eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
103 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «77» غيب آسمان‌ها و زمين مخصوص خداست و برپايى قيامت (در سرعت و آسانى) جز مانند چشم بر هم زدن يا نزديك‌تر نيست. البتّه خداوند بر هر چيزى قادر است. نکته ها «غَيْبُ» در برابر شهود و يك امر نسبى است. يعنى ممكن است چيزى نسبت به شخصى، غيب باشد و نسبت به ديگرى، حاضر و ظاهر باشد. «أَمْرُ السَّاعَةِ» يعنى واقعه‌ى قيامت، از مهم‌ترين مصاديقِ‌ «غَيْبُ» است و از الطاف خداوند آن است كه زمان آن را بر ما مخفى داشته است. ممكن است اين آيه پاسخى به تشبيهات مشركان در آيات قبل باشد كه اگر در آسمان وزمين براى خدا شريكى بود، خدا از او آگاه بود، چون او همه چيز را مى‌داند. بدن انسان پس از مرگ متلاشى و ذراتش در زمين پخش و غايب مى‌شود، او غيب را جلد 4 - صفحه 556 مى‌داند و بار ديگرى او را مى‌آفريند. پیام ها 1- خداوند نه تنها عالم به غيب است، بلكه مالكِ غيب است. «لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ» 2- هيچ‌كارى براى او سخت نيست، حتّى برپايى قيامت. «ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ» 3- باطن و غيب هر كارى در قيامت جلوه مى‌كند. وَ لِلَّهِ غَيْبُ‌ ... وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ 4- قيامت، شدنى است، زيرا خداوند هم علم به همه چيز دارد و هم قدرت بر دوباره آفريدن. «لِلَّهِ غَيْبُ‌، عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» 5- به دنيا مغرور نشويم، قيامت دور نيست، خود را آماده كنيم. «كَلَمْحِ الْبَصَرِ» 6- خدا مى‌تواند مقدّمات هر كارى را حذف يا فشرده كند و يا سرعت بخشد. «1» «كَلَمْحِ الْبَصَرِ» «1». حذف مقدمات، نظير سخن گفتن حضرت عيسى در گهواره و سرعت بخشيدن به مقدمات، مانند آوردن تخت بلقيس نزد حضرت سليمان در يك لحظه." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «78» وخداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى‌كه هيچ چيز نمى‌دانستيد و براى شما گوش و چشمها ودل‌ها قرار داد، شايد شما شكر كنيد. نکته ها «امهات» جمع «ام» است و بجاى «امات»، «أُمَّهاتُ» گفته مى‌شود، يعنى حرفِ «ها» در جمع زايد است. پیام ها 1- تولّد از مادر، به اراده‌ى الهى است. «اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ» 2- ياد نقص‌ها و كمبودها و فقدان‌هاى گذشته، روحيّه‌ى شكر را در انسان بارور مى‌كند. لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‌ جلد 4 - صفحه 557 3- حكمت و سنّت خداوند، آن است كه هر كارى از راه وسيله‌اش انجام شود. ابزار علم، چشم و گوش و دل است. جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ‌ ... 4- كارآيىِ گوش قبل از چشم است. (گوش در شكم مادر هم مى‌شنود، ولى چشم بعد از تولد تا مدّتى بسته است. شايد به همين دليل در آيه نام گوش قبل از چشم برده شده است) «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ» 5- تشكر از هر نعمت، بكارگيرى صحيح آن است. زيرا قرآن از گروهى انتقاد مى‌كند كه چشم دارند ولى حقايق را نمى‌بينند، گوش دارند ولى حاضر به شنيدن حقّ نيستند. جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‌ 6- شكر واقعى نعمت چشم و گوش، تحصيل علم است: زيرا آيه ابتدا مى‌فرمايد: شما نمى‌دانستيد، من به شما چشم و گوش دادم تا شكر كنيد، يعنى علم بياموزيد. جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «79» آيا به پرندگان نمى‌نگرند، در حالى‌كه در فضاى آسمان در پرواز هستند، جز خداوند آنها را نگاه نمى‌دارد. البتّه در اين (پرواز) براى گروهى كه ايمان مى‌آورند نشانه‌هايى روشن است. نکته ها چنانكه گفته شد سيماى اين سوره، آشنايى با نعمت‌ها و توجّه به خالق آنهاست و تا اينجا از نعمت‌هايى همچون آب باران، شير حيوانات، ميوه‌ها، عسل ونعمت همسر و فرزند نام برده شد و در اين آيه و آيه بعد به نعمت پرندگان، پوست و پشم و كرك چهارپايان و بهره‌بردارى از كوهها اشاره شده است. پرواز پرندگان، گاهى تنها و گاهى دسته جمعى، گاهى منظم و گاهى نامنظم، گاهى براى‌ جلد 4 - صفحه 558 فرار و گاهى براى غذا مى‌باشد. هر پرنده‌اى با بالى مناسب با وزن و نيازش، پرواز مى‌كند، كه همه‌ى اين امور بايد سبب توجّه انسانِ عاقل به خداوند شود. پیام ها 1- خداوند از ما تفكّر در آفريده‌ها را مى‌خواهد و از كسانى كه فكر نمى‌كنند، انتقاد مى‌كند. «أَ لَمْ يَرَوْا» 2- پرندگان، در هرحال و هرجا در تسخير الهى‌اند. «مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ» 3- داشتن امكانات و ابزار براى پرواز در آسمان، نبايد ما را از خدا غافل كند. «1» «ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ» 4- شگفتى‌هاى پرواز پرندگان، يكى دو تا نيست. «لَآياتٍ» ليكن دريافت اين نشانه‌ها براى اهل ايمان است. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» «1». روزى در هواپيما نشسته بودم. سرمهماندار اعلام كرد تا چند دقيقه ديگر در فرودگاه خواهيم‌نشست. به او گفتم چرا ان شاءاللَّه نگفتى؟ او گفت: كامپيوتر هواپيما براى ما زمان، مسافت و فاصله و همه چيز را روشن كرده است و نيازى به ان شاءاللَّه نيست. به او گفتم مگر هواپيماهايى كه در شرق و غرب عالم سقوط مى‌كنند كامپيوتر ندارند، آرى اراده خدا منتظر كامپيوتر شما نيست. او كمى فكر كرد و برگشت و اعلام كرد كه تا چند لحظه‌ى ديگر ان شاءاللَّه در زمين خواهيم نشست. من نيز با هديه‌اى از او تشكر كردم." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى‌ حِينٍ «80» و خداوند براى شما از خانه‌هايتان، مايه آرامش قرار داد و براى شما از پوست‌هاى چهارپايان خيمه‌هايى قرار داد كه روز كوچ شما و روز اقامت شما (حمل ونقل) آن را سبك وخفيف مى‌يابيد و از پشم وكرك وموهاى آنها، براى مدّتى لوازم و اسباب زندگى قرار داد. جلد 4 - صفحه 559 نکته ها «بيت» از «بيتوته» به معناى محل استراحتى است كه انسان شب را در آنجا مى‌گذراند. «ظعن» به معناى رفتن است. «اثاث» به معناى اجناسِ زياد خانه است. مراد از «تَسْتَخِفُّونَها» خيمه‌هايى است كه حمل‌ونقل آن آسان و خفيف است. پیام ها 1- خانه محل آسايش و آرامش است. «بُيُوتِكُمْ سَكَناً» 2- از نقش چهارپايان و پوست آنها و كرك و مو وپشم آنها در تهيه اسباب زندگى و خيمه‌ها غافل نشويم. «مَتاعاً» 3- زمان استفاده از نعمت‌ها محدود است. «إِلى‌ حِينٍ» 4- هماهنگى نعمت‌ها با نيازهاى بشر و تناسب ساختمان انسان با پوست و پشم و كرك و مو يكى از تدبيرهاى الهى است. «جَعَلَ لَكُمْ‌- جَعَلَ لَكُمْ» 5- سبك وزن بودن پشم و پوست و كرك و مو، يكى از نعمت‌هاى الهى است. «تَسْتَخِفُّونَها»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ «81» وخداوند از آنچه آفريده، براى شما سايه‌ها قرار داد و از كوه برايتان، غارها قرار داد وبراى شما لباس‌هايى قرار داد كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مى‌كند ولباس‌هايى كه شما را از آسيب‌هاى يكديگر حفظ مى‌نمايد. اين‌گونه (خداوند) نعمت خود را بر شما تمام مى‌كند، باشد كه خود را تسليم او كنيد. نکته ها «اكنان» جمع «كن» به چيزى گفته مى‌شود كه وسيله‌ى استتار باشد و مراد از آن در اين‌ جلد 4 - صفحه 560 آيه، غارها و تونل‌هاى زير كوه‌هاست. خداوند در آيه قبل، نعمت مسكن را براى شهرنشينان؛ «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً»، ونعمتِ چادر را براى كوچ‌نشينان؛ «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً»، مطرح كرد ودر اين آيه، نعمت غار را براى غارنشينان؛ «جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً» مطرح ساخته است. در ميان انواع لباس‌ها، نام‌ «سَرابِيلَ» به معناى پيراهن، برده شده كه لباس دائمى براى زن و مرد، كودك و بزرگ، در همه حال و همه جاست و تمام بدن را مى‌پوشاند. به گفته‌ى تفسير الميزان، رسم عرب بر آن است كه ميان دو امر متضاد، نام يكى را مى‌برد، ولى هر دو را در نظر دارد. لذا در اين آيه نيز مراد از جمله‌ى‌ «تَقِيكُمُ الْحَرَّ» لباسى است كه انسان را از سرما وگرما حفظ مى‌كند، گرچه فقط نام گرما برده شده است. پیام ها 1- توجّه و ياد نعمت‌ها، علاقه انسان را به ولى نعمت زياد و روح تسليم و پرستش را در او زنده مى‌كند. (كلّ آيه) 2- نقش سايه، كمتر از روشنايى و نور نيست. جَعَلَ لَكُمْ‌ ... ظِلالًا 3- كاميابى از نعمت‌ها، ما را از ياد آفريدگار آنها غافل نكند. (در اين آيه سه بار «جَعَلَ» و يكبار «خَلَقَ» بكار رفته است) 4- زره ولباس دفاع كه با نرم شدن آهن و خلاقيّت ساخته شده، از الطاف الهى است. «جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ‌ بَأْسَكُمْ» 5- توجّه دادن مردم به نعمت‌ها وخالق آنها، بهترين راه دعوت به خدا و جلوگيرى از سركشى و تكبر است. «يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ» 6- در گفتگوها، مخاطب و محيط سخن را در نظر بگيريد. (گرچه لباس وسيله‌ى حفظ از سرما و وسيله‌ى زيبايى نيز هست، ليكن چون مشكل منطقه حجاز گرما و جنگ بود، خداوند به دو فايده حفاظت از گرما و جنگ اشاره كرده است. سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ ... تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ‌ تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 561" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ «82» پس (اى پيامبر) اگر روى برتافتند، پس بر (عهده) تو جز تبليغ روشن نيست. پیام ها 1- انسان در انتخاب راه وعقيده اختيار دارد و نشانه‌ى آن سركشى در برابر دعوت انبياست. «فَإِنْ تَوَلَّوْا» 2- وظيفه‌ى انبيا، ابلاغ است نه اجبار. «فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ» 3- تبليغ بايد روشن و بدون ابهام و شك باشد. «الْبَلاغُ الْمُبِينُ» 4- اگر انسان روح سالم نداشته باشد، روشن‌ترين تبليغ‌ها «الْبَلاغُ الْمُبِينُ»، از پاك‌ترين افراد يعنى انبيا، در او كارساز نيست. «فَإِنْ تَوَلَّوْا»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ «83» (آنها) نعمت خداوند را مى‌شناسند، سپس آن را انكار مى‌كنند وبيشتر آنان كافر و ناسپاسند. نکته ها قرآن درباره‌ى انكار عالمانه و لجاجت با حق، بارها سخن گفته است؛ گاهى مى‌فرمايد: با آنكه از درون، يقين دارند، انكار مى‌كنند، «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ» «1» گاهى مى‌فرمايد: پيامبر را مثل فرزندان خود مى‌شناختند، ولى انكارش مى‌كردند، «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ» «2» گاهى مى‌فرمايد: حقّ را مى‌دانند، ولى آگاهانه كتمان مى‌كنند، «لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» «3» وگاهى مى‌فرمايد: مطلب را درك مى‌كنند ولى روى آنرا مى‌پوشانند، «فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ» «4» امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى على‌بن‌ابى‌طالب عليهما السلام در مسجد پيامبر ودر حال ركوع، «1». نمل، 14. «2». بقره، 146. «3». بقره، 146. «4». بقره، 89. جلد 4 - صفحه 562 انگشترخود را به فقير داد و آيه‌ى 55 سوره مائده نازل شد كه ولىّ شما فقط خدا ورسول وكسى است كه در ركوع انفاق مى‌كند، گروهى ولّى خود را شناختند و انكار كردند، در اين هنگام اين آيه نازل شد؛ «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها». «1» امام صادق عليه السلام فرمود: «نحن و الله نعمت الله التى انعم بها على عباده و بنا يفوز من فاز» «2» بخدا سوگند، نعمتى را كه خدا به بندگان انعام كرده، ما هستيم و تنها بواسطه ما مردم رستگار مى‌شوند. پیام ها 1- علم و شناخت كافى نيست، پذيرش و عمل لازم است. «يَعْرِفُونَ.. يُنْكِرُونَها» 2- ريشه‌ى كفر، علاوه بر جهل، تعصب‌هاى قومى، لجاجت روحى و حفظ منافع مادى است. يَعْرِفُونَ‌ ... يُنْكِرُونَها، ... الْكافِرُونَ‌ 3- بعد از شناخت حق تا مدتّى تضاد و درگيرى در روح است تا بالاخره شقاوت غالب شده و كفر مى‌ورزند. «ثُمَّ يُنْكِرُونَها» و نفرمود: «فينكرونها» «1». تفسير كنزالدقائق. «2». بحار، ج 8، ص 245." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ «84» و (ياد كن) روزى را كه از هر امّتى شاهدى برانگيزيم، سپس به كسانى‌كه كفر ورزيدند اجازه (هيچ كلامى) داده نخواهد شد وآنها براى عذرخواهى فراخوانده نمى‌شوند. نکته ها در قرآن بارها، سخن از گواهانِ قيامت مطرح شده است؛ پيامبران، فرشتگان، اولياى خدا، زمين واعضاى بدن، از گواهان آن روز هستند. امام صادق عليه السلام فرمودند: براى هر امّت و زمانى، امامى هست كه مردم با او محشور مى‌شوند. «3» و امام باقر عليه السلام در ذيل آيه‌ «3». تفسير مجمع‌البيان. جلد 4 - صفحه 563 فرمودند: «نحن الشهود على هذه الامة» همانا ما شاهدان بر اين امّت هستيم. با آنكه خداوند همه‌جا حاضر وبه همه‌چيز آگاه است، ولى وجود گواهان متعدّد، عامل پيدايش تقوا وحيا براى مؤمنان و وسيله‌ى رسوايى بيشتر مجرمان است. شرط شهادت و گواهى، علم و آگاهى همراه با عدالت است. بنابراين اولياى خدا كه در قيامت شاهد بر ما هستند بايد در دنيا، بر كار ما ناظر بوده و اعمال ما بر آنها عرضه شود و اين همان عقيده ماست كه به گفته رواياتِ متعدّد وآيه‌ى مباركه‌ «فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» «1» هر هفته، اعمال ما به امام زمان عليه السلام عرضه مى‌شود. و بدون اين عقيده، آياتِ «شهادت» و گواهى در قيامت، قابل توجيه نيست. چگونه كسى كه از اعمال ما خبر ندارد يا عدالت ندارد، در قيامت گواهى بدهد. «استعتاب» از عتاب است، يعنى گنهكار از صاحبِ حق، طلب عتاب و سرزنش مى‌كند تا بدين وسيله قهرش فرو نشيند و رضايت دهد. در دنيا هم مى‌توان توبه كرد، هم عذرخواهى و هم جبران نمود، امّا در قيامت نه جاى توجيه است، نه عذرخواهى، نه تدارك: اما توجيه مردود است، چون وقتى كه بعضى از دوزخيان به گروه ديگرى مى‌گويند: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» «2» اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم، خطاب مى‌رسد: «بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» «3» بلكه خود شما اهل ايمان آوردن نبوديد. اما تدارك گناه مردود است، چون وقتى از خداوند مى‌خواهند؛ «فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً» «4» ما را به دنيا بازگردان تا كار شايسته‌اى انجام دهيم، پاسخ مى‌شنوند: «كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها» «5»، «فَذُوقُوا بِما نَسِيتُمْ» «6» واما عذرخواهى مردود است، چرا كه قرآن مى‌فرمايد: «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» «7» اجازه نمى‌يابند كه عذرخواهى كنند. «1». توبه، 105. «2». سبأ، 31. «3». صافّات، 29. «4». سجده، 12. «5». مؤمنون، 100. «6». سجده، 14. «7». مرسلات، 36. جلد 4 - صفحه 564 پیام ها 1- گواه هر قومى از خودشان است تا حجّت بر آنها تمام شود. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً» 2- خدا در ميان هر قومى ودر هر زمانى، برمردم حجّت وشاهد دارد. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً» 3- در دادگاه الهى، حساب و كتاب و گواه و شهادت مطرح است. «شَهِيداً» 4- با وجود شاهد و حجّت، ديگر عذرتراشى و توجيه يا رضايت طلبى معنا ندارد. لا يُؤْذَنُ‌ ... لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ «85» وچون كسانى‌كه ستم كردند عذاب را ببينند، پس نه از آنان عذاب كم شود و نه مهلتشان داده شود. نکته ها در آيه قبل خوانديم كه در قيامت، نه اجازه‌ى توجيه دهند و نه امكان رضايت طلبى. و در اين آيه مى‌فرمايد: قهر خداوند در آن روز، نه تخفيفى دارد و نه تأخيرى. پیام ها 1- آگاهى از كيفر وچگونگى آن، عامل بازدارنده از گناه است. إِذا رَأَى الَّذِينَ‌ ... 2- سرچشمه‌ى عذاب خداوند، ظلم خود بشر است. «إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ» 3- در قيامت، كيفر ستمگران، تخفيف وتأخير ندارد. ظَلَمُوا ... فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ ..." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ «86» وچون كسانى كه شرك ورزيدند، شركاى (پندارى) خود را (در قيامت) ببينند، گويند پروردگارا اينان شريكان (خيالى) ما بودند كه ما به جاى تو مى‌خوانديم (ولى شركا به سخن آمده) حرف آنان را به خودشان برگردانده (وپاسخشان دهند) كه شما بدون شك دروغگوييد. جلد 4 - صفحه 565 نکته ها بر طبق روايات، در قيامت، مواقف مختلفى است؛ در بعضى مواقف مُهر بر لب خورده و دست و پا گواهى مى‌دهند. در موقفى ديگر، ناله‌ها و استمدادها بلند است. در موقفى ديگر، انسان به دنبال آن است كه گناه خود را به گردن ديگران بيندازد. مثلًا به شيطان مى‌گويد: تو مرا به كفر و شرك وادار كردى، و شيطان در پاسخ مى‌گويد: من از روز اوّل با شرك شما مخالف بودم. «إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ» «1» گاهى مقصّر را بت‌ها مى‌داند، ولى آنها نيز تبرّى مى‌جويند. «وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ» «2» حتّى خداوند به حضرت عيسى خطاب مى‌كند: آيا تو به مردم گفتى كه تو و مادرت را معبود قرار دهند؟ و عيسى در پاسخ مى‌گويد: تو از هر شريكى منزّهى، ... اين مردم به سراغ جنّ رفتند و هرگز من كسى را به سوى غير تو دعوت نكرده‌ام. «قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ» «3» ودر آيه مورد بحث نيز، موجوداتى كه شركاى خدا قرار گرفته شده‌اند، از مشركان تبّرى مى‌جويند و آنها را تكذيب مى‌كنند. پیام ها 1- خداوند شريك ندارد، مشركان براى او شريك مى‌پندارند. «شُرَكاؤُنَا» و نفرمود: «شركاء الله» 2- وحشت قيامت باعث مى‌شود كه انسان براى رهايى خود، بار را به دوش ديگران بيندازد. «هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا» 3- معبودهاى ساختگى نيز در قيامت، محشور مى‌شوند. «هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا» 4- در قيامت، براى دفاع از خود، بت‌ها نيز به سخن در آيند. فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ‌ ... 5- بت‌ها لياقت خود را براى پرستش تكذيب مى‌كنند وبه بت‌پرستان مى‌گويند: «1». ابراهيم، 22. «2». فاطر، 14. «3». مائده، 116. جلد 4 - صفحه 566 شما در واقع خيالات خود را پرستش مى‌كرديد. «فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «87» در چنين روزى به پيشگاه خدا سرِ تسليم افكنند و آنچه را به دروغ مى‌بافتند، از آنان محو شود. پیام ها 1- اگر امروز تسليم نشويم، فردا در قيامت تسليم خواهيم شد، ولى چه سود؟ «وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ» 2- تمام خيال‌بافى‌ها در قيامت، محو مى‌شود. (آرزوى شفاعت و تقّرب و اميد عزّت و نصرت از غير خدا، خيالى بيش نيست.) «ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ «88» كسانى‌كه كافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سزاى فساد مداومشان عذابى بر عذابشان افزوديم. نکته ها عكس‌العمل مردم در برابر راه خدا متفاوت، گاهى مثبت و گاهى منفى است و هركدام داراى درجات و مراحلى مى‌باشد؛ الف: برخوردهاى مثبت: - گروهى در انتظار فهم راه خدا وپيمودن آن‌هستند. «عَسى‌ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ» «1» - گروهى به خاطر خدا هجرت مى‌كنند. «وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «2» - گروهى به خاطر در راه خدا بودن محاصره مى‌شوند. «أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3» «1». قصص، 22. «2». نساء، 100. «3». بقره، 273. جلد 4 - صفحه 567 - گروهى در راه خدا آزار را تحمّل مى‌كنند. «أُوذُوا فِي سَبِيلِي» «1» - گروهى منادى دعوت ديگران به راه خدا مى‌شوند. «ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ» «2» - گروهى در راه خدا هرگز سست نمى‌شوند. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «3» - گروهى در راه خدا مى‌جنگند. «يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «4» - گروهى كشته مى‌شوند. «قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» «5» ب: برخوردهاى منفى: - گروهى خيال مى‌كنند در راه خدا هستند. «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» «6» - گروهى راه خدا را كج مى‌خواهند. «يَبْغُونَها عِوَجاً» «7» گروهى راه خدا را بر ديگران مى‌بندند. «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «8» - گروهى براى بستن راه خدا پولها خرج مى‌كنند. «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» «9» پیام ها 1- كفر مقدّمه‌ى فساد است. كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... يُفْسِدُونَ‌ همان گونه كه ايمان مقدّمه عمل صالح است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»* (كه در آيات متعدّد آمده است) 2- حساب رهبران كفر كه با قلم و بيان و امكانات، راه خدا را مى‌بندند، از حساب افراد عادّى جداست. «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ» 3- مفسد فى‌الارض تنها كسانى كه امنيّت جامعه را بهم مى‌زنند نيستند، بلكه هر فرد يا گروهى كه به هر شكلى، مانع رشد معنوى جامعه شود، مفسد است. الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا ... بِما كانُوا يُفْسِدُونَ‌ «1». آل‌عمران، 195. «2». نحل، 125. «3». آل‌عمران، 146. «4». نساء، 76. «5». آل‌عمران، 169. «6». اعراف، 30. «7». اعراف، 45. «8». اعراف، 45. «9». انفال، 36. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 568" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى‌ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمِينَ «89» و (ياد كن) روزى را كه در هر امّتى، شاهدى بر آنان از خودشان برانگيزيم و تو را بر آنان گواه آوريم و بر تو اين كتاب را نازل كرديم كه روشنگر هر چيز است و مايه‌ى هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است. نکته ها در پنج آيه قبل نيز به مسأله گواه بر امّت‌ها اشاره شد و اين جزء عقايد قطعى ماست كه در قيامت، هر امّتى شاهد و گواهى دارند و پيامبر اسلام شاهد بر اين امّت و گواهان ساير امّت‌هاست. نكته مهم آن است كه گواهى اولياى خدا بايد از روى حسّ و ديدن و علم باشد و آنها از هرگونه خطا و كذب معصوم باشند تا گواهى آنها در آن روز حسّاس بر همه‌ى مردم، يك نوع اتمام حجّت باشد. و ناگفته پيداست كسى كه بر اعمال حاضر و غايب و ظاهر و باطن مردم، آگاه باشد و سخن او در قيامت مورد پذيرش امّت و خداوند باشد، جز انبيا و امامان معصوم، كه با امدادهاى غيبى، بر رفتار و كردار و گفتار و نيّات مردم، آگاهند، كس ديگرى نخواهد بود. در تفسير صافى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه آن حضرت فرمود: بخدا قسم ما هر چه را در آسمان‌ها و زمين و آنچه را ميان آنهاست و هر چه در بهشت و دوزخ است، مى‌دانيم. سپس امام اين آيه را سه بار پى‌درپى تلاوت فرمودند. امام باقر عليه السلام فرمود: هر چه را كه امّت به آن نياز داشته، در قرآن آمده است و هر سخنى كه از من شنيديد اگر سند قرآنى‌اش را بخواهيد، خواهم گفت. حضرت على عليه السلام فرمود: خبر شما و تاريخ گذشتگان و آيندگان و آسمان و زمين در قرآن آمده است. «1» «1». تفسير كنزالدقائق. جلد 4 - صفحه 569 امام رضا عليه السلام در جلسه‌اى به رؤساى اديان فرمود: از معجزات پيامبر اسلام آن است كه يتيمى فقير و چوپانى درس نخوانده، كتابى داشته باشد كه «تبيان كل شى» باشد و اخبار گذشته و آينده تا قيامت در آن ثبت شده باشد. امام صادق عليه السلام فرمود: هر مسأله‌اى كه مورد اختلاف دو نفر باشد در كتاب خدا، اصلى كه آنرا حلّ كند وجود دارد، گرچه عقل مردم به آن نرسد. «1» قرآن بيان هر چيز است، امّا هر كس نمى‌فهمد چنانكه حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: در قرآن، براى عوام عبارتِ ظاهرى، براى خواص اشاراتِ رمزى، براى اولياى خدا، لطائف الهى و براى انبيا، حقايق است. «2» تبيان همه چيز بودن، يا مستقيم است يا بواسطه‌ى آياتى كه در آن اصولى مطرح شده و آن اصول براى ما كارساز است. نظير آيه؛ «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «3» آنچه را پيامبر براى شما آورده بگيريد و از آنچه شما را نهى كرده دور شويد و نظير آيه؛ «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» «4» پیام ها 1- نظارت دائمى اولياى خدا بر اعمال ما، يكى از مسلّمات قرآنى است. «شَهِيداً عَلَيْهِمْ» 2- گواهان در قيامت، سلسله مراتب دارند. براى هر امّتى، امامِ آن شاهد است و پيامبر اسلام، شاهد بر همه‌ى گواهان است. «جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً» 3- هم پيامبر اسلام بر همه پيامبران شاهد است و هم كتابش، تبيان كلّ شى‌ء است. «نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ» 4- قرآن كتابى جامع براى بيان همه نيازهاى جامعه است. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ» 5- تسليم بودن، لازمه دريافت هدايت، رحمت و بشارت الهى است. «هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمِينَ» «1». تفسير نورالثقلين. «2». تفسير فرقان. «3». حشر، 7. «4». نحل، 44. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 570" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‌ وَ يَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «90» همانا خداوند (مردم را) به عدل و احسان و دادن (حق) خويشاوندان، فرمان مى‌دهد و از كارهاى زشت و ناپسند و تجاوز، نهى مى‌فرمايد او شما را موعظه مى‌كند باشد كه متذكّر شويد. نکته ها اين آيه منشور جهانى اسلام است كه امام باقر عليه السلام آنرا در خطبه‌هاى نماز جمعه مى‌خواندند. و به گفته فيض كاشانى در تفسير صافى؛ اگر در قرآن همين يك آيه بود، كافى بود كه بگوييم: قرآن، «تبيان كل شى» است، اوامر و نواهى اين آيه در همه اديان بوده و هرگز نسخ نشده است. وليدبن‌مغيره، چنان جذب اين آيه شد كه گفت: شيرينى، زيبايى، محتواى آن، چنان است كه نمى‌تواند كلام بشر باشد. «1» و عثمان بن مظعون مى‌گويد با شنيدن اين آيه، اسلام به عمق جانم نفوذ كرد و به دلم نشست. «عدل» درباره چيزى است كه تساوى آن با بصيرت درك شود و «عدل» در مورد چيزى است كه تساوى آن با حسّ درك شود. «عدل» مساوات در جزاء است ولى «احسان» زياد كردن پاداش است. «2» «عَدل» دورى از افراط و تفريط است كه هم در عقايد مطرح است و هم در رفتار شخصى و جامعه و سفارش اين آيه هم به فرد است و هم به حكومت‌ها. «عَدل» در نظام آفرينش، رمز پايدارى آن است. «بالعدل قامت السماوات و الارض» و در نظام تشريع سرلوحه‌ى دعوت همه انبياست. «احسان» كلمه‌ى مباركى است كه شامل خدمات مالى، فكرى، فرهنگى، عاطفى، مى‌شود. و «فحشا» به گناهى گفته مى‌شود كه بزرگ و رسوا باشد و «منكر» به كارى گويند «1». تفسير كبير. «2». مفردات راغب. جلد 4 - صفحه 571 كه عقل وفطرت و شرع آن را انكار كند. به گفته تفسير فى ظلال، هرگاه طاغوت‌ها با تبليغات فاسد، زشتى گناه را در ديده‌ى مردم اندك و حسّاسيّت مردم را نسبت به گناه كم كنند، ملاك معروف و منكر، شرع خواهد بود. پیام ها 1- آيا خداوندى كه انسان‌ها را به عدل و احسان دعوت مى‌كند، مى‌شود كه خود عادل نباشد! «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» 2- عدل واحسان در كنار هم جاذبه دارد، وگرنه مقرّرات خشك، دلها را التيام نمى‌دهد. «يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» (عدل، مقدار واجب واحسان، مقدار مستحبّ است) 3- اوّلين آمر به معروف وناهى از منكر، خود خداوندست. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ ... وَ يَنْهى‌ 4- در احسان، رسيدگى به بستگان و صله‌رحم اولويّت دارد. «الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‌» 5- امر به معروف، بر نهى از منكر مقدّم است و عدل، بر احسان. يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ‌ ... وَ يَنْهى‌ 6- امر به معروف و نهى از منكر بايد در فضاى صفا و محبّت و در قالب موعظه و خيرخواهى باشد. يَأْمُرُ ... يَنْهى‌ ... يَعِظُكُمْ‌ 7- آمرين به معروف نبايد از مردم انتظار پذيرش صددرصد داشته باشند. «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» 8- مردم فطرتاً به عدل واحسان گرايش دارند واز فحشا ومنكر متنفرّند، ليكن وسوسه‌ها و غرايز موجب غفلت او مى‌باشند كه بايد با تذكّر آنان را متذكّر نمود. «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» 9- در نهى از منكر بايد ابتدا گناهان رسوا را جلوگيرى كرد، همان گونه كه در امر به معروف بايد ابتدا به واجبات سفارش كرد. يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‌ ... يَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ 10- سفارش به عدل و نهى از فحشا، سنّت ابدى خداوند است. يَأْمُرُ ... يَنْهى‌ ... جلد 4 - صفحه 572 يَعِظُكُمْ‌ (فعل مضارع نشانه استمرار است)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ «91» و به عهد خدا آنگاه كه پيمان بستيد وفادار باشيد و سوگندها را پس از استوار ساختنش نشكنيد، زيرا كه خدا را بر خودتان كفيل (وگواه وضامن) قرار داده‌ايد. همانا خداوند آنچه انجام مى‌دهيد مى‌داند. نکته ها در روايات، پيمان در آيه را، پيمان مردم با رهبران الهى دانسته‌اند. «1» اگر مردم به پيمان‌هاى خود وفادار باشند، خداوند به الطافى كه وعده داده، لباس عمل مى‌پوشاند. «أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» «2» پیام ها 1- وفادارى به پيمان‌ها و سوگندهاى الهى، لازم است. أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ‌ ... 2- عمل به سوگند و عهدى لازم است كه قصد جدّى در كار باشد. «بَعْدَ تَوْكِيدِها» چنانكه در آيه‌ى 89 سوره مائده مى‌خوانيم: خداوند شما را به خاطر سوگندهاى لغو مؤاخذه نمى‌كند. «لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ» 3- پيمان شكنىِ شما را خدا مى‌داند و كيفر مى‌دهد، خواه مردم بفهمند يا نفهمند. «إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» «1». تفاسير صافى و درّالمنثور. «2». بقره، 40." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‌ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ «92» جلد 4 - صفحه 573 و مانند آن زن نباشيد كه بافته‌ى خويش را پس از محكم بافتن، رشته رشته مى‌كرد، سوگندهاى خود را دستاويز (فريب و خيانت) ميان خودتان مى‌گيريد به خيال آنكه گروهى از گروه ديگرى بيشتر است، (وپيمانى را كه با گروه ضعيف بسته‌ايد مى‌شكنيد) جز اين نيست كه خداوند شما را با آن سوگندها، آزمايش مى‌كند و حتماً آنچه را كه در آن اختلاف مى‌كرديد در قيامت برايتان روشن خواهد ساخت. نکته ها در تاريخ آمده كه زن بى‌خردى در نيمى از روز پنبه وپشمى را مى‌بافت و در نيمِ ديگر بافته خود را وامى‌تابيد، كار او يك ضرب‌المثل شد كه قرآن نيز براى كسانى كه زحمات خود را هدر، و پيمان‌هاى خود را مى‌شكنند بكار برده است. فاطمه زهرا عليها السلام در مسجد مدينه در خطبه‌اى كه عليه حاكمان وقت ايراد فرمود، اين آيه را تلاوت كرد كه مثال شما به خاطر پيمان شكنى نسبت به بيعتى كه در غديرخم با على عليه السلام داشتيد، مثال همان زنى است كه مى‌بافت و سپس بافته خود را پنبه مى‌كرد. «1» مثال‌ها و ضرب‌المثل‌هاى قرآن به نحوى است كه در همه‌ى مكان‌ها و زمان‌ها تازگى و روشنى و طبيعى بودن خود را حفظ مى‌كند و از كودك دبستانى تا فيلسوف را اشباع مى‌كند. جمله‌ى‌ «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‌ مِنْ أُمَّةٍ» را دو گونه مى‌توان تفسير كرد: الف: شما بخاطر قدرت و كثرت گروهى، پيمانى را كه با گروه كوچك‌تر بسته‌ايد نشكنيد. ب: شما بخاطر آنكه ابرقدرت شده‌ايد، پيمان خود را با گروه‌هاى كوچك نشكنيد. پیام ها 1- پيمان شكنى، هدر دادن زحمات گذشته است. «نَقَضَتْ غَزْلَها» 2- هرچه پيمان محكم‌تر بسته شود، شكستن آن زشت‌تر است. «مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ» 3- پيمان شكنى پى‌درپى، ننگ بيشترى دارد. («أَنْكاثاً» جمع «نكث») «1». تفسير فرقان. جلد 4 - صفحه 574 4- با مقدّسات بازى نكنيم. (مقدّسات را دستاويز و وسيله‌ى خدعه قرار ندهيم) «تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا» 5- قدرت و تعداد و هياهوهاى سياسى و اقتصادى، زمينه‌ى پيمان شكنى است. «أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‌ مِنْ أُمَّةٍ» 6- يكى از ابزار آزمايش، وفاى به تعهدات است. «يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ» 7- ياد معاد، عامل تقوا و مراعات پيمان‌ها است. «وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام