eitaa logo
تنها علاج
973 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
667 ویدیو
334 فایل
"با امام حسین(ع) به همه جا می توان رسید" صفحه رسمی حجت‌الاسلام دکتر سیّد علی‌اصغر علوی https://virasty.com/tanhaelaj ارتباط با مدیر: @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹روضه یعنی بدانی عاقبت تشکیلاتی نبودن چه می‌شود... 🔹روضه یعنی یک تجربه قتلگاه 61 هجری، برای هفتاد پشت شیعه بس است. 🔹روضه یعنی «وصف ذبح الحسین نصف ذبح الحسین». 🔹روضه یعنی بیان یک اتفاق بزرگ که یک بار اتفاق افتاده است و آن‌قدر سنگین است که دیگر نباید اتفاق بیفتد. 🔹روضه یعنی قصه قتل یک عزیز، یک نازنین، یک ولی خدا. 🔹روضه یعنی شناخت ظلم، ظالم و مظلوم. 🔹روضه یعنی یاد تاریخ و عبرت‌گیری از آن. 🔹روضه یعنی یاد کشته شدن و شهید شدن. 🔹روضه یعنی کاهش دل‌بستگی به دنیا. 🔹روضه یعنی آرزوی حکومت بدون طاغوت. 🔹روضه یعنی آماده‌سازی مخاطب برای واکنش مناسب و به‌موقع. 🔹روضه یعنی تمرین تصمیم‌گیری سریع. 🔹روضه یعنی سازمان‌د‌هی و بسیج تشکل شیعیان در برابر دشمن. 🔹روضه یعنی روضه یعنی ریل‌گذاری برای اقدام. 🔹روضه یعنی آماده کردن جاده برای رسیدن به هدف مطلوب یعنی همان هدف سیدالشهدا. مجموعه‌ای از تعاریف روضه 📕؟ @tanhaelaj
🔻شیرین‌ترین شکلات دنیا: شکلات به طعم اصحاب! پیشنهادی برای چشاندن طعم خوش اصحاب در جاری زندگی 🔹در یک سفر کربلا، لابلای مباحث طرح شده از زیارت «شهدای ناحیه مقدسه» اشارتی گذشت؛ زیارتی به سنه 252 ه.ق. منسوب به امام هادی که در آن به اسم و رسم تک تک شهدا اشاره شده است. 🔹به ذوق سلیم و قریحه سرشار زوار، بسته شکلاتی به همراه سلام به یکی از این شهدا کار شد! تا بنا به اصل تداعی در روانشناسی، شیرینی ملموس و محسوس شکلات با حلاوت «اَحلَی مِنَ العَسَل»ی معقول اصحاب گره بخورد و ذائقه جان‌ها را با آن شیرینی آشناتر کند. 🔹برای ایجاد انگیزه در کنار هر «سلام»، «سؤال»ی تلنگرگونه هم کار شده بود که نوید یک حرکت عاشورایی برای مخاطب باشد؛ مثلاً: «چه‌قدر در مورد این شهید مطالعه داشتی؟!»، «کدام ویژگی این شهید باعث شد در کربلا باشد؟»، راستی واقعاً اصحاب کیستند که این‌گونه قرب و منزلت یافتند؟»، «عاشوراخوانان تاریخ بلافاصله بعد از سلام بر امام به این یاران سلام می‌دهند»، «به نظرت کدام ویژگی این شهید باعث شد در بین یاران امام باشد؟»، «چه‌قدر برای همراهی و معیت با امام عاشورایی خودت آماده‌ای؟!»، «این شهید در کربلا چگونه امام خود را یاری کرد؟»، «پنج دقیقه از این شهید برای‌مان تعریف کن و نسبتش را با امروز مشخص کن!»، «تا حالا شده خودت را مثل شهدای کربلا در یاری امامت دیده باشی؟!» و... ؟ @tanhaelaj
این بار از منظر مرکب ها به تماشای کربلا بنشینیم... 📚 حتی اسبشان نیز 🐎درنگی در حکایت مرکب های کربلا 🔸 آری در کربلا همه چیز میتوان یافت... عاشورا برای هر پرسشی پاسخی در خور دارد 🔹 اینجا همه چیز سرشار از سخن است اگر به زبان آید... اینجا مرکب ها مالامال حرف اند... لینک خرید کتاب: https://B2n.ir/g98029 @tanhaelaj
سلام بر او که به فکر تشنگی مرکب‌های دشمن هم بود... 📚 حتی اسبشان نیز (درنگی در حکایت مرکب های کربلا) @tanhaelaj
بی‌مرکب‌ها رسیدند، با‌مرکب‌ها جا ماندند... 📚 حتی اسبشان نیز (درنگی در حکایت مرکب های کربلا) @tanhaelaj
📚مبانی مدیریت عاشورایی (روش شناسی و رویکردها) کتاب مبانی مدیریت عاشورایی بر اساس این هدف شکل گرفته است که به صورت یک دایره‌المعارف، محوری‌ترین مباحث مربوط به حوزۀ مدیریت عاشورایی را جمع‌آوری کند و در یک قالب معین و مشخص ارائه دهد. ضرورت چنین کاری، فقدان متن آموزشی مفید در حوزۀ مدیریت عاشورایی بود. این اثر درصدد است که گسست و حفرۀ فقر محتوایی را که در این حوزه وجود دارد، پر کند. به این دلیل، کلیۀ معارف عاشورایی در منابع مختلف اعم از کتاب و مقاله در فضای مجازی و غیرمجازی به کار گرفته شده‌اند. کوتاه سخن آن‌که در وهلۀ نخست تلاش بر این بوده که یک دایره‌المعارف خوب از معارف عاشورایی با مسائل رشتۀ مدیریت و تمرکز بر روش‌شناسی و رویکردها در این مجموعه گردآوری شود. @tanhaelaj
جا دارد در وسط هر روضه از خود سؤال کنیم: «تو اگر بودی چه می‌کردی؟!» و برای همین گفته‌اند هر روز برای خودتان خلوتی داشته باشید و روضه بخوانید. این‌طور روضه خواندن و روضه شنیدن باعث رشد دائمی و سلوک همیشگی انسان به سمت قله اصحاب الحسین خواهد بود. عجب گوهری است «روضه اصحاب»! 📚 ؟ https://virasty.com/tanhaelaj/1722529736215300507 @tanhaelaj
تنها علاج
#گزیده 📚 بخشهایی از کتاب 🔻 معلم‌هایم (معلم نوشت‌هایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلم‌های دبستان،
برای هرکسی در و دیوار مدرسه‌اش خاطره‌انگیز است. دیوار مدرسه‌ای که به تعبیر حاج آقای پناهیان سرشار از درس است. آه دیوار مدرسه‌ام! شاید کمتر کسی بعد از فراغت از تحصیل، دوباره به آن‌جا سر بزند و صرفاً اگر به طور گذری از کنار مدرسه‌اش عبور کند، دلش هوایی می‌شود و تمام! اما برای من این‌گونه نبود. لااقل دبیرستان را تا سال‌ها بعد از دانش‌آموختگی، می‌رفتم و برایم قابل احترام بوده و هست. این روایت در و دیوار مدرسه است. گوهر مرکزی این مدارس که ما را اینقدر شیفته خود کرده بود چه بود؟ بی‌شک یکی از مهم‌ترینش، معلم‌های خوبی بودند که با آن‌ها درس خواندیم و بزرگ شدیم. این است اهمیت روایت از «معلم‌هایم»! حال بشنو حکایت شیرین‌شان را... 📚 معلم‌هایم (معلم نوشت‌هایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلم‌های دبستان، راهنمایی و دبیرستانم) ✨جدیدترین اثر حجت الاسلام دکتر @sadidisu_ir @tanhaelaj
تنها علاج
برای هرکسی در و دیوار مدرسه‌اش خاطره‌انگیز است. دیوار مدرسه‌ای که به تعبیر حاج آقای پناهیان سرشار از
فرزانه یعنی فرزانه! آقای فرزانه/ کلاس اول این بخش را مستقلاً آوردیم به جهت اهمیتش. سلام بر آن‌که الفبا را به ما آموخت! همه ما مدیون معلم کلاس اول‌مان هستیم. معلم‌های کلاس اول، قدر خودشان را بدانند؛ دیگران هم قدر ایشان را! اصلاً معلم‌های کلاس اول، کارشان خدایی است؛ چرا که معلم کلاسِ اولِ بشریت، خود خدا است که: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» معلمی مجرای فیض الهی شدن است. چه شوق‌آور و رشک‌انگیز است معلمی! و در این میانه چه فرصت نابی است معلمی کلاس اول! توفیقی است معلم کلاس اول بودن، رزق ویژه‌ای است، سرمایه ای است برای دو عالَم. جنسش باقیات الصالحاتِ محض است! و هم جایگاهی است بس خطیر! معلمی کلاس اول! معلم کلاس اول باید سرشار از لطافت و نشاط و خلاقیت باشد. باید از هر انگشتش هزار ایده برای شوق‌آفرینی در وادی علم ببارد! معلم کلاس اول ما آقای فرزانه بود. دهخدا می‌گوید: «فرزانه یعنی دانشمند، حکیم»، اما من دلم راضی نمی‌شود. فرزانه یعنی فرزانه! آقای فرزانه برای خودش ایده‌هایی داشت. با آن‌که سال آخر تدریسش بود و ما آن لیاقت را یافته بودیم که به جرگه واپسین شاگردانش بپیوندیم، اما پرشور و خلاق بود. کارت‌های الفبایش را هنوز در خاطر دارم که سر کلاس به کار می‌بردیم، وقتی هنوز کارت‌های بازی بین رفقای آن زمان رسم نشده بود! تمرین دیگرش پیدا کردن فلان حرف از برشی از روزنامه بود. چشم‌مان با تنوع فونت‌ها و بعضاً کشیدگی برخی حروف در فضای روزنامه، به خوبی آشنا می‌شد. معلم کلاس اول ما آقایی فرزانه بود! 📚 معلم‌هایم (معلم نوشت‌هایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلم‌های دبستان، راهنمایی و دبیرستانم) ✨جدیدترین اثر حجت الاسلام دکتر @sadidisu_ir @tanhaelaj
🔰پیشنهادی ساده امّا پر سود: دفتر صد برگ محکمِ محکم! یک دفتر صد برگ محکمِ محکم بخرید! از آن دفترها که به این زودی‌ها آخ نگوید! دفتری با جلد محکم و شیرازه‌ای استوار. هر کتابی که می‌خوانید در آن ثبت کنید: نام کتاب، نویسنده، ناشر، تعداد صفحه و یک توضیح کوتاه درباره کتاب. همین! سال بعد که این دفتر را باز می‌کنید می‌بینید واااااااای چه‌قدر کتاب خوانده‌اید! و چه کتاب‌های مفیدی! این دفتر را دست کم نگیرید! این دفتر، شما را مشتاق به خواندن خواهد کرد، این دفتر مثل قلّکی خواهد شد که کم‌کم دوست دارید پر شود! این دفتر نمایش رشد و پیش‌رفت مطالعات شما خواهد بود... از کرامات این دفتر بیش‌تر نگویم... اگر با همین فرمان ادامه دهید، چهار-پنج سال بعد، ازاین هم بیش‌تر تعجب می‌کنید! آن وقت شما دانش‌مندی خواهید بود، امتحان کنید! خرجش یک دفتر صد برگ محکم است! * پی‌نوشت: وقتی دفترهای پرورشی آن سال‌ها را ورق می‌زنم، می‌بینم چه نکات جالبی در آن نوشته‌ام! آن زمان به چه کتاب‌های خوبی مراجعه کرده‌ام! و چه یادداشت‌های خوبی! چه نعمت بزرگی است نوشتن! راست گفته است خدای بزرگ! که «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» قسم به قلم و آن‌چه می‌نویسند! «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يسْطُرُونَ» چیزی که نیستان ما را به آتش کشاند و شوق را مضاعف کرد، حضور یک ساعته در کتاب‌خانه مدرسه و تفرج در آن بود. یک بار بیش‌تر نبود، امّا واقعاً مؤثر بود. نمی‌دانم پیشنهاد کدام عزیز بود و برای کدام درس؟ اصلاً نمی‌دانم ایشان می‌دانست این کار، این اثر را در ما خواهد داشت یا نه؟ حتی نمی‌دانم چند نفر با آن درگیر شدند و هم‌راه؟ البته بعدها چند نفری را به عنوان کتاب‌دار در کارهای کتاب‌خانه می‌دیدم. نمی‌دانم این دو چه‌قدر باهم ارتباط داشت. بگذریم! هرچه بود زمینه‌ای بود برای هرکه می‌خواهد و طالب است. کلاس‌های پرورشی برای من زمینه‌ای شد برای تحقیق. درباره موضوعات مختلف می‌خواندیم و می‌نوشتیم. حتی موضوعات متفاوت! یادم هست سال اول راهنمایی تحقیقی کار کردم با عنوان «موجودات مستور» که سه فصل داشت: فرشتگان، شیطان و جن! که در مسابقات ناحیه هم رتبه آورد. ریشه پژوهش‌هایم را در آن سال‌ها می‌بینم. فیش‌های بحث اصحاب امام‌حسین(ع) را که در سال‌های هفتاد و شش نوشته‌ام هنوز دارم؛ جناب حبیب، جناب زهیر، جناب جناده و.... کارهای عاشورایی و ریشه مجموعه آثار عاشورایی «زیر خیمه حسین»، همان تلاش‌های درس پرورشی بود. برای پژوهش‌گری، از دبستان و دبیرستان باید شروع کرد. * خاطره خوش‌مزه: زیر شمشیر غُمِش؟!😊 افتاده بودم در دنیای شیرین مطالعه. ناگهان کتابی دیدم که مرا به فکر فرو برد؟ درباره عاشورا بود: «زیر شمشیر... مگر امام‌حسین(ع) را شمر به شهادت نرساند؟ پس این «غُمِش» کیست؟ پرسش، آغاز پژوهش است. از معلم‌ها می‌پرسیدم. بعضی می‌گفتند شخصی به نام «سنان» هم دست داشته. بعضی از شخصی به نام «خولی» نام می‌بردند. بعضی بحث بانیان این حرکت مثل یزید و ابن‌زیاد را می‌کردند. چه اطّلاعات جالب و مفیدی! امّا خب! «غُمِش» کجای ماجرا بود؟ دو سه روزی در این خماری بودیم تا فهمیدیم «غُمِش» نبوده و «غَمَش» بوده است! عنوان کتاب قسمتی از غزل حافظ بود: «زیر ششیر غمش رقص‌کنان باید رفت کان که شد کشته او، نیک سرانجام افتاد» 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰از دانش‌مندی تا بینش‌مندی همه شما دانش‌مند هستید؛ با کم و زیادش! هرکس مختصر تفرجی در علم و دانایی دارد، دانش+مند است. شما همین که یک برنامه معرفتی مثل «سمت خدا» را تماشا می‌کنید، یا پای منبر می‌نشینید، یا کتابی از قفسه کتاب‌خانه برداشته و می‌خوانید، یک دانش‌مند کوچولویید برای خودتان و خودتان خبر ندارید! اما نکته آن است که «بینش+مندی»، آنم آرزوست! مستحضرید از «دانش‌مندی» تا «بینش‌مندی» راه بسیار است. هر بینش‌مندی، دانش‌مند است، امّا هر دانش‌مندی لزوماً بینش‌مند نیست. این بینش، یک پله بالاتر از دانش است. بینش برنامه‌ای است برای تنظیم دانش که نتیجه چنین برنامه‌ای ایجاد نظام فکری است. یکی از لوازم جدی حرکت از «دانش‌مندی» به «بینش‌مندی»، داشتن یک «سیر مطالعاتی» خوب است. فتأمل! 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
تنها علاج
آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم... @tanhaelaj
🔹در تبیین جهان و فهم معادلات عالم هستی، فیزیکِ نیوتن، قوانین عالم را در محدوده خود توجیه می‎کند و به بیانی دیگر عالم را از منظر خود تفسیر می‎کند؛ اما از حدی بالاتر، رد پای نسبیتِ اینشتین خودش را نشان می‎دهد. نظریه نسبیت خاص و عام او که تاکنون نیز باقی مانده، یک الگو برای فهم جهان است. 🔹فیزیک نیوتن و نظریه اینشتین، هر کدام دسته‌ای از روابط را که مشخصات فیزیکی جهان اطراف ما را شرح می‌دهد، تعریف می‌کنند و تا سطحی از عالم را تفسیر می‎کند، اما در سطوحی بسیار بالاتر برای فهم عالم به چارچوب دیگری نیازمندیم. اینجا توحید خودش را نشان می‎دهد. تفکّر توحیدی به ما یک چارچوب می‎دهد... 🔹مدیران باید نسبت‌های عالم را به‌خوبی بفهمند. اگر بخواهی با سرعت نور حرکت و رشد کنی، باید چارچوب برتری را در نظر بگیری و وارد میدان تازه‌ای بشوی... 📚آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم @tanhaelaj
تنها علاج
آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم... @tanhaelaj
🔻«تفویض»؛ وقتی خدا مسئول دفترت می‌شود 🔹آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم، یکی این بود که تفویض را می‌توان طرحی برای تنظیم برنامه‌های انسان دید. 🔹تفویض به معنای واگذار کردن و سپردن چیزی به دیگری است. تفویض یعنی اینکه بنده آنچه را که به ظاهر، منسوب به خودش بوده، به خدا بر‌گرداند و خود را از همۀ امور برکنار بداند و هیچ کاری را به خود بر نگرداند، اما نه به این معنا که رها کند و واگذار کند و گوشه‌ای بنشیند مثل «بنی اسرائیل» که به حضرت موسی گفتند: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» بلکه کار کند و تلاش کند اما بداند مایه و سرمایه و بن‌مایه همه از اوست و به سوی اوست. 🔹حالِ بنده در چنین وضعی حال کسی است که از هر چیزی برکنار باشد و هیچ چیزی به او منتسب نباشد. اگر این حال برای کسی رقم بخورد، به راحتی از کنار مشکلات عبور خواهد کرد و این مهم‌ترین چیزی است که یک مدیر به آن نیاز دارد. 📚آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم @tanhaelaj
📌 📚 معلم‌هایم (معلم نوشت‌هایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلم‌های دبستان، راهنمایی و دبیرستانم) معلمی که درس زندگی به آنها آموخت، معلم که شاید آنها را از کلاس بیرون کرد، معلمی که نمره بالا داد، معلمی که بچه ها دوستش داشتند و معلمی که شاید بچه ها متنفر از او بودند.... فرقی نمیکند، همه آنها در ذهن ها ماندگار است. اصلا لذت زندگی به همین مطلق نبودنش است. به همین فراز و فرودها. این بار قرار است پای کرسی خاطرات سید علی اصغر علوی بنشینیم تا از آن فضای مدرسه و از آن خاطرات فراموش نشدنی اش برای ما تعریف کنند. خاطراتی از کلاس درس که هر کدام درسی برای گفتن دارند ‌.... ✨جدیدترین اثر حجت الاسلام دکتر 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🔰کانال سدید در بله و ایتا 🔷 @sadidisu_ir 🔰آدرس فروشگاه سدید 🌐 sadidisu.ir 🔰آدرس فروشگاه سدید در باسلام 🌐https://basalam.com/sadidisu.ir 🔰آدرس صفحه سدید در اینستاگرام 🔶 Instagram.com/sadidisu_ir @tanhaelaj
تنها علاج
برای هرکسی در و دیوار مدرسه‌اش خاطره‌انگیز است. دیوار مدرسه‌ای که به تعبیر حاج آقای پناهیان سرشار از
🔰معلم‌هایی که نداشتم! این اثر از داشته‌ها گفت و از «ای کاش»ها کم‌تر! آرزو که بر جوانان عیب نیست! کاش در هر مدرسه‌ای انواع مهارت‌ها آموخته شود تا هرکس بنا به علایق و سلایقش بتواند توشه بر گیرد. مثلاً کاش برای دانش‌آموزی که سه سال در یک کلاس قرآن تابستانی نشست (اشاره به خاطره ای در کتاب)، فرصتی بود تا بتواند با عرصه‌های بیش‌تری از قرآن آشنا شود؛ مثلا کلاس صوت و لحن، کلاس مفاهیم و... در این کتاب از معلم‌هایی سخن آمد که بودند، اما معلمانی هم نبودند و کاش باشند! کاش برای معلمان و چیدمان حضورشان در مدارس، این نکته در نظر گرفته شود. خاطرات این کتاب، صرفا خاطره نبودند؛ بیان نوع شخصیت‌هایی بود که حضور همه آن‌ها برای رشد هماهنگ یک دانش‌آموز لازم است. هر کدام از این شخصیت‌ها ویتامین خاص خودشان را دارند و برای رشد و کمال ضروری است! این درایت مدیران محترم مدارس را می‌طلبد تا از همه ظرفیت‌های موجود بهره لازم را ببرد و فکری هم برای عرصه‌های خالی در نظر داشته باشد. اسم‌های معلمان این کتاب «واقعی» بود، اما به چشم «نماد» هم می‌شد به آن نگاه کرد. تا این‌جا باید به دنبال نمایندگانی برای این نوع نمادها گشت؛ سپس جاهای خالی و معلمانی را که باید باشند و هنوز نیستند، یافت! تا باد چنین بادا! *** تذکار: این روایت من را به میهمانی مجلس مبارکی از نور و روشنی و بیداری برد! «مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ عَلَّمَهُ‏ اللَّهُ‏ مَا لَا يَعْلَم‏» هرکسی به آن‌چه می‌داند عمل کند، خدا نادانسته‌ها را به او یاد خواهد داد! 📚 معلم‌هایم (معلم نوشت‌هایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلم‌های دبستان، راهنمایی و دبیرستانم) @sadidisu_ir @tanhaelaj
🔰تقریر تشکیلاتی روایت «اذا مات العالم» بخش وَ إِذَا مَاتَ‏ الْعَالِمُ ثُلِمَ‏ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة 🔹هر عالمی خاک‌ریزی را در جبهه دین فتح کرده و پایگاهی را گرفته که مختص خود اوست. به بیان بهتر هر دانشمند در منظومه دانش جایگاهی ویژه دارد که «فقط» مناسب شایستگی و برازندگی علمی اوست و دیگری را توان توفیق در آن خاک‌ریز نیست. جایگاه و خاک‌ریزی که با رفتن او جایش خالی خواهد ماند. 🔹پیش‌فرض ضمنی روایت این است که هر دانشمند در نقشه جامع علمی در محدوده‌ای خاص حضور دارد و این خود، لازمه این است که او با عنایت به ظرفیتش، جایگاه ضروری حضورش و موقعیت خاک‌ریزی که لایق توان اوست را بشناسد که در خود، حامل درسی بزرگ و پیامی دقیق است. اما گذشته از آن با رفتنش جایگاه او خالی می‌شود، چراکه او کارویژه‌ای داشته که دیگران نداشته‌اند. عالمی که رفتنش یک فقدان برای عالَم است، چنین عالِمی است. این یعنی همان دقت بر مزیت رقابتی، درک کارویژه و فهم فلسفه وجودی خویش. رهاورد دیگر این نگاه، عدم تزاحم و نزاع و کدورت‌های احتمالی است. در این مقام است که اگر همه انبیا هم در کنار یک‌دیگر باشند، به‌راحتی به مسیر رشد خود و جامعه کمک و حرکت می‌کنند بدون هیچ حاشیه جنجالی اخلاقی و مانند آن. اینجاست که می‌توان بحث نگاه جبهه‌ای داشتن را مطرح کرد؛ یعنی همه ما در یک جبهه هستیم و دشمن در جبهه مقابل ما است؛ یعنی هرکس در جایگاه خود قرار دارد و در یک جبهه خدمت می‌کند و افراد در مقابل همدیگر نیستند، بلکه در مقابل دشمن هستند. 🔹این‌که فرمود با رفتن عالم «ثلمه» و شکافی ایجاد می‌شود، واجد نکته‌های کاربردی دیگری نیز هست: از باب «اِخبار» گفته‌اند که با رفتن او شکاف ایجاد می‌شود نه از باب «اِنشاء»! آن‌چنان‌که روایت «أزهد النّاس‏ في العالم أهله‏ و جيرانه» (كسان و همسايگان مرد دانشمند از همه مردم نسبت به او بی‌رغبت‌ترند) نیز از همین باب است. به‌عبارت‌دیگر سخن از مقام «هست»هاست، نه «باید»ها؛ یعنی این‌گونه هست، ولی لزوماً نباید باشد. دیگر سخن آن‌که روایت فقط برای تسکین آلام و «پیش‌بینی» و «پیش‌گویی» واقعه نیست، بلکه سخن از «پیش‌گیری» است و دعوتی برای حرکت! (حرکتی برای دفع دخل مقدر) باید تلاش کرد در امتداد دانشمندی قدم زد که اصولاً قائل به این «نردبان علم» است. حرکت‌هایی که هریک مکمل و مقوم حرکت قبلی خود است. حضور این نگاه، نردبان دانش را تکمیل خواهد کرد، آن‌چنان‌که علامه جوادی در فقدان علامه طباطبایی شرح المیزان را می‌دهد و آن‌چنان‌که امام خامنه‌ای، امتداد راه امام خمینی را. 🔹گذشته از مقام پیشین، عبور از «توصیف» به «توصیه» نیز دریافت مکمل دیگری از این روایت است. رسیدن به این مقام که در سلوک علمی به‌جایی برسی که در اوج آن مقام و در لحظه وداع از این عرصه، نبودنت احساس شود. تلاش برای درک قله‌ای که فقط از آن تو باشد و تنها تو صاحب‌نظر آن باشی و این بود و نبود (حیات و ممات) نه به خاطر منیتی است که عجب و غرور و دیگر رذایل خودخواهانه بیاورد، بلکه برخاسته از آن مأموریت انقلابی نورانی توست که تو را به رشد در آن عرصه واداشته است و هرچه بوده لطف او بوده و لاغیر. 🔹اگر قله‌ای از آن توست و اگر با رفتنت آن قله بدون فاتح خواهد ماند عنایت به جانشین‌پروری نیز درکی دیگر و برداشتی کادرسازانه از این روایت خواهد بود. «تربیتی کادرساز» تا در دامنه یک قله علمی، افرادی نزدیک به آن قله و در دامنه‌های آن تربیت شوند برای جانشینی. تا با بود و یا نبود قله، قله‌ها به دره‌ها تبدیل نشود، جامعه زمین‌گیر نشود، تشکیلات افول ناگهانی و اساسی نکند و سازمان دچار شوک غیرقابل‌برگشت نشود. حدیث «إِذَا مَاتَ‏ الْعَالِمُ ثُلِمَ‏ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ء» اخطاری است برای تربیتی فراگیر در سازمان برای نیروهای حلقه‌های دوم و سوم به بعد تا از ثمره این شناخت، تمام ثقل مجموعه تنها بر یک فرد یا یک حلقه تحمیل نشود، برای همین در بعضی نسخ این روایت، اشارتی از همین داستان جانشین‌پروری است: وَ إِذَا مَاتَ‏ الْعَالِمُ ثُلِمَ‏ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا إِلَّا خَلَفٌ مِنْه‏" 📚 جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس) @tanhaelaj
🔰تقریر تشکیلاتی روایت «اذا مات العالم» بخش 🔹درک تشکیلاتی روایت «إِذَا مَاتَ‏ الْعَالِمُ ثُلِمَ‏ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ء» و اشاره به ایجاد شکاف در فقدان یک اندیشمند با خود هزار نکته باریک‌ترازمو نهفته دارد: جای هرکس کجاست؟ این خود به تشکیل زنجیره‌های به‌هم‌پیوسته و هدف‌مند که هوشمندانه سیر تکمیل و تکامل را دنبال می‌کنند کمک می‌کند و نوید رشدی شتابنده است. شتابی جهت‌مند با عنایت به همان دقت رسیدن به قله‌ای که اشاره شد. 🔹...نبودش را همه خواهند فهمید، هرکس بیش‌تر با او مقام او گره‌خورده است، بیش‌تر این نبود را لمس خواهد کرد. 🔹قطعاً در سلسله‌مراتب سازمانی، رهبر بیش‌ترین سهم از درک این گسست را خواهد داشت. اگر همه اعضا نبود او را شکستی در کار خود می‌بینند، او این شکست را در خود نیز احساس خواهد کرد و جز این نیز انتظار نمی‌رود، چراکه راهبر برآیند ادراک همه اعضای گروه وظایف سازمانی آن‌ها خواهد بود. 🔹کربلا رقیق‌ترین و دقیق‌ترین الگویی است که باظرافتی هرچه‌تمام‌تر همه مسائل انسانی را پاسخ خواهد داد. آن‌چنان‌که در شکست در پای حبیب (لَمّا وَقَعَ حَبیب عَلَی الاَرض بَانَ الاِنکِسار...) و یا در کنار علقمه (اَلاَنَ اِنکَسَرَ ظَهری...). «حدیث انکسار» حسین علیه‌السلام تقریر دیگر روایت «اذا مات العالم» است به ترجمان کربلا. روضه‌ای تشکیلاتی برای عاشوراشناسان، بدون او در فراقش هم قامت استوار سپاه خواهد پاشید (اِذَا مَضَیتَ تَفَرّقَ عَسکَری) و هم قامت حسین (اَلاَنَ اِنکَسَرَ ظَهری...)؛ هم سازمان خواهد شکست، هم رهبر استوار آن. 🔹نه‌فقط در کنار علقمه، بلکه داستان انکسار را می‌توان سنتی همیشه در تکرار دید، اگر حریمی برای تجلی بیابد؛ هرچند «لاتکرار فی التجلی». اين چند بيت منسوب است به حضرت صاحب‌الامر كه در مرثيه جناب شيخ مفيد گفته‏اند و در قبر او نوشته‌شده: لا صوت‏ الناعى‏ بفقدك انّه‏ يوم على آل الرسول عظيم إن كان قد غيّبت في جدث الثرى فالعلم و التوحيد فيك مقيم و القائم المهدى بفرح كلما تليت عليك من الدروس عليم کاش خبر درگذشتت داده نمی‌شد که این روز بر آل رسول خدا سنگین است. گرچه در دل خاک پنهان شدی، به‌وسیله تو عدل و توحید پا برجاماند. و حضرت مهدی هرگاه تدریس تو را می‌شنید، خوشحال می‌شد. 🔹به‌راستی امام زمان در رفتنمان و در کنار مزارمان خواهد شکست؟! 📚 جای خالی عباس (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس) @tanhaelaj
🔰از حلقه‌های معرفت تا جلسات شلغم‌خورانآقایان فرهید، مسجدی و ابوالقاسمی تشکل‌های انقلابی مثل بسیج و اتحادیه انجمن اسلامی دانش‌آموزان، فرصت ناب بزرگ شدن است؛ خصوصاً اگر در محور و مرکز آن، مربیان امین و دلسوزی بدرخشند. از حوالی سال هشتاد که با مجموعه انجمن اسلامی دانش‌آموزان گره خوردم تا امروز، از برکاتش متنعمم. درود بر بانیان این جریان مبارک! درود بر حضرت فرهید که پدری کرد برای انجمن! درود بر جناب مسجدی که همیشه به هنگام زیارت آل‌یاسین، تذکر می‌داد که سلام‌هایش «السلام علیک» است و این یعنی تو در محضر امامی! به هوش باش! اصلاً زیارت آل‌یاسین را از آن‌جا دارم و چه حُسن انتخابی بود که جلسات پنج‌شنبه‌ها با قرآن و زیارت آل‌یاسین شروع می‌شد. درود بر جناب ابوالقاسمی با تحلیل‌های سیاسی دقیقش! درود بر آقامحسن عظیمی‌پور که حق برادری را برای‌مان تمام کرد با سرگروهی «حلقه‌های معرفت»ش! درود بر همه خوبانی که شمع این انجمن شدند! چقدر دست‌مان پر می‌شد در این حلقه‌های معرفت! انجمن را سنگری می‌دانم برای رشد، کانونی برای عمیق شدن و رتبه رتبه سیر کمالات کردن. یاد جلسه‌های سه‌شنبه معروف به «شلغم‌خوران» بخیر! که در آن جلسات نسبتاً خصوصی، روش تحلیل را بیش از همیشه آموختم. تعبیر اهل بیت در باب دانش، «بذل علم» است. این منش در روزگار انجمن به زیبایی احساس می‌شد. انجمن را دوست دارم که زمینه تنفس در افق و منظری بالاتر را نصیبم کرد و بچه انجمنی‌ها را رفقای همیشه خود می‌دانم که یار سلوکی همدیگر بودیم. تحیت و خداقوت خالصانه و خاضعانه محضر عزیز فرزانه، حاج‌آقای حاج علی‌اکبری! هنوز زنگ صدای دلنشین‌شان ‌در گوشم هست، خصوصاً پیش از دیدارهای حسینیه امام خمینی ره در محضر حضرت آقا که از زبان ما به ایشان ناز می‌کرد و رهبری عظیم‌الشأن را «پدر» خطاب می‌کرد و حال دل‌مان را مصفا می‌کرد! شما کجا چنین جمع باصفایی سراغ دارید؟! 📚 معلم‌هایم (معلم نوشت‌هایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلم‌های دبستان، راهنمایی و دبیرستانم) ✨جدیدترین اثر حجت الاسلام دکتر @sadidisu_ir @tanhaelaj
🔰نظام فکری «نظام فکری»، چه تعبیر باکلاس و پرتکراری! «نظام فکری»، چه عبارت مجلسی و شیکی! در کمالاتش همین بس که گفتنش در لابلای کلام، به وزن و اعتبار گوینده و جلسه می‌افزاید! خب! حال بفرمایید این «نظام فکری» چیست؟ خوردنی است یا بردنی؟! نظام فکری چیست؟ می‌گوییم: همان بینش! می‌پرسید: بینش چیست؟ می‌گوییم: بصیرت داشتن! می‌پرسید: بصیرت چه‌طور است؟ می‌گوییم: ولایت‌مدار باش! آیا می‌شود قدری راحت‌تر و ساده‌تر بفرمایید؟ برای ما که عادت کرده‌ایم پیچیده صحبت کنیم یادآوری این تعبیر اینشتین ضروری است که «شما وقتی می‌توانید بگویید یک مسأله ریاضی را فهمیده‌اید که...؟» که «بتوانید آن را به مادربزرگ‌تان یاد بدهید!» در آن صورت می‌توانید ادعا کنید که آن مسأله را خوب فهمیده‌اید! اما حرف ما این است: این‌قدر مادربزرگ‌تان را اذیت نکنید! نسل جوان را دریابید! نظام فکری به زبان ساده چیست؟ اگر بخواهید برای چند نوجوان از نظام فکری بگویید چه خواهید گفت؟ ماجرای نظام فکری به زبان ساده یعنی مالک اشتر که به قدر ظرفیتش، نظام فکری مولایش امام‌علی(ع) را فهمیده بود. برای همین حضرت مالک اگر در موقعیتی قرار می‌گرفت که امام‌علی(ع) نبودند، همان کاری را می‌کرد و همان تصمیمی را می‌گرفت که اگر خود حضرت در آنجا بودند همان می‌کردند. 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰دو جزوه حیاتی برای اهالی دانایی یکی از مواردی که زیاد بین علم‌آموزان، چه دانش‌جو چه طلبه و چه حتی در مدارس وجود دارد، مسأله جزوه‌نویسی است. سؤال اکثریت این است که چگونه یک جزوه خوب و کارآمد داشته باشیم. در ابتدا باید گفته شود که جزوه‌نویسی دو گونه است که می‌توان از آن دو به عنوان دو گام برای توان‌مندی و قدرت‌مندی علمی یاد کرد: الف) جزوه ترتیبی جزوه‌نویسی ترتیبی همانی است که اکثر ما در کلاس‌های درسی تجربه کرده‌ایم. در جزوه‌نویسی ترتیب مطالبی که در ذهن می‌آید، یا استاد می‌گوید، یا از یک کتاب برداشت می‌کنید، به صورت پشت سرهم و ترتیبی است، همان ترتیبی که کتاب یا سخن‌رانی دارد. به طور خلاصه در جزوه‌نویسی ترتیبی، مطالب را پشت سرهم می‌نویسیم و هیچ موضوع و مسأله خاصی در نوشتن جزوه مد نظر نیست. به عبارتی جزوه ما محور و سؤال اصلی خاصی ندارد و تمامی مطالب را اعم از مثال، شعر، مطالب جانبی کلاس و .... پوشش می‌دهد. ب) جزوه موضوعی برای قوی شدن یک گام دیگر هم باید برداشت و این گام دوم چه قدرت مضاعفی به شما خواهد داد. درود بر این گام دوم یعنی جزوه موضوعی! توضیح مطلب آن‌که جزوه موضوعی، مستخرج از جزوه ترتیبی است و مهم‌ترین فایده‌اش قدرت مانوری است که به واسطه دسته‌بندی و استخراج مطالب از دل جزوه تربیتی و انتقال آن به جزوه موضوعی انجام خواهید داد. کم‌تر از 5 دقیقه بعد از هر کلاس برای خروجی گرفتن از جزوه ترتیبی و انتقال مطالب به جزوه موضوعی کافی است. این 5 دقیقه، 50 دقیقه و حتی 5 ساعت کار شما را جلو خواهد برد و و شما را رشد خواهد داد. شما در آینده به واسطه این 5 دقیقه‌ها دست برتری در سرزمین دانایی خواهید داشت. جزوه‌نویسی ترتیبی مانند این است که شما بیایید شیر را بدوشید و در یک ظرف نگه دارید، ولی در جزوه‌نویسی موضوعی به دنبال این هستیم که از این شیر محصولاتی مانند کره، ماست و پنیر بگیریم. جزوه موضوعی یعنی مواردی که فعلاً ظرف نسبتاً خالی‌اش را آماده کرده‌اید برای نزولات جوّی که به مرور آن‌ها را پر خواهد کرد. شما در این جزوه، شاخک‌های خودتان را نسبت به موضوعاتی حساس خواهید کرد که بعدها در مطالعات و مراجعات به منابع و اساتید، با ذهنی حساس و آماده به سراغ‌شان خواهید رفت. مثلاً بعدها نسبت به منابعی که هرجا می‌شنوید یا موضوعاتی که برخورد می‌کنید، حساس‌تر خواهید بود؛ ولو در یک برنامه تلویزیونی باشد. تا حالا شده است که بخواهید یک نوع ماشین با یک رنگ خاص بخرید؟ از فردای تحقق اراده شما بر آن نوع و رنگ، انگار همه‌جا این ماشین بوده است و شما چون به آن موضوع حساس نشده بودید، از کنارش ساده می‌گذشتید. این حکایت کرامت جزوه موضوعی است. برای کدگذاری بهتر در حین نگارش جزوه ترتیبی «تکنیک راهنمای نقشه گنج» پیشنهاد می‌شود. برای استخراج سریع‌تر سرفصل‌هایی مانند «منابع»، «موضوعات ناب برای تحقیق» و... می‌توان از این شیوه بهره برد و در سمت چپ جزوه ترتیبی مقابل هر یک از اتفاقات زیر علامتی گذاشت تا بعد از آن جلسه در کم‌ترین زمان بتوان آن‌ها را شناسایی و به جزوه موضوعی منتقل نمود. 🔻موارد مهم در جزوه ترتیبی+ توضیح عنوان + کد اختصاری 1. منابع: هرجا در حین بحث از کتاب یا منبعی ذکر خیر شد بلافاصله آن را مشخص نمایید به هم‌راه علت معرفی و ترجیحاً داده‌های اولیه کتاب‌شناسی مانند نام مؤلف و ناشر »»»👈 یک مربع ساده! 2. موضوعات مناسب برای تحقیق: گاهی در دل یک بحث، موضوع خوبی بیان می‌شود که با این روش می‌توان آن‌ها را شکار کرد و بعدها روی آن کار نمود و تبدیل به مقاله، کتاب، نشست علمی و حتی پایان‌نامه کرد. »»»👈 یک مثلث ساده! 3. ایده‌ها: هر نوع ایده‌ای که می‌توان آن را دنبال نمود. »»»👈 یک ستاره ساده! 4. مُعَوَّقات: گاهی به مناسبتی فرصت و مجال پرداختن به یک موضوع نیست و استاد یا سخن‌ران، فقط عنوان آن را ذکر می‌کند. اگر این موارد علامت‌گذاری شود، بعدها راحت‌تر می‌توان پی‌گیری نمود. در دعوت‌های بعدی از آن استاد درخواست کرد آن‌ها را باز نماید، یا حداقل خودمان بدانیم روی چه مواردی باید مطالعه و تأمل کنیم و حتی استاد ببینیم! »»»👈 یک دایره ساده! * شکر و شکایت آقای مؤلف محترم! چه ترفندی بود این دو جزوه! چه ترم‌هایی را بدون این دو جزوه از دست دادیم... کاش زودتر می‌دانستیم... چرا زودتر این کتاب را ننوشتید؟! واقعاً چرا؟! * پاسخ مؤلف: ببخشید! 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰از «یک واژه مقتل»ش هم به راحتی نباید گذشت... 🔹در نگاه عده‌ای شاید درنگ در سطر به سطر و واژه‌واژه روایات این‌قدر ضروری به نظر نرسد که یک اثر مستقل در اطراف یک روایت، آن هم یک مفهوم اختصاص داده شود. به زعم این دسته این‌چنین کارهایی پر و بال دادن بیش از حد به موضوع است. اما دسته‌ای دیگر را عقیده بر آن است که هر لفظ امام معصوم و نیز درباره امام معصوم را باید با دقتی معصومانه تماشا کرد و شایسته است بیش از این‌ها بلور واژه‌های روایات، مراعات شود! خصوصاً اگر این مواجهه با دسته‌ای از روایات حول یک مفهوم و در یک خانواده حدیثی صورت بگیرد. 🔹مواجهه با روایات را خود اهل بیت به شیعیان‌شان آموختند. روایات را این‌گونه باید دید که فرمودند: «خَبَرٌ تَدْرِيهِ‏ خَيْرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِيه» ‏ خبری که در آن درایت شود، از هزار روایت خواندن بهتر است. 🔹این‌گونه، هر سطری و هر واژه‌ای از روایات با خود، دنیایی سخن خواهد داشت و هر قطره با خودش اقیانوسی از معارف را نوید خواهد داد... با این حساب از «یک واژه مقتل»ش هم به راحتی نباید گذشت... «در بند آن مباش که مضمون نمانده است یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت» 🔹در میان همه دروس خارج، امروز به «درس خارج عاشورا» هم محتاجیم! در لحظه لحظه کربلا می‌توان تدبر کرد؛ هرخط مقتل را باید ساعت‌ها تأمل کرد و به بحث نشست... 📚 ؟ @tanhaelaj
🔰امام حسین در کجای روضه اصحاب شکسته شدند؟ جواب: در دو جای کربلا 🔻بررسی دو نقش کلیدی کربلا که امام در فقدان این دو شخصیت می‌شکند... 🔹تعبیر «انکسار» در مورد امام حسین در مقاتل بعد از شهادت این دو شخصیت آمده است؛ حضرت عباس و جناب حبیب: «لَمّا وَقَعَ حَبیب عَلَی الاَرض بَانَ الاِنکِسار...، الآن اِنکَسَرَ ظَهری...» 🔹چه خصوصیت مشترکی در این دو شخصیت است که قوامِ قامت نقش رهبرند و نبودشان عامل فرو ریختن نظام و سازماندهی خواهد شد؟ 🔹بررسی نقش این دو شخصیت در کربلا این پاسخ را خواهد داد: «کار تشکیلاتی و کادر‌سازی» و در این میانه مهم‌ترین رفتار این دو بزرگوار برای تحقق این مهم، «گفتمان‌سازی» بین اصحاب- و حتی غیر اصحاب- است به‌خصوص در شب و روز عاشورا. تا آنجا که دو خیمه در شب عاشورا شلوغ‌ترین خیمه‌ها و محل تجمع اصحاب بود: خیمه حضرت عباس و حبیب. 🔹خیمه این دو بزرگوار محل اجتماع و تمرکز نیروها و مرجع دلگرمی – و به تعبیر قرآنی: تواصی- بوده است. این همان نقشی است که عباس را عباس کرده است و حبیب را حبیب. نقشی که به پشتوانه دین‌شناسی و فهم عمیق این دو از دین تقویت می‌شود. انسجام تشکیلاتی میان یاران کربلا با محوریت این دو شخصیت انجام می‌گرفت. 📚 ؟ @tanhaelaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . آنها که شیفته کتاب هستند، لابد کتاب را اینگونه می‌بینند😊 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj
🔰کتب اربعه عاشورا! نام «کتب اربعه» را حتماً شنیده‌اید؛ چهار کتاب اصلی شیعه که عبارت‌اند از کافی و تهذیب و استبصار و من لایحضره الفقیه. امّا نام «کتب اربعه عاشورا» را حتماً نشنیده‌اید! وقتی یک «روضه‌خوان» کتابی برای «کتاب‌خوری» بنویسد نباید یک جای کتاب، خودش را لو بدهد؟! همین که تا این‌جا هم صبوری کرده یحتمل کرامتی رخ داده است! «کتب اربعه عاشورا» چهار کتابی که به تجربه در دوره‌های عمومی عاشوراپژوهی مورد استفاده قرار گرفته و بازخورد خوبی داشته است. این چهار کتاب بیش‌تر ناظر به یک سیر است که شما می‌توانید در هر مرحله‌ای به سلیقه خودتان یکی را انتخاب کنید، امّا منطق کار همین است. اولین کتابی که لازم است مطالعه شود، کتابی است که به زبان ساده و روان، حوادث حماسه کربلا را ترجیحاً از مدینه تا مدینه روایت کند. پیشنهاد ما کتاب «قصه کربلا» اثر حجت‌الاسلام علی نظری منفرد است. دومین کتابی که مناسب است بعد از آشنایی اجمالی در مورد کربلا مطالعه شود، مطالعه در یکی از جذاب‌ترین و درس‌آموزترین موضوعات حوزه عاشورا یعنی مبحث اصحاب است. در این‌باره کتاب‌های زیادی کار شده است. پیشنهاد ما در دوره عمومی، کتاب «یاران شیدای حسین‌بن‌علی» اثر حجت‌الاسلام دکتر مرتضی آقاتهرانی است. البته و صدالبته که شما می‌توانید کتاب‌های دیگری پیشنهاد دهید، امّا اقتضای این مرحله، کتابی در حد همین اثر است. سومین اثری که در گام بعد باید دید، کتابی است که توجه ما را به عاشورا از جنبه ملکوتی‌اش جلب کند. عاشوراپژوهی فقط و فقط مطالعه نیست. باید دانست زمین کربلا از آسمانش جداشدنی نیست. این‌جا مطالعه و تحقیقش هم باید فرق کند چرا که «اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند». این همان مطلبی بود که به امثال شیخ جعفر شوشتری نشان دادند. این‌جا توسل و اشک هم جزو عاشوراپژوهی است. پیشنهاد ما در این مرحله، کتاب «الخصائص الحسینیه» اثر آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری است که ترجمه‌های خوبی هم از آن شده است. چهارمین مرحله‌ای که در این مرحله باید دید، نوع نگاه و افقی است که به این داستان باید داشت. سه کتاب پیشین و کتاب‌های بعدی را با چه زاویه دیدی مطالعه کنیم تا عاشوراپژوهی ما رنگ تمدن‌پژوهی داشته باشد؟ باید از محضر کسانی بهره برد که خود در این عرصه علماً و عملاً تلاش کرده‌اند و باور ما آن است که کسی مانند امامین انقلاب عاشورا را فهم و معرفی نکرده است. برای همین پیشنهاد ما در این مرحله مطالعه کتاب «72 سخن عاشورایی از بیانات حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای» است. *** این چهار کتاب می‌تواند «آغازی» باشد برای مطالعات در دنیای امام‌حسین(ع)، بعد از آن دیگر باید گفت: «از باده مغز‌تر کن و آن یار نغز جو تا سر رود به سر رو و تا پا به پا بپو» 📚کتاب‌خوری راه‌بردی (گونه‌ها و روش‌های مطالعه مؤثر و موفق) @tanhaelaj