eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
719 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
7هزار ویدیو
726 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
🔰بدان ایدک الله (11) 🔆پنج: کار طلبگی؛ کاری از جنس عشق، شور، محبت و احساس وظیفه؛ (1) ❇️آنچه برای ما
🔰بدان ایدک الله (12) 🔆پنج: کار طلبگی؛ کاری از جنس عشق، شور، محبت و احساس وظیفه؛ (2) 🔺درس خواندن‌ها و تبلیغات دینی معمولی ما هم همین‌طور (بدون توجه به امکانات و بر اساس احساس تکلیف) بوده‌است. برای گاهی دعوت می‌کردند، گاهی بی‌دعوت می‌رفتیم «و هذا هو الغالب» دنبال این بودیم که بالاخره این مطلبی که فراهم کرده‌ایم، این مطالعه‌ای که کرده‌ایم، این منبری که آماده کرده‌ایم، به گوش مردم برسد. ما با آن کسانی که وقتی برای منبر دعوتشان می‌کردند، می‌گفتند این مقدار باید بدهید، یا چِک اش را قبلاً باید بدهید، فرق داشتیم؛ آن عالم طلبگی نبود. 🔻امروز هم همین‌طور است. نفرمایید که ما حالا حالا ما و و دولت و بودجه و خزانه و درآمد نفت داریم؛ بله، معلوم است؛ لیکن یک کشور بر این امکانات استوار است. اگر شرکای ما در کارهای کشور آن‌هایی که غیر کار ما را برعهده دارند و قیودی، حدودی، امتیازاتی، شرط و شروطی در کارشان هست و ما برای تبلیغات کم می‌شود، بسیار خوب، «فلنرجع الی اصلنا» ؛ با همان روحیه، همان نشاط و همان تلاش. نرم‌افزار حوزه و روحانیت، صفحه 438، در دیدار با مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی پنجم اسفند 1370. ؛ صفحه 8. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اگر اذان گفتن را زنده کنید، نماز زنده می شود🔸 اگر شما اذان را زنده کنید نماز زنده می شود. اذان اگر احیاء شد، نماز احیاء می شود. شیطان چه می کند برای اذان؟ برای این که نماز را بشکند چه می کند؟ « وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا» وقتی اذان برای نماز گفته می شود، می کنند. اذان، سلاح شماست. اگر انسان این سلاح را درست به کار بگیرد، جرأت امر به معروف و نهی از منکر پیدا می کند. چرا؟ چون می گویید « إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ» نماز است که نهی از فحشاء و منکر می کند. یعنی شما با ارتباط به مبدا، حالت و و تفوق پیدا می کنید که بتوانی معروف را در طرف جا بیاندازی. از این جهت در حینی که می خواهی امر به معروف کنی، باید حال ارتباط با خدا داشته باشی. فطرتت باید امر به معروف کند، نه طبیعت شما. بسیاری امر به معروف می کنند، اما نه با فطرتشان، بلکه با طبیعتشان. می خواهد طبیعت خودش را بر طبیعت دیگری چیره کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 از سرنوشت عبرت می گیریم؟ 🔻شاه سلطان حسین، محمود افغان و این روزهای افغانستان! 🔹وضعیت این روزهای افغانستان غم انگیز است. البته قریب 4 دهه است که افغانستان درگیر جنگ است. اشغال توسط ابرقدرت های شوروی و آمریکا و جنگ های داخلی، این کشور را با بیش از 30 میلیون نفر را دچار رخوت، یأس، بی ثباتی، کشت و کشتار و ... کرده است. اما چرا؟ 🔸بیش از 20 سال از روزهایی که ناتو و در رأس آن آمریکا، افغانستان را اشغال و رژیم طالبان ساقط کردند می گذرد. قدرت به دست مجاهدین مخالف طالبان افتاد. اما مخالفین داخلی گروه طالبان که عموماً از مجاهدین جبهه شمال افغانستان بودند از اشغال توسط آمریکا استقبال کردند و با بیگانه طرح دوستی ریختند! 🔹مجاهدین افغانستانی برای اینکه قدرت در دستشان بماند با آمریکا سهیم و شریک شدند. حکمرانی با تکیه بر آمریکا برای آنها شیرین بود و این اطمینان به بیگانه آنها را از قدرت مردم خود غافل کرد. آنها به جمع آوری قدرت و ثروت پرداختند. کم کم از مردم فاصله گرفتند و برای خود کاخ ها ساختند! 🔸هر کدام به خانه آنچنانی، ماشین آنچنانی، شرکت و کارخانه و ثروت آنچنانی رسیدند. سرمست از این قدرت و ثروت با همدیگر هم درگیر می شدند. اختلاف می کردند. در انتخابات ریاست جمهوری دو سال قبل حتی حاضر شدند دولت شان دو رئیس جمهور داشته باشد! بعد از انحراف جبهه شمال عمیق شد. جناب به کاخ سازی روی آورد و خودش را به آمریکا فروخت. آخرین انتخابات با پائین ترین مشارکت بود! از جمعیت 35 میلیونی فقط دو میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و اشرف غنی با 900 هزار رأی و عبدالله با 700 هزار رأی هر دو رئیس جمهور شدند! 🔹رهبران جهادی که هر کدام می بایست یک رهبر، تئوریسین، مجاهد، مربی و بسیج کننده باشد و برای نجات کشورشان از اشغال بیگانه آینده نگری کنند اما به موجوداتی منفعت گرا، دنیاطلب، حزب گرا، وابسته و نوکر اجانب تبدیل شدند. حالا بعد از 20 سال اینها چگونه توان جنگیدن مقابل چریک های طالبان را دارند؟ 🔸مسیر دنیاطلبی و حزب گرایی و تکیه به بیگانه ای چون آمریکا، از رهبران مجاهد، موجوداتی ترسو ساخت و ترس بدترین خصیصه ای است که مسئولین یک کشور به آن دچار شوند! اگر بخواهیم کسی را در تاریخ نمود عینی این ترس بدانیم صفوی است! 🔹شاه سلطان حسین صفوی آخرین شاه سلسله پرقدرت صفوی است. فردی راحت طلب، شکم باره و زن باره، ناکارآمد و ترسو بود. وی به شدت نرم خو بود؛ هیچ مجرمی را اعدام نمی کرد بلکه آنان را جابجا می کرد. به مسائل جنسی علاقه وافری داشت و تقریباً تمام عمرش را در حرمسرا گذراند. انسان های بزرگ از او دور شده و حقیران و چاپلوسان به وی نزدیک می شدند و در نتیجه امرا و روسا و وزرا را از بین متملقین و بی عرضه ها انتخاب می کرد. 🔸در روزگار وی محمود افغان به اصفهان پایتخت صفوی حمله کرد. اما نه لشکریان او مقاومت کردند و نه مردم حاضر شدند از حکومت دفاع کنند. محمود افغان با سپاه کمتر از 20 هزار نفر لشکر 30 هزار نفری اصفهان را در هم کوبید و سایر ولایات هم به یاری شاه نرفتند. آنها سه شبانه روز اصفهان را غارت کردند؛ تمام شاهزاده ها و فرزندان شاه سلطان حسین را از دم تیغ گذراندند بجز یک شاهزاده که توانست فرار کند. 🔻این سرنوشت محتوم هر نظام سیاسی است که از پیشنیان عبرت نگیرد. رهبر انقلاب در این باره می فرماید: «آن روزی که شهر اصفهان در دوره‌ی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسین‌ها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود. ۱۳۸۷/۰۹/۲۴» ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طالبان چگونه به وجود آمد؟ مروری بر ۳ دهه حضور طالبان در افغانستان 🔹با قدرت گرفتن طالبان در افغانستان بسیاری هنوز با این گروه آشنا نیستند. 🔹در این ویدئو مروری داریم بر نحوه قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، سقوط آن‌ها و مجددا قدرت گرفتن آن
علی صمدزاده کارشناس مسائل منطقه: 1-در تحولات اخیر افغانستان، آمریکا در تلاش است تا از یک شکست قطعی (ناکامی در ایجاد یک الگوی مطلوب سیاسی در کابل و خروج اجباری از این کشور)، زیرساخت یک پیروزی (ایجاد یک کانون آشوب منطقه‌ای برای تخلیه بخشی از توان استراتژیک چین، روسیه و ایران) را نتیجه بگیرد. 2-به جرأت می‌توان گفت اصلی‌ترین دارایی‌های به دست آمده برای آمریکا در پی اشغال افغانستان، به دست آوردن اطلاعات راهبردی و شناخت دقیق افغانستان، رهبران، نخبگان و مردم این کشور در جایگاه نخست و سپس نفوذ در لایه‌های سیاسی و اجتماعی مختلف آن حتی در میان مخالفان آمریکا در افغانستان است! امری که اکنون به یک مزیت رقابتی راهبردی برای آمریکا در برابر سایر طرف‌های حاضر در صحنه افغانستان بدل گردیده است. 3-تسخیر افغانستان به دست طالبان به طور حتم مورد رضایت و در چارچوب محاسبات راهبردی آمریکاست و اساساً توافقات حاصل از مذاکرات آمریکا و طالبان در قطر، زمان و نحوه خروج آمریکا از افغانستان بستر سقوط کشور به دست طالبان را فراهم آورده است. 4-طالبان یک جریان افغانی برخوردار از حمایت خارجی (پاکستان) است و البته موجودیتی یکپارچه نیست؛ به این معنا که سهم رهبران محلی و میدانی این گروه –که برخی از ارتباطات و حمایت‌های خارجی مستقل نیز برخوردارند- در اقدامات و تحرکات میدانی گاه بیشتر از فرماندهان و رهبران ارشد گروه است! 5-طالبان یک گروه و جریان تحت سیطره آمریکا نیست اما تجربه بیست ساله امریکا در افغانستان، این گروه و اقدامات آن را برای آمریکایی‌ها محاسبه‌پذیر ساخته و آمریکایی‌ها امروز از ابزارهای مختلفی برای مدیریت الگوی رفتاری طالبان و اثرگذاری بر آن برخوردارند و بر همین مبنا آن را در چارچوب راهبرد کلان خود برای منطقه به کار گرفته‌اند. 6-باید دانست که اگر صرف نظر از جزئیات، مسامحتاً بپذیریم برای القاعده مبارزه با کفار (به تعبیر برخی دشمنان بعید)، برای داعش تسلط بر تمامی سرزمین‌های اسلامی و مبارزه با شیعیان (به مثابه دشمنان قریب) در اولویت ایدئولوژیک مبارزه قرار داشت؛ برای طالبان تسلط بر افغانستان و پیاده سازی الگوی امارت اسلامی در این کشور همزمان با ایجاد برتری قوم پشتون در مناسبات در اولویت قرار دارد و از این منظر عمده‌ترین تفاوت رویکردی آنان با دو گروه دیگر در اهداف سیاسی به شمار می‌رود. 7-به سبب شکاف‌های قومی گسترده در افغانستان، حاکمیت طالبان به مثابه یک گروه با اکثریت و خاستگاه پشتون‌گرایی و با سویه‌های افراطی مذهبی مورد پسند مردم افغانستان نیست و در حقیقت تحمیل سلطه یک اقلیت قومی بر خواست اکثریت (البته متشتت و غیرمتحد) مردم افغانستان است. از این رو حکومت احتمالی قریب الوقوع طالبان همواره با نارضایتی‌های سیاسی و اجتماعی مواجه خواهد بود و این امر خود بستر لازم برای بی‌ثباتی و ناآرامی دائمی در افغانستان و نواحی مختلف ان را فراهم خواهد آورد. امری که در چارچوب راهبرد آمریکا برای آینده افغانستان -به مثابه یک کانون بحران و نگرانی دائمی سیاسی امنیتی در منطقه- مطلوب و دلخواه است. 8-طالبان در خیزش اخیرش نشان داده است که رفتارهایش -علی‌رغم خشونت‌ها و تعدی‌های رخ‌داده در برخی مناطق- چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی حساب شده‌تر شده است و این هوشمندی را در نحوه و سرعت پیشروی‌های نظامی آن می‌توان مشاهده کرد اما فارغ از آن برای قضاوت درباره تغییر حقیقی طالبان، هنوز بسیار زود است! بسیاری از رفتارهای این روزهای طالبان ناشی از کنترل فزاینده نیروها به سبب ملاحظات سیاسی لازم برای پیشروی است و رفتار طبیعی این گروه را باید پس از عبور و گذر از این ملاحظات باید مشاهده و قضاوت کرد و حتی بر فرض احتمالی تغییر ماهیت رفتار، این امر جبران کننده ظلم‌ها و جنایات سال‌های گذشته این گروه نیست و نخواهد بود و نسبت بدان نباید اغماضی صورت بپذیرد. ادامه👇
ادامه مطلب قبل 9-کناره‌گیری مردم افغانستان از مواجهه جدی با طالبان و عدم همراهی با قوای حکومتی حتماً به معنای پذیرش و رضایت از تسلط طالبان نیست! در حقیقت رفتار این روزهای مردم افغانستان ناشی از ناامیدی گسترده از ساختار معیوب سیاسی ساخته شده به دست اشغالگران آمریکایی، سرخوردگی از منفعت طلبی و ثروت‌اندوزی شخصی رهبران سیاسی و قومی، بی‌اعتمادی به نمایندگان سیاسی به سبب فساد گسترده سیاسی و اقتصادی انان و ناتوانی‌شان در پیشبرد مطالبات مردم است. مردم افغانستان به شکل روزمره در حال مشاهده خیانت آشکار رهبران و رجال سیاسی و دفاعی در خالی کردن عرصه میدانی به دست دولت و بسترسازی ضمنی آنان برای سلطه طالبان هستند؛ از این رو خود را در هیچ یک از طرفین این منازعه تعریف نمی‌کنند و بدین جهت به ناظران نگران رخدادهای میدانی تبدیل شده‌اند. انتخابی منفعلانه از سر بی‌اعتمادی، یأس، سرخوردگی، ناامیدی و نیز ناتوانی! 10-در نهایت از منظر من، در تحلیل تحولات افغانستان، همپای وزن دهی به تحرکات و اقدامات طالبان، می‌بایست به راهبرد کلان آمریکا برای آینده این کشور، اقدامات میدانی واشنگتن در راستای راهبردش و نیز روند حاکم بر رفتار مردم و نخبگان افغانستان در مواجهه با رخدادهای میدانی پرداخت.
یدالله جوانی تحولات افغانستان.m4a
9.08M
🎧 تحلیل صوتی 🔰 تصرف افغانستان توسط طالبان چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ 🔻کارشناس برنامه: دکتر یدالله جوانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 طالبان کابل را فقط با هزار نفر تصرف کرد! 👤 کارشناس امور بین الملل: ✅ اگر آمریکا دنبال یک دولت دست نشانده قوی بود باید در این 20 سال محقق می شد اما وقتی در مقابل طالبان تنها دو تا سه هفته دولت توانست مقاومت کند نشان از ضعیف بودن آن است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📅 امروز سه شنبه ☀️ 26 مرداد ماه 1400 شمسی 🌙 08 محرم 1443 قمری ❄️ 17 آگوست 2021 میلادی ☀️ ➕ آغاز بازگشت آزادگان سلحشور از بند رژيم بعثي پس از سال‏ها اسارت (1369 ش) ➕ رحلت فقيه مجاهد آيت ‏اللَّه "سيدعبدالمجيد ايرواني" (1371 ش) ➕رحلت عالم بزرگوار "سید محمدعلی کاظمینی بروجردی" (1381 ش) ➕ ترور "ملاصالح خسروی" روحاني مبارز اهل سنت، توسط عوامل ضدانقلاب(1360 ش) 🌙 ➕ دیدار امام حسین (ع) با عمر بن سعد ➕ درگذشت فقيه بزرگ "آيت‏ اللَّه ملاعلي زنجاني" (1290 ق) ❄️ ➕ كشف دومين قمر مريخ با نام "ديموس" توسط "آزاف هال" امريكايي (1877م) ➕ كشته شدن ژنرال "محمد ضياء الحق" رئيس جمهور پيشين پاكستان (1988م) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹قحطی آب در خیمه های امام حسین علیه السلام، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ▪️17 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️26 روز تا شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها ▪️41 روز تا اربعین حسینی ▪️49 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
💠وقایع روز هشتم محرم الحرام💠 ✍ از مشهورترین وقایع روز هشتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری، دیدار امام حسین (ع) با عمربن سعد و ارشاد او بود. اما طمع حکومت ری وی را فریفته بود. 🌺 امام حسین (ع) به او فرمود: بدان که تو از گندم ملک ری نخواهی خورد. عمر سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است. ✅ از دیگر وقایع این، روز تشنگی در خیمه‌ها بود. در این روز سپاه امام حسين (ع) و خاندانش در محاصره شديد قرار داشتند، و عطش بر آنان غلبه کرد. امام(ع) دستور داد، پشت خیمه زمين را حفر کنند؛ به اعجاز آبى پديدار گرديد امام حسين (ع) و اولاد رسول خدا (ص) و اصحاب همگى سيراب شدند و مشكها را پر كردند بعد چشمه غائب شد. 🌹حضرت سكينه (س) فرزند اباعبدالله الحسين (ع) مي‌گويد: شب نهم مهتاب فضاي خيمه امام را روشن كرده بود ديدم پدرم ميان جمعيت ايستاده و خطاب به ياران و همراهان مي‌فرمايد: اي مردم! هر كدام از شما كه مي‌تواند بر تيزي شمشير و ضربات نيزه‌ها صبر كند، با ما قيام نمايد وگرنه از ميان ما برود و خود را نجات دهد. ✅ سخنان امام به پايان نرسيده بود كه ياران همگي صدا زدند سوگند به خدا چنين نخواهيم كرد، بلكه جان، مال، زن و فرزندان خود را فداي تو خواهيم كرد. ------------------------------ وقایع الایام، ج5، ص27؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص244.
🔰آغاز بازگشت آزادگان سلحشور از بند رژيم بعثي پس از سال‏ها اسارت (1369 ش) 🔺روز 26 مرداد سال 1369، ميهن اسلامي شاهد حضور آزادگان سرافرازي بود كه پس از سال‏ها اسارت در زندان‏ها و اسارتگاه‏هاي مخوفِ رژيم بعث عراق، قدم به خاك پاك ميهن اسلامي خود گذاشتند. 🔻 در اين ميان ستاد رسيدگي به امور آزادگان كه در 22 مرداد 69 تشكيل شده بود به تبادل انبوه اسرا پرداخت. اين ستاد با مساعدت و همراهي ديگر دستگاه‏ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همين تعداد اسير عراقي انجام داد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین ‌علیه‌السلام : «إِيَّاكُمْ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُسِي‏ءُ وَ لَا يَعْتَذِر وَ الْمُنَافِقُ يُسِي‏ءُ كُلَّ يَوْمٍ وَ يَعْتَذِرُ مِنْهُ». امام حسین (ع) : بپرهیز از اینکه کاری انجام دهی که مجبور شوی عذر خواهی کنی از آن ، زیرا مومن خطا نمی کند تا معذرت بخواهد ، اما منافق پیوسته هر روز خطا میکند و معذرت میخواهد. شرح حدیث: کار زشت و ناپسند، چنان با فطرت سلیم انسانها ناسازگار است که حتی مرتکبان آن هم می کوشند با عذرخواهی، وجهه و آبروی خود را حفظ کنند. گاهی معذرت خواهی دشوار است و برای کسانی که روح تکبر دارند، ناشدنی است. از این رو، خلاف می کنند و عذرخواهی هم نمی کنند. فرق مؤمن و منافق، به تعبیر امام حسین(علیه السلام) این است که مؤمن سعی می کند گفتار و رفتار ناپسندی نداشته باشد، تا به خاطر آن مجبور به پوزش خواهی هم نشود. اما منافق، پیوسته بد می کند و در پی آن عذرخواهی می کند. روشن است که عذرخواهی منافقان از نفاق درونی شان سرچشمه می گیرد و از صمیم قلب نیست، چون اگر واقعاً زشتی کار بد را قبول داشتند، از انجام و تکرار آن پرهیز می کردند، تا مجبور به عذرخواهی نشوند. آن که پیوسته بد می کند و پیوسته پوزش می خواهد، گرفتار نوعی نفاق است. آدم عاقل، بی احتیاطی و ناپرهیزی نمی کند تا بیمار نشود و به پزشک و دارو و درمان هم محتاج نشود. ترک کارهای بد که از «عذرخواهی» پیشگیری می کند، نشانه ی خردمندی و ایمان است. کار بد نکنیم، تا مجبور به عذرخواهی نشویم. منبع: حکمت های حسینی، جواد محدثی،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ آداب مدح اهل بیت (ع) از نگاه رهبر معظم انقلاب 🔅استفاده از اشعار حماسی و شهدایی 🔺به برخی از موضوعات در شعرهای آئینی کم پرداخته میشود؛ از جمله موضوعات مربوط به ، مسائل جنگ و . البته در یک دوره‌ای خیلی خوب بود. همین آقای مؤید در زمان جنگ وقتی جنازه‌های شهدا را به مشهد می‌آوردند، شاید هر روزی یا هر چند روزی یک غزل می گفت و مداح ها اینها را می خواندند. دیگران هم می گفتند. الان جای این اشعار خالی است. هشت سال دفاع مقدس از لحاظ زمانی هشت سال بود، اما از لحاظ استمرار معنوی و فکری و فرهنگی ممکن است ادامه داشته باشد. بیانات در دیدار جمعی از شعرای آئینی 1390/03/25 رسالت مداحان؛ ترویج معارف شهدا یک شاخصه از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖊 ره می نویسد: از مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، نقل شده است اوقاتی که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به و مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند . روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی، عده ای از اهل علم جمع بودند ناگاه مرحوم آقا تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند . مرحوم میرزا فرمود: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلی . فرمود: من حکم می کنم که شیعیان سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن شوند و ثواب آن را به روح ، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (ع) هدیه نمایند تا این بلا از آنان دور شود . اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند . از فردای آن روز تلف شدن شیعه موقوف شد و همه روزه تنها عده ای از سنی ها می مردند به طوری که بر همه آشکار گردید . برخی از سنی ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: سبب این که دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟ آنان گفتند: زیارت عاشورا . آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها بر طرف گردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (14) علیه السلام روانشناس ها، خصوصاً کسانی که بیوگرافی می‏نویسند، کوشش می‌کنند برای روحیه‏ها یک کلید شخصیت پیدا کنند. می‌گویند شخصیت هرکس یک کلید معین دارد؛ اگر آن را پیدا کنید سراسر زندگی او را می‌توانید توجیه کنید. البته به دست آوردن کلید شخصیت افراد خیلی مشکل است، خصوصاً شخصیتهای خیلی بزرگ. ...‏ادعای اینکه کسی بگوید من کلید شخصیت کسی مانند علی یا حسین بن علی را به دست آورده‌ام، انصافاً ادعای گزافی است و من جرأت نمی‌کنم چنین سخنی بگویم، اما این قدر می‌توانم ادعا کنم که در حدودی که من حسین را شناخته و تاریخچه زندگی او را خوانده‌ام و سخنان او را به دست آورده‌ام، و در حدودی که تاریخ عاشورا را مطالعه کرده و خطابه‏ها و نصایح و را به دست آورده‌ام، می‌توانم این‏طور بگویم که از نظر من کلید شخصیت حسین است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق پرستی است. سخنانی که از حسین بن علی علیه السلام نقل شده نادر است ؛ ولی همان مقداری که هست از همین روح حکایت می‌کند. ▪️از حسین بن علی پرسیدند: شما سخنی را که با گوش خودت از پیغمبر شنیده باشی، برای ما نقل کن. ببینید انتخاب حسین از سخنان پیغمبر چگونه است! از همین جا شما می‌توانید مقدار شخصیت او را به دست آورید. حسین علیه السلام گفت: آنچه که من از پیغمبر شنیده‌ام این است: «انَّ اللهَ تَعالی‏ یحِبُّ مَعالِی الْامورِ وَ اشْرافَها وَ یکرِهُ سَفْسافَها» خدا کارهای بزرگ و مرتفع را دوست می‏دارد، از چیزهای پست بدش می‌آید. رفعت و عظمت را ببینید که وقتی می‌خواهد سخنی از پیغمبر نقل کند اینچنین سخنی را انتخاب می‌کند؛ درواقع دارد خودش را نشان می‌دهد. از حسین علیه السلام اشعاری هم به دست ما رسیده است که باز همین روح در آن متجلّی است. ▪️سخن دیگر از او این است: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» مردن با عزت و شرافت، از زندگی با ذلت بهتر است. ▪️در بین راه كه به كربلا می روند، بعضی ها با او صحبت می كنند كه نرو خطر دارد، و حسین علیه السلام در جواب، این شعرها را می خواند: سَاَمْضی وَ ما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَی الْفَتی اِذا ما نَوی حَقّاً وَ جاهَدَ مُسْلِماً وَ واسَی الرِّجالَ الصّالِحین بِنَفْسِهِ وَ فارَقَ مَثْبوراً وَ خالَفَ مُجْرِماً اُقَدِّمُ نَفسی لا اُریدُ بَقاءَهالِتَلْقی خَمیساً فِی الْهَیاجِ عَرَمْرَماًفَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدَمْ وَ اِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْكَفی بِكَ ذُلاًّ اَنْ تَعیشَ وَ تُرْغَما به من می گویید نرو، ولی خواهم رفت. می گویید كشته می شوم؛ مگر مردن برای یك جوان مرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است كه انسان پست باشد و بخواهد برای آقایی و ریاست كشته بشود كه می گویند به هدفش نرسید، اما برای آن كسی كه برای اعلای كلمه ی حق و در راه حق كشته می شود كه ننگ نیست چرا كه در راهی قدم برمی دارد كه صالحین و شایستگان بندگان خدا قدم برداشته اند. پس چون در راهی قدم برمی دارد كه با یك آدم هلاك شده ی بدبخت و گناهكار مثل یزید مخالفت می كند، بگذار كشته بشود. شما می گویید كشته می شوم؛ یكی از این دو بیشتر نیست: یا زنده می مانم یا كشته می شوم. «فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدَمْ» اگر زنده ماندم كسی نمی گوید تو چرا زنده ماندی «وَ اِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْ» و اگر در این راه كشته بشوم احدی در دنیا مرا ملامت نخواهد كرد اگر بداند كه من در چه راهی رفتم. «كَفی بِكَ ذُلاًّ اَنْ تَعیشَ وَ تُرْغَما» برای بدبختی و ذلت تو كافی است كه زندگی بكنی اما دماغت را به خاك بمالند. باز می بینید كه حماسه است. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 39-36.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب آه 8.mp3
6.66M
فصل هشتم/ورود امام حسين (ع) به سرزمين كربلا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅مقتل حضرت علی اکبر (علیه السلام) بر اساس نقل شیخ مفید 📚منبع: الإرشاد شيخ مفيد، ج ٢ ص ١٠٦، مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٦٨، إعلام الورى طبرسي: ج ١ ص ٤٦٤ ولَم يَزَل يَتَقَدَّمُ رَجُلٌ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ فَيُقتَلُ، حَتّى لَم يَبقَ مَعَ الحُسَينِ عليه السلام إلّا أهلُ بَيتِهِ خاصَّةً. فَتَقَدَّمَ ابنُهُ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام ـ واُمُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ ـ وكانَ مِن أصبَحِ النّاسِ وَجهاً، ولَهُ يَومَئِذٍ بِضعَ عَشرَةَ سَنَةً، فَشَدَّ عَلَى النّاسِ، وهُوَ يَقولُ: أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ نَحنُ وبَيتِ اللّه ِ أولى بِالنَّبِيّ تَاللّه ِ لا يَحكُمُ فينَا ابنُ الدَّعِيّ أضرِبُ بِالسَّيفِ اُحامي عَن أبي ضَربَ غُلامٍ هاشِمِيٍّ قُرَشِيّ فَفَعَلَ ذلِكَ مِراراً وأهلُ الكوفَةِ يَتَّقونَ قَتلَهُ، فَبَصُرَ بِهِ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ العَبدِيُّ، فَقالَ: عَلَيَّ آثامُ العَرَبِ ، إن مَرَّ بي يَفعَلُ مِثلَ ذلِكَ إن لَم اُثكِلهُ أباهُ، فَمَرَّ يَشتَدُّ عَلَى النّاسِ كَما مَرَّ فِي الأَوَّلِ، فَاعتَرَضَهُ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ، فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ، وَاحتَواهُ القَومُ فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم. فَجاءَ الحُسَينُ عليه السلام حَتّى وَقَفَ عَلَيهِ، فَقالَ: قَتَلَ اللّه ُ قَوماً قَتَلوكَ يا بُنَيَّ ، ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاكِ حُرمَةِ الرَّسولِ! وَانهَمَلَت عَيناهُ بِالدُّموعِ، ثُمَّ قالَ: عَلَى الدُّنيا بَعدَكَ العَفاءُ. وخَرَجَت زَينَبُ اُختُ الحُسَينِ مُسرِعَةً تُنادي: يا اُخَيّاه وَابنَ اُخَيّاه، وجاءَت حَتّى أكَبَّت عَلَيهِ، فَأَخَذَ الحُسَينُ عليه السلام بِرَأسِها فَرَدَّها إلَى الفُسطاطِ، وأمَرَ فِتيانَهُ فَقالَ: اِحمِلوا أخاكُم، فَحَمَلوهُ حَتّى وَضَعوهُ بَينَ يَدَيِ الفُسطاطِ الَّذي كانوا يُقاتِلونَ أمامَهُ. ترجمه: ياران امام حسين عليه السلام يكى يكى پيش مى‌آمدند و مى جنگيدند و كُشته مى‌شدند تا آن كه جز خانواده اش كسى با حسين عليه السلام نماند. آن گاه پسرش على اكبر عليه السلام ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود ـ قدم به ميدان نهاد. او از زيباروى ترينِ مردمان و آن هنگام هجده ـ نوزده ساله بود. او به دشمن حمله بُرد و چنين خواند: من على پسر حسين بن على ام به خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك تريم. و به خدا سوگند كه پسر بى نَسَب (ابن زياد) نمى‌تواند بر ما حكم براند. با شمشير مى‌زنم و از پدرم حمايت مى كنم؛ شمشير زدنِ جوان هاشمىِ قُرَشى. او اين كار را بارها به انجام رساند و كوفيان از كُشتن او پروا مى‌كردند كه مُرّة بن مُنقِذ عبدى او را ديد و گفت: گناهان عرب بر دوش من باشد اگر بر من بگذرد و چنين كند و من پدرش را به عزايش ننشانم! على اكبر عليه السلام مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد كه مُرّة بن مُنقِذ راه را بر او گرفت و نيزه اى به او زد و بر زمينش انداخت. سپاهيان، گِردش را گرفتند و او را با شمشيرهايشان تكّه تكّه كردند. امام حسين عليه السلام به بالاى سر او آمد و ايستاد و فرمود: «خداوند بكُشد كسانى را كه تو را كُشتند اى پسر عزيزم ! چه گستاخ بودند در برابر [ خداى ] رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!» . سپس اشك از چشمانش روان شد و فرمود : «دنياى پس از تو ويران باد !». زينب عليهاالسلام خواهر امام حسين عليه السلام به شتاب بيرون دويد و ندا داد: اى برادرم و فرزند برادرم! آن گاه آمد تا خود را بر روى [پيكر] على اكبر عليه السلام انداخت. امام حسين عليه السلام سر او را گرفت و [ او را بلند كرد و ] به خيمه اش باز گرداند و به جوانان [ خاندان ]خود فرمان داد و فرمود: «برادرتان را ببريد!» . آنان او را بُردند و در خيمه اى گذاشتند كه جلوى آن مى جنگيدند.
🔰روضه حضرت علی اکبر (ع) 🔺از جوانان اهل بیت پیغمبر اول کسی که موفق شد از اباعبدالله کسب اجازه کند، فرزند جوان و رشیدش علی اکبر بود که خود اباعبدالله درباره‌اش شهادت داده است که از نظر اندام و شمایل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبیه ترین فرد به پیغمبر بوده است. سخن که می‌گفت گویی پیغمبر است که سخن می‌گوید. آن قدر شبیه بود که خود اباعبدالله فرمود: خدایا خودت می‏‌دانی که وقتی ما مشتاق دیدار پیغمبر می‌شدیم، به این جوان نگاه می‌کردیم. آیینه تمام نمای پیغمبر بود. 🔻این جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدرجان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسیاری از اصحاب، مخصوصاً جوانان، روایت شده که وقتی برای اجازه گرفتن نزد حضرت می‌آمدند، حضرت به نحوی تعلّل می‌کرد (مثل داستان قاسم که مکرر شنیده‌اید) ولی وقتی که علی اکبر می‌آید و اجازه میدان می‌خواهد، حضرت فقط سرشان را پایین می‌اندازند. جوان روانه میدان شد. 🔺نوشته‌اند اباعبدالله چشمهایش حالت نیم خفته به خود گرفته بود: «ثُمَّ نَظَرَ الَیهِ نَظَرَ ائِسٍ» به او نظر کرد مانند نظر شخص ناامیدی که به جوان خودش نگاه می‌کند. ناامیدانه نگاهی به جوانش کرد، چند قدمی هم پشت سر او رفت. اینجا بود که گفت: خدایا! خودت گواه باش که جوانی به جنگ اینها می‌رود که از همه مردم به پیغمبر تو شبیه‌‏تر است. جمله‌ای هم به عمر سعد گفت، فریاد زد به طوری که عمر سعد فهمید: «یابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللهُ رَحِمَک» خدا نسل تو را قطع کند که نسل مرا از این فرزند قطع کردی... . 🔻این‏ طور بود که علی اکبر به میدان رفت. مورخین اجماع دارند که جناب علی اکبر با و از جان گذشتگی بی‌نظیری مبارزه کرد. بعد از آن که مقدار زیادی مبارزه کرد، آمد خدمت پدر بزرگوارش- که این جزء است که مقصود چه بوده و برای چه آمده است؟ 🔺گفت: پدرجان‏ «الْعَطَش»! تشنگی دارد مرا می‌کشد، سنگینی این اسلحه مرا خیلی خسته کرده است، اگر جرعه‌‏ای آب به کام من برسد نیرو می‌گیرم و باز حمله می‌کنم. این سخن جان اباعبدالله را آتش می‌زند، می‌گوید: پسر جان! ببین دهان من از دهان تو خشک‌تر است، ولی من به تو وعده می‌دهم که از دست جدّت پیغمبر آب خواهی نوشید. این جوان می‌رود به میدان و باز مبارزه می‌کند. 🔺مردی است به نام حمید بن مسلم که به اصطلاح راوی حدیث است، مثل یک در صحرای کربلا بوده است. البته در جنگ شرکت نداشته ولی اغلب قضایا را او نقل کرده است. می‌گوید: کنار مردی بودم. وقتی علی اکبر حمله می‌کرد، همه از جلوی او فرار می‌کردند. او ناراحت شد، خودش هم مرد شجاعی بود، گفت: قسم می‌خورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت. 🔻من به او گفتم: تو چه کار داری، بگذار بالأخره او را خواهند کشت. گفت: خیر. 🔻علی اکبر که آمد از نزدیک او بگذرد، این مرد او را غافل‌گیر کرد و با محکمی آن چنان به علی اکبر زد که دیگر توان از او گرفته شد به طوری که دستهایش را به گردن اسب انداخت، چون خودش نمی‌توانست خود را حفظ کند. در اینجا فریاد کشید: «یا ابَتاه! هذا جَدّی رَسولُ الله» پدر جان! الآن دارم جدّ خودم را به چشم دل می‌بینم و شربت آب می‏‌نوشم. 🔺اسب، جناب علی اکبر را در میان لشکر دشمن برد، اسبی که درواقع دیگر اسب سوار نداشت. رفت در میان مردم. اینجاست که جمله عجیبی نوشته‌اند: «فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الی‏ عَسْکرِ الْأعْداءِ فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ ارْباً ارْباً» . و لا حول و لا قوّة الّا بالله ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 326-325.