eitaa logo
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
7.3هزار دنبال‌کننده
789 عکس
116 ویدیو
3 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قم را اینجا بخوانید. 📩 هماهنگی تبلیغات: @Admintarikhqom 📩ارسال سوژه، نظر، پیشنهاد و...: @admin_tgh 🔰تلگرام: t.me/tarikhqom1
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️تقلب در انتخابات سال ۱۳۷۲ به روایت احمد توکلی: 🔹️در مجلس هفتم تا نهم تعداد قابل اعتنایی از نمایندگان از من طلبیدند که ما در سال ۷۲ (تنها سالی بود که رای ها را با مداد نوشته بودند) تا صبح نشستیم اسم تو را کردیم و اسم را نوشتیم. 🔸️اما موضوع این است که حتی اگر این کار دو، سه میلیونی رای جا به جا کرده باشد، اما باز هم من رئیس جمهور نمی‌شدم. معتقد هستم که نمی‌شود شش میلیون رای را بالا پایین کرده باشند . در نهایت می توانستند دو میلیون رای را جا به جا کرده باشند که نیست. 🎙 منبع: (گفتگوی احمد توکلی با سالنامه ۱۳۹۶) 📸تصویر برگه رای انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۲ 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
🌀 سیدابوالحسن‌الرضا- بخش دوم 🔸️امام فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما #نشانه‌هایی برای آن ق
🌀 سیدابوالحسن‌الرضا- بخش سوم 🔸️ جمکرانی می‌گوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه‌السلام، بنای مسجد را نشان می‌داد. 🔹️سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن‌بن مثله! من در خواب بودم که به من گفت: حسن‌بن مثله، از جمکران نزد تو می‌آید، هر چه او گوید، کن و به قول او نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 یهودیان قم ✏️محمد مهیار 🔺️بخش اول 🔸️ یهودیان در مرکز ایران، از جمله در منطقه جوباره اصفهان، در حوالی خیابانِ فعلیِ محتشم در کاشان، و در سه راه بازار و احتمالا در چند شهر دیگر می‌زیسته‌اند. 🔹️شغل آنها غالباً ، ، و دیگر حِرَفی بود که به نوعی با خرید و فروش عتیقه پیوند داشت. 🔸️من خود از این یهودیان، خاطراتی دارم؛ هنوز کودکی پنج شش ساله بودم که در کوچه پس‌کوچه‌های قم فروشندگان را می‌دیدم که قیافه ای بسیار متین و موقّر داشتند؛ یعنی وضعِ ظاهرشان چند سر و گردن از دیگران بالاتر بود؛ 🔹️این فروشندگان دوره گرد، داشتند که بارش پارچه بود، و شاگردی که آن الاغ را هدایت می‌کرد؛ فروشنده در حالی که نیم متری فلزّی در دست داشت، چند قدم جلوتر از الاغ و شاگردش حرکت می‌کرد و می‌زد: بزّازی، بزّازی. 🔸️این نکته را هم ناگفته نگذارم که مردم به این فروشندگان دوره گردِ یهودی کامل داشتند و یهودیان هم سعی می‌کردند این اعتماد آسیب نبیند. 🔹️باری، قاعده فروشِ، نقد که نبود، غالباً و یا تهاتر با اشیای کهنه و عتیقه، بدین صورت بود که فروشنده بساطش را که تماماً شامل پارچه‌های ارزان قیمت بود، داخل خانه مشتری و در وسط حیاط پهن می‌کرد و با به نمایش گذاشتن پارچه‌های چیت و کُدَری و دارایی و دَبیت و غیره دلِ خریدار را می‌بُرد. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom