"تفسیر نور (محسن قرائتی)
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «44»
(ما پيامبران پيش از تو را) همراه با معجزات وكتب (آسمانى فرستاديم) و به سوى تو ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم، تا براى مردم آنچه را كه برايشان نازل شده روشن بيان كنى و شايد بيانديشند.
نکته ها
«بينات» به معناى دلايل روشن نبوّت و معجزات است و «زبر» جمع «زبور» به معناى كتابِ آسمانى است.
جلد 4 - صفحه 526
شايد آيه اشاره به دو نوع وحى داشته باشد، يك وحى كه قرآن است وبراى همهى مردم، و يك وحى كه براى تفسير و بيان قرآن است و مخصوص پيامبر. يعنى ما به سوى تو ذكر فرستاديم تا تفسير قرآنى را كه براى مردم نازل شده بيان كنى.
پیام ها
1- پيامبران هم معجزه داشتهاند، هم كتاب تا مردم در تشخيص حقّ و باطل دچار اشتباه نشوند. «بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ»
2- پيامبران همراه دلايل عقلى «بينه» و نقلى «زبر» بودهاند. «بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ»
3- گرچه قرآن بر شخص پيامبر نازل شده، امّا مخاطب آن همهى مردماند. أَنْزَلْنا إِلَيْكَ ... ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ
4- قرآن، يكبار بصورت يكجا بر پيامبر نازل شده است و بار ديگر به صورت تدريجى كه مردم از آن آگاه شدهاند. أَنْزَلْنا إِلَيْكَ ... ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ (در زبان عربى، «انزال» براى نزول دفعى و «تنزيل» براى نزول تدريجى بكار مىرود.)
5- قرآن، نياز به بيانِ پيامبر دارد. لذا جدا كردن قرآن از سنّت و روايات جايز نيست. «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ»
6- وظيفه پيامبر، بيان قرآن و وظيفهى مردم، پذيرش آن بر اساس فكر و انديشه است. لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ... يَتَفَكَّرُونَ
7- قرآن، ذكر است، مايه تذكّر و توجّه انسان و دور نمودن او از غفلت و نسيان.
«أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۴۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
فسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «45»
آيا كسانىكه بدىها را با حيله و نيرنگ انجام دادند، درامانند، از اينكه خداوند آنان را در زمين فرو برد يا از جايى كه پيشبينى وانديشه نمىكنند، عذاب الهى به سراغشان آيد.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 527
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ «46»
يا (قهر الهى) در حين تلاش و كوششان ناگهان آنان را بگيرد، پس نتوانند آن عذاب را خنثى و عاجز نمايند.
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ «47»
يا آنكه در حال دلهره آنان را بگيرد، پس البتّه پروردگار شما رؤف ومهربان است.
نکته ها
خداوند در اين آيات، چهار نوع عذاب براى توطئهگرانِ عليه دين، مطرح كرده:
1. عذاب زمينى «يَخْسِفَ ... بِهِمُ الْأَرْضَ»
2. عذاب آسمانى: «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ»
3. عذاب ناگهانى: «يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ»
4. عذاب روحى: «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ»
پیام ها
1- عذاب و كيفر الهى، پس از اتمام حجّت است. (به دنبال موضوع نبوّت در آيات قبل، اين آيه مخالفان را تهديد مىكند).
2- احتمال عذاب و كيفر الهى، براى دست برداشتن از توطئه كافى است. «أَ فَأَمِنَ»
3- توطئهگران عليه دين بدانند كه مكر و حيلهى آنان، در برابر علم و قدرت الهى، پوچ است. «أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ»
4- زمان و مكان و نوع قهر خدا در دنيا قابل پيشبينى نيست كه امكان فرار باشد. «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ»
5- هيچ فرد يا عاملى، مانع قهر خدا نيست. «فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ»
6- نزول عذاب، ناگهانى و در هر حال و شرايطى است. «فِي تَقَلُّبِهِمْ» (چه در سفر، چه در وطن، چه در خواب و چه در بيدارى، چه در راه چه ايستاده، ...)
جلد 4 - صفحه 528
7- گاهى رعب، خوف و دلهره، عذاب ومايهى هلاكت است. «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ»
8- گاهى تأخير عذاب و مهلت دادن به گنهكاران، بخاطر لطف اوست تا توبه كنند. «فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ»
9- قهر و تنبيه الهى نيز براساس تربيت و رحمت اوست. يَأْخُذَهُمْ ... فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۴۵_۴۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ «48»
آيا چيزهايى را كه خداوند آفريده نديدهاند كه چگونه از راست و چپ سايههايشان مىگسترد و در حال سجده، فروتنانه خضوع دارند.
نکته ها
«فيى ء» به سايهى بعد از ظهر گفته مىشود كه در حال بازگشت است، ولى «ظل» به هر نوع سايهاى گفته مىشود.
«داخر» به معناى خاضع است و شايد مراد از «يمين» و «شمال» در آيه، دو طرف روز يعنى صبح و غروب باشد.
شايد از آن جهت كه سايه حالت به خاك افتادگى دارد، تعبير سجده در مورد آن بكار رفته است. گرچه از نظر تكوينى همهى موجودات در برابر خدا ساجد و خاضعاند.
پیام ها
1- نه فقط خود اشياء، بلكه آثار و لوازم و خواص اشياء، همچون سايه آنها، در برابر خداوند خاضعند. ظِلالُهُ ... سُجَّداً
2- مطالعه در آفريدههاى الهى و تغييرات آنها، يكى از سفارشهاى قرآن است. أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ ...
3- اگر اشياى هستى، حتّى سايه آنها، در برابر خداوند ساجد وخاضعند، چرا بشر نباشد. سُجَّداً ... داخِرُونَ
جلد 4 - صفحه 529
4- سجده و تسبيح تمام هستى از روى شعور است، گرچه ما آن را درك نمىكنيم.
«هُمْ داخِرُونَ» (به گفته فخررازى، تعبير «داخِرُونَ» در مورد موجوداتِ با شعور بكار مىرود و اين رمز شعور موجودات و حتى نوعى شعور سايه آنهاست.)"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۴۸_جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ «49»
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از جنبده وفرشتگان، تنها براى خداوند سجده مىكنند و تكبّر و سرپيچى نمىكنند.
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «50»
واز پروردگارشان كه حاكم و محيط بر آنهاست مىترسند و آنچه را فرمان داده شدهاند انجام مىدهند.
نکته ها
«دابَّةٍ» به جاندارى گفته مىشود كه از مكانى به مكان ديگر حركت كند و منتقل شود. اين كلمه بر انسان و حيوان و جنّ اطلاق مىشود، ولى به فرشتگان گفته نمىشود.
مراد از سجدهى تمام موجودات آسمانى و زمينى يا خضوع تكوينى و تسليم بودن آنها در برابر قوانين هستى است و يا آنكه مراد سجدهاى برخاسته از درك و شعور است، كه ظاهر آيات، دومى است، گرچه از درك و شعور ما خارج است!
اگر همه موجودات، همانند فرشتگان، در برابر خدا خاضع و ساجدند، چرا ما انسانها سجده نكنيم و استكبار ورزيم.
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
جلد 4 - صفحه 530
پیام ها
1- هستى، تنها در برابر خداى واحد، مطيع و ساجد است. «لِلَّهِ يَسْجُدُ»
2- در آسمانها نيز موجودات زنده و جنبنده ساكن است. ما فِي السَّماواتِ ... مِنْ دابَّةٍ چنانكه در آيه 29 سورهى شورى نيز مىخوانيم: «وَ ما بَثَّ فِيهِما مِنْ دابَّةٍ»
3- فرشتگان تسليم محض خدا هستند. «وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ»
4- ترس ما از خدا، بخاطر گناهانمان است، امّا ترس فرشتگان از خدا، ناشى از مقام وعظمت پروردگار است. «يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ» (چنانكه در مورد مؤمنان نيز قرآن مىفرمايد: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» «1»)
5- فرشتگان نه در ذات، روحيّهى استكبار دارند ونه در عمل. «لا يَسْتَكْبِرُونَ، يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»
6- ريشهى ترك دستورات الهى، استكبار است. اگر ريشه رفت، عمل مىآيد. «لا يَسْتَكْبِرُونَ، يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»
7- فرشتگان، مأموران الهى و مكلّف هستند. «يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»
«1». نازعات، 40."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۴۹_۵٠جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ «51»
وخداوند فرمود دو معبود نگيريد، فقط او معبود يكتاست، پس تنها از من بترسيد.
نکته ها
مراد از اينكه دو خدا نگيريد، آن نيست كه دو خدا گرفتن ممنوع و سه خدا جايز است، بلكه اولًا نفى اقلّ، نفى اكثر را هم در خود دارد و ثانياً شايد منظور آيه، عقيده مشركان باشد كه مىگفتند: يك خداى خالق داريم و يك خداى ربّ و مدبّر، و عبادتهاى خود را براى خداى ربّ انجام مىدادند. «2»
در برابر مشركان كه در چند آيه قبل مىگفتند: اگر خدا مىخواست ما مشرك نمىشديم، اين آيه مىگويد: خداوند شما را از شرك نهى كرده است. پس چگونه مىخواسته كه شما مشرك شويد!؟
«2». تفسير الميزان.
جلد 4 - صفحه 531
پیام ها
1- در تربيت، بايد ابتدا افكار خرافى را پاكسازى كرد، سپس حرف حقّ را زد تا اثر كند. لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ ... إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ
2- پرستش دو معبود باطل است، چه رسد به چندين معبود. «لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ»
3- ثنويّت و اعتقاد به دو منشأ تدبير براى عالم، يكى خير و يكى شرّ (يزدان و اهريمن) باطل است. «لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ»
4- براى نفى باطل واثبات حقّ، تأكيد لازم است. (با آنكه «إِلهَيْنِ» تثنيه است، امّا كلمهى «اثْنَيْنِ» آمده وبا آنكه كلمهى «إِلهٌ» مفرد است، امّا كلمهى «واحِدٌ» آمده است)
5- ترس از غير خدا شرك است. «إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵۱جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ «52»
وآنچه در آسمانها وزمين است از آن اوست وپرستش وفرمانبردارى پيوسته براى اوست، پس آيا از غير خداوند پروا مىكنيد.
نکته ها
مراد از «دين» در اين آيه، پرستش و بندگى است كه لازمهى پذيرش دين و مكتب حقّ است. و «واصب» به معناى دائم و شديد است، مانند آيهى 9 سورهى صافّات: «وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ»
پیام ها
1- بر خلاف آن عقايد خرافى كه براى هر نوعى از موجودات، ربّى را فرض مىكردند، خداوندِ همهى آنچه در آسمانها وزمين است، يكى است. «لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
جلد 4 - صفحه 532
2- پرستش و بندگى، تنها در برابر خالق يكتا جايز است. «لَهُ الدِّينُ واصِباً»
3- تشريع وقانونگذارى، حقّ كسى است كه تكوين وآفرينش از آنِ اوست. لَهُ ما فِي السَّماواتِ ... وَ لَهُ الدِّينُ سازندهى هستى بايد قانون آن را وضع وبيان كند.
4- شرك، هيچ دليل وتوجيهى ندارد. لَهُ ما فِي السَّماواتِ ... لَهُ الدِّينُ ... أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵۲جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ «53»
وآنچه از نعمت داريد، پس از خداوند است. (به علاوه) هرگاه نگرانى و بلا به شما رسد، تنها به سوى او ناله مىكنيد.
ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ «54»
اما همين كه نگرانى ومِحنت را از شما برطرف كرد، ناگهان گروهى از شما نسبت به پروردگارشان شرك مىورزند. (وعوامل وافراد ديگرى را در دفع بلا مؤثّر مىدانند)
نکته ها
«ضر» به نگرانى گفته مىشود كه از فقدان نعمت ناشى مىشود و «تَجْئَرُونَ» از «جؤار» به معناى ناله و استغاثه است.
مضمون اين آيه در آيات ديگر قرآن نيز تكرار شده است، چنانكه در آيهى 67 سوره اسراء مىفرمايد: «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً» هرگاه در وسط دريا با خطرى مواجه شويد، جز او هر چه را در خيال خود مىخوانديد، محو شود، ولى همينكه او شما را به خشكى رساند، روىگردان شده و كفران نعمت مىكنيد.
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «من لم يعلم ان للَّه عليه نعمة الّا فى مطعم او ملبس فقد قصر عمله و دنى عذابه» «1»، هر كس نعمت خداوند را تنها در خوراك و پوشاك بداند، هم در
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 533
عمل كوتاهى كرده و هم به قهر خدا نزديك شده است.
پیام ها
1- نعمتهاى الهى را، نتيجهى تلاش وتحصيل ومديريّت خود، يا شانس و تصادف نپنداريد. «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»
2- همهى نعمتها، حتّى آنچه كه در نظر شما ناچيز است، به ارادهى الهى به شما داده شده است. «مِنْ نِعْمَةٍ»
3- هم نعمتها از اوست، هم در خطرها، تنها پناهگاه اوست. «فَمِنَ اللَّهِ، فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»
4- بلا و سختى، خداپرستى فطرى را زنده مىكند. «إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»
5- انسان ضعيف است وبا كوچكترين تماس سختى ومصيبت، درمانده مىشود. إِذا مَسَّكُمُ ...
6- نعمتها از اوست، امّا سختىها و ضررها از ماست. «نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ، مَسَّكُمُ الضُّرُّ»
7- ايمان واستغاثه به خداوند، نبايد موسمى ومقطعى باشد. إِذا كَشَفَ الضُّرَّ ... فَرِيقٌ مِنْكُمْ ... يُشْرِكُونَ
8- رفاه وآسايش، زمينهى غفلت از ياد خدا وشركگرايى است. كَشَفَ الضُّرَّ ... يُشْرِكُونَ
9- توجّه به خدا، چون فطرى است عمومى است. «فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»، امّا شرك تنها در مورد بعضى است. فَرِيقٌ ... يُشْرِكُونَ
10- «كشف ضرّ» و برطرف شدن مشكلات را از هر قدرتى جز خدا بدانيم شرك است. كَشَفَ الضُّرَّ ... بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۵۴_۵۳جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As