eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) تِلْكَ الْقُرى‌ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ الْكافِرِينَ «101» آن آبادى‌هايى است كه گوشه‌اى از اخبار آنها را بر تو بازگو مى‌كنيم، همانا پيامبرانشان همراه با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمدند، امّا آنان بر آن نبودند كه به آنچه از قبل تكذيب كرده بودند، ايمان بياورند. اين گونه خداوند بر دلهاى كافران مُهر مى‌زند. «1». تفسير نمونه. جلد 3 - صفحه 128 نکته ها مراد از «قرى»، در اينجا آبادى‌هايى است كه انبيايى همچون حضرت صالح، شعيب، لوط و هود عليهم السلام، براى هدايت مردم مبعوث شده بودند. پیام ها 1- از تاريخ، آن قسمت كه مايه‌ى عبرت است نقل شود. «نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها» 2- همه‌ى پيامبران، معجزه داشته‌اند و از هيچ دليل روشنى براى هدايت مردم فروگذار نبودند. «رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ» 3- انكار مردم نبايد سبب سستى مبلّغان دينى شود، چون در طول تاريخ چنين بوده است. لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ‌ ... فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا 4- تعصّب، لجاجت و عناد، ريشه‌ى بى‌ايمانى و كفر است. فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا ... الْكافِرِينَ‌ 5- نپذيرفتن دعوت و معجزات انبيا، نشانه‌ى كوردلى و مُهرخوردن بر دل است. فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا ... كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ‌ 6- كفر ولجاجت از سوى مردم، سبب مُهرخوردن دل از سوى خدا مى‌شود. «يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ قُلُوبِ الْكافِرِينَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی منابع" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ «102» و براى بيشترشان هيچ (پايبندى و) عهدى نيافتيم و همانا بيشترشان را فاسق و نافرمان يافتيم. نکته ها مراد از «عَهْدٍ»، يا پيمان فطرت است، أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ‌ ... «1» يا دعوت پيامبران، و يا پيمان‌هاى مخصوصى كه گاهى مردم با انبيا مى‌بستند كه مثلًا اگر فلان‌ «1». يس، 60. جلد 3 - صفحه 129 معجزه را انجام دهى، يا فلان مشكل ما را حل كنى ايمان مى‌آوريم. به حضرت موسى مى‌گفتند: «لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ. فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ» «1» اگر بدبختى ما را برطرف كنى حتماً به تو ايمان آورده، بنى‌اسرائيل را همراه تو مى‌فرستيم. امّا همين كه مشكل را از آنان برطرف كرديم، آنها قول و پيمان خود را شكستند. خداوند از طريق فطرت و پيامبران، حقايقى را براى انسان‌ها روشن ساخته تا نسبت به آنها تسليم و تعهّد داشته باشند، ولى همواره گروهى از مردم نداى فطرت و انبيا را از ياد برده و از مدار حقّ خارج و فاسق شده‌اند. امام كاظم عليه السلام فرمود: «اذا جاء اليقين لم يجز الشك» هنگامى كه نسبت به امرى يقين حاصل شد، ديگر شك و ترديد موجّه نيست، سپس اين آيه را تلاوت فرمود. «2» شايد مراد حديث اين باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكيك كرد، مصداق آيه‌ى فوق شده و عهدشكن است. خداوند در قرآن، وفاداران را ستوده و پيمان‌شكنان را نكوهش كرده است. وفاداران را با القاب: «مؤمنون» «3»، «متقين» «4»، «أُولُوا الْأَلْبابِ» «5» و «ابرار» «6»، ستايش كرده است، امّا در نكوهش پيمان شكنان، اوصافى چون: «فاسقين» «7»، «كافرين»، «مشركين» «8»، «خاسرون» «9»، «شَرَّ الدَّوَابِّ» «10»، «قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «11» و «لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» «12» بكار برده و در موردى جنگ با آنان را لازم مى‌داند. «الا تقاتلون قوماً نكثوا ايمانهم» «13» «1». اعراف، 134- 135. «2». كافى، ج 2، ص 399. «3». مؤمنون، 1 و 8. «4». آل‌عمران، 76. «5». رعد، 19. «6». انسان، 5 و 7. «7». اعراف، 102. «8». توبه، 7. «9». بقره، 27. «10». انفال، 55. «11». مائده، 13. «12». رعد، 25. «13». توبه، 13. جلد 3 - صفحه 130 پیام ها 1- هلاكت قوم‌هاى پيشين (كه در آيات قبل اشاره شد)، به سبب پيمان‌شكنى و تمرّد آنان بود. «ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ» 2- در قضاوت بايد انصاف داشت. «لِأَكْثَرِهِمْ»، نه همه‌ى آنها. 3- كارنامه‌ى تاريخ گذشتگان به خاطر عدم استفاده از پيامبران و دلائل روشن، سياه و تاريك است، پس به دين و ايمان خود مغرور نشويم. ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ... 4- پيمان‌شكنى، نشانه‌ى فسق است. ما وَجَدْنا ... مِنْ عَهْدٍ ... لَفاسِقِينَ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى‌ بِآياتِنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ «103» سپس موسى را پس از آن پيامبران پيشين، همراه با آيات و معجزات خود به سوى فرعون و سران (قوم) او مبعوث كرديم، امّا آنان به آيات ما ستم كردند (و كفر ورزيدند)، پس بنگر كه پايان كار مفسدان چگونه است؟! نکته ها اين سوره، اوّلين سوره‌ى مكّى است كه داستان موسى را مطرح كرده است. نام حضرت موسى 136 بار در قرآن آمده و نام هيچ كس ديگر به اين تعداد ذكر نشده است. به گفته‌ى تفسيرالميزان، قرآن براى هيچ پيامبرى به اندازه‌ى حضرت موسى معجزه نقل نكرده است. داستان حضرت موسى عليه السلام در قرآن را مى‌توان به پنج مرحله تقسيم كرد: 1. دوران تولّد و كودكى. 2. فرار از مصر به مَديَن و ماندن نزد حضرت شعيب عليه السلام. 3. بعثت و برخوردهايش با فرعون. 4. نجات او و قومش از سلطه‌ى فرعون و بازگشت او به صحراى سينا. 5. برخوردهاى او با قوم بنى‌اسرائيل. جلد 3 - صفحه 131 پیام ها 1- حضرت موسى پس از حضرت نوح، هود، صالح، لوط و شعيب عليهم السلام آن هم با فاصله مبعوث شد. «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ» 2- يكى از فلسفه‌هاى بعثت پيامبران، مبارزه با طاغوت است. «إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ» 3- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ مهره‌هاى اصلى رفت و آب را از سرچشمه صاف كرد. «إِلى‌ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ» 4- تكذيب پيامبران و آيات الهى، از مصاديق ظلم است. «فَظَلَمُوا بِها» 5- تاريخ را تحليل كنيم و از آن عبرت بگيريم. «فَانْظُرْ» 6- مهم، فرجام و عاقبت كار است، نه جلوه‌هاى زودگذر. «عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ» 7- ايمان، جامعه را اصلاح مى‌كند و كفر و الحاد، آن را به فساد مى‌كشد. «المفسدين» 8- وقتى به جاى دين خدا، طاغوت در جامعه حاكم شود، براى حفظ و تقويت خود به هر فسادى دست مى‌زند. «المفسدين»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ مُوسى‌ يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ «104» و موسى گفت: اى فرعون! بى‌ترديد من فرستاده‌اى از سوى پروردگار جهانيانم. پیام ها 1- ميان موسى و فرعون ابتدا سخنانى ردّ و بدل شد وپس از آن، موسى رسالت خود را اعلام كرد. «وَ قالَ مُوسى‌» (حرف واو نشانه‌ى آن است كه سخنانى گفته شد، سپس اعلام رسالت شد.) 2- انبيا در راه دعوت خويش، بدون كوچكترين هراس و ضعفى طاغوت‌ها را مورد خطاب قرار مى‌دادند. «وَ قالَ مُوسى‌ يا فِرْعَوْنُ» 3- براى اصلاح جامعه‌اى كه نظام تشكيلاتى دارد، ابتدا بايد به سراغ رهبران رفت. «يا فِرْعَوْنُ» جلد 3 - صفحه 132 4- پيامبران جز دعوت به حقّ، ادّعايى نداشته‌اند. «فَقالَ إِنِّي رَسُولُ» 5- رسالت انبيا، باتدبير كلّ جهان پيوند دارد. «رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ» 6- فرعون، خود را پروردگار مردم مى‌دانست، «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌» «1» لذا موسى با شجاعت و صراحت، خود را فرستاده‌ى‌ «رَبِّ الْعالَمِينَ» معرّفى كرد، تا بگويد: تو نيز تحت تربيت و سلطه‌ى پروردگار عالميانى. «إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) حَقِيقٌ عَلى‌ أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ «105» سزاوار است كه درباره‌ى خداوند جز سخن حقّ نگويم (و نسبت ندهم)، همانا من از سوى پروردگارتان براى شما دليلى روشن (معجزه‌اى) آورده‌ام، پس بنى‌اسرائيل را همراه من بفرست. پیام ها 1- انبيا، جز سخن حقّ چيزى نمى‌گويند، پس در ابلاغ رسالت معصوم‌اند. «لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ» 2- انبيا بايد معجزه داشته باشند، «قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ» و در رسالت خود هيچ‌گونه تحكّم و تحميلى نداشته باشند. 3- همه‌ى مردم، يك پروردگار دارند، پس ادّعاى ربوبيّت بيجاست. «رَبِّكُمْ» 4- با آزادى مردم از سلطه‌ى طاغوت‌ها بهتر مى‌توان برنامه‌ى فرهنگى و ارشادى كاملى براى آنان در نظر گرفت. «فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ» 5- آزادسازى بنى‌اسرائيل، فرمان الهى و جزو رسالت موسى است، نه آنكه تصميم شخصى باشد. إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ ... فَأَرْسِلْ‌ ... 6- آزادى انسان‌ها، از اهداف پيامبران است. «فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرائِيلَ» و جز آنان‌ «1». نازعات، 24. جلد 3 - صفحه 133 هركس به حكومت رسد، مردم را به بندگى مى‌كشاند. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «مَن نال استطال» «1»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ إِنْ كُنْتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «106» (فرعون) گفت: اگر از راستگويانى و (مى‌توانى معجزه‌اى بياورى يا) معجزه‌اى آورده‌اى، آن را به ميان بياور. فَأَلْقى‌ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ «107» پس (موسى) عصاى خود را افكند ناگهان به صورت اژدهايى نمايان شد. نکته ها از عصاى حضرت موسى معجزات ديگرى نيز نمايان شد، از جمله اينكه پس از اژدها شدن، همه‌ى بافته‌هاى ساحران را بلعيد، «تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ» «2» به آب دريا خورد و آن را شكافت، «أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ» «3»، به سنگ خورد و چشمه‌هاى آب از آن جوشيد. «اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً» «4» عصا در حضور خود موسى عليه السلام، مار كوچك و پر تحرّك شد و موسى فرار كرد، «جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً» «5» در حضور مردم مانند مار معمولى حركت مى‌كرد، «حَيَّةٌ تَسْعى‌» «6» و در حضور فرعون، مار بزرگ و اژدها شد. «فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ» بنابراين در تبليغ و تربيت بايد نوع و گرايش مخاطب را در نظر گرفت و هر كدام را با توجّه به موقعيّت خودش قانع كرد. امام رضا عليه السلام فرمود: زمان حضرت موسى عليه السلام، سحر و جادوگرى رواج بسيارى داشت و آن حضرت با آوردن معجزه‌اى كه آنان قادر به انجام آن نبودند، سحرهايشان را باطل و با آنها اتمام حجّت نمود. «7» «1». نهج‌البلاغه، حكمت 216. «2». شعراء، 45. «3». شعراء، 63. «4». بقره، 60. «5». نمل، 10. «6». طه، 20. «7». عيون‌اخبارالرضا، ج 2، ص 80. جلد 3 - صفحه 134 ميان افكندن عصا و اژدها شدن آن فاصله‌اى نبود. «فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ» پیام ها 1- معجزه، دليل صدق نبوّت است. «فَأْتِ بِها إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ» فرعون با ابراز اين سخن حقّ، اراده باطلى داشت و كسى را بالاتر از خود نمى‌دانست. 2- معجزه بايد براى همه روشن باشد و جاى هيچ شكّى باقى نگذارد. «مُبِينٌ»" ‏‏‏‏٠۷_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ «108» و (موسى) دست خود را (از گريبانش) بيرون آورد، پس ناگهان آن (دست) براى بينندگان سفيد و درخشان مى‌نمود. قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ «109» اشراف واطرافيان قوم فرعون گفتند: همانا موسى ساحرى بسيار ماهر وداناست. پیام ها 1- پيامبران در كنار انذار (اژدها شدن عصا كه نوعى ترس و وحشت داشت)، بشارت و دست نورانى نشان مى‌دهند. «بَيْضاءُ» (در برابر متكبّر، ابتدا بايد غرور او را درهم شكست، آنگاه دست نوازش را نيز نشان داد.) 2- سفيد گشتن دست موسى، معجزه‌ى ديگر آن حضرت و امرى غير منتظره و قابل رؤيت براى همگان بود. «فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ» 3- اطرافيان طاغوت‌ها، در جنايات آنان سهيم‌اند. «قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ» 4- اطرافيان، ضمن اقرار به عظمت كار حضرت موسى، بازهم تلاش مى‌كردند نظام فرعونى را حفظ كنند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ» 5- افراد مستكبرِ لجوج، در مواجهه با دليل و منطق و احتمال شكست، دست به‌توجيه زده و سرسخت‌تر مى‌شوند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ» ( «انّ» وحرف «لام» و جمله‌ى اسميّه، نشانه‌ى تأكيد است) جلد 3 - صفحه 135 6- مخالفان سعى مى‌كنند با تهمت، چهره‌ى انبيا را خراب كنند. «لَساحِرٌ عَلِيمٌ»" ‏‏‏‏٠۹_۱۰۸_جز۹ @tafsir_qheraati ایتا