"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ «26»
سپس خداوند، آرامش خود را بر پيامبرش وبر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهيانى فرستاد كه شما آنان را نديديد و كافران را عذاب كرد، و اين كيفر كافران است.
نکته ها
در قرآن، شش مرتبه كلمه «سَكِينَتَهُ» بهكار رفته كه پنجبار آن در مورد جنگ است.
در جنگ حنين، خداوند چهار نوع لطف به مؤمنان داشت: سكينه، جنود نامرئى، قهر بر كفّار و پذيرش توبهى فراريان (كه در آيهى بعد مطرح است).
بعضى از اسيرانِ كفّار، از مسلمانان مىپرسيدند: كجايند آن سفيد پوشانى كه ما را مىكشتند؟ «1» اشاره به فرشتگانى كه با لباسهاى سفيد، به چشم كفّار مىآمدند.
«1». تفسير صافى.
جلد 3 - صفحه 402
پیام ها
1- لغزش رزمندگان در جبهه، سبب محروم شدن از امدادهاى غيبى الهى نمىشود. «ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ»
2- امدادهاى غيبى، رمز پيروزى مسلمانان است. «أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ»
3- داشتن روحيّهى خوب و اطمينانِ برخاسته از ايمان، از عوامل اصلى پيروزى در نبرد است. «سَكِينَتَهُ»
4- آرامش و اطمينان، هم براى رهبر لازم است، هم پيروان او. «سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» نگرانى پيامبر از فرار افراد بود و ناآرامى مردم، از ترس.
5- آرامش روحى مؤمنان، از سوى خدا بود، «سَكِينَتَهُ»؛ در آيهاى ديگر مىفرمايد: «سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» «1»
6- باور به حضور فرشتگان و مأموران الهى در جنگ براى امداد مؤمنان، يك عقيدهى قرآنى است. «أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها»
7- كشته شدن، براى كسىكه به مبدأ و معاد ايمان دارد افتخار است، ولى براى كافران، مايهى عذاب. «عذب»
8- عاقبت همهى كفّار، شكست و ذلّت است. عَذَّبَ ... ذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۶_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «27»
سپس خداوند بعد از آن (فرار)، لطف خود را به هر كه بخواهد بر مىگرداند وخداوند، آمرزنده و مهربان است.
پیام ها
1- پذيرش توبه، بر خداوند واجب نيست، بلكه تفضّلى است كه به حكمت خود او مربوط است. «مَنْ يَشاءُ»
2- خداوند، هم گناهان را مىپوشاند، هم انسان را دوست دارد. «غَفُورٌ رَحِيمٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 403"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۷_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «28»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! قطعاً مشركان، پليد وناپاكند، پس بعد از اين سال نبايد به مسجدالحرام نزديك شوند و اگر (به خاطر راندن كفّار و قطع داد و ستد) از فقر و تنگدستى مىترسيد، پس به زودى خداوند اگر بخواهد از فضل خويش شما را بىنياز خواهد كرد، قطعاً خداوند آگاه و حكيم است.
نکته ها
يكى از فرمانهاى چهارگانهاى كه حضرت على عليه السلام در حج سال نهم هجرى به مشركان ابلاغ كرد اين بود كه آنها از سال آينده، حقّ ورود به مسجدالحرام را ندارند.
پیام ها
1- شرك، پليدى است. «نَجَسٌ» پاكى واقعى در سايهى ايمان است.
2- مؤمن بايد نسبت به مشرك، تنفّر داشته باشد. «الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ»
3- در اعلام برنامه وديدگاه، توجّه به توان اجرايى خود داشته باشيم. «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ» (با آنكه پليدبودن مشركان مربوط به سال نهم وسال اعلام برائت نبود، ليكن چون در آن سال مسلمانان قدرت اجرا پيدا كردند، اين امر اعلام شد)
4- چون نزديك شدن، زمينهى وارد شدن است، پس مشركان نبايد به مكانهاى مقدّس حتّى نزديك شوند. «فَلا يَقْرَبُوا»
5- در قرآن، فلسفهى برخى نهىها وتحريمها بيان شده است. «نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا»
6- همهى زمينها از نظر قداست، يكسان نيستند. «فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ»
7- با مخالفان هم مدارا كنيم و به آنان مهلت دهيم. «بَعْدَ عامِهِمْ هذا»
8- در دستورات و آئيننامهها، به تنشها وپيامدهاى آن نيز توجّه كنيم. نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا ... وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً ...
جلد 3 - صفحه 404
9- تنگناهاى اقتصادى و فشارهاى مالى، ما را نسبت به دينمان بىتعهّد نسازد. «إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً»
10- هركجا احساس نگرانى اجتماعى شد، بايد روحيّهى اميد و توكّل را در مردم زنده كرد. «إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
11- رزق ما به دست ديگران (مسافران و جهانگردان) نيست، بلكه به دست خداست. «يُغْنِيكُمُ اللَّهُ»
12- از قطع رابطه اقتصادى با كفّار، به خاطر مكتب، نگران نباشيم. «يُغْنِيكُمُ اللَّهُ»
13- بيش از زرنگى ومديريّت وسرمايه و ...، فضل الهى در غناى مردم نقش دارد. «يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
14- احكام دين، بر پايهى علم و حكمت الهى است. «عَلِيمٌ حَكِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۸_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
ازآیتاللهبهجت پرسیدند:
برایزیادشدنمحبت،
نسبتبه"امامزمانعلیهالسلام"
چهکنیم؟
+ ایشانفرمودن:
گناهنکنید و نمازِاولوقت بخوانید.🌱
نماز اول وقتتون فراموش نشه😉
🌸 @golenargesgallery313
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ «29»
با كسانى از اهل كتاب (يهود، نصارى، مجوس، صابئين،) كه به خدا و روز قيامت ايمان نمىآورند و آنچه را خدا و رسولش حرام كردهاند، حرام نمىشمرند و به دين حقّ گردن نمىنهند بجنگيد، تا با خوارى و ذلّت، به دست خود جزيه بپردازند.
نکته ها
در آيات قبل، سخن از پليد بودن مشركان و نبرد با آنان بود، در اين آيه شيوهى برخورد با اهل كتاب را بيان مىكند كه يكى از دو راه در پيش آنان است: جنگ، يا پرداختِ جزيه.
همانگونه كه مسلمانان با پرداخت خمس و زكات، به دولت اسلامى كمك مىكنند و از مزاياى امنيّت و خدمات بهرهمند مىشوند، اهل كتاب نيز با پرداخت مبلغى به نام جِزيه، بودجهاى را كه صرف آنها مىشود، تا حدّى تأمين مىكنند.
جلد 3 - صفحه 405
مقدار جزيه را نيز رهبر مسلمانان تعيين مىكند. البتّه بايد به اندازهاى باشد كه پرداخت آن براى اهل كتاب سنگين باشد. «وَ هُمْ صاغِرُونَ»
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر مقدار جزيه كم باشد، در پرداخت تفاوتى در روحيّهى آنان حاصل نشده و احساس حقارت نمىكنند. «1»
با اينكه اهل كتاب، به خدا و قيامت ايمان دارند، ولى در آيه آنان را نسبت به خدا و قيامت بىايمان معرّفى كرده است، زيرا قرآن، كسانى را كه به بخشى از معارف ايمان دارند و بخشى را منكرند، كافر مىداند. «2» به علاوه اگر ايمان به مبدأ و معاد آميخته به خرافات باشد، به منزلهى كفر است. «3»
پیام ها
1- اهل كتاب، اگر به دستورات انبياى خود عمل نكنند، مجرم شناخته مىشوند.
قاتِلُوا الَّذِينَ ... لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ
2- دين حقّ، تنها اسلام است و اديان ديگر به دليل تحريف وخرافاتى كه در آنها جا دادهاند، حقّ نمىباشند. «وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ»
3- در مقابل كفّار اهل كتاب كه ايمان نمىآورند، دو راه وجود دارد: يا جنگ، يا پرداخت جزيه. قاتِلُوا ... حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ
4- گرفتن ماليات سرانه از اهل كتاب، الزامى است وبايد از موضع قدرت و به صورت نقدى باشد وآنان نيز با تواضع وتسليم بپردازند. «عَنْ يَدٍ، صاغِرُونَ»
5- حكومت اسلامى بايد از چنان قدرتى برخوردار باشد كه ديگران تسليم او شوند. قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ ... وَ هُمْ صاغِرُونَ
6- اقلّيتهاى مذهبى بايد در برابر نظام اسلامى خاضع باشند. صاغِرُونَ
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 3، ص 566.
«2». يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ ... أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا. نساء، 150.
«3». تفسير صافى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 406"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۹_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ «30»
و يهوديان مىگفتند: عُزير، پسر خداست و مسيحيان مىگفتند: مسيح، پسر خداست. اين سخنى است (باطل) كه به زبانشان مىآورند وبه گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شدهاند، شباهت دارد (كه مىگفتند: فرشتگان دختران خدا هستند.) خدا آنان را بكُشد، چگونه (از حقّ) رويگردان مىشوند.
نکته ها
«عُزَيْرٌ»، عربى شدهى «عَزراء» است، مثل «عِيسَى» كه عربىِ «يَسوع» و «يحيى» كه معرّبِ «يوحَنّا» است.
عُزير يكى از علماى بزرگ يهود بود كه لقب «مُنجىِ يهود» يافت. زيرا پس از واقعهى قتل عام مردم به دست بختالنصر و خرابى معبدها و سوزاندن تورات و اسارت زنان و فتح بابل توسّط كورش، عُزير نزد كورش آمد و از او خواست كه به يهوديان سروسامانى بخشد.
اين آيه، به گونهاى توضيح و دليل آيهى قبل است كه فرمود: اهل كتاب به خدا و قيامت ايمان ندارند.
محقّقان معتقدند بسيارى از معارف تورات و انجيل، با خرافات بودائيان و برهمائيان و يونانيان آميخته شده است، حتّى بسيارى از داستانهاى انجيل، عيناً در مذهب بودا و برهمايى ديده مىشود.
البتّه يهوديان امروز، عُزير را فرزند خدا نمىدانند، ولى در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، چنين عقيدهاى داشته و در مقابل سؤال پيامبر كه «با اينكه مقام موسى بالاتر است، چرا او را فرزند خدا نمىدانيد؟» جوابى نداشتند. «1»
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 407
پیام ها
1- با آنكه فقط گروهى از يهود، عُزير را فرزند خدا مىدانستند، ولى چون ديگران نيز سكوت كردند، نسبتِ انحراف به همه داده است. «قالَتِ الْيَهُودُ»
2- دربارهى شخصيّتهاى دينى والهى نبايد غلّو كرد. عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ ... الْمَسِيحُ ...
3- عقايد يهود و نصارى، آميخته به خرافات است. «ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ»
4- مشركان، بتها را شريك خدا و فرشتگان را دختران خدا مىدانستند، يهود و نصارى، عُزير و عيسى را پسر خدا، از اين جهت كلامشان به كلام كفّار شباهت داشت. «يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
5- ريشهى خرافات در مذهب يهود و نصارى، در عقايد كفّار پيشين است. «يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ ابن ابىحاتم در تفسیر خود از ابن عباس روایت کرده و با زیادکردن یکى دیگر از آنان بنام محمد بن دحیة گوید: به رسول خدا گفتند چگونه از تو پیروى نمائیم در حالتى که قبله ما را ترک نمودى و نمیدانى که عزیز پسر خدا است سپس این آیه نازل گردید.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص409."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
09.Tawba.030.mp3
3.49M
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلَّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ «31»
(اهل كتاب،) دانشمندان و راهبانِ خود و مسيح فرزند مريم را به جاى خداوند به خدائى گرفتند، در حالى كه دستور نداشتند جز خداى يكتا را كه معبودى جز او نيست بپرستند. خداوند از هر چه براى او شريك مىپندارند، منزّه است.
نکته ها
«احبار»، جمع «حِبر»، به معناى دانشمند و «رهبان»، جمع «راهب»، به معناى تاركِ دنيا و دِيرنشين است. آنان با همهى قداستشان بندهى خدايند، نه معبود.
اطاعت بىقيد و شرط از احبار و راهبان، نوعى پرستش آنان است و امام صادق عليه السلام فرمود: «مَن اطاعَ رجلًا فى معصية اللَّهِ فقد عَبَدَه» هر كس در راه معصيت خدا، از ديگرى پيروى كند،
جلد 3 - صفحه 408
او را پرستش نموده است. «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: اهل كتاب براى علماى خود، نماز و روزه انجام نمىدادند، بلكه علماى آنان حرامهايى را حلال و حلالهايى را حرام كرده بودند و مردم از آنان پيروى مىكردند. «2»
در قيامت، مشركان از اينكه خدا را با شركاى ديگر برابر پنداشتهاند، حسرت مىخورند و مىگويند: «تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ» «3»
پیام ها
1- اطاعت بىقيد و شرط از غير خدا، نوعى عبادت غير خداست. «ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً»
2- انسانپرستى به هر شكل، شرك است. هيچ شخصيّتى نبايد بت شود. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»
3- پيامبرِ معصوم كه همهى فكر و هدفش خداست، حسابى جدا از علما دارد، لذا نام مسيح جداگانه مطرح شده است. أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ ... وَ الْمَسِيحَ
4- عشقها، دوستىها و اطاعتها بايد حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، اطاعت تشكيلاتى و حزبى و ...، اگر سرچشمهاش وحى و امر خدا نباشد، شرك است. اتَّخَذُوا ... أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ
5- خطر انحراف از توحيد به شرك، هميشه و همه جا بوده است. اتَّخَذُوا ... أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ
6- تنها خداوند حقّ قانونگذارى دارد. آنان كه قانون غيرخدا را مىپذيرند، ازمدار اسلام، خارجند. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»
7- غلوّ و زيادهروى دربارهى انبيا، پرستش انبيا و يا آنان را فرزند خدا دانستن، شرك است. «سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحار، ج 2، ص 98.
«3». شعراء، 98.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 409"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۱_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «32»
مىخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش سازند، ولى خداوند جزاين نمىخواهد كه نور خود را به كمال برساند، هرچند كفّار، ناراحت باشند.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: خداوند به اهل زمين نگاه كرد و من را انتخاب كرد، سپس بار ديگر نگاه كرد و علىبن ابىطالب عليهما السلام را انتخاب فرمود، او بعد از من نور زمين است. آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند. «1»
پیام ها
1- توطئه دشمنان، دائمى وبىوقفه است. «يُرِيدُونَ» (فعلمضارع، نشانه استمرار و تداوم است)
2- احكام اسلام ودين خدا، نور است ونور، سرچشمهى حيات. «نُورَ اللَّهِ»
3- هرچند گروههاى كفّار هر دستهاى به نوعى تلاش مىكنند، امّا هدف همهى آنها خاموش ساختنِ فروغ دين است. «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ»
4- تلاشهاى كافران در مبارزه با دين، مثل فوت كردن به خورشيد است. «2» «يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»
5- يكى از تلاشهاى دشمنان دين، تبليغات است. «بِأَفْواهِهِمْ»
6- اگر نداى اسلام از زبان پيامبر نور است، تداوم آن در شكل امامت، اتمام نور است. «3» «يُتِمَّ نُورَهُ»
«1». بحار، ج 23، ص 320.
«2». نمرودها، فرعونها، بنىاميه و بنىعباس و امثال آنان، نمونههاى عملى تلاش كفّارند.
«3». چنانكه در آيهى اكمال دين، مسألهى امامت به عنوان اتمام نعمت به حساب آمده است: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى». مائده، 3.
جلد 3 - صفحه 410
7- خداوند به طرفداران حق، وعدهى پيروزى داده است. أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ ...
8- خداوند، فروغ دين را نه تنها حفظ مىكند، بلكه گسترش مىدهد. «يُتِمَّ نُورَهُ»
9- كفّار بدانند كه با ارادهى حتمى خداوند براى پيروزى دين حقّ، طرفاند و هرگونه تلاش بر عليه مكتب اسلام محكوم به شكست است. «يُتِمَّ نُورَهُ»
10- اسلام مكتبى جاودانه بوده، «يُتِمَّ نُورَهُ» و مخالف آن كافر است. «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»
11- ارادهى الهى، در مسير راضى ساختن پيامبر خويش است، هرچند كفّار را خوش نيايد. «1» «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»
«1». در داستان تغيير قبله نيز خداوند قبلهاى قرار داد كه پيامبر اسلام راضى باشد؛ «قِبْلَةً تَرْضاها» (بقره، 144) و نيز: «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» ضحى، 5."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۲_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «33»
او كسى است كه پيامبر خود را با هدايت ودين حقّ فرستاد، تا آن را بر همهى دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناراحت باشند.
نکته ها
اين آيه به همين صورت، علاوه بر اين سوره در دو سورهى ديگر نيز آمده است: سورهى فتح، آيهى 28 و سورهى صفّ، آيهى 9.
گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال هميشه پيروز بوده است، امّا اين آيه، غلبهى ظاهرى و وعدهى حاكميّت اسلام بر جهان را بيان مىكند. چنانكه در آيات ديگرى نيز «ظَهَرَ» به معناى استيلا يافتن آمده است، مثل: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ» «2» اگر بر شما غالب شوند، سنگسارتان مىكنند. ودربارهى كفّار آمده است: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً» «3» اگر بر شما غالب شوند، هيچ عهد و پيمانى را مراعات نمىكنند.
«2». كهف، 20.
«3». توبه، 8.
جلد 3 - صفحه 411
از يك سو اين آيه تاكنون تحقّق نيافته است و از سويى ديگر خداوند وعدهى حاكميّت كلّى اسلام را داده و وعدهاش دروغ نيست، در نتيجه همان گونه كه در روايات بسيارى آمده است، اين آيه به ظهور حضرت مهدى عليه السلام اشاره دارد.
مسألهى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهلسنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى مسلمانان است. هرچند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانستهاند. «1»
امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله اقرار خواهد كرد. «2»
در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است؛ از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانهاى و هيچ قريهاى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريهاى شنيده خواهد شد. «3»
پیام ها
1- محور وپايهى دين اسلام، حقّ است. «دِينِ الْحَقِّ» (همهى اديانآسمانى حقّند، ولى به خاطر پيدايش تحريف در آنها، حقّانيت آنها مخدوش شده است)
2- حقّ بر باطل پيروز است. «لِيُظْهِرَهُ»
3- اراده و حركت خود را با ارادهى الهى هماهنگ سازيم، وگرنه محو و نابود خواهيم شد. «لِيُظْهِرَهُ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
«1». منتخب الأثر.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير صافى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 412"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳۳_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا