"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «34»
و براى هر امّتى اجل و سرآمدى است. پس هرگاه اجلشان فرا رسيد، نه مىتوانند لحظهاى تأخير اندازند و نه پيشى گيرند.
نکته ها
بر اساس اين آيه از قرآن، نه تنها افراد، بلكه دولتها، ملّتها، امّتها و تمدّنها نيز سرآمد و أجلى دارند.
أجل چون فرو آيد از پيش و پس
پس و پيش نگذاردت يك نفس
پیام ها
1- به دنيا و عناوين آن مغرور نشويم و از حرامها پرهيز كنيم. إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ ... لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ
2- در هستى، هيچ تحوّلى، تصادفى و خارج از تدبير و نظم دقيق وحساب شدهى
جلد 3 - صفحه 58
الهى نيست. برامّتها نيز قوانينى حاكم است. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
3- فرصت و امكاناتى كه در دست ماست، رفتنى است، پس تا حدّ توان، صحيحترين استفاده را بكنيم. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
4- ستمگران، مهلت الهى را نشانهى لطف او بر خود ندانند. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ» زيرا زمان آنان هم سرخواهد آمد، چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً» «1»
5- مجاهدان راه خدا، به خاطر سلطهى طاغوتيان، گرفتار يأس نشوند. تلاش كنند، چون طاغوتها نيز رفتنى هستند. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»
6- پيوسته گروههايى به قدرت مىرسند، آزمايش مىشوند و محو مىگردند. «فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ»
«1». كهف، 59."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۳۴_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ «35»
اى فرزندان آدم! هرگاه پيامبرانى از خودتان به سوى شما بيايند كه آيات مرا بر شما بازگو كنند (از آنها پيروى كنيد)، پس كسانى كه تقوا و صلاح پيشه كنند، هيچ ترسى بر آنان نيست و آنان اندوهگين نمىشوند.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «36»
و كسانى كه آيات مارا تكذيب و از روى استكبار از آن سرپيچى، آنان همدم آتشند و هميشه در آن خواهند بود.
جلد 3 - صفحه 59
نکته ها
«خَوْفٌ» و ترس، مربوط به امور آينده و در مقابل امنيّت و آسايش است؛ امّا «حزن» و اندوه، مربوط به گذشته و آنچه از دست رفته مىباشد و در مقابل سرور و شادمانى است. «1»
پیام ها
1- از سنّتهاى الهى، ارسال رسولان براى بيان وحى الهى است. يَأْتِيَنَّكُمْ ... يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي
2- از راههاى نفوذ و تأثير سخن، سنخيّت پيامآور با خود مردم است. «مِنْكُمْ»
3- انسان، آزاد و داراى اختيار است و سرنوشتش در گرو گرايش و عمل خود اوست. «فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ»
4- متّقى، اصلاحگر و داراى فعّاليّت مثبت است، نه گوشهگير. «اتَّقى وَ أَصْلَحَ»
5- تقوا و خودسازى بايد قبل از اصلاح ديگران باشد و اصلاحگران بايد خود متّقى باشند. «اتَّقى وَ أَصْلَحَ»
6- مؤمنان و پيروان واقعى انبيا، آنانند كه اهل تقوا و اصلاح باشند. «يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ ... فَمَنِ اتَّقى وَ أَصْلَحَ» و نفرمود: «فمن آمن بهم»
7- آرامش حقيقى در سايهى تقوا و اصلاح است. «اتَّقى وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ»
8- پيامد تكذيب، تكبّر و سرپيچى از انبيا، عذاب ابدى و دوزخ است. «اسْتَكْبَرُوا ... أَصْحابُ النَّارِ ... فِيها خالِدُونَ»
1- التحقيق فى كلمات القرآن.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۳۵_۳۶_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ «37»
جلد 3 - صفحه 60
پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا آيات او را تكذيب كند؟ آنان بهرهى خود را از (دنيا به مقدارى كه در) كتاب (الهى كه براى آنان نوشته شده) خواهند برد، تا آنكه چون فرستادگان ما براى گرفتن جانشان به سراغ آنان آيند، گويند: كجاست آنچه (و آنكه) به جاى خداوند مىخوانديد؟ گويند: همه از ديد ما ناپديد ونابود شدند. و آنان عليه خود شهادت مىدهند كه كافر بودهاند.
نکته ها
مراد از افترا بر خداوند در آيات قرآن، معمولًا شرك به خداوند است. «1» البتّه حلال و حرام كردن چيزى بدون دليل هم بدعت و افتراى بر خداست، چنانكه تكذيب پيامبران نيز نوعى نسبت دروغ به خدا دادن است.
در قرآن، 15 مرتبه افرادى به عنوان ظالمترين مردم معرّفى شدهاند، يعنى كسانى كه هم به خود و شخصيّت خود ظلم كردهاند و هم به اجتماع، و ريشهى همهى آنها شرك، كفر و عناد بوده است. «2»
عبارت «نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ»، شامل رزق و روزى، حيات و مرگ، سعادت و شقاوت در دنيا و جزاى اعمال و عقوبات در روز قيامت مىشود كه در لوح محفوظ الهى ثبت شده است. «3»
پیام ها
1- تكذيب و افتراى بر خدا و بدعتگذارى، بزرگترين ستم است. «فَمَنْ أَظْلَمُ»
2- هر انسانى داراى نصيب و بهرهاى ثبت شده و حتمى در دنياست. «يَنالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ»
3- فرشتگانى مأمور قبض روح هستند. «رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ»
4- روح، تمام حقيقت انسان است. «يَتَوَفَّوْنَهُمْ» و نفرمود: «يتوفّون انفسهم»
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير نمونه، ج 5، ص 184.
«3». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 61
5- انسان، با ديدن نشانههاى مرگ، از خواب غفلت بيدار مىشود و با مأموران قبض روح گفتگو دارد، ولى چه سود؟ يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا ... قالُوا
6- نخستين مرحلهى بازپرسى انسان، از لحظهى مرگ آغاز مىشود. «أَيْنَ ما كُنْتُمْ»
7- از نخستين سؤالها در قيامت، سؤال از معبود است. «أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ»
8- غير خدا، سرابى بيش نيست و مشركان هنگام مرگ، به پوچى تمامى معبودها اقرار مىكنند. «قالُوا ضَلُّوا عَنَّا»
9- اوّلين قاضى در قيامت، وجدان انسان است. «شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرِينَ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۳۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ «38»
(خداوند، پس از اعترافشان به كفر در لحظهى مرگ) مىفرمايد: شما نيز در ميان گروههايى از جنّ و انس، كه پيش از شما بودهاند، به دوزخ داخل شويد. هرگاه گروهى وارد (جهنّم) شود، گروه همكيش خود را لعن و نفرين كند، تا آنكه همه يكجا در دوزخ بهم رسند. آنگاه گروه متأخّر دربارهى گروه قبلى گويد: خدايا! اينان بودند كه ما را گمراه كردند، پس عذابى دو چندان از آتش دوزخ برايشان بياور (كيفرى براى گمراهى خودشان و كيفرى براى گمراه ساختن ما. خداوند) مىفرمايد: براى هر كدام، (عذابى) دو برابر است، ولى نمىدانيد.
نکته ها
از صحنههاى تكاندهندهى قيامت، گفتگوى دوزخيان با يكديگر، به ويژه با سران و
جلد 3 - صفحه 62
بزرگانى است كه سبب جهنّمى شدن آنان شدهاند. به همين جهت آنجا دوستان بىتقوا نيز با هم دشمن مىشوند. «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» «1»، گاهى هم تقاضا مىكنند كه عاملان گمراهى خود را ببينند و پايمالشان كنند. «أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا» «2» و گاهى اطاعت از بزرگان را عامل سقوط خويش مىدانند.
«أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا» «3» امّا انسان داراى اختيار و آزادى عمل است و نمىتواند انحراف و خطاى خود را تنها به گردن ديگران اندازد.
امام صادق عليه السلام فرمودند: «مراد از رهبران «هؤُلاءِ أَضَلُّونا»، رهبران فاسد و ائمّهى ظلم و جور مىباشد». «4»
در قيامت رهبران جور و پيروان آنها، هركدام دو برابر عذاب مىشوند، زيرا قرآن در پاسخ تقاضاى منحرفان براى عذاب دو برابر رهبران خود مىفرمايد: هم رهبران دو برابر كيفر دارند و هم پيروان آنها، «لِكُلٍّ ضِعْفٌ» رهبران، چون هم خود منحرف شدند و هم ديگران را منحرف كردند و امّا پيروان آنها نيز هم براى انحراف خود و هم براى اينكه با پيروى و حمايت خود به رهبران باطل رونق دادند.
پیام ها
1- در بهشت، كينه و دشمنى نيست، سراسر صلح و صفاست ولى در جهنّم، افراد يكديگر را لعن و نفرين مىكنند. «لَعَنَتْ أُخْتَها» چنانكه در آيهى 25 سورهى عنكبوت مىخوانيم: «يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»
2- جنّ نيز مانند انسان، تكليف دارد و گنهكاران هردو سرنوشتى مشابه دارند و در يك دوزخ قرار مىگيرند. الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ ... لَعَنَتْ أُخْتَها
3- كفّار، يكباره وارد دوزخ نمىشوند، بلكه به ترتيب و نوبت. «كُلَّما دَخَلَتْ»
4- ولايتها، محبّتها و حمايتهاى غير الهى، در قيامت به كينه و نفرين و
«1». زخرف، 67.
«2». فصّلت، 29.
«3». احزاب، 67.
«4». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 63
دشمنى تبديل مىشود. «لَعَنَتْ أُخْتَها»
5- در قيامت، همه مىكوشند تا گناه خود را به گردن ديگرى اندازند يا براى خود شريك جرم پيدا كنند. «هؤُلاءِ أَضَلُّونا»
6- گاهى انسان كيفرهايى مىبيند كه خود آگاه نيست. «وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۳۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
هدایت شده از تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
بیاییم با پیوستن به کانال تفسیر صوتی استاد قرائتی و گوش دادن روزی یک آیه تفسیر قرآن از عمل کنندگان به قرآن باشیم(حدود ۱۰ دقیقه در روز)
@tafsir_qheraati
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ«39»
و گروه پيشگام (در عذاب)، به پيروان خود مىگويند: شما هيچ برترى بر ما نداريد، پس عذاب را به خاطر آنچه كسب مىكرديد، بچشيد.
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ«40»
همانا كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و مستكبرانه از آن اعراض كردند، درهاى (رحمت) آسمان به روى آنان باز نمىشود و به بهشت وارد نمىشوند، تا آنكه شتر از سوراخ سوزن بگذرد (يعنى نشدنى است)، و اينگونه مجرمان را كيفر مىدهيم.
نکته ها
امام صادق عليه السلام فرمودند: «اعمال و ارواح مؤمنان به سوى آسمان برده مىشود و درهاى آسمان به روى آنان گشوده مىشود؛ امّا ارواح و اعمال كافران را كه به آسمان بالا مىبرند ناگهان ندا داده مىشود كه «اهبطوا الى السّجّين» آن را به سوى دوزخ پايين ببريد». «1»
«جمل»، يا بهمعناى شتر است، يا طناب ضخيمى كه با آن كشتى را در ساحل مهار مىكنند.
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 3 - صفحه 64
امّا در اينجا چون مقصود بيان محال بودن ورود كفّار به بهشت است، معناى شتر و عبور شتر از سوراخ سوزن، مناسبتر است. در تفسير نمونه مىخوانيم: كلمهى «جَمَل» بيشتر در معناى شتر استعمال شده است و با توجّه به روايات، اين معنا تناسب بيشترى دارد.
در انجيل لوقا نيز آمده است: «ورود شتر به سوراخ سوزن، آسانتر از ورود سرمايهداران و دولتمردان به ملكوت اعلى است». «1»
شايد بتوان از ظاهر آيهى 40 استفاده كرد كه بهشت در آسمانهاست و براى ورود به بهشت بايد از درهاى آسمانى گذشت. «2»
حضرت على عليه السلام فرمود: «درهاى آسمان در پنج موقع باز است: هنگام نبرد مجاهدان اسلام، زمان نزول باران، هنگام تلاوت قرآن، موقع فجر و وقت نداى اذان». «3»
بر خلاف آنكه درهاى رحمت آسمان و زمين به روى مؤمنان با تقوا باز مىشود، «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» «4»، درهاى آسمانى به روى كافران معاند و تكذيبگر بسته شده و گشوده نمىشود. لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ ...
پیام ها
1- در قيامت رهبران گمراه، پيروان خويش را شريك خود در عذاب مىدانند. قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ ...
2- اعمال و رفتار انسان، در نزول رحمت الهى و عدم نزول آن مؤثّر است. كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ ...
3- تكذيب آيات الهى و نپذيرفتن معارف دين، سبب مسدود شدن تمام درهاى رحمت و ورود به بهشت است. لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ ... وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ
4- سنّت الهى، محروم كردن مجرمان از رحمت خويش در قيامت است. لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ ... وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ
«1». انجيل لوقا، باب 18، آيه 24.
«2». تفاسير الميزان و كبير.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». اعراف، 96.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 65"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۳۹_۴٠_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ «41»
براى مجرمان، در جهنّم بسترهايى است و از بالاى سرشان پوششهايى (از آتش)، و اينگونه ستمگران را كيفر مىدهيم.
نکته ها
«مهاد» از «مهد»، به معناى بستر است. تعبير به «مهاد» براى دوزخيان، نوعى تمسخر واستهزاى آنان است، يعنى آرامگاهشان دوزخ است. «1» «غَواشٍ» جمع «غاشِيَةٌ»، به معناى پوشش است و به خيمه نيز گفته مىشود.
خداوند از گروه عنود و اعراض كننده، در آيهى 37 اين سوره به عنوان كافر، در آيه 40 به عنوان مجرم و در اينجا به عنوان ظالم ياد كرده است، زيرا آنكه آيات الهى را تكذيب كند، شايسته همهى اين القاب است. چنانكه در آيه 254 سورهى بقره مىخوانيم: «وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از تلاوت اين آيه فرمودند: «جهنّم داراى طبقاتى از بالا و پائين است كه معلوم نيست طبقات بالا بيشتر است يا طبقات پائين و كافران در ميان طبقات قرار داشته و همواره در فشار مىباشند. همچنين حضرت فرمودند: زيرانداز و روانداز كافران در قبر، آتش جهنّم است». «2»
پیام ها
1- دوزخ، سراسر وجود كفّار را از همه طرف فرامىگيرد. «لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ ... غَواشٍ» چنانكه در آيات ديگر نيز مىخوانيم: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ» «3»، «لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ» «4» و «يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ» «5»
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
«2». تفسير نمونه.
«3». عنكبوت، 54.
«4». زمر، 16.
«5». عنكبوت، 55.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 66
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۴۱_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «42»
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، (هر اندازه عمل كردهاند مىپذيريم، زيرا) هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نمىكنيم. آنان همدم بهشتند، همانان در آن جاودانند.
پیام ها
1- بهشت جاودان، پاداش پيوند ايمان و اعمال صالح است. وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ... أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ
2- گرچه بهتر، انجام همهى كارهاى شايسته است، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» امّا در عمل، هر كس به اندازهى توانش مسئول است. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
3- در اسلام، تكليف، طاقتفرسا نيست. «وُسْعَها» چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» «1» و «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» «2»
«1». حج، 78.
«2». بقره، 185.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۴۲_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا