eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.6هزار دنبال‌کننده
107 عکس
27 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ اسْتَبَقَا الْبابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَيا سَيِّدَها لَدَى الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ «25» و هر دو بسوى در سبقت گرفتند و آن زن پيراهن او را از پشت دريد. ناگهان شوهرش را نزد در يافتند. زن (براى انتقام از يوسف يا تبرئه خود با چهره حقّ به جانبى) گفت: كيفر كسى كه به همسرت قصد بد داشته جز زندان ويا شكنجه دردناك چيست؟ نکته ها «استباق» به معناى سبقت و پيشى‌گرفتن دو يا چند نفر از يكديگر است، يوسف براى فرار از گناه به سوى در فرار كرد و زليخا نيز به دنبال او مى‌دويد. گويا به سوى در مسابقه گذارده‌اند. «قد» به معناى پاره شدن پارچه از طرف طول است. «لفاء» به يافتن ناگهانى چيزى گفته مى‌شود. پیام ها 1- گفتن‌ «مَعاذَ اللَّهِ» به تنهايى كفايت نمى‌كند، بايد از گناه فرار كرد. «اسْتَبَقَا» 2- گاهى ظاهر عمل يكى است، ولى هدف‌ها مختلف است. (يكى مى‌دود تا به گناه آلوده نشود، ديگرى مى‌دود تا آلوده بكند.) «اسْتَبَقَا» 3- هجرت و فرار از گناه، لازم است. «اسْتَبَقَا الْبابَ» 4- بهانه‌ى بسته بودن در براى تسليم شدن در برابر گناه كافى نيست، بايد به سوى درهاى بسته حركت كرد شايد باز شود. «اسْتَبَقَا الْبابَ» 5- مجرم معمولًا از خود جاى پا باقى مى‌گذارد. «قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ»* 6- گاه بايستى سرزده به منازل و محل كار سركشى كرد. «أَلْفَيا»* 7- گاهى شاكى، خود مُجرم است. قالَتْ ما جَزاءُ ... 8- گنهكار براى تبرئه خود، از عواطف واحساسات بستگان خود استمداد مى‌كند. «بِأَهْلِكَ» جلد 4 - صفحه 187 9- صاحبان قدرت معمولًا اگر مقصّر باشند، ديگران را متّهم مى‌كنند. «مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً»* 10- مجرم براى تبرئه خود، به ديگران اتهام مى‌بندد. «أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً» 11- چه بسا سخن حقّى كه از آن باطل طلب شود. (كيفر براى كسى كه سوء قصد به زن شوهردار دارد، حرف حقّى است، امّا چه فردى سوء قصد داشته بايد بررسى شود) «أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ»* 12- زليخا عاشق نبود، بلكه هوس‌باز بود؛ چرا كه عاشق حاضراست جانش را فداى معشوق كند، نه اين كه او را متهم و به زندان افكند. أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً ...* 13- زندان و زندانى نمودن مجرمان، سابقه تاريخى دارد. «يُسْجَنَ» 14- اعلام كيفر، نشانه‌ى قدرت همسر عزيز بود. «يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ» 15- عشق هوس‌آلود، گاهى عاشق را قاتل مى‌كند. «أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ» 16- زليخا داراى نفوذ در دستگاه حكومتى و خط دهنده بوده است. «إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ»*" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خانه قرآنی کریمه
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام با هدف آماده سازی همراهان قرانی جهت تلاوت روزی یک صفحه در مساجد و ادارات هر هفته یک صفحه از قرآن با صوت استاد پرهیزکار و متن همان صفحه در کانال قرار خواهد گرفت جهادی محبان الزهرا (س) قرآنی کریمه منطقه ۱۸ ارتباط با ادمین @S_K_ahmadi54 ایتاhttps://eitaa.com/Mohebanalzahra18 https://t.me/mohebanalzahra18 تلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالَ هِيَ راوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكاذِبِينَ «26» (يوسف) گفت: او خواست كه از من (برخلاف ميلم) كام گيرد و شاهدى از خانواده زن، شهادت داد كه اگر پيراهن يوسف از جلو پاره شده، پس زن راست مى‌گويد و او از دروغگويان است. (زيرا در اين صورت او وهمسر عزيز، از روبرو درگير مى‌شدند وپيراهن از جلو چاك مى‌خورد.) وَ إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ «27» و اگر پيراهن او (يوسف) از پشت پاره شده، پس زن دروغ گفته و او از راستگويان است. جلد 4 - صفحه 188 نکته ها در برخى روايات، شاهد را كودكى معرّفى كرده‌اند كه مثل عيسى عليه السلام در گهواره به سخن آمد، ولى چون سند محكمى ندارد، نمى‌توان به آن اعتنا كرد. امّا بهتر است شاهد را يكى از مشاوران عزيز بدانيم كه فاميل همسر و داراى هوش و ذكاوت بود و همانند عزيز مصر، شاهد اين اتّفاق گرديد، و الّا اگر خود شاهد اصل ماجرا بود، معنى نداشت كه به صورت جمله شرطيه، شهادت دهد و بگويد: إِنْ كانَ‌ .... يوسف، ابتدا سخنى نگفت و شايد اگر همسر عزيز حرفى و تهمتى نمى‌زد، يوسف حاضر نمى‌شد آبروى او را بريزد و بگويد: «هِيَ راوَدَتْنِي» گاهى برخى از پاكان در معرض تهمت قرار گرفته‌اند: در ميان زنان، پاكدامن‌تر از مريم نبود، امّا او را متّهم به ناپاكى كردند، در ميان مردان نيز كسى به پاكى يوسف يافت نمى‌شد، به او هم نسبت نارواى زنا دادند. امّا خداوند در هردو مورد به بهترين وجه پاكى آنان را ثابت نمود. در داستان يوسف، پيراهن او نقش آفرين است: در اينجا؛ پارگى پيراهن از پشت، دليل بى‌گناهى او و كشف جرم همسر عزيز گرديد و در جاى ديگر؛ پاره نشدن پيراهن موجب كشف جرم برادران او گرديد. زيرا بعد از انداختن يوسف به چاه، وقتى برادران پيراهن او را آغشته به خون كرده و به پدر نشان دادند و گفتند: يوسف را گرگ خورده است، پدر پرسيد: پس چرا پيراهن او پاره نشده است؟! در پايان داستان نيز، پيراهنِ يوسف، وسيله‌ى بينا شدن چشم پدر گرديد. پیام ها 1- متّهم بايد از خود دفاع و مجرم اصلى را معرفى كند. حضرت يوسف عليه السلام در برابر جمله‌ «ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً» با گفتن‌ «هِيَ راوَدَتْنِي»، پاسخ مناسبى به زليخا داد. 2- كسى كه در مقام قضاوت است بايد شكايت شاكى و دفاع متهم را بشنود و مدارك را بررسى كند و سپس نظر دهد. (در اين ماجرا همسر گفت كه يوسف سوء قصد داشته، «أَرادَ بِأَهْلِكَ سُوءاً» يوسف تهمت را رد كرد و گفت: «هِيَ‌ جلد 4 - صفحه 189 راوَدَتْنِي» شاهد نيز علامت صدق و كذب را از راه پاره شدن پيراهن جلو تا پشت سر مطرح كرد) 3- دفاع از بى گناه، واجب است و سكوت در همه جا زيبا نيست. «شَهِدَ شاهِدٌ» 4- كمك به روشن شدن حقيقت، كارى پسنديده است. «وَ شَهِدَ شاهِدٌ» 5- خداوند از راهى كه هيچ انتظارش نمى‌رود، افراد را حمايت مى‌كند. «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها» 6- آنجا كه خدا بخواهد، بستگان مجرم عليه او شهادت مى‌دهند. «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها» 7- در شهادت و داورى، مراعات حسب، نسب، موقعيّت و خويشاوندى متّهم، جايز نيست. «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها» 8- شهادت خويشان عليه يكديگر، سبب اطمينان بيشترى مى‌شود. «شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها» 9- در قضاوت، بيش از توجّه به گفته‌هاى شاكى و متهم، به بررسى مدارك و اسناد توجّه شود. قالَتْ ما جَزاءُ ... قالَ هِيَ راوَدَتْنِي‌ ... شَهِدَ شاهِدٌ ... إِنْ كانَ قَمِيصُهُ‌ ... 10- در قضاوت، هر جرمى كارشناس نياز دارد. شَهِدَ شاهِدٌ ... إِنْ كانَ قَمِيصُهُ‌ ... 11- در جرم‌شناسى از آثار ظريف به جاى مانده، مجرم شناخته و مسايل كشف مى‌شود. إِنْ كانَ قَمِيصُهُ‌ ... 12- قاضى مى‌تواند بر اساس قرائن، حكم كند. «إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكاذِبِينَ» 13- بكارگيرى روشهاى جرم‌شناسى براى تشخيص جرم و مجرم، لازم است. «إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ ...» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 190" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا