eitaa logo
تنها علاج
973 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
667 ویدیو
334 فایل
"با امام حسین(ع) به همه جا می توان رسید" صفحه رسمی حجت‌الاسلام دکتر سیّد علی‌اصغر علوی https://virasty.com/tanhaelaj ارتباط با مدیر: @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها علاج
دست‌نوشته‌ها را ورق می‌زنم و از کنار برخی مطالب نوشته و حتی نانوشته رد می‌شوم؛ برخی برخوردها، سوتی‌ه
در حوالی شهر علم: گذری بر کتاب‌خانه علامه قَرَشی اثر مطالعه در حوزه اهل بیت در زندگی روزمره بعضی به‌عینه قابل مشاهده است. آقازاده علامه قرشی (آشیخ مهدی) که در تدوین و تألیف کتاب‌های پدر با او هم‌کار بوده است، از این نمونه‌های نادر روزگار است. دیدار از این کتاب‌خانه محملی است برای رسیدن به یک نوع سبک زندگی علمی به پشتوانه معنوی اهل بیت. اهل بیتی که به تعبیر علامه قرشی «تک‌نسخه»‌اند. کتاب‌های علامه هم برای نمایش هم برای فروش در ابتدای ورودی کتاب‌خانه، انسان را به سمت خود می‌کشاند، اما طبقه‌های دوم و سوم را هم نباید از دست داد: هم برای دیدن مخزن کتب، کتبی که بعضاً خطی و تک‌نسخه‌اند و هم دیدن دست‌نویس کتاب‌های علامه که در معرض دید عموم است. کتاب‌هایی که اکثراً بدون کوچک‌ترین خط‌خوردگی، حاصل مطالعات و اندیشه‌های علامه قرشی است. جالب‌تر از همه بخش‌هایی از بعضی کتاب‌هاست که در زمان صدام برای چاپ خط زده‌اند و نیز دیدنی‌هایی از این جنس. به تعبیر علامه قرشی -بعد 70 سال مطالعه-، خدا در عوض همه مصائبی که اهل بیت کشیدند، ایرانی‌ها را به جای آن به اهل بیت عنایت کرد. حرف و حدیث در این کتاب‌خانه زیاد است اما از باب «ما لا یدرک کله لا یترک کله» نشانی پایگاه مجازی کتاب‌خانه علامه قرشی پلی است برای ارتباط با این مجموعه و هدیه‌ای از دیار دانش و دانایی، نجف: http://hassanlib.com/ARABIC 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
در حوالی شهر علم: گذری بر کتاب‌خانه علامه قَرَشی اثر مطالعه در حوزه اهل بیت در زندگی روزمره بعضی به
باب زیارت کربلا خصوصاً در موسم اربعین دارد بیش از پیش باز می‌شود و برخی در این وادی اهل سبقت‌اند. حاج آقای واحدی از آن پیش‌قراولانی هستند که برای تمهید مکانی برای طلاب مدرسه‌شان یک تنه به میدان آمدند. در معیت‌شان دو جا را سری زدیم؛ اول صافی صفای یمانی و دوم کتاب‌خانه علامه قَرَشی. یکی از یادگارهای نفیس این تفرّج، چند خطّی بود که ابومُهَنَّد برای مولایش امام حسین علیه‌السلام می‌خواند و چه زیبا می‌خواند برای‌مان: «عَشِیرَتُنَا الحُسَین بِهَا نُفَاخِر فَلَا غَیرَ الحُسینِ لَنَا عَشِیره تَزُولُ عَشَائِرِ الدُّنیَا وَ یَبقَی حَسینٌ خَالِدٌ وَ هُوَ الذَّخِیره أمِیرِی سَیِّدُالشُّهَداء حَقّاً ألَا طُوبَی لِمَن هُوَ ذَا أمِیرَه» خاندان ما حسین است و این افتخار ماست و نه خویشی جز حسین ما را سزاست هر آن قبیله که به دنیاست رفتنی است جاوید توشه ما حسین است و او را بقاست سید شهیدان عالم است حقّا امیر من خوشا کسی که امیرش هموست و از غیر او رهاست. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
باب زیارت کربلا خصوصاً در موسم اربعین دارد بیش از پیش باز می‌شود و برخی در این وادی اهل سبقت‌اند. حا
گدای پولدار! از برکت مولا این‌جا گداهاش هم پول‌دارند! طرف داشت پول‌درشت‌هاش را با پول‌های خرد یک گدا عوض می‌کرد، یک دفعه جا خوردم، چه‌قدر درآمد داشت! جانم به آقایی که گداهاش هم مشکل‌گشا هستند... خوش به حال گداهات یا امیرالمؤمنین! «به غلامان تو اعجاز مسیحا دادند تا بدانند همه شأن غلام تو کجاست» مابعدالتحریر: یادم آمد همیشه حوالی ساعت سه بامداد که حرم مشرف می‌شدم، گدایی سر شیفتش بود! الآن هم که در حال بازنویسی این خاطرات هستم، وقتی یاد آن سحرها و آن صحنه می‌افتم، به حال توفیق سحرخیزی آن‌ها غبطه می‌خورم! «صبح علی‌الطلوع گدا بر تو می‌گذشت نزدیک ظهر بود که عالی‌جناب شد» 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
مدتی است نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا را خدمت دوستان ستاد بازسازی عتبات در «خباطه» هستم. خوبانی که
خدایا! سلیقه بده! می‌گفت: به یکی از شاگردان آیت‌الله حکیمِ بزرگ گفتم: در زمان حیات ایشان توصیه چشم‌گیری شنیدی؟ جواب داد: حرم امام حسین کنار شش‌گوشه بودم، از ایشان پرسیدم: این‌جا که تحت قبه است و دعا مستجاب، منِ آخوند چی بخواهم از آقا؟ فرمود: «توی آخوند از امام حسین علیه‌السلام بخواه بهت سلیقه بدهد!» ما بعدالتحریر: مثلاً روز عید مثل بعضی مادحان در حرم مولا دم نگیریم: «وای علی کشته شد!» دمی که فقط برای ایام شهادت است -و حتی ایام دیگر نیز خوانده نمی‌شود- بیاوریم روز عید در صحن مولا اجرا کنیم! 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
عرفانی‌ترین مقام مسجد سهله به روایتی دیگر! مقام حضرت امام صادق، مقام حضرت ابراهیم، مقام حضرت ادریس،
علیکم ب«الغدیر»! دعوتی برای خوانش الغدیر خواندن «الغدیر» علامه شیخ عبدالحسین امینی در این ایام توفیقی بزرگ بود. در شهر طلایه‌دار غدیر و در کنار مضجع حضرت امیر و نیز حوالی خانه و مزار و کتاب‌خانه مؤلف الغدیر، مطالعه این کتاب گران‌سنگ چیزی بود از جنس اکسیر، کبریت احمر یا غنیمتی وصف‌ناشدنی... کتاب کسی که از روی گریه‌هایش می‌شد فهمید او به حرم مشرف شده، کسی که در وسط گریه‌هایش همه‌روضه‌اش همین یک جمله ‌بود: «علی مظلوم است...علی غریب است...» و کتابی که به تعبیر خود علامه امینی: «من برای نوشتن الغدیر 10 هزار کتاب را (که ممکن است هر کتاب در چندین مجلد باشد) از بای بسم‌الله تا تای تمت) خوانده‌ام و به 100 هزار کتاب مراجعات مکرر داشته‌ام.» {تذکری برای جهاد علمی طلبه-دانش‌جوها} باز هم سپاس امیر مؤمنان را که اجازه داد در حریمش باشیم و لیاقتی بیابیم در شهر رؤیایی نجف این کتاب را بخوانیم و نیز پای صحبت‌های فرزندش (شیخ احمد امینی) و در کنار مزار پدرش بنشینیم. یک ایده، یک پیشنهاد: خواندن این کتاب یا لااقل گزیده‌جامع از الغدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی را که به کوشش مؤسسه میراث نبوت در 1320 صفحه کار شده است، از دست ندهید! مدیران، روحانیان و مادحان محترم نیز می‌توانند از این کتاب به عنوان ره‌توشه‌ای برای زائران استفاده کنند. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
علیکم ب«الغدیر»! دعوتی برای خوانش الغدیر خواندن «الغدیر» علامه شیخ عبدالحسین امینی در این ایام توفیق
یک هفته در لذت فهم «الزناد القادح» ایده‌ای برای زیارت: بررسی فقه‌الحدیثی کلمات زیارت‌نامه‌ها می‌گفت: در زیارت مطلقه امیرالمؤمنین به این فراز رسیدم: «وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ‏» السَّلَامُ عَلَى أَبِي الْأَئِمَّةِ وَ خَلِيلِ النُّبُوَّةِ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ السَّلَامُ عَلَى يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ الْإِيمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ‏ وَ سَيْفِ ذِي الْجَلَالِ وَ سَاقِي السَّلْسَبِيلِ الزُّلَالِ السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْحَاكِمِ يَوْمَ الدِّينِ السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نِقْمَتِهِ الدَّامِغَةِ السَّلَامُ عَلَى الصِّرَاطِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. از هر کسی پرسیدم، نمی‌دانست... یکی گفت: الله العالم! تا این‌که در این میان یک عرب به داد من رسید و گفت: «زناد» یعنی آتش‌دان، امروزه فندک را زناد می‌گویند! خب! حالا «قادح» یعنی چه؟! باز هم پی‌گیر شدم. یکی گفت: یعنی جرقه، آتشی که می‌پرد، همان آتش اولیه‌ای که فندک را روشن می‌کند. نهایتاً فهمیدم «و الزناد القادح» یعنی کانون روشنایی و نور. یک هفته در لذت فهم این معنا بودم، علی یعنی آغازکننده روشنایی. ** نکته 1: هم باید همتی برای کشف ناشناخته‌هایی از این دست داشت. نکته 2: و هم باید مفاتیحی به همین سبک داشت: مفاتیحی با حاشیه‌ای از تعابیر و مصطلحات (تقریباً شبیه قرآن با ترجمه جناب آقای بهرام‌پور) نکته3: برای همین علی علیه‌السلام باب علم است، علمی که آن هم نور است (العلم نور) و علی که آغازگر روشنایی است: روشنایی که طفیلی‌اش علم هم هست. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
یک هفته در لذت فهم «الزناد القادح» ایده‌ای برای زیارت: بررسی فقه‌الحدیثی کلمات زیارت‌نامه‌ها می‌گفت:
امروز به دعوت و اصرار «سید محمد شبر» سری به مدرسه «آخوند کبری» زدیم؛ مدرسه‌ای با 125 حجره. سید محمد از طلبه‌های حوزه نجف است و مستمع پر و پا قرص منبرهای صبح بعثه. تحلیل‌های جالبی از اوضاع عراق و حتی منبرهای ما داشت! از کتاب‌های درسی حوزه نجف گفت‌وگویی به میان آمد و حتی حجره‌های مدرسه؛ حجره‌ای را نشانم داد یک در دو متر! می‌گفت: «می‌خوام تو این حجره زندگی کنم تا هر صبح که پا می‌شم بگم «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ» و هر روز حس و حال معاد و رستاخیز داشته باشم!» کاش فرصت و فراغ بیش‌تری برای حضور در این فضاها بود ولی حیف که فرصت کم است و کار بسیار! 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
و ما ادریک ما «علمای نجف»! علمای تحت ویندوز همگی در حیرت شدند و هنگ فرمودند! می‌فرمود: «تا طلبه‌های
وادی‌السلام همیشه برایم رمزآلود بوده و هست. سرزمینی که میعاد همه ارواح مؤمنان است. همه مؤمنان باید زیر سایه امیرشان، امیر مؤمنان باشند. وادی‌السلام سایه به سایه حرم مولاست و هر روز شاهد کسانی که برای آخرین بار سری به حرم مولا می‌زنند، البته این بار نه با پای خودشان... گاهی خودم را سوار بر آخرین مَرکب دنیا می‌بینم و این آیات را مرور می‌کنم: «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ» امروز توفیق شرکت در مراسم تشییع مادر شهیدی نصیب‌مان شد؛ بدرقه تا وادی‌السلام و ما چه می‌دانیم که آن طرف چه جشنی برقرار است؟ جشن دیدار یک مادر با فرزند شهیدش که سال‌ها چشم به راهش بود... «تمام دل‌خوشی زندگی من این است که وقت مرگ می‌آیی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی‌جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است کفن کنید مرا رو به قبله حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است!» حاشیه 1: خدا رحمت کند مادربزرگم را که بعد از سفر عتباتش از این نوع تشییع خصوصاً طواف دور ضریح و از عظمت و شکوه ذکر «لا اله الا الله»ِ پشت تابوت به جلال و بزرگی یاد می‌کرد. حاشیه 2: می‌شود برای شادی روح مرحوم مؤلف، صلواتی هدیه بفرمایید؟! 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
وادی‌السلام همیشه برایم رمزآلود بوده و هست. سرزمینی که میعاد همه ارواح مؤمنان است. همه مؤمنان باید ز
غربت عجیب نهج‌البلاغه این دیگر واقعاً نوبرش بود... واقعاً که...! بعد مدت‌ها خشک‌سال دمشقی که سخن‌ران عزیزی در حرم امام علی از سخنان حضرت در نهج‌البلاغه صحبتی کرد {برای ما هم این اتفاقی جدید و تازه بود در این یک ماه!} که ناگهان بعد منبر: -آقا ببخشید شما مسئول مراسم صبحید؟ -بفرمایید! -بنده یک پیشنهاد داشتم. -در خدمتیم. -آقا! چه معنی دارد در حرم امام علی در بین زوّار، نهج‌البلاغه بحث می‌شود؟ -{ما با حالت شوکه شده} اِ! یعنی چی؟ -ما کاروانمان از روستا آمده، اصلاً شما نگاه کنید اکثر کاروان‌ها از روستا می‌آیند. -خب من یک سؤال دارم: مردم در همین جایی که هستند بمانند، به‌تر است یا این‌که بالاتر بیایند؟ -نه این بحث‌ها برای حوزه علمیه و طلبه‌ها خوب است نه زوّار... ما قرآنش را هم بلد نیستیم بخوانیم، شما از نهج‌البلاغه خواندن می‌گویید؟! -شما سؤال من را جواب ندادید: مردم باید در همین جا که هستند متوقف باشند یا این‌که باید رشد کنند و بیایند بالا؟ -این‌جا از 30 کاروانش 16-17 تاش برای دهات است. این مطالب به دردشان نمی‌خورد. - هرچیز مردم دوست دارند گفته بشه؟ یعنی به مردم بگوییم «پفک» بخورند یا «رطب مضافتی»؟ -پفک! {بقیه بحث طلبتان! این بحث در صحن امیرالمؤمنین دقیقاً جلوی ایوان نجف (که عجب صفایی دارد!) در حال اکران است!} حاشیه: من مانده‌ام اگر در حرم امام علی، کلام امام علی را نشود گفت، پس از غصه غربت نهج‌البلاغه به کدام بیابان باید سر گذاشت؟! این دیگر واقعاً نوبرش بود... 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
هیچ فکر کردید... کسانی که وسط مراسم صبح حرم مولا –جلوی چشمان هزار نفر مستمع مستغرق در بحث- از ته مرا
امروز حاج آقای فیض‌آبادی بی‌مقدمه پرسیدند: «شما سید ابراهیم الغَمر را می‌شناسید؟» اول هرچه فکر کردم در اسامی رفقای خودم، این‌جور اسمی را نیافتم! بعد از کمی تلاش مذبوحانه و هم‌چنین توجه به قرائن حالیه و مقالیه فهمیدم باید شخصیتی تاریخی باشند که من نشنیدم! و برای من جالب بود که نشنیدم! چون مثلاً مشغول تأمل در نقشه جامع فرهنگی نجف هستم! و چقدر از این شخصیت‌ها در نجف و کوفه فراوان‌اند و چقدر جای کار است... پی‌نوشت: کتاب «راهنمای مصوّر سفر زیارتی عراق» تلاش ارزش‌مندی برای زائران این سرزمین است. 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
شرح فعالیت‌های نجف را برای استادان و رفقا می‌فرستادم تا هم ایشان را در این برکات سهیم کنم و نیز از ن
و روزگار نجف تمام شد و باز ما را به سمت کربلا صدا زدند؛ برای «طرح روایت مصور عاشورا»، اما این بار با کوله‌باری از جنس تجربیات اجرایی «مسئولیت فرهنگی در بعثه رهبر معظم انقلاب در نجف اشرف» و آشنایی با علمای نجف و کتاب‌خانه‌ها و مراکز فرهنگی و از همه مهم‌تر نفس کشیدن در جوار مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین. الحمدلله علی هذه النعمات! نجف! ما را فراموش نکن! 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
تنها علاج
و روزگار نجف تمام شد و باز ما را به سمت کربلا صدا زدند؛ برای «طرح روایت مصور عاشورا»، اما این بار با
و روزگار نجف تمام شد و باز ما را به سمت کربلا صدا زدند؛ برای «طرح روایت مصور عاشورا»، اما این بار با کوله‌باری از جنس تجربیات اجرایی «مسئولیت فرهنگی در بعثه رهبر معظم انقلاب در نجف اشرف» و آشنایی با علمای نجف و کتاب‌خانه‌ها و مراکز فرهنگی و از همه مهم‌تر نفس کشیدن در جوار مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین. الحمدلله علی هذه النعمات! نجف! ما را فراموش نکن! 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
ا﷽ چه تعبیری به کار برده ! «گشته‌ام در جهان و ...» و چه رازهایی در این «آخر کار» است خدا می‌داند! حافظ را خدا حافظش باشد! از کتابِ ┈┄┅══┅┄┈ https://virasty.com/tanhaelaj/1689126391432556566 ┈┄┅══┅┄┈ @tanhaelaj
ا﷽ این ما بودیم که برگزیدیم یا او؟! عجب سؤالی! ما که اصلاً شأن انتخاب نداشتیم. او مارا انتخاب کرد و جذبه او بودکه مارا به سخن درآورد! تا که از جانب معشوق نباشد کِششی کوشش عاشق بی‌چاره به جایی نرسد از کتابِ ┈┄┅══┅┄┈ https://virasty.com/tanhaelaj/1689151215435297567 ┈┄┅══┅┄┈ @tanhaelaj
ا﷽ باید نشان داد لذت می‌بریم از دین‌داری‌مان و خوشیم از حسینی بودن‌مان. ، فریادِ این حقیقت است که ما به اجبار و اکراه، راهی این مسیر نشده‌ایم؛ نه! این‌جا وادی التماس و الحاح و اشک و نیاز است... دست ما را امام حسین پر کرده با همین نامش! از کتابِ ┈┄┅══┅┄┈ https://virasty.com/tanhaelaj/1689210081143934964 ┈┄┅══┅┄┈ @tanhaelaj
ا﷽ به تعبیر امام سجاد در مناجات خمسه عشر: "چگونه تو را فراموش کنم؟در حالی که همیشه به یاد منی" این ما نبودیم که از او یاد کردیم، این لبان مبارک او بود که مارا صدا می‌زد و از جذبه او ما هم اورا صدا زدیم: من شدم عاشق تو یا تو شدی عاشق من؟! لطف ارباب به نوکر چه زیاد است زیاد ┈┄┅══┅┄┈ https://virasty.com/tanhaelaj/1689491508056146895 ┈┄┅══┅┄┈ @tanhaelaj
«آن‌چنان در هوای خاک درش می‌رود آب دیده‌ام که مپرس» @tanhaelaj
🔰 رقیه سادات نبود... 🔻فصل "طلبه دانش‌جو در مدار نجف" 📚 از کتاب: "دل‌بری برگزیده‌ام که مپرس" (خاطرات، خطورات و مخاطرات یک خادم) @tanhaelaj
✨به زودی... 🔰 معلم‌هایم (معلم نوشت‌هایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلم‌های دبستان، راهنمایی و دبیرستانم) 🔹توجه این اثر به معلمان قبل از مرحله دانش‌گاه و حوزه است تا یک جورهایی اهمیت این مقطع برجسته شود. این مقطع همان «هفت سال دومی» است که در روایات ما بر اهتمام به تربیت، تأکید ویژه‌ای شده است و جای توجه نمودن و هزینه کردن در آن را ضروری‌تر می‌کند. 🔸باشد که معلمان این مقاطع، رسالت خود را بیش از پیش مهم و جدی ببینند و صدالبته مخاطبان‌شان ‌نیز! و سیاست‌گزاران تربیتی همچنین! @tanhaelaj
🔰پیشنهادی ساده امّا پر سود: دفتر صد برگ محکمِ محکم! یک دفتر صد برگ محکمِ محکم بخرید! از آن دفترها که به این زودی‌ها آخ نگوید! دفتری با جلد محکم و شیرازه‌ای استوار. هر کتابی که می‌خوانید در آن ثبت کنید: نام کتاب، نویسنده، ناشر، تعداد صفحه و یک توضیح کوتاه درباره کتاب. همین! سال بعد که این دفتر را باز می‌کنید می‌بینید واااااااای چه‌قدر کتاب خوانده‌اید! و چه کتاب‌های مفیدی! این دفتر را دست کم نگیرید! این دفتر، شما را مشتاق به خواندن خواهد کرد، این دفتر مثل قلّکی خواهد شد که کم‌کم دوست دارید پر شود! این دفتر نمایش رشد و پیش‌رفت مطالعات شما خواهد بود... از کرامات این دفتر بیش‌تر نگویم... اگر با همین فرمان ادامه دهید، چهار-پنج سال بعد، ازاین هم بیش‌تر تعجب می‌کنید! آن وقت شما دانش‌مندی خواهید بود، امتحان کنید! خرجش یک دفتر صد برگ محکم است! * پی‌نوشت: وقتی دفترهای پرورشی آن سال‌ها را ورق می‌زنم، می‌بینم چه نکات جالبی در آن نوشته‌ام! آن زمان به چه کتاب‌های خوبی مراجعه کرده‌ام! و چه یادداشت‌های خوبی! چه نعمت بزرگی است نوشتن! راست گفته است خدای بزرگ! که «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» قسم به قلم و آن‌چه می‌نویسند! «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يسْطُرُونَ» چیزی که نیستان ما را به آتش کشاند و شوق را مضاعف کرد، حضور یک ساعته در کتاب‌خانه مدرسه و تفرج در آن بود. یک بار بیش‌تر نبود، امّا واقعاً مؤثر بود. نمی‌دانم پیشنهاد کدام عزیز بود و برای کدام درس؟ اصلاً نمی‌دانم ایشان می‌دانست این کار، این اثر را در ما خواهد داشت یا نه؟ حتی نمی‌دانم چند نفر با آن درگیر شدند و هم‌راه؟ البته بعدها چند نفری را به عنوان کتاب‌دار در کارهای کتاب‌خانه می‌دیدم. نمی‌دانم این دو چه‌قدر باهم ارتباط داشت. بگذریم! هرچه بود زمینه‌ای بود برای هرکه می‌خواهد و طالب است. کلاس‌های پرورشی برای من زمینه‌ای شد برای تحقیق. درباره موضوعات مختلف می‌خواندیم و می‌نوشتیم. حتی موضوعات متفاوت! یادم هست سال اول راهنمایی تحقیقی کار کردم با عنوان «موجودات مستور» که سه فصل داشت: فرشتگان، شیطان و جن! که در مسابقات ناحیه هم رتبه آورد. ریشه پژوهش‌هایم را در آن سال‌ها می‌بینم. فیش‌های بحث اصحاب امام‌حسین(ع) را که در سال‌های هفتاد و شش نوشته‌ام هنوز دارم؛ جناب حبیب، جناب زهیر، جناب جناده و.... کارهای عاشورایی و ریشه مجموعه آثار عاشورایی «زیر خیمه حسین»، همان تلاش‌های درس پرورشی بود. برای پژوهش‌گری، از دبستان و دبیرستان باید شروع کرد. * خاطره خوش‌مزه: زیر شمشیر غُمِش؟!😊 افتاده بودم در دنیای شیرین مطالعه. ناگهان کتابی دیدم که مرا به فکر فرو برد؟ درباره عاشورا بود: «زیر شمشیر... مگر امام‌حسین(ع) را شمر به شهادت نرساند؟ پس این «غُمِش» کیست؟ پرسش، آغاز پژوهش است. از معلم‌ها می‌پرسیدم. بعضی می‌گفتند شخصی به نام «سنان» هم دست داشته. بعضی از شخصی به نام «خولی» نام می‌بردند. بعضی بحث بانیان این حرکت مثل یزید و ابن‌زیاد را می‌کردند. چه اطّلاعات جالب و مفیدی! امّا خب! «غُمِش» کجای ماجرا بود؟ دو سه روزی در این خماری بودیم تا فهمیدیم «غُمِش» نبوده و «غَمَش» بوده است! عنوان کتاب قسمتی از غزل حافظ بود: «زیر ششیر غمش رقص‌کنان باید رفت کان که شد کشته او، نیک سرانجام افتاد» 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰از دانش‌مندی تا بینش‌مندی همه شما دانش‌مند هستید؛ با کم و زیادش! هرکس مختصر تفرجی در علم و دانایی دارد، دانش+مند است. شما همین که یک برنامه معرفتی مثل «سمت خدا» را تماشا می‌کنید، یا پای منبر می‌نشینید، یا کتابی از قفسه کتاب‌خانه برداشته و می‌خوانید، یک دانش‌مند کوچولویید برای خودتان و خودتان خبر ندارید! اما نکته آن است که «بینش+مندی»، آنم آرزوست! مستحضرید از «دانش‌مندی» تا «بینش‌مندی» راه بسیار است. هر بینش‌مندی، دانش‌مند است، امّا هر دانش‌مندی لزوماً بینش‌مند نیست. این بینش، یک پله بالاتر از دانش است. بینش برنامه‌ای است برای تنظیم دانش که نتیجه چنین برنامه‌ای ایجاد نظام فکری است. یکی از لوازم جدی حرکت از «دانش‌مندی» به «بینش‌مندی»، داشتن یک «سیر مطالعاتی» خوب است. فتأمل! 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰نظام فکری «نظام فکری»، چه تعبیر باکلاس و پرتکراری! «نظام فکری»، چه عبارت مجلسی و شیکی! در کمالاتش همین بس که گفتنش در لابلای کلام، به وزن و اعتبار گوینده و جلسه می‌افزاید! خب! حال بفرمایید این «نظام فکری» چیست؟ خوردنی است یا بردنی؟! نظام فکری چیست؟ می‌گوییم: همان بینش! می‌پرسید: بینش چیست؟ می‌گوییم: بصیرت داشتن! می‌پرسید: بصیرت چه‌طور است؟ می‌گوییم: ولایت‌مدار باش! آیا می‌شود قدری راحت‌تر و ساده‌تر بفرمایید؟ برای ما که عادت کرده‌ایم پیچیده صحبت کنیم یادآوری این تعبیر اینشتین ضروری است که «شما وقتی می‌توانید بگویید یک مسأله ریاضی را فهمیده‌اید که...؟» که «بتوانید آن را به مادربزرگ‌تان یاد بدهید!» در آن صورت می‌توانید ادعا کنید که آن مسأله را خوب فهمیده‌اید! اما حرف ما این است: این‌قدر مادربزرگ‌تان را اذیت نکنید! نسل جوان را دریابید! نظام فکری به زبان ساده چیست؟ اگر بخواهید برای چند نوجوان از نظام فکری بگویید چه خواهید گفت؟ ماجرای نظام فکری به زبان ساده یعنی مالک اشتر که به قدر ظرفیتش، نظام فکری مولایش امام‌علی(ع) را فهمیده بود. برای همین حضرت مالک اگر در موقعیتی قرار می‌گرفت که امام‌علی(ع) نبودند، همان کاری را می‌کرد و همان تصمیمی را می‌گرفت که اگر خود حضرت در آنجا بودند همان می‌کردند. 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰دو جزوه حیاتی برای اهالی دانایی یکی از مواردی که زیاد بین علم‌آموزان، چه دانش‌جو چه طلبه و چه حتی در مدارس وجود دارد، مسأله جزوه‌نویسی است. سؤال اکثریت این است که چگونه یک جزوه خوب و کارآمد داشته باشیم. در ابتدا باید گفته شود که جزوه‌نویسی دو گونه است که می‌توان از آن دو به عنوان دو گام برای توان‌مندی و قدرت‌مندی علمی یاد کرد: الف) جزوه ترتیبی جزوه‌نویسی ترتیبی همانی است که اکثر ما در کلاس‌های درسی تجربه کرده‌ایم. در جزوه‌نویسی ترتیب مطالبی که در ذهن می‌آید، یا استاد می‌گوید، یا از یک کتاب برداشت می‌کنید، به صورت پشت سرهم و ترتیبی است، همان ترتیبی که کتاب یا سخن‌رانی دارد. به طور خلاصه در جزوه‌نویسی ترتیبی، مطالب را پشت سرهم می‌نویسیم و هیچ موضوع و مسأله خاصی در نوشتن جزوه مد نظر نیست. به عبارتی جزوه ما محور و سؤال اصلی خاصی ندارد و تمامی مطالب را اعم از مثال، شعر، مطالب جانبی کلاس و .... پوشش می‌دهد. ب) جزوه موضوعی برای قوی شدن یک گام دیگر هم باید برداشت و این گام دوم چه قدرت مضاعفی به شما خواهد داد. درود بر این گام دوم یعنی جزوه موضوعی! توضیح مطلب آن‌که جزوه موضوعی، مستخرج از جزوه ترتیبی است و مهم‌ترین فایده‌اش قدرت مانوری است که به واسطه دسته‌بندی و استخراج مطالب از دل جزوه تربیتی و انتقال آن به جزوه موضوعی انجام خواهید داد. کم‌تر از 5 دقیقه بعد از هر کلاس برای خروجی گرفتن از جزوه ترتیبی و انتقال مطالب به جزوه موضوعی کافی است. این 5 دقیقه، 50 دقیقه و حتی 5 ساعت کار شما را جلو خواهد برد و و شما را رشد خواهد داد. شما در آینده به واسطه این 5 دقیقه‌ها دست برتری در سرزمین دانایی خواهید داشت. جزوه‌نویسی ترتیبی مانند این است که شما بیایید شیر را بدوشید و در یک ظرف نگه دارید، ولی در جزوه‌نویسی موضوعی به دنبال این هستیم که از این شیر محصولاتی مانند کره، ماست و پنیر بگیریم. جزوه موضوعی یعنی مواردی که فعلاً ظرف نسبتاً خالی‌اش را آماده کرده‌اید برای نزولات جوّی که به مرور آن‌ها را پر خواهد کرد. شما در این جزوه، شاخک‌های خودتان را نسبت به موضوعاتی حساس خواهید کرد که بعدها در مطالعات و مراجعات به منابع و اساتید، با ذهنی حساس و آماده به سراغ‌شان خواهید رفت. مثلاً بعدها نسبت به منابعی که هرجا می‌شنوید یا موضوعاتی که برخورد می‌کنید، حساس‌تر خواهید بود؛ ولو در یک برنامه تلویزیونی باشد. تا حالا شده است که بخواهید یک نوع ماشین با یک رنگ خاص بخرید؟ از فردای تحقق اراده شما بر آن نوع و رنگ، انگار همه‌جا این ماشین بوده است و شما چون به آن موضوع حساس نشده بودید، از کنارش ساده می‌گذشتید. این حکایت کرامت جزوه موضوعی است. برای کدگذاری بهتر در حین نگارش جزوه ترتیبی «تکنیک راهنمای نقشه گنج» پیشنهاد می‌شود. برای استخراج سریع‌تر سرفصل‌هایی مانند «منابع»، «موضوعات ناب برای تحقیق» و... می‌توان از این شیوه بهره برد و در سمت چپ جزوه ترتیبی مقابل هر یک از اتفاقات زیر علامتی گذاشت تا بعد از آن جلسه در کم‌ترین زمان بتوان آن‌ها را شناسایی و به جزوه موضوعی منتقل نمود. 🔻موارد مهم در جزوه ترتیبی+ توضیح عنوان + کد اختصاری 1. منابع: هرجا در حین بحث از کتاب یا منبعی ذکر خیر شد بلافاصله آن را مشخص نمایید به هم‌راه علت معرفی و ترجیحاً داده‌های اولیه کتاب‌شناسی مانند نام مؤلف و ناشر »»»👈 یک مربع ساده! 2. موضوعات مناسب برای تحقیق: گاهی در دل یک بحث، موضوع خوبی بیان می‌شود که با این روش می‌توان آن‌ها را شکار کرد و بعدها روی آن کار نمود و تبدیل به مقاله، کتاب، نشست علمی و حتی پایان‌نامه کرد. »»»👈 یک مثلث ساده! 3. ایده‌ها: هر نوع ایده‌ای که می‌توان آن را دنبال نمود. »»»👈 یک ستاره ساده! 4. مُعَوَّقات: گاهی به مناسبتی فرصت و مجال پرداختن به یک موضوع نیست و استاد یا سخن‌ران، فقط عنوان آن را ذکر می‌کند. اگر این موارد علامت‌گذاری شود، بعدها راحت‌تر می‌توان پی‌گیری نمود. در دعوت‌های بعدی از آن استاد درخواست کرد آن‌ها را باز نماید، یا حداقل خودمان بدانیم روی چه مواردی باید مطالعه و تأمل کنیم و حتی استاد ببینیم! »»»👈 یک دایره ساده! * شکر و شکایت آقای مؤلف محترم! چه ترفندی بود این دو جزوه! چه ترم‌هایی را بدون این دو جزوه از دست دادیم... کاش زودتر می‌دانستیم... چرا زودتر این کتاب را ننوشتید؟! واقعاً چرا؟! * پاسخ مؤلف: ببخشید! 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . آنها که شیفته کتاب هستند، لابد کتاب را اینگونه می‌بینند😊 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰کتب اربعه عاشورا! نام «کتب اربعه» را حتماً شنیده‌اید؛ چهار کتاب اصلی شیعه که عبارت‌اند از کافی و تهذیب و استبصار و من لایحضره الفقیه. امّا نام «کتب اربعه عاشورا» را حتماً نشنیده‌اید! وقتی یک «روضه‌خوان» کتابی برای «کتاب‌خوری» بنویسد نباید یک جای کتاب، خودش را لو بدهد؟! همین که تا این‌جا هم صبوری کرده یحتمل کرامتی رخ داده است! «کتب اربعه عاشورا» چهار کتابی که به تجربه در دوره‌های عمومی عاشوراپژوهی مورد استفاده قرار گرفته و بازخورد خوبی داشته است. این چهار کتاب بیش‌تر ناظر به یک سیر است که شما می‌توانید در هر مرحله‌ای به سلیقه خودتان یکی را انتخاب کنید، امّا منطق کار همین است. اولین کتابی که لازم است مطالعه شود، کتابی است که به زبان ساده و روان، حوادث حماسه کربلا را ترجیحاً از مدینه تا مدینه روایت کند. پیشنهاد ما کتاب «قصه کربلا» اثر حجت‌الاسلام علی نظری منفرد است. دومین کتابی که مناسب است بعد از آشنایی اجمالی در مورد کربلا مطالعه شود، مطالعه در یکی از جذاب‌ترین و درس‌آموزترین موضوعات حوزه عاشورا یعنی مبحث اصحاب است. در این‌باره کتاب‌های زیادی کار شده است. پیشنهاد ما در دوره عمومی، کتاب «یاران شیدای حسین‌بن‌علی» اثر حجت‌الاسلام دکتر مرتضی آقاتهرانی است. البته و صدالبته که شما می‌توانید کتاب‌های دیگری پیشنهاد دهید، امّا اقتضای این مرحله، کتابی در حد همین اثر است. سومین اثری که در گام بعد باید دید، کتابی است که توجه ما را به عاشورا از جنبه ملکوتی‌اش جلب کند. عاشوراپژوهی فقط و فقط مطالعه نیست. باید دانست زمین کربلا از آسمانش جداشدنی نیست. این‌جا مطالعه و تحقیقش هم باید فرق کند چرا که «اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند». این همان مطلبی بود که به امثال شیخ جعفر شوشتری نشان دادند. این‌جا توسل و اشک هم جزو عاشوراپژوهی است. پیشنهاد ما در این مرحله، کتاب «الخصائص الحسینیه» اثر آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری است که ترجمه‌های خوبی هم از آن شده است. چهارمین مرحله‌ای که در این مرحله باید دید، نوع نگاه و افقی است که به این داستان باید داشت. سه کتاب پیشین و کتاب‌های بعدی را با چه زاویه دیدی مطالعه کنیم تا عاشوراپژوهی ما رنگ تمدن‌پژوهی داشته باشد؟ باید از محضر کسانی بهره برد که خود در این عرصه علماً و عملاً تلاش کرده‌اند و باور ما آن است که کسی مانند امامین انقلاب عاشورا را فهم و معرفی نکرده است. برای همین پیشنهاد ما در این مرحله مطالعه کتاب «72 سخن عاشورایی از بیانات حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای» است. *** این چهار کتاب می‌تواند «آغازی» باشد برای مطالعات در دنیای امام‌حسین(ع)، بعد از آن دیگر باید گفت: «از باده مغز‌تر کن و آن یار نغز جو تا سر رود به سر رو و تا پا به پا بپو» 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj