یه جوری همه رفتن کربلا که دیگه برای انجام کارهام با خیال راحت میتونم به جای «از شنبه» بگم: «از بعد اربعین».
🔺عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
امسال با دخترم راه رفتم، به امید اینکه وسط راه خسته بشه و بگم بچه نمیکشه و باهاش سوار ماشین شم، یه چندصدتا عمود رو جا بزنم که متأسفانه فایدهای نداشت، تا عمود آخر رو پیاده رفت. سال دیگه انشاالله خواهرزاده یکسالم رو میبرم. امید دارم وسط راه کم بیاره و بره بغل باباش، من بقیه راه رو سوار کالسکهش بشم.
🔺زهرا نوروزی🔺
طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir
«دانلود نرمافزار کاهش حجم کوله»
سرچ تمام زائر اولیها بعد از صد عمود پیادهروی
🔺علیرضا حیدرزاده جزی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
خداییش برای زائری که از اربعین برگشته خیلی سخته که تو رستورانهای داخل کشور غذا رو دوبل حساب کنن!
بابا حداقل قسطیش کنید کمکم عادت کنیم.
🔺حیدر جهانکهن🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#پویش_خاطرات_اربعین
#اسیرتیم_گرچه_گرمه_ولی_تو_مسیرتیم!
اندر معایب تربیت فیزیکی
بعد از شش ساعت در ماشین بودن و یک ساعت پیادهروی، به حرم امام علی علیه السلام و صحن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسیده بودم. تلفن همراهم را به یکی از چند راهیهای خارج شده از پریز برق آویزان از دیوار رواق متصل کردم تا شارژ شود و کولهام را زیر سرم گذاشتم تا استراحت کنم و شب شود و راهی طریق شوم.
چشمانم تازه گرم شده بود که صدایی گفت: «آقا! آقا!» بعید دانستم با من باشد ولی چرتم پاره شد. باز چشمانم داغ شده بود که همان صدا گفت: «آقا با تو هستما! شعور نداری؟» بازهم کاری که منافی شعورم باشد را پیدا نکردم و به خوابم ادامه دادم.
اینبار در حال رد کردن پادشاه اول در خوابم بود که دستی به شانهام زد و گفت: «حاجی فکر میکنی زیارتت قبولم هست؟» بلند شدم و روی یک دستم تکیه دادم و گفتم: «چرا نباشه؟» مرد پسرکی که قدش نهایتا تا زانوی مرد میرسید و دستش را محکم گرفته بود نشانم داد و گفت: «این بچه رو جمع کن از کف رواق. خواب برای ما نذاشته.» خدا را شکر کردم که بدون همسر توفیق پدری به من داده ولی واقعا نمیخواستم پسرم آنطوری باشد: «این بچه من نیست.» مرد متعجب گفت: «بچه تو نیست؟ دروغم میگی؟» رو کردم به پسرک و گفتم: «من بابای توام؟» پسرک گفت: «آره دیگه!» بعد هم دستش را جدا کرد و بغلم پرید.
دستم را محکم بالا بردم و یک سیلی آبدار به گوشش زدم: «بچهای که به حرف باباش گوش نده رو باید کتک زد.» بچه از بغلم فرار کرد و رفت. مرد هم سعی کرد من را آرام کند و معایب تربیت فیزیکی را به من گوشزد کند.
دستم را شل کردم و سرم را روی کوله گذاشتم که دست دیگری شانهام را لمس کرد. برگشتم و گفتم: «دیگه چیه؟» مردی سبیل کلفت که تقریبا سه برابر من هیکل داشت پسرکی را بغل گرفته بود که داشت گریه میکرد. خداراشکر که خسته نبود و تازه از خواب بیدار شده بود برای همین کار را با گفت و گو درآوردیم، فقط جای سیلیاش کمی در طریق درد میکرد که با کمپرس آب یخ بهتر شد.
[شنیده شده از یکی از زائران برادر، با اندکی دخل و تصرف]
🔺محمدحسین صادقی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ما امسال توی سفر اربعین خانوادگی از یه مسواک استفاده کردیم.
تو برای اعتراض به رای اعتماد به وزیر بهداشت در مجلس چیکار کردی؟
🔺عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
یه هفته رفتیم عراق هیچ طوریمون نشد همین که تمام داروهای گیاهی که برده بودیم بخشیدیم، دلپیچهای بود که میاومد و میرفت.
🔺مریم عرفانپور🔺
طنزیم| @tanzym_ir
سال بعد قبل از اربعین مثل ورزشکارا که برای وزن کِشی میخوان برن؛ موهام رو میزنم، ناخنهام رو میگیرم و آب کمتر میخورم تا وزنم کمتر بشه و تنها چیزی که برمیدارم پاسپورتمه بقیهش رو هم خدا درست میکنه.
🔺محمد بنیاسدی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
#پویش_خاطرات_اربعین
#اسیرتیم_گرچه_گرمه_ولی_تو_مسیرتیم!
از این زائر عَلم به دوش پرسیدیم:
+ چرا آخر پرچمت اینقدر گره داره؟
- بیچاره دستپاچه گفت:
از در خونهی همسایهها تا لب مرز پنچ تا پرچم رو ملت به نیت بخت کبری و بیخونه بودن لیلا و... گره پیچ کردن!
تو هم اگر حاجتی داری بگو یادداشت میکنم! فقط گره نزن که به خدا این آخرین پرچمیه که دارم.
🔺زهره باغستانیمیبدی🔺
طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir
تعبیر خواب پیادهروی اربعین بر چند وجه است:
۱: اگر در خواب دیدید به پیادهروی اربعین رفتهاید، تعبیرش آن است که به هر ضرب و زوری که شده مرخصی با حقوق گرفته، عازم کربلا گشته و بدینوسیله کیفور خواهید شد.
۲: اگر در خواب دیدید کولهتان سبک است تعبیرش آن باشد که شما سفر زیارتی راحت و بدون حادثه را در پیش دارید ولی بهدلیل شکم درد و گلو درد از فیوضات مسیر «حتی مای بارد» بیبهره خواهید ماند.
۳: اگر در خواب دیدید با جمعی راهی میشوید، تعبیرش آن باشد دیگران خرجی ایاب ذهاب شما را میدهند و علاوه بر خانه، در سفر هم داماد سرخانگی رهایتان نمیکند.
اگر در خواب دیدید آن جمع شما را در مسیر رها میکنند تعبیرش آن است که تلاشهایتان برای دست رساندن به ضریح ابتر میماند و زیر دست و پا له خواهید شد.
اگر در خواب دیدید آن جمع، شما را تا انتها یاری میکنند تعبیرش آن است که مثل خواهران در کارتن زنان کوچک بالاخره به آرزویتان میرسید و سفر اربعین روزیتان خواهد شد ولی «شتر در خواب بیند پنبه دانه»، چرا که آن سفر اربعین را جنازه شریفتان مشرف خواهد شد. رد خور هم ندارد.
پس به زندگی عادیتان ادامه دهید و بهدنبال راهکار نباشید چرا که چوب خط زیارتتان پر گردیده و زین پس، پدر پدر جدتان هم نمیتواند به دادتان برسد.
🔺سیدساجد هاشمی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
من برای اینکه بستنیها آب نشن و اسراف نشه، رفتم تو صف بستنی.
توبرای جلوگیری از اسراف چیکار کردی؟
🔺زینب علیمرادی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
جالبتر از عربی صحبت کردن ایرانیها در اربعین، فارسی صحبت کردن عراقیهاست، یک خانوم و اوکی میگن بقیهاش رو عراقی غلیظ.
🔺زهرا جعفری اردکان🔺
طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir
دلداده مسیر.mp3
2.85M
#خاطرات_اربعین
بهترین میزبان دنیا
گوینده و نویسنده: محمدبنی اسدی
🔺طنزیم🔺
طنزیم| @tanzym_ir
ولی برندهی واقعی اون زائری بود که یه مسواک و چفیه انداخت توی پلاستیک دستهدار و رفت کربلا، نه من که تا پماد بعد از گزیدگی حشرات موذی رو هم با خودم برده بودم.
🔺عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
یکی از زیباترین خاطرات اربعین، وقتیه که مجبوری از میون انبوه جمعیت دراز کشیده توی موکب، بری سر جای خودت، و هر چقدر هم که تلاش میکنی رو پای کسی پا نذاری، باز پای شصت نفر رو له میکنی، اونم دقیقا جای تاول! و تا رسیدن به محل، سی نفر رو از خواب بیدار میکنی و شرمنده، عفوا، ببخشید کنان بالاخره میرسی.
🔺سیدمنصور صفائیان🔺
طنزیممخاطبان| @tanzym_ir
فقط کافیه یه چیزی از کوله سال قبل کم کنی همون سال مرگ و زندگیات میفته به اون وسیله.
🔺علیرضا حیدرزاده جزی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
پشت سر پنجاه نفر توی صف کباب ترکی ایستادی نوبتت که شده ازش گذشتی دادی به یکی دیگه؟
فکر کردی خیلی کار شاقی کردی؟
پس بدان و آگاه باش اگر در صف سرویس بهداشتی بودی و وقتی نوبتت شد از خود گذشتگی کردی و نوبتت رو دادی به یکی دیگه اونجاست که نه تنها به معنای واقعی کلمه از خودت گذشتی که از آبروی خودت هم مایه گذاشتی.
🔺طاهره ابراهیمنژادآکردی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
از برکات اربعین اینه که میتونم به عنوان متخصص تستری شربت آبلیمو حتی از فاصله ۵٠ متری و حتی در پارچ پلاستیکی مات، شروع به کار کنم.
فوق تخصص تشخیص شربت آبلیموهایی که آبلیمو صنعتی میریزن ولی یه مقدار پالپ لیمو قاطیش میکنن هم انشاءالله سال بعد خواهم گرفت.
🔺امیرعباس زارعی🔺
طنزیم مخاطبان| @tanzym_ir
من برای اینکه این آقا در مسیر اربعین ثوابی ببره، دسته کیفم رو کندم تا برام بدوزه.
تو برای اینکه دیگران توی مسیر اربعین ثواب ببرن، چیکار کردی؟
🔺زینب علیمرادی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
من یه جفت دمپایی، یه پماد زینک اکساید، یه لیوان شیشهای دستهدار، یه بسته دستمال مرطوب و ماشینلباسشویی مسافرتی که امسال با خودم برده بودم کربلا رو پای عمود ۲۴۳ دفن کردم برای سال آینده.
تو برای آیندهت چیکار کردی؟
🔺عارفه زراعتی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
بهاره جان، اینجوری تیتر بزن:
خواب موکبدار عراقی به دلیل استقبال کم مردم از اربعین.
🔺احمد صابری🔺
طنزیممخاطبان| @tanzym_ir
من داداش کوچیکم رو که امسال با خودم برده بودم کربلا، چون خیلی ابراز علاقه میکرد سال بعد هم همراهم بیاد، تو گمشدگان حرم گذاشتمش تا نخوام دینارهام رو الکی برای برگردوندنش و دوباره سال بعد اوردنش خرج کنم.
تو برای آیندهت چیکار کردی؟
🔺سیدساجد هاشمی🔺
طنزیم| @tanzym_ir
طنزیم
امسال خیلی اذیت شدم سال دیگه حتماً باید زن بگیرم کولهام رو بدم بهش بیاره. #طنزیم_پرونده 🔺علیرضا حی
خیر، زن میگیری اولا؛ کولهی ۲۰ لیتری خودت تبدیل میشه به کوله ۸۰ لیتری،
ثانیا؛ میره زیر پای خواهرت میشینه که خواهرتم بیاد باهاتون.
الان من علاوهبر کولهی ۸۰ لیتری مشترک، یه ۴۰ لیتری مال خواهرمم دارم حمل میکنم.
🔺اثناعشری🔺
طنزیممخاطبان| @tanzym_ir
هدایت شده از وطنز
بداهه آئینی شاعران راهراه به مناسبت اربعین حسینی
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴
🔸صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ عَلَى الْحُسَيْنِ عَلیه
السلام
ما در پی نوریم و تویی دُر یگانه
مقصود تویی مابقی راه بهانه
ثاراللهی و خون خدا در دل پاکت
هم کعبه و مسجود ملائک شده خاکت
از خونِ تو افتاده جهانی به تکاپو
ای خون خدا پرچمت افراشته هر سو
عالم به فدای تو حبیبا لک لبیک
تنگ است برای تو دل ما لک لبیک
راه تو سرآغاز رسیدن به بهشت است
هم مسجد و هم دیر و کلیسا و کنشت است
ما قطره و دریا تویی ای بحر خدایی
ما جمله اسیران و تویی راه رهایی
ای منظر چشمان دل ما حرم تو
دستی که تهی مانده و دل بر کرم تو
ماییم همه چشم به راه هلَ بیکمُ
از بندر و کرمان و ارومیه، ری و قم
ای کهف ورى، آمده زیر علم تو
جمعی که شده خاک ره هر قدم تو
افسوس به گِرد خودمان در پی هیچیم
بگْذار به راه تو بیاییم و بپیچیم
چون رود سرازیر به دریای کرامت
هستیم و روانیم به امید شفاعت
لبیک به لب آمده مشّایه کنانیم
خاک کف پای تو همه خرد و کلانیم
امروز عمود یک و فردا صد و عشقیم
سرباز تو از مسقط و ایران و دمشقیم
با چای عراقی شده مأنوس دل ما
توأم شده این چای تو با آب و گل ما
ما ریزهخور سفرهی احسان شماییم
عمریست که مست می این خوان شماییم
ای نورِ علی نورِ علی نورِ خدایی
ننگ است بر آن کس که کند از تو جدایی
گر دست ببُرند ز ما باز میاییم
از دست چه بیمی که فدایی شماییم
با یاد عزیزان تو سهل است بیابان
خالی شده این راه از آزار مغیلان
گیسوی پریشان شده از ماه رقیه ست
این راه پر افغان و پر از آه رقیه ست
اینجا سخن از اکبر و از اصغر و ساقی ست
آری ز ازل تا به ابد نام تو باقی ست
راهی که به تو ختم شود راه بهشت است
راهی ست که زینب به غم و غصه نوشته ست
ای موج بیا و ببرم تا حرم یار
دریاست حسین و من و تو تشنه دیدار
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴
✍️بداهه سرایان:
محمد سلامی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو، زهرا حسنی، زینبسادات جزایری، نجمهسادات هاشمی، جواد قرهمحمّدی، حیدر جهانکهن، محمود حسنی مقدّس، مهدی یوسفی، علی شاملو، طاهره ابراهیمنژاد، یاسر پناهی فکور، سید محمد صفایی
💫💫
▪️وطنز | بهترین شعرهای طنز ▪️
🆔 بله 🏴 ایتا 🏴 تلگرام 🏴