eitaa logo
🏴{تنها مولود کعبه}🏴
1.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
861 ویدیو
64 فایل
معارف علوی🌿🌿 مارا دنبال کنید ☑ پیوی 110_313@
مشاهده در ایتا
دانلود
الـهـی عظم البلاء💙 قرن در حسرت دیدار تو آغاز شده نوبـهـار دل من ، حضـرت دلدار بیا🥺💔 (عج) ۳۱۳ 💥دریافت فایل باکیفیت در پست بعدی💥 طراح: @admin_heyaaty
عنایت حضرت به زوار (علیهماالسلام): نعلبندی در زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از راه شد. رفیق بین راه شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. کرد من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر ، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را دادند، کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند ☀فرمودند: جنازه را ببر، در کربلا کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید در عرشه منبری است، جمعی که پای نشستند قابل احصاء نیست. صدا زدند از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، ☀فرمودند: چرا بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، علیهماالسلام، چه نظری داریم. 🔴
. اگر امروزه یک آدم عادی در آخر عمرش در بستر باشد و همه بدانند که چند روز دیگر از دنیا می رود اگر داشته باشد همه می گویند بنشینیم ببینیم چه می گوید!مثلا فلان مال را به چه کسی می دهد یا فلان را به که می کند! حتی اگر بنا به عمل کردنش هم نداشته باشند حداقل می شنوند تا آن بنده ی خدا لحظات آخر مرگش دلش خوش باشد که به وصیتش گوش کرده اند! حالا فکر کنید ۴..۵روز مانده تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم،حضرت در بستر هستند از افراد حاضر می خواهد که برایش به اصطلاح کاغذ قلمی بیاورند تا وصیتی کند که بعد از او احدی نشود،به هر حال تمام دلخوشی همین امت اوست که تا اینجا هدایتشان کرده و لحظه ی‌ مرگ می خواهد به آن ها نصیحت و وصیت کند که گمراه نشوند! فکر می کنید چه شد! در جواب پیامبر که قلم و کاغذ درخواست کرده بود گفت :ان رجل لیهجر(این مرد هذیان می گوید) به همین راحتی در جمع دعوا افتاد و مانع شدند تا پیامبر به بازماندگانش وصیت کند! این که تمام کارهای پیامبر ناشی از اوست و کار اشتباه انجام نمی دهد به کنار و اینکه پیامبر می خواست چیزی بنویسد که مردم بعد از او گمراه نشوند هم به کنار، اما اینکه بگوییم پیامبر می گوید دقیقا مصداق ساب النبی(توهین کردن به پیامبر) است! و شیعه و سنی معتقدند حکم کسی که به پیامبر توهین می کند قتل است! البته عده ای از فقهای شیعه کشتن شخص توهین کننده و همچنین اقامه برخی دیگر از حدود شرعی را در شرایط بسط یَد(حکومت امام معصوم علیه السلام)واجب می دانند و شاید به خاطر همین است که در آمده که حضرت علیه السلام بعد از ظهور، دومی را از قبر در آورده و می زند.شاید یکی از دلایل این فعل صاحب الزمان علیه السلام همین فعل دومی باشد. الله اعلم