما مىخواهيم) بياوريد.
نکته ها
در آيهى قبل كفّار به انبيا گفتند: «تَدْعُونَنا» شما ما را به راه خدا مىخوانيد، ولى در اين آيه پيامبران به آنان گفتند: «يَدْعُوكُمْ» خدا شما را مىخواند. يعنى دعوت ما از جانب خود و به سوى خود نيست، بلكه از سوى خدا و به سوى خداست.
به گفتهى زمخشرى و مراغى؛ وعدههاى قرآن نسبت به مؤمنان بخشش تمام گناهان است. «يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» ولى نسبت به ديگران، بخشش بعضى از گناهان است. «يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ»
پیام ها
1- اعتقاد به خدا، فطرى و بديهى است و سزاوار شك نيست. «أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ»
2- در كنار عقل و فطرت، محبّت و دعوت نيز لازم است. أَ فِي اللَّهِ شَكٌ ... يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ
3- دين انسان را به پاكى از آلودگىها دعوت مىكند. يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ ... ذُنُوبِكُمْ
4- خداوند طالب غفران و آمرزش گناهان انسان است. «يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ»
5- توبه و اطاعت از خداوند باعث تاخير اجل انسان مىشود. يَدْعُوكُمْ ... يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى
6- خداوند از روى مهر، به هدايت دعوت مىكند و از روى لطف تا پايان عمر
جلد 4 - صفحه 394
مهلت انتخاب مىدهد. «يَدْعُوكُمْ- يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى»
7- عمر هر انسانى، از پيش اندازهگيرى و تعيين شده است. «إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى»
8- تعصّبات قومى و نژادى، مانع پذيرفتن حقّ است. «يَعْبُدُ آباؤُنا»
9- خانواده در عقايد و باورهاى انسان، نقش مهمى دارد. «يَعْبُدُ آباؤُنا»
10- عناد و گردنكشى در برابر حقّ، درد بىدرمان است. تمام انبيا با معجزه به سراغ مردم مىرفتند، ولى لجاجت برخى مردم سبب مىشد كه همواره معجزهى تازهاى كه طبق هوس آنها باشد از پيامبران درخواست كنند. «فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ»"
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۱٠جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «11»
پيامبرانشان در جوابشان گفتند: (آرى) ما جز بشرى مثل شما نيستيم، ولى خداوند بر هركس از بندگانش كه بخواهد منّت مىگذارد (و او را بر مردم مبعوث مىكند) و ما را نرسد كه جز با اذن خداوند، براى شما معجزهاى بياوريم، پس مؤمنان بايد تنها بر خداوند توكّل نمايند.
نکته ها
گرچه در اين آيه مىفرمايد: خداوند بر هر كس بخواهد منّت گذاشته، او را پيامبر قرار مىدهد، ولى خداى حكيم مىداند كه چه كسى ظرفيّت و لياقت اين مسئوليّت بزرگ را دارد.
«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «1» خدا بهتر مىداند كه رسالت خود را كجا قرار دهد.
كفّار و مشركان با انبيا دو حرف داشتند:
1. شما انسانهايى مثل ما هستيد.
«1». انعام، 124.
جلد 4 - صفحه 395
2. معجزهاى را كه ما پيشنهاد مىكنيم براى ما بياوريد.
در اين آيه، پاسخ اين دو حرف آمده است: امّا اين كه ما انسانى همانند شما هستيم قبول داريم، ولى خداوند بر ما منّت گذاشته و به ما وحى كرده است، امّا اين كه معجزهى ما به دلخواه شما باشد، اين نمىشود، زيرا ما حقّ نداريم بدون اذن خداوند، معجزهاى بياوريم.
پیام ها
1- گرچه انسانها همه در شكل و ظاهر يكسانند، اما دليل بر اين نيست كه در باطن و معنويّت نيز يكسانند. إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ ...
2- الگوها و مربيّان بايد با تربيت پذيران، در شرايط همسان باشند. (آنچه نقطهى قوّت انبياست، در نظر بعضى نقطهى ضعف بود. اگر پيامبران از خود انسانها و داراى نيازها و غرايز و مشكلات انسانى نبودند، نمىتوانستند مربى و الگوى انسانها واقع شوند.) «بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
3- پيامبران، در باره خود غلوّ نمىكردند و مىگفتند: ما انسانى مثل شما هستيم. «إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»
4- مقام نبوّت، هديه و منّت الهى است. «يَمُنُّ»
5- معجزه به امر خداست، نه اراده مردم. (حتّى اگر مردم توقع معجزه نداشته باشند، انبيا آن را مىآورند) «إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
6- توكّل، لازمهى ايمان است. «فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
7- مؤمن، از عناد و انكار مخالفان خسته نمىشود و با توكّل بر خداوند راهش را ادامه مىدهد. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 396"
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۱۱جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «12»
و چرا ما بر خدا توكل نكنيم، در حالىكه او ما را به راههاى (سعادت) ما هدايت كرده است؟ قطعاً ما در برابر هر آزارى كه شما نسبت به ما روا داريد، مقاومت خواهيم كرد و اهل توكّل بايد فقط بر خداوند توكّل نمايند.
نکته ها
توكّل يعنى وكيل گرفتن. وكيل بايد چهار شرط داشته باشد: درايت، امانت، قدرت و محبت و كسى جز خدا اين شروط را به نحو كامل ندارد، پس بر او توكّل كنيم.
امام رضا عليه السلام فرمود: مرز توكّل آن است كه با ايمان به خدا، از هيچكس نترسى. «1»
پیام ها
1- خدايى كه هدايت كرد، حمايت هم مىكند. پس تنها بر او توكّل كنيم. «نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا»
2- راه انبيا همان راه خداست. (به جاى «سبله» فرمود: «سُبُلَنا» چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «2»
3- لازمه پيمودن راه خدا، تحمّل سختىهاست. «سُبُلَنا- لَنَصْبِرَنَّ»
4- هم بايد بر خدا توكل كرد و هم بايد در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود. نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ... وَ لَنَصْبِرَنَ
5- مؤمن با آزار و شكنجه، از عقيده و عملش دست برنمىدارد. «لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا»
6- كسى مىتواند صبر كند كه تكيهگاهى داشته باشد. لَنَصْبِرَنَ ... عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». يوسف، 108.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 397"
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۱۲جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ «13»
و كفّار به پيامبرانشان گفتند: ما قطعاً شما را از سرزمين خود بيرون مىكنيم، مگر آنكه در كيش ما در آييد پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه ما حتماً ستمگران را نابود مىكنيم.
نکته ها
سؤال: مگر انبيا قبل از بعثت، مشرك بودند كه كفّار از آنان تقاضا مىكردند به آيين ما باز گرديد؟ «لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا»
پاسخ: اوّلًا ممكن است مراد كفّار، برگشت پيامبران در سلطهى آنان باشد. يعنى مىگفتند: بر فرض كه شما ايمان داريد، ولى نبايد در برابر ما قيام كنيد و خود و يارانتان از راه ما سرپيچى نماييد.
ثانياً «عود» اگر با حرف «الى» همراه بود به معناى بازگشت به حالت اوّل است، ولى حال كه با «فى» همراه است، مراد از آن تغيير و تحوّل است نه بازگشت به حالت اوّل، يعنى تغيير عقيده دهيد و آيين ما را بپذيريد.
پیام ها
1- همهى انبيا، گرفتار مخالفان بودند. «قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ»
2- تهديد و تبعيد، سياست زورگويانِ بىمنطق است. لَنُخْرِجَنَّكُمْ ...
3- كفّار نمىخواهند مؤمنان هويّت مستقلّى داشته باشند. «لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا»
4- تهديد را بايد با تهديد پاسخ داد. «لَنُخْرِجَنَّكُمْ- لَنُهْلِكَنَّ»
5- دليل هلاكت ظلم است، نه كفر. كَفَرُوا ... لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ
6- ظلم، دوام ندارد و ظالم، عاقبت نابود مىشود. «لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 398
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
تفسیر نور، محسن قرائتی"
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۱۳_جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14»
و همانا بعد از (هلاكت) ستمگران، شما را در آن سرزمين سكونت خواهيم داد. اين، براى كسانى است كه از مقام من پروا كنند واز وعده تهديد آميزم بترسند.
نکته ها
خداوند متعال وعده داده است كه ستمگران نابود و اولياى او حاكم شوند وچون تاكنون اين وعده به صورت گسترده محقّق نشده، در زمان ظهور امام زمان عليه السلام عملى خواهد شد.
قرآن كريم بارها وعده داده است كه «اولياى خدا بر زمين حاكم خواهند شد و دشمنان آنان به هلاكت خواهند رسيد.» در اين جاسه مورد را ذكر مىكنيم:
الف: «إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ» «1» همانا لشكر ما قطعاً پيروز است.
ب: «وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» «2» حرف ما نسبت به انبيا قطعى است كه آنها پيروزند.
ج: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» «3» وارث زمين بندگان شايسته من خواهند بود.
به هر حال، پيروزى حقّ بر باطل و تشكيل حكومت الهى به دست مردان خدا از وعدههاى قطعى و مكرّر قرآن است.
ذات الهى، سرچشمه خيرات وخوبىهاست ودوست داشتنى است. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» «4» مؤمن بيشترين علاقه را به خدا دارد. آنچه سبب پرواست، مقام خداست.
آرى! اگر دوست شما قاضى باشد و كار شما به دادگاه بكشد و پاى حساب به ميان آيد، شما از دادگاه ومقام عدل او مىترسيد با اينكه او دوست شماست.
پیام ها
1- كفّار، زمين را منطقهى قدرتنمايى خود مىدانند، غافل از آن كه حكومت زمين به دست انبيا و مؤمنان مىرسد. در برابر تهديد كفار: «لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا» وعده خداوند: «لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ»
«1». صافّات، 173.
«2». صافّات، 171، 172.
«3». انبياء، 105.
«4». بقره، 165.
جلد 4 - صفحه 399
2- خداوند به اولياى خود وعدهى پيروزى داده است. «لَنُسْكِنَنَّكُمُ»
3- انبيا تنها براى بيان احكام و موعظه نيامدهاند، براى حكومت نيز آمدهاند. «لَنُسْكِنَنَّكُمُ»
4- شرط پيروزى بر ستمگران، داشتن تقواست. «خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ»
5- از تهديد كفّار نترسيد كه مىگويند: «لَنُخْرِجَنَّكُمْ» از تهديد خدا بترسيد كه مىفرمايد: «خافَ وَعِيدِ»"
#تفسیر_سوره_ابراهیم_آیه_۱۴جز۱۳
#سوره_مبارکه_ابراهیم
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As