⏬ #باران_معرفت
آیت الله سیدعلی #قاضیطباطبائی رحمةاللهعلیه:
🔅 بر شما باد به قرائت #قرآن کریم در شب و با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است.
🔰 آیت الله شیخ محمد تقی #آملی رحمة الله میفرمود:
«من در بحث فقه آیت الله قاضی شرکت می کردم، روزی از ایشان سؤال کردم(آن روز هوا بسیار سرد بود) که ما میخوانیم و میشنویم که عدهای موقع قرائت قرآن جلویشان آفاق باز میشود و غیب و اسرار برای آنها تجلی میکند. در حالی که ما قرآن میخوانیم و چنین اثری نمیبینیم!
✴️ مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آنها قرآن کریم را #تلاوت میکنند و با شرایط ویژه، رو به قبله میایستند، سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند میکنند، و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت میکنند، توجه دارند و میفهمند جلوی چه کسی ایستاده اند!
اما تو قرآن را قرائت میکنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفتهای! و قرآن را روی زمین میگذاری و در آن مینگری...!
📖 اسوه عارفان، ص ٢۵
@tarbiatemanavi
🌠☫﷽☫🌠
#باران_معرفت
📝 سیره علامه طباطبایی(ره) در #ماه_مبارک_رمضان :
🌙ماه مبارک #رمضان تا صبح بیدار بودند. مقید بودند دعای سحر را با افراد خانواده بخوانند و پیش از ماه رمضان از همسایه ها اجازه می گرفتند که اگر برای سحر خواب ماندند آنها را بیدار کنند. ایشان در درس تفسیرشان فرموده بودند که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شب های #ماه_رمضان را خوابیده باشم.
✍علامه حسن زاده #آملی می نویسد: وقتی به حضور شریف علامه #طباطبایی(ره) تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم،
🗯 فرمود: آقا #دعای_سحر حضرت امام باقر علیهالسلام را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین تر است.
👈روزه اش را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها افطار می کردند. پیاده به حرم مشرف می شد و ضریح مقدس را می بوسید سپس به خانه برمی گشت و غذا می خورد. شب های ماه مبارک در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می کرد و گاهی با تمام وجود گریه می کرد به طوری که بدنش می لرزید.
@tarbiatemanavi
👇خودتان را گول نزنید!
علامه حسن زاده #آملی (ره) می فرمودند: من خدمت آیت الله سید عبدالکریم #کشمیری که رسیدم، شکوه کردم که کسی نیست نیاز ما را برطرف کند. کسی نیست ما در محضرش تربیت شویم. دیگر قاضی ها و ملاحسین قلی همدانی ها نیستند.
🗯جناب آقای کشمیری به من فرمودند: آقای حسن زاده، خودتان را گول نزنید!
من عرض کردم: نمی دانم شما به چه جهتی می فرمایید که می خواهیم خودمان را گول بزنیم؟ ایشان فرمود:
🔺 شما وقتی که وارد حوزه شدید، همان آغاز نیاز شما در حد مقدمات بود. نیاز داشتید به استادی که به شما صرف و نحو یاد دهد. آیا چنین کسی نبود؟ بود. همان زمان نیاز به این نداشتید که کسی به شما کفایه یاد دهد. در نتیجه در آن موقع برای شما استاد کفایهگو اصلاً مطرح نبود. چون شما در آن حدّ نبودید. در حدّ مقدمات و صرف و نحو بودید و در همان زمان، استادش کنارش بود. همین گونه پله پله که بالا آمدید، استاد آن مرحله در کنار شما بود. الآن هم نگویید نیست.
🔺منتها شما خودتان را یک مقدار نگاه کنید. چه مقدار فاصله بین علم و عمل را کم کردید و چه مقدار با این ملکوت رو راست هستید؟ هیچ گاه خداوند انسانی را که مستعد است بدون روزی نمی گذارد. شما کوشش خود را بکنید خواهید دید هم راه هست و هم راهبان.
📘حدیث سهر،۳۰۲
@tarbiatemanavi
✅ تسخیر علامه حسن زاده!
💬 پس از مدتی که علامه حسن زاده #آملی در خدمت درس آیت الله الهی طباطبایی بودند، ایشان مریض شده و در بیمارستان نکویی قم بستری شدند و درسشان تعطیل شد. علامه می فرمودند: از اینکه درس تعطیل شد، بسیار دلگیر و ناراحت بودم، لذا فردای آن روز قلم و دفتر را برداشتم و خدمت ایشان در بیمارستان نکویی رفتم که هم از ایشان عیادت کنم و هم اگر صلاح بدانند و حالی داشته باشند، همانجا ما درسی داشته باشیم. خدمتشان مشرف شدم و گفتم: یک روز درس تعطیل شد، خیلی دلم گرفت؛ لذا آمدم خدمت شما تا اگر حالی داشته باشید همینجا من در محضرتان استفاده کنم.
⬅️ ایشان فرمودند: حاجی آقای #حسنزاده، راستش دیشب من هم اولین شبی بود که در بیمارستان می خوابیدم، تاکنون به عمرم در بیمارستان نخوابیده بودم. خیلی دلم گرفته بود، برای اینکه از آن حالت خارج بشوم، لحظاتی را با شما محشور بودم! گفتم: یعنی چه؟! فرمود: دیشب ساعت فلان نرفتید کتابخانه؟ گفتم بله! فرمود: فلان کتاب را بر نداشتید؟ گفتم بله! فرمود: مقداری مطالعه نکردید؟ گفتم بله! فرمود: بعد از مدتی کتاب را به قفسه برنگرداندید؟ گفتم بله! فرمود: این من بودم که با پای شما رفتم به کتابخانه و با دست شما کتاب را برداشتم و با چشم شما کتاب را مطالعه کردم و بعد کتاب را سر جایش برگرداندم.
❗️گفتم: «آقاجان شما چه کارهایی با ما می کنید!». ایشان ما را #تسخیر کرده بود و ما با اراده و خواست ایشان کارهایی را انجام می دادیم و خودمان هم خبر نداشتیم.
(حدیث سهر، ص۲۵۴)
@tarbiatemanavi
#اربعین_موسوی
⬇️ علامه حسن زاده #آملی
✨اربعین(۴۰ روز) مداومت در هر عملی✨
🔸هر عمل و ذكرى كه كمتر از اربعين(۴۰روز) باشد چندان اثر بارزى ندارد.
🔸و خاصيت اربعين در ظهور فعليت و بروز استعداد و قوه و حصول ملكه امرى مصرح به در آيات و اخبار است.
🔸و در ادامه عمل به يكسال
تا ادراك ليلة القدر شود.
📘هزار و يك نكته، ص٧۵٣
@tarbiatemanavi
#سحر
🔻 آیتالله حسن زاده #آملی:
✨ در عمل بکوش.
مرد جستجو باش نه گفتگو.
✨ از دریا بخواه نه از جوی.
از فضول کلام چون فضول طعام دست بدار.
✨ سبکبار باش نه سبکسر و سبکسار.
🔻 خروس در #سحر به ذکر قدّوس و سبّوح در خروش است، کم از خروس مباش!
⭐️ چون به خروش آمدی بدان که بهترین عطای دوست، لقای اوست. مترصّد باش که:
🍃گدایی، گردد از یک جذبه، شاهی
به یک لحظه دهد کوهی به کاهی🍃
📚 کتاب نامه ها و برنامه ها
@tarbiatemanavi
#سیره_علما ✨ #استقامت #کمال
⁉️استقامت در راه کمال چگونه بدست میآید؟!
👌 جناب آخوند از این واقعه الهام گرفت...
آیت الله حسن زاده #آملی در همایش بزرگداشت مقام شیخ عارفان آخوند #ملاحسینقلی_همدانی فرمودند:
✍حضرت آیة الله ملاحسینقلی همدانی پس از بیست و دو سال نتیجه گرفت و کسانی که دیر نتیجه می گیرند، پخته تر، قویتر و بهتر نتیجه میگیرند؛ چون آمادگی و استعدادشان بیشتر می شود.
🔻 قضیه هم از این قرار بود که آخوند در نجف 🕌 در ایوانی نشسته بود، چشمش به تکه نان خشکی افتاد که کبوتری 🕊 برای خوردن آن پر کشید و آمد، ولی نتوانست با منقار آن را خرد کند.
🔸رفت و بار دیگر بازگشت، چند بار رفت وآمد تا این که بالاخره تکه نان را خرد کرد و خورد و دلش آرام گرفت و رفت.
🌷جناب آخوند از این واقعه الهام گرفت که باید صبوری کرد.
🔻به خاطر همین مقام روحی بود
که آخوند 0⃣0⃣3⃣ تن از اولیاء الله را تربیت کرد و آنها را سه دسته کرده بود. یک دسته #روزها به محضرش می آمدند، یک دسته #شبها بعد از نماز مغرب و عشا و یک دسته هم #سحرها...
🗞هفته نامه خلق کریم
@tarbiatemanavi
#توفیق #سیره_علما
💎 توفیقات همیشه رفیق نیست!
💬علّامه حسن زاده #آملی رحمهالله :
🔻یکی از اساتید ما می گفت:
«تا زمانی که در محضر بعضی اساتیدمان بودیم، حالات خوشی داشتیم، اما پس از ارتحال آن بزرگ، این حالات هم از دست رفت، فهمیدیم به برکت ایشان بوده است.»
📚به سوی او(دائرالمعارف سیروسلوک)
سیدحسین مهدوی
ص۸۷
@tarbiatemanavi
#توفیق #سلوک #سیره_علما
✨نقش اخلاق در پیمودن راه سیر و سلوک
🔻آیت الله حسن زاده #آملی رحمهالله:
🔸در جلسه ای که در روستای ایرا (از توابع آمل در جاده هراز) در خدمت آیت الله حسن زاده آملی بودیم، ایشان قصۀ کوتاهی در مورد خودشان فرمودند که بسیار آموزنده است.👌
🔻یک شب در منزل داخل کتابخانه ام مشغول مطالعه بودم در اطاقی دیگر بچه ها بازی میکردند و سرو صدای آنها مزاحم مطالعۀ من بود. چندین بار تذکر دادم که آهسته باشید من مطالعه میکنم ولی اثر نکرد و بچه ها همچنان با سر و صدای زیاد مشغول بازی بودند.
🔸من به اطاق آنها رفته و با داد زدن بر سرشان از آنها خواستم ساکت باشند؛ بچه ها ترسیدند و ساکت شدند.
🔻فردای آن روز وقتی به کلاس درس واردشدم استاد بدون اینکه بنده مطلبی بگویم، گفتند: آقای شیخ حسن به این صورت نمیشود راه را پیمود. دیشب بچه ها را ناراحت کردی چندین ماه عقب افتادی!
😳من تعجب کردم که چگونه استاد از قضیهٔ دیشب من و بچه ها کاملاً مطلع میباشند از ایشان عذر خواهی کردم و عرض کردم جبران خواهم کرد.
🔸ظهر در سر راه منزل مقداری تنقلات خریدم و با خود به منزل آوردم بچه ها را جمع کردم از یک یک آنها عذر خواهی کردم و به هر کدام مقداری تنقلات دادم و از آنها اقرار گرفتم که از بابت دیشب من را ببخشند.
بچه ها خوشحال شدند و تا اندازهای جبران مافات شد.
📚خاطرات آموزنده،سیدمهدی طباطبایی
ص: ۴۰ و۴۱
@tarbiatemanavi
📝 سیره علامه طباطبایی رحمه الله در #ماه_مبارک_رمضان :
🌙ماه مبارک رمضان تا صبح بیدار بودند. مقید بودند دعای سحر را با افراد خانواده بخوانند و پیش از ماه رمضان از همسایه ها اجازه می گرفتند که اگر برای سحر خواب ماندند آنها را بیدار کنند. ایشان در درس تفسیرشان فرموده بودند که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شب های ماه رمضان را خوابیده باشم.
✍علامه حسن زاده #آملی می نویسد: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی رحمه الله تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم،
🗯 فرمود: آقا دعای سحر حضرت امام باقر علیهالسلام را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین تر است.
👈روزه اش را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه سلاماللهعلیها افطار می کردند. پیاده به حرم مشرف می شد و ضریح مقدس را می بوسید سپس به خانه برمی گشت و غذا می خورد. شب های ماه مبارک در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می کرد و گاهی با تمام وجود گریه می کرد به طوری که بدنش می لرزید.
@tarbiatemanavi