eitaa logo
تفسیر صوتی آیه به آیه
418 دنبال‌کننده
120 عکس
62 ویدیو
0 فایل
هر گونه استفاده از مطالب کانال مجاز است 😊 ارتباط با مدیر انتقاد و پیشنهاد 👈👈 @zzirani
مشاهده در ایتا
دانلود
10.Yunus.026.mp3
2.26M
تفسیر آیه ۲۶ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.027.mp3
2.73M
تفسیر آیه ۲۷ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۷ از کتاب 🔹تا اینجا روشن شد که راه به سوى خدا دو تا است ، یکى دور، و یکى نزدیک ، راه نزدیک راه مؤ منین و راه دور راه غیر ایشان است و هر دو راه هم به حکم آیه (6 سوره انشقاق ) راه خدا است . تقسیم دیگرى براى راه به سوى خدا 🔸مقدمه سوم اینکه علاوه بر تقسیم قبلى ، که راه خدا را به دو قسم دور و نزدیک تقسیم مى کرد، تقسیم دیگرى است که یک راه را بسوى بلندى ، و راهى دیگر را بسوى پستى منتهى میداند، یک جا مى فرماید: ((ان الذین کذبوا بایاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء))، (کسانیکه آیات ما را تکذیب کرده ، و از پذیرفتن آن استکبار ورزیدند، دربهاى آسمان برویشان باز نمیشود) 🔹 معلوم میشود آنهائیکه چنین نیستند، دربهاى آسمان برویشان باز میشود، چون اگر هیچکس بسوى آسمان بالا نمیرفت و درب هاى آسمان را نمى کوبید، براى درب معنائى نبود. 🔸و درجائى دیگر مى فرماید: ((و من یحلل علیه غضبى فقد هوى ))، (کسیکه غضب من بر او احاطه کند، او بسوى پستى سقوط مى کند) - چون کلمه (هوى ) از مصدر (هوى ) است ، که معناى سقوط را میدهد. و در جائى دیگر مى فرماید: ((و من یتبدل الکفر بالایمان ، فقد ضل سواء السبیل )) (کسیکه ایمان را با کفر عوض کند، راه را گم کرده )، که مى رساند دسته سومى هستند که نه راهشان بسوى بالا است و نه بسوى سقوط، بلکه اصلا راه را گم کرده دچار حیرت شده اند، 🔹آنها که راهشان بسوى بالا است ، کسانى هستند که ایمان به آیات خدا دارند و از عبادت او استکبار نمى کنند و بعضى دیگر راهشان بسوى پستى منتهى میشود و آنها کسانى هستند که به ایشان غضب شده و بعضى دیگر اصلا راه را از دست داده و گمراه شده اند و آنان (ضالین )اند، 🔸و اى بسا که آیه مورد بحث باین سه طائفه اشاره کند، ((الذین انعمت علیهم )) طائفه اول ، و ((مغضوب علیهم )) طائفه دوم ، و (ضالین ) طائفه سوم باشند. 🔹 پر واضح است که صراط مستقیم آن دو طریق دیگر، یعنى طریق ((مغضوب علیهم ))، و طریق (ضالین ) نیست ، پس قهرا همان طائفه اول ، یعنى مؤ منین خواهد بود که از آیات خدا استکبار نمى ورزند. 🔸سبیل مؤ منین نیز تقسیمات و درجاتى دارد از آیه : ((یرفع اللّه الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات ))، (خداوند کسانى را که ایمان آورده اند بلند مى کند، و کسانى را که علم داده شده اند، به درجاتى بالا مى برد)، بر مى آید که همین طریق اول نیز تقسیم هائى دارد و یک طریق نیست و کسیکه با ایمان بخدا به راه اول یعنى سبیل مؤ منین افتاده ، چنان نیست که دیگر ظرفیت تکاملش پر شده باشد، بلکه هنوز براى تکامل ظرفیت دارد، که اگر آن بقیه را هم بدست آورد آنوقت از اصحاب صراط مستقیم مى شود. ضلالت 🔹 اولا باید دانست که هر ضلالتى شرک است ، همچنانکه عکسش نیز چنین است ، یعنى هر شرکى ضلالت است ، به شهادت آیه ((و من یتبدل الکفر بالایمان فقد ضل سواء السبیل ))، (و کسیکه کفر را با ایمان عوض کند راه میانه را گم کرده است )، و آیه : ((ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین ، و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم ، و لقد اضل منکم جبلا کثیرا))، (و شیطانرا نپرستید، که دشمن آشکار شما است ، بلکه مرا بپرستید، که این است صراط مستقیم ، در حالیکه او جمع کثیرى از شما را گمراه کرده )، که آیه اولى کفر را ضلالت و دومى ضلالت را کفر و شرک میداند و قرآن شرک را ظلم و ظلم را شرک میداند، 🔸از شیطان حکایت مى کند که بعد از همه اضلالهایش ، و خیانت هایش ، در قیامت میگوید: ((انى کفرت بما اشرکتمون من قبل ان الظالمین لهم عذاب الیم ))، (من به انچه شما مى کردید و مرا شریک جرم میساختید، کفر مى ورزم و بیزارم ، براى اینکه ستمگران عذابى دردناک دارند)، 🔹در این کلام خود شرک را ظلم دانسته و در آیه : ((الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولک لهم الامن ، و هم مهتدون ))، (کسانیکه ایمان آورده ، و ایمان خود را آمیخته با ظلم نکردند ایشان امنیت دارند و راه را یافته اند)، ظلم را شرک و نقطه مقابل ایمان شمرده است. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.028.mp3
1.88M
تفسیر آیه ۲۸ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.029-30.mp3
2.4M
تفسیر آیه ۲۹ و ۳۰ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۸ از کتاب صراط مستقیم صراطى است که هیچ یک از ضلالت ، شرک و ظلم در آن راه ندارد. 🔹حال که این معنى را دانستى معلوم شد: که صراط مستقیم که صراط غیر گمراهان است ، صراطى است که به هیچ وجه شرک و ظلم در آن راه ندارد، همچنانکه ضلالتى در آن راه نمى یابد، نه ضلالت در باطن و قلب ، از قبیل کفر و خاطرات ناشایست ، که خدا از آن راضى نیست ، و نه در ظاهر اعضاء و ارکان بدن ، چون معصیت و یا قصور در اطاعت ، که هیچ یک از اینها در آن صراط یافت نمى شود، و این همانا حق توحید علمى و عملى است ، و توحید هم همین دو مرحله را دارد، دیگر شق سومى برایش نیست. اصحاب صراط مستقیم ثابت قدم به تمام معنا هستند 🔸مقدمه پنجم اینکه اصحاب صراط مستقیم در صورت عبودیت خدا، داراى ثبات قدم به تمام معنا هستند، هم در فعل و هم در قول ، هم در ظاهر و هم در باطن ، و ممکن نیست که نام بردگان بر غیر این صفت دیده شوند، و در همه احوال خدا و رسول را اطاعت مى کنند، 🔹 چنانچه نخست درباره آنها فرمود: ((و من یطع اللّه و الرسول فاولئک مع الذین انعم اللّه علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا))، (کسیکه خدا و رسول را اطاعت کند، چنین کسانى با آنان هستند که خدا بر ایشان انعام کرده ، از انبیاء، و صدیقین ، و شهدا، و صالحان ، که اینان نیکو رفقائى هستند)، 🔸 و سپس این ایمان و اطاعت را چنین توصیف کرده : ((فلا و ربک لا یومنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم ، ثم لا یجدوا فى انفسهم حرجا مما قضیت ، و یسلموا تسلیما، و لو انا کتبنا علیهم : ان اقتلوا انفسکم ، او اخرجوا من دیارکم ، ما فعلوه الا قلیل منهم ، و لو انهم فعلوا ما یوعظون به ، لکان خیرا لهم ، و اشد تثبیتا))، (نه به پروردگارت سوگند، ایمان واقعى نمى آورند، مگر وقتى که تو را حاکم بر خود بدانند، و در اختلافاتى که میانه خودشان رخ مى دهد به هر چه تو حکم کنى راضى باشند و احساس ناراحتى نکنند و صرفا تسلیم بوده باشند، به حدى که اگر ما واجب کنیم که خود را بکشید، یا از شهر و دیارتان بیرون شوید، بیرون شوند، ولى جز عده کمى از ایشان اینطور نیستند، و حال آنکه اگر اینطور باشند، و به اندرزها عمل کنند، براى خودشان بهتر و در استواریشان مؤ ثرتر است ). اصحاب صراط مستقیم مقامى عالى تر از مؤ منین دارند 🔹تازه مؤمنینى را که چنین ثبات قدمى دارند، پائین تر از اصحاب صراط مستقیم دانسته ، وصف آنان را با آن همه فضیلت که برایشان قائل شد، مادون صف اصحاب صراط مستقیم دانسته ، چون در آیه (68 سوره نساء) فرموده : این مؤ منین با کسانى محشور و رفیقند که خدا بر آنان انعام کرده ، (یعنى اصحاب صراط مستقیم )، و نفرموده : از ایشانند، و نیز فرموده : با آنان رفیقند، و نفرموده یکى از ایشانند، پس معلوم مى شود اصحاب صراط مستقیم ، یعنى ((الذین انعم اللّه علیهم )) مقامى عالى تر از مؤ منین دارند. 🔸نظیر آیه (68 - سوره نساء)، در اینکه مؤ منین را در زمره اصحاب صراط مستقیم ندانسته ، بلکه پائین تر از ایشان مى شمارد، آیه : ((و الذین آمنوا باللّه و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم لهم اجرهم و نورهم )) مى باشد، چون در این آیه مؤ منین را ملحق به صدیقین و شهداء کرده و با اینکه جزو آنان نیستند، به عنوان پاداش ، اجر و نور آنان را به ایشان داده و فرموده : (و کسانیکه به خدا و رسولان وى ایمان آورده اند، در حقیقت آنها هم نزد پروردگارشان صدیق و شهید محسوب مى شوند و نور و اجر ایشان را دارند). 🔹پس معلوم مى شود اصحاب صراط مستقیم ، قدر و منزلت و درجه بلندترى از درجه مؤ منین خالص دارند، حتى مؤ منینى که دلها و اعمالشان از ضلالت و شرک و ظلم به کلى خالص است . 🔸پس تدبر و دقت در این آیات براى آدمى یقین مى آورد: باینکه مؤ منین با اینکه چنین فضائلى را دارا هستند، مع ذلک در فضیلت کامل نیستند، و هنوز ظرفیت آنرا دارند که خود را به (الذین انعم اللّه علیهم برسانند)، و با پر کردن بقیه ظرفیت خود، همنشین با آنان شوند، و به درجه آنان برسند و بعید نیست که این بقیه ، نوعى علم و ایمان خاصى به خدا باشد، چون در آیه ((یرفع اللّه الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات ))، خداوند آنهائى را که از شما ایمان آورده اند، و آنانکه علم به ایشان داده شده ، به درجاتى بالا مى برد) دارندگان علم را از مؤ منین بالاتر دانسته 🔸 معلوم مى شود: برترى ((الذین انعم اللّه علیهم )) از مؤ منین ، به داشتن همان علمى است که خدا به آنان داده ، نه علمى که خود از مسیر عادى کسب کنند، پس اصحاب صراط مستقیم که ((انعم اللّه علیهم )) به خاطر داشتن نعمتى که خدا به ایشان داده ، (یعنى نعمت علمى مخصوص )، قدر و منزلت بالاترى دارند و حتى از دارندگان نعمت ایمان کامل نیز بالاتراند، این هم یک صفت و امتیاز در اصحاب صراط مستقیم . ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.031.mp3
1.96M
تفسیر آیه ۳۱ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.032-33.mp3
1.54M
تفسیر آیه ۳۲ و ۳۳ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۹ از کتاب موارد استعمال صراط و سبیل در قرآن و فرق آن دو 🔹خدایتعالى در کلام مجیدش مکرر نام صراط و سبیل را برده و آنها را صراط و سبیل هاى خود خوانده ، با این تفاوت که به جز یک صراط مستقیم به خود نسبت نداده ، ولى سبیل هاى چندى را به خود نسبت داده ، پس ‌ معلوم مى شود: میان خدا و بندگان چند سبیل و یک صراط مستقیم بر قرار است ، 🔸 مثلا درباره سبیل فرموده : ((و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا))، و کسانى که در راه ما جهاد کنند، ما بسوى سبیل هاى خود هدایتشان مى کنیم )، 🔹 ولى هر جا صحبت از صراط مستقیم به میان آمده ، آن را یکى دانسته است ، از طرف دیگر جز در آیه مورد بحث که صراط مستقیم را به بعضى از بندگان نسبت داده ، در هیچ مورد صراط مستقیم را به کسى از خلایق نسبت نداده ، به خلاف سبیل ، که آن را در چند جا به چند طائفه از خلقش نسبت داده ، یک جا آن را به رسول خدا (ص ) نسبت داده و فرموده : (قل هذه سبیلى ، ادعوا الى اللّه على بصیره ، بگو این سبیل من است ، که مردم را با بصیرت به سوى خدا دعوت کنم )، جاى دیگر آن را به توبه کاران نسبت داده و فرموده : (سبیل من اناب الى ، راه آن کس که به درگاه من رجوع کند)، و در سوره نساء آیه (115) آن را به مؤمنین نسبت داده و فرموده : (سبیل المؤ منین ). 🔸از اینجا معلوم می شود که سبیل غیر از صراط مستقیم است ، چون سبیل متعدد است و به اختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف میشود، به خلاف صراط مستقیم ، که یکى است ، که در مثل بزرگراهى است که همه راههاى فرعى بدان منتهى میشود، 🔹همچنانکه آیه : ((قد جاء کم من اللّه نور و کتاب مبین ، یهدى به اللّه من اتبع رضوانه ، سبل السلام ، و یخرجهم من الظلمات الى النور باذنه ، و یهدیهم الى صراط مستقیم ،)) (از ناحیه خدا به سوى شما نورى و کتابى روشن آمد، که خدا به وسیله آن هر کس که در پى خوشنودى او باشد به سبیل هاى سلامت راهنمائى نموده و به اذن خود از ظلمت ها به سوى نور بیرون مى کند و به سوى صراط مستقیمشان هدایت مى فرماید) به آن اشاره دارد، چون سبیل را متعدد و بسیار قلمداد نموده ، صراط را واحد دانسته است ، 🔸حال یا این است که صراط مستقیم همه آن سبیل ها است و یا این است که آن سبیل ها همانطور که گفتیم راه هاى فرعى است ، که بعد از اتصالشان به یکدیگر به صورت صراط مستقیم و شاهراه در مى آیند. فرق دیگرى بین سبیل و صراط 🔹از آیه شریفه : ((و ما یومن اکثرهم باللّه الا و هم مشرکون ))، (بیشترشان به خدا ایمان نمى آورند، مگر توام با شرک )، برمى آید که یک مرحله از شرک (که همان ضلالت باشد)، با ایمان (که عبارت است از یکى از سبیلها) جمع میشود و این خود فرق دیگرى میان سبیل و صراط است ، که سبیل با شرک جمع میشود، ولى صراط مستقیم با ضلالت و شرک جمع نمیشود، همچنانکه در آیات مورد بحث هم در معرفى صراط مستقیم فرمود: (و لا الضالین ). ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.034.mp3
1.07M
تفسیر آیه ۳۴ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.035.mp3
2.23M
تفسیر آیه ۳۵ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۱۰ از کتاب 🔹دقت در آیات نامبرده به دست میدهد: که هر یک از سبیل ها با مقدارى نقص و یا حداقل با امتیازى جمع میشود، به خلاف صراط مستقیم ، که نه نقص در آن راه دارد و نه صراط مستقیم زید از صراط مستقیم عمرو امتیاز دارد، بلکه هر دو صراط مستقیم است ، 🔸 به خلاف سبیل ها، که هر یک مصداقى از صراط مستقیم است ، ولکن با امتیازى که به واسطه آن از سبیل هاى دیگر ممتاز میشود و غیر او مى گردد، اما صراط مستقیمى که در ضمن این است ، عین صراط مستقیمى است که در ضمن سبیل دیگر است و خلاصه صراط مستقیم با هر یک از سبیل ها متحد است . 🔹همچنانکه از بعضى آیات نامبرده و غیر نامبرده از قبیل آیه : ((و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم )) و آیه : ((قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقیم ، دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا))، (بگو به درستى پروردگار من ، مرا بسوى صراط مستقیم که دینى است قیم و ملت حنیف ابراهیم ، هدایت فرموده ) نیز این معنا استفاده میشود. 🔸مثل صراط مستقیم نسبت به سبیل هاى خدا مثل روح است نسبت به بدن، چون هم عبادت را صراط مستقیم خوانده و هم دین را، با اینکه این دو عنوان بین همه سبیل ها مشترک هستند، پس ‌ میتوان گفت مثل صراط مستقیم نسبت به سبیل هاى خدا، مثل روح است نسبت به بدن ، همانطور که بدن یک انسان در زندگیش اطوار مختلفى دارد و در هر یک از آن احوال و اطوار غیر آن انسان در طور دیگر است ، مثلا انسان در حال جنین غیر همان انسان در حال طفولیت و بلوغ و جوانى و کهولت و سالخوردگى و فرتوتى است ، ولى در عین حال روح او همان روح است و در همه آن اطوار یکى است و با بدن او همه جا متحد است . 🔹و نیز بدن او ممکن است به احوالى مبتلا شود، که بر خلاف میل او باشد و روح او صرفنظر از بدنش آن احوال را نخواهد و اقتضاى آن را نداشته باشد، به خلاف روح که هیچوقت معرض این اطوار قرار نمى گیرد، چون او مفطور به فطرت خدا است ، که به حکم ((لا تبدیل لخلق اللّه ))، فطریاتش دگرگون نمى شود و با اینکه روح و بدن از این دو جهت با هم فرق دارند، در عین حال روح آن انسان نامبرده همان بدن او است و انسانیکه فرض کردیم مجموع روح و بدن است . 🔸همچنین سبیل بسوى خدا همان صراط مستقیم است ، جز اینکه هر یک از سبیل ها مثلا سبیل مؤ منین و سبیل منیبین و سبیل پیروى کنندگان رسولخدا (ص ) و هر سبیل دیگر، گاه میشود که یا از داخل و یا خارج دچار آفتى مى گردد، ولى صراط مستقیم همانطور که گفتیم هرگز دچار این دو آفت نمیشود، 🔸چه ، ملاحظه فرمودید: که ایمان که یکى از سبیل ها است ، گاهى با شرک هم جمع میشود همچنان که گاهى با ضلالت جمع میشود، اما هیچ یک از شرک و ضلالت با صراط مستقیم جمع نمى گردد، پس معلوم شد که براى سبیل مرتبه هاى بسیارى است ، بعضى از آنها خالص ، و بعضى دیگر آمیخته با شرک و ضلالت است ، بعضى راهى کوتاه تر، و بعضى دیگر دورتراست ، اما هر چه هست بسوى صراط مستقیم مى رود و به معنائى دیگر همان صراط مستقیم است ، که بیانش گذشت . 🔹صراط مستقیم راهى است بسوى خدا، که هر راه دیگرى که خلایق بسوى خدا دارند، شعبه اى از آنست و هر طریقى که آدمى را بسوى خدا رهنمائى مى کند، بهره اى از صراط مستقیم را دارا است ، به این معنا که هر راهى و طریقه اى که فرض شود، به ان مقدار آدمى را بسوى خدا و حق راهنمائى مى کند، که خودش از صراط مستقیم دارا و متضمن باشد، 🔹اگر آن راه به مقدار اندکى از صراط مستقیم را دارا باشد، رهرو خود را کمتر بسوى خدا مى کشاند، و اگر بیشتر داشته باشد، بیشتر مى کشاند، و اما خود صراط مستقیم بدون هیچ قید و شرطى رهرو خود را بسوى خدا هدایت مى کند و مى رساند. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.036-37.mp3
1.79M
تفسیر آیه ۳۶ و ۳۷ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.038.mp3
2.52M
تفسیر آیه ۳۸ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۱۱ از کتاب 🔹صراط مستقیم عبارت میشود از صراطى که در هدایت مردم و رساندنشان بسوى غایت و مقصدشان ، تخلف نکند و صد در صد این اثر خود را به بخشد، همچنانکه خدایتعالى در آیه شریفه : (فاما الذین آمنوا باللّه و اعتصموا به ، فسید خلهم فى رحمة منه و فضل ، و یهدیهم الیه صراطا مستقیما، و اما آنهائیکه به خدا ایمان آورده و از او خواستند تا حفظشان کند، بزودى خدایشان داخل رحمت خاصى از رحمت هاى خود نموده و بسوى خویش هدایت مى کند، هدایتى که همان صراط مستقیم است )، آن راهى را که هرگز در هدایت رهرو خود تخلف ننموده ، و دائما بر حال خود باقى است ، صراط مستقیم نامیده . 🔸خداوند سنت و طریقه مستقیم خود را دائمى و غیرقابل تخلف و تغییر معرفى مى کند و نیز در آیه : ((فمن یرد اللّه ان یهدیه ، یشرح صدره للاسلام ، و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا، کانما یصعد فى السماء، کذلک یجعل اللّه الرجس على الذین لا یؤ منون ، و هذا صراط ربک مستقیما))، (کسیکه خدایش بخواهد هدایت کند، سینه اش را براى اسلام گشاده مى سازد و کسیکه خدایش بخواهد گمراه کند، سینه اش را تنگ و بى حوصله مى سازد، بطوریکه گوئى بآسمان بالا مى رود، آرى این چنین خداوند پلیدى را بر آنان که ایمان ندارند مسلط مى سازد و این راه مستقیم پروردگار تو است ) 🔹طریقه مستقیم خود را غیر مختلف و غیر قابل تخلف معرفى کرده ، ونیز در آیه : (قال هذا صراط على مستقیم ، ان عبادى لیس لک علیهم سلطان ، الا من اتبعک من الغاوین ، فرمود این صراط مستقیم من است و من خود را بدان ملزم کرده ام ، به درستى بندگان من کسانیند، که تو نمى توانى بر آنان تسلط یابى ، مگر آن گمراهى که خودش به اختیار خود پیروى تو را بپذیرد)، سنت و طریقه مستقیم خود را دائمى و غیر قابل تغییر معرفى فرموده و در حقیقت مى خواهد بفرماید: ((فلن تجد لسنة اللّه تبدیلا، و لن تجد لسنة اللّه تحویلا))، (براى سنت خدا نه تبدیلى خواهى یافت و نه دگرگونى ) ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.039.mp3
3.47M
تفسیر آیه ۳۹ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.040.mp3
2.12M
تفسیر آیه ۴۰ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۱۲ از کتاب اهدنا (هدایت) 🔹هدایت عبارتست از دلالت و نشان دادن هدف ، به وسیله نشان دادن راه و این خود یک نحو رساندن به هدف است و کار خدا است ، چیزی که هست خدایتعالى سنتش بر این جریان یافته که امور را از مجراى اسباب به جریان اندازد و در مسئله هدایت هم وسیله اى فراهم مى کند، تا مطلوب و هدف براى هر که او بخواهد روشن گشته و بنده اش در مسیر زندگى به هدف نهائى خود برسد. 🔸 این معنا را خداى سبحان بیان نموده ، فرموده : ((فمن یرد اللّه ان یهدیه ، یشرح صدره للاسلام ))، (خداوند هر که را بخواهد هدایت کند، سینه او را براى اسلام پذیرا نموده و ظرفیت میدهد)، 🔹و نیز فرموده : (ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللّه ، ذلک هدى اللّه یهدى به من یشاء، سپس پوست بدن و دلهایشان بسوى یاد خدا نرم میشود و میل مى کند، این هدایت خدا است ، که هر که را بخواهد از آن موهبت برخوردار میسازد). 🔹همانطور که سبیل ها مختلفند، هدایت نیز به اختلاف آنها مختلف میشود، چون هدایت بسوى آن سبیل ها است ، پس براى هر سبیلى هدایتى است ، قبل از آن ، و مختص به آن . 🔸آیه شریفه : (و الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا، و ان اللّه لمع المحسنین ، و کسانیکه در ما جهاد مى کنند، ما ایشان را حتما به راه هاى خود هدایت مى کنیم و به درستى خدا با نیکوکاران است )، نیز به این اختلاف اشاره مى کند، چون فرق است بین اینکه بنده خدا در راه خدا جهاد کند، و بین اینکه در خدا جهاد کند، در اولى شخص مجاهد سلامت سبیل و از میان برداشتن موانع آن را میخواهد، به خلاف مجاهد در دومى ، که او خود خدا را میخواهد، و رضاى او را مى طلبد و خدا هم هدایت بسوى سبیل را برایش ادامه میدهد، البته سبیلى که او لیاقت و استعدادش را داشته باشد، و همچنین از آن سبیل به سبیلى دیگر، تا آنجا که وى را مختص بذات خود جلت عظمته کند. 🔹صراط مستقیم از آنجائیکه امرى است که در تمامى سبیل هاى مختلف محفوظ میباشد، لذا صحیح است که یک انسان هدایت شده ، باز هم بسوى آن هدایت شود، خدایتعالى او را از صراط بسوى صراط هدایت کند، به این معنا که سبیلى که قبلا بسوى آن هدایتش کرده بوده ، با هدایت بیشترى تکمیل نموده به سبیلى که ما فوق سبیل قبلى است هدایت فرماید. مزیت اصحاب صراط مستقیم به علم است 🔸مزیت اصحاب صراط مستقیم بر سایرین ، و همچنین مزیت صراط آنان بر سبیل سایرین ، تنها به علم است ، نه عمل ، آنان به مقام پروردگارشان علمى دارند که دیگران ندارند و گر نه در سابق هم گفتیم ، که در سبیل هاى پائین تر صراط مستقیم ، اعمال صالح کامل و بدون نقص نیز هست ، پس وقتى برترى اصحاب صراط مستقیم به عمل نبود، باقى نمى ماند مگر علم و اما اینکه آن علم چه علمى و چگونه علمى است ؟ انشاء اللّه در ذیل آیه : ((انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها)) درباره اش بحث خواهیم کرد. 🔹در اینجا تنها مى گوئیم آیه : ((یرفع اللّه الذین آمنوا منکم ، و الذین اوتوا العلم درجات ))، (خدا کسانى از شما را که ایمان دارند و کسانى که علم داده شده اند، به درجاتى بلند مى کند) و همچنین آیه : ((الیه یصعد الکلم الطیب ، و العمل الصالح یرفعه ))، (کلمه طیب خودش بسوى خدا بالا مى رود و عمل صالح آن را بالا مى برد) به این مزیت اشعار دارد، چون مى رساند آنچه خودش بسوى خدا بالا مى رود، کلمه طیب و علم است ، و اما عمل صالح ، اثرش کمک در بالا رفتن علم است. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.041.mp3
2.19M
تفسیر آیه ۴۱ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.042-44.mp3
2.26M
تفسیر آیه ۴۲ تا ۴۴ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلاصه ۱۳ از کتاب بحث روایتى (شامل روایاتى در ذیل آیات گذشته ) اقسام عبادت 🔹در کتاب کافى از امام صادق (علیه السلام ) روایت آمده ، که در معناى عبادت فرموده اند: عبادت سه جور است ، مردمى هستند که خدا را از ترس عبادت مى کنند، عبادت آنان عبادت بردگان ناتوان است و منشاءش زبونى بردگى است ، مردمى دیگر خداى تبارک و تعالى را به طلب ثوابش عبادت مى کنند، عبادت آنان عبادت اجیران است و منشاء آن علاقه به اجرت است ، مردمى دیگر خداى عز و جل را به خاطر محبتى که به او دارند عبادت مى کنند، عبادت آنان عبادت آزادگان و بهترین عبادت است . 🔹و در نهج البلاغه آمده که مردمى خدا را بدان جهت عبادت مى کنند که به ثوابش رغبت دارند، عبادت آنان عبادت تجارت پیشگان است و خود نوعى تجارت است ، قومى دیگر خدا را از ترس ، بندگى مى کنند، که عبادتشان عبادت بردگان است ، قومى سوم هستند که خدا را از در شکر عبادت مى کنند، که عبادت آنان عبادت آزادگان است . 🔸و در کتاب علل و نیز کتاب مجالس و کتاب خصال ، از امام صادق (علیه السلام ) آمده : که فرمودند: مردم ، خدا را سه جور عبادت مى کنند، طبقه اى او را به خاطر رغبتى که به ثوابش دارند عبادت مى کنند، که عبادت آنان عبادت حریصان است و منشاء آن طمع است و جمعى دیگر او را از ترس آتش عبادت مى کنند، که عبادت آنان عبادت بردگان و منشاءش زبونى و ترس است ، ولکن من خداى عزوجل را از این جهت عبادت مى کنم ، که دوستش دارم و این عبادت بزرگواران است ، که خدا درباره شان فرموده : ((و هم من فزع یومئذ آمنون )) (و ایشان در امروز از فزع ایمنند)، 🔸و نیز فرموده : ((قل ان کنتم تحبون اللّه فاتبعونى ، یحببکم اللّه ))، (بگو: اگر خدا را دوست میدارید پس پیروى من کنید تا خدا هم دوستتان بدارد)، پس هر کس خداى عز و جل را دوست بدارد، خدا هم او را دوست میدارد و هر کس خدا دوستش بدارد، از ایمنان خواهد بود، و این مقامى است مکنون و پوشیده ، که جز پاکان با آن تماس پیدا نمى کنند. مدلول عبادت آزادگان در هر سه روایت مذکوره به یک معنا است 🔹 مؤ لف : از بیانیکه در گذشته گذشت ، معناى این سه روایت روشن میشود و اگر عبادت احرار و آزاد مردان را گاهى به شکر و گاهى دیگر به حب ، توصیف کردند، از این جهت است که برگشت هر دو به یکى است ، چون شکر عبارت است از اینکه نعمت ولى نعمت را در جایش مصرف کنى و شکر عبادت به این است که از روى محبت انجام شود و تنها براى خود خدا صورت بگیرد، نه منافع شخصى و یا دفع ضرر شخصى ، بلکه خدا را عبادت کنى ، بدان جهت که خدا است ، یعنى به ذات خود جامع تمامى صفات جمال و جلال است و او چون جمیل بالذات است ، ذاتا محبوب است ، یعنى خودش دوست داشتنى است ، نه اینکه چون ثواب میدهد و یا عقاب را بر میدارد؟ مگر محبت جز میل به جمال و مجذوب شدن در برابر آن چیز دیگرى است ؟. 🔸پس برگشت اینکه بگوئیم : خدا معبود است ، چون خدا است و یا چون جمیل و محبوب است و یا چون ولى نعمت است و شکرش واجب است ، همه به یک معنا است . 🔹و از طرق عامه از امام صادق علیه السلام روایت شده که در تفسیر آیه (ایاک نعبد) الخ ، فرموده : یعنى ، ما از تو غیر تو را نمیخواهیم ، و عبادتت در عوض چیزى نمى کنیم ، آنطور که جاهلان به خیال خود تو را عبادت مى کنند، در حالى که در دل به یاد همه چیز هستند جز تو. 🔸مؤ لف : این روایت به نکته اى اشاره مى کند، که قبلا از آیات مورد بحث استفاده کردیم ، که معناى عبادت ، حضور و اخلاص است ، چون عبادت به منظور ثواب و یا دفع عذاب ، با خلوص و حضور منافات دارد. 🔹 از امام صادق علیه السلام روایتى آمده ، که در ضمن آن فرمود: هر کس معتقد باشد که خدا به صفت عبادت میشود، نه به ادراک ، اعتقاد خود را به خدائى حوالت داده که غایب است و کسیکه معتقد باشد که پروردگار متعال به صفت موصوفش عبادت میشود، توحید را باطل کرده ، چون صفت ، غیر موصوف است ، و کسیکه معتقد باشد که موصوف ، منسوب به صفت عبادت میشود، خداى کبیر را کوچک و صغیر شمرده است ، پس مردم ، خدا را آنطور که هست نمیتوانند اندازه گیرى کنند. 🔸و در کتاب معانى ، از امام صادق علیه السلام روایت آورده ، که در معناى جمله : (اهدنا الصراط المستقیم فرموده : خدایا ما را به لزوم طریقى ارشاد فرما، که به محبت تو و به بهشتت منتهى میشود و از اینکه پیروى هواهاى خود کنیم و در نتیجه هلاک گردیم ، جلو مى گیرد و نیز نمى گذارد آراء خود را اخذ کنیم و در نتیجه نابود شویم . 🔹نیز در معانى از على علیه السلام روایت آورده ، که درباره آیه نامبرده فرمود: یعنى خدایا! توفیق خودت را که ما تاکنون به وسیله آن تو را اطاعت کردیم ، درباره ما ادامه بده ، تا در روزگار آینده مان نیز همچنان تو را اطاعت کنیم . ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.045.mp3
2.03M
تفسیر آیه ۴۵ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.046-48.mp3
2.26M
تفسیر آیه ۴۶ تا ۴۸ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.049.mp3
1.7M
تفسیر آیه ۴۹ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.050-53.mp3
2.65M
تفسیر آیه ۵۰ تا ۵۳ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۱۵ از کتاب و ابتدای 🔹اگر مى بینیم که در شاءن نزول آیات ، روایاتى آمده ، که مثلا میگویند: فلان آیه بعد از فلان جریان نازل شد و یا فلان آیات درباره فلان شخص یا فلان واقعه نازل شده ، بارى نباید حکم آیه را مخصوص آن واقعه و آن شخص ‌ بدانیم ، چون اگر اینطور فکر کنیم ، باید بعد از انقضاء آن واقعه و یا مرگ آن شخص ، حکم آیه قرآن نیز ساقط شود و حال آنکه حکم آیه مطلق است و وقتى براى حکم نامبرده تعلیل مى آورد، علت آنرا مطلق ذکر مى کند. 🔹مثلا اگر در حق افرادى از مؤ منین مدحى مى کند یا از عده اى از غیر مؤ منین مذمتى کرده ، مدح و ذم خود را به صفات پسندیده و ناپسند آنان تعلیل کرده و فرموده : اگر آن دسته را مدح کرده ایم ، به خاطر تقوى و یا فلان فضیلت است و اگر این دسته را مذمت کرده ایم ، به خاطر فلان رذیلت است و پر واضح است که تا آخر دهر، هر کسى داراى آن فضیلت باشد، مشمول حکم آن آیه است و هر کسى داراى این رذیلت باشد، حکم این آیه شامل حالش مى شود. 🔸 و نیز قرآن کریم خودش صریحا بر این معنا دلالت نموده ، مى فرماید: ((یهدى به اللّه من اتبع رضوانه ))، خدا با این قرآن کسى را هدایت مى کند، که پیرو خوشنودى خدا باشد)، و نیز فرموده : ((و انه لکتاب عزیز، لا یاتیه الباطل من بین یدیه ، و لا من خلفه ))، (و اینکه قرآن کتابى است عزیز، که نه در عصر نزول ، باطل در آن رخنه مى کند، و نه در اعصار بعد)، و نیز فرموده : (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ، بدرستى که ما قرآن را نازل کردیم ، و بطور قطع خود ما آنرا حفظ خواهیم کرد). 🔹سوره بقره مشتمل بر دویست و هشتاد و شش آیه است آیات 1 5 ✨بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الم (1) ذَلِک الْکتَب لا رَیْب فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ(2) الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ وَ ممَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ(3) وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بمَا أُنزِلَ إِلَیْک وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِک وَ بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ(4) أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5) ترجمه آیات 🔸به نام خدائى آغاز مى کنم که بر همه موجودات رحمتى عمومى و بر نیکان از بندگانش رحمتى خاص ‌ دارد الف - لام - میم (1) این کتاب که در آن هیچ نقطه ابهامى نیست راهنماى کسانى است که تقواى فطرى خود را دارند(2) آنها که به عالم غیب ایمان دارند و با نماز که بهترین مظهر عبودیت است خدا را عبادت و با زکاة که بهترین خدمت به نوع است وظائف اجتماعى خود را انجام میدهند(3) و همانهائى که با آنچه بر تو نازل شده و بدانچه قبل از تو نازل شده ایمان و به آخرت یقین دارند(4) چنین کسان بر طریق هدایتى از پروردگار خویش و هم ایشان تنها رستگارانند(5) بیان آیات 🔹از آنجائیکه این سوره به تدریج و بطور متفرق نازل شده ، نمى توان غرض واحدى که مورد نظر همه آیاتش باشد در آن یافت ، تنها مى توان گفت : که قسمت عمده آن از یک غرض واحد و چشم گیر خبر مى دهد و آن عبارتست از بیان این حقیقت که عبادت حقیقى خداى سبحان به این است که بنده او به تمامى کتابهائی که او به منظور هدایت وى و بوسیله انبیائش نازل کرده ، ایمان داشته باشد و میان این وحى و آن وحى ، این کتاب و آن کتاب ، این رسول و آن رسول ، فرقى نگذارد. ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii
10.Yunus.054-56.mp3
2.44M
تفسیر آیه ۵۴ تا ۵۶ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
10.Yunus.057.mp3
2.86M
تفسیر آیه ۵۷ سوره تفسیر سایر آیه ها 👇👇 ✨ @tafsireayeha
خلاصه ۱۶ از کتاب 🔹الف - لام - میم گفتار پیرامون حروف بریده ای که در اول بعضى از سوره هاى قرآن آمده ، انشاءاللّه در ابتداى سوره شورى ، از نظر خواننده خواهد گذشت و همچنین گفتار در معناى هدایت بودن و کتاب بودن قرآن مى آید. 🔸 هدى للمتقین ، الذین یؤ منون ... متقین عبارتند از مؤ منین ، چون تقوى از اوصاف خاصه طبقه معینى از مؤ منین نیست و اینطور نیست که تقوى صفت مرتبه اى از مراتب ایمان باشد، که دارندگان مرتبه پائین تر، مؤ من بى تقوى باشند و در نتیجه تقوى مانند احسان و اخبات و خلوص ، یکى از مقامات ایمان باشد، بلکه صفتى است که با تمامى مراتب ایمان جمع میشود، مگر آنکه ایمان ، ایمان واقعى نباشد. 🔹دلیل این مدعا این است : خدایتعالى دنبال این کلمه ، یعنى کلمه (متقین )، وقتى اوصاف آن را بیان مى کند، از میانه طبقات مؤ منین ، با آن همه اختلاف که در طبقات آنان است ، طبقه معینى را مورد نظر قرار نمیدهد و طورى متقین را توصیف نمیکند که شامل طبقه معینى شود. 🔸و در این آیات نوزده گانه که حال مؤ منین و کفار و منافقین را بیان مى کند، از اوصاف معرف تقوى ، تنها پنج صفت را ذکر مى کند و آن عبارتست از: ایمان بغیب ، اقامه نماز، انفاق از آنچه خداى سبحان روزى کرده ، ایمان به آنچه بر انبیاء خود نازل فرموده ، به تحصیل یقین به آخرت ، 🔹و دارندگان این پنج صفت را به این خصوصیت توصیف کرده : چنین کسانى بر طریق هدایت الهى و داراى آن هستند. 🔸متقین داراى دو هدایتند همچنان که کفار و منافقین در دو ضلالت مى باشند و این طرز بیان به خوبى مى فهماند که نامبردگان به خاطر اینکه از ناحیه خداى سبحان هدایت شده اند، داراى این پنج صفت کریمه گشته اند، ساده تر اینکه ایشان متقى و (داراى پنج صفت نامبرده نشده اند)، مگر به هدایتى از خدایتعالى ، 🔹آنگاه کتاب خود را چنین معرفى مى کند: که هدایت همین متقین است ، لا ریب فیه هدى للمتقین پس مى فهمیم که هدایت کتاب ، غیر آن هدایتى است که اوصاف نامبرده را در پى داشت و نیز مى فهمیم که متقین ، داراى دو هدایتند، یک هدایت اولى که به خاطر آن متقى شدند و یک هدایت دومى که خداى سبحان به پاس تقوایشان به ایشان کرامت فرمود. 🔸آنوقت مقابله بین متقین که گفتیم داراى دو هدایتند، با کفار و منافقین درست میشود، چون کفار هم داراى دو ضلالت و منافقین داراى دو کورى هستند، یکى ضلالت و کورى اول ، که باعث اوصاف خبیثه آنان از کفر و نفاق و غیره شد، دوم ضلالت و کورى اى که ضلالت و کورى اولشان را بیشتر کرد، اولى را به خود آنان نسبت داد و دومى را به خودش ، که به عنوان مجازات دچار ضلالت و کورى بیشتریشان کرد، 🔹 و در خصوص کفار فرمود: ختم اللّه على قلوبهم ، و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة غشاوت را به خود آنان نسبت داد و مهر زدن بر دلهاشان را به خودش . 🔸همچنانکه در آیات بعد درباره منافقین مى فرماید: فى قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضا مرض اولى را به خود منافقین نسبت میدهد، و مرض دومى ایشان را به خودش ، به همان معنائى که از آیه یضل به کثیرا، و یهدى به کثیرا، و ما یضل به الا الفاسقین (خدا با این قرآنش بسیاری را گمراه و بسیارى را هدایت مى کند و با آن گمراه نمیکند مگر فاسقان را، آنهائى را که قبل از برخورد با قرآن فاسق بوده اند)، و آیه : ((فلما زاغوا ازاغ اللّه قلوبهم ))، (وقتى خودشان از راه راست منحرف شوند، خدا هم دلهاشان را منحرف مى کند) استفاده میشود. 🔹هدایت اول متقین از سلامت فطرت و هدایت دوم از ناحیه قرآن و فرع بر هدایت اول است و کوتاه سخن آنکه : متقین میان دو هدایت واقعند، همچنانکه کفار و منافقین میانه دو ضلالت قرار گرفته اند، و هر سه طبقه از دو خصیصه خود، یکى را یعنى اولى را خودشان داشته اند و دومى را خداوند به عنوان جزا بر اولیشان اضافه کرده است . ادامه دارد ... مشاهده سایر خلاصه ها 👈 ✨ @bairanii