1.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روحت شاد
لطفا دانلود کنید.
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹المسألةُ ۳۹،حذفُ المبتدأ و الخبر🔹
💥-حذف مبتدا و خبر،در صورتی که قرینه ای باشد،جایز است
#مثالِ حذف مبتدا،در جایی که متکلم سوال میپرسد،أینَ الاخُ و جواب داده میشود که،"فی المدرسةِ" که تقدیر چنین بود "ألاخُ فی المدرسة"
#مثالِ حذف خبر،سائل میگوید،مَنْ فی البیتِ.؟ جواب داده میشود،علیٌّ،که تقدیر چنین بوده"علیٌّ فی البیتِ"
💥گاه،مبتدا و خبر "هر دو" به کمک قرینه ای حذف میشوند،
مثلِ"المُحسنونَ کثیرٌ،فَمَن یُساعِد محتاجاً فهو محسنٌ،و مَن یُساعِد مُستغیثاً فهو محسنٌ،و مَن یَشهَد شهادةَ الحقِ...........
این جای خالی "فهو محسنٌ"که حذف شده،به قرینه ماقبلش.
#خلاصه صفحه ۴۱۴ تا ۴۱۷
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹مواضِع حذف وجوبی مبتدا🔹
💥۱.مبتدایی،که "خبرش" در اصل نَعت آن بوده است،و از نعت بودن،عدول کرده و خبر شده،مثل ذهبتُ الی الصدیقِ ألادیبٌ،که تقدیرش "هُوَ ألادیبٌ"،بوده
#ألادیبٌ،سابقا مجرور و نَعتِ الرجلِ بوده است،ولی بعدها خبر شده برای مبتدای محذوفی.
#اگر،نعت در اصلش مرفوع باشد،در قطعش،فقط نصب جایز است،مثلِ جاء الرجلُ العالمُ که در قطعش العالمَ گویند،به تقدیر "أمدحُ العالمَ"
#اگر نَعت،در اصلش منصوب بود،در قطعش فقط "رفع" جایز است،مثلِ رایت الرجلَ العالمَ که در قطعش العالمُ به تقدیر "هو العالمُ"
#ولی اگر،نَعت در اصل مجرور بوده در قطعش،"رفع" و "نصبش" جایز است،
مثلِ ذهبتُ الی الصدیقِ ألادیب،که میشود ألادیب را مرفوع،یا منصوب کرد،نصب بنا بر اینکه "مَفعول به" باشد برای فعل محذوف.
💥۲.اگر خبر مخصوصِ مدح یا ذم باشد،مبتدا وجوبا حذف میشود،
مثال۱،نِعْمَ الرجلُ علیٌّ،(نِعْمَ،فعل. الرجلُ،فاعل. علیُّ،مخصوص به مدح،خبر برای مبتدای محذوف)
مثل۲ بِئسَ الرجلُ زیدٌ.
💥اگر خبر قسم صریح باشد،مبتدا وجوبا حذف میشود،مثلِ"فِی ذِمتِی لَاُسافرن مُجاهداً،یا بِحیاتِی لَأخدمَن العدالةِ"
که تقدیر،فی ذمتی،یمینٌ یا عهدٌ یا میثاقٌ بوده.
#قسم صریح،آن قسمی است که در نزد متکلم و مخاطب قسم بودنش معلوم است.
💥۴.اگر خبر "مصدری"باشد که معنای فعل دارد،مبتدا وجوبا حذف میشود.
مثلِ ”أعْمَلُ عَملا ًلذیذاً“،که فعل،وجوبا حذف میشود به خاطر نیابت مصدر(عَمَلاً) از آن،و مرفوع میشود،به خاطر قوت جمله اسمیه،به نسبت جملیه فعلیه،و حاصل میشود”عَملٌ لذیذُ“ که خبری است برا مبتدای محذوف.(عَمَلی)
#خلاصه صفحه ۴۱۷ تا ۴۲۱
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥-سایر مواضع وجوبی حذف مبتدا.
⚡️۱-اگر خبر،بعد از لفظ "لا سِیَّما" بیاید،مثل ِ”أحِبُ الشعراءَ لا سِیَّما شوقی“،که تقدیر "لا سِیَّما هو شوقی" بوده است.
⚡️۲-گاه،بعد از"مصدری" که از فعل امر در "لفظ ومعنی" نیابت کرده،جار و مجروری می آید،که خبر برای مبتدای محذوف است،مثلِ"سَقْیاً لَک"
و تقدیر،چنین بوده،"إسقِ یا ربُّ الدعاءُ لَک"
⚡️۳.بعد از الفاظِ معینی که شنیده شده از عرب،مثال ۱."مَنْ انْتَ.؟ محمدٌ"
#این زمانی استعمال میشود که،شخصِ پستی از شخص بزرگی به اسم محمد،خبری میدهد،که قصدش،تحقیر،محمد است
و به او گفته میشود،مَن انْتَ.؟ محمدٌ،که تقدیر چنین است "مَذکورُک"،یا "مذمومُک" محمدٌ.
#معنی مثال بالا چنین است،"ما قیمتُک بالنسبةِ الذی تَذکُره بالسوءِ و هو محمدٌ.
"ارزش تو،به نسبت شخصی که او را ذم میکنی چیه.؟ در حالی که او محمد است"،یعنی تو بی ارزشی
مثال ۲."لا سِواءٌ عندَ الموازنةِ بینَ شَیئَین"،که تقدیر،"لا هُما سِواءٌ"
#چون این مثالها،از عرب به صورت حذف مبتدا،آمده اند،واجب است که به همین صورت،استعمال شوند،البته گروهی از نحوی ها،حذف را در مثال های فوق،جایز میدانند،نه واجب.
#خلاصه صفحه ۴۲۱ تا ۴۲۴
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹مشهورترین مواضع حذف خبر🔹
💥۱-خبر"کَوْن عامی"باشد و مبتدا بعد از "لولا امتناعیه" بیاید،مثل "لولا علیٌّ لَهَلَک عُمَر"،که تقدیر چنین بوده،"لولا علیٌّ مَوجودٌ......."
#منظور از "کَوْن عامی"،هر آنچه دلالت بر وجود کند،مثل موجودٌ،حاصلٌ و..
و منظور از "کَون خاص"،آنچه وجود یافته است و الان بعد از وجودش،متصف به حکمی شده است،مثل"
لولا السفینةُ واسعَةّ ما حَمِلَت مئات الرکاب"،که قطعا کشتی موجود بوده و بعد از وجودش،از وسعتش خبری داده ایم.
💥۲-لفظ مبتدا "قسم صریح" باشد،مثلِ"لَحیاةُ ابی لا أُنْصُرُ الظالمَ"،به تقدیر "لَحیاةُ ابی قَسَمِی ...."
#اگر مبتدا قسم صریح نباشد،یا لام ابتدا نگرفته باشد،حذف خبر واجب نیست،مثل"عَهْدُ اللهِ قَسَمِی لا أرْتَکـِبُ ذَنباً"
💥۳-خبر،بعد از معطوف به "واویی"بیاید که این "واو"،علاوه بر عطف،مشعر معنای مَعیَّت هم هست مثلِ"الطالبُ و کتابُهُ" که خبر لفظِ "متلازمان" است.
💥۴-خبری که بعد از او "حالی"می آید که دلالت بر خبر محذوف میکند البته،صلاحیت برای خبر واقع شدن ندارد
مثل"مُساعِدَتِی الرَجُلَ محتاجا" یعنی "اذا یا اذْ کانَ محتاجاً"،ونمیتوان گفت مُساعدتی محتاجٌ،پس"محتاجاً"حال و ذوالحال،ضمیر فاعلی در فعل محذوف(کان) است.
#اذ یا اذا خبر برای مبتدا هستند که اضافه شدند به "کان تامه"
💥۵-حذفی که از عرب شنیده شده مثلِ"حَسْبُک یَنَم الناسُ"،که "حَسْبُک اللهُ بوده"
#خلاصه صفحه ۴۲۴ تا ۴۲۹
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹ملاحضَة🔹
💥اگر مبتدا مقدم شود،بر ادات شرط،و جواب این شرط "فا" گرفته باشد،خبر مبتدا وجوبا محذوف میشود،
مثلِ "الطفلُ إنْ یَتَعلمْ فَهو نافِعٌ" دخول "فاء"بر جمله اسمیه دلیل بر این است که این جمله،جواب است نه اینکه خبر باشد،
ولی اگر "جوابِ در معنی"مقرون به "فاء" نباشد،نقش آن خبر است و جواب واقعی،محذوف است.
مثلِ "الطفلُ إنْ یَتَعلمْ هو نافِعٌ"(هو نافِعٌ،جمله خبریه و محلا مرفوع است)
🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥أ-سابقا،گفته شد از جمله موارد "حذف وجوبی خبر"،حالی که دلالت بر خبر کند،ولی صلاحیت برای خبر واقع شدن ندارد،که در آن مثالها مبتدا مصدر "صریح" بود،اکنون میفرماید،فرقی ندارد،چه مبتدا مصدر صریح باشد چه "موول"
مثلِ"أَنْ أُساعِدَ الرجلَ مُحتاجاً" به تقدیر"أَنْ أُساعِدَ الرجلَ إذا کان مُحتاجاً"
💥ب-گاه،بر مبتدا اسمی توسط واو،عطف میشود،سپس بعد از"معطوف" چیزی می آید،که ثابت میشود حصولش برای "معطوف علیه"یا برای"معطوف"
مثل"محمدٌ و الفرسُ یباریها"،در این مثال محمد مبتدا است،و عطف شده به محمد، الفرسُ و بعد فعل "یُباریها"،واقع شده که حصولش برای"محمد"است ولی اثری هم بر الفرسُ دارد،و مثل اینکه گفته شده "محمدٌ یُباری الفرسَ"(محمد مسابقه داد با اون اسب).
#اکنون خبر کجاست.؟
⚡️ترکیب اول: گفته شود خبر محذوف است و تقدیر چنین بوده"محمدٌ و الفرسُ یباریها مُسرعان"
⚡️ترکیب دوم:همچنین جایز است واو را حالیه گرفت،و جمله حالیه بی نیاز کننده از خبر است.
#ترکیب اول بهتر است،زیرا اصل این است که مبتدا خبری اصیل داشته باشد،نه چیزی دیگری که دلالت بر خبر کند و همچنین این ترکیب در همه جا صحیح است.
#خلاصه صفحه ۴۲۹ تا ۴۳۱
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹المسألة ۴۰،تعددُ الخبر-تعددُ المبتدا🔹
💥تعدُد خبر،برای مبتدای واحدی،زیاد اتفاق میفتد،
چه مبتدا "مذکور" باشد مثلِ"الشوقیٌّ شاعرٌ ناثِرٌ حکیمٌ"،و چه،محذوف باشد،مثل قول شاعر
"غریبٌ مشوقٌ مُولَعُ بادٍ" به تقدیر"أنا غریبٌ......"
#تَعدُد خبر،سه نوع است.
💥۱-"لفظ" و "معنی" خبر تکرار شود،به گونه ای که هر کدام از آنها،معنای خاص خود را داشته باشند
مثلِ"وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ (۱۴) ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ (۱۵) فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ (۱۶)"
#در این حالت جایز است حرفِ عطفِ "مناسبی"ذکر شود،و همه خبرها عطف شوند به خبر اول،مثلا"هُوَ الْغَفُورُ و الْوَدُودُ و ذُو الْعَرْشِ.
#یا اینکه حرفِ عطف ذکر نشود و همه "مستقلا" خبر باشند،مثل آیه که حرف عطف ذکر نکرده است.
💥۲-لفظ خبر تکرار شده است تا در رساندن "یک معنای واحدی" شریک باشند،به این صورت که الفاظ متعدد،هر کدام معنای مختلفی دارند ولی در کنار هم که می آیند مُشعِر به یک معنی واحدی هستند،
مثل"الرجلُ طویلٌ قصیرٌ" و منظور این است که آن مرد قدش متوسط است.
#با اینکه هر کدام از این الفاظ(طویلٌ قصیرٌ)،خبر هستند و مستقلا نقش خبر میگیرند،اما به صورت فرد،فرد مقصود "نیستند" بلکه با هم مقصود هستند.
#ذکر "حرف عطف" در این نوع جایز نیست.
💥۳-تعدُد خبر در لفظ و معنی به خاطر تعدد "مبتدا"باشد.
#تعدُد مبتدا دو حالت دارد.
أ- مبتدا حقیقتا متعدد است و دارای دو فرد یا بیشتر است مثلِ" الصدیقانِ مهندسٌ طبیبٌ" یا "ألاصدقاءُ مهندسٌ طبیبٌ شاعرٌ"
ب-مبتدا حکما مُتعدد است،یعنی مبتدا یک فرد است که اجزائی دارد مثلِ "جسمُ الانسانِ رأسٌ و جذعٌ و اطرافٌ.
#ذکر حرف عطف در این قسم واجب است،و زمانی که حرف عطف ذکر شود خبر دوم را در اعراب، "معطوف" میگویند نه خبر.
#تعدد خبر،در"خبر جمله"و "شبه جمله" هم اتفاق می افتد.
#خلاصه ۴۳۱ تا ۴۳۴
@talcheslkotob
#طلبه فاضل ایلامی،که داوطلبانه جهت خاموش نمودن مزارع آتش گرفته اهل روستا رفته بود،بر اثر"غرق شدن"در آب درگذشت.
#شادی روحش فاتحه ای قرائت بفرمایید.
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥أ-بعضی اخبار "متعدد"،صلاحیت ندارند "نَعت"برای "خبر اول" واقع بشوند،
مثلِ ۱ "وَهُوَ الْغَفُورُ،الْوَدُودُ، ذُو الْعَرْشِ"
#الوَدُودُ و "ذُو الْعَرْشِ" صفت برای
"الْغَفُورُ" نیستند،چون این معنی هرگز مراد نیست.
#مثال ۲"الرجلُ یَعْلمُ الفقهَ غاصِبُ"
#غاصِب صفت خبر اول(یَعْلمُ الفقهَ)،نیست چون موصفی در کلام نیست.
💥بعضی از اخبار متعدد،صلاحیت دارند که "نَعت"خبر اول شوند مثلِ"هذا اسدٌ یَزارُ".
#جمله"یزارُ"صلاحیت دارد،صفت "اسدٌ" باشد و همچنین صلاحیت دارد "خبر دوم" واقع شود،در هر دو صورت محل آن مرفوع است.
💥بعضی الفاظ واجب است که نعت باشند برای خبر،و خبر دوم نیستند به خاطر "دلیلی معنوی".
مثال ۱ "حامدٌ رجلٌ صالحٌ"(رجلٌ خبری است که متمم فایده ای نیست مگر اینکه صفتی برایش بیاید)
# مثال ۲"الفاعلُ اسمٌ مرفوعٌ متاخرٌ عن فعلِه"(چون فاعل اسمی است موصوف به اوصاف بالا).
#بعض الفاظ واجب است خبر دوم باشند به خاطر"دلیلی لفظی"
مثل"خاسِئینَ"در قول خدای تعالی "کُونُوا قِرِدَةً خاسِئینَ"،چون "جمع مذکر سالم" نمیتواند نَعت برای "غیر عاقل" شود.
#خلاصه صفحه ۴۳۴ تا ۴۳۶
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥ب-در دو صورت مبتدا "مُتعدد"میشود که پر از پیچیدگی و سختی است و "عدم قیاس" به این دو صورت نیکو است.
💥۱-مبتدا های مُتعدِد،خالی هستند از ضمیر مثلِ"صالحٌ،محمودٌ،هندٌ مکرمتُه مِن اجلِه"
#در این صورت،اولین خبر برای آخرین مبتدا است و ضمیر بارز در این خبر اول راجع است به دومین مبتدا "از آخر"،و ضمیر بعدی راجع است به سومین مبتدا "از آخر" 👇👇👇👇
# یعنی خبر هندٌ،مکرمتُه است،و ضمیر "ه" در مکرمتُه،راجع است به 'محمود' و ضمیر'ه' در من اجلِه،راجع است به 'صالِح'
#ترجمه؛هند اکرام میکند محمود را به خاطر صالح.
💥۲-مبتدا "مُتعدد"میشود،و غیر از مبتدای اول همه ضمیر دارند،و این "ضمایر"راجع اند به ماقبل خودشان.
مثلِ"محمدٌ عمُهُ،خالُهُ،أخوهُ قائم"
#ترجمه:برادرِ خاله یِ عُمو مُحَمد ایستاده است.(عمو محمد،یک خاله دارد،که آن "خاله"یک برادری دارد،آن "برادر" ایستاده است).
#خلاصه صفحه ۴۳۶ تا اول ۴۳۷
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی.🔹المَسألة ۴۱،مواضعُ إقتران الخبر بالفاء🔹
💥خبر چه ”مفرد“و چه ”غیر آن“ گاه همراه با ”فاء“می آید،البته،در صورتی که،وقوعِ خبر،نتیجه ی قطعی ماقبلش باشد،دخولِ”فاء“ بر خبر واجب است،و در غیر این صورت، دخولِ”فاء“ جایز است.
#مثال دخولِ”فاء“ بر خبر وجوبا،"ألذی یأتی زیداً فله درهمٌ"،یعنی آن کسی که پیش زید برود،درهمی بهش میدن،و اگر کسی نرود،قطعا درهم بهش نمیدن.
#خلاصه،دخولِ”فاء“چه به صورت ”وجوبی“ و چه به صورت ”جوازی“ در شرایطی است که،اولا ”خبر“ شبیه جواب شود،یعنی خبر نتیجه ماقبل و مُستقبل الزمان باشد،ثانیا مبتدا شرایط زیر را داشته باشد،
💥۱-هر اسمِ موصولِ عامی که صله ی آن جمله ی فعلیه ایست که غالبا مستقبل المعنی است،یا صله ”ظرف و جار و مجروری“است که متعلق است به فعلی با شرایط بالا.
💥۲-هر نکره ی عامی که،"صفت" آن جمله فعلیه ایست که ”مستقبل المعنی“ است غالبا،یا اینکه ”صفت“ظرف و جار و مجروری است که متعلق است به فعلی با شرایط بالا.
مثلِ "رَجلٌ یُکْرِمُنِی فمَحبوبٌ"
#در تمام مثالها ادات شرطی در کار نبود،چون این مثالها "شبه شرط"و "شبه جوابند" و اگر ادات شرط بیاید،خود "شرط" و "جواب"حاصل میشود،که از بحث ما خارج است.
#اگر خبر،همراه با”فاء“ بیاید،تقدم مبتدا بر خبر واجب است.
خلاصه صفحه ۴۳۷ تا ۴۳۹
@talcheslkotob
↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
الٰهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
#النحو_الوافی. 🔹زیادةٌ و تفصیلٌ🔹
💥تمام مواضع دخولِ”فاء“.
💥۱.خبرِ مبتدایی که آن مبتدا بعد از”أمَّا“آمده است مثلِ"أمَّا الوالِدُ فرحیمٌ"
💥۲.مبتدا "اسم موصول" که "صله ی آن "جمله فعلیه"ایست که فعل آن مستقبل،و صلاحیت دارد که جمله شرط باشد.
💥۳.مبتدا "اسم موصول" که صله آن ظرف یا جار و مجروری است،که متعلق هستند به فعل مستقبل.
💥۴.مبتدا "نکره عامی"است که بعد از آن "جمله فعلیه ای" که زمانش مستقبل است آمده واین جمله صفت آن مبتدای نکره است.
💥۵.مبتدا "نکره عامی" است که بعد آن، ظرف و جار و مجروری آمده که متعلق است،به فعلِ مستقبل و این ظرف و جار و مجرور صفت مبتدا هستند.
💥۶.مبتدا مضاف به یکی از پنج قسم بالا باشد،یعنی مبتدا مضاف به "اسم موصول" یا "نکره عامی"باشد که تمام شرایط بالا را داشته باشند.
مثلِ ”کتاب الذی یتعلم فمصون“ ، ”قلم الذی أمامَک فجید“ٌ
💥۷.مبتدا لفظِ ”کل“ یا هم معنای کل باشد(جمیع) که اضافه شده به نکره موصوفه با شرایطش(نکره ای که صفت آن فعل مستقبلی است که صلاحیت جمله شرط واقع شدن دارد،یا صفت آن جار و مجرو یا ظرفی است که متعلق است به فعلی با شرایط مذکور)
مثلِ"کلُ رجلٍ یهمل فصغیرٌ"
#در جمیع موارد بالا خبر میتواند به صورت مفرد،جمله یا شبه جمله بیاید و خبر جمله باید خالی از ادات شرط باشد،و ”دخول فاء“بر خبر در قسم اول "واجب"و در سایر اقسام جایز است.
💥اگر یکی از شرایط سه گانه مفقود شود،"ممنوع" است دخول فا بر خبر،مثال فقد عمومیت،"سعیُک الذی تبذله فی الخیر محمودٌم"
مثالِ فقد استقبال،"الذی زارنی امسِ مشکورٌ"
مثال جمله ی صله یا صفت که شرایط شرط شدن ندارد،
"مَن لَنْ یَزورنی مسیئٌ." یا"مَن میتواند نکره موصوفه یا اسم موصول باشد.
#خلاصه صفحه ۴۳۹ تا ۴۴۲
@talcheslkotob