"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ «82»
پس (اى پيامبر) اگر روى برتافتند، پس بر (عهده) تو جز تبليغ روشن نيست.
پیام ها
1- انسان در انتخاب راه وعقيده اختيار دارد و نشانهى آن سركشى در برابر دعوت انبياست. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»
2- وظيفهى انبيا، ابلاغ است نه اجبار. «فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ»
3- تبليغ بايد روشن و بدون ابهام و شك باشد. «الْبَلاغُ الْمُبِينُ»
4- اگر انسان روح سالم نداشته باشد، روشنترين تبليغها «الْبَلاغُ الْمُبِينُ»، از پاكترين افراد يعنى انبيا، در او كارساز نيست. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۸۲جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ «83»
(آنها) نعمت خداوند را مىشناسند، سپس آن را انكار مىكنند وبيشتر آنان كافر و ناسپاسند.
نکته ها
قرآن دربارهى انكار عالمانه و لجاجت با حق، بارها سخن گفته است؛ گاهى مىفرمايد: با آنكه از درون، يقين دارند، انكار مىكنند، «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ» «1» گاهى مىفرمايد: پيامبر را مثل فرزندان خود مىشناختند، ولى انكارش مىكردند، «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ» «2» گاهى مىفرمايد: حقّ را مىدانند، ولى آگاهانه كتمان مىكنند، «لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» «3» وگاهى مىفرمايد: مطلب را درك مىكنند ولى روى آنرا مىپوشانند، «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ» «4»
امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى علىبنابىطالب عليهما السلام در مسجد پيامبر ودر حال ركوع،
«1». نمل، 14.
«2». بقره، 146.
«3». بقره، 146.
«4». بقره، 89.
جلد 4 - صفحه 562
انگشترخود را به فقير داد و آيهى 55 سوره مائده نازل شد كه ولىّ شما فقط خدا ورسول وكسى است كه در ركوع انفاق مىكند، گروهى ولّى خود را شناختند و انكار كردند، در اين هنگام اين آيه نازل شد؛ «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها». «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: «نحن و الله نعمت الله التى انعم بها على عباده و بنا يفوز من فاز» «2» بخدا سوگند، نعمتى را كه خدا به بندگان انعام كرده، ما هستيم و تنها بواسطه ما مردم رستگار مىشوند.
پیام ها
1- علم و شناخت كافى نيست، پذيرش و عمل لازم است. «يَعْرِفُونَ.. يُنْكِرُونَها»
2- ريشهى كفر، علاوه بر جهل، تعصبهاى قومى، لجاجت روحى و حفظ منافع مادى است. يَعْرِفُونَ ... يُنْكِرُونَها، ... الْكافِرُونَ
3- بعد از شناخت حق تا مدتّى تضاد و درگيرى در روح است تا بالاخره شقاوت غالب شده و كفر مىورزند. «ثُمَّ يُنْكِرُونَها» و نفرمود: «فينكرونها»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». بحار، ج 8، ص 245."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۸۳جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ «84»
و (ياد كن) روزى را كه از هر امّتى شاهدى برانگيزيم، سپس به كسانىكه كفر ورزيدند اجازه (هيچ كلامى) داده نخواهد شد وآنها براى عذرخواهى فراخوانده نمىشوند.
نکته ها
در قرآن بارها، سخن از گواهانِ قيامت مطرح شده است؛ پيامبران، فرشتگان، اولياى خدا، زمين واعضاى بدن، از گواهان آن روز هستند. امام صادق عليه السلام فرمودند: براى هر امّت و زمانى، امامى هست كه مردم با او محشور مىشوند. «3» و امام باقر عليه السلام در ذيل آيه
«3». تفسير مجمعالبيان.
جلد 4 - صفحه 563
فرمودند: «نحن الشهود على هذه الامة» همانا ما شاهدان بر اين امّت هستيم.
با آنكه خداوند همهجا حاضر وبه همهچيز آگاه است، ولى وجود گواهان متعدّد، عامل پيدايش تقوا وحيا براى مؤمنان و وسيلهى رسوايى بيشتر مجرمان است.
شرط شهادت و گواهى، علم و آگاهى همراه با عدالت است. بنابراين اولياى خدا كه در قيامت شاهد بر ما هستند بايد در دنيا، بر كار ما ناظر بوده و اعمال ما بر آنها عرضه شود و اين همان عقيده ماست كه به گفته رواياتِ متعدّد وآيهى مباركه «فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» «1» هر هفته، اعمال ما به امام زمان عليه السلام عرضه مىشود. و بدون اين عقيده، آياتِ «شهادت» و گواهى در قيامت، قابل توجيه نيست. چگونه كسى كه از اعمال ما خبر ندارد يا عدالت ندارد، در قيامت گواهى بدهد.
«استعتاب» از عتاب است، يعنى گنهكار از صاحبِ حق، طلب عتاب و سرزنش مىكند تا بدين وسيله قهرش فرو نشيند و رضايت دهد.
در دنيا هم مىتوان توبه كرد، هم عذرخواهى و هم جبران نمود، امّا در قيامت نه جاى توجيه است، نه عذرخواهى، نه تدارك:
اما توجيه مردود است، چون وقتى كه بعضى از دوزخيان به گروه ديگرى مىگويند: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» «2» اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم، خطاب مىرسد: «بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» «3» بلكه خود شما اهل ايمان آوردن نبوديد.
اما تدارك گناه مردود است، چون وقتى از خداوند مىخواهند؛ «فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً» «4» ما را به دنيا بازگردان تا كار شايستهاى انجام دهيم، پاسخ مىشنوند: «كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» «5»، «فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ» «6»
واما عذرخواهى مردود است، چرا كه قرآن مىفرمايد: «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» «7» اجازه نمىيابند كه عذرخواهى كنند.
«1». توبه، 105.
«2». سبأ، 31.
«3». صافّات، 29.
«4». سجده، 12.
«5». مؤمنون، 100.
«6». سجده، 14.
«7». مرسلات، 36.
جلد 4 - صفحه 564
پیام ها
1- گواه هر قومى از خودشان است تا حجّت بر آنها تمام شود. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً»
2- خدا در ميان هر قومى ودر هر زمانى، برمردم حجّت وشاهد دارد. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً»
3- در دادگاه الهى، حساب و كتاب و گواه و شهادت مطرح است. «شَهِيداً»
4- با وجود شاهد و حجّت، ديگر عذرتراشى و توجيه يا رضايت طلبى معنا ندارد. لا يُؤْذَنُ ... لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۸۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ «85»
وچون كسانىكه ستم كردند عذاب را ببينند، پس نه از آنان عذاب كم شود و نه مهلتشان داده شود.
نکته ها
در آيه قبل خوانديم كه در قيامت، نه اجازهى توجيه دهند و نه امكان رضايت طلبى. و در اين آيه مىفرمايد: قهر خداوند در آن روز، نه تخفيفى دارد و نه تأخيرى.
پیام ها
1- آگاهى از كيفر وچگونگى آن، عامل بازدارنده از گناه است. إِذا رَأَى الَّذِينَ ...
2- سرچشمهى عذاب خداوند، ظلم خود بشر است. «إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ»
3- در قيامت، كيفر ستمگران، تخفيف وتأخير ندارد. ظَلَمُوا ... فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ ..."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۸۵جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ «86»
وچون كسانى كه شرك ورزيدند، شركاى (پندارى) خود را (در قيامت) ببينند، گويند پروردگارا اينان شريكان (خيالى) ما بودند كه ما به جاى تو مىخوانديم (ولى شركا به سخن آمده) حرف آنان را به خودشان برگردانده (وپاسخشان دهند) كه شما بدون شك دروغگوييد.
جلد 4 - صفحه 565
نکته ها
بر طبق روايات، در قيامت، مواقف مختلفى است؛
در بعضى مواقف مُهر بر لب خورده و دست و پا گواهى مىدهند.
در موقفى ديگر، نالهها و استمدادها بلند است.
در موقفى ديگر، انسان به دنبال آن است كه گناه خود را به گردن ديگران بيندازد. مثلًا به شيطان مىگويد: تو مرا به كفر و شرك وادار كردى، و شيطان در پاسخ مىگويد: من از روز اوّل با شرك شما مخالف بودم. «إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ» «1»
گاهى مقصّر را بتها مىداند، ولى آنها نيز تبرّى مىجويند. «وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ» «2» حتّى خداوند به حضرت عيسى خطاب مىكند: آيا تو به مردم گفتى كه تو و مادرت را معبود قرار دهند؟ و عيسى در پاسخ مىگويد: تو از هر شريكى منزّهى، ... اين مردم به سراغ جنّ رفتند و هرگز من كسى را به سوى غير تو دعوت نكردهام. «قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ» «3» ودر آيه مورد بحث نيز، موجوداتى كه شركاى خدا قرار گرفته شدهاند، از مشركان تبّرى مىجويند و آنها را تكذيب مىكنند.
پیام ها
1- خداوند شريك ندارد، مشركان براى او شريك مىپندارند. «شُرَكاؤُنَا» و نفرمود: «شركاء الله»
2- وحشت قيامت باعث مىشود كه انسان براى رهايى خود، بار را به دوش ديگران بيندازد. «هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا»
3- معبودهاى ساختگى نيز در قيامت، محشور مىشوند. «هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا»
4- در قيامت، براى دفاع از خود، بتها نيز به سخن در آيند. فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ ...
5- بتها لياقت خود را براى پرستش تكذيب مىكنند وبه بتپرستان مىگويند:
«1». ابراهيم، 22.
«2». فاطر، 14.
«3». مائده، 116.
جلد 4 - صفحه 566
شما در واقع خيالات خود را پرستش مىكرديد. «فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۸۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «87»
در چنين روزى به پيشگاه خدا سرِ تسليم افكنند و آنچه را به دروغ مىبافتند، از آنان محو شود.
پیام ها
1- اگر امروز تسليم نشويم، فردا در قيامت تسليم خواهيم شد، ولى چه سود؟
«وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ»
2- تمام خيالبافىها در قيامت، محو مىشود. (آرزوى شفاعت و تقّرب و اميد عزّت و نصرت از غير خدا، خيالى بيش نيست.) «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۸۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ «88»
كسانىكه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سزاى فساد مداومشان عذابى بر عذابشان افزوديم.
نکته ها
عكسالعمل مردم در برابر راه خدا متفاوت، گاهى مثبت و گاهى منفى است و هركدام داراى درجات و مراحلى مىباشد؛
الف: برخوردهاى مثبت:
- گروهى در انتظار فهم راه خدا وپيمودن آنهستند. «عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ» «1»
- گروهى به خاطر خدا هجرت مىكنند. «وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «2»
- گروهى به خاطر در راه خدا بودن محاصره مىشوند. «أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3»
«1». قصص، 22.
«2». نساء، 100.
«3». بقره، 273.
جلد 4 - صفحه 567
- گروهى در راه خدا آزار را تحمّل مىكنند. «أُوذُوا فِي سَبِيلِي» «1»
- گروهى منادى دعوت ديگران به راه خدا مىشوند. «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ» «2»
- گروهى در راه خدا هرگز سست نمىشوند. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3»
- گروهى در راه خدا مىجنگند. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «4»
- گروهى كشته مىشوند. «قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «5»
ب: برخوردهاى منفى:
- گروهى خيال مىكنند در راه خدا هستند. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» «6»
- گروهى راه خدا را كج مىخواهند. «يَبْغُونَها عِوَجاً» «7» گروهى راه خدا را بر ديگران مىبندند. «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «8»
- گروهى براى بستن راه خدا پولها خرج مىكنند. «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «9»
پیام ها
1- كفر مقدّمهى فساد است. كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... يُفْسِدُونَ همان گونه كه ايمان مقدّمه عمل صالح است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»* (كه در آيات متعدّد آمده است)
2- حساب رهبران كفر كه با قلم و بيان و امكانات، راه خدا را مىبندند، از حساب افراد عادّى جداست. «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ»
3- مفسد فىالارض تنها كسانى كه امنيّت جامعه را بهم مىزنند نيستند، بلكه هر فرد يا گروهى كه به هر شكلى، مانع رشد معنوى جامعه شود، مفسد است. الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... بِما كانُوا يُفْسِدُونَ
«1». آلعمران، 195.
«2». نحل، 125.
«3». آلعمران، 146.
«4». نساء، 76.
«5». آلعمران، 169.
«6». اعراف، 30.
«7». اعراف، 45.
«8». اعراف، 45.
«9». انفال، 36.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 568"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۸۸جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام