"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ «73»
(فرشتگان به همسر ابراهيم) گفتند: آيا از كار خداوند تعجّب مىكنى؟ رحمت و بركات الهى بر شما اهل خانه (و خاندان رسالت) نازل باد، همانا او (پروردگارى) ستوده و بزرگوار است.
نکته ها
روزى اميرالمؤمنين على عليه السلام به گروهى سلام كردند، آنها در جواب گفتند: «عليك السلام و رحمة اللّه و بركاته عليكم اهل البيت و مغفرته و رضوانه»، حضرت فرمودند: در پاسخ سلام، بيش از آنچه ملائكه به ابراهيم عليه السلام گفتند اضافه نكنيد، لذا جملهى «و رحمة اللّه و بركاته» كافى است. «1»
سؤال: با توجّه به اينكه در آيهى فوق، فرشتگان به همسر حضرت ابراهيم عليه السلام، اهلبيت خطاب كردند و طبعاً همسر هر فردى اهلِخانهى او بشمار مىآيد، چرا در آيهى تطهير؛ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» «2»، همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله جزء اهلبيت او محسوب نمىشوند؟
پاسخ: اگر صرفاً به معناى لغوى كلمه تكيه كنيم، طبيعتاً كلمهى «اهلبيت» به همسر انسان اطلاق مىگردد، امّا گاهى دليل در دست داريم كه فردى را از اين معنا خارج مىكند، نظير
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». احزاب، 33.
جلد 4 - صفحه 93
آيه «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» «1» كه فرزند نوح عليه السلام را از اهل او به حساب نمىآورد، يا گاهى دليلى پيدا مىشود كه فردى را در اين امر داخل مىسازد، مثل آنچه كه در مورد سلمان آمده كه حضرت رسول فرمودند: «سلمان منّا اهل البيت» «2»
در آيهى تطهير نيز روايات بسيارى در دست است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با بردن افراد خاصّى به زير عبا، فقط آنها را اهل بيت خود ناميدند و اجازه نفرمودند كه حتّى همسرشان امّسلمه، وارد شود.
پیام ها
1- گاهى فرشتگان با غير پيامبر نيز تكلّم و گفتگو مىكنند. «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ»
2- زن نيز مىتواند مخاطب ملكوتيان قرار گيرد. «قالُوا أَ تَعْجَبِينَ» (فرشتگان همسر حضرت ابراهيم را از ناباورى نهى كردند)
3- هرگز از امدادهاى غيبى الهى، مأيوس نشويم. «أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»
4- براى برطرف كردن استبعاد وتعجّب در امرى، نعمتهاى بيشمار الهى را ياد كنيم. «أَ تَعْجَبِينَ ... رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ» (همان خدايى كه آتش را بر ابراهيم عليه السلام، سرد و او را بر بتپرستان پيروز نمود، مىتواند به پيرزنى عقيم و شوهرى سالخورده، فرزندانى عطا فرمايد)
5- فرزند صالح، رحمت وبركت از جانب خداست. «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ»
«1». هود، 46.
«2». بحار، ج 18، ص 19.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 94"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۲_۷۳جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ «74»
پس چون ترس و وحشت از ابراهيم برطرف شد و بشارت (فرزند نيز) براى او آمد، دربارهى قوم لوط با ما به (گفتگو و) مجادله پرداخت (تا شايد در مورد آنان شفاعت كند).
نکته ها
شايد مجادلهى حضرت ابراهيم عليه السلام همان باشد كه در سورهى عنكبوت، آيه 31 آمده است كه او به فرشتگان گفت: چگونه منطقه را زير و رو مىكنيد درحالى كه حضرت لوط عليه السلام پيامبر خدا، در ميان آنهاست. آنها جواب دادند: ما بهاحوال آنان شناخت كامل داريم و لوط و يارانش را نجات مىدهيم.
پیام ها
1- علم، مقدّمهى آرامش است. (چون ابراهيم عليه السلام آگاه شد، آرام شد) «ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ»
2- ترس در انبيا، عارضى است، نه خصلتى و ذاتى. «ذَهَبَ»
3- اوّل دفع ضرر، بعد جلب منفعت. «ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى»
4- آرامش روحى، زمينهى توجّه به همنوعان است. «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ»
5- به هنگام هيجان، موضعگيرى نكنيم. ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ ... يُجادِلُنا
6- بشارت به نعمت، ما را از سرنوشت ديگران غافل نسازد. «جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ»
7- انبيا به فكر افراد زير دست خود هستند. «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ»
8- تنها به فكر قوم و طايفهى خويش نباشيم. «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ»
9- در مواردى كه مقدّرات الهى حتمى نيست، اصرار كردن و شفاعت و دعا و توسّل مؤثّر است. «يُجادِلُنا»
جلد 4 - صفحه 95
10- جدال با فرشتگان و مأموران الهى، جدال با خداست. «يُجادِلُنا»"
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ «75»
بدرستى كه ابراهيم، بردبار و صاحب آه و ناله و اهل توبه و انابه بود.
يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ «76»
(امّا از آنجا كه فرمان قهر الهى در مورد قوم لوط حتمى بود، لذا فرشتگان در پاسخ به تقاضاى شفاعت و تأخير در عذاب به او گفتند:) اى ابراهيم! از اين (تقاضا) صرفنظر كن، كه به تحقيق فرمان قهر پروردگارت صادر شده و قطعاً عذاب غير قابل برگشت به سراغ آنهاخواهد آمد.
نکته ها
در آيهى 74، حضرت ابراهيم عليه السلام با فرشتگان در بارهى عذاب قوم لوط جدال كرد، در آيهى 76 مىفرمايد: اى ابراهيم! از اين جدال و اصرار دستبردار. در ميان اين دو آيه كه به جدال ابراهيم عليه السلام و تذكّر خداوند به او اشاره مىكند، براى حفظ شخصيّت و مقام او و اينكه جدال او تنها بر اساس دلسوزى براى امّت است، نه انكار و يا چيز ديگر، در آيهى 75 مىفرمايد:
ابراهيم عليه السلام حليم و اوّاه و مُنيب است.
پیام ها
1- انبيا، دلسوزترين رهبران جامعهى بشرى هستند، و با حلم و ناله وانابه، براى نجات مردم تلاش مىكنند. «لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
2- تذكّرات بايد با حفظ مقام و شخصيّت افراد همراه باشد. «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»
3- شفاعت ابراهيم براى مردم، قبل از اطلاع او به قطعى شدن عذاب بوده است. «قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ»
جلد 4 - صفحه 96
4- عذاب الهى نيز در مسير تربيت انسان است. «أَمْرُ رَبِّكَ»
5- گاهى شفاعت انبيا هم پذيرفته نمىشود. زمانى كه فرمان حتمى خداوند صادر شد، هيچ مقامى نمىتواند مانع آن شود. «يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۵_۷۶_جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ «77»
و هنگامى كه فرستادگان ما، (فرشتگان مأمور عذاب،) به سراغ لوط آمدند، دربارهى آمدن آنان غمگين شد و براى حفظ آنها (از آزار اين قوم شرور،) به تنگ آمد، (با خود) گفت: امروز، روز سختى است!
نکته ها
چون رسولان الهى در قالب جوانانى زيباروى به سراغ حضرت لوط آمدند و ميهمان او شدند، لذا آن حضرت از سوءقصد قوم فاسد خود نسبت به ميهمانانش نگران شد.
جملهى «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً» يعنى دستش كوتاه شد، كنايه از اينكه عاجز گرديده و راه بروى او بسته شد.
پیام ها
1- علم انبيا محدود است. «لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا» (حضرت لوط نمىدانست كه اين ميهمانان فرشتهاى در صورت انسانند)
2- مرحلهى اوّل مبارزه با منكر، مرحلهى قلبى است. «سِيءَ بِهِمْ»
3- حفظ ميهمان، بر عهدهى ميزبان است. «ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه_۷۷جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ قالَ يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ «78»
جلد 4 - صفحه 97
و قوم لوط، كه سابقهى كارهاى بد داشتند، به سرعت به سراغ او آمدند. (حضرت لوط، براى جلوگيرى از تعرّض مردم به فرشتگان، با اشاره به دخترانِ خود، به آنان) گفت: اى قوم من! اينها دختران منند، (كه مىتوانيد با آنان ازدواج كنيد. اگر قصدى داريد) آنها براى شما پاكترند، پس از خدا پروا كنيد (و دست به گناه نزنيد) و مرا در پيش ميهمانانم رسوا مسازيد، آيا در (ميان) شما يك نفر رشيد (جوانمرد) وجود ندارد؟ (كه بجاى گناه ازدواج را بپذيرد؟)
نکته ها
«يُهْرَعُونَ» از «اهراع» به معناى راندن شديد است، يعنى غريزهى شهوت، لجام گسيخته اين قوم سركش را به سوى ميهمانان حضرت لوط عليه السلام مىراند.
مراد از «أَطْهَرُ» آن نيست كه لواط پاك است و ازدواج پاكتر، «1» بلكه از باب مماشات با گنهكار است كه اگر به دنبال دفع شهوت هستى، ازدواج بهتر از گناه است. «2»
در پيچ و تاب اضطراب و دلهره و مشكلات است كه استعدادها و حالات روحى شكوفا مىگردد. اگر فرشتگانِ الهى از همان لحظهى ورود، خود را به حضرت لوط عليه السلام معرّفى مىكردند، ديگر نه از آه و ناله و نگرانى و استمداد از احساسات مردمى خبرى بود و نه از پيشنهاد ازدواج.
سؤال: چگونه پيامبر، دختر مؤمنهى خود را به ازدواج مرد كافرى در مىآورد؟
پاسخ: شايد در هنگام ازدواج، ايمان را شرط مىكردند تا اين وابستگى و ازدواج، وسيلهى ايمان آنان شود، وشايد مراد از «بَناتِي» دختران مردم باشد، زيرا پيامبر به منزله پدر امّت است. شايد هم در آن زمان اين گونه وصلت اشكالى نداشته است.
پیام ها
1- گاهى جامعهى انسانى چنان سقوط مىكند كه مردم با شتاب به سوى انحراف و گناه مىروند. «يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ»
«1». نظير «خير» در «قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ» جمعه، 11.
«2». تفسير الميزان.
جلد 4 - صفحه 98
2- نفس سركش، انسان را به سوى گناه سوق مىدهد. «يُهْرَعُونَ»
3- با انجام هر گناه، زمينه براى گناهان بعدى فراهم مىشود. «وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ»
4- براى جلوگيرى از منكرات بايد ابتدا راههاى معروف را باز كرد و به مردم نشان داد. «هؤُلاءِ بَناتِي، لا تُخْزُونِ»
5- معناى عفّت و پاكدامنى، انزوا نيست، بلكه رعايت پاكى در رفت و آمد طبيعى و عادّى است. «هؤُلاءِ بَناتِي» (حضرت لوط در حضور مردان، به دختران خود اشاره مىكند)
6- براى هدايت جامعه، موعظه و راهنمايى كافى نيست، بايد در مواردى ايثار كرد. «بَناتِي»
7- پيشنهاد ازدواج از طرف پدر دختر، مانعى ندارد. «هؤُلاءِ بَناتِي»
8- ازدواج، تنها راه صحيح و پاك براى ارضاى غريزهى جنسى است و راههاى ديگر نادرست و ناپاك است. «هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ»
9- عادّى شدن گناه، تكليف انسان در نهى از منكر را ساقط نمىكند. «وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ، فَاتَّقُوا اللَّهَ»
10- همجنسبازى، در اديان گذشته، حرام، منفور ومطرود بوده است. «فَاتَّقُوا اللَّهَ»
11- با اينكه احتمال اثر بسيار كم است، ولى باز هم بايد نهى از منكر كرد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ»
12- توهين و آزار ميهمان، اهانت و اذيّت به ميزبان محسوب مىشود. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
13- ارزش ميهمان نوازى به اندازهاى است كه شريفترين انسانها بيشترين زجرها را براى آن تحمّل مىكنند. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
14- دفاع از ميهمان، يك حقّ انسانى و بىتفاوتى نسبت به او يك كار ناجوانمردانه است. «لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي»
جلد 4 - صفحه 99
15- در ارشاد جاهل، از عواطف و احساسات مردم كمك بگيريم. «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ»
16- همجنسبازى، با مردانگى، رشادت و غيرت سازگار نيست. «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ»"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۸جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ «79»
(قوم لوط) گفتند: تو خود مىدانى كه براى ما هيچ حقّى نسبت به دختران تو نيست (و ما رغبتى به ازدواج نداريم)، خودت خوب مىدانى كه ما چه مىخواهيم.
قالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ «80»
(حضرت لوط) گفت: اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم و يا به تكيهگاه محكمى پناه مىبردم!
نکته ها
حضرت لوط عليه السلام در اين آيه مىفرمايد: اگر من ياران مؤمنى مىداشتم، هرآينه با شما فرومايگان به مبارزه برخاسته و از مهمانانم دفاع مىكردم ويا لااقل آنها را به نقطهى امنى مىبردم و پناه مىدادم.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله در هنگام تلاوت اين آيه فرمودند: «رحمةاللَّه على لوط، لقد كان ياوى الى ركن شديد» «1» به نظر مىآيد كه مراد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آن است كه او از دنيا رفت و به خدا پيوست و از شرّ قوم خود راحت شد.
همجنسبازى، از گناهان بزرگ و داراى حدّ شرعىِ اعدام و تازيانه است كه با شهادت افراد عادل يا اقرار مرتكبان، قابل اجراست.
«1». تفسير فىظلالالقرآن.
جلد 4 - صفحه 100
زشتى گناه لواط در قرآن و حديث:
قرآن مجيد در آيات مختلفى كه داستان حضرت لوط عليه السلام و قوم او را بيان مىفرمايد، براى عمل زشت و منفور اين قوم منحرف، تعابير گوناگونى آورده است كه از بزرگى گناه و شدّت حرمت آن حكايت مىكند:
1- فحشا. «أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ» «1»
2- اسراف. «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» «2»
3- جرم. «كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ» «3»
4- ظلم. «وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ» «4»
5- خباثت. «كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ» «5»
6- جهالت. «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» «6»
7- فسق. «إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ» «7»
در روايات نيز تهديدات شديدى در اين زمينه به چشم مىخورد، از جمله اينكه هرگاه با نوجوانى لواط شود، عرش الهى به لرزه درمىآيد و در قيامت خداوند با آنان سخن نمىگويد. «8» امام صادق عليه السلام فرمود: اگر بنا شود كه كسى را دوبار سنگسار كنند، آن شخص، فرد اهل لواط است. «9» رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز فرمودند: كسى كه بر لواط با ديگران اصرار داشته باشد، از دنيا نمىرود مگر آنكه مردم را به لواط با خودش دعوت خواهد كرد. «10» در عمل لواط، فاعل و مفعول، هر دو اعدام مىشوند، و دليل حرمت آن در روايات، فساد و قطع نسل معرّفى شده است. «11»
در روايات متعدّد، از زنانى كه خود را شبيه مردان ومردانى كه خود را همانند زنان مىكنند وزمينه عمل زشت لواط را فراهم مىسازند، به شدّت نكوهش شده است.
«1». اعراف، 79.
«2». اعراف، 80.
«3». اعراف، 83.
«4». هود، 82.
«5». انبياء، 74.
«6». نمل، 54.
«7». انبياء، 74.
«8». بحار، ج 76، ص 63.
«9». بحار، ج 76، ص 67.
«10». بحار، ج 76، ص 67.
«11». نهجالبلاغه، حكمت 252.
جلد 4 - صفحه 101
پیام ها
1- انسان در اثر گناه، چنان مسخ مىشود كه طبيعىترين راه براى او زشت، و زشتترين راه برايش حقّ وزيبا جلوه مىكند. ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍ ...
2- داشتن قدرت و امكانات و افراد، خواستهى ابتدايى هر پيامبر و مصلحى در اجراى فريضهى ارشاد جاهل است. «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً»
3- اگر قدرت، حكومت، تشكيلات و قواى مسلّحه نباشد، حتّى انبيا نيز در جلوگيرى بسيارى از منكرات فلج هستند. «1» «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً»
4- اگر مىتوانيم، جلوى فساد را بگيريم، وگرنه خود را از محيط فاسد دور كنيم. لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي ...
5- گاهى انبيا در ميان قوم خودشان نيز غريب بودند. لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي ...
6- براى دفاع از مهمان و جلوگيرى از اهانت به آن، هر اقدامى ضرورى است. «آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ»
«1». آنچه را حضرت لوط و ساير انبياى الهى عليهم السلام آرزوى آن را داشتند، خداوند به ما ايرانيان ارزانى فرمود، آيا باز هم از منكرات نهى نخواهيم كرد؟"
#تفسیر_سوره_هود_آیه۷۹_۸٠جز۱۲
#سوره_مبارکه_هود
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام