eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
1.9هزار دنبال‌کننده
94 عکس
22 ویدیو
1 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه قرآنی کریمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سلام با هدف آماده سازی همراهان قرانی جهت تلاوت روزی یک صفحه در مساجد و ادارات هر هفته یک صفحه از قرآن با صوت استاد پرهیزکار و متن همان صفحه در کانال قرار خواهد گرفت جهادی محبان الزهرا (س) قرآنی کریمه منطقه ۱۸ ارتباط با ادمین @S_K_ahmadi54 ایتاhttps://eitaa.com/Mohebanalzahra18 https://t.me/mohebanalzahra18 تلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) قالُوا يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ «17» گفتند: اى پدر! ما رفتيم كه مسابقه دهيم و يوسف را نزد وسايل خود (تنها) گذاشتيم، پس گرگ او را خورد و البتّه تو سخن ما را هر چند راستگو باشيم باور ندارى. پیام ها 1- دروغ، دروغ مى‌آورد. برادران براى توجيه خطاى خود، سه دروغ پى‌درپى‌گفتند: مسابقه رفته بوديم، يوسف را نزد وسايل گذاشتيم، گرگ او را خورد. «نَسْتَبِقُ‌، تَرَكْنا، فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ» 2- دروغگو فراموش كار است. با وجود اين كه برادران، يوسف را براى بازى‌ جلد 4 - صفحه 173 بردند؛ ولى در گزارش خود به پدر وى را مراقب اثاث خود اعلام كردند. «تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا»* 3- مسابقه در بازى، داراى سابقه‌اى طولانى است. «نَسْتَبِقُ» 4- خائن، ترسو است ودروغگو از افشا شدن مى‌ترسد. «ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ» 5- دروغگو اصرار دارد كه مردم او را صادق بپندارند. «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ»*" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ جاؤُ عَلى‌ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‌ ما تَصِفُونَ «18» و پيراهن يوسف را آغشته به خونى دروغين (نزد پدر) آوردند. (پدر) گفت: چنين نيست، (كه يوسف را گرگ دريده باشد)، بلكه نفسِتان كارى (بد) را براى شما آراسته است. پس صبرى جميل و نيكو لازم است و خدا را بر آنچه (از فراق يوسف) مى‌گوييد، به استعانت مى‌طلبم. نکته ها سؤال: صبر بر مقدرات الهى زيباست، ولى صبر بر ظلمى كه در حقّ كودكى مظلوم روا شده، چه زيبايى دارد كه يعقوب مى‌گويد: «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»؟ پاسخ: اولًا يعقوب از طريق وحى مى‌دانست كه يوسف زنده است. ثانياً اگر يعقوب حركتى مى‌كرد كه ظن و گمان آنها را بيافزايد، برادران بر سر چاه رفته، يوسف را از بين مى‌بردند. ثالثاً نبايد كارى كرد كه راه توبه حتّى بر ظالمان به كلّى بسته شود. جلد 4 - صفحه 174 پیام ها 1- مراقب جوسازى‌ها باشيد. «بِدَمٍ كَذِبٍ» 2- فريب مظلوم نمايى‌ها را نخوريد. (يعقوب، فريب پيراهن خون‌آلود و اشك‌ها را نخورد بلكه گفت: امان از نفس شما.) «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ» 3- شيطان و نفس، گناه را نزد انسان زيبا جلوه مى‌دهند و انجام آن را توجيه مى‌كنند. «سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ» 4- يعقوب عليه السلام مى‌دانست يوسف را گرگ نخورده، لذا از برادران استخوان ويا بقاياى جسد را مطالبه نكرد. «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ»* 5- حوادث دو چهره دارد: بلا و سختى، «بِدَمٍ كَذِبٍ» صبر و زيبائى. «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»* 6- انبياى الهى در برابر حوادث سخت، زيباترين عكس العمل را نشان مى دهند. «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»* 7- در حوادث بايد علاوه بر صبر وتوانايى درونى، از امدادهاى الهى استمداد جست. «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ» 8- براى صبر بايد از خداوند استمداد كرد. «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ»* 9- بهترين نوع صبر آن است كه عليرغم آنكه دل مى‌سوزد و اشك جارى مى‌شود، خدا فراموش نشود. «وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ» 10- تحمّل توطئه فرزندان عليه برادر خود، سخت و درد آور است، لذا بايد از خدا براى تحمّل آن استمداد كرد. «وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ»* 11- حضرت يعقوب با جمله‌ى‌ «وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‌ ما تَصِفُونَ» به جاى‌ «عَلى‌ ما فَعَلْتُمْ»، به برادران فهماند كه مدّعاى آنان باور كردنى نيست.* تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 175" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى‌ دَلْوَهُ قالَ يا بُشْرى‌ هذا غُلامٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَعْمَلُونَ «19» و (يوسف در چاه بود تا) كاروانى فرا رسيد و مأمور آب را فرستادند (تا آب بياورد)، پس او دلو خود را به چاه افكند، (يوسف به طنابِ دلو آويزان شد و به بالاى چاه رسيد) مأمور آب فرياد زد: مژده كه اين پسرى است. او را چون كالائى پنهان داشتند (تا كسى ادّعاى مالكيّت نكند)، در حالى كه خداوند بر آنچه انجام مى‌دادند آگاه بود. نکته ها خداوند، بندگان مخلص خود را تنها نمى‌گذارد و آنها را در شدايد و سختى‌ها نجات مى‌دهد. نوح را روى آب، يونس را زير آب و يوسف را كنار آب، نجات داد. همچنان كه ابراهيم را از آتش، موسى را در وسط دريا و محمّد صلى الله عليه و آله را درونِ غار و على عليه السلام را در بستر كه به جاى پيامبر خوابيده بود، نجات داد. با اراده الهى، ريسمان چاه وسيله شد تا يوسف از قعر چاه به تخت و كاخ برسد، پس بنگريد با حبل‌اللَّه چه مى‌توان انجام داد!؟ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ‌ ... «1» پیام ها 1- گاهى خودى‌ها انسان را در چاه مى‌اندازند، ولى خداوند از طريق بيگانگان، انسان را نجات مى‌دهد. «جاءَتْ سَيَّارَةٌ» 2- تقسيم كار، يكى از اصول مديريّت و زندگى جمعى است. («وارِدَهُمْ» به معناى مسئول آب است.) 3- گروهى، انسان را به ديد كالا مى‌نگرند. «بِضاعَةً» 4- كتمان حقيقت، در برابر مردم امكان دارد، با خدا چه مى‌كنيم كه به همه چيز آگاه است. أَسَرُّوهُ‌ ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ‌" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ «20» و (كاروانيان) يوسف را به بهايى اندك چند درهمى فروختند و درباره او بى‌رغبت بودند. نکته ها هركس يوسفِ وجودش را ارزان بفروشد، پشيمان مى‌شود. عمر، جوانى، عزّت، استقلال و پاكى انسان، هريك يوسفى هستند كه بايد مواظب باشيم ارزان نفروشيم. پیام ها 1- مالى كه آسان به دست آيد، آسان از دست مى‌رود. «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ» 2- نظام برده‌دارى وبرده‌فروشى، سابقه‌اى دراز دارد. «وَ شَرَوْهُ» 3- بى رغبتى به يوسف در مقطعى، به نفع آينده‌ى او شد. وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌ ... 4- هر كس ارزش چيزى را نداند، آنرا ارزان از دست مى‌دهد. «بِثَمَنٍ بَخْسٍ» (كاروانيان، ارزش يوسف را نمى‌شناختند.) 5- اشخاص ارزشمند بالاخره ارزششان آشكار خواهد شد، هر چند در برهه‌اى مورد بى مهرى قرار گيرند. (اگر امروز يوسف را به عنوان برده مى‌فروشند، روزگارى او حاكم خواهد شد) شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌ ...* 6- تاريخ پول، به هزاران سال قبل باز مى‌گردد. «دَراهِمَ» 7- مردان ناآگاه و غافل، يوسف را به بهاى كم فروختند، ولى زنان آگاه و عاشق، او را به فرشته‌اى كريم توصيف نمودند. «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌- إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» امام صادق عليه السلام فرمودند: «رُبّ امرئة أفقه من رجل» «1» چه بسا زنى كه از مرد فهيم‌تر باشد. «1». كافى، ج 4، ص 306. تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 177" ‏‏‏‏٠_جز۱۲ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْواهُ عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‌ أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «21» و كسى از مردم مصر كه يوسف را خريد، به همسرش گفت: مقام او را گرامى دار (او را به ديد برده، نگاه مكن) اميد است كه در آينده ما را سود برساند يا او را به فرزندى بگيريم. و اينگونه ما به يوسف در آن سرزمين جايگاه و مكنت داديم (تا اراده ما تحقق يابد) و تا او را از تعبير خواب‌ها بياموزيم و خداوند بر كار خويش تواناست، ولى اكثر مردم نمى‌دانند. نکته ها جمله‌ى‌ «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» در دو مورد در قرآن به كار رفته است: يكى در مورد حضرت موسى وقتى كه صندوق او را از آب گرفتند، همسر فرعون به او گفت: اين نوزاد را نكشيد، شايد در آينده به ما سودى رساند. «1» و ديگرى در اينجاست كه عزيز مصر به همسرش مى‌گويد: احترام اين برده را بگير، شايد در آينده به درد ما بخورد. آرى، به اراده‌ى خداوندى، محبّتِ نوزاد و برده‌اى ناشناس، چنان در قلب حاكمانِ مصر جاى مى‌گيرد كه زمينه‌هاى حكومت آينده‌ى آنان را فراهم مى‌سازد. پیام ها 1- بزرگوارى در سيماى يوسف نمايان بود. تا آنجا كه عزيز مصر سفارش او را به همسرش مى‌كند. «أَكْرِمِي مَثْواهُ» 2- زن در خانه، نقش محورى دارد. «أَكْرِمِي مَثْواهُ»* 3- اطرافيان و آشنايان را به نيكى با مردم دعوت كنيد. «أَكْرِمِي مَثْواهُ»* «1». قصص، 9. جلد 4 - صفحه 178 4- در معاملات آينده نگر باشيد. اشْتَراهُ‌ ... عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا* 5- با احترام به مردم، مى‌توان انتظار كمك ويارى از آنان داشت. أَكْرِمِي‌ ... يَنْفَعَنا 6- دلها به دست خداوند است. مهر يوسف، در دل خريدار نشست. «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» 7- تصميم‌هاى مهم را پس از ارزيابى و آزمايش و مرحله‌اى اتّخاذ كنيد. (اوّل يوسف را به عنوان كمك‌كار در خانه، «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا» كم‌كم به عنوان فرزند قرار دهيم) «أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»* 8- فرزندخواندگى، سابقه تاريخى دارد. «نَتَّخِذَهُ وَلَداً» 9- عزيز مصر فاقد فرزند بود. «نَتَّخِذَهُ وَلَداً»* 10- عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. (برادران او را در چاه انداختند و او امروز در كاخ مستقر شد) «كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ»* 11- زيردستان را دست كم نگيريد، چه بسا قدرتمندان و حاكمان آينده باشند. «مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ»* 12- علم و دانش، شرطِ مسئوليّت پذيرى است. مَكَّنَّا ... لِنُعَلِّمَهُ‌ 13- پايان تلخى‌ها، شيرينى است. «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌- مَكَّنَّا لِيُوسُفَ» 14- اراده غالب خدا، يوسف را از چاه به جاه كشاند. «مَكَّنَّا لِيُوسُفَ» 15- آنچه را ما حادثه مى‌پنداريم، در حقيقت طراحى الهى براى انجام يافتن اراده‌ى اوست. «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‌ أَمْرِهِ» 16- چه بسا حوادث ناگوار كه چهره واقعى آن خير است. (يوسف در ظاهر به چاه افتاد، ولى در واقع طرح چيز ديگرى است) كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ‌ ... أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ* 17- مردم، ظاهر حوادث را مى‌بينند، ولى از اهداف و برنامه‌هاى الهى بى‌خبرند. «لا يَعْلَمُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 179" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ «22» و چون (يوسف) به رشد و قوّت خود رسيد به او حُكم (نبوّت يا حكمت) و علم داديم و ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم. نکته ها «اشد» از «شد» به معناى «گِره محكم»، اشاره به استحكام جسمى و روحى است. اين كلمه در قرآن؛ گاهى به معناى «بلوغ» استعمال شده است، چنانكه در آيه 34 سوره اسراء آمده: «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ» يعنى به مال يتيم نزديك نشويد تا زمانى كه به سنّ بلوغ برسد. گاهى مراد از «اشد» سنّ چهل سالگى است. نظير آيه 15 سوره‌ى احقاف كه مى‌فرمايد: «بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً» و گاهى به سن قبل از پيرى گفته مى‌شود، مانند آيه 67 سوره غافر: «ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً» پیام ها 1- علم وحكمت، ظرفيّت وآمادگى مى‌خواهد. «بَلَغَ أَشُدَّهُ» 2- ترفيعات الهى بدون فوت زمان و در وقت خود صورت مى‌گيرد. لَمَّا بَلَغَ‌ ... آتَيْناهُ* 3- حكمت، غير از علم است. (علم، دانش است، ولى حكمت، بينش و بصيرتى است كه انسان را به حقّ مى‌رساند) «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً»* 4- علوم انبيا، اكتسابى نيست. «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً» 5- وجود علم و حكمت در كنار يكديگر، بسيار ارزشمند و كارساز است. «حُكْماً وَ عِلْماً»* 6- دليلِ عزل و نصب‌ها را براى مردم بيان كنيد. آتَيْناهُ حُكْماً ... كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ* 7- بايد احسان كنيم تا لايق دريافت پاداش خاصّ الهى باشيم. «نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» 8- نيكوكاران، در همين دنيا نيز كامياب مى‌شوند. «كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» جلد 4 - صفحه 180 9- هر كس كه توان علمى و جسمى داشته باشد، مشمول لطف الهى نمى‌شود، بلكه محسن بودن نيز لازم است. «نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6As