"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «64»
وما كتاب (آسمانى قرآن) را بر تو فرو نفرستاديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كردهاند براى آنان روشن بيان كنى و (اين كتاب) براى گروهى كه ايمان مىآورند مايهى هدايت و رحمت است.
پیام ها
1- هدف از نزول قرآن، جدا كردن حقّ از باطل است. ما أَنْزَلْنا ... إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ
جلد 4 - صفحه 542
2- سرچشمهى اختلافات، دورى از رهنمودهاى پيامبران است. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ»
3- خداوند به واسطهى انبيا اتمام حجّت مىكند. «لِتُبَيِّنَ لَهُمُ»
4- قرآن هم كتاب قضاوت بين حقّ و باطل، هم وسيلهى ارشاد و هم وسيله دريافت رحمت الهى است. «لِتُبَيِّنَ، هُدىً، رَحْمَةً»
5- شرط دريافت هدايت و رحمت الهى، آن است كه انسان زمينه سعادت را در خود كور نكرده باشد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ «65»
و خداوند از آسمان آبى فرستاد، پس بواسطه آن زمين را پس از آنكه مرده بود زنده كرد، البتّه در اين (باريدن وروئيدن) براى گروهى كه (سخن حقّ را با جان ودل) مىشنوند نشانهاى روشن است.
نکته ها
در آيه قبل، نزول كتاب كه مايه زنده شدن دلهاست، مطرح شد، در اين آيه، نزول باران كه سبب زنده شدن زمين است، مطرح گرديده است.
پیام ها
1- پديدههاى طبيعى، (از جمله آمدن ابر وباران) تصادفى نيست، به ارادهى خداوند است. «وَ اللَّهُ أَنْزَلَ»
2- زمين همچون انسان مرگ و حيات دارد. «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»
3- اجراى برنامههاى الهى از طريق اسباب عادّى وطبيعى است. «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ»
4- آب، مايهى حيات زمين وزمينيان است. «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ»
5- تدبير خداوند در طبيعت، كلاس توحيد است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»*
جلد 4 - صفحه 543
6- بهترين راه خداشناسى، گوش سپردن وپندگرفتن از آيات الهى است. «لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۵جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ «66»
و بىگمان براى شما در (آفرينش) چهارپايان عبرتى است، ما شما را از آنچه در درون آنهاست، از ميان غذاهاى هضم شده و خون، شير خالصى كه براى نوشندگان گوارا است، سيراب مىكنيم.
نکته ها
خداوند، نه تنها از لابلاى ابر، آبى كه مايه حيات است نازل مىكند، بلكه از لابلاى درون حيوانات، شيرى كه مايه حيات است، خارج مىكند.
«فَرْثٍ» به غذاى هضم شدهى درون معده گفته مىشود و «عبرة» به چيزى گفته مىشود كه وسيلهى عبور از جهل به علم گردد.
با آنكه «انعام» جمع است. ولى ضمير در «بُطُونِهِ» مفرد است. زيرا مراد، هر واحدى از چهارپايان است نه همهى آنها.
شير، يك غذاى كامل است كه هم به جاى آب است و هم به جاى غذا و تمام نيازهاى بدن را تأمين مىكند. در روايات مىخوانيم: شير، عقل را زياد، ذهن را صفا، چشم را روشنى، قلب را تقويت، پشت را محكم، و فراموشى را كم مىكند.
چهارپايان، تنها وسيلهى تأمين نيازهاى مادّى ما نيستند، بلكه مىتوانند وسيلهى تكامل معنوى و رشد ايمانى ما باشند.
راستى خدايى كه شير را از دل علف بيرون مىكشد، نمىتواند در قيامت، انسان را از دل خاك بيرون كشد؟! خدايى كه شير خالص را از لابلاى خون و غذاى هضم شده، استخراج مىكند، نمىتواند اعمال صالح را از ساير كارها جدا كند؟.
تبديل علف به شير، نياز به دستگاه پالايش، ميكروب زدايى، حذف مواد مضرّ، امكانات
جلد 4 - صفحه 544
شيرين كننده، گرم كننده، چرب كننده و رنگ كننده و لولهكشى در بدن چهارپايان دارد.
چگونه است كه يك پالايشگاه نفت، مهندس لازم دارد، امّا پالايشگاه شير، خالق نمىخواهد؟ «إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً»
انسانهاى خالص، كسانى هستند كه از لابلاى فراز و نشيبها و خطوط سياسى و مسائل اجتماعى و دوستان گوناگون، عبور كنند، امّا نه رنگ آنان را بپذيرند و نه بوى آنها را. «مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً»
شرط گوارايى نوشيدنىها، خالص بودن است. آرى، آبهاى آشاميدنى زمانى گوارا است كه از هرگونه آلودگى خالص باشند. «خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ»
گوارا بودن، بايد براى همهى مصرف كنندگان باشد، نه تنها انسانها، و لذا نفرموده: «سائغا لكم» بلكه فرمود: «سائِغاً لِلشَّارِبِينَ».
در دنياى متمدّن امروز، ديده و شنيده شد كه كشورهاى متمدّن آنچه را تاريخِ مصرفش گذشته است براى آوارگان و درماندگان ارسال مىكنند!
مصرف شير توسط انسان، نشاندهنده آن است كه كسى كه حيوان را آفريد و شير را در درون آن ساخت، همان كسى است كه ما را آفريد و نيازهاى ما را مىدانست. «نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ»
حضرت على عليه السلام در نامه 25 نهجالبلاغه به مسئول جمعآورى زكات مىنويسد: وقتى براى جمعآورى زكات مىروى بايد اصولى را مراعات كنى، از جمله آنكه مقدارى شير در پستان حيوان باقى بگذارى تا نوزادان بىبهره نباشند. ميان حيوان و نوزادش جدايى نيانداز و در مسير راه، به حيواناتِ خسته استراحت بده وآنها را از خوردن آب وعلف بازمدار.
كتك زدن به حيوان، شير دوشيدن با ناخن بلند، بهرهكشى بيش از حدّ از حيوان و هرگونه ظلمى به حيوان ممنوع است. در قرآن مىخوانيم: حضرت سليمان با آن همه عظمتش كه جنّ وانس تحت فرمان او بودند، به حيوانات ملاطفت نموده ودست مباركش را به گردن و پاى آنها مىكشيد. «فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ» «1»
«1». سوره ص، 33.
جلد 4 - صفحه 545
پیام ها
1- سيستم توليد شير در حيوانات و خروج آن از ميان خون و فضولات، درس عبرتى براى انسان است. لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً ..."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «67»
واز ميوههاى درختان خرما وانگور، هم (نوشيدنى) مستكننده و هم رزق نيكو مىسازيد. البتّه در اين امر براى گروهى كه تعقّل مىكنند نشانه روشنى است.
نکته ها
«سكر» به معناى از دست دادن عقل است و «سكر» به منشأ آن مىگويند.
در دو آيه قبل سخن از آب و شير بود كه دو نوشيدنى طبيعى و مستقيم است. اين آيه سخن از نوشيدنىهايى است كه ما از طريق فشردن ميوهها بدست مىآوريم. آنجا كه دست خدا در كار است، همه لطف و صفاست، آب باران و شير خالص، ولى آنجا كه دستِ بشر دخالت مىكند، گاهى رزق نيكو حاصل مىشود و گاهى شراب كه مايهى فساد و تباهى است.
پیام ها
1- هر چيزى كه سبب مستى شود، رزق نيكو نيست. «سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»
2- آنچه خدا آفريده خوب است، اين ما هستيم كه آنها را در چه راهى مصرف كنيم، يا چه كارهايى روى آنها انجام دهيم. «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»
3- در آفرينش ميوهها (تنوع رنگ و طعم و خواص آنها و فوايد كوتاه مدّت و دراز مدّت آنها و تركيبات آنها و تأمين نيازمندىهاى انسان و مقدار توليد آن ومناسبت محل توليد با ساكنان منطقه ودسترسى انسان به آنها و عواملى كه در پيدايش آنها بكار رفته) نشانهاى براى توجّه به خالق است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 546"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ «68»
وپروردگارت به زنبور عسل وحى (و الهام غريزى) كرد كه از بعضى كوهها و درختان و از دار بستهايى كه مردم مىسازند خانههايى بساز.
نکته ها
«وحى» به معناى اشاره و انتقال سريع و مخفى است كه علاوه بر وحى الهى به انبيا، هم شامل غريزه مىشود، نظير اين آيه و هم شاملِ الهام الهى، نظير آيه 7 سورهى قصص «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى» كه خداوند به مادر موسى الهام كرد، و هم شامل وسوسههاى شيطانى مانند آيه 121 سورهى انعام. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ»
پیام ها
1- تلاش و حركت حيوانات و انتخاب مسكن آنها بر اساس غريزهاى است كه خداوند در نهاد آنها قرار داده است. أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ ...
2- بهترين نوع عسل، عسلِ زنبورهاى كوهستان است كه از گل و گياه كوهى استفاده مىكنند. «1» (نه مواد قندى مصنوعى كه در نزديكى كندو قرار دهند!) اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ ... وَ مِنَ الشَّجَرِ ...
«1». همان گونه كه بهترين گوشت، گوشت تازه است نه منجمد. «لَحْماً طَرِيًّا» نحل، 14."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۸جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «69»
سپس از همه ميوهها بخور، پس راههاى پروردگارت را خاضعانه طى كن. از شكمهاى آنها نوشيدنى رنگارنگ بيرون مىآيد كه در آن شفاى مردم است، البتّه در اين (زندگى زنبور) براى كسانى كه فكر مىكنند قطعاً عبرتى است.
جلد 4 - صفحه 547
نکته ها
در اين آيه و آيه 66، خداوند به دو نوع مايه حياتى و نوشيدنى كه از درون حيوانات است اشاره كرده؛ يكى شير و ديگرى عسل.
در آيه 67 خوانديم كه انسان از ميوهها، وسيله مستكننده مىسازد «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً» ولى حيوان از ثمرات، عسل شفابخش مىسازد!!!
در نظام هدفدار و حكيمانه الهى، غفلت و بيكارى منفور است. لذا معمولا هر كجا در قرآن مسئله خوردن آمده، در كنار آن مسئوليّتى بيان شده است، از جمله:
كُلُوا ... وَ اعْمَلُوا صالِحاً «1» بخوريد ... و كار شايسته انجام دهيد.
«فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «2» بخوريد و به ديگران اطعام كنيد.
كُلُوا ... وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ «3» بخوريد ... و خدا را سپاس گذاريد.
كُلُوا ... وَ لا تُسْرِفُوا «4» بخوريد ... واسراف نكنيد.
در اين آيه نيز خداوند به زنبور عسل دستور خوردن مىدهد، ليكن خوردنى همراه با هدف و مسئوليّت.
اولياى خدا چون «نحل» هستند كه از پستىها دورى كرده وبلندىها را انتخاب مىكنند، از معارف الهى استفاده كرده و راه پروردگارشان را خاضعانه مىپيمايند اين افراد از حلقومشان حكمت و حلاوتهاى معنوى خارج مىشود.
پیام ها
1- رفتار حيوانات، طبق فرمان الهى است، كه به صورت غريزه در آنها مىباشد. «ثُمَّ كُلِي»
2- عسل، عصارهى انواع ميوههاست. «كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ»
3- نه تنها انتخاب مسكن وغذاى حيوانات با هدايت الهى است، بلكه همه كارهاى آنها راهى است كه خداوند پيش رويشان گذاشته است. «سُبُلَ رَبِّكِ»
«1». مؤمنون، 51.
«2». حج، 28.
«3». بقره، 172.
«4». انعام، 141.
جلد 4 - صفحه 548
4- حركت حيوانات در مسيرى كه خداوند برايشان انتخاب نموده است، حركت متواضعانه است. «سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا»
5- اعجاز خلقت: يك كارخانه عسلسازى، در شكم حيوانى كوچك! «يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها»
6- عسل طبيعى به رنگهاى مختلفى است. «مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» (رنگهاى سفيد، زرد، قرمز، كه شايد اين اختلاف رنگها بر اساس اختلاف رنگ گلها باشد.)
7- در گياهان و گلها، خواص درمانى است كه از طريق عسل، شفاى دردهاى ما مىشود. «فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» (ناگفته پيداست كه عسل، شفاى همه دردها نيست، لذا بصورت نكره «شِفاءٌ» آمده است)
8- خانهسازى، مومسازى و عسلسازى، در كنار زهرسازى، توسط حيوان كوچكى مثل زنبور، از نشانههاى قدرت الهى است. «لَآيَةً»
9- تمام درسها و عبرتها، براى كسانى است كه اهل فكر و انديشه باشند «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» وگرنه افرادى هستند كه در تمام عمر از عسل استفاده مىكنند ولى حاضر به چند دقيقه فكر دربارهى آن نيستند
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۶۹جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ «70»
وخداوند شما را آفريد سپس (جان) شما را مىگيرد وبعضى از شما به پستترين دوران عمر (پيرى) بازگردانده مىشود، تا آنجا كه بعد از دانستن (بسيارى از مطالب، بخاطر پيرى همه را فراموش مىكند و ديگر) چيزى نمىداند. البتّه خداوند آگاه و توانمند است.
نکته ها
«أَرْذَلِ» از «رذل» به معناى پست و بىارزش است. پستترين دوران عمر، همان دورانى
جلد 4 - صفحه 549
است كه ضعف و فراموشى به حدّ اعلى مىرسد. «1»
فراموشى دوران كهولت، مربوط به افراد عادّى است، وگرنه اولياى خدا نظير حضرت نوح و حضرت مهدى عليهما السلام كه براى مسئوليّتى عمر طولانى دارند، هرگز گرفتار غفلت و سستى و فراموشى نمىشوند.
پیام ها
1- مرگ و حيات به دست اوست. «خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ»
2- عمر مفيد و باارزش، دوران آگاهى انسان است. عمرى كه در آن فراموشى و غفلت است، بى ارزش است. «أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ»
3- عمر طولانى براى همه نيست. «وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ»
4- تغيير و تحولات كه در انسان پديد مىآيد، از قدرت و ضعف، علم و جهل، آگاهى و نسيان، همه بر اساس تدبير و علم خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ»
«1». در آيه پنجم سوره حج نيز راجع به دوران كهولت، مشابه اين آيه تكرار شده است."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷٠جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ «71»
و خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر در روزى برترى داده است، پس كسانى كه برترى داده شدهاند، رزق خود را بر زيردستان خود ردّ نمىكنند تا همه با هم برابر شوند. پس آيا نعمت خدا را انكار مىكنند؟
نکته ها
بعضى از رفتارها در موارد مختلف آثار گوناگونى دارد؛ مثلًا ترحّم نسبت به ديگران كارى پسنديده است، ولى گاهى به قول شاعر: ترحّم بر پلنگ تيز دندان، ستمكارى بود بر گوسفندان. و يا آموزش كار پسنديدهاى است، ليكن آموزش دادن به بعضى مثل دادنِ تيغ
جلد 4 - صفحه 550
بهدست زنگى مست است. ليكن رفتار عادلانه همه جا ونسبت به همه يك ارزش است ورعايت عدالت هيچگاه ناپسند نمىشود. ليكن معناى عدالت، آن نيست كه خداوند همه مردم را در يك درجه از استعداد و شرايط قرار دهد، زيرا اگر همه مردم در برخوردارى از نعمتها مساوى باشند، استخدام و تعاون و همكارى كه براى زندگى اجتماعى يك ضرورت است از بين مىرود. قرآن در آيه 32 سوره زخرف مىفرمايد: «وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا» يعنى ما بعضى انسانها را بر بعضى ديگر برترى داديم تا بدين وسيله، استخدام پيش آيد. ( «سُخْرِيًّا» به معناى تسخير و استخدام و «سُخْرِيًّا» به معناى استهزا است)
تفاوت مردم در رزق، يكى از برنامههاى حكيمانه الهى است، زيرا اگر همه مردم يكسان و يكنواخت بهره مىبردند، كمالات معنوى آنان ظاهر نمىشد. مثلًا سخاوت، صبر، ايثار، حمايت، شفقت، تواضع و امثال آن، زمانى معنى پيدا مىكند كه تفاوتهايى در ميان انسانها باشد.
ممكن است معناى آيه اين باشد كه خداوند از بخل مردم انتقاد مىكند كه چرا افراد كامياب، زيردستان خود را در امكانات خود شريك نمىسازند و ممكن است معناى آيه چنين باشد كه امكان انتقال بعضى نعمتها به ديگران نيست، مثلًا چگونه مىتوان زيبايى چهره يا صوت يا عقل يا نبوغ يا محبوبيّت يا نفوذ كلام را به ديگران منتقل كرد. اين تفاوتها رمز تكامل و يكى از نعمتهاى الهى است. چرا آن را انكار مىكنيد؟
گاهى كاميابىها در اثر ظلم، حقكشى واستثمار به دست مىآيد كه اسلام اينگونه درآمدها را حرام شمرده است، ليكن گاهى توسعه رزق صددرصد خدادادى و از طريق حلال وبصورت طبيعى است. مثل دو نفر كه مشغول ماهيگيرى مىشوند، يكى صدها ماهى در تورى كه او افكنده مىرود، ولى ديگرى چند ماهى به تور مىاندازد. در اينجا غنى و فقر، الهى است كه براى آزمايش غنى و فقير و بروز استعدادهاى آنهاست و هيچ جنبهى منفى ندارد. اين آيه نظر به اينگونه موارد دارد. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ»
ابوذر از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه حضرت فرمودند، نسبت به بردگان خود مساوات
جلد 4 - صفحه 551
داشته باشيد، آنان برادر شما هستند، از لباسى كه خود مىپوشيد به آنان بپوشانيد و از غذايى كه خود مىخوريد به آنان بخورانيد. «انما هم اخوانكم فاكسوهم مما تكسون و اطعموهم مما تطعمون» «1»
در روايات مىخوانيم: افرادى جز با غنا وافرادى جز با فقر و تهيدستى، اصلاح نمىشوند، بنابراين به خواست خداوند حكيم راضى باشيد. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ»
پیام ها
1- رزق انسان، هميشه با زرنگى نيست. «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ» چنانكه در جاى ديگر آمده: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ» «2»
2- انسان حاضر نيست با تقسيم امكانات زيردست خودش را شريك خود قرار دهد. پس چگونه سنگ و چوب را شريك خداوند قرار مىدهد؟ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا ... فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ
3- بىتفاوتى وترك كمك به ديگران، كفران نعمت است. «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». زخرف، 32."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۱جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ «72» و خداوند از جنس خودتان همسرانى برايتان قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگانى قرار داد و از پاكيزهها شما را روزى داد، پس آيا (باز هم) به باطل ايمان مىآورند و به نعمت الهى كفر مىورزند؟.
نکته ها
در تفسير طبرى مىخوانيم كه «حَفَدَةً» به داماد، فرزند، نواده و حتّى اعوان و خدمه و فرزندى كه همسر از شوهر ديگر داشته، گفته مىشود، در تفسير الميزان آمده كه «حَفَدَةً»
جلد 4 - صفحه 552
جمع «حافد» به معناى سرعت در عمل است و چون نزديكان، سريعتر به كمك والدين مىشتابند، به آنها حفده گفته مىشود.
سؤال: چرا در اين آيه نام پسران آمده، ولى نام دختران نيامده است؟
پاسخ: ممكن است مراد از «بَنِينَ» پسران و دختران هر دو باشند و ممكن است دختران مصداق طيبات باشند كه در آيه آمده است، چنانكه در آيهى 26 سورهى نور مىفرمايد:
«الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ» و ممكن است با وجود «حَفَدَةً» كه به معناى نوهى دخترى است، نيازى به نام دختر نباشد.
پیام ها
1- همسر و فرزند، از نعمتهاى الهى است. (همسر وسيله آرامش و فرزند مايه اميد است) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ ... أَزْواجاً ... بَنِينَ
2- از الطاف و حكمتهاى الهى، سنخيّت ميان زن و شوهر است. «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ»
3- ازدواج، يك برنامهى مدبّرانه الهى است. وَ اللَّهُ جَعَلَ ... أَزْواجاً
4- خداوند، هم نيازهاى روحى و روانى را تأمين مىكند. مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً ... بَنِينَ وَ حَفَدَةً و هم نيازهاى مادى را. «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»
5- از الطاف حكيمانه الهى، دلپسند بودن رزق اوست. «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»
6- ترك ازدواج و جلوگيرى از فرزند و تحريم حلالهاى الهى، باطلگرايى و كفران نعمت است. «أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ»
7- با وجود همسر و رزق حلال، زنا و حرامخوارى، كفران نعمت الهى است. «بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ»
8- انسان ميل به ماندگار شدن خود يا يادگارهاى خود دارد. «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً»
9- ابتدا با بيان نعمتها و الطاف، مخاطب خود را آماده كنيد، سپس از او انتقاد كنيد. جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ ... أَزْواجِكُمْ ... وَ رَزَقَكُمْ ... أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 553"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۲جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ «73»
وبه جاى خداوند بتهائى را مىپرستند كه نه مالك چيزى از آسمانها و زمين هستند و نه مىتوانند مالك شوند.
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «74»
پس بتها را امثال ومانند خدا نشماريد. همانا خداوند مىداند و شما نمىدانيد.
نکته ها
مشركان خداوند را همچون سلطان وشاه و بتها را وزيران او مىپنداشتند. اين آيه از اينگونه تشبيهات نهى مىكند.
قاآنى شاعر مىگويد:
اى همه هستى زتو پيدا شده
خاك ضعيف از تو توانا شده
زير نشينت همهى كائنات
ما به تو قائم، چه تو قائم به ذات
هستىِ تو هستىِ پيوند، نه
تو به كس و كس به تو مانند، نه
پیام ها
1- معبود بايد هم رازق باشد و هم قادر، ولى شركائى كه شما براى خدا گرفتهايد هيچكدام را ندارند. يَعْبُدُونَ ... ما لا يَمْلِكُ
2- بتها ومعبودها، نه الآن رازقند و نه مىتوانند در آينده رازق باشند. «لا يَسْتَطِيعُونَ»
3- معبودهاى خيالى شما، نه قدرت ريزش باران از آسمان دارند و نه قدرت روياندن گياه در زمين. «رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
4- معبودهاى ساختگى، نه تنها قادر بر كارهاى بزرگ نيستند، حتّى قادر به كوچكترين كارها هم نيستند. رِزْقاً ... شَيْئاً
جلد 4 - صفحه 554
5- سرچشمهى تشبيهات در مورد خدا، جهل انسان است. فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ ... أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۳_۷۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «75»
خداوند، برده مملوكى را مثل مىزند كه بر هيچ چيز توانايى ندارد وكسى كه (آزاد است و) ما به او رزق نيكو از جانب خود دادهايم، پس او مخفيانه و آشكارا از آن رزق انفاق مىكند. آيا (اين دو نفر) برابرند؟ (اگر نزد شما دو انسان توانا و ناتوان برابر نيستند، پس چگونه سنگ و چوب را با خداوند برابر مىدانيد) ستايش مخصوص خداست، امّا بيشترشان نمىدانند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «76»
وخداوند دو مرد را مثال مىزند كه يكى از آن دو گُنگ است كه بر هيچ چيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است، بگونهاى كه هر كجا او را مىفرستد، هيچ سودى با خود نمىآورد، آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مىدهد و خود بر راه مستقيم مىرود برابر است؟.
پیام ها
1- شما كه دو انسان (مولى و عبد) را يكسان نمىدانيد، چگونه خالق و مخلوق را مساوى مىدانيد. «هَلْ يَسْتَوِي»
2- با سؤال ومثال، وجدان مردم را بيدار وبه فكر واداريد. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا* ... هَلْ يَسْتَوِي
جلد 4 - صفحه 555
3- ريشهى شرك مردم، جهل است. «بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ»
4- قدرت يك نعمت الهى است «لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ- يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً»
5- رزق حسن زمانى زيباست كه همراه با انفاق باشد. «رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ» و زبان گويا زمانى ارزش دارد كه همراه با امر به عدالت باشد. «مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ»
6- انفاق سرّى از انفاق عَلَنى، بهتر است. ( «سر» قبل از «جهر» آمده است)
7- زبان، كليد روزى است. أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ، كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ ... لا يَأْتِ بِخَيْرٍ
8- امر به معروف زمانى اثر دارد كه آمر نيز در راه درست باشد. «يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
9- افراد مالك نيز از خود چيزى ندارند ودر سايه رزق الهى به نوايى رسيدهاند.
(در آيه به جاى اينكه در برابر «مملوك» كلمهى «مالك» قرار گيرد، «رَزَقْناهُ» آمده است)"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۵_۷۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «77»
غيب آسمانها و زمين مخصوص خداست و برپايى قيامت (در سرعت و آسانى) جز مانند چشم بر هم زدن يا نزديكتر نيست. البتّه خداوند بر هر چيزى قادر است.
نکته ها
«غَيْبُ» در برابر شهود و يك امر نسبى است. يعنى ممكن است چيزى نسبت به شخصى، غيب باشد و نسبت به ديگرى، حاضر و ظاهر باشد.
«أَمْرُ السَّاعَةِ» يعنى واقعهى قيامت، از مهمترين مصاديقِ «غَيْبُ» است و از الطاف خداوند آن است كه زمان آن را بر ما مخفى داشته است.
ممكن است اين آيه پاسخى به تشبيهات مشركان در آيات قبل باشد كه اگر در آسمان وزمين براى خدا شريكى بود، خدا از او آگاه بود، چون او همه چيز را مىداند.
بدن انسان پس از مرگ متلاشى و ذراتش در زمين پخش و غايب مىشود، او غيب را
جلد 4 - صفحه 556
مىداند و بار ديگرى او را مىآفريند.
پیام ها
1- خداوند نه تنها عالم به غيب است، بلكه مالكِ غيب است. «لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ»
2- هيچكارى براى او سخت نيست، حتّى برپايى قيامت. «ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ»
3- باطن و غيب هر كارى در قيامت جلوه مىكند. وَ لِلَّهِ غَيْبُ ... وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ
4- قيامت، شدنى است، زيرا خداوند هم علم به همه چيز دارد و هم قدرت بر دوباره آفريدن. «لِلَّهِ غَيْبُ، عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
5- به دنيا مغرور نشويم، قيامت دور نيست، خود را آماده كنيم. «كَلَمْحِ الْبَصَرِ»
6- خدا مىتواند مقدّمات هر كارى را حذف يا فشرده كند و يا سرعت بخشد. «1» «كَلَمْحِ الْبَصَرِ»
«1». حذف مقدمات، نظير سخن گفتن حضرت عيسى در گهواره و سرعت بخشيدن به مقدمات، مانند آوردن تخت بلقيس نزد حضرت سليمان در يك لحظه."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «78» وخداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالىكه هيچ چيز نمىدانستيد و براى شما گوش و چشمها ودلها قرار داد، شايد شما شكر كنيد.
نکته ها
«امهات» جمع «ام» است و بجاى «امات»، «أُمَّهاتُ» گفته مىشود، يعنى حرفِ «ها» در جمع زايد است.
پیام ها
1- تولّد از مادر، به ارادهى الهى است. «اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ»
2- ياد نقصها و كمبودها و فقدانهاى گذشته، روحيّهى شكر را در انسان بارور مىكند. لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
جلد 4 - صفحه 557
3- حكمت و سنّت خداوند، آن است كه هر كارى از راه وسيلهاش انجام شود. ابزار علم، چشم و گوش و دل است. جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ ...
4- كارآيىِ گوش قبل از چشم است. (گوش در شكم مادر هم مىشنود، ولى چشم بعد از تولد تا مدّتى بسته است. شايد به همين دليل در آيه نام گوش قبل از چشم برده شده است) «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ»
5- تشكر از هر نعمت، بكارگيرى صحيح آن است. زيرا قرآن از گروهى انتقاد مىكند كه چشم دارند ولى حقايق را نمىبينند، گوش دارند ولى حاضر به شنيدن حقّ نيستند. جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
6- شكر واقعى نعمت چشم و گوش، تحصيل علم است: زيرا آيه ابتدا مىفرمايد: شما نمىدانستيد، من به شما چشم و گوش دادم تا شكر كنيد، يعنى علم بياموزيد. جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۷۸جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As