eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ «57» سپس (ابراهيم) گفت: اى فرستادگان! (الهى) كار شما چيست؟ قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‌ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ «58» گفتند: ما به سوى قومى تبهكار فرستاده شده‌ايم (تا آنان را هلاك كنيم). پیام ها 1- فرشتگان قبل از انجام مأموريّت، رهبران الهى را در جريان مى‌گذاشتند. «قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا» 2- فرشتگان ماموران خدا هستند. همان‌گونه كه براى مؤمنان دعا مى‌كنند «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» «2» نسبت به مجرمان حامل قهر الهى مى‌شوند. «أُرْسِلْنا» 3- سلسله مراتب بايد حفظ شود. با اينكه مسئله مربوط به قوم لوط است، امّا فرشتگان ابتدا حضرت ابراهيم را در جريان قرار دادند، سپس حضرت لوط را، زيرا حضرت لوط تحت ولايت حضرت ابراهيم بوده است. «إِنَّا أُرْسِلْنا» 4- كيفر مجرمان تنها در آخرت نيست. «أُرْسِلْنا، مُجْرِمِينَ» 5- اگر گناه، عمومى شد و توبه‌اى در كار نبود، قهر الهى حتمى است. «أُرْسِلْنا إِلى‌ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ» «2». غافر، 7. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 468" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ «59» مگر خاندان لوط كه ما قطعا همه آنان را از هلاكت نجات مى‌دهيم. إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ «60» مگر همسرش كه مقدر كرده‌ايم او از بازماندگان (در كيفر) باشد. فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ «61» پس چون فرستادگان (الهى) به سراغ خاندان لوط آمدند. قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ «62» (لوط) گفت: شما گروهى ناشناس هستيد. نکته ها «غابرين» جمع «غابر» به معناى بازماندگان است وبه باقيمانده خاك، غبار گويند. حضرت ابراهيم وحضرت لوط در اوّلين برخورد با فرشتگان آنان را نشناختند، لذا ابراهيم گفت: «إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ» و لوط گفت: «قَوْمٌ مُنْكَرُونَ» البتّه اين فرشتگان در قيافه جوانان خوش صورت و زيبا ميهمان حضرت لوط شدند و حضرت به دليل فساد جامعه از وجود چنين ميهمانانى نگران شد. پیام ها 1- پيروان واقعى انبيا، از كيفرهاى دنيوى نيز بيمه هستند. «إِلَّا آلَ لُوطٍ» 2- مخالفت همسر لوط با او، بهترين دليل بر اختيار انسان است و اينكه انسان محكوم و مجبور محيط نيست. «إِلَّا امْرَأَتَهُ» 3- وابستگى اقتصادى دليل وابستگى فكرى و فرهنگى نيست. (همسر لوط از نان لوط مى‌خورد، ولى ضد او فكر مى‌كرد) 4- در مكتب انبيا، اصل ضابطه است. نه رابطه. لذا همسر پيامبر نيز به قهر الهى گرفتار مى‌شود. «إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ» (پيوندهاى خانوادگى نبايد مانع اجراى اهداف الهى باشد) جلد 4 - صفحه 469 5- در ازدواج‌هاى انبيا نيز ناكامى بوده است. «إِلَّا امْرَأَتَهُ» 6- حساب مردان خدا، از حساب بستگان نااهل واطرافيان جداست. «إِلَّا امْرَأَتَهُ» 7- قهر و عذاب الهى، طبق حساب وبرنامه است. «قَدَّرْنا» 8- سنّت خداوند در قهر تبهكاران، خودى يا بيگانه، زن يا مرد، مشهور يا گمنام نمى‌شناسد. «إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ» 9- انبيا، از پيش خود علم غيب ندارند. (حضرت لوط، فرشتگان را نشناخت) «قَوْمٌ مُنْكَرُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ «63» (فرشتگان) گفتند: در واقع ما آنچه را (از نزول عذاب كه) درباره‌اش ترديد داشتند، براى تو آورده‌ايم وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ «64» و ما به حقّ نزد تو آمده‌ايم و قطعاً ما راستگويانيم. فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ «65» پس خاندانت را پاسى از شب (گذشته) حركت بده و خودت از پشت سرشان برو و هيچ‌يك از شما (به پشت سرش) توجّه نكند به آنجا كه مأمور شده‌ايد برويد. وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ «66» وبه لوط اين امر حتمى را رسانديم كه ريشه و بن اين گروهِ (تبهكار)، صبحگاهان قطع شده است. نکته ها قرآن بارها مطرح كرده كه كفّار، تعجيل قهر و عذاب الهى را از انبيا درخواست مى‌كردند و جلد 4 - صفحه 470 مى‌گفتند: «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» «1» و تمام هشدارها را شوخى گرفته و در مورد قهر خداوند چه در دنيا و چه در آخرت ترديد داشتند، خداوند در اين آيات بيان مى‌كند كه قهر مورد ترديد كفّار قطعاً خواهد آمد. «قطع» جمع «قطعه» به قسمت عمده‌ى شب كه گذشته باشد، گفته مى‌شود. پیام ها 1- هشدارها وتهديدهاى الهى را شوخى نگيريد. «جِئْناكَ» 2- كيفرهاى الهى بر اساس عدل و حقّ و استحقاق مجرمان است. «بِالْحَقِّ» 3- از غفلت كفّار براى نجات مؤمنان استفاده كنيد. «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ» 4- حركت انبيا، زير نظر وفرمان خداوند است. «تُؤْمَرُونَ» 5- در حوادث مهم لطف خدا لحظه به لحظه امداد مى‌كند. (هجرت در چه زمانى: «بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ» با چه افرادى: «بِأَهْلِكَ» با چه روشى: «لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ» وبه چه مقصدى: «حَيْثُ تُؤْمَرُونَ» 6- خداوند انبيا را قبل از هلاكت كفّار آگاه مى‌كند. «وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ» 7- خداوند قادر است در لحظه‌اى نسل و گروهى را نابود سازد. «دابِرَ» «1». اعراف، 70." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ «67» واهل شهر شادى‌كنان (براى تعرض به مهمانان به سراغ خانه لوط) آمدند. قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ «68» لوط گفت: همانا اين گروه مهمان من هستند پس مرا (در برابر آنان) رسوانكنيد. وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ «69» و از خدا پروا كنيد و مرا خوار و شرمنده نسازيد. قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ «70» (تبهكاران شهر) گفتند: آيا ما تو را از (مهمان كردن) مردم منع نكرديم. جلد 4 - صفحه 471 نکته ها در روايات آمده كه زن لوط به گنهكاران خبر داد كه مهمانانى زيباروى براى حضرت لوط آمده است و آنان به دنبال مقصد شوم خود رو به سوى خانه‌ى لوط هجوم آوردند. امّا خداوند قبل از هر اقدامى آنان را نابود نمود. «1» از آيه به دست مى‌آيد كه گناهكار هم مى‌تواند فرشته را ببيند. پیام ها 1- در نهى از منكر از كلمات عاطفى و انسانى استفاده كنيد. «ضَيْفِي» 2- آبرو بسيار ارزش دارد. «فَلا تَفْضَحُونِ‌، وَ لا تُخْزُونِ» 3- اهانت به ميهمان، اهانت به ميزبان است. «فَلا تَفْضَحُونِ» 4- در جامعه‌ى فاسد، مجرم وگنهكار، طلبكار مى‌شود. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ» 5- در جامعه‌ى فاسد، مردان خدا حقّ تصرّف در اموال خود را ندارند. «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ‌ ...» «1». تفسير مراغى." ‏‏‏‏٠جز۱۴ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ «71» (لوط) گفت: اگر شما قصد كارى داريد اينها دختران من هستند. (با آنان ازدواج كنيد و از آلودگى به لواط بپرهيزيد) نکته ها سؤال: آيا لوط عليه السلام مى‌توانست دخترانش را به كفّار بدهد؟ كه اين پيشنهاد را مطرح كرد. پاسخ: ممكن است مراد، ازدواج همراه با ايمان آوردن آنان باشد و يا آنكه در آن زمان ازدواج با كفّار منعى نداشته است. واللَّه العالم. جلد 4 - صفحه 472 پیام ها 1- براى بازداشتن از گناه، ابتدا راههاى قانونى و حلال را ارائه دهيد. «هؤُلاءِ بَناتِي» 2- در امر به معروف ونهى از منكر و جلوگيرى از گناه، از خودمان مايه بگذاريم. «هؤُلاءِ بَناتِي» 3- مكتب انبيا، حرام كردن لذّت‌ها و سركوب غرائز نيست، بلكه هدايت كنترل آنهاست. «هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ «72» (اى پيامبر) به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند. فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ «73» پس به هنگام طلوع آفتاب صيحه‌اى مرگبار آنان را فراگرفت. فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ «74» پس آن شهر را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ‌هائى از گل سخت بارانديم. نکته ها «عمر» و «عمر» هر دو به يك معنا مى‌باشند ولى هنگام سوگند ياد كردن از لفظ «عمر» استفاده مى‌شود. «1» در قرآن به غير از پيامبراكرم صلى الله عليه و آله به جان پيامبر ديگرى سوگند ياد نشده است. (البتّه مراغى مى‌گويد: مراد از «لَعَمْرُكَ» سوگند ملائكه است به جان حضرت لوط) «يَعْمَهُونَ» از «عمه» به معناى تحيّر مى‌باشد و «مُشْرِقِينَ» به معنى داخل در اشراق و روشنايى صبح شدن مى‌باشد. شايد سنگباران براى نابودى كسانى بوده كه هنگام زيرورو شدن شهر جان سالم بدر برده‌ «1». تفسير الميزان. جلد 4 - صفحه 473 بودند و يا براى محو و نابودى كامل شهر بوده است. پیام ها 1- سوگند به نام پيامبر، جايز است. «لَعَمْرُكَ» 2- گناه و انحراف، عقل و هوش انسان را محو مى‌كند، «سَكْرَتِهِمْ» و او را از شناخت باز مى‌دارد. «يَعْمَهُونَ» 3- مست دنيا را بايد صيحه‌هاى آسمانى بيدار كند. «سَكْرَتِهِمْ‌، الصَّيْحَةُ» 4- صوت و صيحه مى‌تواند سبب زيرورو شدن شهرى شود. فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ ... فَجَعَلْنا 5- دست خداوند باز است، همان گونه كه از آسمان باران رحمت نازل مى‌كند مى‌تواند بارانى از سنگ و عذاب نازل كند. «أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً» 6- سه نوع عذاب: صيحه، زيرورو شدن شهر و سنگباران، كيفرى است كه براى گناه لواط آمده است." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ «75» همانا در اين سرگذشت، براى اشارت‌فهمان و تيزبينان نشانه‌هايى روشن است. وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ «76» و (ويرانه‌هاى) آن سرزمين (هنوز) در كنار راه (كاروان‌ها) پا برجاست. إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ «77» همانا در اين ماجرا براى مؤمنان نشانه‌اى روشن است. نکته ها «متوسم» از «وسم» به معنى اثر گذاردن، به كسى گفته مى‌شود كه از كمترين اثر به واقعيّت‌ها پى ببرد، يعنى با فراست و هوشيار باشد. در روايات آمده است كه مراد از جلد 4 - صفحه 474 «لِلْمُتَوَسِّمِينَ» پيامبر و اهل‌بيت او مى‌باشند. «1» شخصى به امام صادق عليه السلام گفت: مسئله‌اى دارم، حضرت فرمودند: آيا مى‌خواهى قبل از آنكه سؤال كنى بگويم سؤالت چيست؟ آن شخص با تعجب پرسيد: از كجا مى‌دانيد كه در ذهنم چيست؟ حضرت فرمودند: «بالتوسم» و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. «2» ممكن است معناى آيه‌ى‌ «إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ» اين باشد كه قهر خداوند تنها براى قوم لوط نيست، بلكه راه و سنّتى است ثابت براى تمام جنايتكاران تاريخ. «3» پیام ها 1- حوادث تاريخى براى مؤمنان باهوش، نشانه‌ها و براى مؤمنان عادّى نشانه است. «آيات، آية» 2- حفظ آثار و بقاياى اقوام گذشته، مايه عبرت آيندگان است. «إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ» «1». تفسير نورالثقلين. «2». تفسير نورالثقلين. «3». تفسير اطيب‌البيان." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ «78» و به راستى اهالى سرزمين ايْكه (نيز) ستمگر بودند. فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ «79» پس از آنان انتقام گرفتيم و همانا (شهرهاى ويران شده) اين دو منطقه در برابر چشمان شما آشكار است. نکته ها «ايكه» به معناى بيشه و درختان درهم پيچيده است و مراد از «اصحاب ايكه»، قوم حضرت شعيب مى‌باشند كه در منطقه‌ى خوش آب و هوا و پردرختى ميان حجاز و شام‌زندگى مى‌كردند. در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده كه اصحاب مدين و اصحاب الايكة دو امّت بودند كه‌ جلد 4 - صفحه 475 شعيب پيامبر هر دوى آنان بود و هر دو كفر ورزيدند، ولى به دو نوع عذاب گرفتار شدند؛ يكى به عذاب‌ «يَوْمِ الظُّلَّةِ» و ديگرى به عذاب «صيحة». «1» چون ما از خداوند طلبى نداريم، آنچه را دريافت مى‌كنيم، «انعام» خداوند است، امّا در كيفر الهى، چون قهر او به خاطر گناهان، عيب‌ها واستحقاق خود ماست، كلمه‌ى «انتقام» بكار مى‌رود. پیام ها 1- ستمگران بدانند كه شرارت و ستم آنان در طول تاريخ، براى ديگران بازگو مى‌شود. «وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ» 2- در طراحى جاده‌ها، سعى كنيم محل حوادث تاريخى، در ديدگاه عابرين باشد. «لَبِإِمامٍ مُبِينٍ» «1». تفسير فرقان از درالمنثور، ج 4، ص 103." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ «80» وهمانا (قوم ثمود) اهالى حِجر نيز پيامبران را تكذيب كردند، وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ «81» وما آيات خود را به آنان ارائه داديم، ولى آنها از آيات ما روى‌گردان شدند. وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ «82» و آنان خانه‌هاى امن در دل كوه‌ها مى‌تراشيدند. فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ «83» (امّا سرانجام) صيحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فراگرفت. فَما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «84» و آنچه را بدست آورده بودند بكارشان نيامد. جلد 4 - صفحه 476 نکته ها «حجر» نام شهرى است كه قوم ثمود در آن زندگى مى‌كردند و به طور كلى به محل سكونت نيز گفته مى‌شود. «حجر» به معناى دامن مادر و «حجر اسماعيل» و «حجره» از همين كلمه مى‌باشد «1» و نام اين سوره از اين آيه گرفته شده است. از كلمه‌ى‌ «الْمُرْسَلِينَ» استفاده مى‌شود: اصحاب‌حِجر، غير از حضرت صالح، پيامبران ديگر نيز داشته‌اند، وبعضى مى‌گويند چون تكذيب يك پيامبر در واقع تكذيب همه انبياست، لذا مرسلين آمده است. مراد از «صيحه» در اينجا، صاعقه است، به دليل آيه: «أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ» «2» پیام ها 1- تمام انبيا داراى معجزه بوده‌اند. «آتَيْناهُمْ آياتِنا» 2- افراد لجوج فرصت فكر كردن به خود نمى‌دهند. آتَيْناهُمْ‌ ... فَكانُوا ... 3- اعراض از حقّ وبى‌اعتنايى به مردان حقّ، براى گروهى يك عادت است. «فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ» 4- به خانه‌هاى سنگى و محكم مغرور نشويد، كه در برابر اراده الهى متلاشى مى‌شوند. يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً ... فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ «1». تفسير مجمع‌البيان. «2». فصّلت، 13." ‏‏‏‏٠_۸۴جز۱۴ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ «85» وما آسمان‌ها وزمين وآنچه را ميان آنهاست جز به حقّ نيافريديم وقطعاً ساعت قيامت آمدنى است، پس به نيكويى (از لغزش‌ها) صرف نظر كن. إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ «86» همانا پروردگار تو، اوست آفريننده دانا. نکته ها «صفح» از «صفحه» به معنى صورت مى‌باشد. «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ» يعنى روى بگردان ولى نه از روى قهر، بلكه از روى عفو و اغماض. همچنانكه امام رضا عليه السلام صفح جميل را به عفو بدون مؤاخذه تفسير نموده‌اند. «1» پیام ها 1- آفرينش، هدفدار است و هدفش حقّ است. ما خَلَقْنَا ... إِلَّا بِالْحَقِ‌ 2- خلقت، هدفدار و مسيرش معاد است. «إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ» 3- اگر توان تنبيه كفّار را نداريد، نگران نباشيد، قيامتى در كار است. «إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ» 4- زير بناى مسائل اخلاقى وگذشت وعفو، بايد ايمان به مبدأ ومعاد و هدف‌گيرى‌هاى صحيح باشد. خَلَقْنَا ... بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ‌ 5- اكنون كه قيامت حقّ است و به حساب همه رسيدگى مى‌شود، پس نگران حيله‌ها و عنادهاى كفّار مباش و آنان را عفو كن. «إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ» 6- كسى كه فرمان گذشت مى‌دهد، خدايى است كه مربّى وخلّاق وعليم است‌ «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ» (او مى‌داند كه عفو وگذشت در روح فرد وجامعه و جذب و رشد مردم چه اثرى دارد، پس عمل به فرمان صَفح براى شما سنگين نباشد.) «1». تفسير نمونه. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 478" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ «87» وهمانا ما به تو سبع‌المثانى (سوره حمد) و قرآن بزرگ داديم. نکته ها در روايات شيعه و سنى آمده است كه مراد از «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي»، سوره حمد مى‌باشد. زيرا اين سوره در هر نماز دوبار خوانده مى‌شود و در روايتى آمده كه خداوند مى‌فرمايد: من سوره حمد را ميان خود و بنده‌ام دو قسمت كرده‌ام؛ نيمى از آن در مورد من است و نيمى از آن به بندگانم ارتباط دارد. (از «بسم‌اللَّه» تا «مالك يوم الدين» مربوط به خداست و از «ايّاك نَعبد» كه اظهار عبوديّت و استمداد و دعاست مربوط به بندگان است.) البتّه بعضى گفته‌اند مراد از «الْمَثانِي» خود قرآن است، «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي» به معناى هفت آيه از قرآن است، كه همان سوره حمد باشد. ودليل اين سخن آيه‌ «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ» «1» يعنى خداوند بهترين حديث را نازل كرد، كتابى كه آياتش متشابه و هماهنگ و تكرارى است. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «من اعطاه الله القرآن فراى ان رجلا اعطى افضل مما اعطى فقد صغر عظيما و عظم صغيرا» «2» يعنى كسى كه خداوند به او قرآن عطا كند و چنين تصور كند كه به ديگرى چيز بهترى داده شده، قرآنِ بزرگ را كوچك شمرده و غير قرآن را كه كوچك است، بزرگ دانسته است. پیام ها 1- قانون‌گذارى حقّ آفريننده است وتشريع بايد براساس تكوين باشد. خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‌ ... أَتَيْناكَ‌ ... الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ‌ 2- تكرار در مسائل تربيتى يك اصل است. «الْمَثانِي»* (تكرار نزول آيات، تكرار كلمات، تكرار داستان‌ها، تكرار صفات الهى، تكرار آيات عذاب ومعاد، تكرارسرنوشت امّت‌ها، تكرار الطاف الهى، تكرار دستورات و تكرار تلاوت قرآن) «1». زمر، 23. «2». تفسير كنزالدقائق. جلد 4 - صفحه 479 3- سوره حمد معادل قرآن است با آنكه عدد آيات آن هفت مى‌باشد. «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ «88» اى پيامبر! به آنچه كه ما با آن گروه‌هاى از كفّار را كامياب كرده‌ايم، چشم مدوز و بر آنان اندوه مخور و بال محبّت خويش را براى مؤمنان فروگستر. نکته ها نهى، همه جا بعد ارتكاب عمل نيست، بلكه گاهى نيز براى هشدار و پيش‌گيرى است. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هرگز رغبتى به دنياى كفّار نداشت، لذا نهى خداوند، به معناى هشدار است كه ديگر مؤمنان چشم به دنياى كفّار ندوزند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس به آنچه در دست ديگران است خيره شود همّ و غمّ او زياد شده و ناراحتيش درمان نمى‌شود. «1» يكى از سفارشات اكيد قرآن به پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنان، سفارش به نرمش و رحم و صبر، نسبت به اهل ايمان است. از جمله: «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ» «2» با كسانى كه همواره پروردگارشان را مى‌خوانند، شكيبايى كن، «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» «3» با مؤمنان فروتن هستند، «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «4» با همديگر مهربانند. «ازواج» شامل مرد وزن هر دو مى‌شود وممكن است در اينجا منظور اصناف مردم و كفّارباشد. «5» «1». تفسير صافى. «2». كهف، 28. «3». مائده، 54. «4». فتح، 29. «5» .. تفسير الميزان‌ جلد 4 - صفحه 480 پیام ها 1- در برابر امكانات ديگران، بر توانايى‌ها وامكانات خود تكيه كنيد. تو كه قرآن دارى، «آتَيْناكَ سَبْعاً» به دنياى كفّار دل نبند، وَ لا تَمُدَّنَ‌ ... 2- به نعمت‌هاى دنيوى خيره و وابسته نشويد. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» (زيرا دنيا هم كم است «قليل» هم زودگذر است «عرض» هم غنچه‌اى است كه براى كسى بطور كامل باز نمى‌شود «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا») 3- خيره شدن سبب علاقه و دلبستگى مى‌شود. (نگاه نكن تا دل اسير نشود) «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» (گناه و انحراف را بايد از سرچشمه جلوگيرى كرد) زدست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد 4- كسى مى‌تواند مردم را به معنويّت سوق دهد، كه خود گرفتار ماديات نباشد «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ» (خطاب آيه به پيامبر است) 5- همه‌ى كسانى كه به سراغ دنيا مى‌روند، به آن نمى‌رسند. «أَزْواجاً مِنْهُمْ» 6- براى كسانى كه قابل هدايت نيستند، نبايد غصه خورد. «لا تَحْزَنْ» 7- تواضع و نرمى در برابر دنيا ودنياپرستان، هرگز. «لا تَمُدَّنَّ» ولى در برابر دينداران همواره. «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» 8- رهبر و مربى بايد در برابر مردم، نرمش و عطوفت داشته باشد. «وَ اخْفِضْ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 481" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ «89» وبگو همانا من همان هشدار دهنده روشنگرم. پیام ها 1- همان گونه كه نرمى و عطوفت با مؤمنان و دوستان لازم است، «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» قاطعيّت در برابر مخالفان نيز ضرورى است. «قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ» 2- در مواردى بايد هشدارها بدون واسطه باشد. «إِنِّي أَنَا» 3- در مقابل كفر، تهديد و هشدار لازم است. «أَنَا النَّذِيرُ» 4- هشدار بايد صريح وجدّى باشد. «النَّذِيرُ الْمُبِينُ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ «90» (ما بر آنها عذابى مى‌فرستيم) همان‌گونه كه بر تجزيه‌كنندگان آيات الهى فرستاديم. الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ «91» آنان كه قرآن را قطعه قطعه كردند. (آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه نبود رها كردند) نکته ها در تفاسير براى‌ «الْمُقْتَسِمِينَ» سه معنا گفته‌اند: 1. سران كفّار هستند كه نيروهايى را در ايام حج بر سر جاده‌ها و ورودى‌هاى مكّه تقسيم مى‌كردند، تا به مسافران بگويند كه شخصى به نام محمّد ادّعاهايى دارد، مبادا به سخنان او گوش فرادهيد و حضرت را كاهن و ساحر و مجنون معرّفى مى‌كردند. 2. گروهى كه قرآن را در ميان خود تقسيم كردند، تا هر يك مشابه بخشى از قرآن را بياورند. 3. كسانى كه به بخشى از قرآن عمل و بخشى را رها مى‌كردند. «عِضِينَ» يا جمع «عضه» به معناى نزاع و مشاجره است يا از «عضو» به معناى قطعه‌قطعه كردن مى‌باشد. جلد 4 - صفحه 482 پیام ها 1- از تاريخ عبرت بگيريم. «كَما أَنْزَلْنا» 2- سنّت الهى در كيفر گناهان، ثابت و پايدار است. «كَما أَنْزَلْنا» 3- كيفر كسانى‌كه كتب آسمانى را تجزيه مى‌كنند قهر الهى است. «الْمُقْتَسِمِينَ» 4- تحريف و تجزيه كتب آسمانى به دست نااهلان، تازگى ندارد. «الْمُقْتَسِمِينَ» (مؤمن كسى است كه تمام قرآن را بپذيرد و بگويد «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» «1» يعنى همه آنچه نازل شده از جانب پروردگار است، نه آنكه نسبت به بعضى بى‌اعتنا باشد يا انكار كند.)" ‏‏‏‏٠_۹۱جز۱۴ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ «92» پس به پروردگارت سوگند ما از همه آنان (در قيامت) بازخواست خواهيم كرد. عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ «93» از آنچه انجام مى‌داده‌اند. پیام ها 1- عذاب دنيوى كفّار، عذاب اخروى آنان را برطرف نمى‌كند. أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ‌ ... فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ‌ 2- لازمه‌ى تربيت، سؤال و توبيخ است. «فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ» 3- توجّه به سؤال و حسابرسى در قيامت و اينكه از همه مى‌پرسند، «أَجْمَعِينَ» و از همه‌ى كارها مى‌پرسند، «عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» يكى از عوامل بيدارى است. 4- وظيفه پيامبر هشدار است ولى حساب مردم با خداست. أَنَا النَّذِيرُ ... لَنَسْئَلَنَّهُمْ‌ ... تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 483" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ «94» پس آنچه را بدان مأمور شده‌اى آشكار كن و از مشركان اعراض نما (و به آنان اعتنا نكن). إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ «95» همانا ما تو را از (شرّ) استهزا كنندگان كفايت كرديم. الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «96» همانان كه معبود ديگرى را در كنار خداوند قرار مى‌دهند. پس به زودى حقيقت را خواهند فهميد. نکته ها «صدع» به معنى شكافتن و آشكار كردن مى‌باشد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله 3 سال مخفيانه به تبليغ مردم پرداخت و چون آيه‌ «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» نازل شد، دعوت خود را آشكار نموده و به مردم فرمودند: اگر دعوت مرا بپذيريد، حكومت وعزّت دنيا وآخرت از آن شماست، ولى آنان حضرت را مسخره كردند و نزد ابوطالب عموى حضرت آمده و شكايت كردند كه محمد جوانان ما را فريب مى‌دهد، اگر خواهان پول و همسر و مقام است به او مى‌دهيم. پيامبر به عموى خود فرمود: عموجان سخن من پيام الهى است و من هرگز دست بردار نيستم! كفّار از ابوطالب درخواست كردند كه محمّد را تحويل آنان نمايد، ولى او درخواست آنان را نپذيرفت. «1» پیام ها 1- تبليغ مراحلى دارد؛ گاهى علنى است وگاهى مخفى كه بايد تقيه كرد. «فَاصْدَعْ» 2- مبلّغ نبايد به هياهوى مخالفان اعتنا كند. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»* 3- هرگاه فرمان و مسئوليّت سختى به كسى مى‌دهيد، بايد او را حمايت وتامين‌ كنيد. «فَاصْدَعْ‌، إِنَّا كَفَيْناكَ» «1». تفسير كنزالدقايق. جلد 4 - صفحه 484 4- حمايت خداوند، قطعى است. «كَفَيْناكَ» 5- سخن حقّ ومنطقى، هرگز بى‌مخالف نيست. «الْمُسْتَهْزِئِينَ» 6- اگر اينها تو را مسخره مى‌كنند نگران و دل‌آزرده مباش، زيرا اينها حرمت خدا را هم نگاه نداشته‌اند. «يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» 7- كسانى كه به سراغ غير خدا مى‌روند، به اشتباه خود پى‌خواهند برد. «فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ «97» (اى پيامبر!) البتّه ما مى‌دانيم كه سينه‌ات بواسطه آنچه مى‌گويند، تنگ مى‌شود. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «98» پس (براى تقويت خود) پروردگارت را با سپاس و ستايش به پاكى ياد كن و از سجده كنندگان باش. وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ «99» و پروردگارت را پرستش كن تا آنكه يقينى (مرگ)، تو را فرارسد. نکته ها در ميان مفسران مشهور آن است كه مراد از «يقين» در اين آيات، مرگ يعنى يقينى‌ترين امر نزد بشر است. همان گونه كه در آيه‌ى 46 سوره مدّثر نيز از زبان كفّار آمده كه: «وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ» ما معاد را تا لحظه مرگ تكذيب مى‌كرديم. گرچه معناى يقين، مرگ نيست، ولى مرگ زمينه‌اى براى يقين پيدا كردن است، چون هنگام فرارسيدن مرگ تمام پرده‌ها كنار رفته و انسان به واقعيات يقين پيدا مى‌كند. بعضى از منحرفان آيه‌ «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» را دستاويز قرار داده و مى‌گويند: اگر جلد 4 - صفحه 485 به يقين رسيدى، ديگر عبادت لازم نيست!. غافل از آنكه خطاب آيه به پيامبر صلى الله عليه و آله است كه از روز اوّل به يقين رسيده بود ودر برابر تطميع وتهديدهاى كفّار مى‌فرمود: اگر ماه را در يك دستم و خورشيد را در دست ديگرم قرار دهيد، دست از وظيفه‌ى خود برنمى‌دارم، ولى با آن يقين تا آخرين لحظه عمر عبادت مى‌كرد. پیام ها 1- اگر بدانيم رنج ما زير نظر خداست، تحمّل مشكلات آسان مى‌شود. «نَعْلَمُ» 2- ظرفيّت تمام افراد حتّى انبيا محدود است. «يَضِيقُ صَدْرُكَ» 3- گاهى لجاجت و ياوه‌گويى، سعه‌صدردارترين افراد را در فشار قرار مى‌دهد. «يَضِيقُ صَدْرُكَ» با آنكه خداوند فرموده: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» 4- سينه پيامبر در جنگ‌ها تنگ نشد، ولى از حرف‌ها دلگير شد. «يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ» 5- دواى فشار روحى وروانى، نماز، سجده، تسبيح و حمد خداوند است. يَضِيقُ‌ ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ‌ ... وَ اعْبُدْ (ابن عباس مى‌گويد: هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله غمگين مى‌شد، به نماز برمى‌خاست.) «1» 6- مهمتر از عبادت، استمرار آن است. «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» 7- تداوم بر بندگى حق، سبب پيدا شدن يقين است. وَ اعْبُدْ ... يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ‌ «الحمدلِلَّه ربّ العالمين» «1». تفسير نمونه." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As