✍ مرحوم آیتالله حاج آقا مرتضی تهرانی میفرمود:
من در كودكى همراه پدرم (آیت الله #میرزا_عبدالعلی_تهرانی به مغازۀ #سید_عبدالکریم_پینه_دوز رفتيم.
مغازه وى در بازارى بود كه يك سرش به سه راه كوچه غريبان و يك سرش به بازار سيد اسماعيل متصل مىشد. عرض اين مغازه حدود يك متر و نيم و طولش دو سه متر بود و كف آن حدود پنجاه سانت از كف بازار بالاتر بود. پدرم سلام كرد و لب مغازه نشست.
من كه ناظر صحنۀ گفتگوى آنها بودم احساس مىكردم كه گويا از نظر معنوى تعادلى ميان آنها برقرار است.
پيرمرد،در حالى كه مشغول كار بود نگاهى به پدرم كرد و گفت: ديروز آقا لطف كردند چند دقيقهاى تشريف آوردند و آنجا (اشاره به نقطهاى از مغازه) نشستند و از من احوالى پرسيدند.
پيرمرد ضمن اشاره به يك قوطى حلبى شبيه قوطىهاى سوهان كه در آن چند حبّۀ نبات زرد رنگ به اندازه نخود پخته بود،گفت: آقا اين را مرحمت كردند من مىدهم به شما.
حدود ده دقيقه تا يك ربع ساعت آنجا مانديم و بعد حركت كرديم. پنج شش قدم كه آمديم،پدرم به من گفت: اين آقا اسمش آقا سيد كريم پينه دوز است. اين مرد از اولياى الهى است. فهميدى مقصودش از اين جمله كه گفت: آقا تشريف آوردند و از من احوالپرسى كردند چه كسى بود؟
گفتم: نه.
فرمود: مقصودش #امام_زمان _ صلوات الله عليه _ بود.
بعد نبات را به من داد و من آن را ميل كردم.
مرحوم میرزا عبدالعلی تهرانی این نبات را به خانه برده و یک تکه از آن را در دهان حاج آقا مرتضی و تکه دیگر را در دهان حاج آقا مجتبی گذاشت.
🍃 @feyziye_tehran
📷 تصویری از آیت الله #سید_محسن_خرازی در سن ۲۵ سالگی در کنار پدرش عبد صالح مرحوم #حاج_سید_مهدی_خرازی
✍ مرحوم آقا سید مهدی از رجال متدین و مقدس بازار تهران بود که با بسیاری از علما و اهل معنا چون آیت الله حاج #سید_احمد_خوانساری ، #شیخ_مرتضی_زاهد، #حاج_شیخ_هادی_مقدس و #سید_عبدالکریم_کفاش در ارتباط بود و حکایاتی از عنایات #امام_زمان(ع) و اهل بیت(ع) به وی در میان کتب مسطور است.
📚 آیت الله سید محسن خرازی نیز در تهران از محضر مرحوم #شیخ_محمدحسین_زاهد و مرحوم آیت الله مجتهدی بهره مند گردید.
🔸نگارنده از لسان آیت الله مجتهدی به خاطر دارد که میفرمود: به آقا سید مهدی خرازی گفتم: شما پنج پسر دارید که باید خمس آنها را بدهید و یک پنجم آن، آقا سید محسن خرازی بود که آمد اینجا طلبه شد.
🔺آقای #کمال_خرازی برادر آیت الله خرازی و #صادق_خرازی فرزند ایشان است.
🍃@feyziye_tehran
📷 قبر مطهر آیتالله#میر_سیدعلی_حائری_مفسر صاحب تفسیر #مقتنیات_الدرر در صحن آستان #امامزاده_عبدالله شهر ری
✍ میر سید علی آقا مفسر از عالمان اهل معنای تهران بود که در مسجد جامع بازار اقامه جماعت میفرمود.
✨سید_عبدالکریم شب جمعهای در حرم #حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام به محضر #امام_زمان(عج) مشرف شد. با طی الارض در معیت آن حضرت به زیارت #امام_رضا(ع) رفت و به تهران بازگشت.
✨سپس حضرت فرمودند: بیا با هم به زیارت قبر حاج سید علی مفسر برویم. وقتی سید عبدالکریم کفاش در خدمت حضرت به قبر مرحوم مفسر رسید، دید که روح آن عارف بزرگ به احترام امام عصر(ع) در کنار قبر خود ایستاده و به حضرت عرض ارادت میکند.
✨بعد سید علی آقا به مرحوم کفاش میگوید: به حاج #شیخ_مرتضی_زاهد سلام مرا برسان و بگو چرا به دیدن ما نمیآیی وما را فراموش کردهای؟
✨امام زمان(ع) به سید علی آقا میفرمایند: حاج شیخ مرتضی گرفتار ومعذور است. من به جای او خواهم آمد.
🔺این حکایت از طرق مختلف نقل شده است. از جمله نگارنده از استاد ارجمند #آیتالله_جاودان نوه مرحوم شیخ مرتضی زاهد این حکایت را شنیده است.
🍃 @feyziye_tehran
✍ آیتالله #شیخ_محمدباقر_اصطهباناتی_شیرازی از حکمای الهی و از شهدای #انقلاب_مشروطه و معروف به #شهید_رابع از طلاب حوزه تهران بود که در مدت سکونت در این شهر، چندی نیز به تدریس حکمت اشتغال داشت. ایشان در روز فقط یک ساعت وقت خالی داشت که آن را فقط به خانواده اختصاص داده بود.
💠 طلبهای تهرانی از ایشان درخواست تدریس #کتاب_شفا میکند. آن بزرگوار عذر میآورد و چون طلبه اصرار میکند، ناگزیر میپذیرد.
📖 روزی کتاب شفایش گم میشود و هرچه میگردد نمییابد. آن طلبه چندی بعد خدمت استاد میرسد و میگوید من میدانم کتاب کجاست و مستقیم سراغ بقچهای رفته و کتاب را برمیدارد.
آیتالله اصطهباناتی میگوید تو از کجا فهمیدی کتاب کجای خانه من است؟
🔺طلبه میگوید: پیرمردی از اوتاد که خدمت #امام_زمان(عج) مشرف میشود، در خرابهای از خرابههای شهر تهران سکونت دارد و من از او موضوع را پرسیدم. گفت: ساعتی که تو پیش آن استاد درس میخوانی، ساعتی است که آن آقا برای معاشرت با همسر خود گذارده بود، لذا آن زن از دست تو که وقت او را گرفتهای ناراحت شده و کتاب را در فلان بقچه مخفی کرده است.
#خانواده
🕌 @feyziye_tehran
📷 تصویر آیتالله #سید_جعفر_شاهرودی.
ایشان از شاگردان عارف بزرگ مرحوم #حاج_میرزا_جوادآقا_ملکی_تبریزی بود و از مرحوم آقاضیاء و آقا #سید_ابوالحسن_اصفهانی اجازه اجتهاد داشت و از سال ۱۳۶۴ق /۱۳۲۳ش در تهران سکونت یافت و در #مسجد_مهدوی خیابان هلال احمر اقامه جماعت مینمود.
💠در جوانی در شاهرود، شبی در عالم رؤیا #امام_زمان عج را در بیابانی زیارت کرد که شیخی وارسته حالت تقربی به حضرتش داشت. چهرهاش را بهخاطر سپرد. بار سفر بست و به حوزه مشهد و تهران سفر کرد ولی او را نیافت. به قم رفت و در یکی از حجرات مدرسه فیضیه او را دید. مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی همان شخصی بود که در خواب دیده بود. ملازمت ایشان را اختیار کرد تا فتوحاتی برایش حاصل شد.
مکاشفهای عظیم از لحظه رحلت مرحوم ملکی تبریزی برای آیتالله شاهرودی حاصل شد که در کتب شرح حال مذکور است.
🕌 @feyziye_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 توضیح مختصر مرحوم آیتالله #سید_محمدحسین_میرسجادی درباره توقیع شریف #امام_زمان(عج) به مرحوم آیتالله#سید_ابوالحسن_اصفهانی
✨ ارخص نفسک...
خودت را برای مردم ارزان کن...
🕌 @feyziye_tehran
✍ آخوند #ملا_اسماعیل_قرهباغی در #قرهباغ زاده شد. او پس از تحصیل در تبریز و مشهد و اصفهان، به تهران آمد و در #مدرسه_محمدیه حجره گرفت. ملا اسماعیل در این مدرسه سکونت داشت، اما برای استفاده از دروس فقه و اصول مرحوم #ملا_هادی_مدرّس_طهرانی به #مدرسه_مروی رفت و رسائل شیخ انصاری را از میرزا محمدحسن آشتیانی آموخت.
💠 ملا اسماعیل قرهباغی در صحن مطهر حرم امیرمؤمنان (ع) امام جماعت بود و مرحوم #شیخ_آقا_بزرگ_تهرانی که در نجف اشرف محضرش را درک کرده بود، دربارۀ او مینویسد: «من از زمانی که او را در نجف دیدهام، تمامی اهل علم و خواص بهخاطر شدت زهد و تقوایش در نهایت اطمینان در نماز به وی اقتدا میکردند. در تمامی زیارتهای مخصوصه در مسیر رفت و برگشت به صورت پیاده به کربلا مشرف میشد و پیوسته در روزهای پنجشنبه با پای پیاده به مسجد کوفه و سهله میرفت؛ ...ایشان از کسانی بود که از روی قرائن بسیاری گمان میشد که به ملاقات #امام_زمان(عج) رسیده است. این دانشمند بزرگوار از اولیاء الله و بندگان صالح خدا بود.»
🍂 مرحوم ملا اسماعیل قرهباغی سرانجام سال ۱۳۲۳ق/ ۱۲۸۳- ۱۲۸۴ش، در حدود هشتاد سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکر مطهرش در اوایل #قبرستان_وادی_السلام به خاک سپرده شد.
#قره_باغ
#پیادهروی_اربعین
#جمعه
#امام_زمان عج
🕌 @feyziye_tehran
✍ #علامه_سیدمحمدحسن_میرجهانی متوفای ۱۳۷۱ش در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در تهران بهسر میبرد و در کنار اقامه نماز و ارشاد عموم، در #مدرسه_مروی به تدریس رسائل و مکاسب اشتغال داشت.
✨ تشرفات این بزرگوار به محضر#امام_زمان عج در کتابها مذکور است. از جمله تشرفی در #سرداب_سامرا که در صبح جمعهای به هنگام قرائت#دعای_ندبه امام عصر ارواحنا فداه به تصحیح این دعا پرداختند.
#علامه_میرجهانی خود میفرمایند:
«وقتی به جمله "وَ عَرَجتَ بِروحِهِ إلی سَمائِکَ" رسیدم، آقا فرمودند: این جمله از ما نرسیده؛ بگویید: و عَرجتَ بِهِ إلَی سَمائِکَ».
🕌 @feyziye_tehran
📷 نشسته از چپ: مرحوم #شیخ_محمود_برهان، آیتالله #شیخ_علیاکبر_برهان
💠حجتالاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور میفرمود:
✍ من در جوانی #سامرا بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، #آیتالله_سید_ابوالحسن_اصفهانی که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای #نجابت_شیرازی را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانهی #امام_زمان (ع).
▪️ برنامهی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانهی امام زمان (ع). ما شبها در حرم پُست می دادیم که مبادا سنی های خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و #علامه_امینی و #آیتالله_بهجت و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا میآمدیم.
▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا #سید_عبدالله_جعفری هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد.
▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز میایستاد، بقیهشان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد.
▫️بعد از این آشنایی، شیخ محمود برهان به تهران آمد و توفیق دامادی آیتالله برهان را پیدا کرد.
🕌 @feyziye_tehran
📖 برشی از کتاب #فیضیه_تهران
به یاد #امام_زمان عج در #روز_جمعه
✍ آیتالله #میرزا_احمد_آشتیانی دربارۀ نامگذاری کتاب دعای #هدیه_احمدیه از تالیفات خود فرموده بود:
✨ «در فکر تسمیۀ آن بودم؛ سیدی ناشناس وارد منزل شد. پس از آنکه جویای حال شدند، به من فرمودند: شنیدم که کتاب دعایی مرقوم داشتهاید. گرفتند و ملاحظه کردند و فرمودند: نام کتاب دعایی که تدوین کردهاید، "هدیۀ احمدیه" بگذارید.
✨پس از خروج آن سید از اطاق، با توجه به اینکه کسی از نوشتن آن کتاب اطلاعی نداشت، به دنبال ایشان فرستادم که جویا شوم از کجا مستحضر شدهاند که من تألیفی دراینباره نمودهام. هرچه گشتند کسی را نیافتند. از مستخدمین منزل سؤال نمودم که این آقا کجا رفتند؟ گفتند: ما کسی را ندیدیم؛ نه وروداً و نه خروجاً.»
🔹آیتالله #میرزا_محمدباقر_آشتیانی فرزند آن عالم ربانی، این ماجرا را از تشرفات پدر خود به محضر امام عصر علیه السلام میدانست.
🕌 @feyziye_tehran
💡آیتالله #حاج_آقا_نصرالله_شاه_آبادی در خاطرات خود از مرحوم پدرش آیتالله #میرزا_محمدعلی_شاه_آبادی میفرمود:
در منزل آیتالله #سید_محمد_بهبهانی مجلس روضه بود و من هم در خدمت والد، در آن مجلس شرکت کردیم.
با ورود ایشان، سخنران صلوات فرستاد و در اثناء سخن، از ایشان با القاب و صفات بسیار تجلیل کرد تا حدی که مرحوم پدر ناراحت شد و از همان پایین منبر فرمود:
«بگذارید لقبی هم برای #امام_زمان (ع) باقی بماند. تو که هرچه لقب بود برای من گفتی!»
📚 منبع: #حدیث_نصر ص۱۹۵
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 نشسته از چپ: مرحوم #شیخ_محمود_برهان، آیتالله #شیخ_علیاکبر_برهان ، حاج شیخ جواد آزاده، در جمع طلاب مدرسه لرزاده
💠حجتالاسلام شیخ محمود برهان در بیان خاطرات خود به نگارنده این سطور میفرمود:
✍ من در جوانی #سامرا بودم؛ پایتخت ولایت. هنگامی که من نجف بودم، #آیتالله_سید_ابوالحسن_اصفهانی که بسیار پرمحتوا و صاحب کرامات بود، من و آقای #نجابت_شیرازی را با عده ای دیگر به سامرا فرستاد که هم مشغول درس و بحث باشیم و هم پاسدار خانهی #امام_زمان (ع).
▪️ برنامهی ما دو چیز بود: هم درس و بحث و هم پاسداری خانهی امام زمان (ع). ما شبها در حرم پُست می دادیم که مبادا افراد خرابکار به آنجا بیایند. من و آقای نجابت و #علامه_امینی و #آیتالله_بهجت و خیلی های دیگر برای همین کار به سامرا میآمدیم.
▫️ آن ایامی که سامرا بودم، یک روز دیدم که یک ماشین طلبه از ایران آمدند، که آقای برهان بود و جماعتی از شاگردانش که در میان آنها آقای پهلوانی و آقا #سید_عبدالله_جعفری هم بودند. آقای برهان با یک ماشین طلبه به سامرا آمد.
▪️ایشان طلبه هایش را آن چنان تربیت کرده بود که هر کدام از آنها به نماز میایستاد، بقیهشان می آمدند و به او اقتدا می کردند، حتی خودش هم می آمد؛ اینطور تربیت کرده بود. اگر یکی از آنها پول داشت، انگار این پول برای همه بود. برهان شاگردانش را اینطور تربیت کرده بود. من از حسن تربیت ایشان خیلی خوشم آمد.
▫️شیخ محمود برهان که فرزند آیتالله شیخ غلامعلی قمی بود بعد از این آشنایی به تهران آمد و توفیق دامادی آیتالله برهان را پیدا کرد و فامیلی خود را هم به برهان تغییر داد.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran