eitaa logo
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
7.3هزار دنبال‌کننده
787 عکس
116 ویدیو
3 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قم را اینجا بخوانید. 📩 هماهنگی تبلیغات: @Admintarikhqom 📩ارسال سوژه، نظر، پیشنهاد و...: @admin_tgh 🔰تلگرام: t.me/tarikhqom1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 گزارش روزنامه از تاسوعا و عاشورا در قم 🔰( بخش اول ) 🗓 ۱۵ تیر سال ۱۳۳۹ 🔸️ قم و شهرستان‌ها خبرنگار ما در قم تلفنی گزارش داد سوگواری حضرت خامس آل عبا امسال پرشکوه‌تر و با از سال‌های قبل در شهرستان مذهبی قم برگزار شد. 🔹️از روز پنجم محرم به تدریج ورود مسافرین با قطار و اتوبوس به شروع گردید. در کلیۀ مساجد و تکایای شهر که از روز اول ماه محرم سیاه‌پوش و برای سوگواری آماده شده بود و همچنین در آستانۀ مقدسه حضرت و مسجد و منزل حضرت قبل از ظهرها مجالس سوگواری برقرار بود و آقایان وعاظ با سخنرانی‌های مذهبی و ذکر مردم را مستفیض می‌کردند. 🔸️در ختم هر مجلس عظمت دین مبین اسلام و بقای اسلام پناه مسئلت می‌شد. از روز پنجم محرم تا شب عاشورا عصر و شب چندین دستۀ مختلف عزاداری و از صبح روز عاشورا از کلیۀ محلات شهر منظم عزاداری و سینه زنی و زنجیر زنی پشت سرهم با نظم و ترتیب کامل طبق برنامه صحیحی به طرف مطهر حرکت کردند و از چهار راه مقابل بازار شهرستان قم به طرف خیابان روی آوردند. 🔹️این دستجات عزاداری پس از سوگواری در آستانه مقدسه در مجلس عزاداری که در منزل آقای تشکیل شده بود شرکت می‌کردند و سپس به محل خود مراجعت می‌نمودند. 🔸️ساده بود موضوعی که در عزاداری روز در شهرستان قم جلب توجه می‌کرد این بود که دستجات عزاداری اغلب ساده و بدون هیچ علامت و بیرق و به طرف آستانه مقدسه می‌آمدند و با این سادگی روح عزاداری را نمایان‌تر می‌ساختند. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 محرم‌های ؛ دهه چهل و پنجاه 🔰بخش اول 🎙حاج حسین سلیمانی از بازاریان و مبارزان پیش از انقلاب در قم (نفر اول سمت چپ تصویر فوق): 🔸️در دهه اول محرم به سردستگی حاج یدالله ، با دانش‌آموزان مدرسه و خانواده‌‌هایشان برای نصب چادر و برپایی تکیه در قطعه زمینی که از سالیانی دراز وقف عزاداری دهه‌‌های محرم و صفر بود، همکاری می‌کردیم. حاج عبدالحسین ، از سردسته‌‌های تکیه عربستان و از سو‌هان‌پزان معروف روبه‌روی مسجد ‌امام حسن عسگری(ع) بود. 🔹️وی با ، عموزاده پدرم نانوایی داشتند. چون این افراد ‌امین بودند، مردم مبلغی را برای پذیرایی دهه اول محرم به آن‌ها می‌دادند. 🔸️روز عاشورا دسته عزاداری بپا می‌شد. اسب و شتر را برای به صحن حرم می‌بردیم. من به تکیه ، واقع در کوچه نو می‌رفتم. سردسته این تکیه سید عباس ناظم‌زاده، از ریش‌سفیدان و معتمدان شهر و تاجر خوش‌نام حبوبات، اقلام موردنیاز پخت‌و‌پز تکایای دیگر را با قیمتی مناسب در اختیارشان قرار می‌داد. 🔹️ همه محله‌‌ها تکیه داشتند. اصغر ، رئیس اداره اطلاعات قم، اطلاعات کاملی از همه تکیه‌‌ها و محله‌‌ها داشت. سرگردی سر چهارراه بازار می‌ایستاد، حرکت دسته‌‌ها را مدیریت می‌کرد، که درگیری پیش نیاید. هنگام حرکت به سمت حرم، در غیاب او دسته‌‌ها برای دعوا می‌کردند؛ چوب‌‌های پرچم را درمی‌آوردند و به جان همدیگر می‌افتادند. بعد از محرم بعضی‌‌ها برای ریش‌سفیدی می‌آمدند، هیئت را بر‌می‌داشتند و برای به محله دیگر می‌بردند. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
🌀 محرم‌های #قم؛ دهه چهل و پنجاه 🔰بخش اول 🎙حاج حسین سلیمانی از بازاریان و مبارزان پیش از انقلاب در ق
🌀 محرم‌های ؛ دهه چهل و پنجاه 🔰 بخش دوم 🎙 حاج حسین سلیمانی: 🔸️در پنجم محرم، برخی جمعیت‌‌های تکیه یزدی‌ها و جهت جبرانِ کمی ‌جمعیت‌شان در برابر تکیه آقا سید حسن باهم می‌شدند. به‌تدریج برای تکیه یزدی‌‌ها اعانه جمع کرده و سقفی برای آن زدند تا از حالت مخروبه‌ای خارج شود. 🔹️در ماه محرم دسته‌‌ها به حرم می‌رفتند و از آنجا به منزل آقای سید ابوالفضل می‌آمدند. منزل ایشان دو درب داشت؛ از یک در وارد و از در دیگر خارج می‌شدند. ایشان روی می‌نشست و این تشکیلات را نظاره می‌کرد. 🔸️هر دسته‌ای که عظمتش بیشتر بود، به دستیارش ، که کنار دستش می‌ایستاد، اشاره می‌کرد که به این دسته 100 تومان بده. خلیل‌خان هم پاکت پول را به آن‌ها می‌داد. بعد برای صرف می‌رفتند. 🔹️ایشان دهه عاشورا هر شب کنار خانه‌اش، که جای بزرگی بود (پاساژ رضایی فعلی)، یک گروه از سردسته هیئت‌‌ها، بازاری‌‌ها، علما، طلبه‌‌ها، مدرسین و زارعین را دعوت و از آن‌ها با زعفرانی پذیرایی می‌کرد. یک شب من در جمع مدعوین با فشار مردم برای نشستن سریع سر سفره‌‌ها مواجه شدم. 🔸️گفتم: سفره که بزرگ است چه دلیل دارد این‌همه فشار بیاورید! تا نشستم متوجه شدم زودتر می‌روند تا رسمی ‌را بردارند و توی بشقاب‌‌هایشان بگذارند. روضه‌خوانی‌‌ها تا آخر ماه ادامه داشت. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀محرم‌های ؛ دهه چهل و پنجاه 🔰بخش سوم 🎙حاج علی اسلامی: 🔸️به‌تدریج من و مادرم تصمیم به خرید منزل گرفتیم. خوشبختانه خانه ۲۳۰ متری آیت‌الله ، داماد آقای و باجناق آقای صافی، را در کوچه یزدی‌ها پشت بازار به مبلغ نه‌هزار تومان خریدیم. بیشتر پول خرید خانه را مادرم به برکت پس‌انداز پرداخت. 🔹️در آن خانه، بیشتر، جلسات مذهبی می‌گرفتم. دولت را در روز عاشورا ممنوع کرده بود. تعدادی از عرب‌های نجف، که مقیم قم بودند، از ما خواستند این مراسم را در خانه ما اجرا نمایند؛ منزل ما‌ آمدند و مشغول شدند. 🔸️نماز صبح را که خواندند شروع کردند به یا حسین کشیدن و دور حیاط راه‌رفتن تا حالت به‌خصوصی به‌شان دست دهد؛ چون شمشیر‌‌هایی و بسیار بزرگ برای قمه‌زنی داشتند؛ خون همین‌طور به درودیوار منزل می‌پاشید. بعد که چند تا می‌زدند دو، سه نفر میاندار، که حالت عادی داشتند، چوب‌‌های بلندی به دست، زیر قمه‌‌ها، روی سر می‌گذاشتند و قمه‌‌ها را می‌گرفتند و سر‌‌های‌شان را همان جا پانسمان می‌کردند. این مراسم دو سال در منزل ما برگزار شد. 🔹️در قم تعزیه‌خوانی روز رواج خاصی داشت. شمرِ این مراسم‌‌ها، ، خادم مسجد نو روبه‌روی شیخان بود، که منزل محقری در منطقه عربستان داشت و همیشه به‌شوخی می‌گفت: افرادی که در این مناسبت نقش مثبت اسرا یا ائمه معصوم را در لباس دارند، وضع مالی‌شان به تربت ‌امام حسین(ع) خوب است؛ ولی این شمر ملعون یک را هم نتوانسته اداره کند. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
🌀محرم‌های #قم؛ دهه چهل و پنجاه 🔰بخش سوم 🎙حاج علی اسلامی: 🔸️به‌تدریج من و مادرم تصمیم به خرید منزل
🌀 محرم‌های ؛ دهه چهل و پنجاه 🔰 بخش چهارم 🎙 حاج علی اسلامی: 🔸️به مناسبت دهه‌‌های محرم و صفر از اسفند ۱۳۵۱ تا ششم فروردین ۱۳۵۲ به پیشنهاد جمعی از قم آقا سید ابراهیم حسینی از سوی بازاریان، سید عبدالکریم ‌‌، از طلاب و مدرسان حوزه مشهد را چند شب برای ایراد سخنان داغ و انقلابی جلوی میدان نو شهرداری دعوت کرد. 🔹️در یکی از جلسات رأس ساعت ۱۱ آقای سید ‌‌هاشمی‌نژاد وارد شدند. ابتدا از طرف صاحب مجلس به‌وسیله بلندگو ابلاغ شد که آقایان کسی حق ندارد و سپس آقای ‌‌هاشمی‌نژاد به منبر رفت. پس از تلاوت قرآن مجید اضافه نمود: ‌امروز درباره نظام اسلام با شما صحبت می‌کنم. رسول اکرم(ص) هم رهبر دین بود و هم رهبر حکومت. 🔸️ولی به شما عرض کنم این‌گونه فکر و تصور می‌کنم که آخرین من در قم است. اگر اِن‌شاءالله اشکالی پیش نیامد دوباره با شما صحبت خواهم کرد. اضافه نمود: هر موجود زنده باید کامل داشته باشد. شما اگر یک گیاه را در جای مناسب بکارید می‌بینید خوب رشد کرده؛ ولی اگر جایش مناسب نباشد یا چیزی مانع شود، رشد نمی‌کند یا برای مثال، یک بچه گوسفند، آزادی داشته باشد و یکی نداشته باشد، چقدر فرق می‌کند. زندگی انسان و رشد آن محدود است. 🔹️از نظر فکر علمی ‌اگر آزادی در حکومت ممکن باشد آزادی قلم، آزادی دین اسلام تشویق شود به دین اسلام مردم را تشویق می‌کنند در نظام اسلام اجتماع را روش تربیتی اسلام و حکومت آن چگونه باید تشویق شود. تشویق می‌کنند. 🔸️ در نظام حکومت اسلام مردم همیشه آزادند و آزادی زبان دارند و زبان اکیداً ممنوع است؛ ولی برعکس در حکومت استبدادی هرچه شخص چاپلوسی داشته باشد، جایش بالاست. ادامه دارد... 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀محرم‌های ؛ دهه چهل و پنجاه 🔰بخش پنجم 🎙حاج علی اسلامی: 🔸️در ایام عاشورا و تاسوعا من و جمع رفقای بازاری‌مان برنامه‌ای را برای رفتن به نجف و ملاقات با آیت‌الله تنظیم کردیم. همچنین همراه با جمع مدرسین حوزه، دهه‌‌های محرم و صفر را در مساجد مهم بازار پیگیری می‌کردیم. 🔹️مهم‌ترین مسجد برای ما مسجد امام، به تولیت حاج شیخ مرتضی بود. تا این سال آقای آل‌طا‌ها یکی از منبری‌های پرحافظه، در وفات امام سجاد(ع) خطبه مشهور آن امام را از عربی به فارسی برای حضار ترجمه می‌کرد. 🔸️در بین خطبه در مورد رفتار گفت که به مؤذن دستور می‌دهد اذان بگو تا کلام امام ضایع شود و مردم علیه یزید شورش نکنند؛ آقای هم تقاضا کرد که آقای سید ابراهیم حسینی اذانی را که یزید از مؤذنش خواسته بود، با حرارت اجرا کند و ایشان هم انجام داد و شور خاصی در جمعیت به وجود آورد. 🔹️هرساله از اول محرم تا اول ربیع، در بیرونی منزل آقای چادری زده و همه اطراف را سیاه‌پوش می‌کردند. بعد از محرم چادر را جمع کرده و در انبار برای سال دیگر نگه می‌داشتند. 🔸️یک روز شخصی را می‌دهد به آقایی که در آنجا کار می‌کند. این آقا جایی را برای پنهان‌کردن پول پیدا نمی‌کند و با دستپاچگی آن را لای چادر می‌گذارد تا سر فرصت بردارد. مسئولان جمع‌آوری چادر بی‌خبر چادر را جمع می‌کنند و به انبار می‌برند. 🔹️بعد از مدتی به سراغ پول می‌آید؛ می‌بیند چادر نیست و نمی‌داند حالا چادر را کجا برده و گذاشته‌اند. از ترس اینکه را از شخصی دریافت کرده و به آقا تحویل نداده، نمی‌توانست به کسی هم مسئله را بازگو کند. تا سال دیگر چادر را باز می‌کنند از لای آن می‌ریزد. (منبع: مصاحبه‌های حسین فخر روحانی ) 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
37.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تصاویری کم‌تر دیده شده از در ماه‌های اول انقلاب 🗓 سال ۱۳۵۸ 🔹️احتمالا توسط یکی از رسانه‌های فیلمبرداری شده است. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
📸 عکس #یادگاری حاکم مقتدر قم و تولیت حرم 🔹️سمت راست: #اعتضادالدوله از حکام مقتدر قم در زمان قاجار 🔸
🌀 داماد ناصرالدین شاه و حاکم قم 🔸️میرزا محمدمهدی‌خان قاجار دولّو پسر بزرگ میرزا محمدخان سپهسالار اعظم بود. او در ۲۲ ربیع‌الثانی ۱۲۷۷ قمری [ سال ۱۲۳۹ شمسی] با نخستین فرزند ناصرالدین‌شاه قاجار که در آن زمان چهارده سال داشت ازدواج کرد. 🔹️وی از سال ۱۲۵۳ شمسی تا دو سال قبل از فوت یعنی سال ۱۲۶۶ به صورت نامتوالی حاکم بود. سرانجام در سال ۱۲۶۸ فوت کرد و در حضرت معصومه به خاک سپرده شد. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
📜 دستخط میرزای قمی 🔸️میرزا در به دنیا آمده، از آنجا به رفته، سپس در سکنی گزیده و در نهایت به مهاجرت نموده و ما آن را با نسبت میرزای قمی می‌شناسیم، خود را با نسبت «» معرفی نموده است. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
📜 دستخط میرزای قمی 🔸️میرزا در #جاپلق به دنیا آمده، از آنجا به #اصفهان رفته، سپس در #شیراز سکنی گزی
🌀 رهسپار قم 🔸️میرزای قمی بعد از فراغت از تحصیل به یکی از روستاهای تشریف برد و مدتی در آنجا بود؛ اهالی آن روستا، قدر ایشان را ندانستند؛ 🔹️ملای آن قریه در مقام تحقیر میرزا برآمد تا روزی در که میرزا را هم به آن مجمع دعوت کرده بودند به اهالی گفت: «به میرزا بگویید، ماری بنویسد» 🔸️اهالی به میرزا تکلیف کردند، نوشت «مار» (میم و الف و راء) سپس ملای ده، شکل مار را کشید و به اهل قريه نشان داد و گفت: «شما ببینید، مار این است یا آن که میرزا نوشته، اهالی همگی گفتند، این است که شما نوشته‌اید، میرزا شخصی بی‌سواد است!» 🔹️میرزا خیلی شد. تا آنکه توهین اهالی به جایی رسید که دو نفر آمدند خدمتش گفتند: ما با یکدیگر مرافعه داریم، من به این می‌گویم از تو صادر شد، او به من می‌گوید از تو. 🔸️میرزا چون این را دید، گریه‌اش گرفت و دست به دعا بلند کرد و عرض کرد: «خداوندا! بیش از این ذلت مرا مخواه، که طاقت آن را ندارم» این بود که از آن قریه بیرون آمد و رهسپار شد. 🏷(منبع: کانال سیرۀ علما) 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀قم در عصر مادها 🔸️پیش از سلسۀ مادها، قم و فلات مرکزی ایران تابع دولت بود، وقتی آریایی‌ها به سمت غرب حرکت کردند و به داخل ری و اطراف آن وارد شدند، سپاه ، به این منطقه هجوم آورد و تا البرز و دماوند را مورد تاخت‌وتاز خود قرار داد. 🔹️ تا حدود سال ۷۰۰ ق.م بخش غربی ایران در دست آشوریان بود تا اینکه دست آن دولت را از این سرزمین کوتاه کرد و دولت ماد را به دو قسمت ماد کوچک و ماد بزرگ تقسیم نمود که ری و جزء ماد بزرگ قرار گرفتند. 🔹️در عصر مادها، یا طبقۀ مذهبی، از ری و اطراف آن از جمله قم، برخاسته‌اند و این نواحی را مهد مغان می‌نامیدند که کشف گورهای مادی در اطراف قم، مؤید این امر است. 🔸️باستان‌شناسان در ۵۰۰ متری نیایشگاه سنگی قم، موفّق به کشف دو گور از این دوره شدند و احتمال می‌دهند این گورها متعلق به باشد. 🔹️همچنین قطعات آجر منقوش دورۀ در استان قم، در محوّطۀ تاریخی قلی‌درویش و شمشیرگاه به دست آمده که این مشخص می‌کند که برای مدت طولانی اطراف قم سکونت‌گاه بوده است. 🔸️«اطراف دریاچه‌های و نمک، که اکنون شهر قم در کنار آن واقع است در عهد آشوریان سرزمین رودک‌ها، محل جاری شدن رودهای کوچک، می‌نامیدند و این ناحیه مناسب‌ترین جا برای سکونت و زراعت در دامنه‌های است.» 🔹️این فرضیه در مورد قم وجود دارد که این خطه، حتی در دوران اساطیری جایگاه مذهبی بوده و جمکران شاید همان ، محل حکومت جمشید پادشاه پیشدادی بوده و در عهد مادها محل تجمع ماد بوده است. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🌀 صورت و تمثال شهر 🖤 حضرت محمد (ص): 🔸️در آن شب كه مرا از اين كلبه غبری برگرفتند و بر گنبد خضرا بالا بردند، در آسمان چهارم، فروزان را ديدم از لؤلؤ، كه برای آن چهار پايه و چهار در بود و چون سبز می‌درخشيد. 🔹️به جبرئيل گفتم: اين قبّه كه زيباتر از آن در آسمان مشاهده نكردم، چيست؟ 🔸️ گفت: حبيب من محمد، اين صورت و تمثال شهری است كه به آن گفته می‌شود » 🔰تابلو نگارگری صحنه رسول اعظم (ص) با قدمتی مربوط به دوره که در موزه حرم حضرت معصومه نگهداری می‌شود. 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom