eitaa logo
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
778 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
201 فایل
هر کس به هر نحو یک قدم در راستای کار فرهنگی با ما باشید تا به اندازه خودمون قدمی برداریم🌹 ✏️طلبه دهه هفتادی: @taha_00313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت بیست پنجم 🔸 صبح روز دوشنبه۳۱شهریور۱۳۵۹بود ابراهیم وبرادرش مشغول اثاث کشی بودند سلام کردم گفتم عصر قاسم با یک ماشین تدارکات میرن جبهه منم باهاشون هستم ابراهیم گفت مگه خبریه گفتم قراره درگیری بشه؟ گفتم ممکنه دوباره درگیری بشه همانروز با حمله هوایی عراق جنگ_شروع شد قاسم وعلی خرمدل بایه جیپ آمدند ابراهیم هم رسید گفتم مگر اثاث کشی نداری گفت بار ها رو توی خونه بردیم واومدم به سر پل ذهاب رسیدیم از داخل شهر صدای انفجار می آمد ومردم در حال فرار بودند ‌بین شلیک خمپاره تانک خودمون رو باهر سختی بود به بچه های سپاه رسوندیم قاسم پرسید اینجا چه خبره فرمانده کیه یکی گفت آقای بروجردی فرمانده هست وداخل شهر پیش بچه هاست وعراقیها بیشتر شهر را گرفتند اما با حمله بچه ها به عقب رفتن قاسم همانجا دو رکعت نماز خوند ابراهیم باتعجب پرسید نماز چی بود قاسم جواب داد وقتی توی کردستان بودم از خدا میخواستم وقتی با دشمنا روبه رو میشم اسیر یا معلول نشم اما اینبار از خدا خواستم خدا رو نصیبم کنه دیگه_تحمل_دنیاروندارم وبعد رفتیم پیش بروجردی وبه ما گفت دو گردان سربازاون طرف رفتن وفرمانده ندارن قاسم جان برو ببین میتونی اونا رو بیاری توی شهر رفتیم دیدیم اونجا پر از سرباز بود ومسلح و آماده ولی ترسیده بودند قاسم و ابراهیم جلو رفتند وصحبت کردن جوری که سرباز ها غیرتی شدن ونیرو هارو آرایش دادن وبه داخل شهر اومدن سرباز ها گفتن ماتوپ۱۰۶هم داریم قاسم هم منطقه خوبی انتخاب کرد وتوپ را به اونجا انتقال دادیم وبا شلیک چند گلوله تانکها عقب نشینی کردند وقاسم یک خانه ای را بعنوان مقر انتخاب کرد و به من گفت برو به ابراهیم بگو بیاد دعای توسل بخونیم من رفتم وقاسم مشغول نماز مغرب شد من هنوز دور نشده بودم که بک خمپاره جلوی در همون خونه منفجر شد گفتم خا را شکر که قاسم توی اتاق رفت اما با این حال با ابراهیم که صدای انفجار رو شنیده بود با هم به داخل خانه رفتیم باور مان نمیشد یه ترکش به اندازه یه عدسی شیشه رو سوراخ کرد وبه سینه قاسم خورد ودر حال نماز به شهادت رسید محمد بروجردی از این خبر خیلی ناراحت شد واون شب سر جنازه قاسم دعای توسل خوندیم روز بعد با تخلیه انبار مهمات به خط مقدم رفتیم چند تن از فرماندهان دوره دیده چریکی اونجا بودند رفتیم روی تپه ای وتپه مقابل محل درگیری ما بود بعد چند دقیقه از دور یه سرباز عراقی مشخص شد وهمه شروع به شلیک کردن ابراهیم داد زد چکار میکنید شما که گلوله ها را تمام کردید وگفت بزارید به شما نزدیک بشه بعد شلیک کنیدکم کم عراقی ها به سنگر ما نزدیک شدند یکدفعه ابراهیم با چند نفر به طرف عراقی ها وبا فریاد الله اکبر حمله کردند چندین عراقی مجروح وکشته شدند ویازده نفر عراقی اسیر شدند آنها را به داخل شهر انتقال داد وبچه ها از این حرکت روحیه گرفتند وبا ابراهیم عکس یادگاری میگرفتند 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 https://eitaa.com/vaqf_hadi
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ⚫️ 🔸قسمت سی و پنجم 🔸 عصر روز ابراهیم وارد مقر شد از نیمه شب خبری از او نبود حالا هم که آمده یک اسیر عراقی همراه خود آورده بود . پرسیدیم آقا ابراهیم این کیه ؟؟ گفت نیمه شب رفته بودم سمت دشمن وکنار جاده مخفی شدم و جیپی که یک سرنشین داشت رو اسیر کردم وبین راه با خودم گفتم اینم ولی بعدش از حرف خودم پشیمان شدم گفتم ما کجا وهدیه برای امام زمان کجا... 🔸همان روز دور هم جمع شده بودیم یکی از ابراهیم پرسیده بود بهترین فرمانده های جنگ رو چه کسانی میدانید وچرا؟ ابراهیم گفت فرمانده سپاه بروجردی که توی اون وضعیت کردستان رو تونست آرام کنه و گروه های پیش مرگ درست کنه. وفرمانده ارتش هیچ کس مثل صیادشیرازی نیست او قبل از اینکه نظامی باشد یه جوان حذب الهی ومومن است . تو بچه های هوانیروز هم هرچه بگردی بهتر از سروان_شیرودی پیدا نمیکنی شیرودی سرپل ذهاب به تنهایی جلوی چندین تانک رو گرفت وبا اینکه فرمانده پایگاه هوایی شده بود آنقدر ساده زندگی میکنه که تعجب میکنید وقتی از طرف سازمان تربیت بدنی چند جفت کفش اومد یکی رو دادم بهش چون کفشهای مناسبی نداشت 🔸صحبتها که به اینجا رسید یکی گفت بیاید آرزوهامون رو بگیم اکثر بچه ها آرزوشان بود یکی هم مثل شهید ابوالفضل کاظمی گفت خدا بنده های خوب وپاک رو سوا میکند ماهم مرتب گناه میکنیم که سراغ ما را نگیرند نوبت شد وهمه منتظر آرزوی ابراهیم بودند . ابراهیم مکثی کرد وگفت آرزوی من شهادت است اما حالا نه آرزویم این است در شوم.... 🔸🔸صبح زود از سنگر کمین وارد مقر شدم بر خلاف همیشه کسی آنجا نبود کمی گشتم بی فایده بود ترسیدم نکند عراقی ها شهر را تصرف کرده باشند داخل حیاط فریاد زدم کسی اینجانیست؟ درب یکی از اتاقها باز شد یکی اشاره زد بیا اینجا ابراهیم داخل اتاق تنها بود با صدای سوز ناک مداحی میکرد وتنها برای دل خودش میخواند وبا امام زمان نجوا میکرد آنقدر سوز عجیبی داشت داشت که همه گریه میکردند 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۳ و ایام جشن سالگرد پیروزی انقلاب، مانند امسال، همزمان شده بود با ایام عزاداری حضرت زهرا (س). ‌ ⚠ آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه تهران، از مردم می‌خواهند که به احترام ایام فاطمیه، در روزهای شهادت، چراغ‌های شادی را خاموش کنند...‌ 🏴 امسال، بیستم بهمن‌ماه، سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) می‌باشد. https://eitaa.com/vaqf_hadi
... سن و سال نمی‌شناسد ! نگاهش به دل دریایی توست... هر وقت در زلالی قلبت، بیافتد، لایقش می‌شوی.... https://eitaa.com/vaqf_hadi
پیام تسلیت در پی شهادت پاسداران انقلاب اسلامی در سیستان و بلوچستان متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم دست جنایتکار مزدوران بار دیگر به خون جوانان صالح و خدمتگزار کشور آلوده شد و جمعی از سرمایه‌های انسانی که خود را وقف حراست از مرزها و پاسداری از امنیت مردم کرده بودند، در حمله‌ی تروریستهای سیه‌رو و سنگدل به شهادت رسیدند. ارتباط عاملان این جنایت با سازمانهای جاسوسی برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه مسلّم است و دستگاههای مسئول کشور باید بر آن تمرکز کنند و آن را با جدیت دنبال کنند. اینجانب به خانواده‌ها و بازماندگان این شهیدان مظلوم و به خانواده‌ی بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تسلیت و تبریک میگویم و صبر و پاداش الهی را برای آنان و علوّ درجات برای شهدای عزیز و شفای عاجل برای مجروحان از خداوند متعال مسألت میکنم. پیگیری قصور احتمالی در این حادثه نیز وظیفه‌ی حتمی سپاه است. سیّدعلی خامنه‌ای  ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۷ https://eitaa.com/vaqf_hadi
🔰شهیدی که پس از ، کارنامه دخترش را کرد 🌷 🍃ولادت : ۱۳۲۳/۲/۴ - خوانسار 🍂شهادت : ۶۲/۱۱/۳۰ - جوانرود کردستان 🍁آرامگاه : قم - گلزار شهدای علی ابن جعفر 🔵راوی : دختر شهید 🌸آخرین روزهای سال ۶۲ بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید.بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم ، شهرستان رفتند. 🌺من هم بعد از هفت روز به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید کنند. 🌼آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضاء کند به خواب رفتم. 🌸پدرم را در خواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت زهرا آن را بیاور تا امضاء کنم. گفتم کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه به تو دادند. کارنامه را به او دادم و پدر شروع کرد به نوشتن 🌺فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن کارنامه افتاد. باورم نمی شد. اما حقیقت داشت.در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود :  🔴👈"این جانب نظارت دارم سید مجتبی صالحی" و امضاء کرده بود. 🌼برای اینکه شبهه ای پیش نیاید امضا و نوشته کارنامه توسط علما و اداره آگاهی مورد تایید قرار گرفته و به رویت می رسد و نسخه آن در موزه شهداء تهران در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد. https://eitaa.com/vaqf_hadi
نصیحت امام کاظم(ع) به هارون‌الرشید 🔹كتَبَ هَارُونُ الرَّشِيدُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عِظْنِي وَ أَوْجِزْ قَالَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَا مِنْ شَيْءٍ تَرَاهُ عَيْنُكَ إِلَّا وَ فِيهِ مَوْعِظَةٌ. ترجمه :هارون الرشید در نامه ای به امام کاظم(ع) از ایشان تقاضای موعظه ای کوتاه کرد و حضرت چنین نوشت: هرآنچه که چشمت می بیند در آن موعظه ای هست. 📚 امالی صدوق، ص۵۰۹ https://eitaa.com/vaqf_hadi
عاش سعیدا و مات سعیدا ... هر شهیدی کربلایی دارد وقتی برگزیده شدی ، میبرنت چه پشت خاکریز و وسط معرکه ی نبرد چه در معبر عمومی و وسط شهر پر هیاهو توچه کردی که اینگونه جام حیات ابدی را سر کشیدی ... هنیئا لک ... ( که دیروز مورد حمله اراذل و اوباش قرار گرفت و با اصابت دو گلوله ی کلاشینکوف به رسید ) https://eitaa.com/vaqf_hadi
از  ِپدرانتان ،  ، سهم ِما می شود ، اما... سهم  ... 💔  ... !!! 😢 https://eitaa.com/vaqf_hadi
دو وظیفه امام زمان (عج) 💠من سرّه ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر  💖امام صادق ع : هر کس شادمان می گردد از این که از یاران حضرت مهدی (عج) باشد، باید منتظر باشد و به 🔶🔹پرهیزکاری(تقوا) 🔶🔹و اخلاق نیکو رفتار نماید و او منتظر واقعی است. 📚 غیبت نعمانی، ص 200،ح 16 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت جانسوز آقا (علیه السلام) رو تسلیت عرض مینماییم. https://eitaa.com/vaqf_hadi
"شهیدی که منافقین چشمهایش را در آوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند..." دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده است.  وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش.  به سید مهدی گفتم: «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت: «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم: «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد، گفت: «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!» مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در  را این‌چنین بیان می‌کند: "سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27  و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به  می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.  زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم..." 💠 برادر و خواهر من ... آیا جوابی برای این خونهایی که برا من و تو ریخته شده داریم؟!!! آیا توانستیم در راه حفظ ارزش ها و پایمال نشدن خون شهیدان قدمی برداریم... کلاه خودمونو قاضی کنیم ببینیم با خودمون چند چندیم😔😔😔 https://eitaa.com/vaqf_hadi
از تو یک تکه  و استخوان آورده است باد تابوتی پر از رنگین کمان آورده است چشم هایت کو؟ دل تو که برایم می تپید  آن دو تا دستی که هر شب، خانه، نان آورده است  مادرم هر صبح بعد از تو سر سفره، گلی جای خالی همان یک استکان آورده است ... خواب می بینم که می گویی خدا ما را فقط توی این دنیا برای امتحان آورده است ... خوش به حال دست هایی که برای بال تو لحظه سرخ  آسمان آورده است نیستی و بی تو من امروز می دانم که جنگ چون تویی تعدادی مرد قهرمان آورده است https://eitaa.com/vaqf_hadi
#شهادت می خواهی؟! دوست داری #شهید بشی؟! راهکارش #اشک است، اشک اشک راهکار رسیدن به #شهادت ... #وقف_هادی
وجودتـان را ... با  سرشته بودند  و سرنوشت تان را با  ... ۳۱ شهـریور آغاز هفته دفاع مقدس گرامی‌باد https://eitaa.com/vaqf_hadi
نصیحت امام کاظم(ع) به هارون‌الرشید 🔹كتَبَ هَارُونُ الرَّشِيدُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عِظْنِي وَ أَوْجِزْ قَالَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَا مِنْ شَيْءٍ تَرَاهُ عَيْنُكَ إِلَّا وَ فِيهِ مَوْعِظَةٌ. ترجمه :هارون الرشید در نامه ای به امام کاظم(ع) از ایشان تقاضای موعظه ای کوتاه کرد و حضرت چنین نوشت: هرآنچه که چشمت می بیند در آن موعظه ای هست. 📚 امالی صدوق، ص۵۰۹ https://eitaa.com/vaqf_hadi
قرارگاه حمزه سید الشهدا(ع) در پیامی آورده است: به استحضار مردم شریف و شهید پرور ایران اسلامی می رساند امروز سه شنبه ۱۶ آذر ۹۹ در پی درگیری نیروهای جان بر کف سپاه بیت المقدس استان با گروهک ضد انقلاب در منطقه عمومی ، سرباز ولایت از فرماندهان شجاع و دلیر سپاه و معاون عملیات قرارگاه استانی شهید شهرامفر کردستان پس از عمری مجاهدت و فداکاری در راه امنیت پایدار استان کردستان به درج رفیع شهادت نایل آمد. سرهنگ شکیبا در یازدهمین روز از ماه مبارک رمضان به همراه دو نفر دیگر از رزمندگان غیور اسلام, و پس از درگیری و به درک واصل نمودن تعدادی از عناصر ضد انقلاب شهد شیرین را با زبان روزه نوشیدند. https://eitaa.com/vaqf_hadi
‍ هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت (ع) آویزِ نخل ها می‌کردند. امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!! بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش چشم گشود... نامش را نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع) برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع).و دست پرورده مادری که با شیره جان،عشق (ع) را به کامِ شیر پسرش می‌داد به واسطه پدر پایش به و و باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد زمزمه جسارت به (علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود. بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی می‌سپرد و خود راهی دیار می‌شد. از (س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد. بعد از مقاومت بسیار،حین برگرداندن همرزمش،خود نیز شهد شیرین را نوشید. تیری که سرِ میثم را به پای انداخت... روزی که در پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت... میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب" رویش نقش بزنند... حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل می‌کند تا دخترها طعمِ شرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ آسمانی خود حکمتِ میلادت،فداشدن به راهِ بود به قولِ خودت: "لا یُمکِنُ الفرار مِن عشق (علیه السلام)" 🍃، بابا میثمِ فاطمه ها ✍نویسنده: به مناسبت تولد شهید 📅تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ تیر ۱۳۹۴حلب 🗺مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا https://eitaa.com/vaqf_hadi
به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند پشت این حجره در بسته چه گفتی تو مگر که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند 🏴 مظلومانه جوانترين شمع هدايت، نهمين بحر کرامت، حضرت (ع) تسليت باد... https://eitaa.com/vaqf_hadi
لب مرز به شهادت رسید بخاطر امنیت ما سرباز (فرزند پارسآباد مغان) دیروز عصر حین پاسداری و تامین امنیت مرزهای شمال غربی کشور به دست گروهک تروریستی پژاک به درجه رفیع نائل گردید. 🔹 پ.ن: این خونها در مرز بخاطر امنیت وطن ریخته میشه ، اما عده‌ای نون به نرخ روز خورها ، دنبال کوچکترین بهانه‌ای میگردن ( مثلا فوت شجریان ) تا از آب گل آلود ماهی صید کنند... اینا که حسابشون معلومه ، اما جای تأسف داره برای اون دسته کسانی که با خودشون عهد بستن از عقلی که خدا بهشون داده ، اصلا استفاده نکنند ... باید ( # ) ترند بشه... که خونش برا امنیت ما ریخته شده، نه کسی که ... بگذریم😔 حداقل برای یک نفر☝️ ارسال کنید🌹 https://eitaa.com/vaqf_hadi
مادرش بستر شهادتش را دید، خدا کند فرزندانش نبینند... ⭕️ تهران، بغداد، دمشق و حلب فرقی ندارد برگزیده باشی به سراغت می‌آید! @shahidmena_namazi_maki
🌷صد پسر در خون بغلتد، گم نگردد دختری.... شهید علی خلیلی دیگری حلول کرد 🚩 داغیست به دل، رفتن خوش غیرت‌ها شهید حمیدرضا الداغی شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ سبزوار. هنگام دفاع از دختر ایرانی @talabe_koohsorkhi
🌹 عباس امانی ( ) : ۲۵ ۱۳۶۵_جزیره مینو __فرزند آخر بود.سر کوره کار می‌کرد.هفده رفت . سالگی هم رسید.تو وصیت‌نامه ش نوشت : . 📩 خدایا مرا بسوزان؛ همراه سوختن گناهان من را هم بسوزان.خدایا چه بگویم که از بار گناهانم باخبری و میدانی در خلوت چقدر معصیت کردم.خدایا توبه کردم...قبول دارم عهد شکنم، قبول دارم بند عاصی و گنه کارم،خدایا دستم به دامان توست ، اول پاکم کن و بعد خاکم کن.خدایا در جوانی آمدم و در جوانی خودم را به تو سپردم...خدایا مرا ببخش که محتاج عفو و بخشش تو هستم. . @talabe_koohsorkhi
+ سرنوشت مقلدان خمینی ، چیزی جز نیست... ایام (ره) @talabe_koohsorkhi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادتت از داغ حاج قاسم گرانتر تمام شد تو مهمان ما بودی و از امروز ما خونخواه توهستیم @talabe_koohsorkhi