"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ «73»
وبه جاى خداوند بتهائى را مىپرستند كه نه مالك چيزى از آسمانها و زمين هستند و نه مىتوانند مالك شوند.
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «74»
پس بتها را امثال ومانند خدا نشماريد. همانا خداوند مىداند و شما نمىدانيد.
نکته ها
مشركان خداوند را همچون سلطان وشاه و بتها را وزيران او مىپنداشتند. اين آيه از اينگونه تشبيهات نهى مىكند.
قاآنى شاعر مىگويد:
اى همه هستى زتو پيدا شده
خاك ضعيف از تو توانا شده
زير نشينت همهى كائنات
ما به تو قائم، چه تو قائم به ذات
هستىِ تو هستىِ پيوند، نه
تو به كس و كس به تو مانند، نه
پیام ها
1- معبود بايد هم رازق باشد و هم قادر، ولى شركائى كه شما براى خدا گرفتهايد هيچكدام را ندارند. يَعْبُدُونَ ... ما لا يَمْلِكُ
2- بتها ومعبودها، نه الآن رازقند و نه مىتوانند در آينده رازق باشند. «لا يَسْتَطِيعُونَ»
3- معبودهاى خيالى شما، نه قدرت ريزش باران از آسمان دارند و نه قدرت روياندن گياه در زمين. «رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
4- معبودهاى ساختگى، نه تنها قادر بر كارهاى بزرگ نيستند، حتّى قادر به كوچكترين كارها هم نيستند. رِزْقاً ... شَيْئاً
جلد 4 - صفحه 554
5- سرچشمهى تشبيهات در مورد خدا، جهل انسان است. فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ ... أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۳_۷۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «75»
خداوند، برده مملوكى را مثل مىزند كه بر هيچ چيز توانايى ندارد وكسى كه (آزاد است و) ما به او رزق نيكو از جانب خود دادهايم، پس او مخفيانه و آشكارا از آن رزق انفاق مىكند. آيا (اين دو نفر) برابرند؟ (اگر نزد شما دو انسان توانا و ناتوان برابر نيستند، پس چگونه سنگ و چوب را با خداوند برابر مىدانيد) ستايش مخصوص خداست، امّا بيشترشان نمىدانند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «76»
وخداوند دو مرد را مثال مىزند كه يكى از آن دو گُنگ است كه بر هيچ چيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است، بگونهاى كه هر كجا او را مىفرستد، هيچ سودى با خود نمىآورد، آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مىدهد و خود بر راه مستقيم مىرود برابر است؟.
پیام ها
1- شما كه دو انسان (مولى و عبد) را يكسان نمىدانيد، چگونه خالق و مخلوق را مساوى مىدانيد. «هَلْ يَسْتَوِي»
2- با سؤال ومثال، وجدان مردم را بيدار وبه فكر واداريد. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا* ... هَلْ يَسْتَوِي
جلد 4 - صفحه 555
3- ريشهى شرك مردم، جهل است. «بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ»
4- قدرت يك نعمت الهى است «لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ- يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً»
5- رزق حسن زمانى زيباست كه همراه با انفاق باشد. «رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ» و زبان گويا زمانى ارزش دارد كه همراه با امر به عدالت باشد. «مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ»
6- انفاق سرّى از انفاق عَلَنى، بهتر است. ( «سر» قبل از «جهر» آمده است)
7- زبان، كليد روزى است. أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ، كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ ... لا يَأْتِ بِخَيْرٍ
8- امر به معروف زمانى اثر دارد كه آمر نيز در راه درست باشد. «يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
9- افراد مالك نيز از خود چيزى ندارند ودر سايه رزق الهى به نوايى رسيدهاند.
(در آيه به جاى اينكه در برابر «مملوك» كلمهى «مالك» قرار گيرد، «رَزَقْناهُ» آمده است)"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۵_۷۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «77»
غيب آسمانها و زمين مخصوص خداست و برپايى قيامت (در سرعت و آسانى) جز مانند چشم بر هم زدن يا نزديكتر نيست. البتّه خداوند بر هر چيزى قادر است.
نکته ها
«غَيْبُ» در برابر شهود و يك امر نسبى است. يعنى ممكن است چيزى نسبت به شخصى، غيب باشد و نسبت به ديگرى، حاضر و ظاهر باشد.
«أَمْرُ السَّاعَةِ» يعنى واقعهى قيامت، از مهمترين مصاديقِ «غَيْبُ» است و از الطاف خداوند آن است كه زمان آن را بر ما مخفى داشته است.
ممكن است اين آيه پاسخى به تشبيهات مشركان در آيات قبل باشد كه اگر در آسمان وزمين براى خدا شريكى بود، خدا از او آگاه بود، چون او همه چيز را مىداند.
بدن انسان پس از مرگ متلاشى و ذراتش در زمين پخش و غايب مىشود، او غيب را
جلد 4 - صفحه 556
مىداند و بار ديگرى او را مىآفريند.
پیام ها
1- خداوند نه تنها عالم به غيب است، بلكه مالكِ غيب است. «لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ»
2- هيچكارى براى او سخت نيست، حتّى برپايى قيامت. «ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ»
3- باطن و غيب هر كارى در قيامت جلوه مىكند. وَ لِلَّهِ غَيْبُ ... وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ
4- قيامت، شدنى است، زيرا خداوند هم علم به همه چيز دارد و هم قدرت بر دوباره آفريدن. «لِلَّهِ غَيْبُ، عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
5- به دنيا مغرور نشويم، قيامت دور نيست، خود را آماده كنيم. «كَلَمْحِ الْبَصَرِ»
6- خدا مىتواند مقدّمات هر كارى را حذف يا فشرده كند و يا سرعت بخشد. «1» «كَلَمْحِ الْبَصَرِ»
«1». حذف مقدمات، نظير سخن گفتن حضرت عيسى در گهواره و سرعت بخشيدن به مقدمات، مانند آوردن تخت بلقيس نزد حضرت سليمان در يك لحظه."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As